مقدمه
با نگاهی گذرا به روایات بسیاری که درباره امام مهدی(عج) و عصر ظهور ایشان وارد شده، به خوبی این نکته درک میشود که عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(ع) به بشریت هدیه خواهد شد.
ذکر این مسئله در روایات از تواتر بسیار بالایی برخوردار است.
با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر تلاش دارد با نیم نگاهی به ماهیت، معانی و منزلت این دو مفهوم در اندیشه اسلامی، جایگاه آنها را نیز در حکومت مهدوی تا حدی روشن نماید.
عدالت حضرت محمد (ص)
آن روز که در غار حرا ندا بر پیامبر (ص)آمد که بخوان ؛ رسالت نبوی با پیام خروج انسان از ظلمات و حرکت به سوی نور اغاز شد .
بعثت پیامبر اکرم (ص)سرآغاز راهی شد تا انسان از شرک ؛ بی عدالتی ؛ تبعیض ؛ جهل و فساد بیرون آمده و به سوی توحید ؛ معنویت ؛ عدالت و کرامت حرکت کند.
مبعث نبوی با نهضت معنوی شروع شد و انقلابی در عالم بشری ایجاد کرد که هنوز دامنه آن ادامه دارد .این تحول روحی ؛ مردم مادی بت پرست را به مبدا آفرینش راهنمایی کرد و از کردار زشت برحذر ساخت و به نیکویی دعوت نمود .
پیامبر (ص) پیروان خود را به این منقبت ستود که شما بهترین امت من هستید و می توانید دنیای بشریت را با اجرای قانون متین قرآن به سعادت مطلوب برسانید .
رسول خدا (ص) در روز 27رجب در مکه مکرمه دعوت به خدا را آغاز کرد و سالها بعد در مدینه حکومت اسلامی را تشکیل داد .
رسول خدا (ص) در روز 27رجب در مکه مکرمه دعوت به خدا را آغاز کرد و سالها بعد در مدینه حکومت اسلامی را تشکیل داد .
حضرت محمد(ص)دین مبین اسلام را به مردمی عرضه کرد که جملگی در آتش جهل می سوختند و دعوت او چنان دلنشین بود که به سرعت دیوارهای جهل و خرافات را فرو ریخت و مردم موج موج به اسلام گرویدند .
رسول خدا در مدینه منشور حکومتی اسلام را پایه ریزی و همه مردم را در اداره حکومت شریک کرد .
حضرت محمد (ص) سالها به صورت پنهانی مردم مکه را به سوی خدا دعوت کرد و آن زمان ندا آمد که دعوت آشکار کن ؛ دشمنان چنان عرصه را بر او تنگ کردند که به دستور خدا هجرت آغاز کرد .
پیامبر گرامی اسلام پس از 13سال توقف در مکه در اثر فشار و اذیت و آزار قریش از طرف خداوند مامورشد به مدینه هجرت کند ؛ هجرت پیامبر و مسلمانان به مدینه ؛ فصل تازه ای در زندگی پیغمبر اکرم (ص)و اسلام گشود ؛ همچون کسی که از محیط آلوده و خفقان آور به هوای آزاد و سالم پناه برد .هجرت پیامبر (ص)و مسلمانان از مکه به مدینه برای پی ریزی زندگی اجتماعی اسلام ؛ نخستین گام بلند در پیروزی و گسترش اسلام و جهانی شدن آن بود .مبعث نبی اکرم اسلام در سراسر ایران اسلامی با شکوه خاصی گرامی داشته می شود .
شهروندان تهرانی نیز همه ساله به همین مناسبت مراسم و جشن هایی را در اماکن مذهبی مساجد و حسینیه ها برگزار می کنند و سالروز بعثت پیامبر بزرگوار اسلام را گرامی می دارند .مردم با آذین بندی و چراغانی خیابانها ؛ معابر؛ مساجد و شرکت در مراسم جشن ارادت خالصانه خود را به خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله (ص)نشان می دهند .
عدالت، بارزترین نکته حکومت امیر المومنین (علیه السلام) اگر به زندگى امیرالمؤمنین و حوادث دوران تقریبا پنجسالهى حکومت آن حضرت نگاه کنیم، مىبینیم عمدهى آنچه براى آن بزرگوار در این مدت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشى از عدالتخواهى ایشان بود.
این نشان مىدهد که مسألهى عدالت چقدر سخت است.
عدالتخواهى و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه مىشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامى این است که عدالت را در جامعه تأمین کند.
عدالت فقط عدالت اقتصادى نیست؛ عدالت در همهى امور و شؤون زندگى بسیار دشوار است.
این همان چیزى است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتى و شأن الهى، آن را وجههى همت خود قرار داد و دنبال کرد.
لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «والله لان ابیت على حسک السعدان مسهدا، و اجر فى الاغلال مصفدا، احب الى من أن القى الله و رسوله یوم القیامه ظالما لبعض العباد و غاصبا لشىء من الحطام»؛ یعنى از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکشند و روى خارهاى مغیلان هم با تن عریان بکشانند، حاضر نیستم حتى به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم.
بهخاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همهى مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود مىآورد.
امیرالمؤمنین ایستادگى کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حل آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد؛ عدالت امام مهدی (عج): روایات بسیاری که درباره عصر ظهور امام مهدی(عج) وارد شده، فهمیده می شود که عدالت و امنیت از برترین دستاوردهای حکومت امام موعود(ع) است.
اشاره در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی درباره اهمیت دو مقوله اساسی و حیاتی عدالت و امنیت و جایگاه رفیع آنها در تمام ابعاد زندگی بشری وارد شده است.
از سویی، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(عج) به بشریت و آن هم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد.
انقلاب مصلحانه حضرت در راستای تکمیل دیانت و رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه ائمه معصومین(ع)، این نهضت را به پایان خواهد برد و تمام اقوام و ملل و آحاد بشری بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم و حلاوت عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید و اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایسته خود خواهد نشست.
در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصههای آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.
1.
بیعدالتی و ناامنی از شاخصههای اصلی دوره پیش از ظهور بررسی زمینههای تاریخی بروز و تثبیت بیعدالتی و ناامنی در جهان اسلام، مسئله مهمی است که باید به اساس و دلایل اساسی این پدیده اشاره کرد.
ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم تمدنساز پیامبر اکرم(ص) در طول بیستوسهسال مجاهدت ایشان گرچه به اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز پدید آورد، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصتطلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر این جنبش، به دنبال زنده کردن ریشههای جاهلیت و شرک و اشرافیت پیشین بودند.
این باندهای سیاسی ـ اقتصادی فاسد یا در ساختارهای جدید حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه خود را جزو گروندگان و مؤمنان به اسلام جای زدند.
این حرکتهای منافقانه و ریاکارانه، همواره مایه نگرانی پیامبر(ص) بود.
با ارتحال آن رهبر الهی، ریشهها و حرکتهای گذشته جاهلی دوباره سربرآورد و انقلاب و نهضت انسان ساز و معنوی نبوی را کند یا منحرف ساخت.
برخی نمونههای مهم این انحراف عبارتند از به شهادت رساندن سه امام نخستین تشیع و بروز فاجعه کربلا، به ترتیب در سالهای 40، 49 و 61 هجری که بزرگترین خسارتها را به عالم اسلامی وارد ساخت.
انحراف سیاسی امت اسلامی و عامل اساسی تثبیت بیعدالتی و ناامنی ماجرای سقیفه در نیمه اول هجری است.
در آن جریان برخی پس از تمرد از دستور و نص صریح نبوی مبنی بر اولویت امام علی(ع) برای جانشینی، امامت و ولایت در عرصه ظاهری و دنیوی را از امام(ع) غصب کردند.
پس از آن، با احیای ریشههای ارتجاعی زندگی سیاسی ـ اجتماعی جاهلی و قبیلهای، روند برگشت به این دوران تیره آغاز و دنبال شد.
تبدیل خلافت به ملوکیت و تبعات منفی بعدی آن، انحرافهای برخاسته از قضیه سقیفه را کامل کرد.
همچنین با افزایش گمراهی مردم و هواپرستی و هوس زدگی آنها بر اثر سیاستهای وقت خلفا و حاکمان ستمگر، امام معصوم(ع) کمکم یاوری مردمی را از دست دادند و در جوی پر از بیعدالتی و ناامنی و خفقان، در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند.
از سوی دیگر، این شرایط نامساعد منجر به غیبت امام عصر(عج) گردید.
تا پیش از آن، سیاست فشار و اختناق، امامان(ع) را وادار کرده بود تا فعالیت خود را در نهان پی بگیرند و گفتار و کردار خویش را همراه با تقیه، در پوشش کتمان و رمز حفظ کنند.
امام مهدی(ع) در چنین فضایی، در نیمه شعبان سال 255 هجری به دنیا آمد.
پنجسال از عمر شریف ایشان در زمان حیات پدر بزرگوارش ـ هنگامی که دستگاه حاکم خلفای عباسی امام عسکری را به زندگی مخفیانه و محتاطانه واداشته بود ـ گذشت.
در نهایت، به خاطر فشارهای مذکور و گمراهی مردم و همراهی نکردن آنها، غیبت صغرا از سال 260 تا 329 هجری به طول انجامید و امام پس از گذشت تقریباً 70 سال از غیبت صغری، از سال 329 تا کنون در غیبت کبری به سر میبرد، تا با اجازه الهی ظهور یافته و زمین را پر از عدل و امان نماید.
میتوان اضافه کرد که با حذف علی(ع) از صحنه خلافت توسط خودکامگان چیره، زمینه تحریف شریعت اسلامی و مسخ عدالت آرمانی آغاز شد.
به یقین میتوان خودکامگی و زورمداری را به عنوان بزرگترین عامل این تحریف و گسترش جو ناامنی فیزیکی و روانی در جهان اسلام به شمار آورد.
این واقعیت دارد که بخش گستردهای از تاریخ نظامهای سیاسی به نظامهای خودکامه اختصاص دارد، حکومتهایی که شیوه اعمال قدرتشان مبتنی بر زور و چیرگی خشونتآمیز و اجبار بوده و به دلیل بیعدالتی، نامشروع بودهاند.
چنین حکومتهایی مجبور بودهاند برای مشروع و موجه نشان دادن خود، به تحریف دین، مفهوم عدالت و حذف مصادیق و اسوههای معصومان(ع) بپردازند و عملاً نیز در کار خویش تا پیش از عصر ظهور، به توفیق دست یافتند.
اینان به نفعِ امنیتِ کاذب در سایه شمشیر، عدالت آرمانی را مسخ کردند و عقب راندند.
در سایه چنین خفقانی، ائمه یازدهگانه را به شهادت رسانده و بسیاری از منادیان حق و رهروان آنها را شهید، شکنجه و تبعید نمودند یا این که با افترا و تهمت و ناسزا آنان را از میدان بهدر کردند.
از سوی دیگر، یکی از عوامل پدیدآورنده ناامنی در جهان اسلام، تهدیدها و حملات پیدرپی، علیه این دین بوده است.
اسلام در طول تاریخ، پیوسته درگیر معارضان و مخالفان سرسخت و کینهتوز، داخلی و خارجی بوده است.
این درگیری و منازعه از گذشته تاکنون بهطور مداوم ادامه داشته است.
اساساً موقعیت جغرافیایی دارالسلام از همان ابتدای ظهور و گسترش، به گونهای بود که آن را در معرض تاخت و تازها و حملات پیدرپی و سهمگین قرار میداد.
حملاتی چون تهاجم مغولها، جنگهای تحمیلی صلیبی، هجوم گسترده و همه جانبه استعمار غربی به جهان اسلام و اشغال مستقیم بلاد اسلامی (قرن 19م/ 13هـ)، تثبیت ناامنی، ایجاد رکود اقتصادی ـ اجتماعی، تخریب بنیانهای فرهنگی و اجتماعی و به طور کلی انحطاط داخلی مشرق و جهان اسلام را به دنبال داشت که تأثیرات منفی و عقب نگهدارنده آنها، تا به امروز باقی است.
در بسیاری از روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) از بروز ناامنیها، بیعدالتیها، جنگها، هرج و مرجها و فتنههای فراوان، به عنوان ملاحم و نشانههای ظهور مهدی موعود(عج) و ویژگیهای عصر غیبت یاد شده است.[3] به عنوان نمونه امام علی(ع) در این زمینه فرموده است: او [حضرت مهدی(عج)] خواستهها را تابع هدایت وحی میکند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار میدهند.
در حالی که به نام تفسیر، نظریههای گوناگون خود را بر قرآن تحمیل میکنند، او نظریهها و اندیشهها را تابع قرآن میسازد.
در آینده، آتش جنگ میان شما افروخته میگردد و چنگ و دندان نشان میدهد.
با پستانهایی پُر شیر که مکیدن آن شیرین، امّا پایانی تلخ و زهراگین دارد، به سوی شما میآید.
آگاه باشید؛ فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست، زمامداری حاکمیّت پیدا میکند که غیر از خاندان حکومتهای امروز است و عمّال و کارگزاران حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد.
زمین میوههای دل خود را برای او بیرون میریزد و کلیدهایش را به او میسپارد.
او روش عادلانه در حکومت حق را به شما مینمایاند و کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) را که تا آن روز متروک ماندهاند، زنده میکند.
همچنین از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که در پاسخ این پرسش که چه موقعی قائم شما قیام میکند، فرمود: «زمانی که دنیا را هرج و مرج فرا گیرد».
پیامبر(ص) در روایت دیگری به شکل مفصلتری ناامنی و بیعدالتی پیش از ظهور را چنین بیان فرموده است: منا مهدی هذه الامه اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاً و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم علی بعض فلاکبیر یرحم صغیراً و لاصغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک مهدینا التاسع من صلب الحسین یفتح حصون الضلاله و قلوباً غفلا یقوم فی الدین فی آخرالزمان کما قمت به فی اول الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً.
مهدی این امت از ماست.
هنگامی در دنیا هرج و مرج شده و فتنهها آشکار شود و راهها مورد راهزنی قرار گرفته و بعضی از مردم به بعض دیگر تهاجم کنند و بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچکتر احترام بزرگتر را نگه ندارد، در چنین زمانی مهدی ما که نهمین امام از صلب حسین است؛ برج و باورهای گمراهی و قلبهای قفل شده را فتح میکند و در آخرالزمان بهخاطر دین قیام میکند؛ همانطور که من در اول زمان، بدین قیام مبادرت کردم.
او زمینی را که از جور پر شده، از عدل و داد، پر و سرشار میسازد.
در همین زمینه، محمدبن مسلم میگوید، از اباعبدالله(ع) شنیدم که میگوید: به درستی که برای قیام قائم ما ـ که بر او درود باد ـ نشانههایی است که خداوند عزوجل آنها را برای مؤمنان قرار داده است.
فرد یاد شده مجدداً این علامتها از امام(ع) میپرسد و ایشان نیز با اشاره به آیه 155 سوره بقره، میگوید: اینکه خداوند فرموده است: «قطعاً شما را به چیزی [از قبیل] ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده ده شکیبایان را»؛ یعنی اینکه مؤمنان پیش از خروج قائم اینگونه مورد ابتلا و آزمایش قرار میگیرند شایسته است پیش از اینکه به وضعیت عدالت و امنیت در عصر حکومت مهدوی اشاره کنیم، مروری کوتاه بر تعاریف این دو مفهوم داشته و جایگاه آنها را در منابع اسلامی مورد بازخوانی قرار دهیم.
2.
مفهوم و جایگاه عدالت یکی از دشواریهای بحث، مفهوم بنیادی عدالت، ابهام در تعاریف و معانی آن است.
البته این دشواری باعث نشده که مکاتب دینی، سیاسی، اجتماعی و...
در ارائه نظرات خود در این باره کوتاهی ورزند.
به عنوان نمونه، فلسفه و اندیشه سیاسی غرب در این زمینه دارای میراثی غنی است.
گرچه در نظر برخی از اندیشمندان این حوزه، تعریف و شمارش همه معانی عدالت وهمی بیش نیست و این مفهوم دچار ابهامی لاعلاج است.
اما در اندیشه اسلامی کلمه عدل را معمولاً با چند معنی و کاربرد مختلف استفاده میکنند که برگرفته از قرآن، سنت نبوی و سخنان امام علی(ع) است.
این معانی عبارتند از: راستی، درستی، داد، موزون بودن، رعایت تساوی و نفی هرگونه تبعیض، قراردادن و نهادن هر چیز در جای خویش، رعایت حقوق افراد و دادن حق به مقدار، رعایت استحقاقها در افاضه وجود توسط خدای متعال و...
همچنین در فرقهها و گرایشهای گوناگون در اندیشه سیاسی اسلام (مانند فلسفه سیاسی، فقه سیاسی، اندرزنامه نویسی، ادبیات سیاسی، تاریخ و فلسفه اجتماعی)، عدالت تعریف شده است.
در آرای همه اندیشمندان این نحلهها و مکاتب، تعابیر متعدد و همانندی از مفهوم عدالت ـ با تأسی به قرآن و سنّت ـ صورت گرفته که بخشی از آنها به شرح زیر است: 1.
عدالت، خصیصه ماهوی نظم الهی حاکم در کائنات؛ 2.
عدالت به معنای «وضع کلّ الشیء فی موضعه؛ قرار دادن هر چیز در جای خویش»؛ 3.
عدالت به معنای «اعطاء کل ذیحق حقه؛ حق را به مقدار رساندن» و ایفای اهلیّت و رعایت استحقاقها و نفی تبعیض و عدم ترادف با برابری مطلق؛ 4.
عدالت به معنای اعتدالگرایی، میانهروی و رعایت ملکات متوسط؛ 5.
عدالت به معنای تعادل سه قوه در نفس و مدینه و سپردن راهبری نفس و مدینه به خرد و خردمندان؛ 6.
عدالت به معنای راستی و راستکرداری و راست کردن؛ 7.
عدالت به معنای تناسب و تساوی جرم با مجازات در حوزه قضا؛ 8.
عدالت به معنای تأمین مصلحت عمومی به بهترین صورت ممکن و اصلی ترین مبنای تأمین عمران و امنیّت؛ 9.
عدالت در مدینه، به معنای تقسیم برابر خیرات مشترک عمومی؛ 10.
عدالت به معنای «حُسن در مجموع» و کمال فضایل و جور به معنای «مجموعه و تمام رذایل»؛ 11.
عدالت به معنای تقوای فردی و اجتماعی و همسازی با نظم الهی حاکم بر طبیعت؛ 12.
عدالت به معنای انصاف؛ 13.
عدالت به معنای عقد و قرار داد اجتماعی افراد، برای تقسیم کار در زندگی مدنی مبتنی بر شریعت؛ 14.
عدالت به معنای مفهومی همسان با عقل و خرد عملی؛ 15.
عدالت از دید فقها، به معنای ملکه راسخهای که باعث ملازمت تقوا در ترک محرمات و انجام واجبات میگردد؛ 16.
عدالت به معنای استقامت در طریق شریعت.
البته برخی از این تعریفها از رواج و اجماع بیشتری برخوردار بوده است؛ برای مثال، امام علی(ع) و بیشتر اندیشمندان اسلامی از گذشته تا کنون اذعان داشتهاند که «عدالت به معنای قرار دادن هر چیز در جای خویش و حق را به مقدار رساندن و ایفای اهلیّت و رعایت استحقاقهاست».
بر مبنای این تعریف از عدل، هر چیز باید در جای مناسب خویش قرار گیرد و در جایگاه خود میبایستی به انجام وظیفه ویژه خود بپردازد.
شاهد این مدعا این که در قرآن بر همین اساس در سوره کهف، از دو باغ سخن میرود که هر دو سبز و خرم بودند و میوههای فراوان به بار میآوردند، قرآن در وصف این دو باغ میفرماید: «هر دو باغ میوههای خود را به بار میآوردند و هیچ یک در این کار ظلم نمیکردند.» یعنی باغ هم در حقیقت عادل است و عدالت آن به این معناست که در نظام هستی به وظیفه خود عمل میکند.
همه موجودات دیگر نیز همانند این دو باغ بر پایه عدل استوارند.
خواهیم دید که در عصر مهدوی، با حکمفرمایی عدالت، زمین و زمان و طبیعت نیز عدالت پیشه کرده و با عمل به وظایف بایسته خویش، بشر را به حداکثر بهرهمندی از خودشان خواهند رساند و میوهها و فایدههای پنهان خود را برای بهینهترین نوع استفاده به بشر تقدیم خواهند کرد.
درباره بیان منزلت عدالت، به دلیل بدیهی و مبرهن بودن شأن والای عدالت، نیازی به توضیح فراوان نیست.
تنها ذکر همین نکته بس که مبنا و زیربنای تمامی اصول، در همه اندیشههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام، عدالت است.
آیات الهی اشاره دارند که پیامبران را با مشعلهای هدایت فرستادیم و به آنها کتاب و میزان دادیم تا عدالت را برپا دارند.
بنابراین چه بیانی رساتر از اینکه قرآن استقرار عدالت و گسترش آن را یکی از دو هدف اساسی و فلسفه بعثت انبیا ذکر کرده و آن را از صفات الهی و بارزترین خصیصه آفرینش و نیکوترین انسان معرفی کرده است.
همچنین اساس حکمیت و حکومت در قرآن، ایجاد قسط و عدل در جامعه است.
از سوی دیگر، کثرت آیات و روایاتی که درباره عدل و کلمات مترادف و متضاد این واژه است، بیانگر اهمیت جایگاه این مفهوم در قرآن و احادیث ـ بهویژه موارد مرتبط با عصر ظهور ـ میباشد.
3.
مفهوم و جایگاه امنیت امنیت از مقولههای اساسی است که وجود آن در تمام ابعاد زندگی بشری به گونهای قابل لمس و مؤثر احساس میشود و از دیرباز تا کنون در حیات انسانی منشأ تحولات و دگرگونیهای فراوان شده است.
ریشه لغوی این واژه از ثلاثی مجرد «امن»، و با مشتقاتی مانند «ایمان»، «ایمنی» و «استیمان» است.
این واژه را به مفهوم اطمینان، آرامش در برابر خوف، تفسیر، تعریف و ترجمه کردهاند که تا حدود زیادی به واقعیت نزدیک است و شامل دو بعد ایجابی و سلبی در تعریف امنیت میشود.
از یک سو اطمینان، آرامش فکری و روحی و از سوی دیگر فقدان خوف، دلهره و نگرانی ـ که موجب سلب آرامش و اطمینان میگردند ـ از کاربردهای دیگر این واژه است.
همچنین امنیت از موضوعات بسیار مهمی است که در قرآن و روایات به گستردگی آن اشاره شده است.
صورت فارسی و عربی این کلمه به اَشکال «امنیت» و «امنیه» در متون اسلامی موجود نیست و بیشتر توجه به این موضوع با عبارات و مشتقاتی از ثلاثی مجرد «اَمِنَ» صورت پذیرفته است.
در مجموع از ریشه یا کلمه «امن»، 62 کلمه مشتق شده است و حدود 879 بار در قرآن به کار رفته که از این تعداد کار برد، 358 مورد در آیات مکی و 521 مورد در آیات مدنی است.
پیوند معنایی ناگسستنی این اصطلاح با کلمههای اسلام، ایمان و مؤمن نشاندهنده اهمیت فوقالعاده مفهوم امنیت است.
مفهومی که علاوه بر قرآن و روایات، به وفور در ادعیه اسلامی و شیعی دیده میشود.
آنچه بدیهی است در این مجال مختصر امکان پرداختن به کلیه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و...
امنیت، نه وجود دارد و نه لازم است.
اما به صراحت می توان اذعان داشت، این مفهوم در منابع اسلامی، دارای عرصه وسیعی بوده و قلمروهای فردی و اجتماعی و زمینههای داخلی و خارجی، فکری و روحی، اخلاقی و اعتقادی، دنیایی و آخرتی را در بر میگیرد و با شاخصهای ایجابی و سلبی، از هر دو زاویه قابل تعریف و دسترسی است و البته این امر نسبی است؛ نه مطلق.
تابع وضع و امکانات و تواناییهای هر فرد و جامعه است و نباید آن را صرفاً به امکانات و تجهیزات نظامی، با اندازههای مادی و فیزیکی یا مقولات اقتصادی و مانند آن تعریف کرد.
بلکه مفهومی عمیقتر، ظریفتر و فراگیرتر از موضوعات یاد شده داشته و بر ابعاد روحی، فکری، فرهنگی، اخلاقی، معنوی و اعتقادی و ارزشهای الهی نیز اتّکا و وابستگی کامل دارد.
قرآن و روایات بیانگر این نکته بسیار مهم هستند که هرگونه امنیتی و در هر بعد از ابعاد آن، در ایمان و اعتقادات معنوی و الهی ریشه دارد و هر گونه ناامنی در هر عرصهای، بالاخره ریشهاش به بیایمانی و صفات متقابل ایمان مانند مشرک، کفر، ظلم، استکبار و...
برمیگردد.
همچنین مؤمن و صفات ایمانی، اصلیترین خاستگاه صدور کُنشهای امنیتزا است.
میتوان گفت، بسترسازی حیات معنوی طیبه و حسنه برای تربیت و تهذیب افراد، چه در حوزه رفتارهای فردی و چه در عرصههای اجتماعی و دوری آنها از حیات سیئه و غیر ایمانی، اصلیترین ساز و کار تأمین امنیت است.
حال، چه در نظام اسلامی باشد، چه در عصر مهدوی و حکومت آخرزمان حضرت مهدی(عج).
این نظام باید تلاش کند با تشویق حیات مؤمنانه و پشتیبانی از مؤمنان و مقابله با دشمنان جبهه ایمان، امنیت و عدالتی همه جانبه و فراگیر را برای همه شهروندان جامعه اسلامی و حتی غیرمسلمانانی که در پناه آن زندگی میکنند، فراهم نماید.
البته این کار باید بدون غفلت از زندگی دنیایی و با تأمین نیازهای این جهانی باشد تا بتواند زمینه ورود سرشار از عافیت و سلامت و ایمن از عذاب را به زندگی آن جهانی و اخروی آماده سازد.
مشخص است که تا پیش از ظهور، انجام کامل و بهینه این امور توسط حکومتهای دنیایی امکان پذیر نیست و اینگونه آرمانهای عالی الهی و بشری به صورت کامل، تنها در عصر حکومت مهدی(عج) محقق خواهد شد.
در قرآن کریم، آیات بسیاری درباره اهمیت امنیت و جایگاه والای آن در زندگی فردی، اجتماعی اقتصادی و...
انسان وارد شده است که به کوتاهی، نمونههایی از آنها آورده میشود: الف) قرآن یکی از اهداف برقراری حاکمیت خدا و جانشینی صالحان و طرح کلی امامت را تحقق امنیت معرفی کرده است: وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی ولایشرکون بیشیئاً[ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد، همانگونه که کسانی که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد و آن دینی که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند.» هدف ما از عدالت اجتماعی هدف ما از بحث عدالت اجتماعی بیان آیات و روایاتی است که قرآن کریم و پیشوایان معصوم در انها به حفظ حقوق، و مساوی بودن تمام مردم در برابر قانون، وئ نفی تبعیض و استثمار و ظلم، فرمان داده اند.
و نیز بیان بیش از چهل خاطره از روش پیامبر گرامی اسلام و پیشوایان معصوم در زمینه تقسیم عادلانه بیت المال و نمونه هائی از اخوئت و برادری اسلامی است.
عدالت در تار و پود تمام برنامه ها اسلام مکتب عدل و اعتدال است، راه مستقیم است، و امت اسلامی امت میانه و وسط است، نظام آن عادلانه است؛ توضیح آنکه اگر اشک دارد شمشیر هم دارد اگر برنامه برای سلامتی بدن می دهد توجه به رشد معنوی و روح ما هم دارد، اگر نماز دارد ز کوه هم دارد، اگر تولی و دوستی اولیاء خدا دارد تبری و دوری از دشمنان هم دارد، اگر از علم طرفداری کند از عمل هم پشتیبانی می نماید، اگر ایمان را مطرح می کند عمل صالح را هم در کنار آن لازم می داند، اگر فرمان به توکل به خدا می دهد دستور فعالیت و تلاش هم می دهد، اگر مالکیت را محترم می شمرد قانون منع ضرر و عدم سوء استفاده از مالکیت را هم مطرح می کند، اگر دستور عفو می دهد در اجراء حدود فرمان به قاطیعت و اینکه رحم در شما اثر نکند را نیز دارد.
رابطه عدالت اجتماعی با جهان بینی الهی یک سری شعارهای دهن پر کن در جامعه است که تا از ریشه ای اصیل مایه نگیرد از مرز شعار خارج نمی شود؛ کلمه عدالت اجتماعی نیز از همان شعارهائی است که تمام رژیم ها از آن دم می زنند و خود را طرفدار آن می دانند ولی عملاً در هیچ رژیمی شما اثر چشم گیری از آن مشاهده نمی کنید و این به خاطر آن است کمه این شعار به ریشه ای متصل نیست.
در اسلام مساوات و برابری از ریشه های عمیقی سر چشمه می گیرد از قبیل اینکه: 1- تمام عالم هستی زیر نظر خدای حکیم است و هرج و مرج نیست تا من هم که جزئی از این عالم هستم به دل خواه خود هر کاری را انجام دهم و فقط خودم مطرح باشم.
2- تمام رفتار و کردار و حتی افکار ما زیر نظر است و خدای ما در کمین است و همه باید در دادگاه عدل او محاکمه شویم.
3- همه ما از خاک هستیم و عاقبت همه به سوی خاک بر می گردیم و میان ذراتخاک فرقی نیست تا میان من و دیگری فرقی باشد.
4- تمام مردم بندگان خدا هستند و دوستی آنها مورد رضای خداست و بهترین مردم خیر خواه ترین آنان است.
5- تمام هستی از مرز و قانون به حقی که آفریدگار برای آنها مقرر داشته است تجاوز نمی کنند.
6- پدر و مادر همه ما یکی است.
این تفسیر و تلقی از جهان و انسان که همان جهان بینی الهی است مساعد ترین زمینه برای پذیرش عدالت است و محیط و رفیق و هوسها است که این زمینه را از بین می برد.
قانون عادلانه تنها در سایه مکتب انبیاء است.
شاید کمنتر جامعه ای باشد که از حق و قانون و عدالت سخن نگوید، و کمتر دستگاه اداره کننده ای است که خود را حامی حقوق و مصالح جامعه نداند.
ما به بررسی می نشینیم و سئوالاتی را طرح می کنیم، از جمله: 1- کدام قانون می تواند صد در صد عادلانه و از استبداد فردی یا گروهی بر کنار باشد؟
2- کدام قانون گذار است که هوی و هوسهای شخصی او در قانون اثر نگذاشته باشد؟
3- طبق کدام معیار قوانین عادلانه ای مقرر می کنند؟
4- از کدام موضع اجتماعی سخن می گویند و حافظ مصالح کدام طبقه و گروه هستند؟
5- بر فرض که قانون گذاران از وابستگی ها حزبی، قبیله ای، منطقه ای، نژادی و غیره رها باشند از کجا به تمام ابعاد انسان ها توجه نموده و باز تاب این قوانین دیر یا زود بر ضرر مردم نباشد؟
ما به خاطر همین سئوالات عقیده داریم که عدالت اجتماعی وابسته به قانون عادلانه است و آن جز از راه آفریدگار و مکتب انبیاء امکان ندارد.
عدالت شرط اساسی در اسلام تمام پست های حساس به عهده افراد عادل است؛ کسانی که سو سابقه ای پیش مردم نداشته باشند و به صلاحیت و پاکی معروف باشند، در دادگستری از قاضی گرفته تا شاهد و منشی همه باید در هر مرحله ای که هستند عادلانه بگویند و بنویسند، در نماز جمعه و جماعت باید امام عادل باشد، از مرجع تقلید و رهبر انقلاب و مسئول بیت المال گرفته تا مسئله طلاق و جدائی از همسر در همه این موارد پای عدالت در کار است، در خبر گزاری تنها به خبر افراد عادل اطمینان می شود.
کوتاه سخن آنکه اسلام اهمیت خاصی به عدالت داده و آن را در تار و پود جامعه و در مسائل حقوقی و اجتماعی و خانوادگی و اقتصادی شرط اساسی دانسته است.
اهمیت عدالت امام کاظم علیه السلام در تفسیر آیه یُحیٍی الاَرضَ بَعدَ مَوتِها فرمودند: زمین توسط استقرار عدالت و اجراءِ حدود الهی زنده می شود.
استقرار عدالت یکی از اهداف انبیاءِ قرآن برای انبیاء مسئولیتهائی را بیان فرموده که از آن جمله استقرار عدالت اجتماعی است، و ما فهرستی از کارنامه آن رهبران معصوم را در اینجا نشان می دهیم: 1- دعوت مردم برای بندگی خدا و مخالفت و اجتناب از طاغوت ها « اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغُوتَ »، فریاد تمام انبیاء برای مردم این بود که بندگی خدا کنید و از طاغوت دوری بجوئید.
2- انذار و تبشیر « اِنّا اَرسَلناکَ بِالحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً » ما ترا به حق فرستادیم تا مردم را از مفاسد و گناه و عذاب آخرت بترسانی و از سوی دیگر به وعده های الهی بشارت دهی.
3- تعلیم و تربیت « یُزَکّیهِم وَ یَُعَلّمُِهُم » او پیامبر را برای مردم فرستاد تا هم مردم را تربیت کند و هم به آنان مطالب مورد نیاز را یاد دهد.
4- مبارزه با انواع اسارت ها و بر داشتن موهومات و غل و زنجیرهائی که عادات و رسوم خرافی به دست و پای مردم نهاده است « وَ یَضَعَُ عَنهُم اِصرَهُم وَ الاَغلالَ الّتی کانَت عَلَیهِم» پیامبر سنگینی ها و غل هائی را که بر مردم نهاده شده بر می دارد و آنان را آزاد می سازد.
5- رسوا کردن و افشاگری خطهای انحرافی و رهبرنماهای زمان (فرعون ها، قارون ها و خط فکری و عملی آنان) «وَ لِتَستَبینَ سَبیلَُ المُجرِمینَ ».
6- ششمین هدف انبیاء تشکیل جامعه ای است که مردم در آن به عدل قیام کنند و در تمام روابط خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی با دوست و دشمن رفتاری عادلانه داشته باشند.
هدف انبیاء آن است که چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم زنده کنند، و چنان اخلاق و طرز تفکر الهی ر ا در تار و پود فرد و جامعه به وجود آورند که خود مردم به عدالت بر خیزند و جامعه عدلی تشکیل دهند.