دانلود مقاله ولایت فقیه

Word 157 KB 13971 29
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • (مشروعیت ) یکی از قدیمی ترین و اساسی ترین مباحث نظام سیاسی است که از یونان باستان ، توسط افلاطون و ارسطو و سپس از سوی متفکرانی همچون سیسرو ، آگوستین قدیس ، توماس آکویناس ، فارابی ، ابن رشد ، غزالی ، ماوردی ، ابن سینا و سایر شخصیت های مشرق و مغرب زمین مورد توجه قرارگرفته و با تقسیم حکومت به آریستوکراسی ، دموکراسی ، مونارکی ، جمهوری و مانند این ها به بحث ازمصادیق حکومت های مشروع و نامشروع پرداخته شده است .

    هر حکومت ، دولت و یا نظام سیاسی برای حدوث و بقای خود ناچار به بازشناسی مبانی مشروعیت نظام سیاسی خویش است تا با پشتیبانی از مبانی بتواند در امور عمومی و اجتماعی مردم تصرف کند و حق فرمانروایی را از آن خود قرار دهد ؛ زیرا در زمینه ی مشروعیت سیاسی ، مهمترین پرسش های ذیل پاسخ داده می شود و حق حاکمیت از آن حاکم و لزوم اطاعت از سوی مردم را توجیه می نماید .

    این که مشروعیت به چه معناست و در کدام یک ازحوزه های علوم سیاسی مورد بحث قرار می گیرد ؟و نیز منبع و منشا مشروعیت در نظام های سیاسی چیست و چه رابطه ای میان مشروعیت با مقبولیت و کارآمدی برقرار است ؟

    آیا قدرت ، اقتدار ، زور و غصب حکومت ، منشا مشروعیت و مقبولیت آن می‌گردد و در تثبیت حق حاکمیت توان مند است ؟

    آیا مشروعیت مبتنی بر سنت ، مقبولیت آفرین است و آیا توافقات عقلایی و قراردادهای اجتماعی مشروعیت سازند و آیا ویژگی های رهبران فرزانه می تواند منشا مشروعیت قرار گیرد ؟

    و ده ها پرسش دیگر .
    مشروعیت با دو رکن مهم از نظام های حکومتی سروکار دارد ، نخست با رکن حاکم و این که چرا و به چه دلیل توده ی مردم باید از فرمان ها و دستورهای حاکم اطاعت کنند و بر چه اساسی باید فلان حاکم ، حکمرانی نماید و دوم ، رکن نظام حکومتی و این که چرا برای نمونه حکومت دموکراسی ، لیبرالیستی ، نخبه گرایی ، اشراف سالاری و مانند این ها باید تحقق یابند و اصلاً ملاک مشروعیت حکومت ها چیست ؟

    ایا حکومت زورمدارانه و استبدادی ، مشروعیت دارد یا تنها مشروعیت نوع حکومت از طریق رضایت و اراده ی عموم مردم و یا از ناحیه ی انطباق آن با اراده و فرامین حق تعالی تحقق پذیر است ؟
    مشروعیت در حوزه ی اندیشه ی سیاسی ، از بحران مفهومی و کاربردی ایمن نیست و بر این اساس پاره ای از نویسندگان با نیافتن خاست گاه آن ، به برداشت های متفاوتی دست یافتند و با خلط میان معنای لغوی و اصطلاحی و نیز آمیختگی میان مشروعیت هنجاری و غیر هنجاری و همچنین مشروعیت ایدئولوژیکی و ساختاری و شخصی ، به تذبذب و اعوجاج فکری گرفتار شدند.
    مشروعیت در حوزه ی اندیشه ی سیاسی ، از بحران مفهومی و کاربردی ایمن نیست و بر این اساس پاره ای از نویسندگان با نیافتن خاست گاه آن ، به برداشت های متفاوتی دست یافتند و با خلط میان معنای لغوی و اصطلاحی و نیز آمیختگی میان مشروعیت هنجاری و غیر هنجاری و همچنین مشروعیت ایدئولوژیکی و ساختاری و شخصی ، به تذبذب و اعوجاج فکری گرفتار شدند.

    قانونی بودن ، انطباق با سنت ها ، قانونیت همراه با رضایت مردم ، برخورداری از ویژگی های اخلاقی ، توجیه عقلی اعمال قدرت حاکم ، حقانیت تام ، مقبولیت و اراده ی عمومی یا اکثریت توده ی مردم ، مطابقت با آموزه‌های دینی و..

    نمونه هایی از تعاریف ارائه شده از این واژه می باشد .

    1-تعاریف مشروعیت اینک به پاره ای از تعاریف در زمینه ی مشروعیت اشاره می شود : 1 ـ مشروعیت عبارت است از توجیه عقلانی ( اعمال سلطه و اطاعت ) .

    اگر اطاعت ، غیر عقلانی باشد ، مستند به سنت جاری (Traditional) یا محبوبیت حاکم ( فره ایزدی یا (Charisma خواهد بود .1 2 ـ مشروعیت یعنی توجیه عقلی ( اعمال قدرت حاکم ) و این که حاکم برای اعمال قدرت خود چه مجوزی دارد و مردم چه توجیه عقلی را برای اطاعت از حاکم ارایه می کنند .

