احکام طهارت
آب مطلق و مضاف
١٥ آب یا مطلق استیا مضاف: آب مضاف آبى است که آن را از چیزى بگیرند،مثل آب هندوانه و گلاب، یا با چیزى مخلوط باشد، مثل آبى که به قدرى با گل و مانند آن مخلوط شود که دیگر به آن آب نگویند.
و غیر اینها آب مطلق است و آن بر پنج قسم است: اول: آب کر.
دوم: آب قلیل.
سوم: آب جارى.
چهارم: آب باران.پنجم: آب چاه.
١- آب کر
١٦ آب کر مقدار آبى است که اگر در ظرفى که درازا و پهنا و گودى آن هر یک سه وجب و نیم است بریزند آن ظرف را پر کند، و وزن آن از من تبریز مثقال کمتر است، و به حسب کیلوى متعارف بنابر اقرب ٤١٩/٣٧٧ کیلوگرم مىشود.
١٧ اگر عین نجس مانند بول و خون به آب کر برسد، چنانچه به واسطه آن بویا رنگ و یا مزه آب تغییر کند آب نجس مىشود، و اگر تغییر نکند، نجس نمىشود.
١٨ اگر بوى آب کر به واسطه غیر نجاست تغییر کند، نجس نمىشود.
١٩ اگر عین نجس مانند خون به آبى که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتى از آن را تغییر دهد، چنانچه مقدارى که تغییر نکرده کمتر از کر باشد،تمام آب نجس مىشود.
و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد، فقط مقدارى که بو یا مزه یا رنگ آن تغییر کرده نجس است.
٢٠ آب فواره اگر متصل به کر باشد آب نجس را پاک مىکند در صورتى که مخلوط با آن شود.
ولى اگر قطره قطره روى آن آب نجس بریزد آن را پاک نمىکند،مگر آنکه چیزى روى فواره بگیرند تا آب آن قبل از قطره قطره شدن، به آب نجس متصل شود و با آن مخلوط گردد.
٢١ اگر چیز نجس را زیر شیرى که متصل به کر است بشویند آبى که از آن چیز مىریزد اگر متصل به کر باشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است
٢١ اگر چیز نجس را زیر شیرى که متصل به کر است بشویند آبى که از آن چیز مىریزد اگر متصل به کر باشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است ٢٢ اگر مقدارى از آب کر یخ ببندد و باقى آن بقدر کر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد نجس مىشود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است .
٢٣ آبى که به اندازه کر بوده، اگر انسان شک کند از کر کمتر شده یا نه مثل آب کر است ، یعنى نجاست را پاک مىکند و اگر نجاستى هم به آن برسد نجس نمىشود.
و آبى که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده یا نه حکم آب کر ندارد .
٢٤ کر بودن آب به دو راه ثابت مىشود: اول: آن که خود انسان یقین کند.
دوم: آن که دو مرد عادل خبر دهند.
٢- آب قلیل ٢٥ آب قلیل آبى است که از زمین نجوشد و از کر کمتر باشد.
٢٦ اگر آب قلیل روى چیز نجس بریزد یا چیز نجس به آن برسد نجس مىشود، ولى اگر از بالا با فشار روى چیز نجس بریزد مقدارى که به آن چیز مىرسد نجس ، و هر چه بالاتر از آن است پاک مىباشد، و نیز اگر مثل فواره با فشار از پایین به بالا رود در صورتى که نجاست به بالا برسد پایین نجس نمىشود و اگر نجاست به پایین برسد بالا نجس مىشود.
٢٧ آب قلیلى که براى برطرف کردن عین نجاست روى چیز نجس ریخته شود و از آن جدا گردد، نجس است ، و همچنین بنابر اقوى باید از آب قلیلى هم که بعد از برطرف شدن عین نجاست ، براى آب کشیدن چیز نجس روى آن مىریزند و از آن جدا مىشود، اجتناب کنند.
ولى آبى که با آن مخرج بول و غائط را مى شویند با پنجشرط پاک است: اول : آن که بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد.
دوم : نجاستى از خارج به آن نرسیده باشد.
سوم : نجاست دیگرى مثل خون، یا بول یا غائط بیرون نیامده باشد.
چهارم : ذرههاى غائط در آب پیدا نباشد.
پنجم : بیشتر از مقدار معمول ، نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد.
٣- آب جارى ٢٨ آب جارى آبى است که از زمین بجوشدو جریان داشته باشد مانند آب چشمه و قنات .
٢٩ آب جارى اگر چه کمتر از کر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتى بو یا رنگ یا مزه آن بواسطه نجاست تغییر نکرده پاک است .
٣٠ اگر نجاستى به آب جارى برسد مقدارى از آن که بو یا رنگ یا مزهاش بواسطه نجاست تغییر کرده نجس است و طرفى که متصل به چشمه است اگر چه کمتر از کر باشد پاک است .
و آبهاى دیگر نهر اگر به اندازه کر باشد یا بواسطه آبى که تغییر نکرده به آب طرف چشمه متصل باشد، پاک و گر نه نجس است .
٣١ آب چشمهاى که جارى نیست ولى طورى است که اگر از آن بردارند باز مىجوشد حکم آب جارى دارد.
یعنى اگر نجاست به آن برسد، تا وقتى بو یا رنگ یا مزه آن بواسطه نجاست تغییر نکرده پاک است .
٣٢ آبى که کنار نهر ایستاده و متصل به آب جارى استحکم آب جارى دارد.
٣٣ چشمهاى که مثلا در زمستان مىجوشد و در تابستان از جوشش مىافتد فقط وقتى که مىجوشد حکم آب جارى دارد.
٣٤ آب حوض حمام اگر چه کمتر از کر باشد چنانچه به خزینهاى که آب آن به اندازه کر است متصل باشد مثل آب جارى است .
٣٥ آب لولههاى حمام که از شیرها و دوشها مىریزد اگر متصل به کر باشد مثل آب جارى است و آب لولههاى عمارات اگر متصل به کر باشد در حکم آب کر است .
٣٦ آبى که روى زمین جریان دارد ولى از زمین نمىجوشد، چنانچه کمتر از کر باشد و نجاست به آن برسد نجس مىشود اما اگر از بالا با فشار به پایین بریزد، چنانچه نجاست به پایین آن برسد بالاى آن نجس نمىشود.
٤- آب باران ٣٧ اگر به چیز نجسى که عین نجاست در آن نیستیک مرتبه باران ببارد جایى که باران به آن برسد پاک مىشود .
و در فرش و لباس و مانند اینها فشار لازم نیست ولى باریدن دو سه قطره فایده ندارد، بلکه باید طورى باشد که بگویند باران مىآید.
٣٨ اگر باران به عین نجس ببارد و به جاى دیگر ترشح کند، چنانچه عین نجاست همراه آن نباشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است .
پس اگر باران بر خون ببارد و ترشح کند ، چنانچه ذرهاى خون در آن باشد یا آن که بو یا رنگ یا مزه خون گرفته باشد نجس است .
٣٩ اگر بر سقف عمارت یا روى بام آن عین نجاست باشد، تا وقتى باران به بام مىبارد آبى که به چیز نجس رسیده و از سقف یا ناودان مىریزد پاک است .
و بعد از قطع شدن باران اگر معلوم باشد آبى که مىریزد به چیز نجس رسیده است ، نجس مىباشد.
٤٠ زمین نجسى که باران بر آن ببارد پاک مىشود.
و اگر باران بر زمین جارى شود و به جاى نجسى که زیر سقف است برسد ، آن را نیز پاک مىکند .
٤١ خاک نجسى که به واسطه باران گل شود و آب آن را فرا گیرد پاک است.
اما اگر فقط رطوبت به آن برسد پاک نمىشود.
٤٢ هرگاه آب باران در جایى جمع شود اگر چه کمتر از کر باشد، چنانجه موقعى که باران مىآید چیز نجسى را در آن بشویند و آب بو یا رنگ یا مزه نجاست نگیرد، آن چیز نجس پاک مىشود.
٤٣ اگر بر فرش پاکى که روى زمین نجس است باران ببارد، و بر زمین نجس جارى شود، فرش نجس نمىشود و زمین هم پاک مىگردد.
٥- آب چاه ٤٤ آب چاهى که از زمین مىجوشد اگر چه کمتر از کر باشد چنانچه نجاست به آن برسد، تا وقتى بو یا رنگ یا مزه آن به واسطه نجاست تغییر نکرده پاک است، ولى مستحب است پس از رسیدن بعضى از نجاستها مقدارى که در کتابهاى مفصل گفته شده از آب آن بکشند.
٤٥ اگر نجاستى در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را تغییر دهد، چنانچه تغییر آب چاه از بین برود، موقعى پاک مىشود که با آبى که از چاه مىجوشد، مخلوط گردد.
٤٦ اگر آب باران یا آب دیگر، در گودالى جمع شود و کمتر از کر باشد، چنانچه بعد از قطع شدن باران نجاست به آن برسد، نجس مىشود.
احکام آبها ٤٧ آب مضاف که معنى آن گفته شد، چیز نجس را پاک نمىکند، وضو و غسل هم باآن باطل است.
٤٨ اگر ذرهاى نجاست به آب مضاف برسد نجس مىشود.
ولى چنانچه از بالابا فشار روى چیز نجس بریزد، مقدارى که به چیز نجس رسیده نجس، و مقدارى که بالاتر از آن است پاک مىباشد.
مثلا اگر گلاب را از گلابدان روى دست نجس بریزند،آنچه به دست رسیده نجس و آنچه به دست نرسیده پاک است.
و نیز اگر مثل فواره با فشار از پایین به بالا برود اگر نجاست به بالا برسد، پایین نجس نمىشود.
٤٩ اگر آب مضاف نجس طورى با آب کر یا جارى مخلوط شود که دیگر آب مضاف به آن نگویند، پاک مىشود.
٥٠ آبى که مطلق بوده و معلوم نیست مضاف شده یا نه، مثل آب مطلق است،یعنى چیز نجس را پاک مىکند، وضو و غسل هم با آن صحیح است.
و آبى که مضاف بودهو معلوم نیست مطلق شده یا نه مثل آب مضاف است، یعنى چیز نجس را پاک نمىکند،وضو و غسل هم با آن باطل است.
٥١ آبى که معلوم نیست مطلق استیا مضاف، و معلوم نیست که قبلا مطلق یا مضاف بوده، نجاست را پاک نمىکند، وضو و غسل هم با آن باطل است.
ولى اگر بهاندازه کر یا بیشتر باشد و نجاست به آن برسد حکم به نجس بودن آن نمىشود.
٥٢ آبى که عین نجاست مثل خون و بول به آن برسد و بو یا رنگ یا مزه آن را تغییر دهد، اگر چه کر یا جارى باشد، نجس مىشود.
ولى اگر بو یا رنگ یا مزه آن به واسطه نجاستى که بیرون آن است عوض شود، مثلا مردارى که پهلوى آب است بوى آن را تغییر دهد، نجس نمىشود.
٥٣ آبى که عین نجاست مثل خون و بول در آن ریخته و بو یا رنگ یا مزه آن را تغییر داده، چنانکه به کر یا جارى متصل شود، یا باران بر آن ببارد، یا باد باران را در آن بریزد، یا آب باران در موقع باریدن از ناودان در آن جارى شود و تغییر آن از بین برود، پاک مىشود، ولى باید آب باران یا کر یا جارى با آن مخلوط گردد.
٥٤ اگر چیز نجس را در آب کر یا جارى فرو برند، و در چیزهایى که قابل فشار دادن است مانند فرش و لباس، طورى فشار، یا در داخل آب حرکت دهند که آب داخل آن خارج شود، چنانچه از چیزهایى باشد که در دفعه اول پاک مىشود، آبى که بعداز بیرون آوردن، از آن مىریزد، پاک است و اگر از چیزهایى باشد که باید دو مرتبه آن را در آب فرو برند تا پاک شود، آبى که بعد از دفعه دوم از آن مىریزد،پاک مىباشد.
٥٥ آبى که پاک بوده و معلوم نیست نجس شده یا نه پاک است.
و آبى که نجس بوده و معلوم نیست پاک شده یا نه، نجس است.
٥٦ نیم خورده سگ و خوک و کافر ، نجس و خوردن آن حرام است.
و نیم خورده حیوانات حرام گوشت پاک و خوردن آن مکروه مىباشد.
آب و شرایط پاک کنندگى آن چند چیز نجاست و ناپاکى را پاک مى کنند که به آنها یا پاک کننده ها مى گویند.
یکى از مطهّرات آب است .
آب یا (1) است یا .
آب مضاف (2) آبى است که آن را از چیزى بگیرند, مثل آب هندوانه و گُلاب ; یا با چیزى مخلوط باشد, مثل آبى که به قدرى با گِل و مانند آن مخلوط شود که دیگر به آن , آب نگویند (م 18.
غیر اینها آب مطلق است و آن بر پنج قسم است : اول : آب کُر:(3) مقدار آبى است که اگر در ظرفى که درازا و پهنا و گودى آن هر یک سه وجب و نیم (4) است بریزند آن ظرف را پُر کند...
(م 19.
دوم : آب قلیل :(5) آبى است که از زمین نجوشد و از کُر کمتر باشد(6) (م 28.
سوم : آب جارى : آبى (7) است که از منبعى جریان پیدا کند و جریان داشته باشد, مانند آب چشمه و قنات (8)(م 31.
چهارم : آب باران .
پنجم : آب چاه .
شرایط پاک کنندگى آب آب با چهار شرط چیز نجس را پاک مى کند: اول : آنکه مطلق باشد.
پس آب مضاف مانند(9) گُلاب و عرق بید چیز نجس را پاک نمى کند.
دوم : آنکه پاک باشد.
سوم : آنکه وقتى چیز نجسى را مى شویند, آب , مضاف نشود(10) و بو یا رنگ یا مزهء نجاست هم نگیرد.(11) چهارم : آنکه بعد از آب کشیدنِ چیز نجس , عَین (و ذات و خودِ) نجاست (12) (مانند خون ) در آن نباشد.
و(13)]; پاک شدن چیز نجس با آب قلیل , یعنى آب کمتر از کر شرطهاى دیگرى هم دارد که بعداً گفته مى شود (م 153 توجه از(14) هر چیز نجس تا عین نجاست را از آن برطرف نکنند پاک نمى شود, ولى اگر بو یا رنگ نجاست در آن خمانده باشد اشکال ندارد.
پس اگر خون را از لباس برطرف کنند و لباس را آب بکِشند و رنگ خون در آن بماند پاک حمى باشد, اما چنانچه به واسطهء بو یا رنگ یقین کنند یا احتمال دهند که ذره هاى نجاست در آن چیز مانده نجس است (م 172.
آبى (15)که عین نجاست مثل خون و بَول به آن برسد و بو یا رنگ یا مزهء آن را تغییر دهد, اگرچه کر یا جارى باشد نجس مى شود...
(م 55.
1ـ زنجانى : آب مطلق مایعى است که بدون قید و اضافه به آن , آب گفته مى شود, هر چند به آن , آبِ با اضافه هم گفته شود, مثلاً آب رودخانه که به گِل مخلوط شده باشد, اگرچه به آن , آبِ گِل نیز بگویند, چنانچه بتوان کلمه ءآب را بدون قید و اضافه دربارهء آن به کار برد, آب مطلق مى باشد, ولى اگر تنها آبِ گِل به آن گفته شود, دیگر آب مطلق نمى باشد (م 15.
2ـ مکارم :...
آب مضاف آبى است که آب به تنهایى به آن گفته نمى شود, مثلاً مى گویند آب میوه , آب نمک وآب گل .
اما آب مطلق آن است که مى توان بدون هیچ قید و شرطى به آن , آب گفت , مثل آبهاى معمولى (م 21 زنجانى : آب مضاف مایعى است که تنها با قید و اضافه به آن , آب گفته شود, مانند آب هنداونه , گلاب (م 15.
3ـ بهجت : آب کر بنابر اقوا مقدار آبى است ...
(م 21 مکارم : آب کر بنابر احتیاط واجب مقدار آبى است ...(م 23.
4ـ بهجت (م 21 و تبریزى (م 16:...
سه وجب است ...
.
5ـ قلیل = کم ; اندک .
6ـ بهجت :...
و آب باران در حال باریدن هم نباشد (م 30 زنجانى : آب قلیل آبى است که کر و جارى و77 باران و آب چاه نباشد (م 25.
7ـ بهجت : آب جارى آبى است که از زمین بجوشد و جریان داشته باشد...
(م 33 مکارم : آبهایى که از زمین مى جوشد و جارى مى شود مانند آب چشمه و قنات , یا از برفهاى متراکم در کوهها سرچشمه مى گیرد و ادامه داردآب جارى است (م 34 زنجانى : آب جارى آبى است که جریان داشته و ماده دار باشد, یعنى به منبعى متصل باشد, مانند آب چشمه , آب رودخانه , آب قنات و آب لوله کشى شهرى (م 28.
8ـ تبریزى :...
و ولوله کشیهایى که فعلاً در بِلاد (= شهرها) مرسوم است جارى نیست و حکم آب کر را دارد(پیش از: م 29.
9ـ زنجانى : مانند آب هندوانه و گلاب ...
(م 150.
10ـ بهجت :...
مگر اینکه قبل از مضاف شدن , چیز نجس پاک شده باشد و آب هم بو یا رنگ یا مزهء نجاست رانگرفته باشد (م 15 تبریزى : و در شُستنى که بعد از آن , شستنِ دیگر لازم نیست بو یا رنگ یا مزهء نجاست هم نگیرد, و در غیر این شستن تغییر ضرر ندارد, مثلاً چیزى را با آب کر یا قلیل بشوید و دو دفعه شستن در او لازم باشد, در دفعهء اول اگرچه تغییر کند در دفعهء دوم با آبى تطهیر (= پاک ) کند که تغییر نکند پاک مى شود (م 150.
11ـ زنجانى : سوم آنکه وقتى چیز نجس را مى شویند از مطلق بودن خارج نشود.
و بنابرا احوط در شستنى که بعد از آن , شستن دیگر لازم نیست , باید بو یا رنگ یا مزهء آن به واسطهء نجاست تغییر نکند, و در غیر آن شستن ,تغییر ضرر ندارد مثلاً اگر چیزى را با آب کر یا قلیل بشوید و دو دفعه شستن در او لازم باشد, در دفعهء اول اگرچه تییر کند, چنانچه در دفعهء دوم به آبى تطهیر کند که تغییر نکند پاک مى شود (م 150.
12 ـ بهجت :...
عین نجاست یا چیزى که نجس شده و پاک نشده در آن نباشد...
(م 151.
13ـ زنجانى : و در برخى موارد در تطهیر آب , شرایط دیگرى نیز لازم است که در مسائل بعد گفته مى شود(م 150.
14ـ مکارم : هرگاه چیز نجسى را بشویند و عین نجس برطرف شود, اما بو یا رنگ آن بماند ضررى ندارد.
و اگرشک کند عین نجس مانده یا نه , باید بیشتر بشوید تا یقین کند از بین رفته است (م 190.
15ـ مکارم : هرگاه آبى بر اثر مجاورت و نزدیکى با عین نجس , بوى نجس بگیرد پاک است , مگر اینکه عین ];88ّنجس به آن برسد.
در عین حال اجتناب از آن بهتر است (م 58.
قطع اتصال به کُر و حکم آن س: جایى که ساکن هستیم، بیشتر اوقات آب به واحد ما نمىرسد.
مجبوریم موتور پمپ حبابى را دقیقاً سر راه لوله آب نصب کنیم، تا هرگاه آب ضعیف بود آنرا پمپاژ کند.
مدتى است متوجه شدم که موتور داراى شیر یکطرفه است و هربار حباب خود را پر کرده و زمانى که آب را به بالا پمپاژ مىکند، توسط شیر یکطرفه خود، آب شهر را قطع مىکند در اینصورت آب لوله ما کُر است یا خیر؟
ج) اگر اتصال آن از آب شهرى قطع شود حکم آب کُر را ندارد مگر اینکه آب داخل لولهها و منبعى که بدان متّصل است، به اندازه کُر باشد.
احکام تخلى (بول و غائط کردن) ٥٧ واجب است انسان وقت تخلى و مواقع دیگر عورت خود را از کسانى که مکلفند، اگر چه مثل خواهر و مادر با او محرم باشند، و همچنین از دیوانه ممیز و بچههاى ممیز که خوب و بد را مىفهمند بپوشاند، ولى زن و شوهر لازم نیست عورت خود را از یکدیگر بپوشانند.
٥٨ لازم نیست با چیز مخصوصى عورت خود را بپوشاند و اگر مثلا با دست هم آن را بپوشاند کافى است.
٥٩ موقع تخلى باید طرف جلوى بدن یعنى شکم و سینه رو به قبله و پشت به قبله نباشد.
٦٠ اگر موقع تخلى طرف جلوى بدن کسى رو به قبله یا پشت به قبله باشد و عورت را از قبله بگرداند، کفایت نمىکند.
و اگر جلوى بدن او رو به قبله یا پشت به قبله نباشد، احتیاط واجب آن است که عورت را رو به قبله یا پشت به قبله ننماید.
٦١ در موقع تطهیر مخرج بول و غائط رو به قبله و پشت به قبله بودن اشکالى ندارد، ولى اگر در موقع استبراء، بول از مخرج بیرون آید در این حال رو به قبله و پشت به قبله بودن حرام است.
٦٢ اگر براى آنکه نامحرم او را نبیند مجبور شود رو به قبله یا پشت به قبله بنشیند، باید رو به قبله یا پشت به قبله بنشیند.
و نیز اگر از راه دیگر ناچار باشد که رو به قبله یا پشت به قبله بنشیند، مانعى ندارد.
٦٣ احتیاط واجب آن است که بچه را در وقت تخلى رو به قبله یا پشت به قبله ننشانند، ولى اگر خود بچه بنشیند جلوگیرى از او واجب نیست.
٦٤ در چهار جا تخلى حرام است: اول: در کوچههاى بن بست در صورتى که صاحبانش اجازه نداده باشند.
دوم: در ملک کسى که اجازه تخلى نداده است.
سوم: در جایى که براى عده مخصوصى وقف شده است، مثل بعضى از مدرسهها.
چهارم: روى قبر مؤمنین در صورتى که بىاحترامى به آنان باشد.
٦٥ در سه صورت مخرج غائط فقط با آب پاک مىشود: اول: آنکه با غائط، نجاست دیگرى مثل خون بیرون آمده باشد.
دوم: آنکه نجاستى از خارج به مخرج غائط رسیده باشد.
سوم: آنکه اطراف مخرج بیشتر از مقدار معمول آلوده شده باشد.
و در غیر این سه صورت مىشود مخرج را با آب شست و یا به دستورى که بعدا گفته مىشود با پارچهو سنگ و مانند اینها پاک کرد، اگر چه شستن با آب بهتر است.
٦٦ مخرج بول با غیر آب پاک نمىشود، و مردها اگر بعد از برطرف شدن بول یک مرتبه بشویند کافى است، ولى زنها و همچنین کسانى که بولشان از غیر مجراى طبیعى مىآید، احتیاط واجب آن است که دو مرتبه بشویند.
٦٧ اگر مخرج غائط را با آب بشویند، باید چیزى از غائط در آن نماند، ولى باقى ماندن رنگ و بوى آن مانعى ندارد.
و اگر در دفعه اول طورى شسته شود که ذرهاى از غائط در آن نماند، دوباره شستن لازم نیست.
٦٨ هرگاه با سنگ و کلوخ و مانند اینها غائط را از مخرج برطرف کنند، اگر چه پاک شدنش محل تامل است، ولى نماز خواندن مانعى ندارد، و چنانچه چیزى هم به آن برسد نجس نمىشود، و ذرههاى کوچک و لزوجت محل اشکال ندارد.
٦٩ لازم نیست با سه سنگ یا سه پارچه مخرج را پاک کنند بلکه با اطراف یک سنگ یا یک پارچه هم کافى است، بلکه اگر با یک مرتبه هم غائط برطرف شد، کفایت مىکند.
ولى با استخوان و سرگین و یا چیزهایى که احترام آنها لازم است، مانند کاغذى که اسم خدا بر آن نوشته، اگر پاک کند محل را، نماز نمىتواند بخواند.
٧٠ اگر شک کند که مخرج را تطهیر کرده یا نه، اگر چه همیشه بعد از بول یا غائط فورا تطهیر مىکرده، باید خود را تطهیر نماید.
٧١ اگر بعد از نماز شک کند که قبل از نماز مخرج را تطهیر کرده یا نه، نمازى که خوانده صحیح است، ولى براى نمازهاى بعد باید تطهیر کند.
شک در کُر بودن آب س: اگر آب محلى از تانکر تأمین مىشود و کسى که در حال استفاده از آب است نداند که آیا مقدار آب تانکر کُر است یا نه چه حکمى دارد؟
ج: اگر به کُر بودن آن یقین داشته و شک دارد از کُر بودن افتاده باشد، بنا را بر کُر بودن بگذارد ولى اگر نمىدانسته کُر بوده یا نه، نمىتواند احکام کُر را بر آن جارى کند.
تطهیر نجس شدن داخل بینى مشاهده خون در وسایل...
پاک شدن لاستیک ویلچر...
تطهیر شیئ نجس با بخار...
پاک شدن کف کفش توسط...
تطهیر با آب باران نجاست دهان حاوى دندان...
نجس شدن دندان هاى...
تطهیر محل متنجس تطهیر نجس شدن داخل بینى س: در صورت نجس شدن فضاى داخل بینى، آن را چگونه باید تطهیر کرد؟
ج) داخل بینى تطهیر لازم ندارد و با زوال عین نجاست پاک مىشود.
مشاهده خون در وسایل استریل شده با بخار س: در قسمت استریلیزاسیون (C.S.R)، پس از استریل چنانچه خونى در برخى از وسایل استریل شده مشاهده شود آیا همان لباس و وسیله نجس است یا تمام وسایل و لباسها محکوم به نجاست مىباشد؟
ج) اگر در موقع ملاقات وسایل طاهر، با وسایل نجس رطوبت سرایتکننده وجود نداشته باشد نجاست منتقل نمىشود.
پاک شدن لاستیک ویلچر و ته عصا بوسیله زمین س: اگر عصا، پاى مصنوعى، و لاستیکهاى چرخ ویلچر نجس باشند، آیا به وسیله زمین پاک مىشوند؟
ج) پاک شدن آن، محل اشکال است. تطهیر شیئ نجس با بخار آب س: لباسها و وسایل اتاق عمل که نجس مىشوند، در قسمت استریلیزاسیون (C.S.R) با فشار و بخار آب تحت شرایط خاصى استریل مىگردند، آیا این وسایل، علاوه بر استریل شدن، پاک نیز مىشوند؟
ج) چیز نجس با بخار پاک نمىگردد.
تطهیر با آب باران س: آیا آبهایى که بواسطه باران در روى زمین جمع مىشود پاک کنندهى ته کفش پس از طى چند قدم مىباشد؟
ج) اگر موقع باریدن باران در آن آبها قدم بزنید، در صورتى که عین نجاست از آن برطرف شود، پاک مىشود.
نجاست دهان حاوى دندانهاى پر شده س: اگر دندانها به وسیلهى موادى پر شده باشند که قابل جدا شدن از آنها نیستند، در صورتى که داخل دهان نجس شود، آیا نیاز به آبکشى آن وجود دارد یا به صرف زوال عین نجاست، پاک مىشود؟
ج) اگر جزو دندان محسوب شود، پس از زوال عین نجاست پاک مىشود و آب کشیدن لازم نیست.
نجس شدن دندانهاى روکش شده س: افرادى که داراى دندان پر شده یا با روکش ثابت هستند، در صورتى که داخل دهانشان با خون نجس شود آیا با از بین رفتن خون دهانشان پاک مىشود یا نیاز به آب کشیدن دارد؟
ج) اگر بگونهاى باشد که جزو دندان طبیعى محسوب شود، حکم دندان طبیعى را دارد و آب کشیدن داخل دهان لازم نیست.
تطهیر محل متنجس با پارچه مرطوب س: اگر سه بار دستمال مرطوب را روى محل نجس بکشیم آن قسمت پاک مىشود یا خیر؟
ج) اگر آب زیر دستمال جارى نشود پاک نمىشود.
تن آغاز راه و نخستین منزل طهارت است.
آب در نخستین مرحله نماز طهارت است، چنانکه خود خاک نماد سجده است.
این رایحههای گونهگون یا طهارت به زبان حافظ، اوجی دلپذیر پیدا کرده است و تا به امروز کمتر کسی مانند او مراحل طهارت جان انسان را تصویر کرده است.
او نیز طهارت را سکوی پرواز نماز و نیاز میداند: به آب روشن میعارفی طهارت کرد الصباح که میخانه را زیارت کرد خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد به آب دیده و خون جگر طهارت کرد اگر امام جماعت طلب کند امروز خبر دهید که حافظ به من طهارت کرد آبد دیده، خون جگر و من هر یک مرحلهای از طهارت اولیاء است آب دیده هم از برون، چشم را که چراغ و آئینه تن است میشوید و هم از درون، جان آدمی را مثل صحرای باران خوردهای، طراوت میبخشد، خون جگر پاک شدن در کوره دردهاست، مثل آهن که در کورهای تابان میسوزد و تمام ناخالصیهایش به کناری میرود و سرانجام شکل میپذیرد، میسوزد و ضربه میخورد تا شکل گیرد و بها پیدا کند و میمرحلهای است که نمازگزار خود نیز گذشته است.
در طهارت آنچه اهمیت دارد، شستن جان است.
شستن تن باعث میشود که انسان آماده صورت نماز شود و شستن جان او را آماده باطن نماز میکند.
شستن جان در وهم ساده است، اما واقعیت آن بدون سایه لطف خداوند میسر نمیشود.
حد ما نمازگزاران معمولی است که در صورت طهارت، تن خود را میشوییم.
از مولانا جلالالدین است: دست من اینجا رسید، این را بشست دستم اندر شستن جان هست سست ای ز تو کس گشته جان ناکسان دست فضل توست در جانها رسان ...
از حدث شستم خدایا پوست را از حوادث تو بشوی این دوست ر همانگونه که طبیعت انسان از پاکیزگی لذت میبرد و از آلایش میگریزد، بدیهی است که حساسیت جان انسان چند برابر است.
میتواند به نقطهای رسد که از نفس فرشته هم ملول شود.
در آیات قرآن مجید در مواردی که خداوند متعال به طهارت مؤمنین اشاره کرده است، هم صورت طهارت مطرح شده و هم باطن آن و هم از باران سخن رفته است که از آسمان فرو میریزد و وسیله طهارت انسان میشود.
خداوند از آسمان آب پاک طهور برای شما میفرستد و به پیامبر میگوید لباس خود را پاک کردان.
در مواردی سخن از طهارت نفس و قلب انسان است.
پیامبر از اموال مردم صدقه میگیرد تا مردم تطهیر و تزکیه شوند.
وقتی خداوند میفرماید توابین و مطهرین را دوست دارد، پیداست که مراد طهارت ظاهری نیست، بلکه طهارتی است که در کنار توبه و رجوع به خداوند میسر میشود.
در سوره احزاب به روشنی از طهارت قلب انسان سخن گفته شده است «ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن».
تطهیر اهل بیت(ع) اوج ممکن این بحث است.
طهارت در طلیعه نماز با آب ممکن میشود و ریشه حیات نیز آب است.
نمازگزار به سوی آب حرکت میکند.
آب نشانه و نماد رحمت خداوند است و آب کلید و پل نزدیکی به اوست.
در باب دهم مصباح الشریعه آمده است که امام صادق(ع) فرمود: چون قصد تطهیر و وضو کنی به آب نزدیک باش مانند آن شخصی که میخواهد خود را به رحمت خداوند متعال نزدیک کند، زیرا خداوند آب را وسیله نجات و قرب خود قرار داده و آن را مقدمه و دلیل بر بساط بندگی و عبادت خود معین فرموده، چنانکه رحمت خداوند متعال معاصی و گناهان بندگان را محو میکند، آب نیز پلیدیهای آشکار را از بین میبرد و خداوند میفرماید: اوست که پیشاپیش از رحمت خود بادها را به مژده دادن فرستاد و از آسمان آبی فروفرستاد.
و باز میفرماید: زندگی هرچیزی را از آب قرار دادیم.
آیا به خداوند ایمان نمیآورید، همانگونه که خداوند زندگانی و نشاط پدیدههای مادی و نعمتهای دنیایی را از آب قرار داده است.
همچنین به رحمت خود و فضل خویش زندگی قلبها را در طاعت قرار داده است.
در آب اندیشه کن.
در پاکی آب، زلالی و لطافت آن و اینکه با هر چیزی درمیآمیزد.
از آب برای پاکیزگی پیکر خود بهرهگیر که خداوند فرمان داده است: اعضای خود را پاک گردانید مثل آب با انسانها رفتار کن، مثل آب انسانها را پاک کن، مثل آب بر انسانها اثر بگذار، اما خود هرگز از ایشان و حال خود دگرگونی نپذیر.
از سخن پیامبر(ص) عبرت بیاموز که فرمودند: در مثل مؤمن خالص مانند آب است و با خداوند در مقام عبادت و بندگی مانند آب صاف و روشن و بدون پیرایه باش که خداوند آب را پاکیزه فرستاده است.
قلبت را با تقوا و یقین پاک کن به هنگامی که اراده میکنی ظاهر بدنت و جوارح خود را با آب تطهیر کنی.
بحث مصباحالشریعه اینجا تمام شد.
آب مثل آئینهای در برابر انسان است و انسان در تلاش است که او نیز مثل آب، آئینهای دیگر شود و پاکی و زیبایی را تا بینهایت تکثیر کند.
گویی آب و انسان سرنوشت مشابه دارند.
تابش تند آفتاب، آب را از چهره و تن دریا میگیرد.
ابرها در آسمان میگردند، هر پارهای به شکلی بر یکدیگر میکوبند و میغرند و میدرخشند و سرانجام در آهنگی الهی باران میبارد.
بانگ آبم به گوش تشنگان همچو باران میرسم از آسمان اگر نماز هیچ نبود جز پیوند انسان با آب و نگاه همواره او در آئینه آب، و اگر نماز هیچ نبود مگر پیوند انسان با زمان پیش از دمیدن آفتاب، برخاستن انسان و چشم بر رخ آسمان پرستاره دوختن، باز از عهده وصف و درک نماز بر نمیآمدیم، چه رسد به اینکه آب و زمان.
واژههای نماز که مثل ستاره