باب وجوب جهاد با نفس
از امام صادق (ع) روایت است که فرمود: پیامبر اکرم (ص) عده ای را به جنگ فرستاد چون از جنگ بازگشتند فرمود: آفرین به گروهی که پیکار کوچکتر را سپری کردند و پیکار بزرگتر بر عهده آنان به جای مانده است.
گفته شد : ای فرستاده خدا!
پیکار بزرگتر چیست؟
فرمود: پیکار با نفس.
همانگونه که پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از مهمترین کارهایی که یک فرد مؤمن و باتقوا باید انجام دهد، شناخت نفس خود و مبارزه با آن می باشد.
نفسی که روح خدایی انسان را به ضلالت و تباهی می کشاند و انسان را از جانداری متفکر به سوی جانداری غیر متفکر با غرایز و خلق و خوی حیوانی سوق می دهد.
پس بکوشیم با شناخت خود واقعی به تعالی راه پیدا کنیم.
قوتهای سه گانه نفس
فیلسوفان معتقدند: خداوندی که عزیز است و بزرگ، به پیامبرانش وحی نمود که به مردم و امت خود بگویند: وجود هستی خویش را بشناسید و چون از نفس خود با خبر شدید، از خیلی احوال آگاه خواهید شد.
فیلسوفان معتقدند: خداوندی که عزیز است و بزرگ، به پیامبرانش وحی نمود که به مردم و امت خود بگویند: وجود هستی خویش را بشناسید و چون از نفس خود با خبر شدید، از خیلی احوال آگاه خواهید شد.
همانطورکه پیامبر ما فرموده: کسی که خود را بشناسد خدای خویش را نیز خواهد شناخت، که این سخنی است کوتاه ولی بامعانی زیاد.
هر کس که خود را نشناسد چگونه می تواند در احوال موجودات دیگر شناخت پیدا کند؟
چنین کسی از شمار حیوانات است و حتی بدتر از حیوانات.
زیرا چنین شخصی را قدرت درک و تشخیص خوب و بد نیست ولی حیوانات را چرا.
پس اگر درست اندیشه کنیم می بینیم که در پس این سخن کوتاه، معانی ژرف و پرمعنایی می باشد و هر کس که از خودآگاهی کامل پیدا کرد و در شناخت خود موفق شد، پس او زنده است و اگر هم بمیرد، پس به فرمان خداوند بزرگ دگر بارزنده خواهد شد (قیامت) و درک دقیق تری از آفرینش خود پیدا خواهد کرد و یقینش کامل خواهد شد.
انسان خواهد دانست که بر 4 اصل استوار است که هر کدام از آن اصول نباشد از راه راست منحرف خواهد شد.
در وجود آدمی، سه نیرو وجود دارد ؛ یکی عقل است و سخن و جایگاهش سر انسان با همراهی دل می باشد و دوم خشم است که جایگاهش دل می باشد و سوم آرزو که جایگاهش دل می باشد و سوم آرزو که جایش جگر می باشد.
این سه قسم هر کدام مکان خاصی دارد هر چند که مربوط به یک انسان می باشد.
سخن در این مطلب بسیار است که اگر وارد آن شویم ، کار به درازا می کشد و از بحث خارج می شویم پس به مسئله مهم مشغول شدم تا به هدفم برسم.
در خصوص قدرت خرد و سخن که جایگاهش سر می باشد به 3 قسمت ، یکی توهم که اولین درجه که بشود همه چیز را دید و شنید و دومین قسمت آنکه بتواند مسائل را تمیز بدهد و نفس خود را پاک نگاه دارد که در این صورت خوب از بد و درست از نادرست و شدنی را از ناشدنی می تواند تشخیص بدهد.
و سوم آنکه هر چه بشود دید قابل درک می باشد.
(که البته از نظر من اینجا جای تأمل است) از این معیارها می توان فهیمد که اعتدال در هر چیز بهتر است، پس اگر بتوانی بر نفست پیروز شوی موفق خواهی بود.
هنگامی که بتوانی بر مرکب نفس سوار شوی، عقل است که حاکم بدن می شود و برای هر کاری می توانی به آن رجوع کنی.
در صورتی که این 3 دستگاه هماهنگی داشته باشد یعنی از دیدن تا ادراک و تمیز دادن مسائل همکاری مشاهده گردد به آن نفس ناطقه گویند زیرا شخص توانسته بر هوی و هوس خود غالب آید و اما نفس خشم گیرنده که باعث بی آبرویی و پستی انسان می شود و اگر انسان به آن ظلم کند او همیشه در کمین انتقام است.
پس باید هوشیار بود.
و اما نفس آرزو که خواهش است و تمناو خصوصیاتش دوستی با غذا و شراب و دیگر لذتها می باشد.
پس باید بدانیم بهترین آنها نفس ناطقه می باشد که حاکم است و چیره.
شکننده کامها و هوسها که باید راه و روش را پیش بگیرد .
سخت و قوی که نه از خود ضعف نشان دهد نه چنان خشمگین باشد.
بنابراین خشم لشکر این حاکم است .
چنان مرزهای این حاکم قوی و محکم می باشد که دشمنان از آن می گریزند.
(شیاطین) منظور انسانی است که آنچنان بر روی نفس خود کار کرده که هیچ هوی و هوسی او را از پا در نمی آورد و روح در قبالش سالم می ماند.
باید که قوای او آماده و مجهز مبارزه باشد تا آرزو را به زیردستی بگیرند و باید که از پادشاه و لشکر بترسد تا فرمانبردار باشد.
هر کس را که این قوا کامل باشد عقل سلیم است و روز به روز بر فضل و عقل او افزوده می شود.
پس اگر بر آدمی یکی از این نیروهابر دیگری غلبه کند، ضعف و خللی در کارش به وجود خواهد آمد و اگر یکی از این نیروها بر انسان غلبه نماید او را تبدیل به حیوانی می کند.
به همین دلیل مردم را خداوندی که یادش عزیز و ارجمند است دو نعمت علم و عمل داده که ناگزیر از حیوانات جداست و اگر آنگونه به غرایزش عمل نماید به عذاب می رسد.
هر کس که بر این مطالب وقوف یافت، بر او واجب است که جسم خود را با دوراندیشی به راهی ببرد که هر چه نیکوتر و ستوده تر باشد و از هر راهی که بد است دوری نماید.
منابع: تاریخ بیهقی..............
تصنیف خواجه ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی دبیر لغت نامه دهخدا...........
علی اکبر دهخدا جهاد با نفس وسائل الشیعه....
شیخ حر عاملی قدس سره