    مشروعیت ، متضمن توانایی نظام سیاسی در ایجاد و حفظ این اعتقادات است که نهادهای سیاسی موجود ، مناسب ترین نهادها برای جامعه هستد .

    مشروعیت ارتباط نزدیکی با مفهوم تعهد و التزام به فرمان برداری دارد .

    3 ـ مشروعیت به معنی قانونی بودن یا طبق قانون بودن است .

    این کلمه دراروپای سده ی میانه هم به همین معنا به کار می رفت .

    سیسرو (Cicero) این واژه را برای بیان قانونی بودن قدرت به کار برد .

    بعدها واژه ی مشروعیت در اشاره به روش های سنتی ، اصول قانون اساسی و انطباق با سنت ها به کار رفته است .

    بعد از آن هم مرحله ای فرا رسید که در آن ، عنصر رضایت به معنی آن افزوده شد و ( رضایت ) ، پایه و اساس فرمانروایی مشروع دانسته شد .

    4 ـ وقتی حکومت ، مشروعیت دارد که مردم تحت فمان ، اعتقاد راستین داشته باشند بر این که ساختار ، عملکردها ، اقدامات ، تصمیمات ، سیاست ها ، مقامات ، رهبران یا حکومت از شایستگی ، درست کاری یا خیر اخلاقی از حق صدور قواعد الزام آور برخوردار باشند .

    5 ـ ژان بیندال ، مشروعیت را چنین تعریف می کند که مردم به طور طبیعی و بدون تردید ، سازمانی را که به آن تعلق دارند ، می پذیرند .

    6 ـ ج ـ ک .

    رابرت می گوید : ( مشروعیت همان اصلی است که دلالت می کند بر پذیرش همگانی دست یافتن شخص یا گروه معینی به مقامی سیاسی ، به طور کل از راه اعمال قدرت یا در برخی موارد ویژه بر این اساس که اعمال قدرت برای دست یابی به آن مقام با برخی اصول و رویه های عمومی اجرای اقتدار هماهنگ است ) .

    7 ـ نظریه ی مختار : مشروعیت (Legitimacy) که از صفت (Legitimate) اشتقاق یافته ، در لغت به معنای ( قانونی ) ترجمه شده است .

    این اصطلاح از روزگاران قدیم در فلسفه و کلام سیاسی ، مورد توجه قرار گرفته و از قرن نوزدهم در جامعه شناسی سیاسی که یکی از شاخه های علوم سیاسی می باشد مطرح گردید .

    فلسفه ، کلام و یا فقه سیاسی به مسائل هنجاری و باید و نباید های حقوقی و ارزشی درحوزه ی سیاست می پردازند .

    بر این اساس ، مشروعیتی که در این شاخه های علوم سیاسی مورد بحث قرار می گیرد ، ( مشروعیت هنجاری ) نام دارد .و جامعه شناسی سیاسی ، تلاش فکری در جهت توضیح و تبیین پدیده ها و رفتارها و ساخت های سیاسی به وسیله ی عوامل اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی است .

    موضوع این رشته ی سیاسی ، روابط دولت و جامعه و تاثیرات جامعه بر روی دولت است.

    این علم به بررسی محیط اجتماعی ـ سیاسی می پردازد .

    به همین دلیل ، مباحث مربوط به جامعه شناسی سیاسی از جمله مسله ی مشروعیت و منابع آن ، کاملاً غیر هنجاری است .

    یعنی از هست ونیست های روابط میان دولت و ملت سخن به میان می آورد و به بایستی ونبایستی های حقوقی و ارزشی نظر ندارد .

    ( مشروعیت به مفهوم مقبولیت ) و مورد رضایت مردم در حوزه ی جامعه شناسی سیاسی و ( مشروعیت به مفهوم حقانیت ) در برابر غصب (Usurpation) یعنی ناحق بودن حکومت در حوزه ی فلسفه ، کلام و حقوق سیاسی مورد بحث قرار می گیرد .

    در فلسفه ی سیاسی ، پرسش اصلی آن است که حق حاکمیت از آن کیست و چه کسی باید حکومت کند و آیا نوع حکومت و یا شخص حاکم ، حق است یا ناحق ؟

    مشروعیت دارد یا ندارد ؟

    حقانیت دارد و یا غاصب است ؟

    در جامعه شناسی سیاسی ، پرسش بدین گونه است که چگونه یک حکومت ، کارآمد خواهد بود و دوام و مقبولیت و رضایت مردمی پیدا می کند ؟

    یک حاکم معین در جامعه ی دینی یا غیر دینی ، با چه فاکتورها و شرایط و عواملی ، محبوبیت می یابد ؟

    آیا زور و غلبه و فشار سیاسی ، منشا استقرار و استمرار نظام سیاسی می شود ؟

    آیا وراثت ، شیخوخیت ، نژاد پرستی ، ملی گرایی ، اشراف سالاری ، نخبه گرایی ، ویژگی های اخلاقی و شخصی و وارستگی و فرهمندی عرفانی ، منابع مشروعیت جامعه شناسانه به شمار می روند ؟مشروعیت در جامعه شناسی سیاسی ، و به حق و ناحق بودن حکومت و حاکم کار ندارد و به مقبولیت مردمی و پایگاه اجتماعی حکومت نظر دارد که آن هم مقوله ای تشکیکی بوده و دارای مراتبی است ؛ یعنی هیچ دولتی صد در صد مقبول یا نامقبول نیست .

    آیا مشروعیت هنجاری و یا ناهنجاری یا فلسفی و جامعه شناختی ، ارتباط مستقیم با قدرت دارد ؟

    حکومت و حاکمی که مشروعیت فلسفی ، کلامی و حقوقی را به دست آورد ، قدرت و اقتدار او مشروع است ودر غیر این صورت ، نامشروع و ناحق می باشد ؛ حتی اگر نفوذ اجتماعی فراوانی داشته باشد ونیز حاکم و حکومتی که به دلایل و عوامل معرفتی ، اجتماعی ، روان شناختی مقبولیت مردمی و رضایت اجتماعی پیدا کند ، قدرت بالفعل سیاسی نیز به دست می آورد ؛ گرچه با نگاه فلسفی و کلامی ن مشروع و حق نباشد ؟

    2-منابع مشروعیت اندیشمندان علوم سیاسی از دو زاویه ی فلسفی و جامعه شناختی به بحث منابع مشروعیت پرداخته اند .

    ماکس وبر سه نوع مشروعیت سنتی ، کاریزمایی و قانونی را به عنوان منابع مشروعیت بر می شمارد .

    1) مشروعیت سنتی (Traditional) که مبتنی بر اعتقاد متداول میان سنت ها و فرهنگ های مختلف است واز قدیم الایام اعتبار داشته و حکومت های وراثتی ،شیخوخیت ، پدر سالاری ، نژاد پرستی ، اشراف گرایی و غیره را به خود اختصاص داده است .

    2) مشروعیت فره مندانه و کاریزمایی (Charismatic) که مبتنی بر فرمان برداری غیر عادی و استثنایی از یک فرد به جهت تقدس ، قهرمانی و یا سرمشق بودن وی و از نظامی که او ایجاد کرده و به او الهام شده است .

    3) مشروعیت قانونی که مبتنی بر اعتقاد به قانونی بودن مقرارت موجود و حق اعمال سیادت فراخوانده است .

    البته مراد ماکس از قوانین در این جا توافقات عقلایی است .

    دیوید ایستون ، بر اساس سه نوع منبع به توصیف سه قسم ازمشروعیت می پردازد : 1 ـ مشروعیت ایدئولوژیک : وقتی که منبع مشروعیت ایدئولوژی ، حاکم بر جامعه باشد ، آن را مشروعیت ایدئولوژیک می نامند .

    نظام سیاسی در واقع تجسم کمال مطلوب ها ، هدف ها و مقصدهایی است که اعضای جامعه را در تفسیر راه و توضیح حال کمک می کند و تصوری از آینده در ذهن می آفریند .

    ایدئولوژی ،هدف های نظام سیاسی را تصویر و اعلام می کند .

    2 ـ مشروعیت ساختاری : هر نظام سیاسی ، اصولی در مورد واگذاری قدرت سیاسی و اعمال اقتدار دارد و بر پایه ی این اصول از مردم می خواهد که اعتبار ساختارها و هنجارهای رژیم را بپذیرند .

    اگر اعتبار ساختارها و هنجارهای رژیم پذیرفته شود ، مشروعیت ساختاری به وجود می آید .

    3 ـ مشروعیت شخصی : اگر رهبران ، شخصیت و رفتار برجسته ای داشته باشند و اگر مردم آن ها را قابل اعتماد و علاقه مند و متوجه به مسائل خود بدانند یا از آن ها بخواهند جامعه را به طرز دیگری اداره کنند و آن ها هم بپذیرند ، واقعیت غیر قابل انکاری پدیدار می شود که آن را مشروعیت شخصی می نامند .

    گریس جونز منابع مشروعیت نظام سیاسی انگلستان را بدین شرح گفته است : 1 ـ تداوم نهادهای سیاسی و اجتماعی 2 ـ سنت عدم خشونت 3 ـ باورهای دینی 4 ـ باور به ارزش ها 5 ـ روند آزادی و یک دلی انتخاباتی 6 ـ جامعه ی هماهنگ و یک پارچه و تداوم سنت های آن 7 ـ فرهنگ سیاسی انطباق پذیر به عقیده ی فردریک منابع مشروعیت عبارت اند از : 1 ـ دینی ، 2 ـ فلسفی ، 3 ـ حقوقی ، 4 ـ روشی ، 5 ـ تجربی ، مکاتبی مانند داروینسیم اجتماعی که اندیشه های سیاسی و اجتماعی خود را بر تنازع بقا و بقای اصلح مبتنی می سازند ، مشروعیت نظام حکومتی و انواع تصمیم گیریهای اجتماعی و بین المللی را بر اساس قهر و غلبه و زور و نزاع و مانند اینها قلمداد می کنند .

    متاسفانه این ره یافت سیاسی علاوه بر اندیشه ی سیاسی غرب و ظهور آن در افکار کسانی همچون ماکیاولی ، هابز ، و نیچه در اندیشه ی سیاسی پاره ای از متفکران نظیر غزالی و ماوردی نیز به چشم می خورد .

    این تئوری درواقع مبنای مشروعیت حکومت های استبدادی و دیکتاتوری می باشد .

    مشروعیت الهی ، یکی دیگر از منابع مشروعیت است که در بستر تاریخی در کشورهای شرق و غرب مورد تایید قرار گرفته ، البته با این روی کرد که حاکمان و پادشاهان با بسط ید تام و حتی خارج از فرمان ها و دستورهای الهی ، خلیفه ی خداوند می شدند و تمام فسق و فجور آن ها با تفکر جبرگرایی یا تئوری مشروعیت الهی اصلاح می گردیدند و حکومت های سنتی و وراثتی را نیز از مصادیق مشروعیت الهی قلمداد می کردند .

    این نوع از مشروعیت در دوران قرون وسطی در مغرب زمین و نظام سیاسی بنی امیه و بنی عباس و حکومت های عثمانی ظاهر بوده است .

    اسلام اصیل و ناب محمدی (ص) و آیات الهی و روایات پیشوایان دین با تفسیر دیگری ازمشروعیت الهی که مبتنی بر جهان بینی ، انسان شناسی و معرفت شناسی معینی است ، نظام سیاسی خود را تثبیت می کند که توضیح آن در بخش بعدی خواهد آمد .

    3-مشروعیت در اندیشه ی سیاسی اسلام مشروعیت در نگاه فلسفه ، کلام و فقه اسلامی به معنای مطابقت با موازین و آموزه های شریعت اسلام است ، یعنی حکومت و حاکمی مشروع است که دارای پایگاه دینی باشد .

    بر این اساس ، حکومتی که پای بند به موازین شرعی و الهی باشد ، حقانیت دارد .

    مشروعیت سیاسی در اندیشه و تفکر اسلامی از نوع پدر سالاری ، وراثت ، شیخوخیت ، نژادی ، ملیت پرستی ، حکومت های اشراف گرایی ، نخبه گرایی ، کاریزمایی و مانند این ها نیست ، گرچه به لحاظ توجه تام از سوی دین اسلام به ویژگی ها و خواص رهبری و اوصاف مدیران و کارگزاران ن مدیران نمونه ی دینی ، از فره مندی و وارستگی خاصی برخوردارند و همین امر سبب می شود تا بر اطاعت پذیری و علاقه و رضایت مردم تاثیر روان شناسانه ای داشته باشند ؛ ولی این نکته با حقانیت حاکم و حکومت کاملاً جداست ؛ در نتیجه اگر حکومتی یا حاکمی تمام اسباب و عوامل رضایت مردم را فراهم می کند اما مطابق موازین شریعت عمل ننماید ، مشروعیت دینی پیدا نمی کند و درمقابل حکومت و حاکمی که آموزه های دینی را مد نظر بگیرد و به احکام الهی پای بند باشد ،همچنان که مشروعیت دینی دارد ، باید اسباب و عوامل رضایت مشروع اکثریت مردم را فراهم آورد و حقوق طبیعی و شرعی ملت را تحقق بخشد که در آن صورت متدیّنان به دلیل اعتقاد آن ها به فرامین الهی و پای بند بودنشان به شریعت ، مشروعیت ومقبولیت جامعه شناسانه را نیز پدید می آورند .

    اسلام به کارآمدی و صلاحیت و توان بالفعل حکومت و حاکم دینی کاملاً نظر دارد .

    حکومت ناتوان ، ضعیف و غیر کارآمد که از روی کوتاهی به وظایف شرعی و خدمت گذاری نپردازد ، نه تنها از مشروعیت به مفهوم مقبولیت ، بلکه از مشروعیت به مفهوم حقانیت نیز برخوردار نیست ؛ ولی نکته ی قابل توجه این است که در باب کارآیی یا ناکارا بودن حکومت و حاکم ، باید قضاوتی منصفانه داشت و نباید واقعیت های انجام شده را در طول عمر حکومت نادیده گرفت .

    بنابراین ، اندیشه ی اسلام به کارآیی نظام سیاسی و حکومتی ، توجه تام دارد ؛ ولی مشروعیت فلسفی و حقانیت الهی را نیز لازم و ضروری می شمارد .

    اگر مشروعیت به مفهوم حقانیت ، زاییده ی انقیاد و اطاعت عموم مردم باشد .

    باید حکومت هایی که با خشونت و زور یا اغوا و فریب مردم به مقبولیت عمومی دست یابند حق شمرده شوند و حکومت غاصب معاویه ، مشروع دانسته شود ؛ حال آن که به اتفاق مسلمین ، معاویه در نزاع با امام علی (ع) مسیر انحراف را طی کرده و در خطا و اعوجاج سیاسی و نامشروعیت حکومتی گرفتار بود .

    اما در زمینه ی منبع مشروعیت باید توجه داشت که از منظر درون دینی ، خداوند تنها منبع ذاتی مشروعیت سیاسی است ؛ زیرا مبانی اعتقادی اسلام ، توحید خالقی ،ربوبی ، حاکمیت و قانون گذاری را از آن خداوند سبحان می داند و حق فرمانروایی در امور اجتماعی را به افراد دیگری همچون پیامبر اکرم (ص)تفویض و واگذار می نماید ؛ بنابراین ، مبانی هستی شناسی ، انسان شناسی و ارزش شناسی که در مکتب دین شناسی اسلام مطرح است ، تئوری مشروعیت دینی و الهی را تثبیت می کند .

    این مبانی ، منشا حل نزاع و چالش موافقان و مخالفان خبرگان در بحث اصل پنجاه و ششم قانون اساسی شد .

    در آن دوران ، گروهی معتقد بودند که خداوند حق حاکمیت را به تمام مردم تفویض کرده است ؛ البته با این پیش شرط که در قلمروی شریعت آن را اعمال کنند و دسته ی دیگری حق حاکمیت در عصر غیبت امام زمان (عج) را از سوی خداوند به فهای عادل اختصاص دادند و این اختلاف که آیا اصل ولایت فقیه با حاکمیت ملی سازگاری دارد یا ناسازگار است ، به تصویب اصل ذیل منجر شد : ( حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او ، انسان را بر سرنوشت خویش حاکم ساخته است .

    هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاصی قرار دهد و ملت این حق خدادادی را از طرقی که در اصول بعد می آید اعمال می کند ).

    بنابراین ، از دیدگاه اسلامی ، منبع ذاتی مشروعیت و حقّانیت ، اعتبار خداوند متعال است ؛ زیرا که حاکمیت مطلق عالم و آدم از آن اوست و اقتدار و سیادت ذاتاً به او اختصاص دارد و توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت و توحید در قانون گذاری و حاکمیت ، عقلاً و نقلاً برای او ثابت شده است ؛ آن گاه این مشروعیت سیاسی و حق حاکمیت ازناحیه ی خداوند به دیگران تفویض می گردد .

    نتیجه آن که بر اساس اصل اولی و عقلایی ، هیچ شخصی حق حاکمیت بردیگری را ندارد ، مگر آن که از جانب حق تعالی به این منصب نائل آید .

    حال پرسش مهم در اندیشه ی سیاسی اسلام ، این است که آیا خداوند سبحان این حق را به دیگران واگذار کرده است یا خیر ؟

    آیا به صورت منصب عام یا خاص ، شخص یا گروه خاصی را به فرمانروایی منصوب ساخته است یا این که این امر را به مردم تفویض نموده تا خود بر اساس ضوابط و قوانین شرعی ، حاکمی را معین کنند ؟

    ما در این نوشته در صدد اثبات ولایت انتصابی پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) به نصب خاص و اثبات ولایت انتصابی فقهای جامع الاشرایط به نصب عام هستیم و در دو بخش مشروعیت ولایت پیامبر (ص) و ائمه (ع) و مشروعیت ولایت فقیه به بحث در این موضوع خواهیم پرداخت .

    مشروعیت حکومت پیامبر (ص ) و اهل بیت (ع) ولایت در زبان عربی از ماده ی ( و ـ ل ـ ی ) مشتق شده است و به فتح و کسر ( واو ) نیز بکار رفته است .

    این ماده با تمام مشتقاتش که عبارت اند از ولی ، والی ، مولی ، موالی ، مولی علیه ، اولیاء ، ولوی ، مستولی ، متولی و..

    به معنای قرب ( نزدیکی ) ، دوستی ، صاحب تصرف در امور ، رهبری ، سیطره و مانند این ها بکار رفته است .

    معرف زبانی که از طریق کشف و شهود تحصیل می شود و فرق میان نبی و رسول و ولیّ ، در این است که نبی و رسول دارای تصرف درخلق به حسب ظاهر و شریعت اند اما ولیّ به حسب باطن و حقیقت در آنان تصرف می کند و به همین دلیل گفته اند که ولایت ، بزرگ تر از نبوت است ، هر چند که شخص ولی بزرگ تر از نبی نباشد .

    سید حیدر آملی در تعریف ولی می فرماید : ( ولیّ ، کسی است که حق تعالی ، متولی امر او شده و او را از معصیت حفظ کرده است .

    ولیّ ، گاهی محبوب است و گاهی محبّ ، پس اگر درمقام محبوبی باشد ، ولایت او کسبی نبود و متوقف بر چیزی نیست بلکه ازلی ، ذاتی ، موهوبی ، و الهی است ؛ لکن اگر در مقام محبیّ باشد باید متصف به صفات الهی و متخلق به اخلاق الهی شود تا اسم ( ولیّ ) بر او صادق باشد .) شیخ اشراق ، کسانی که به ولایت عرفانی نایل شده اند را دارای صلاحیت برای ولایت اجتماعی و سیاسی می داند .

    عرفا ولایت عرفانی را به لحاظ های مختلف به ولایت عامه یا مطلقه و نیز ولایت الهیه ، ولایت ملکیه و ولایت بشریه تقسیم کرده اند .

    2 ـ ولایت درعرصه ی کلام و اعتقادات شیعه به دومعنای محبت و رهبری به کار می رود .

    یکی از مهم ترین اعتقادات شیعه بر این است که امامت ، استمرار نبوت است و امام ، دارای شئونات پیامبر (ص) است یعنی : الف ـ ولایت تکوینی ( ولایت درنظام تکوین ) ؛ ب ـ ولایت تفسیری ( به عنوان مفسران و شارحان کلام الهی ) ؛ ج ـ ولایت قضایی ( برای رفع خصومت و منازعات اجتماعی ) ؛ د ـ ولایت سیاسی و اجتماعی .

    3 ـ ولایت در حوزه ی فقه ، معانی گوناگونی دارد : الف ـ در مواردی که افراد تحت ولایت ( مولی علیهم ) توان اداره و رفع نیازهای خود را ندارند ، همچون مجنون ، صغیر ، سفیه ، میت .

    ولایت در این جا به معنای قیمومت است و لازمه ی آن محجوریت مولی علیهم می باشد .

    ب ـ در مواردی که مولی علیه توان عرفی برای ادراه ی امور خود را داراست و محجوریت عقلی و عرفی ندارد ولی به جهت اهمیت موضوع و نیز نیازهای عاطفی و اجتماعی ، خداوند سبحان برای آن ، ولی در نظر گرفته است ؛ مانند ولایت پدر یا جد در امر ازدواج دختر در جهت حمایت از منافع دختر .

    ج ـ ولایت به معنای زمام داری ، سرپرستی و رهبری جامعه ، جهت هدایت و نظارت بر اجرای صحیح قوانین الهی و دفاع از حریم شریعت و جلوگیری از انحراف های اجتماعی می باشد .

    این معنای از ولایت در حوزه ی فقه سیاسی و اجتماعی مطرح است و به هیچ وجه به معنای محجوریت و ناتوانی سیاسی و اجتماعی افراد تحت رهبری نمی باشد و نباید مولی علیهم در ولایت سیاسی و اجتماعی را با مولی علیهم در ولایت قسم اول یکسان دانست ؛ زیرا در ولایت سیاسی و اجتماعی ، اولاً والی و حاکم ، وظیفه ی مشورت با مردم خصوصاً متخصصان و کارشناسان و نخبگان جامعه را دارد ؛ ثانیاً توده ی مردم در برابر حاکم ، حق انتقاد و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر و سایر آزادی های مشروع سیاسی و اجتماعی را داراست ح همانگونه که هر جامعه ای به لحاظ ضرورت های اجتماعی ، ناچار به واگذاری امور عمومی و مشترک و مسائل کلان اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی به فرد یا افرادی می باشد ؛ اسلام در زمینه ی این واگذاری ، اظهار نظر مشخصی داشته و با توجه به این که عناصر دولت (State) عبارت از سرزمین ، جمعیت ، حکومت و حاکمیت است .

    ولایت فقیه در حوزه ی سیاسی و اجتماعی ، عبارت است از زمامداری جمعیت و امت اسلامی در سرزمین اسلامی بر اساس حاکمیت و قوانین الهی ، توسط فقیه جامع الشرایط و عالم به احکام و قوانین اسلام و عادل در اجرای آن ها .

    حال پرسش اساسی این است که حق تعالی که اصالتاً و بالذّات همه ی انواع ولایت ها از جمله ولایت اجتماعی را داراست ، آیا ولایت سیاسی و اجتماعی را به شخص یا اشخاصی واگذار کرده است یا خیر ؟

    آیا مشروعیت سیاسی و حقانیت حاکمیت اجتماعی افراد یا فردی از سوی شارع مقدس ، امضاء و مورد تایید قرار گرفته یا تعیین و انتخاب حاکم و نوع حکومت را با شرط یا بدون قید و شرط به مردم واگذار کرده است ؟

    آیات قرآن به صراحت ، ولایت الهی ، ولایت ملائکه و فرشتگان ، ولایت نبوی (ص) ، ولایت مومنان و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) ( البته به انضمام روایات و ماثورات پیشوایان دین ) را بیان می کنند .

    اینک به بخشی از آیات ولایت اشاره می شود که از آن ها ولایت سیاسی و اجتماعی پیامبر اسلام (ص) و ائمه ی اطهار (ع) استفاده می شود : الف ـ ولایت خداوند ـ ام اتخذوا من دونه اولیآء فالله هوالولیّ .

    ( آیا به غیر از او اولیایی برای خود گرفته اید ؟

    حال آن که تنها خداوند است که ولایت دارد .) ـ الله ولیّ الّذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات الی النوّر و الذّین کفروا اولیآء هم الطّاغوت یخرجهم من النوّر الی الظّلمات اولئک اصحاب النّار هم فیها خالدون .

    ( خداوند ، ولیّ کسانی است که ایمان آورده اند ، آنان را از ظلمت ها به نور خارج ساخت و اولیاء کسانی که کفر ورزیده اند طاغوت است ، آنان را از نور به سوی تاریکی ها به در می برد .

    آنان اصحاب آتش اند که خود در آن جاودان اند .) ـ الله ولیّ المّومنین .

    ( خداوند ولیّ مومنان است ) .

    ـ کفی بالله ولیّاً و کفی بالله نصیراً .

    ( کافی است که خداوند ، سرپرست و ولی باشد و کافی است که خداوند یاور ( شما ) باشد .) ب ـ ولایت ملائکه و فرشتگان الهی ـ انّ الذّین قالوا ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکه ان لا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنّه التّی کنتم توعدون نحن اولیآءوکم فی الحیوه الدنّیا و فی الآخره و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدّعون .

    ( به تحقیق کسانی که گفتند : پروردگار ما خداست ؛ سپس ایستادگی کردند ، فرشتگان بر آنان فرود می آیند و ( می گویند ) هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید ، در زندگی دنیا و در آخرت ، دوستانتان ماییم و هر چه دلهایتان بخواهد در ( بهشت ) برای شماست و هر چه خواستار باشید در آن جا خواهید داشت .) ج ـ ولایت نبوی ـ النّبیّ اولی بالمومنین من انفسهم و ازواجه امّهاتهم و اولوالارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله من المومنین و المهاجرین الا ان تفعلوا الی اولیائکم معروفاً کان ذلک فی الکتاب مسطوراً .

    ( پیامبر به مومنان از خودشان سزاوارتر است و همسرانش مادران ایشان اند و خویشاوندان (طبق ) کتاب خدا ، بعضی نسبت به بعضی اولویت دارند (و) بر مومنان ومهاجران (مقدمند ) مگر آن که بخواهید به دوستان مومن خود (وصیت ) یا احسانی کنید و این در کتاب ( خدا ) نگاشته شده است ) .

    ـ یا ایها الذّین آمنوا اطیعوا الله و اطیعواالرّسول و اولی الامر منکم فان تناز عتم فی شی ء فردّوه الی الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله و الیوم الآخر ذلک خیر و احسن تاویلاً .

    ( ای کسانی که ایمان آورده اید !

    خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را ( نیز 9 اطاعت کنید پس هرگاه در امری ( دینی ) اختلاف نظر یافتید ، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید ، آن را به ( کتاب ) خدا و (سنت ) پیامبر ( او ) عرضه بدارید .

    این بهتر و نیک فرجام تر است .) ـ انمّا ولیّکم و رسوله و الذّین آمنوا الذّین یقیمون الّصلوه و یوتون الزّکوه و هم راکعون .

    ( همانا ولیّ شما ، تنها خدا و پیامبر است و کسانی که ایمان آورده اند ، همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکوه می دهند .) ـ و ما کان لمومن ولا مومنه اذا قضی الله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبیناً .

    ( و هیچ مرد و زنی مومنی را نرسد که چون خدا و فرستاده اش به کاری فرمان دهند ، برای آنان درکارشان اختیاری باشد و هر کس خدا و فرستاده اش را نافرمانی کند ، قطعاً دچار گمراهی آشکاری گردیده است ).

    د ـ ولایت مومنان ـ انّما ولیّکم الله و رسوله و الذّین امنوا الذّین یقیمون الصّلوه و یوتون الزّکوه و هم راکعون .

    ـ والمومنون و المومنات بعضهم اولیآء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصّلوه و یوتون الزّکوه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله انّ الله عزیز حکیم .

    ( مردان و زنان با ایمان ، اولیاء یک دیگرند که به کارهای پسندیده امر می کنند و از کارهای زشت باز می دارند و نماز را برپا می کنند و زکات می دهند و از خدا و پیامبرش فرمان می برند .

    آنانند که خدا به زودی مشمول رحمت اشان قرار خواهد داد که خداوند توانا و حکیم است ) .

    ه ـ ولایت ائمه ی اطهار آیات مربوط به ولایت مومنان ، به صراحت ماثورات ، بر ولایت اهل بیت (ع) نیز دلالت دارند .

    علاوه بر این نکته به آیات و روایات ذیل می توان اشاره کرد : 1 ـ یا ایهّا الّرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناّس انّ الله لا یهدی القوم الکافرین .

    ( ای پیامبر !

    آن چه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنی ، پیام اش را نرسانده ای و خدا تو را ازمردم نگاه می دارد .

    آری خدا گروه کافران را هدایت نمی کند .

    2 ـ الیوم یئس الذّین کفروا من دینکم فلا تخشو هم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً فمن اضطّر فی مخمصه غیر متجانف لاثم فانّ الله غفوررحیم .

    ( امروز کافران از این که به دین شما دستبرد زنند و اختلالی رسانند طمع بریدند .

    پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من بترسید .

    امروز ( روز عید غدیر خم که روز ولایت امیر مومنان علی (ع) است ) دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم ؛ پس هر گاه کسی در ایام سختی از روی اضطرار نه به قصد گناه چیزی از آن چه حرام شده مرتکب شده حق بر او سخت نگیرد که خدا بسیار بخشنده و مهربان است .)

کلمات کلیدی: ولایت - ولایت فقیه

امام رحمه الله در ابتدای بحث ولایت فقیه خود، با اشاره به اینکه «ولایت فقیه‏» از موضوعهایی است که تصور آن موجب تصدیق می‏شود و احتیاجی به دلیل و برهان ندارد، اوضاع سیاسی - اجتماعی آن روز مسلمانان و حوزه‏های علمیه را مطرح می‏کنند که موجب شده بر «ولایت فقیه‏» علی رغم بدیهی بودن، برهان اقامه می‏کنیم. (1) توضیح این امر خیلی ساده است و امام رحمه الله در شرایطی می‏خواست این بحث را مطرح ...

ولايت فقيه ولايت فقيه به معني سرپرستي فقيه و جامع الشرايط در عصر غيبت است. برخي از شيعيان اعتقاد دارند در عصر غيبت کبري که مردم از حضور امام معصوم در جامعه انساني و راهبري او در عرصه‌هاي گوناگون همانند معرفت، حکومت و قضاوت محرومند، فقيه عادل داراي ش

ولايت فقيه استمرار ولايت نبي (ص ) : ولايت فقيه از همان ابتدا که پيامبر (ص ) حکومت اسلامي را بنا نهاد آغاز شده است، به فرموده حضرت علي (ع) امير مومنان که توصيه کرده اند : قبل از انجام هر کاري از ميان خود رهبري را انتخاب نماييد سپس عمل کنيد ... در زم

امام رحمه الله در ابتداي بحث ولايت فقيه خود، با اشاره به اينکه «ولايت فقيه‏» از موضوعهايي است که تصور آن موجب تصديق مي‏شود و احتياجي به دليل و برهان ندارد، اوضاع سياسي - اجتماعي آن روز مسلمانان و حوزه‏هاي علميه را مطرح مي‏کنند که موجب شده بر «ولايت

متن‌ روايت‌ کميل‌ از «نهج‌ البلاغه‌» سيّد رضيّ رحمه‌ الله‌ عليه‌ و شرح‌ فقرات‌ آن‌ بطور اختصار: يکي‌ از أدلّه‌ ولايت‌ فقيه‌ که‌ هم‌ از جهت‌ سند و هم‌ از جهت‌ دلالت‌ مي‌توان‌ آنرا معتبرترين‌ و قوي‌ترين‌ دليل‌ بر ولايت‌ فقيه‌ گرفت‌، روايت‌ سيّد رضيّ

سه نظريه «نظارت فقيه، وکالت فقيه و جواز تصرف فقيه‏» به عنوان نظريه‏هاى جايگزين نظريه ولايت فقيه مطرح شده‏اند که در اين فصل به بررسى اين نظريه‏ها مى‏پردازيم: طرح نظريه «نظارت فقيه‏» خلاصه استدلالهاى مدافعين اين نظريه را مى‏توان در چهار محور خلاصه ک

ولايت فقيه مقدمه مساله «ولايت فقيه‏»، يکى از مهم‏ترين مسائل جامعه اسلامى است که بحث و گفتگو درباره آن، از دو جهت ضرورى مى‏باشد: اول آنکه ولايت فقيه سنگ‏بناى نظام جمهورى اسلامى است و بر هر فرد مسلمان و انقلابى لازم است اين اصل اساسى را خوب بشناسد و

نظريه ولايت فقيه ولايت فقيه پايه? جمهوري اسلامي ايران است، هرچند در سال ???? که ???? درصد از شرکت‌کنندگان در همه پرسي‌ي گزينش نوع حکومت به جمهوري اسلامي راي دادند، ولايت فقيه به مفهوم کنوني‌ي آن براي بسياري شناخته‌شده نبود. به باور برخي شيعيان در زم

مساله «ولايت فقيه‏»، يکى از مهم‏ترين مسائل جامعه اسلامى است که بحث و گفتگو درباره آن، از دو جهت ضرورى مى‏باشد: اول آنکه ولايت فقيه سنگ‏بناى نظام جمهوري اسلامي است و بر هر فرد مسلمان و انقلابى لازم است اين اصل اساسى را خوب بشناسد و سپس بر مدار آن حر

ولايت فقيه استمرار ولايت نبي (ص ) : ولايت فقيه از همان ابتدا که پيامبر (ص ) حکومت اسلامي را بنا نهاد آغاز شده است، به فرموده حضرت علي (ع) امير مومنان که توصيه کرده اند : قبل از انجام هر کاري از ميان خود رهبري را انتخاب نماييد سپس عمل کنيد ... در زم

مقدمه بحث خود را با نام خدا وسپس با توضیح این مطلب که" منکر ولایت‌فقیه، منکر ضروری فقه است " آغاز می‌نمایم: اگر کسی ولایت فقیه را مردود بداند، مرحوم آیه‌الله العظمی بروجردی(قده) او را منکر ضروری فقه اسلام و نه تنها فقه تشیع، می‌داند مرحوم صاحب جواهر نیز در این زمینه می‌فرماید:((استوانه‌های مذهب به ولایت فقیه حکم کرده‌اند و کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند طعم فقه را نچشیده است و ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول