دانلود مقاله فلسفه و ضرورتهای پوشش و حجاب اسلامی

Word 91 KB 13933 29
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • به رغم پندار برخی ساده اندیشان، گرایش به لباس و پوشیدگی ، عملی صرفاً تفننی که برخاسته از غریزه تنوع طلبی آدمیان باشد، نبوده و نیست بلکه ریشه در حکمتها و مصالح فردی، اجتماعی ، خانوادگی ، روحی و روانی و اعتقادی فراوانی دارد، که در این نوشتار می کوشیم تابه مدد تتبع و تحقیق در متون دینی و علمی و با تکیه بر آراء و نظریات اندیشمندان اسلامی وعالمان دین شناس، و تجربیات ومشاهدات عینی، پاره ای از حکمتها و ضرورتهای لباس پوشیدن بطور اعم، و پوشش اسلامی را بطور اخص بیان کنیم.
    بدین ترتیب می توان ادعا کردکه: یکی از وجوه تمایز انسان با سایر حیوانات، و یکی از ویژگیهای آدمی، پوشیدن لباس بوده «و می توان لباس پوشیدن را شأنی از شئون انسانی دانست که به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافیایی امروزین گسترش داشته و دارد.
    از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده، مسلم شده که لباس، دست کم پاسخگوی سه نیاز آدمی است: یکی اینکه او را از سرما و گرما و برف و باران حفظ می کند، دیگر اینکه در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند، و بالاخره به او آراستگی و زیبایی و وقار می بخشد.


    لباس پوشیدن از اختصاصات انسانهاست.
    کنفرانسی که ما امروز برای شما ارائه می دهیم نوشته ای است از پیرامون حجاب و به عبارت صحیح تر پیرامون پوشش و ستر به جهت رسیدن به صیانت و سلامت جامعه و پیدایش انسان های با تقوی و با انضباط و من به این علت اقدام به فراهم کردن این نوشته نمودم که امروزه مسئله حجاب، دارد وارد یک مسئله جهانی می شود و بازار در آینده داغ تر هم خواهد شد و تبلیغات له و علیه آن گسترش خواهد یافت
    کنفرانسی که ما امروز برای شما ارائه می دهیم نوشته ای است از پیرامون حجاب و به عبارت صحیح تر پیرامون پوشش و ستر به جهت رسیدن به صیانت و سلامت جامعه و پیدایش انسان های با تقوی و با انضباط و من به این علت اقدام به فراهم کردن این نوشته نمودم که امروزه مسئله حجاب، دارد وارد یک مسئله جهانی می شود و بازار در آینده داغ تر هم خواهد شد و تبلیغات له و علیه آن گسترش خواهد یافت و ما باید آماده یک جنگ تبلیغاتی تمام عیار در این مورد بشویم، از یک سو باید پایه های حجاب و عفاف را استوار کنیم و از سوی دیگر، آماده صدور فرهنگ حجاب و تصحیح الگوهای آن باشیم، و از سوی دیگر با منطقی محکم و مستدل، آب پاک به دست بکنیم.

    و ما نه به خشکه مقدسی، بلکه به جسارت و منطق و استدلال و روحیه عظیم و متعالی نیازمندیم، در این مورد باید کاری علمی و محققانه و فرهنگی و تبلیغاتی انجام بگیرد، و امروز بیماری «خودنمایی» و «برهنگی» و «تن فروشی» و «خود فروشی» یک بیماری فراگیر در غرب شده است و آثار دشوار و حزن آور و نیز رعب انگیز آن، در گوشه و کنار جهان پدیدار شده و طبیعتاً بسیاری از خانواده ها در جستجوی راهی معقول، برای فرار از این هیولای شرم و خطرناک می باشند و قهراً مطرح شدن حجاب با منطقی روشن و واضع و به دور از تعصبات و فارغ از بد آموزی ها و تبلیغات سوء که توسط دوستان نادان و دشمنمان دانا رواج یافته، می تواند مومجی گسترده از گرایش به حجاب اسلامی و سلامت و عزت جامعه پدید بیاورد و هدیه ای باشد از انقلاب اسلامی به همه جهانیان ، در هر حال اکنون دو فرهنگ کاملاً متضاد، در برابر یکدیگر قرار گرفته اند ، فرهنگ ولنگاری و بی بند و باری و فرهنگ انضباط اخلاقی و مراعات موازین و اصول اخلاقی و نوشته ای که اکنون در برابر شما قرار دارد، تلاشی است متواضعانه در این راه دشوار و صعب .

    لباس و پوشش خواسته فطری آدمیان است: میل به پوشیدگی ریشه در فطرت آدمی دارد و حجابگرایی بازگشتی به فطرت اصیل انسانی خویش است.

    لباس، نعمت، کرامت و وسیله طاعت است: یکی از پرارزشترین نعمتهایی که خداوند به انسانها عطا فرموده، و در آیات متعددی با ذکر این نعمت بر آدمیان منت نهاده است، نعمت لباس و پوشش تن است.

