همهی پیامبران(صلواتاللهعلیهم) الهی در آموزههای خود بر سعادت بشری پای فشردهاند.
هم چنین به دلیل نقش ویژه ازدواج در این راه، پیامبران، اصولی برای آن در نظر گرفتهاند .
ازدواج آخرین و کاملترین دین الهی ، یعنی اسلام، رنگ ویژهای به خود گرفته است.
به گونهای که در قرآن و احادیث ، بحثهای مفصلی دربارهی آن به چشم میخورد.
پیشتر دیدیم که همهی دینها با وجود انحرافهای رخ داده در آنها و تمدنها بر پایه دیدگاه خود دربارهی زن و رابطه جنسی، دیدگاههایی دربارهی ا زدواج ارایه کردهاند.
اینک باید دید اسلام درباره اهداف ازدواج و ملاکهای همسریابی و...
چه دیدگاهی دارد و چه برنامههایی برای امر زناشویی تنظیم کرده است.
با نگاهی گذرا به قرآن و روایات اهل بیت(علیهالسلام) میتوان دریافت که اسلام برای همه مراحل ازدواج همانند: خواستگاریء عقد، زفاف، تولید نسل، مهریه و...
برنامه در نظر گرفته و همه جنبههای این امر پسندیده الهی را روشن ساخته است.
اینک در آغاز بحث به دیدگاه قرآن درباره ازدواج و احکام آن میپردازیم.
ازدواج از دیدگاه قرآن قرآن، کتاب هدایت و سعادت بشری و منبع شایستهای برای درک مفاهیم و مسایل ازدواج است.
بر خلاف دیگر کتابهای مقدس که رهبانیت و تجرد را مقدس میشمارند یا آزادی و بیبند و باری در اخلاق جنسی را پیشنهاد میکنند، قرآن راه میانه را برگزیده است.
خداوند متعال میفرماید: « وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ؛ و به آنچه خدایت داده است، برای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن و در زمین فساد مجوی، زیرا خدا، فسادگران را دوست نمیدارد».[1] بر اساس همان قاعده کلی ـ وابستگی دیدگاه هر دین و ملتی درباره ازدواج به دیدگاه آن دربارهی زن ـ هرگاه در جامعهای زن جایگاه حقیقی خود را به دست آورده، ازدواج نیز از اهمیت فراوانی برخوردار شده است.
بر عکس، هرگاه در جامعهای، انسانیتی برای زن فرض نشود و تنها مانند کالای قابل خرید و فروش بدان بنگرند، میتوان حدس زد که جایگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود.
نمونه آن را در گفتارهای پیشین دیدیم.
بنابراین، در آغاز بحث، دیدگاه قرآن و اسلام را نسبت به زن بررسی میکنیم.
1ـ خداوند هیچ گاه در قرآن میان زن و مرد، تفاوت نگذاشته و تنها به مردان خطاب نکرده است، بلکه با جملهی «یا ایها الناس» با آدمی سخن گفته است.
هم چنین اگر در دایره محدودتر، به مؤمنان ندا داده است که: «یا ایهاالذین آمنوا» باز منظور، زن و مرد مؤمن بوده است نه تنها مرد، البته تاریخ نشان داده است که گاهی این زنان بودهاند که زودتر از مردان به این ندای الهی، پاسخ مثبت دادهاند.
برای نمونه، حضرت خدیجه نخستین زن مسلمان تاریخ است.
2ـ سخن در این است که: مرد و زن از یک مبدأ آفریده شدهاند یا از دو مبدأ گوناگون؟
آیا زن به تبع مرد ـ و نه به دلیل اصل وجودیاش ـ آفریده شده است؟
قرآن به این پرسش چنین پاسخ میدهد: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَاء ؛ ای مردم!
از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید».[2] از این گفته درمییابیم که همهی انسان ها اعم از زن و مرد از یک مبدأ و گوهر آفریده شدهاند ودر این زمینه، مردان بر زنان هیچ گونه برتری ندارند.
پس قرآن به این نظریه که وجود زن، اصلی نبوده و تابع وجود مرد است، پاسخ منفی میدهد.
3ـ یکی از بحثهای دیگری که میدان تاخت و تاز نظریههای گوناگون شده این است که: چه چیزی سبب گرایش زن و مرد به یکدیگر میشود؟
چه عاملی، زن و مرد را وادار میکند به ازدواج باندیشند و به آن تن دردهند؟
برخی در پاسخ به این پرسش، تنها میل جنسی را عامل اصلی گرایش زن و مرد به یکدیگر معرفی میکنند.
در مقابل، قرآن با رد این نظریه میگوید: انسان، اشرف موجودات جهان است.
بنابراین، هدفی را که برای حیوانات اصیل است و سبب گرایش نر و ماده حیوانی به یکدیگر میشود، نمیتوانیم درباره او صادق بدانیم.
قرآن، عامل اصلی علاقهی زن و مرد به یکدیگر را آرامش و سکونی معرفی میکند که در پرتو ازدواج به آن دست مییابند: « هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ؛ اوست خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و از ا و نیز جفتش را مقرر داشت تا با او انس و الفت گیرد».[3] این آیه با تکیه بر یکی بودن اصل و گوهر زن و مرد، عامل اصلی گرایش را آرام بودن زن و مرد در کنار یکدیگر معرفی میکند.
خداوند در جای دیگر میفرماید: « وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ؛ و یکی از نشانههای لطف الهی این است که برای شما از جنس خودتان، جفتی (و همسری) بیافرید که در بر او آرامش یابید و با هم انس گیرید و میان شما، مهربانی و قرار ساخت.
به یقین، در این [نعمت] برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی است».[4] این آیه به صراحت میگوید که این مهربانی و آرامش را خود خداوند ایجاد کرده و در ذات زن و مرد قرار داده است.
پس خود خداوند، مهر و محبت همسران را در دل هم گذارده و این محبت الهی، آن دو را به سوی یکدیگر میکشاند.
علامه طباطبایی در تفسیر «المیزان» در ذیل این آیه مینویسد: «هر یک از زن و مرد در حد خود و فی نفسه، ناقص و محتاج به طرف دیگر است و از مجموع آن دو، واحدی تام و تمام درست میشود و به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوی دیگری حرکت میکند و چون بدان رسید، آرامش و سکونت مییابد؛ چون هر ناقصی مشتاق به کمال است و هر محتاجی مایل به زوال حاجت و فقر خویش است».[5] بنابراین، عامل اصلی گرایش زن و مرد ـ همسران ـ به یکدیگر را که پیش زمینه ازدواج است، در آیات قرآن دیدیم.
از همین آیات، هدف ازدواج نمودار میگردد؛ زیرا ازدواج چون به آرامش قلبی زن و مرد میانجامد، در رستگاری و نزدیکی او به خداوند نیز نقش مهمی دارد.
اینک به طور گذرا به آیاتی میپردازیم که جنبههایی از شرایط و احکام ازدواج را بیان کردهاند.
در این بخش میکوشیم تنها آن آیههایی را بیاوریم که بیشتر با بحث ازدواج تناسب دارد؛ زیرا آیات فراوانی درباره احکام ازدواج بیان شده است.
تعدد همسران و شرایط آن قرآن در این باره میفرماید: « فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ؛ هر چه ا ز زنان که شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه ، چهار چهار، به زنی گیرید.
پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک [زن آزاد] یا به آن چه [از کنیزان] مالک شدهاید، بسنده کنید».[6] این آیه که درباره تعدد همسران و شرایط آن نازل شده، داشتن بیش از 4 زن را مجاز ندانسته است.
شرط داشتن زنان متعدد نیز رعایت عدالت و ستم نکردن به آنان عنوان شده است.
برخی، نظریه تعدد همسران را یکی از نقطه ضعف های اسلام دانستهاند.
در پاسخ باید گفت: اسلام این ساختار را بی قید و شرط نگذارده است، بلکه برای پیشگیری از سوء استفاده مرد از زن، شرط رعایت میان زنان را آورده است.
سخن دربارهی علت جواز تعدد همسر در اسلام بسیار است و درباره آن نظرهای گوناگونی ارایه شده است.
در این جا به حدیثی از امام رضا(علیهالسلام) بسنده میکنیم.
روزی دربارهی تعدد همسران در اسلام از ایشان پرسیدند.
حضرت فرمود: اگر مرد چهار زن هم داشته باشد، فرزندی که هر یک از آنها بیاورد، فرزند اوست، ولی اگر زن دو همسر یا بیشتر داشته باشد، نمیتوان دریافت فرزندی که به دنیا میآید، از آن کدام شوهر است.[ ایمان، شرط اساسی همسر « وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأَمَهٌ مُّؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَهٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ ؛ با زنان مشرک ازدواج نکنید، مگر ا ین که ایمان آورند.
همانا کنیزکی با ایمان از زن آزاد مشرک بهتر است، هر چند [زیبایی] او، شما را به شگفتی آورد».
این آیه، یکی از شرایط ازدواج، یعنی همتایی دینی همسر را بیان میکند.
زن مشرک همتای مرد مسلمان نیست.
بنابراین، شایستگی ازدواج با یک مؤمن را ندارد و بر عکس، این آیه نشان میدهد که ایمان از معیارهای بسیار مهم در همسر گزینی است.
خوش رفتاری با همسر خداوند میفرماید: « عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا ؛ در زندگی با زنان خود، با انصاف و خوش رفتار باشید و چنان که زن دلپسند شما نباشد، چه بسا بسیار چیزها ناپسند شما است و حال آن که خدا در آن، خیر بسیار برای شما مقدر فرموده است».
به گفتهی علامه طباطبایی، این آیه «یک اصل آسمانی قرآن برای زندگی اجتماعی زن میباشد».
پیشتر گفتیم که در برخی اقوام و ملتها، مردان حق داشتند زنان خود را به راحتی بکشند و با او مانند حیوان رفتار میکردند.
در این جا میبینیم که قرآن با منطق بسیار زیبا، زن را لازمه مرد و مکمل او معرفی میکند.
از این رو، به او دستور میدهد که با همسر خود با انصاف و کرداری خوش، رفتار کند و از ستم کاری در حق او بپرهیزد.
حتی گوشزد میکند که اگر خوش تان نیامد، او را مانند کالایی به بیرون پرتاب نکنید، بلکه تا آن جا که ممکن است اندیشه جدایی و طلاق را به خود راه ندهید.
این بدان دلیل است که انسان همواره دچار حب و بغضهایی میشود.
شاید اگر بردبار باشید و بر اساس رفتار اسلامی با او رفتار کنید، حقایق آشکار شود و به اشتباه خود پی ببرید.
در این جا نیز میبینیم که دیدگاه قرآن درباره ازدواج و گزینش همسر، دیدگاهی مهربانانه و همراه با رحمت و محبت است و ازدواج را تنها خرید یک کالا نمیداند که هرگاه شوهر نخواست، بتواند آن را پس بدهد.
حرمت ازدواج با محارم خداوند میفرماید: « وَلاَ تَنکِحُواْ مَا نَکَحَ آبَاؤُکُم مِّنَ النِّسَاء ...؛ با زن پدرتان ازدواج نکنید مگر آن چه پیشتر رخ داده است؛ زیرا کاری ناپسند و مایه خشم خداوند است و عملی بسیار زشت است.
حرام شد برای شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادران رضاعی و خواهران رضاعی و مادر زن و دختران زنی که در دامن شما پرورش یافتهاند، اگر با زن مباشرت کرده باشید و اگر نزدیکی نکردهاید و طلاق دهید، مانعی نیست که با دختر خود او ازدواج کنید.
هم چنین ازدواج با زن فرزندان صلبی و جمع میان دو خواهر حرام است.
مگر آن چه پیش از نزول این حکم رخ داده، زیرا خداوند بخشنده و مهربان است.
ازدواج با زنان شوهر دار حرام است، مگر آن زنان که مالک شدهاید.
این فریضهای الهی است که بر شما مقرر گردیده و هر زنی جز آن چه گفتیم، حلال است که با اموال خود به زناشویی بگیرید در صورتی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید ـ پس اگر شما از آنان بهرهمند شوید، حق معینی را که مهرشان است، به ایشان بپردازید و بر شما باکی نیست که پس از تعیین مهر نیز به چیزی با هم تراضی کنید.
البته خدا دانا و بر حقایق امور جهان آگاه است».
[11] این آیه، محدوده انتخاب همسر را مشخص میکند و کسانی را که ازدواج با آنان حرام است، نام میبرد.
ترس از فقر نباید مانع ازدواج شود خداوند میفرماید: « وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ...؛ بی همسران خود و غلامان و کنیزان درست کارتان را همسر دهید.
اگر تنگ دستند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد کرد، زیرا خدا گشایشگر داناست.
کسانی که [وسیلهی] زناشویی نمییابند، باید عفت ورزند تا خدا، آنان را از فضل خویش بینیاز گرداند».
خداوند در آیه نخست، همه مسلمانان را تشویق میکند که به تشکیل خانواده دست یازند.
از سوی دیگر، درباره یکی از موانع ازدواج، یعنی فقر مادی و اقتصادی میفرماید که فقر نباید مانع ازدواج گردد.
خداوند به زن و مرد فقیر مژده میدهد که ، اگر پیش قدم شوند، آنان را از فضل خویش بینیاز میسازد.
همچنین در آیه دوم اشاره میکند که اگر به هر علتی، زن و مردی نتوانستند ازدواج کنند، باید بکوشند با عفت و پاکدامنی و تقوای الهی غریزهی به هیجان در آمده خود را کنترل کنند.
در این صورت، خداوند نیز به آنان لطف میکند و زمینه تشکیل خانواده را برای ایشان فراهم میآورد.
در این جا به این دو نکته میرسیم که اسلام بر خلاف رهبانیت و بوداییسم، ازدواج را تشویق میکند.
همچنین به آنان که زمینه ازدواج ندارند، پیشنهاد میکند که خویشتن دار باشند و بر خلاف اندیشمندان غربی، آنان را به بیبند و باری جنسی فرا نمیخواند.
پیش گرفتن چنین شیوههایی از آن جا ریشه میگیرد که اسلام، دین انسان سازی و قرآن، کتاب رستگاری است.
اینها نمونهای از آیات قرآن مجید درباره ازدواج بود.
البته آیات دیگری هم چون آیه 187 سوره بقره[13] (که مرد و زن را لباس یکدیگر میشمارد).
آیه 4 سوره نساء (درباره مهریه) و آیه 7 سوره طلاق (درباره نفقه) نیز وجود دارد که از آنها چشم میپوشیم.
ازدواج از دیدگاه روایتهای معصومان(علیهمالسلام) همچنان که قرآن، کتاب هدایت بشر است، مفسران قرآن نیز که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهمالسلام) هستند، برای هدایت انسانها فرستاده شدهاند.
اینک به دیدگاه پیشوایان دین اسلام به ویژه مذهب تشیع درباره هدف، فلسفه و ملاک های ازدواج میپردازیم.
خوشبختانه روایتهای بسیاری درباره ازدواج وجود دارد و هیچ زاویهای از زوایای پیچیده این سنت الهی از چشمان تیزبین ائمه(علیهمالسلام) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پنهان نمانده است.
امام صادق(علیهالسلام) در حدیثی میفرماید: «دوست داشتن زنان از اخلاق پیامبران(علیهمالسلام) است پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «من از دنیای شما تنها از زن و بوی خوش، بهره بردهام».
هم چنین در حدیث دیگری از ایشان میخوانیم: «نور چشمانم در نماز است و لذت من در زنان».
از این احادیث درمییابیم که دیدگاه معصومین(علیهمالسلام) درباره زن با دیگر دیدگاهها چه تفاوتی دارد.
دیگر دیدگاهها زن را موجودی شرور و شری ضروری و مایه بلای مرد میدانست و حتی مقام او را تا سطح حیوان و کالا پایین میآورد.
در مقابل، این دیدگاه، به زن نگاهی آسمانی دارد.
نکته اصلی در این روایت، پرهیز از افراط و تفریط درباره ابراز علاقه به زن است؛ زیرا روایتهایی در دست داریم که مسلمانان را از زیادهروی در دوست داشتن زنان، نهی میکند.
با توجه به این دیدگاه معتدل درباره زن، برخی موضوعهای مربوط به ازدواج را از لابهلای احادیث معصومین(علیهمالسلام) میآوریم.
تشویق به ازدواج در روایات بر اهمیت ازدواج و پیآمدهای مثبت آن بسیار تأکید شده است.
دلیل چنین اهمیتی را در این عوامل باید جست و جو کرد: دور نگه داشتن مؤمن از فساد و فحشا، جبران کمبودهای طبیعی زن و مرد، نزدیکتر شدن به کمال الهی، دست یابی به آرامش روحی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «در اسلام هیچ بنایی نزد خدا دوست داشتنی تر از بنای ازدواج نیست».
در جای دیگر چنین میفرماید: ازدواج کنید، زیرا من در روز قیامت به فراوانی امتم افتخار میکنم تا آن جا که فرزند سقط شده با خشم بر در بهشت میایستد.
به او میگویند: وارد بهشت شو.
میگوید: وارد بهشت نمیشوم تا آنگاه که پیش از من، پدر و مادرم وارد آن شوند.
ایشان در حدیث دیگری، ازدواج را محبوب خداوند معرفی میکند: «هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از خانه ای نیست که در اسلام با ازدواج آباد میشود یکی از وظایف مسلمانان پیروی از سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) است.
از این رو، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حدیثی میفرماید: «ازدواج سنت من است.
هر کس از آن روی برگرداند (و ازدواج نکند) از سنت من روی برگردانیده است».
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) ، وصی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز میفرماید: «ازدواج کنید، زیرا ازدواج سنت رسول خداست» فضیلت متأهل همچنین احادیثی وجود دارد که از برتری کسی که ازدواج میکند بر فرد مجرد سخن میگوید.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «دو رکعت نمازی که فرد متأهل (و دارای همسر) میخواند از 70 رکعت نمازی که یک مجرد میخواند بهتر است».
همچنین در جای دیگر میفرماید: «دو رکعت نمازی که فرد ازدواج کردهای میخواند، از شبخیزی و روزهداری یک مرد بیزن بهتر است».
در حدیثی تکان دهنده از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: بدترین مردهای شما کسی است که عزب (و بدون ازدواج) بمیرد.
امام باقر(علیهالسلام) نیز از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل میکند: «بیشتر اهل دوزخ، افراد مجرد هستند».
پافشاری بر هویت دینی ازدواج یکی از مسائل بسیار مهم ازدواج ، هویت دینی همسرگزینی است.
از نظر روایات، ازدواج تنها برای برآوردن غریزه جنسی نیست.
ازدواج هم چون دژی است که زن و مرد را در برمیگیرد و از دین و ایمان آنان پاسداری میکند.
ازدواج، زن و مرد را از آلودگی به گناه، باز میدارد.
بنابراین، ازدواج از این دیدگاه، نه جنبه اقتصادی دارد و نه جنبه حیوانی، بلکه دارای هویت کاملا دینی است.
درباره جنبه معنوی و دینی ازدواج به چند حدیث بسنده میکنیم.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس ازدواج کند، نیم دینش را حفظ کرده است.
پس از خدا بترسید درباره نیم دیگر دینتان بنابراین، ازدواج از این دیدگاه، وسیله ای است برای حفظ دین و اعتقاد نسان و تکامل آن.
علی(علیهالسلام) فرمود: «هیچ کدام از اصحا00ب رسول خدا ازدواج نمیکرد، مگر این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرمود: او دین خویش را کامل کرده است».
از سوی دیگر، احادیثی در زمینههای دعای پیش از ازدواج، خطبه، نماز، دعاهای هنگام عقد و دعاهای هنگام عروسی و زفاف و...
وجود دارد که از مجموع آنها چنین برمیآید که در دیدگاه پیشوایان اسلام، ازدواج از جنبه معنوی و دینی بسیار بالایی برخوردار است.
پس نگاه به ازدواج بدون در نظر گرفتن این جنبه، نگاهی ناقص و نامتعادل است.
نکوهش دیر شدن ازدواج در مکتب جامع و کامل اسلام برای همه دورههای سنی انسان، برنامهریزی شده است.
بنابراین، هنگامی که دختر و پسر به رشد عقلی و جسمی رسیدند، باید ازدواج کنند.
رها کردن این سنت الهی یا رعایت نکردن زمان مناسب آن، پی آمدهای روحی نامطلوبی برای زن و مرد دارد.
از این رو، پیشوایان دینی، ما را از آن نهی کردهاند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) روزی بر بالای منبر رفت و پس از ستایش الهی فرمود: «ای مردم!
همانا جبرئیل از سوی خداوند لطیف و خبیر بر من نازل شد و گفت: همانا دختران باکره مانند میوههای روی درخت هستند.
هنگامی که میوه رسید باید آن را چید وگرنه خورشید آن را فاسد میکند و باد آن را تباه میسازد.
هنگامی که دختران باکره به دوران بلوغ (و سن ازدواج) برسند، برای آنان دوایی جز شوهر نیست وگرنه از فسادشان ایمن نباشید؛ زیرا آنان نیز بشرند».
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با زبانی رسا و منطقی و عالی، راه کار پیش گیری از فساد و فحشا در یک جامعه انسانی را بیان کرده است.
فساد و فحشایی که اینک جامعههای انسانی را در برگرفته است، در همین دیر شدن ازدواج دختر و پسر ریشه دارد.
باری، راه چاره این معضل اجتماعی، ازدواج به موقع بر اساس مصالح دختر و پسر است؛ زیرا دگرگونیهای جسمانی و روحانی رسیدن به سن بلوغ و هجوم غریزههای جنسی را تنها با ازدواج میتوان کنترل کرد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در حدیثی دیگر میفرماید: از سعادت مرد این است که دخترش در خانهاش قاعده نشود (و پیش از آن شوهر کند).
باید گفت این پافشاری در صورتی است که دختر و پسر از نظر روحی ، جسمی، عقلی و مالی، آماده همسرداری باشند.
تشویق به ازدواج برای افزایش نسل اسلام بر افزایش نسل با ایمان، صالح و مؤمن پافشاری میورزد، چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمود: «ازدواج کنید، همانا من در قیامت به فراوانی امتم افتخار میکنم».
چند حدیث دیگر نیز به همین مضمون وارد شده است.
برای نمونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «چه مانعی دارد که مؤمن زن بگیرد؟
باشد که خداوند به او فرزندی روزی کند که با گفتن کلمه «لا اله الا الله» زمین را گران بار و سنگین سازد.
همچنین در حدیث زیبای دیگری فرمود: «فرزندی که در امت من به دنیا بیاید، در نظر من دوست داشتنیتر است از هر آن چه خورشید بر آن بتابد».
ازدواج، مایه افزایش روزی و برکت پیشوایان دین، ازدواج را مایه افزایش روزی و برکت دانستهاند.
برای نمونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «زن بگیرید؛ زیرا زن برای شما روزی است».] ایشان در جای دیگری فرموده است: «رزق و روزی را با ازدواج بخواهید همچنین با اشاره به آیه 32 نور میفرماید: غنا و بینیازی را در این آیه بجویید (یعنی ازدواج کنید).
حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله) در اهمیت این مسأله گفته است: رحمت خداوند از درهای آسمان در چهار زمان گشوده میشود.
هنگام نزول باران، هنگام نگاه کردن فرزند به صورت پدر و مادر، هنگام گشوده شدن در کعبه و هنگام ازدواج امام صادق(علیهالسلام) نیز میفرماید: رزق و روزی با زن و فرزند همراه است.
تشویق به میانجیگری در ازدواج اهمیت ازدواج در اسلام آن گونه است که از پدر و مادر و خویشاوندان دختر یا پسر میخواهد در امر ازدواج آنان میانجیگری کنند و راه را برای آغاز زندگی مشترک دو زوج جوان بگشایند.
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «هر کس، مجردی را زن دهد، خداوند در قیامت به او نظر (رحمت) میافکند».
امام علی(علیهالسلام) فرموده است: «بهترین میانجیگری و شفاعت آن است که بین دو نفر برای ازدواج شفیع شود تا خداوند بین آن دو را با هم جمع کند امام کاظم(علیهالسلام) میفرماید: «در روزی که هیچ سایهای جز سایه عرش خداوندی نیست، سه کس در پرتو آن قرار میگیرند: نخست، مردی که برادر مسلمانش را زن دهد و...
».
آزادی در همسر گزینی هر چند اسلام، پدر و مادر و خویشاوندان دختر و پسر را تشویق میکند، شرایط ازدواج را برای فرزندان خویش فراهم سازند، ولی اجازه نمیدهد که آنان دختر و پسر را از برگزیدن همسر آینده خود محروم سازند.
اسلام از پیآمد ازدواجهای اجباری آگاه است؛ زیرا دختر و پسری که با زور و اکراه به ازدواج هم درآیند، سرانجام با طلاق از هم جدا خواهند شد.
بنابراین، اسلام در انتخاب همسر، نظر دو طرف زندگی را شرط میداند.
«ابن ابی یعفور» به امام صادق(علیهالسلام) عرض کرد: میخواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم، دیگری را برای من میخواهند و در نظرگرفتهاند، چه کنم؟
امام (علیهالسلام) فرمود: «با آن کس که دوست داری، ازدواج کن و دختری را که پدر و مادرت خواستهاند، برمگزین».
یکی از نکتههای مهم در این زمینه، افزون بر آزادی در همسر گزینی، جایز بودن دیدن و آگاهی یافتن از وضع روحی و جسمی همسر آینده است.
بر اساس روایات، اگر کسی، زنی را برای ازدواج برگزید، میتواند برای آگاهی از ویژگیهای جسمی او به محدودهای از بدنش بنگرد.
«محمد بن مسلم» از امام باقر(علیهالسلام) پرسید: ایا مردی که میخواهد با زنی ازدواج کند، میتواند به او بنگرد؟
امام(علیهالسلام) فرمود: آری، همانا او به گرانترین بها، زن را میخرد] (پس میتواند به زن بنگرد).» در حدیث دیگری، «حسن بن سری» از امام صادق(علیهالسلام) پرسید: آیا مردی که میخواهد با زنی ازدواج کند، میتواند به دقت به پشت و روی بدن زن بنگرد؟
امام (علیهالسلام) پاسخ فرمود: «مانعی ندارد زنی را که میخواهد با او ازدواج کند از پشت سر یا جلو ببیند».
همچنین پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به یکی از صحابه که از زنی خواستگاری کرده بود، فرمود: «صورت و دستهایش را ببین».
از دیگر موضوعهای مطرح شده در روایات، ملاکهای گزینش همسر و وظایف همسران نسبت به یکدیگر است که در جای خود، درباره آن بحث شده است.
پیآمدهای ازدواج و زیانهای ترک آن از دیدگاه اسلام پیآمدهای فردی ازدواج در این بخش به طور گذرا به مهمترین پیآمدهای فردی ازدواج از دیدگاه اسلام میپردازیم.
1ـ برآوردن غریزهی جنسی غریزه جنسی از مهمترین غریزهها نهفته در نهاد بشر است که در دورهای ویژه آشکار میشود.
به این غریزه باید به درستی پاسخ داد؛ زیرا هر گونه پاسخ افراطی یا تفریطی، انسان را به مشکل دچار میکند.
از نظر اسلام، ازدواج، پاسخ درست به جنب و جوش و آشکار شدن غریزه جنسی است.
آدمی با ازدواج میتواند این غریزه سرکش را مهار کند و خود را از درافتادن به گرداب فحشا و بیبندوباری جنسی در امان دارد.
بدین صورت، جوان مؤمن با ازدواج هم غریزه خود را به طور کامل برآورده میسازد و هم ایمان خود را از آسیب نگه میدارد.
2ـ تکامل رفتاری مرد و زن ویژگیهایی دارند که در دیگری نیست.
برای نمونه، شدت مهر و محبت در زن بیشتر است.
در مقابل، قهر و جلال در مرد بیشتر است.
بنابراین، هر کدام کاستیهایی دارند که این کاستیها با ازدواج جبران میشود.
در حقیقت، ازدواج نوعی تکامل زن به وسیلهی مرد و تکامل مرد به وسیلهی زن است.
به همین دلیل امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرمود: «هیچ صحابهای از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) ازدواج نمیکرد، مگر این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرمود: او دین خویش را کامل کرده است».
3ـ آرامش روحی آرامش روحی یکی از نعمتهای بسیار مهم الهی است که خداوند آن را در ازدواج مقرر فرموده است.
خداوند میفرماید: یکی از نشانههای الهی این است که برای شما از جنس خودتان، جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یابید و با هم انس بگیرید.
الفت داشتن و همنشینی انسان با کسی که در مراحل دشوار زندگی، دوش به دوش انسان گام بردارد و مایه آرامش قلبی و زدودن خستگیهای جسمی و روحی بشود، به ویژه در عصر ماشینی و بیروح کنونی بسیار اهمیت دارد.
زن و مرد در کنار هم، تکیه گاه یکدیگرند و در مشکلات به همدیگر یاری میرسانند.
آن گاه با عشق و محبتی که خداوند در دل آنان قرار داده است، به آرامشی جاودان میرسند؛ زیرا این عشق و محبت، الهی است.
خداوند میفرماید: « وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً ؛خداوند میان شما، محبت و مهربانی را برقرار ساخت» پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حدیث زیبایی میفرماید: «برای مؤمن چه سودی بهتر از زن شایسته که هرگاه او را میبیند، شادمان شود».
روانشناسان برای کسانی که از این نعمت برخوردار نیستند، عوارضی هم چون، «ضعف و خستگی و کوفتگی عمومی، هراس و دلهره از خطرهای توصیف ناپذیر، بیقراری و ناآرامی، بیخوابی، خستگی فکری و...» را برمیشمرند.
4ـ همسران، لباس یکدیگرند خداوند در قرآن میفرماید: « هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ ؛ زنها لباس شما هستند و شما (مردان) لباس زنها هستید» برخی استادان اخلاق برای لباس در این آیه، سه معنا بر شمردهاند: الف) زن و مرد، زینت یکدیگر و مایه مباهات و افتخار همدیگر هستند؛ چنان چه لباس نیز زینت است.
البته این افتخار و احساس روانی آن بسیار اهمیت دارد.
ب) زن و مرد مایه تهذیب نفس یکدیگرند و همدیگر را از آلودگی به گناه باز میدارند.
یکی از کارهای لباس، حفظ بدن از خطرهایی مانند سرما است.
بنابراین، همسران نیز همدیگر را در افتادن به گناه باز میدارند و سبب تکامل همدیگر میشوند.
ج) زن و مرد پوشاننده یکدیگر هستند.
هم چنان که لباس، عیبها و زشتیهای بدن را میپوشاند، مرد و زن نیز عیب یکدیگر را میپوشانند و اصلاح میکنند.
5ـ بهبود وضع اقتصادی ازدواج افزون بر تکامل دین، به پیشرفت اقتصادی میانجامد، زیرا حس مسئولیت، پرهیز از اسرافگری و آینده نگری برای خود و فرزندان، پس از ازدواج رخ میدهد.
وعده خداوندی در سوره نور و گفتار پیشوایان دین در این باره نیز بر این معنی تأکید میکنند.