ریان بن شبیب از امام رضا (ع) روایت کرده که فرمود: «اى پسر شبیب ، اگر بر حسین (ع) گریه کنى تا آنکه اشک چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان کوچک و بزرگ، و کم یا زیاد تو را مى آمرزد» 87
و نیز فرمود: «گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین (ع) گریه کنند ، زیرا گریستن براى او گناهان بزرگ را فرو مىریزد» 89.
۵- سکونت در بهشت
امام باقر (ع) فرمود: «هر مؤمنى که در سوگ حسین (ع) اشک دیده ریزد، به حدى که بر گونهاش جارى گردد، خداوند او را سالیان سال در غرفههاى بهشت مسکن مىدهد» .
90
و نیز امام صادق (ع) فرمود: «هر کس درباره حسین (ع) شعرى بخواند و گریه نماید و یک نفر را بگریاند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مىشود .
کسى که حسین (ع) نزد او ذکر شود و از چشمش به مقدار بال مگسى اشک آید، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى نخواهد شد» .91
و نیز فرمود: «هر کس که در عزاى حسین (ع) بگرید یا دیگرى را بگریاند و یا آنکه خود را به حالت گریه و عزا درآورد ، بهشت بر او واجب مىشود» 92.
۶- شفا یافتن
یکى دیگر از آثار و برکات مجالس عزادارى حضرت سید الشهدا (ع) شفا گرفتن است .
به طورى که بارها دیدهایم و شنیدهایم که بعضى از عزاداران و گریه کنندگان بر حسین (ع) شفا گرفتهاند.
نقل است که مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیه الله العظمى بروجردى در سن نود سالگى داراى چشمانى سالم بودند که بدون عینک خطوط ریز را هم مىخواندند و مىفرمودند: این نعمت را مرهون وجود مبارک حضرت ابى عبدالله الحسین (ع) هستم : و قضیه را چنین نقل مىفرمودند:
در یکى از سالها در بروجرد بودم، به چشم درد عجیبى مبتلا شدم که بسیار مرا نگران ساخته بود .
معالجه پزشکان فایدهاى نکرد و درد چشم هر روز بیشتر و ناراحتى من افزونتر مىگردید، تااینکه ایام محرم شد.
در ایام محرم آیه الله فقید ، دهه اول را روضه داشتند و دستههاى مختلف هم در این عزادارى شرکت مىکردند .
یکى از دستههایى که روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود، «هیئت گِلگیرها» است که نوعاً سادات و اهل علم و محترمین هستند، در حالى که هر یک حوله سفیدى به کمر بستهاند، سر و سینه خود را گل آلود کرده و بطور بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذکرى جانسوز آن روز را تا ظهر
عزادارى مى کنند
عزادارى مى کنند .
آقا فرمودند: «هنگامى که این دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود این هیئت هیجان عجیبى به خود گرفته بود من هم در گوشهاى نشسته و آهسته آهسته اشک مىریختم و در این بین هم مقدارى گل از روى پاى یکى از همین افراد گلگیر برداشته و بر روى چشمهاى ملتهب و ناراحتم کشیدم، و به برکت همین توسل، چشمانم خوب شد و امروز علاوه بر اینکه متبلا به درد چشم نشدم، از نعمت بینایى کامل برخوردارم، و به برکت حضرت امام حسین (ع) احتیاج به عینک هم ندارم».
با اینکه همه قواى جسمانى ایشان تحلیل رفته بود با این وجود تا آخرین ساعات زندگانى از بینایى کامل برخوردار بودند آثار و برکات عزادارى و گریه بر سیدالشهداء (ع)۲ ۱- حفظ رمز نهضت حسینى از ارزندهترین آثار و برکات مجالس عزادارى و گریه بر ابى عبدالله حسین (ع) حفظ رمز نهضت حسینى است .
براستى ؛ چرا در دوران منحوص سلاطین و پادشاهان جور از برپایى مجالس عزاى اهل بیت (ع) به خصوص سالار شهیدان جلوگیرى مى شد؟
آیا نه این است که عزاى حسینى و امامان شیعه، سبب مى شود که سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابى، مردم را از ظلمهاى حکومتها آگاهى دهند و انگیزه قیام آن حضرت که امر به معروف و نهى از منکر است به اطلاع مردم برسد؟
آرى، اینگونه مجالس، آموزشگاهها و دانشگاههایى است که به بهترین روش و زیباترین اسلوب مردم را به سوى دین خوانده و عواطف را آماده مىکند و جاهلان و بىخبران را از خواب سنگین غفلت بیدار مىسازد و نیز در این مجالس است که مردم ، دیانت را همراه با سیاست، از مکتب حسین بن على (ع) مىآموزند.
گریه بر سید الشهدا (ع) و تشکیل مجالس عزاى حسینى نه تنها اساس مکتب را حفظ مىکند، بلکه باعث مىگردد شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند.
کدام اجتماعى است که در عالم چنین اثرى را از خود بروز داده باشد؟
کدام حادثهاى است مانند حادثه جانسوز کربلا که از دوره وقوع تاکنون و بعدها بدینسان اثر خود را در جامعه بشریت گذارده ، و روز به روز دامنه آن وسیعتر و پیروى و تبعیت از آن بیشتر گردد؟
از این رو باید گفت که در حقیقت مراسم عزادارى حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس امام حسین (ع) و در نتیجه حافظ اسلام وضامن بقاى آن است .
تشکیل مجالس عزادارى حسین، نه تنها اساس مکتب را حفظ کرده و مىکند بلکه به علاوه سبب آن گردید که شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند.
«موریس دوکبرى» مىنویسد: «اگر مورخین ما، حقیقت این روز را مىدانستند و درک مىکردند که عاشورا چه روزى است ، این عزادارى را مجنونانه نمى پنداشتند .
زیرا پیروان حسین به واسطه عزادارى حسین مىدانند که پستى و زیر دستى و استعمار را نباید قبول کنند .
زیرا شعار پیشرو و آقاى آنان تن به زیر بار ظلم و ستم ندادن است.
قدرى تعمق و بررسى در مجالس عزادارى حسین نشان مىدهد که چه نکات دقیق و حیات بخشى مطرح مى شود ،در مجالس عزادارى حسین گفته مى شود که حسین (ع) براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت؛ پس بیایید ،ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیر دستى استعمار گرایان خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح دهیم...» 86.
۲- ازدیاد محبت به امام، و تنفر از دشمنان آن حضرت سوزى که از دل سوخته عاشقان سیدالشهدا (ع) به چشم سرایت کرده و از مجارى دو چشم آنها به صفحه رخسار وارد مى شود، مراتب علاقه و اخلاص و دلبستگى به خاندان وحى و رسالت را مىرساند و این عمل اثرى مخصوص در ابقاى مودت و ازدیاد محبت دارد.
گریه بر حضرت سیدالشهدا (ع) از مواردى است که هیچ انسانى از فرط دلسوزى و انقلاب، طاقت بردبارى و تحمل در برابر استماع مصائب او را ندارد، و این گریه و بیقرارى ، علاوه بر ازدیاد محبت و مهر و مودت، موجب کثرت تنفر و بىزارى از دشمنان و قاتلان آن حضرت شده و موجب برائت دوستداران این خانواده از دشمنان ایشان مىگردد.
بارى، گریه با آگاهى و معرفت بر امام حسین (ع) ، در واقع، اعلام انزجار از قاتلان اوست و این تبرى از آثار برجسته گریه بر امام حسین (ع) است زیرا مردم به ویژه افرادى که داراى شخصیت هستند از گریه کردن در برابر حوادث تا سر حد امکان امتناع مىورزند ، و تا شعله درونى آنان به مرتبه انفجار نرسد حاضر به گریه کردن مخصوصاً در برابر چشم دیگران نیستند، این گریه و عزادارى ابراز کمال تنفر در برابر تعدى و تجاوز و ستمگرى و پایمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تکیه زدن بر مسند حکومت آنان مىباشد.
۳- آشنایى با حقیقت دین و نشر آن یکى دیگر از آثار و برکات مجالس عزادارى سیدالشهدا (ع) این است که مردم در سایه مراسم عزادارى به حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبلیغات وسیع و گستردهاى که همراه با این مراسم انجام مىگیرد، آگاهى توده مردم بیشتر شده و ارتباطشان با دین حنیف محکمتر و قویتر مىگردد .
چه اینکه قرآن و عترت دو وزنه نفیسى هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمىشوند و این آگاهى در اقامه ماتم و مراسم سوگوارى عترت رسول اکرم (ص) به خصوص امام حسین (ع) به آحاد مردم داده خواهد شد.
آثار و برکات عزادارى و گریه بر سیدالشهداء (ع) سخنى پیرامون عزادارى و گریه بر سیدالشهدا (ع) «گریه» مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان است، و علتها و انگیزههاى مختلفى دارد که هر یک از آنها نشان دهنده حالتى خاص است .
در روایات ، بعضى از انواع گریه تحسین شده و از صفات پسندیده بندگان پاکدل خداوند به حساب آمده است ، و بعضى از انواع گریه مذموم شمرده شده است .
گریه ، از حالات و انفعالات انسانى است که با مقدمهاى از اندوه و ناراحتى روانى به طور طبیعى به ظهور مىرسد، و گاه ممکن است انگیزهاش هیجانات تند روانى باشد .
مثل شوق و ذوقى که از دیدار محبوب پس از زمانى طولانى ناشى مى شود.
همچنین گاهى هم گریه کردن حاکى از عقاید مذهبى انسان است با این توصیف، از آنجایى که گریه عملى طبیعى و اى بسا غیر ارادى است؛ لذا نمى شود مورد امر و نهى و حسن و قبح قرار گیرد، بلکه آنچه که مورد حسن و قبح است، مقدمات و انگیزههاى گریه مىباشد .
چنانکه گفتهاند: «تو آنى که در بند آنى».
در اینجا براى اینکه بدانیم گریه بر سیدالشهدا (ع) چگونه گریهاى است و چه تأثیرات و برکاتى مىتواند داشته باشد، بهتر آن است که اشارهاى به انواع گریه کنیم تا بعد از آن، نوع گریه بر آن حضرت برایمان معلوم گردد.
1- گریه طفولیت : زندگانى انسان با گریه شروع مى شود که همان گریه، نشانه سلامت و تندرستى نوزاد است، و در واقع گریه در آن زمان ، زبان طفل است .
2- گریه شوق: مانند گریه مادرى که از دیدن فرزند گمشده خویش پس از چندین سال سرداده مىشود .
و این گریهاى است که از روى هیجان و احیاناً جهت سرور و شادى به انسان دست مىدهد.
3- گریه عاطفى و محبت : محبت از عواطف اصیل انسانى است که با گریه انس دیرینه دارد .
مثلاً محبت حقیقى به خداوند حسن آفرین است و براى قرب به او باید اشک محبت ریخت.
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا به کى در غم تو ناله شبگیر کنم 4- گریه معرفت و خشیت: انجام عبادات خالصانه و تفکر در عظمت آفرینش و کبریایى خداوند ، و همچنین اهمیت تکالیف و مسئولیتهاى انسانى باعث مىگردد که نوع خاصى از خوف، در درون انسان ایجاد شود و این خوف، خوفى است که از روى معرفت به خداوند و تهذیب نفس به دست مىآید که «خشیت » نامیده مى شود.
5- گریه ندامت: از عوامل اندوه زدایى که منجر به گریه مىگردد، محاسبه نفس و حسابرسى شخصى است ، و همین حسابرسى باعث مىشود که انسان به گذشته خود فکر کند و با حسابرسى ، جبران کوتاهى و خطاها را بکند و اشک حسرت و ندامت از چشمانش جارى نماید، این گریه، نتیجه توبه و بازگشت به خداست.
اشک میغلتد به مژگانم به جرم رو سیاهى اى پناه بى پناهان، مو سپید روسیاهم روز و شب از دیدگان اشک پشیمانى فشانم تا بشویم شاید از اشک پشیمانى گناهم 6- گریه پیوند با هدف : گاهى قطرههاى اشک انسان، پیام آور هدفهاست .
گریه بر شهید از این نوع گریه است .
گریه بر شهید خوى حماسه را در انسان زنده مىکند و گریستن بر سیدالشهدا (ع) خوى حسینى را در انسان احیا مىکند ، و خوى حسینى چنان است که نه ستم مىکند و نه ستم مىپذیرد.
آن کسى که با شنیدن حادثه کربلا قطره اشکى از درون دل بیرون مىفرستد، صادقانه این پیوند با هدف والاى سیدالشهدا (ع) را بیان مىکند.
7- گریه ذلت و شکست : گریه افراد ضعیف و ناتوانى که از رسیدن به اهداف خود ماندهاند و روح و شهامتى براى پیشرفت در خود نمىبینند.
با ذکر این مطلب، حال باید بررسى کرد که گریه بر حسین (ع) از چه نوع گریه است .
هر کس با اندک توجهى خواهد دانست که گریه بر حسین (ع) گریه محبت است ، آن محبتى که در دلهاى عاشقانش به ثبت رسیده است .
گریه بر او ، گریه شوق است ، زیرا قسمت زیادى از حماسههاى کربلا، شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادت، فداکارى ، شجاعت و سخنرانیهاى آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر ، از دیدگان شنونده سرازیر مىگردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالى و انسان ساز او است؛ و به تعبیر امام خمینى (ره) گریه سیاسى است که فرمود: «ما ملت گریه سیاسى هستیم ، ما ملتى هستیم که با همین اشکها سیل جریان مىدهیم و سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد مىکنیم ».
هزار سال فزون شد ز وقعه عاشورا ولى ز تعزیه هر روز، روز عاشور است هیهات که گریه بر حسین (ع) گریه ذلت و شکست باشد، بلکه گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، که گویا است ، گریه سرد کننده نیست ، که حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، که گریه شجاعان است ، گریه یأس و ناامیدى نیست که گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در عزاى حسین (ع) از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیرى مى کند و شاید به همین جهت باشد که در فضیلت گریه بر سیدالشهدا (ع) روایات متعددى وارد شده است .
از آن جمله، روایتى است که امام صادق (ع) فرمود: «گریه و بى تابى در هر مصیبت براى بنده مکروه است، مگر گریه بر حسین بن على (ع) که اجر و ثواب نیز دارد» .
85 گریه و عزادارى براى سیدالشهدا(ع) داراى آثار و برکات مهمى است که به برخى از آنها اشاره مىشود: ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید................یا علی مدد طریق یازدهم: یکی از ختمهای مجربه راجع به حضرات چهارده معصوم (ع) و جناب حضرت اباالفضل (ع) رابدین منوال گفتهاند: به نیّت قربت مطلقه دو رکعت نماز حاجت بخواند و هزار و چهارصد مرتبهذکر صلوات هدیه چهارده معصوم (ع) بخواندو صد مرتبه نیز هدیه به پیشگاه حضرت اباالفضلالعبّاس (ع)، که بوّاب در گاه آل محمّد (ع) و باب ولایت است، بفرستند و حاجت خود را بطلبند،ان شاءالله تعالی روا میشود.
طریق دوازدهم: بین نماز مغرب وعشاء، دو رکعت نماز حاجت بخواند تاچهل ویک شب، و توسّل کثیرالبرکاتحضرت ابوالفضل العباس (ع) جوید، بدین طریق: بعد از نماز، اوّل ذکر شریف صلوات، وسپسکلمات زیر باتوجه کامل خوانده شود (ضمناًچهل شب که تمام شد، باید یک شب آخر از چهلشب را گرو نگاهداشت، تا وقتی که حاجت برآورده شد، آنگاه بجاآورد).
کلمات مزبور این است:«یامَن یجیب المضطرَّ اذا دعاه و َ یکشف السوء یا رب یارب یارب یاعباس بن علی بن ابی طالبالامان الامان ادرکنی ادرکنی ادرکنی» جملات آخر را تکرار نماید تا نفس قطع شود؛ انشاءالله حاجت روا میشود طریق سیزدهم: مؤلف «مکین الاساس» آورده است: ثقهای خبر داد مرا که حاجت مهمی داشتم.
از پیره زال جدّه خود شنیده بودم که هر گاه کسی برایقضای حاجتش، هفت شب چهارشنبه متوسّل به حضرت عبّاس شده و در هر یک از شبهایمزبور صد مرتبه ورد زیر را بخواند، حاجت او به شکل غیر عادی برآورده خواهد شد.
و آن ایناست: ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عبّاسای نور دل حیدر، شمع شهدا عبّاس از درد و غم ایام ما رو به تو آوردیمدست من مسکین گیر از بهر خدا عباس نظیر این توسّل را مرحوم حاجی میرزا حسین تهرانی نجل حاجی میرزا خلیل (از علمای زاهدعصر مشروطه) عمل کرده بودند، درد پای ایشان فوراً ساکت شده و دیگر عود نکرده بود.
طریق چهاردهم: یکی از مؤثقین محترم که سالهای متمادی مجاور کربلا بود، در شب یکشنبهربیع الثانی 1414 ِ در حرم مطهّر کریمهاهل بیت حضرت فاطمه معصومه (ع) نقل کردند: صاحب کتاب معالی السبطین، مرحوم شیخ مهدی مازندرانی سال 1358 هجری قمری در کربلاایام ماه مبارک رمضان در چند منبر میرفت و آخرین منبرش در رواِ حضرت ابوالفضل العبّاسبود.
مرحوم مازندرانی یک شب فرمودند: هر کسی فرداشب به اینجا یعنی به رواِ حضرتابوالفضل العبّاس (ع) بیاید، تحفهای به او خواهم داد.
فرداشب ما نیز در آن مجلس حاضر شدیم.
ایشان، توسل و ختمی برای حضرت ابوالفضل العبّاس (ع) نقل کرد که انجام آن وقت معیّن وساعت و روز مشخصی ندارد.
طریقه ختم را این طور بیان فرمودند: ابتدا 133 مرتبه صلواتبفرستید«اللّهم صلّعلی محمد و آل محمد» نیز 133 مرتبه بگوید: «یا عباس، یا عباس» و بعد ازآن مجدداً133 مرتبه بگوید: «اللّهم صل علی محمد و آل محمد».
و این عمل را هر روز انجام دهدتاحاجتش برآورده شود.
ناقل مطلب افزودند: من برای برآمدن حاجتی، بعد ازاتمام ماه رمضان مزبور، از همان روز اولشوال این ختم را شروع کردم ؛ روز هشتم شوال حاجتم برآورده شد.
خواسته من این بود: من درکربلا بودم و مادرم در ایران به سر میبرد و میخواستم وی نیز به کربلا بیاید.
حضرت عباس (ع)عنایت فرمودندو حاجتم ـ آمدن مادر به کربلا ـ رواشد.
طریق پانزدهم: از بیاض خطّی موجود در کتابخانه مرحوم آیتالله العظمی آقای حاج سیّد محمدرضاگلپایگانی «ره» طریقه ختم و توسّل به حضرت عباس (ع) را این چنین نوشته است: از شب جمعه یا شب دوشنبه، قبل از نماز صبح شروع تا وقت نماز صبح تمام شود، دوازده روز، وهر روز یکصد و سی وسه مرتبه بخواند: ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عبّاسای نور دل حیدر شمع شهدا عبّاس از دست غم دوران من رو به تو آوردمدست من بیکس گیر از بهر خدا عبّاس طریق شانزدهم: آیت الله سیّد نورالدین میلانی فرمودند: مرحوم آیتالله آقای سیّد محمد رضا بروجردی«قدسسره» از علمای بزرگ حوزه علمیه کربلا بودند که اخیراً در مشهد مقّدس در جوار حرممطهر حضرت ثامنالائمّه علی بن موسی الرضا ـ علیه آلاف التحیهو الثناء ـ سکنا گزیده بودند.
ازایشان در عداد مراجع یاد میشد ولی عمرش وفا نکرد.
مرحوم بروجردی، آن زمان که در کربلا ساکن بودند، برای آشتی و حسن رفتار بین عیال ومادرشان به حضرت اباالفضلالعبّاس (ع) متوسّل میشوند و نتیجه خوبی میگیرند، به طوری کهصفا و صمیمیت کامل بین همسر و مادر ایشان برقرار میگردد .
توسّل ایشان به این نحو بوده است: طبق مشهور 133 بار به عدد نام حضرت اباالفضلالعبّاس(ع)، ذکر «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین (ع).
طریق هفدهم: و نقل کردهاند که مرحوم آیت الله شیخ محمّد حسین اصفهانی (معروف به کمپانی) «قدسسره» میفرمودند: این ذکر، صحیحش این است: «یاکاشف الکرب عن وجه اخیک الحسین (ع)اکشف کربی بوجه اخیک الحسین (ع)».
مرحوم اصفهانی، استاد مرحوم پدرم، آیتالله العظمیآقای سیّد محمّد هادی میلانی «قدس سره» بودند و منزل مازیاد تشریف میآوردند.
بروز کرامت در «وادی البکا» در دیوان ملّا عبّاس شوشتری، متخلص به شباب (چاپ 1312) آمده است: چون سال هزارو سیصد و نهاز هجرت ختم انبیاشد هنگام زوال روز عاشورکز غم قد آسمان دوتاشد از بهر زیارتی که آن روزمخصوص شهید کربلاشد از شیعه جماعتی در اینجامشغول زیارت و بکاشد درحین زیارت، ازهمین کوهاظهار کرامتی به ماشد از وی قطرات خون پدیداردرماتم سبط مصطفی شد یک قطره نه، بل هزار قطرهیک جانه، بل هزار جاشد زین کوه گذشته بود خونینهر سنگی از این زمین جداشد شک نیست که در چنین مقامیگر از حق اجابت دعاشد این رتبه چه دیده شد از این کوهدر وی بنیان این بناشد بگریست چو خون به شاه مظلومموسوم به وادی البکاشد این واقعه بر(شباب)واحبابگر کشف شد از ره صفا شد مراسم عزاداری هیات دیوانگان حسین هر چه داریم همه از کرَم عباس است خلقت جنت حق لطف کم عباس است نور بر شمس و قمر ماه بنی هاشم داد عرش یک ذره ز خاک قدم عباس است نه فقط خلق زمین عبد و غلامش باشند بخدا خیل ملائک حَشَم عباس است شیعه از کینه دشمن نهراسد هرگز دین ما تحت لوای علم عباس است در صف حشر علمدار شفاعت زهراست علم فاطمه دست قلم عباس است نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو عشق دیریست که در پیچ و خم عباس است ای که حاجت ز حسین میطلبی دقت کن پرچم شاه به سوی حرم عباس است کاشف الکرب که غم از دل عالم ببرد لب خشکیده شش ماهه غم عباس است بر روی قوس فلک جلوه خون گاه غروب زخم شمشیر به ابروی خم عباس است اخلاق و رفتار امام حسین (ع ) با نگاهی اجمالی به 56سال زندگی سراسر خداخواهی و خداجویی حسین (ع )، درمی یابیم که هماره وقت او به پاکدامنی و بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهیم عمیقی والاتر از درک و دید ما گذشته است .
اکنون مروری کوتاه به زوایای زندگانی آن عزیز، که پیش روی ما است : جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیاری و حتی در آخرین شب (25) داشت .
گاهی در شبانه روز صدها رکعت نماز می گزاشت .
زندگی دست از نیاز و دعا برنداشت ، و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خدای خویش به خلوت بنشیند.
و فرمود: "خدا می داند که من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعای زیاد و استغفار را دوست دارم ".
(27) حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.
ابن اثیر در کتاب "اسد الغابه " می نویسد: "کان الحسین رضی الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوه و الحج و الصدقه و افعال (28) الخیر جمیعها.
حسین (ع ) بسیار روزه می گرفت و نماز می گزارد و به حج می رفت و صدقه می داد و همه کارهای پسندیده را انجام می داد".
شخصیت حسین بن علی (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع ) پیاده به کعبه می رفتند، همه بزرگان و شخصیتهای اسلامی به (29) احترامشان از مرکب پیاده شده ، همراه آنان راه می پیمودند.
احترامی که جامعه برای حسین (ع ) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگی می کرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمی جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه ، او نه کاخهای مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند، و حرم رسول الله (ص ) را برای او خلوت نمی کردند...
این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست ، بخوانیم : روزی از محلی عبور می فرمود، عده ای از فقرا بر عباهای پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره های خشکی می خوردند، امام حسین (ع ) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : "ان الله لا یحب المتکبرین "، خداوند متکبران را دوست نمی دارد.
(30) سپس فرمود: "من دعوت شما را اجابت کردم ، شما هم دعوت مرا اجابت کنید".
آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند.
حضرت دستور داد و بدین ترتیب پذیرایی گرمی (31) هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، از آنان به عمل آمد، و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت .
شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: "چون حسین بن علی (ع ) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند، علتش را از امام زین العابدین (ع ) پرسیدند، فرمود این پینه ها اثر کیسه های غذایی است که پدرم شبها به دوش می کشید و به خانه (32) زنهای شوهرمرده و کودکان یتیم و فقرا می رسانید".
شدت علاقه امام حسین (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستم دیدگان می توان در داستان "ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام " دریافت ، که اجمال و فشرده اش را در این جا متذکر می شویم : یزید به زمان ولایت عهدی ، با این که همه نوع وسایل شهوترانی و کام جویی و کامروایی از قبیل پول ، مقام ، کنیزان رقاصه و...
در اختیار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوی شوهردار عفیفی دوخته بود.
پدرش معاویه به جای این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده ای نشان دهد، با حیله گری و دروغ پردازی و فریبکاری ، مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش یزید بکشاند.
حسین بن علی (ع ) از قضیه باخبر شد، در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکی از قوانین اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدی و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاکیزه ای قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقه مندی خود را به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و این رفتار داستانی شد که در مفاخر آل علی (ع ) و دناءت و ستمگری بنی امیه ، برای همیشه در تاریخ به یادگار (33) ماند.
علائلی در کتاب "سمو المعنی " می نویسد: "ما در تاریخ انسان به مردان بزرگی برخورد می کنیم که هر کدام در جبهه و جهتی عظمت و بزرگی خویش را جهان گیر ساخته اند، یکی در شجاعت ، دیگری در زهد، آن دیگری در سخاوت ، و...
اما شکوه و بزرگی امام حسین (ع ) حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است ، گویا او جامع همه (34) والاییها و فرازمندیها است ".
آری ، مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است ، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی (ع ) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والای عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهای خدایی نباشد.
درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم .
امام حسین (ع ) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم می سازد، بلکه او با همه خویشتن ، آیینه تمام نمای فضیلتها، بزرگ منشیها، فداکاریها، جان بازیها، خداخواهیها وخداجوییها می باشد، او به تنهایی می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد.
بودن و رفتنش ، معنویت و فضیلتهای انسان را ارجمند نمود.
----------------- پی نوشتها: در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (ع ) اقوال دیگری هم گفته شده است ، ولی (1) ما قول مشهور بین شیعه را نقل کردیم .
ر.
به .
ک .
اعلام الوری طبرسی ، ص .213 احتمال دارد منظور از اسما، دختر یزید بن سکن انصاری باشد.
اعیان (2) الشیعه ، جزء ,11 ص .167 امالی شیخ طوسی ، ج 1، ص .377 (3) شبر بر وزن حسن ، و شبیر بر وزن حسین ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون (4) بوده است و پیغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام نامیده است - تاج العروس ، ج 3، ص ,389 این سه کلمه در زبان عبری همان معنی را دارد که حسن و حسین و محسن در زبان عربی دارد - لسان العرب ، ج ,66 ص .60 معانی الاخبار، ص .57 (5) در منابع اسلامی درباره عقیقه سفارش فراوان شده و برای سلامتی فرزند بسیار (6) مؤثر دانسته شده است .
وسائل الشیعه ، ج ,15 ص 143به بعد.
کافی ، ج 6، ص .33 (7) مقتل خوارزمی ، ج 1، ص 146- کمال الدین صدوق ، ص .152 (8) سنن ترمذی ، ج 5، ص .323 (9) ذخائر العقبی ، ص .122 (10) الاصابه ، ج ,11 ص .30 (11) سنن ترمذی ، ج 5، ص 324- در این قسمت روایاتی که در کتابهای اهل تسنن آمده (12) است نقل شد تا برای آنها هم سندیت داشته باشد.
الاصابه ، ج 1، ص .333 (13) تذکره الخواص ابن جوزی ، ص 34- الاصابه ، ج 1، ص ,333 آن طور که بعضی از (14) مورخین گفته اند این موضوع تقریبا در سن ده سالگی امام حسین (ع ) اتفاق افتاده است .
ارشاد مفید، ص .173 (15) رجال کشی ، ص 94- کشف الغمه ، ج 2، ص .206 (16) مقتل خوارزمی ، ج 1، ص 184- لهوف ، ص .20 (17) روز هشتم ماه ذیحجه مستحب است که حاجیها به "منی " بروند، و در آن زمان به (18) این حکم استحبابی عمل می کردند، ولی در زمان ما مرسوم شده است که از روز هشتم یکسره به عرفات می روند.
کامل الزیارات ، ص 68به بعد - مشیر الاحزان ، ص 9.
(19) لهوف ، ص .53 (20) کامل الزیارات ، ص .105 (21) کامل الزیارات ، ص .101 (22) کامل الزیارات ، ص .121 (23) کامل الزیارات ، ص .147 (24) عقد الفرید، ج 3، ص .143 (25) ارشاد مفید، ص .214 (26) مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 224- اسد الغابه ، ج 2، ص .20 (27) اسد الغابه ، ج 2، ص .20 (28) ذکری الحسین ، ج 1، ص ,152 به نقل از ریاض الجنان ، چاپ بمبک ی ، ص 241- (29) انساب الاشراف .
سوره نحل ، آیه .22 (30) تفسیر عیاشی ، ج 2، ص .257 (31) مناقب ، ج 2، ص .222 (32) الامامه والسیاسه ، ج 1، ص 253به بعد.
(33) از کتاب سمو المعنی ، ص 104به بعد، نقل به معنی شده است .
(34)