آزادی همزاد انسان است.
پس انسان فطرتاً آزاد است.
خداوند او را آزاد آفریده است و هیچ کس نمی تواند این ویژگی را از او بزداید.
آزادی یک ارزش انسانی است.
به همین جهت اعتقاد داریم که در انسان، آزادی اصالت دارد.
چه آزادی عقیده و ...
محدود کردن آزادی یک استثناء است که نیازمند دلیل و توجیه عقلانی و وحیانی میباشد.
بنابراین طبیعی است که بگوئیم تمام ادیان آسمانی، عهده دار حفظ آزادی انسان بودهاند و در برابر به بردگی کشاندن انسان قاطعانه ایستادگی کردهاند و فرقی ندارد که این به بردگی کشیدن جنبه مادی داشته باشد یا معنوی و امثال ذلک.
اسلام نه تنها به عنوان آخرین دین آسمانی نیز از این قاعده خارج نیست بلکه همیشه بر آزادی انسان تأکید کرده و آن را تضمین کرده است و در برابر همه انواع سوء استفاده و به بردگی کشاندن انسان ایستادگی نموده است.
امام علی (ع) میفرماید: «لاتکن عبد غیرک وقد خلقک الله حراً».
عمر بن خطاب خلیفه دوم نیز کسانی را که مردم دیگر را به بردگی میکشاندند مورد خطاب قرار داد و به ایشان گفت: «تا کی مردم را به بردگی میکشید در حالی که مادرانشان ایشان را آزاد به دنیا آوردهاند».
یکی از انواع آزادیهای مورد نظر اسلام، آزادی بیان است.
یعنی انسان بتواند آزادانه اندیشهها، اعتقادات، احساسات و عواطف خود را به صورت طبیعی و مرسوم بیان کند.
زیرا انسان جامد نیست بلکه موجودی متحرک است و وجود او نیاز دارد که نسبت به پیرامون خود واکنش نشان دهد و مکنونات درونی خود را ابراز نماید.
اسلام – به عنوان یک دین و با صرف نظر از عملکرد بعضی از وابستگان آن – هیچگاه برای ساکت کردن نَفَسها و کشتن روح ابداع و ابتکار در مردم کاری صورت نداده است.
از این رو تاریخ اسلامی ما سرشار از ابداع گران عرصه ادب و هنر و موسیقی است.
میبینیم گروههای بسیاری بودند که با آزادی تمام اندیشه های مخالف خود را بیان مینمودند و اسلام هیچگاه آنان را تحت فشار قرار نداد.
بلکه عکس آن دیده میشود
یکی از انواع آزادیهای مورد نظر اسلام، آزادی بیان است.
بلکه عکس آن دیده میشود.
قرآن مجید اشاره میکند بودند کسانی پیامبر گرامی اسلام(ص) را ساحر و دروغگو و شاعر و کاهن میگفتند یا در مسأله معاد تردید میکردند و در بسیاری دیگر از مفاهیم و احکامی اسلامی تشکیک مینمودند.
ولی ویژگی نظام آزادیها در اسلام این است که دیدگاه خاصّی نسبت به هستی و زندگی دارد، به غیب ایمان دارد و به روز قیامت باورمند است.
پس آزادیها نیز باید در همین راستا حرکت کنند.
اسلام ایده «آزادی برای آزادیت» را ترویج و تشویق نمیکند، بلکه اعتقاد دارد که آزادی باید در خدمت پیشرفت و تحول و ابداع و حرکت تاریخ باشد.
پس آزادی بیان نیز باید در راستای همین نظام بشری باشد با توجه به این دیدگاه انسانی، آزادی بیان یک ارزش اساسی در مجموعه ارزشهای انسانی است ولی شمامل همه ارزشهای بشری نمیشود.
کرامت انسانی و حرمت بشری نیز وجود دارد.
خطایی غیرقابل توجیه است اگر تحت عنوان آزادی بیان، کرامت و حرمت انسانهای دیگر را زیر پا بگذاریم.
پس اگر نظام آزادیها در اسلام مبتنی بر ایمان به خداوند است، طبیعی است که نهایت آزادی نیز هیچگاه از این نظام نباید فراتر برود و به توهین به خداوند و کتابهای آسمانی او و پیامبران گرامیاش بینجامد.
با توجه به آن چه بیان گردید، دور از انتظار نیست که آزادی بیان بعضی ضوابط و شرایط و محدودههایی داشته باشد که مصالح نوعی و عمومی آن را ایجاب مینماید.
مهمترین این ضوابط این است که آزادی بیان هیچگاه نباید به حریم خصوصی افراد وارد شود.
تحت عنوان آزادی رسانهای ورود به این منطقه برای هیچ کس جایز نیست.
نباید اسرار مردم را بیرون ریخت و آنان را رسوا کرد.
ضابطه دیگر به عامل اخلاق مربوط است.
یعنی جایز نیست که آزادی بیان مرزهای اخلاقی جامعه را زیر پا بگذارد و جوانان و کودکان و زنان جامعه را دچار فساد و تباهی نماید.
ضابطه دیگر این است که آزادی باید در چارچوب مصالح ملّی و میهنی حرکت کند.
هیچ نویسنده یا روزنامهنگاری حق ندارد اسرار نظامی کشور خود را فاش کند.
این کار خیانت بزرگی است.
همه کشورها در مجازات کردن کسی که این کار را انجام دهد، متفق القولند.
از این رو همیشه برای کسانی که آزادی بیان را یک مسأله غیرقابل مناقشه میدانند تأکید میکنیم که ویژگیها و خصوصیتهای ملّتهای دیگر را بشناسند و وارد عرصههایی که توهین به دیگران محسوب میشوند نگردند.
اگر تعدی به تمامیت ارضی یا موجودیت یک دولت خیانت بزرگی به شمار میآید، از نظر ما مسلمانان، تعدی و توهین نسبت به همه پیامبران الهی و پیامبر گرامی اسلام(ص) بسیار خطرناکتر و بزرگتر از آن است.
زیرا پیامبران الهی نقش بس ارزندهای برای همه انسانها داشتهاند.
پیامبران بودند که بشر را از ظلمتها و تاریکیها به سوی نور و روشنایی بیرون بردند.
اهداف اصلی غرب که پشت نقاب آزادی بیان خود را پنهان کردهاند به تدریج رو می شود.
لذا ما از این بابت بسیار احساس خطر میکنیم.
در جایی که به اسلام و پیامبر گرامی آن توهین میشود، آزادی رنگ تقدس به خود میگیرد.
چندی پیش مورخ انگلیسی به خاطر تحقیق در مسأله یهودیسوزی محاکمه شد.
پیش از این نیز روژه گارودی اندیشمند مسلمان فرانسوی به محاکمه کشیده شد.
ما عمیقاً اعتقاد داریم که دارند نقشه میکشند که آزادی بیان، هرچیزی را که نام اسلام بر خود دارد به لجن بکشند.
نزدیک است آزادی بیان به نفاق سیاسی و فکری نیز بینجامد.
دولتهای غربی در رابطه با اعراب و مسلمانان و اعتقادات و نمادهای دینی و تاریخی آنها گرفتار نفاق سیاسی و فکری شدهاند.
بعید نمیدانیم که تعدّی به حرم امامین هادی و عسکری(ع) هم جزئی از توطئه دستگاههای اطلاعاتی غرب باشد.
بعید نیست که اشغالگران آمریکایی در این قضیه دست داشته باشند.
میخواهند توجه مسلمانان از مقدساتشان منحرف کنند.
میخواهند مسلمانان را به تدریج وارد مشکلات و فتنهها و جنگهای داخلی کنند.
چرا که دیدند پس از اهانت تعمدی غربیها به پیامبر(ص) و اسلام تحت عنوان آزادی بیان، تمام مسلمانان جهان در مقام دفاع برآمدند.
ما چشم به دنیایی دوختهایم که آزادی بیان هدفمند و مسؤولانه بر آن حاکم باشد و در آن به مقدسات توهین نشود، مجموعههای بشری مورد اهانت قرار نگیرند و با سخنان سیاسی واکنشی که تحت عنوان آزادی بیان، ایراد میشوند، کشور دچار نابسامانی نشود.
آنهم در شرایطی که چیزی از مبانی و اصول آزادی باقی نمانده است.
از این رو از طرفهای گفتگو در لبنان میخواهیم – از طریق گفتگوهای مستقیم – وارد دورههای تمرینی و آموزشی شوند و مصلحت عمومی کشور و مردم را در نظر بگیرند فقط به فکر دغدغههای فردی و گروهی خود نباشند.
باید بدانند که آزادی مسؤولانه به صورت بیان ایدههای بیگانگان و ارائه راهحلهای داخلی مطابق با اهداف دولتهای قیّم مآب تجسّم پیدا نمیکند.
همگی باید تلاش کنند که کشور را طبق یک تفاهم داخلی بسازند.
تفاهمی که مصالح علیای کشور را مد نظر دارد و نقش اساس لبنان را در مسائل منطقه و جهان انکار نمینماید.
آزادی بیان و عقیده از نگاه پیامبر اعظم (ص) : آزادی در لغت به معنای رهایی ، خلاصی ، قدرت عمل ، انتخاب ، خلاف بندگی و اسارت و اجبار است.
در لغت نامه دهخدا آمده است : « آزادی : عتق ، حریت ، اختیار ، خلاف بندگی و رقیت و عبودیت و اسارت ، قدرت عمل و ترک عمل ، قدرت انتخاب ، رهایی و خلاص است.
(1) در زبان عربی معادل واژه آزادی ،« اختیار »، « حریت » و « عتق » آمده است .
هر چند در زمان های گذشته به دلیل شیوع بردگی، حریت و عتق در مقابل بردگی به کار می رفت .
(2) آزادی عقیده و بیان در سیره نبوی : در یک تقسیم بندی کلی می توان آزادی را به دو بخش آزادی های فردی و آزادی های اجتماعی تقسیم نمود.
ما در این مقاله قصد نداریم به کلیه شئون و بخش های مختلف مفهوم آزادی بپردازیم چه آن که پرداخت کامل به آنها نه در این مقال می گنجد و نه حوصله بحث اقتضای آن را دارد.
در این مقاله سعی شده بیشتر به آزادی بیان و عقیده از منظر سیره نبوی توجه شود .
آزادی عقیده : مقصود از آزادی عقیده ، آزادی انسان در انتخاب ایده و نظری از میان نظرات و آرای مختلف در مقولات گوناگون است.
در قرآن کریم در خصوص نفی اکراه و اجبار در دین آمده است : « لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی » (3) البته در جاهای دیگر از این کتاب آسمانی نیز آیاتی از این قبیل به چشم می خورد همچون آیه 125 سوره ی مبارکه ی نحل که خداوند خطاب به پیامبرش چنین می فرماید : « بخوان به سوی راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو و در ستیز با ایشان با آن چه نیکوتر است با آنها رفتار کن .
» نگاهی به سیره عملی رسول اکرم (ص) در مواجهه با مخالفان ، اصل آزادی انتخاب دین و عدم توسل به زور و اکراه در پذیرش دین را به ما نشان می دهد.
پیامبر به تبعیت از آیات الهی، بنیان جنگ های خویش را بر دفاع از کیان اسلام پی ریزی می کرد و جنگ با کفار به منظور دفع توطئه های آنان علیه اسلام بود.
شاهد این ادعا هم ، آزاد گذاشتن مشرکان مکه در جریان فتح آن است.
مورخان تاریخ به خوبی بر این نکته تصدیق می کنند که پیامبر (ص) چه در خصوص دعوت مردم به اسلام و چه در زمان حکومت اسلامی به عقیده و تفکر مردم احترام فراوان می گذاشت .
به همین جهت است که توانست در صدر اسلام ، چنین یاران صدیق و وفاداری را پرورش دهد و بخش اعظمی از جهان آن روز را به اسلام به عنوان آیین آزادی و برابری انسانیت دعوت نماید.
آزادی بیان : شکی نیست که دین مبین اسلام در خصوص آزادی بیان نه در گذشته، بلکه در امروز و آینده بشریت نمونه و یکتا خواهد بود.
اصولا در آیینی که می خواهد فراگیر و جاودانه باشد اصل توجه به آزادی و کرامت انسانی جزء اصول خدشه ناپذیر آن است.
تنها با نگاهی گذرا در سیره عملی رسول خدا (ص) به خوبی به این نکته پی می بریم که آن حضرت به اصحاب خود و حتی مخالفان، آزادی بیان می داد.
در مسایل حکومتی و اجتماعی همچون جنگ، خود از اصحابش می خواست آزادانه مواضع خود را اظهار کنند و انتقاد کنند.
ایشان با آنان مشاوره می کرد و در مواردی حتی رای شورا را به رای خویش ترجیح می داد که نمونه آن در قضیه جنگ احد رخ داد.
(4) حضرت محمد مصطفی (ص) در مواجهه با غیر مسلمانان آنان را به گفتگو در مسایل عقیدتی و اظهار نظر آزادانه فرا می خواند .
منافقان را حتی درکشور اسلامی آزاد می گذاشت مادامی که در مسیر فتنه و آشوب برنیامده باشند.
در زمان رسول الله (ص) جالب است که بدانیم اهل کتاب به عنوان شهروند کشور اسلامی ، مواضع و عقاید خود را حفظ کرده و گاهی به گفتگو و مجادله با پیامبر (ص) می پرداختند .
بیانی از استاد مطهری (ره) استاد شهید مرتضی مطهری، پیرامون آزادی بیان از دیدگاه پیامبر و ظرفیت شنیدن انتقاد آن بزرگوار بیان جالبی دارند : « پیامبر (ص) گاهی با اعتراضات برخی یاران مواجه می شد اما بدون آن که درشتی کند، نظرشان را به آنچه خود تصمیم گرفته بود جلب و موافقت می کرد.
ایشان به شدت از شنیدن مداحی و چاپلوسی بیزار بود .
می فرمود : « به چهره مداحان و چاپلوسان خاک بپاشید !
» (5) مردمی بودن پیامبر و آزادی بیان برای مردم از جمله مهم ترین خصایص والای پیامبر اکرم (ص) می توان به روحیه مردمداری و مردم دوستی ایشان اشاره نمود.
آنچه مردم را به آن حضرت نزدیک می کرد و به تبع آن مردم با رسول خدا (ص) احساس « خودی » می کردند ، رفتار مردمی و اخلاق متواضعانه و دور از تکلف ایشان بود.
با آن که آن حضرت از لحاظ فکر ، علم ، عصمت و فضایل روحی و معنوی از مردمان در سطح بسیار بالاتری بود اما با مردم عادی از لحاظ معیشت و برخورد ، رفتار یکسانی داشت .
حضرت رسول (ص) با مردمی زیستن به همگان نشان داد که یک امیر و رهبر با تمام عظمت خود ، از مردم اجتماع است و نباید خود را تافته ای جدا بافته بداند.
درباره ی آن حضرت می گویند : « یجالس الفقراء و یواکل المساکین » (6) یعنی با تهیدستان همنشین و با بینوایان هم غذا می شد.
همین اخلاق و سیره ی والای آن بزرگوار به مردم و اصحاب اجازه می داد با حفظ و رعایت شان پیامبر ، انتقاد کنند و در سایه ی آزادی بیان در توسعه عمران جامعه خویش سهیم باشند.
محدودیت های آزادی بیان از منظر نبوی : البته ناگفته نماند که رسول خدا (ص) در خصوص آزادی بیان و عقیده قایل به محدودیت هایی بود.
ایشان بر اساس دستورات صریح اسلام ، آن جا که آزادی بیان منجر به فتنه ، تفرقه مسلمین و یا تحریف و بدعت در احکام دین می شد ، برای آن خط قرمز قایل بودند .
همچنین در جایی که حقوق مردم و نیز مصالح اسلام و حکومت اسلامی به مخاطره می افتاد.
بازگشت به سیره نبوی ؛ راه صلاح مسلمین آری !
پیامبر که به فرموده پروردگارش مصداق آیه « و انک لعلی خلق عظیم » (7) ( اخلاق تو عظیم است ) می باشد و از او به عنوان « اسوه ی حسنه » (8) یاد شده است ، باید هم پرچمدار آزادی حقیقی انسان ها از قیود منیت و استکبار و بردگی باشد.
حقیقت امر آن است که بشریت امروز برای رسیدن به آزادی واقعی و دستیابی به سعادت و کرامت واقعی خود ناچار از آن است که به سیره ی انبیای الهی به ویژه خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) بازگردد و در این میان بر ما مسلمین رسالتی عظیم تر است.
چه خوب است در سال پیامبر اعظم (ص) که به فرموده مقام معظم رهبری امروز ملت اسلام بیش از همیشه نیازمند هدایت ، بشارت و پیام و معنویت آن بزرگوار است با تاسی بر ایشان ، رسالت مسلمانی خویش را به درستی انجام دهیم .