    نعمتی که چون بنی آدم در آن غرق است همچون سایر نعمتها قدرش را نمی شناسد.

    نعمتی که در میان موجودات خاکی تنها به انسان اختصاص یافته است و آدمی با آن خود را از آفات و سرما و گرما، حفظ نموده و آن رامایه زینت و زیبایی خویش قرار داده، و بوسیله آن عفت و عورت خویش را پاس داشته است.

    تأثیر لباس بر باطن انسان ظاهر آدمی همواره دست اندرکار نقش زنی بر باطن اوست، بسیاری از حالات باطنی سایه اند، و صاحب سایه، دست و پا و حرکت و نگاه و صوت و سخن و سایر امور ظاهری آدمی است.

    بر پایه همین تأثیر و تأثرها است که می گوییم: در انتخاب لباس ، بایستی دقیق و حساس بود و هر لباسی را نباید تن پوش خویش گردانید و در گزینش پوشش، ملاحظه روح و روان خود را نمود.

    لباسی را باید پوشید که تأثیر مطلوب را بر روح و باطن بر جای بنهد و از پوشیدن لباسهای غفلت آور، شقاوت آفرین، و لباسهای کبرزا و غرور افزا و معصیت بار، به شدت پرهیز نمود.

    لباس هر کس معرف فرهنگ اوست نحوه و گونه «لباس پوشیدن» هر کس ، نشانگر نحوه «اندیشیدن» اوست .

    نوع و کیفیت لباسی که هر فرد بر «تن» می پوشد، در ارتباط مستقیم ، با نوع و نحوه تفکری است که در «سر» می پروراند .

    چرا که همواره «تن» از «سر» فرمان می گیرد و «رفتارهای برونی، نشأت گرفته از «باورهای درونی» افراد است.

    رابطه لباس و پوشش اسلامی با فرهنگ اسلامی در فرهنگ اسلامی ، انسان موجودی به خود و انهاده و یله ورها نیست.

    انسان ، در همه بینشهای معنوی و از جمله در اسلام، برای آن، لباس به تن نمی کند که تن را عرض کند، بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشد.

    لباس برای او یک حریم است .

    به منزله دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند.

    لباس برای آن است که تحریک جنشی را کم کند، نه آنکه بر قدرت تحریک بیفزاید.

    لباس «پوست دوم» انسان نیست.

    بلکه «خانه اول» اوست.

    لباس هر کس معرف شخصیت درونی او است علاوه بر نحوه نگرش و بینش، میزان شخصیت هر فرد را نیز می توان از روی لباس و ظاهر او حدس زد.

    چه ظاهر هر کس ، جلوه گاه باطن اوست و رفتارهای بیرونی افراد، زائیده حالات درونی آنهاست.

    در همه فرهنگها، با همه گونه گونی و تضادها، انسانهای شریف و با شخصیت از پوشیدن لباسهای جلف و زننده و سبک، پرهیز دارند، اینان که از شخصیتی متعادل و رشد یافته، بهره مندند، به شدت از انگشت نما شدن، امتناع ورزند و وزانت و متانت خویش را با پوشیدن لباسهای سنگین و متعارف پاس می دارند و بر عکس افرادی که به گونه ای در اندرون خویش احساس حقارت و خودکم بینی، و نوعی نقص و کمبود روانی می نمایند، می کوشند تا با پوشیدن جلب نموده و از این راه بر نقایص خویش، سرپوش گذارده و کمبودهای خود را جبران نمایند.

    حجاب و آرامش روانی «دل» آدمی همواره در گرو دیدنی های «دیده» اوست.

    آنچه را که دیده می بیند، دل نیز یاد می کند و در پی بدست آوردنش ، طرح می ریزد و برنامه اجرا می کند.

    استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در پاسخ این پرسشها که : «پوشش زن چه ضرورتی دارد؟

    چرا باید مسئله محرم و نامحرم مطرح باشد؟

    چرا باید زن خودش را از غیرمحرم خودش بپوشاند؟

    رمز و سر این مطلب چیست و چه فایده ای دارد؟

    می گوید: اولین خاصیتش، خاصیت روانی است، یعنی آرامش روانی.

    در هر جامعه ای که روابط زن و مرد بر اساس عفاف بود – عفاف در همین حدود اسلامی – یعنی زنان در خارج از دایره ازدواج، خودآرا و خودنما نبودند و وسیله تهییج مردان رافراهم نکردند و مردان هم در خارج از دایره ازدواج دنبال لذت جویی و کامجویی به وسیله چشم ، دست، لامسه و غیر لامسه نبودند، قلبها و روحها آرام و سالم است و در هر جامعه ای که بر عکس این حالت است، اولین ناراحتی اجتماعی، ناراحتیهای روانی است.

    گروهی از فرنگیها گفتند: خیر، وقتی زن و مرد از یکدیگر دور باشند، ناراحتیهای روانی و عقده های روانی به وجود می آید.

    ولی تجربه همین یک قرن گذشته و کمتر از یک قرن گذشته، کاملاً ثابت کرد که مسئله بر عکس است، به هر اندازه که آزادی در مسائل جنسی، بیشتر است التهاب در افراد زیادتر و بیشتر است.

    چون غریزه جنسی انسان (مانند چند غریزه دیگر، مثل غریزه جاه طلبی، غریزه علم طلبی ، وغریزه عبادت) صرفاً ظرفیت جسمانی ندارد، ظرفیت روحی هم دارد.

    اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان، تکلیف معین کرده است .

    یک وظیفه مشترک برای زن و مرد، هر دو مقرر فرمود مربوط به نگاه کردن است:...

    که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کنند، نباید نگاههای مملو از شهوت به یکیدرگ بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند.

    یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند، و در اجتماع به جلوه گری و دلربایی نپردازند ، به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند.

    حجاب سبب استحکام پیوند خانوادگی بی تردید مقدس ترین پیوندها که بر پایه قانون خلقت ضرورت یافته، پیوند زناشویی و اصیل ترین واحد اجتماع، واحد خانواده است.

    سعادت و سلامت هر جامعه با سلامت و سعادت کانون خانواده پیوندی عمیق و ناگسستنی دارد.

    خانواده پرورشگاه اصلی سازندگان جامعه است.

    قوی ترین جاذبه ای که زن و مرد را به سوی یکدیگر می کشاند و آنها را وادار می کند که عمری در کنار هم بگذرانند، جاذبه جنسی است.

    یکی از مهمترین عوامل سلامت و استواری بنیان خانواده ها و افزایش جاذبه میان زن و شوهر، رعایت حجاب و پوشش اسلامی ، و عفت ورزی زن است.

    زیرا اگر زن لذتهای جنسی خود (اعم از سمعی و بصری و لمسی) را از محیط خانوادگی بیرون نبرده و به کوچه و بازار نکشاند و در حفظ حجاب و عفت خود کوشیده و صرفاً به جذب و جلب توجه شوهر خویش بپردازد ، محیط خانه رابه محیطی سالم و آرامبخش و پرجاذبه تبدیل خواهد کرد و در مقابل زنی که حجاب و پوشش را در بیرون از خانه رعایت نکند و لذتها و جاذبه های جنسی خود اعم از سمعی و بصری و...

    را به کوچه و بازار بکشاند، چنین زنی دانسته یا ندانسته عاملی برای از هم پاشیدگی و تیرگی روابط خانوادگی خود و چه بسا دیگران می شود.

    «ناسازگاریهایی که بین زن و شوهر به وجود می آید اکثراً به خاطر آن است که زن، حفظ حجاب و عفت نکرده و در بیرون خانه چشم کسی به او افتاده و او هم فریفته و دلباخته گشته و کم کم از شوهرش سرد شده و باعث آزار شوهر گردیده تا طلاقش دهد.

    و گاهی هم این از هم پاشیدگی خانواده ازناحیه شوهر است، او بر اثر چشم چرانی و نگاههای آلوده به دختران و زنهای (معمولاً بی حجاب و بدحجاب و خودنما) در بیرون خانه نسبت به همسرش سرد می شود.

    لذتها و محبتهایش را در بیرون خانه به مصرف می رساند و همین ریشه ناسازگاری شده و موجب طلاق و جدائی و نزاع می گردد...

    از این رو برای حفظ و پایداری کانون خانواده و به وجود آوردن محیط سالم در خانواده و فرزندان پاک لازم است عفت و حجاب رعایت شود.» حجاب و آزادی زن آزادی به معنای رها بودن از هر قید و بند و عدم پایبندی به هیچ قاعده و قانون و ضابطه ای نیست.

    ممکن است در بینش غربی و غرب گرایانه چنین مفهومی از آزادی اراده شود، اما در بینش الهی این گونه «آزادی» عین «اسارت» است.

    اسارت در بند هوا و هوسها و شهوات حیوانی، و گرفتاری و محبوس ماندن در زندان نفس اماره و شیطان وسوسه گر.

    آدمی که تنها برای خورد و خواب و شهوت خلق نشده تا آزادی او را در رابطه با اینگونه امور تفسیر و توجیه کنیم، بلکه برای هدف و مقصدی بسی عظیم تر از اینها که همان «رسیدن به کمال مطلوب» است، پا به عرصه وجود نهاده است.

    از این روی در بینش الهی آزادی به معنای برداشتن هر گونه مانع و رادعی بر سر راه نیل به کمال مطلوب و حقیقی آدمی است.

    رابطه شیطان و نزع لباس در داستان خلقت انسان در قرآن کریم چنین می خوانیم که خداوند در آغاز کار آدمی را با لباس و با پوشش می آفریند و سپس در اثر اغواء شیطان است که لباس آدمی از تن او جدا می شود و بیرون می آید چنانکه می فرماید.

    ینزع عنهما لباسهما شیطان بیرون آورد از ایشان لباسشان را فبدت لهما سواتهما پس آشکار شد برای ایشان زشتی های ایشان و عورات ایشان فاخر جهما مما کانافیه پس آنگاه شیطان خارج کرد آن دو را از جایگاهشان یعنی در یک مرحله ای اغواء و فتنه و شیطنت شیطان هست، در مرحله بعدی خروج از لباس و خروج از زی خویشتن است و سپس سقوط در بدی ها و پیدا شدن و ظهور عورات است و سپس خروج از جایگاه خویش و آوارگی و مشقت و گرفتاری و پشیمانی و این کلمات همه دارای تاویل و تفسیر است.

    آوارگی و مشقت و بی لباسی و بی حفاظی و آشکار شدن عورات، اینها در زمان های مختلف فرق می کند.

    و این کلمات و تعابیر سمبولیک که اشاره به دوره های گوناگون زندگی انسان اولیه دارد، در طول تاریخ در مورد انسان ها و جمامع بشری، در سطحی گسترده تکرار می شود، ملاحظه این مراحل در زندگی جوامع بشری ، نیازمند حوصله و دقت است.

    شما پیوسته در طول تاریخ انسانیت، شاهد یک دوره برگزیدگی و بعثت و اصطفاء هستید.

    یک امت وسط و معتدل پدید می آید، انسانها در یک صراط مستقیم و الهی قرار می گیرند .

    در جاده ها طبیعی هدایت می شوند و اگر از لحاظ اعتقادی هم به طریق ایمان نباشند، از لحاظ کرداری معتدل هستند، انسان های طبیعی هستند، و بعدها آنگاه این جامعه به غرور و سستی می افتند، کارها را ساده و بی اهمیت تلقی می کنند، هر جا دل تنگش بخواهد می رود و هر چه بخواهد می گوید.

    و دلا هما بغرور وارد وادی مکر و غرور می شوند خیلی زود فریب می خورند این حالات در همه امت ها پدید آمده و پدید خواهد آمد.

    هم اکنون همه این مراحل را در مورد ملت امریکا می توان ملاحظه کرد، چرا که این قاره جدید و سرزمین نوین، این خودش یک دنیای جدید است، که انسان آنرا کشف می کند و به آنجا پیاده می شود و در آنجا ساکن می شود، مانند آغاز آفرینش، و این انسان به زودی در آنجا رشد می کند و تکثیر می شود.

    و در آغاز ملت آمریکایک ملت سلحشور و انقلابی و آرمانگرا و عدالت خواه است، توده های مردم در برابر ظلم ظالمان و ستمگران قیام می کنند و به استقلال و آزادی و جمهوری مردمی می رسند، و توده های مردم حتی برای احقاق حقوق بردگان قیام می کنند و سنت دیرینه خشن و دشوار برده داری را القاء می کنند و مردم می جنگند به خاطر حقوق مستضعفان ، و به اینگونه امریکا به بهشت انسانیت وارد می شود و نعمت های خداوند را دریافتمی دارد، لیکن بزودی غوابت و شیطت ابلیس به سراغ آنان می رود؛ در این ماجرا یهودیان امریکا، نقش ابلیس را بازی می کنند.

    آمریکائیان بازیگوش و فریب خور می شوند، حرف هر پیر و مرشدی را می شنوند ودقت خود را از دست می دهند و آنگاه اینان گرفتار یک لغزش کرداری می شوند، نیهلیست می شوند.

    هرهری مذهب می شوند به حد و حدود خداوند تجاوز می کنند و به درخت معاصی نزدیک میشوند و به روزگار طغیان می رسند ماکیاولیست می شوند.

    فاکلا منه آن وقت از آن درخت معاصی می خورند، معصیت را تست می کنند، میوه گناه به دهانشان خوش مزه می آید، طغیانگر و اسراف کار می شوند.

    رابطه لباس و تقوی در داستان آدم، چنانکه می دانیم، سرانجام آدم به آن شجره منهیه نزدیک می شود و از آن میوه ممنوعه می خورد ولباس اولیه از تنش بیرون می آید، لباس او از تنش جدا میشود و برخلاف همه برادران حیوانی، و جانوران همسفر و همراهش با سروپای برهنه ، بدون سم و دم و تنپوش و پاپوش ، وارد این دنیای شگفت انگیز می شود.

    لیکن در این مرحله بی لباسی و بی حفاظی ، خداوند به آدمی یک لباس جایگزین می دهد، یعنی خداوند آدمی را به حال خودش رها نکرد، بلکه لباس و پوشش دیگری به او داد، خود این گرفتاری و مرارت و سختی ها، آدمی را وادار کرد تا فکرش را به کار بیاندازد، و همچنین شد، در عالم یأس و سرخوردگی ، و آوارگی و گرفتاری و بی پناهی، با رقه ای از امید، در دل آدمی پدید آمد ، و به فکر چاره جویی افتاد و سرانجام فکر خلاق و چاره اندیش او، در برابر سرما و گرما و باد و باران به کار افتاد و او را مجبور کرد تا برای خودش لباس فراهم کند، لباس گرفته شده از محیط.

    لباس و حفاظ تقوی و روحیه تقوی و پرهیزکاری این بهتر است، و این موجب می شود انسان یک لباس درونی و اخلاقی نیز داشته باشد و این تقوی یک لباس درونی دیگری است که خداوند برای هر انسانی قرار داده است.

    و هر انسانی اگر چه برهنه و بدون پوشش متولد می شود، لیکن این لباس تقوای درونی و اخلاقی با هر انسانی و در هر انسانی وجود دارد و آنگاه ارتکاب معاصی آرام آرامی خدای ناکرده این لباس درونی را زائل می کند، و سقوط خطرناک و نهایی و گرفتاری و مشقت عظیم آدمی، به دنبال زائل شدن این لباس تقوی می باشد.

    و این دو لباس در یکدیگر تاثیر دارند.

    انسانی که لباس تقوی دارد، بدی های خودش را می پوشاند و در حتی لباس ظاهری هم حد و حدود الهی را مراعات می کند، و اسناین که به سوی بی تقوایی می رود ، قهراً به سوی برهنگی و ظاهر شدن بدیها، در اشکال گوناگونش حرکت می کند، برهنگی ریشه اش در تجاوز و خروج از حد و حدود است و پوشش و لباس ریشه اش در انضباط و قانونمندی و حفاظ و عفاف است، اینها یک اصولی هستند که در خلقت انسان مورد توجه و تذکر قرآن قرار گرفته است .

    و این ها اصول و مقررات و حالات و طبایع حاکم بر انسانیت است، اینها یک «کدها» و فرمول ها و قوانین و سنت هایی هستند.

    شما باید این جریانات را در خلال زندگی انسان ها و در جوامع بشری، مشاهده کنید، باید در تاریخ جوامع دقت کنی و سیر و سیاحت کنی و از روی این «کدها» حالات جوامع را و مسیر آنها را مطالعه کنی، پیدایش فرویدیسم را در هر قوم و قبیله ای مورد شناسائی قرار بدهی، شاه را در هر لباسی که هست و دزد را نیز در هر شکل و شمایلی که هست ببینی و پیدایش کنی.

    در یک فرد این حالات در طول یک عمر مشاهده می شود، مدار این حرکت یک مدار سربسته است، اول و آخرش محدود و معین است، لیکن در یک جامعه و در امت ها و ملت ها این مسیر یک مسیر طولانی است، مدار آن طولانی است، ملت ها و امت ها هر کدام به تناسب عرض و طول و سن و سال خودشان ، این حالات و مسیرها را در یک طول موج های معینی طی می کنند، صعود و نزول دارند، قرن ها و سالها طول می کشد تا سقوط کنند و سال ها طول می کشد تا تائب شوند و باز گردند.

    دلالت ها و هدایت های شیطانی حضرت عیسی می فرماید: ای کوردلان چگونه است که شما منتظر مسیح هستید و برای او سر و صدا هم راه می اندازید ولی اصلاً مسیح را نمی شناسید و مسیح در میان شما آمد و شما او را نشناختید.

    این ناآشنایی منحصر به معارف عالیه نیست، انسان گمراهی ها را هم نمی شناسد، یزیدها را هم نمی شود شناخت، شیطان را هم نمیشود زود پیدایش کرد.

    وعده های شیطان اینرا یادآور شدیم که گمراهی و سقوط همیشه از یک فریب آغاز می شود، شیطان هم به آدم نگفت بیا تا از بهشت خارجت نمایم، او گفت بیا تا تو را به یک زندگی مطلوب و استوار و پایدار برسانم و آنها را مغرور کرد، در کلیات با آنها مباحثه نکرد، آنانرا گرفتار اشتباه مصداقی کرد، میوه ممنوعه را به صورت میوه مطلوب معرفی کرد.

    و در سقوط امت اسلامی و جدا شدن امت اسلامی از خانه امن و سلامت خودش یک چنین فریبی روی داد.

    یهودی ها و صهیونیست ها ، در مرکز خلافت اسلامی، در استانبول رخنه کردند در داخل حزب ترکیه جوان در درون پارلمان حضور یافتند.

    و روحیه ملی گرائی را در نژاد ترک دمیدند، اسطوره های پوسیده نیاکان را زنده کردند، ترقیات آلمان و اطریش رابه عنوان نتیجه و محصول ملی گرائی مطرح کردند و منظره تشکیل حکومت ترکستان بزرگ را برای آنان ترسیم کردند، خودشان را که از روسیه گریخته بودند، به عنوان دوستان نژاد ترک جا زدند و برادران عرب و مسلمان را ، دشمنان نژاد ترک قلم داد کردند و نیمی از امت اسلامی را به نام نژاد ترک انداختند به جنگ نیم دیگر از امت اسلام، بنام نژاد عرب و حلقه اتصال آنان را، که اسلام و ایمان بود، قطع کردند و عامل افتراق را که مصیبت نژادی بود پررنگ کردند و امت واحده را بنام ترک و عرب انداختند به جان یکدیگر.

    از طرف دیگر انگلیسی ها و فرانسوی ، شیوخ عرب را دیدند و به آنان وعده تأسیس حکومت امت بزرگ عرب را دادند و آنان را به جنگ باب عالی و مرکز خلاقت سوق دادند، خلافتی که از قداستی برخوردار نبود.

    بیداری و آگاهی، توبه و بازگشت حجاب به این معنی و مفهومی که ما امروز آنرا می فهمیم که به معنای پوشش و پوشیدگی زن است، یک اصطلاح فارسی است و کلمه کلمه عربی است ولی اصطلاح آن یک اصطلاح رایج در زبان فارسی است و در عربی حجاب به معنای پرده است و قهراً منظور ما از حجاب پرده داری و پرده نشینی نیست، یعنی در اسلام پرده نشینی نیست و چنین نیست که زنان از کارهای اجتماعی محروم باشند و لازم باشد در آن سوی پرده ها باشند و در کارهای اجتماعی شرکت نکنند، بلکه منظور از حجاب ، همان پوشش و پوشیدگی است که در برابر برهنگی و به نمایش گزاری است.

    در آیات قرآنی در احکام اولیه و در سوره مکیه که ابتدای بعثت است به طور مجمل بیان شده است که روابط زناشوئی باید تحت یک ضابطه و مقرراتی باشد و لازم است در چهارچوب خانواده وزوجیت باشد و غیرزوجیت و غیرنکاح این در حکم تجاوز ار حدود خداوند است و جزای آن تهدید به آتش جهنم است.

    و اولئک هم العادون و آنانکه از این مرز فراتر روند آنان تجاوز کارانند.

    در یک رقم از آیات دیگر خداوند از معاشرتهای گوناگون نهی فرموده و اعلام می دارد که روابط زناشوئی نباید به شکل زنا باشد و نیز روابط مرسوم به روابط دوستانه را که رضایت طرفین بوده لیکن مقررات لازمه مراعات و حرمت خانواده ملحوظانی نشده است، نهی می فرماید.

    و احکامی نیز برای زانی و زانیه مقرر می شود که بسیار شدید و جدی است و سرانجام راه ها و شیوه هائی که منجر به فساد جامعه می شود و مورد توبیخ و نهی قرار می گیرد و زیر بنایی پاکیزگی و سلامت محیط جامعه پایه گذاری می گردد ، به شرح زیر: یا ایها الذین آمنوا لاتدخلو بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا علی اهلها ذالکم خیرلکم لعلکم تذکرون ای کسانی که ایمان آورده اید وارد خانه هائی غیر از خانه های خودتان نشوید.

    تا اینکه اهل آن خانه آماده بشوند و پذیرای ورود شما بشوند.

    و هنگامی که وارد می شوید، بر اهل آن خانه سلام کنید و اعلام ورود کنید، به سلامت و با سلام وارد بر آنها بشوید و پرده ستر و عفاف را ندرید.

    این برای شما بهتر است، باشد که خود شما ملتفت بشوید.

    زیرا وارد شدن بدون اذن و بدون اطلاع موجب کدورت می شود، موجب سوء ظن می شود، حالت تجسس به خود میگیرد ، گاهی مردم در یک حالاتی هستند که دوست ندارند ، دیگران بر آنان مطلع بشوند، و گاهی یک مفاسدی پیدا می شود، بهتر است یک چیزی بگوئید ، یا الله بگوید، یک جوری آمدن خودتان را به اطلاع اهل منزل برسانید، تا یک وضع ناخوش آیندی پیش نیاید، فان لم تجدوا فیها احداً فلا تدخلوها حتی یوذن لکم اگر دیدید کسی در آنجا نیست و جوابی نمی دهد شما صبر کنید و داخل نشوید تا اینکه به شما اجازه ورود داده بشود گاهی جواب ندادن به معنی عدم اذن است.

    و ان قیل لکم ارجعوا فارجعو و اگر به شما گفته شد که بازگردید شما برگردید.

    و خداوند به اسرار درون و بیرون شما آگاه است.

    قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظو فروجهم ای پیامبر به مومنین بگو که چشمهای خود را فرو گیرند، نظرهای خود را دنبال زنان مردم ندوزند و خیره نشوند، و دنبال نظر اندازی و وراندازی زنان و دختران نروند.

    تا اینکه در نهایت دامن خود را حفظ کنند.

    که این بهتر و پاکیزه تر است از برای ایشان ، زیرا زنان دیگران مربوط به دیگران است و نیز به مومنات بگو تا آنان نیز.

    یغضضن من ابصارهن و فروگیرند نظرهای خویش را و نگاه خود را به دنبال جوانان نیندازند.

    و یحفظن فروجهن و در نهایت حفظ کنند دامنهای خویش را و آبرو و حیثیت خود را حفظ کنند.

    و دراینجا زنان یک وظیفه سنگین تری دارند.

    زیرا زیبائی و جاذبه را خداوند به زنان داده و بنابراین تکلیف آنان در این مورد سنگین تر است.

    و لا یبدین زینتهن الا ما ظهرمنا و آشکار ندارند، زینت خود را، مگر آنچه که طبیعتاً آشکار است زیرا همینکه زن زینتهای خودش را بدیگران رو بکند و به نمایش بگذارند، این یک معنی و مفهومی پیدا می کند، این دارای یک پیامی است، و این به معنی و مفهوم فراخواندن هر کس و هر نظاره کننده ای است و آنوقت موجب فتنه و فساد دیگران می شود.

    الا ما ظهر منها مگر آن زینت ها و زیبائی هائی که آشکار است.

    و آشکار بودن آنها دارای مفهوم و معنای مخصوصی نیست، دارای پیام و اشاره ای نیست، مانند صورت و دست و سرمه ای که به چشم کشیده اند.

    و اصولاً زیبایی و زینت مسئله نیست، اشاره و پیام و رد و بدل پیغامهای فساد انگیز و مسئله است، و این پیامها یک امر متغییر و نسبی است زمان و مکان درآن موثر است.

    و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن و به زنان بگو ای پیامبر که روسری های خود را، بیاورند روی گریبانهای خودشان برای این که باز بودن و نمایان بودن سینه ها ، دارای اشارتی است و حامل پیامهائی از شهوات است ، محیط جامعه را آلوده می کند، سلامت جامعه را به خطر می اندازد، و گریبانها باید پوشیده بشود.

    و در سوره نور نیز آیاتی دیگر برای قوانین و قواعد معاشرتهای خانوادگی داده شده است چنانکه می فرماید: ای کسانیکه ایمان آورده اید لازم است مملوکان شما، و غلامان شما، که در خانه های شما کار می کنند و کودکانی که هنوز بالغ نشده اند، اینان به هنگام ورود به اطاق های شما کسب اجازه کنند.

    در سه موقع و سه موقعیت قبل از آنکه برای نماز فجر بر می خیزید هنگامی که خلوت کرده اید.

    و به هنگام ظهر که جامه های خود را بیرون آورده و به استراحت پرداخته اید و بعد از نماز خفتن که آماده خواب می شوید.

    در این سه نوبت که هنگام خلوت شمایان است باید با اطلاع وارد به شما بشوند.

    لیکن در غیر این سه نوبت گناهی ندارد و مانعی ندارد که آنان به شما وارد شوند و بدون اجازه به اطاق شما بیایند.

    چرا که اینان پیوسته بر شما وارد می شوند مملوک خودتان هستند می آیند و می روند کارهای خانه را انجام می دهند.

    هر لحظه و هر دفعه نمی شود اجازه بگیرند و بیایند و بروند.

    بعضکم علی بعض برخی از شما بر برخی از خودتان پیوسته وارد می شوید و رفت و آمد مداوم دارید.

    کذلک یبین الله لکم الایات خداوند آیات و احکام را این چنین برای شما بیان می دارد.

    واللهعلیم حکیم و خداوند داناو آگاه است و کارهای او از روی حکمت است.

    همان خدائی که دستور می دهد تا زنان زینت های خود را از مردان بیگانه بپوشانند و همان خدائی که فرمان می دهد که مملوکان با کسب اجازه وارد اطاق صاحبان خانه های خود بشوند.

    همان خداوند اجازه می دهد که زنان زینت های خود را لازم نیست از غلامان و کنیزان خود بپوشند و اینان لازم نیست پیوسته برای ورود کسب اجازه کنند.

    آن نهی و این رخصت اینها از سوی خداوندی است که عالم است و حکیم است.

    و کودکان نیز هنگامی که بالغ شدند لازم است که به هنگام ورود به اطاق ها و خانه ها کسب اجازه کنند ، آنطور که برای رجال مومنین فته شد.

    والله علیم حکیم و البته که خداوند عالم و حکیم است، کارهایش با علم و با حکمت است.

    و زنانی که دیگر دوره نکاح آن گذشته و بازنشسته شده اند.

    فلبس علیهن جناح بر آنان گناهی نیست.

    ان یضعن ثیابهن اینکه جامه های خویش را به کنار نهند، روسری خود را بردارند، آن حکم و پوشش و ستر که برای زنان گفته شد.

    درباره اینان نیست.

    غیرمتبرجات بزینه البته زنیت آرائی نکنند و خود را به نمایش نگذارند و تبرح نکنند.

    و ان یستعفن خیرلهن و البته طریق عفت را باید بپیمایند که این برای ایشان بهتر است عفت و تقوی یک اصل مسلم است که باید همیشه مراعات گردد، حتی پیرزنان هم اگر با جامه و پوشش باشند این به عفاف نزدیکتر است ، لیکن پوشش برای آنان الزامی نیست.

    والله سمیع علیم و خداوند شنوای آگاه است و از مقاصد نهائی بندگان خودش خبر دارد عده ای لباس هم دارند ، پوشیده هم هستند، لیکن تقوی و عفاف ندارند و جانب تقوی را مراعات نمی کنند، گروهی هم غافلند و از روی غفلت مراعات پوشش نمی کنند، اینها همه در نزد خداوند معلوم و آشکار است.

    و محاسبه خداوند بر اساس همان واقعیت است، اینها ابزار کار هستند و سروکار شما با سمیع و علیم است.

    حجاب و همسران پیامبر (ص) آیات مربوط به حجاب و پوشش همان آیات سابقه بود که مذکور شد و این دستورها در مورد همه و در مورد همه مومنین و مومنات است.

    لیکن از آنجایی که پیامبر (ص) و بیت رهبری از یک موقعیت ویژه ای برخوردار است و مورد توجه و عنایت بیشتری است و مراوده و رفت و آمد به بیت رهبری یک مقررات ویژه ای دارد، بنابراین یک دستورات ویژه ای هم جهت همسران پیامبر وارد شده که آن آیات و دستورها تحقیقا نظر به جامعه اسلامی دارد به شرح زیر:

پوشيدگي زن يک پيشگيري معقول از بروز مفاسد است. فلسفه حجاب فلسفه حجاب از مسائل مهمي است که آگاهي از آن مي تواند يکي از پايه هاي تحقق فرهنگ پوشش اسلامي گردد و به آن عمق و معنا بخشد. زيرا به اين سئوال مهم بانوان که «چرا بايد باحجاب باشيم»

سپاس خداي راکه نعمت هاي خويش را بي دريغ به انسان ها هديه کرد و وجود مقدس حضرت ختمي مرتبت رانگين انگشتري خلقت قرار داد و سلسله امامت را دستگير و راهنماي آدميان معيّن فرمود. و درود به ساحت مقدّس حضرت ولي عصر (عج) آن منجي نهايي بشريت و سلام بر ارواح ط

مقدمه لزوم پوشيدگي زن در برابر مرد بيگانه يکي از مسائل مهم اسلامي است. در خود قرآن کريم درباره اين مطلب تصريح شده است. علي هذا در اصل مطلب از جنبه اسلامي نمي توان ترديد کرد. در اينجا مباحثي مثل علل پوشش، فلسفه پوشش از نظر اسلام، ايرادها و اشکاله

مقدمه لزوم پوشيدگي زن در برابر مرد بيگانه يکي از مسائل مهم اسلامي است. در خود قرآن کريم درباره اين مطلب تصريح شده است. علي هذا در اصل مطلب از جنبه اسلامي نمي توان ترديد کرد. در اينجا مباحثي مثل علل پوشش، فلسفه پوشش از نظر اسلام، ايرادها و اشکاله

1- مقدمه : زنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه نقش بسيار مهمي درايجاد وگسترش عفت وپاکدامني و اخلاق در بين جوامع بشري دارد .عفت وحياي زن که يکي از مهمترين عوامل حفظ وبقاي عفت عمومي است . نه تنها در تمام اديان ومذاهب الهي مورد تاکيد قرار گرفته ،

مقدمه: الحمد لله رب الرض و السماء و صلوات الله و سلامه علی محمد و آل محمد و عجل الله تعالی فی فرجهم. هدف اولیه این پایان نامه ارتقاء کیفیت پارچه چادر مشکی داخلی بود. اما با تحقیقات انجام شده در این زمینه به این نتیجه رسیدیم که این عمل به سادگی امکان پذیر نیست و در تولید این پارچه تکنیکهای زیادی به کار می رود که از طرفی امتحان خود را به خوبی پس داده اند و از طرفی از نظر مبانی ...

چکيده: موضوعاتي که در اين مقاله آمده است عبارتند از: وجود حجاب قبل از اسلام در جهان ،‌علت فلسفه پيدا شدن حجاب ،‌نقد و بررسي علتها از ديدگاه اسلام، ‌معناي لغوي حجاب، پوشش زن در اسلام، بالابردن ارزش زن، نتايج سيستم روابط آزاد بين زن و مرد، سيماي حقي

بسم الله الرحمن الرحيم مقاله اى درباره‌ى حجاب مقدمه لزوم پوشيدگي زن در برابرمرد بيگانه يکي ازمسائل مهم اسلامي است . در خود قرآن کريم درباره اين مطلب تصريح شده است . عليهذا در اصل مطلب از جنبه اسلامي نمي‏توان ترديد کرد . پوشيدن زن خود

تاريخچه حجاب اطلاع من از جنبه تاريخي کامل نيست . اطلاع تاريخي ما آنگاه کامل است‏ که بتوانيم درباره همه مللي که قبل از اسلام بوده‏اند اظهار نظر کنيم . قدر مسلم اينست که قبل از اسلام در ميان عضي ملل حجاب وجود داشته است . تا آنجا که من در کتابه

مقدمه: مقوله «پوشش و استتار بدن» به عنوان جزء جدايي ناپذير حيات انساني و مصداق اصلي حجاب ، امري کاملاً مشهود و بي نياز از تعديل است. براي حجاب کارکردهايي در دو حوزه فردي و اجتماعي، قابل تصوّر است: الف. کارکردهاي فردي: همچون پاسخگويي به نياز فط

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول