امام (ع) در ( دعاء وتوبه واستغفاروشکر) فرموده است 1.
کسی را که چهار چیز دارند از چهار چیز نومید نگشت.
کسیرا که امر بدعاء نمودند از روا ساختن در خواست نومیدش نگردانند کسیرا که د ستور توبه دادند از پذیرفتن نومیدش نسازند و کسیرا که باستغفار وادار نمودند از آمرزش نومیدش ننمایند و کسیرا که شکر و سپاس یاد دادند از افزونی نعمتها نومیدش نکنند( سید رضی «رحمه الله» فرمایند) و تصدیق و گواهی بر این فرمایش در کتاب خدایتعالی است که درباره دعا فرموده است : (اُدعونی استجب لکم) یعنی بخوانید مرا درخواست شمارا روا می سازم و درباره استغفار فرموده است ( ومن یعمل سواء اونظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفوراً رحیما) یعنی کسی که کار زشت انجام دهد یا بخود ستم کند پس از آن از خدا آمرزش بخواهد خداوند را آمرزنده مهربان می یابد و درباره سپاسگزاری فرموده است (لئن شکرتم لازیدنکم) یعنی اگر شکر نعمت بجا اورید نعمت شمارا افزون می سازم درباره توبه فرموده است ( انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً) یعنی خدا توبه کسانی را می پذیرد که کار زشت و ناشایسته ازروی نادانی بجا اورده پس از آن بزودی( پیش ازرسیدن مرگ)توبه کنند پس خدا آنهارا می بخشد و خدا داناو رستگار است .(ص)(1152)خطبه(130)
کسیرا که امر بدعاء نمودند از روا ساختن در خواست نومیدش نگردانند کسیرا که د ستور توبه دادند از پذیرفتن نومیدش نسازند و کسیرا که باستغفار وادار نمودند از آمرزش نومیدش ننمایند و کسیرا که شکر و سپاس یاد دادند از افزونی نعمتها نومیدش نکنند( سید رضی «رحمه الله» فرمایند) و تصدیق و گواهی بر این فرمایش در کتاب خدایتعالی است که درباره دعا فرموده است : (اُدعونی استجب لکم) یعنی بخوانید مرا درخواست شمارا روا می سازم و درباره استغفار فرموده است ( ومن یعمل سواء اونظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفوراً رحیما) یعنی کسی که کار زشت انجام دهد یا بخود ستم کند پس از آن از خدا آمرزش بخواهد خداوند را آمرزنده مهربان می یابد و درباره سپاسگزاری فرموده است (لئن شکرتم لازیدنکم) یعنی اگر شکر نعمت بجا اورید نعمت شمارا افزون می سازم درباره توبه فرموده است ( انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً) یعنی خدا توبه کسانی را می پذیرد که کار زشت و ناشایسته ازروی نادانی بجا اورده پس از آن بزودی( پیش ازرسیدن مرگ)توبه کنند پس خدا آنهارا می بخشد و خدا داناو رستگار است .(ص)(1152)خطبه(130) امام علیه السلام( در ترغیب توبه ) فر موده است اندوهگینم نکرد گناهی که پس از ان مهلت یافتم با ندازه ای که دو رکعت نماز گزاردم و از خدا اصلاح آن (گناه) را بخواهم (زیرا هر گاه انسان گناهی مرتکب شد و با نیت پاک و باراستی و در ستی ببخشش وآمرزش خداوند امید وار بود و از کرده پشیمان گشته تصمیم گرفت که دگر بار آنرا بجا نیاوردو بنماز که خود کفاره گناه است ایستاد و از حق تعالی آمرزش خواست با ان گناه کیفر نمی شود پس از اینرو ان گناه اورا اندوهگین نمی سازد و ناگفته نماند که فرمایش امام علیه السلام و برای آموختن به دیگری و اشاره است با اینکه نماز کفاره گناهان است و انسان باید از گناه دور ماند و از مرگ نا گهانی پیش از توبه بترسد و گرنه ان حضرت معصوم و از هر گناه منزه و پاک می باشد .
خطبه 291- صفحه1230 امام علیه السلام در باره ( شکرگزاری و دعا و توبه ) فرموده است : نمیشود که خدا بر بنده در سپاسگزاری را بگشاید و در افزونی را برویش ببندد و در دعا و درخواست را بگشاید (دستور دهد که از او بخواهند و در روا شدن را برویش ببندد (درخواست او را نپذیرد و در توبه را بگشاید و در آمرزش را برویش ببندد گناهش را نیامرزد) (ص 1290 ) خطبه 427 .
امام علیه السلام بکسیکه در حضور آنحضرت گفت استغفرالله (در شرائط استغفار و طلب آمرزش فرمود مادرت به مرگ تو بنشیند آیا میدانی چیست (معنی حقیقی) استغفار که بی اندیشه بزبان می گزرانی .
استغفار مقام و منزلت گروهی بلند مرتبه (مؤمنین) است و آن نامی است که شش معنی دارد اگر هر شش شرط جمع شد استغفار تمام و گرنه ناقص است اول پشیمانی از گناه گذشته .
دوم تصمیم بترک بازگشت با آن همیشه سوم آنکه حقوق مردم را بپردازی تا خدا را ملاقات کنی با پاکی که به تو زیان و گناهی نباشد چهارم آنکه قصد کنی هرچه بر تو واجب بوده مانند نماز و روزه و حج و آنرا از دست داده ای بجا نیاورده ای حق آن قضائش را بجا آوری پنجم آنکه همت بگماری گوشتی را که بر تن تو از حرام روئیده باندوهها بگدازی تا پوست باستخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه ای بروید.
ششم آنکه رنج عبادت و بندگی را بتن بچشانی چنانکه شیرینی معصیت را بآن چشانده ای پس آنکاه که این شرائط گرد آمد میگوئی استغفرالله .
(ص 1282 – 409) تفسیر روان جاوید یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحاً عسی ربکم ان یکفر عنکم سیأتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار یوم لایخزی الله النبی و الذین آمنوا معه نورهم یسعی بین ایدیهم و بایمانهم یقولون ربنا اتم لنا نورنا و اغفرلنا انک علی کل شی قدیر – آیه 8 سوره تحریم ای کسانی که ایمان آورده اید به درگاه خدا بازگشت کنید بازگشتی از روی اخلاص باشد که پروردگار گناهانتان را بپوشاند و شما را به بهشتهائی که در آن نهرها جاری است داخل کند در آن روز خدا پیامبر و کسانی را که با او ایمان آورده اند خوار نسازد و نورشان پیشاپیش و به جانب راستشان می تابد می گویند ای پروردگار ما نور ما را برای ما به کمال برسان و ما را بیامرز که تو بر هرکاری توانا هستی.
بعد از این خداوند اهل ایمان را امر به توبه فرموده ولی نه توبه صوری به اغراض دنیوی بلکه توبه واقعی خالص از غرض و مرض برای بازگشت حقیقی به اطاعت خدا و رسول مانند کسی که خودش را نصیحت نموده و پشیمان از گناه شده و عزم جزمی دارد که دیگر مرتکب معصیت نشود چون نصوح مأخوذ از نصح و مجازا برای مبالغه در آن به توبه نسبت داده شده و در روایات ائمه اطهار توبه نصوح به توبه ای که بازگشت از آن به گناه نشود و به توبه ای که باطن توبه کننده در آن مانند ظاهرش بلکه بهتر باشد تفسیر شده و در بعضی از روایات ذکر شده که خدا کسی را که توبه نصوح کند دوست دارد و تمام گناهان او را در دنیا و آخرت مستور می دارد و از بعضی آثار استفاده می شود که توبه کامل به ندامت از گناه سابق و عزم بر ترک لاحق و قضاء فوائت و اداء دیون و رد مظالم و تحصیل رضای صاحبان حقوق و چشیدن مرارت عبادت به قدری که از حلاوت معصیت چشیده است می باشد و بعد از توبه گفته اند خداوند گناهان نائب را می آمرزد چون عسی از خداوند برای وجوب و قبول توبه واجب است و به نظر حقیر تفضّل است و به این جهت به لفظ عسی که ظاهر در شک و تردید است تعبیر شده برای آنکه مؤمن همیشه بین خوف و رجاء باشد و در ادعیه التماس از قبول توبه شده و این دلیل بر حتمی نبودن آن است.
و چون روز قیامت شود خداوند پیغمبر خود و اهل ایمان حقیقی به او را که در دنیا ظاهراً و باطناً با او بودند سرشکسته و خوار و ذلیل نمی فرماید بلکه به قبول شفاعت و دخول در جنت و مزیت مقام و منزلت آنان بر سایر امم سربلند و عزیز و محتر م می دارد و نورشان که حاصل از اعمال سابقه ایشان است در مقابلشان می تابد و صفحه محشر را روشن می نماید و نوری که از نامه های اعمال آنان که به دست راستشان است برخاسته می شود از جانب راستشان تابش دارد علاوه بر آنکه ائمه اطهار برحسب نقل مجمع و قمی رحمه الله از امام صادق علیه السلام پیش رو و در جانب راست اهل ایمان سیر می نمایند تا به منازل خودشان در بهشت برسند و ایشان همیشه با خدا راز و نیاز داشته و دارند و طالب مزید نور و رحمت و مغفرت الهی بوده و هستند و در مقابل این جماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوت از این امتند که خوار و روسیاه در اسفل السافلین جهنم جای خواهند گرفت.
(صفحه 298 – 299).
تفسیر روان جاوید ان الذین تابوا و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله فاولئک مع المؤمنین و سوف یوت الله المؤمنیم اجراً عظیما.
ترجمه : 146- مگر آنان که توبه کردند و اصلاح نمودند و به خداتوسل جستند و دینشان را از برای خدا خالص کردند پس آنها با مؤمنانند و زود باشد که خدا مؤمنان را مزدی بزرگ بدهد.
تفسیر در دستگاه الهی همیشه و برای هر کسی در توبه باز است اگر چه منافق باشد که بدتر از کافر است همین که توبه کرد و مفاسد سابقه خود را اصلاح نمود و اعتصام و تمسک به دین حق جست و به اولیاء خدا متوسل شد و دین خود را از شرکت و عمل خود را از ریا و هرچه غیر خدا باشد خالص نمود با اهل ایمان در رتبه و اجر در دنیا و آخرت شریک خواهد بود.
(ص 189 – سوره نساء – آیه 146) 17 نساء – انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بحماله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً ترجمه : توبه تنها برای کسانی که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند و سپس بزودی توبه می کنند خداوند توبه چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است – توبه به معنی قبول توبه استعمال می شود چنانچه گفته می شود تاب علیه یعنی توبه او را پذیرفت و خداوند آن را به مقتضای فضل و وسعت رحمت و وعده ای که فرمود بر خود واجب نموده است و در بدو نظر از آیه شریفه دو شرط از برای قبول توبه استفاده می شود که مفسرین متعرض شده اند یکی آن که معصیت از روی بی خردی و غفلت و غلبه هوای نفس باشد و از روی عناد و استکبار و جهل به مبدأ و معاد نباشد دیگر آن که توبه بعد از وقوع معصیت بزودی واقع شود پیش از آن که محبت گناه در دل او رسوخ پیدا کرده باشد که دیگر متمکن از توبه نشود یا آن که پیش از معاینه مرگ باشد و این که این مدت را نزدیک فرموده برای آن است که مدت زندگانی دنیا کم است و هرچه مسلماً بیاید نزدیک است و در نفخات تصریح به این دو شرط نموده است به نظر حقیر آیه در مقام بیان شرط نیست بلکه در مقام بیان موضوع توبه است چون توبه چنانچه سابقاً در ذیل آیه فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه بیان شد به معنی رجوع است و بازگشت بنده به خداوند وقتی محقق می شود که از خود اختیاری داشته باشد و آن مادامی است که محبت دنیا و مافیها زمام عقل را از دست نداده باشد که در این صورت رجوع از او محقق نمی شود و هم چنین اگر موت را مشاهده نمود رجوع شده نه رجوع کرد، و این که از مدت رسیدن اجل و زمان حیات تعبیر به قریب شده است برای آن است که قرب و بُعد امر نسبی است و برحسب اشخاص و احوال و ازمنه و امکنه مختلف می شود و از برای کسی که احاطه با سلسله موجودات از ابد تا ازل دارد هر امری نزدیک است چنانچه در آیات شریف مکرر به روز قیامت نسبت قریب داده شده است و ضمناً برای اشعار به آن است که موعد نزدیک است به فکر باشید چنانچه تقلید عمل سوء و کار بد به جهالت و نادانی هم به این ملاحظه است که معلوم شود منشاء اعمال شیئه جهالت است و مقصود اشتراط نیست والا معلوم است که توبه کافر و معاند هم قبول می شود و توبه از معصیت با بقاء بر کفر معنی ندارد و حال عالم و جاهل و ذاکر و غافل در قبول توبه یکسان هستند و مؤید آنچه عرض شد روایاتی است که در این باب وارد است در مجمع عیاشی از حضرت صادق (ع) روایت نموده هر گناه که از بنده سر زند اگر چه عالم باشد جاهل است چون در خاطر خود معصیت خداوند را خطور داده است چنانچه خداوند قول حضرت یوسف (ع) را حکایت فرموده که نسبت جهل به برادران خود داده برای آنکه خود را در خطر معصیت خداوند انداختند با آن که عالم بودند و از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که از آن حضرت سؤال نمودند تا چند مرتبه توبه قبول می شود فرمود خداوند می آمرزد تا شیطان از کار بماند و در فقیه از پیغمبر (ص) روایت نموده کسی که یکسال قبل از مردنش توبه نماید خداوند توبه او را قبول می فرماید بعد فرمود یکسال زیاد است کسی که یکماه قبل از مردنش توبه نماید خداوند توبه او را قبول می فرماید بعد فرمود یکماه هم زیاد است کسی که یکروز پیش از مردن توبه کند خداوند توبه او را می پذیرد باز فرمود یک روز هم زیاد است کسی که یکساعت پیش از مرگ توبه کند توبه اش قبول است و در آخر فرمود یک ساعت هم زیاد است کسی که توبه کند در حالی که روحش به اینجا رسیده باشد توبه اش قبول است و با دست مبارک اشاره به حلق شریف فرمود و در کافی نیز قریب به این مضمون روایت شده و در آخر حدیث فرموده کسی که پیش از معاینه مرگ توبه نماید توبه او قبول است و نیز روایت شده است که شیطان چون هُبوط به زمین نمود به خدا گفت به عزت و عظمت تو قسم از بنی آدم دست برنمی دارم تا روح از بدنش مفارقت نماید خداوند هم جواب فرمود به عزت و عظمت خودم قسم توبه را از بنده خود قبول می نمایم تا جان به حلقش برسد و در کافی از حضرت صادق (ع) روایت نمود که وقتی جان به حلق رسید توبه از عالم پذیرفته نمی شود.
و عیاشی (ره) مثل این روایت را از حضرت باقر نقل نموده و علاوه فرموده به روایت که وی از جاهل پذیرفته است فیض فرموده شاید سبب عدم قبول از عالم در این وقت و یأس از زندگی برای حصول امارات مرگ باشد و خلاف جاهل که او مأیوس نمی شود مگر وقت معاینه عالم غیب حقیر عرض می کنم شاید مراد از عالم در این روایت عالم به عین الیقین باشد و مراد از جاهل ، جاهل به همین معنی و علم به معنی عرفان شایع است خلاصه ی آن که پیش از مشاهده مرگ توبه قبول است چنان چه از سایر روایت استفاده شد و عقلاً هم همین است زیرا که تأثیر توبه در نفس به نظر حقیر تأثیر طبیعی است و حال روح را تغییر می دهد و او را از زنگ معصیت پاک می کند و شخص تائب با روح پاک وارد در عالم غیب می شود چون که ممکن است توبه ی او پذیرفته نشود ولی به شرط آن که حقیقتاً توبه باشد و صرف لقلقه ی زبان نباشد که تحقق آن در خارج کم است و اگر پیدا شود اثرش زیاد است خداوند این مقام را نصیب همه ی شیعیان فرماید بالجمله از آن چه تاکنون به عرض رسید مواقع نظر و اشکال در کلام فیض و سایر مفسرین بر صاحبان درایت واضح خواهد شد و ما برای اختصار از ذکر آن صرف نظر می نمائیم گفته شده است از الطاف الهی به بندگان آن است که قابض الارواح را امر فرموده در قبض روح به تدریج از انگشتان پا شروع نماید تا به سینه و حلق برسد شاید در این مدت بنده به فکر توبه بیافتد و قلب خود را به خداوند معطوف نماید و متمکن از وصیت و اداء حقوق و طلب حلیت از دوی الحقوق شود و دست وپایی برای زندگی ابدی خود بنماید ای امان آیا ممکن است با در این وقت شیطان هم مواظب باشد و نگذارد بیچاره پسر آدم فکری کند ولی ممکن است زودتر به فکر باشید مبادا کسی که یک عمر شما را فریب داد آن یک ساعت هم فریب بدهد لذا امر شده است که در این حال ذکر خدا و اسماء اولیاء او را به یاد محتضر بیاورند شاید به برکت نام خداوند به اولیاء او طائب شود و با حسن خاتمه از دنیا برود و خداوند علیم است می داند که کدام توبه از صمیم قلب و اخلاص واقع شده است و حکیم است.
و توبه را می پذیرد و تائب را عقاب نمی فرماید.
و لیست التوبه للذین یعلمون السیات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الان و لاالذین یموتون و هم کنار اولئک اعتدنا لهم عذاباً الیما : (آیه 8 سوره نساء – ص 42).
ترجمه – و برای کسانی که کارهای بد انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا برسد می گوید الان توبه کردم توبه نیز و نه برای آن کسانی که در حال کفر از دنیا می روند اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی بر آنها فراهم کرده ایم.
تفسیر – خداوند سبحان حال کسانی که تا زمان حضور مرگ در امر توبه مسامحه می نمایند را به کسانی که به حال کفر می میرند یکسان معرفی نموده است گویا می خواهد بفرماید وجود چنین توبه با عدم آن یکسان است و به نظر حقیر مبالغه نیست و این آیه هم موکد همان تحقیق است که در آیه قبل شد که خداوند فرموده توبه در آنجا محقق است و در این دو جا محقق نیست و باز مؤید حقیر روایت فقیه از حضرت صادق (ع) در این آیه است که فرمود این در وقتی است که امر آخرت را مشاهده نماید و بعضی گفته اند ما را از عاملین سوء عصاه مؤمنین می باشد و مراد از عاملین سیئات منافقین هستند که حالشان از کفار اشد است و قسم سوم ظاهری می باشد که در ذیل آیه تصریح شده و تحقیق همان است که عرض شد.
تفسیر نمونه یا ایها الذین آمنوا اتوبوا الی الله توبه نصوحاً عسی ربکّم ان یکفّر عنکم سیاتّکم و یدخلکم جناّت تجری من تحتها الانهار یوم لایخزی الله النّبی و الذّین آمنوا معه و نورهم یسعی بین ایدیهم و بایمانهم یقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انّک علی کلّ شیء قدیر (آیه 8) (سوره تحریم) ای کسانی که ایمان آورده اید توبه کنید توبه خالصی امید است با این کار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهائی از بهشت که نهرها از زیر درختانشان جاری است وارد کند در آن روزی که خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردند خوار نمی کند این در حالی است که نور آنها از پیشاپیش آنها و از سوی راستشان در حرکت است و می گویند پروردگارا نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر کار قادری.
آیه ای که با آن مواجه هستید در حقیقت راه نجات از آتش دوزخ را نشان می دهد می گوید ای کسانی که ایمان آورده اید به سوی خدا بازگردید و توبه کنید توبه خالصی.
(یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحا).
آری نخستین گام برای نجات توبه از گناه است توبه ای که از هر نظر خالص باشد توبه ای که محرک آن فرمان خدا و ترس از گناه نه وحشت از آثار اجتماعی و دنیوی آن بوده باشد توبه ای که برای همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتی در آن رخ ندهد.
می دانیم حقیقت توبه همان ندامت و پشیمانی از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است و اگر کاری بوده که قابل جبران است درصدد جبران برآید و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنی است و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در پنج چیز خلاصه کرد (ترک گناه - ندامت – تصمیم بر ترک در آینده – جبران گذشته – استغفار) نصوح از ماده نصح (بر وزن صلح) در اصل به معنی خیر خواهی خالصانه است و لذا به عسل خالص (ناصح) گفته می شود و از آنجا که خیرخواهی واقعی باید توأم با محکم کاری باشد واژه نصح گاه به این معنی نیز آمده است به همین جهت به نمای محکم (نصاح) (بر وزن کتاب) و به خیاط ناصح گفته می شود و این هر دو معنی یعنی خالص بودن و محکم بودن در توبه نصوح باید جمع باشد – در اینکه توبه نصوح چیست تفسیرهای زیادی برای آن ذکر کرده اند تا آنجا که بعضی شماره تفسیرهای آن را بالغ بر بیست و سه تفسیر دانسته اند ولی همه این تفسیرها تقریباً به یک حقیقت باز می گردد یا شاخ و برگها و شرائط مختلف توبه است از جمله اینکه توبه نصوح آن است که واجد چهار شرط باشد پشیمانی قلبی – استغفار زبانی – ترک گناه – و تصمیم بر ترک در آینده.
بعضی دیگر گفته اند توبه نصوح آن است که واجد سه شرط باشد ترس از اینکه پذیرفته نشود امید به اینکه پذیرفته شود و ادامه اطاعت خدا یا اینکه توبه نصوح آن است که گناه خود را همواره در مقابل چشم خود بینی و از آن شرمنده باشی – یا اینکه توبه تصوح آن است که مظالم را به صاحبانش بازگرداند و از مظلومین حلیت بطلبد و بر اطاعت خدا اصرار ورزد یا اینکه توبه نصوح آن است که در آن سه شرط باشد کم سخن گفتن کم خوردن و کم خوابیدن با اینکه توبه نصوح آن است که توأم با چشمی گریان و قلبی بیزار از گناه باشد و مانند اینها که همگی شاخ و برگ یک واقعیت است و این توبه خالص و کامل است – در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام (ص) می خواهیم هنگامی که معاذ بن جبل از توبه نصوح سؤال کرد در پاسخ فرمود ان یتوب التائب ثم لایرجع فی ذنب کما لایعود اللبن الی الضرع ) آن است که شخص توبه کننده به هیچوجه بازگشت به گناه نکند آنچنانکه شیر به پستان هرگز باز نمی گردد – این تعبیر لطیف بیانگر این واقعیت است که توبه نصوح چنان انقلابی در انسان ایجاد می کند که راه بازگشت به گذشته را به کلی بر او می بندد همانگونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است این معنی که در روایات دیگر نیز وارد شده در حقیقت درجه عالی توبه نصوح را بیان می کند و گرنه در مراحل پائین تر ممکن است بازگشتی باشد بعد از تکرار توبه سرانجام منتهی به ترک دائمی شود – پس به آثار این توبه نصوح اشاره کرده می افزاید امید است به این کار پروردگار شما گناهانتان را ببخشد و بپوشاند (عسی ربکم ان یکفر عنکم سیأتکم) و شما را در باغهائی از بهشت وارد کند که نهرها از زیر درختانش جاری است (وید خلکم جنات تجری من تحتها الانهار) این کار در روزی خواهد بود که خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردند خوار و موهون نمی کند (یوم لایغزی الله النبی و الذین آمنوا معه) این در حالی است که نور (ایمان و عمل صالح) آنها از پیشاپیش و از سوی راستشان در حرکت است و عرصه محشر را روشن می سازد و راه آنها را به سوی بهشت می گشاید (نورهم یسعی بین ایدیهم و بایمانهم) در اینجاست که آنها رو به درگاه خداوند آورده می گویند پروردگارا نور ما را کامل کن و ما را ببخش که بر هر کار قادری (یقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انک علی کل شی قدیر) در حقیقت این توبه نصوح پنج ثمره بزرگ دارد نخست بخشودگی سیأت و گناهان.
دوم : ورود در بهشت پر نعمت الهی – سوم عدم رسوائی در آن روز که پرده ها کنار می رود و حقایق آشکار می گردد و دروغگویان تبهکار خوار و رسوا می شوند آری در آن روز پیامبر و مؤمنان آبرومند خواهند بود چرا که آنچه گفتند به واقعیت می پیوندند.
چهارم اینکه نور ایمان و عمل آنها از پیشاپیش و سمت راست آنها حرکت می کند و مسیر آنها را به سوی بهشت روشن می سازد بعضی از مفسران نوری را که پیشاپیش حرکت می کند نور عمل دانسته اند در این زمینه تفسیر دیگری نیز ذیل آیه 12 سوره جدید در جلد 23 تفسیر نمونه داشتیم.
پنجم اینکه توجهشان به خدا بیشتر می گردد و لذا رو به سوی درگاه خدا می آوردند و از او تقاضای تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خویش می کنند.
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه عن عباده یأخذ الصدقات و ان الله هوالتواب الرحیم.
آیا نمی دانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد و خداوند توبه پذیر و مهربان است آیا آنها نمی دانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه عن عباده نه تنها پذیرنده توبه او است بلکه زکات یا صدقات دیگری را که به عنوان کفاره گناهان و تقرب به پروردگار می دهند نیز خدا می گیرد.
و اخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاً صالحاً و اخر سیا عسی الله ان یتوب علیهم ان الله غفور رحیم.
و گروهی دیگر به گناهان خود اعتراف کردند و اعمال صالح و ناصالح را به هم آمیختند امید می رود که خداوند توبه آنها را بپذیرد خداوند غفور رحیم است.
توبه کاران پس از اشاره به وضع منافقان داخل و خارج مدینه در آیه قبل در اینجا اشاره به وضع گروهی از مسلمانان گناهکار که اقدام به توبه و جبران اعمال سوء خود کردند می کند و میفرماید گروه دیگری از آنها به گناهان خود اعتراف کردند (و آخرون اعترفوا بذنوبهم) و اعمال صالح و ناصالح را به هم آمیختند (خلصوا عملاً صالحاً و آخر سیأ) سپس اضافه می کند امید می رود که خداوند توبه آنها را بپذیرد و رحمت خویش را به آنان بازگرداند – عسی الله ان یتوب علیم.
زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است و دارای رحمتی وسیع و گسترده (ان الله غفور رحیم) تعبیر به عسی در آیه فوق – که معمولاً در مواردی امیدواری و احتمال پیروزی توأم با احتمال عدم پیروزی گفته می شود شاید به خاطر آنست که آنها را در میان بیم و امید و خوف و رجاء که دو وسیله تکامل و تربیت است قرار دهد این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر عسی اشاره به این باشد که علاوه بر توبه و ندامت و پشیمانی باید در آینده شرائط دیگری را انجام دهند و گذشته را با اعمال نیک خود جبران نمایند ولی با توجه به اینکه آیه را با بیان غفران و رحمت الهی تکمیل می کند جنبه امیدواری در آن غلبه دارد این نکته نیز روشن است که نزول آیه درباره ابولباء و یا سایر متخلفان جنگ تبوک مفهوم وسیع آیه را تخصیص نمی زند بلکه تمام افرادی را که اعمال نیک و بد را به هم آمیخته اند و از کارهای بد خویش پشیمانند فرا می گیرد و لذا از بعضی دانشمندان نقل کرده اند که گفته اند آیه فوق امید بخشترین آیات قرآن است که درها را بروی گناهکاران گشوده و توبه کاران را به سوی خود دعوت می کند.
(صفحه 116) آیه (102) توبه جلد 8.
لقد تاب الله علی النبّی و المهاجرین و الانصار الذین اتبعوه فی ساعه العسره من بعد ما کادیزیغ قلوب فریق منهم ثم تاب علیهم انه بهم رؤف رحیم.
ترجمه : خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و همچنین مهاجران و انصار که در زمان عسرت و شدت (در جنگ تبوک) از او پیروی کردند نمود پس از آنکه نزدیک بود دلهای گروهی از آنها از حق منحرف شود (و از میدان جنگ بازگردند پس خدا توبه آنها را پذیرفت که او نسبت به آنان مهربان و رحیم است).
یک درس بزرگ مفسران گفته اند که آیه نخست در مورد غزوه تبوک و مشکلات طاقت فرسائی که به مسلمانان در این جنگ رسید نازل شده این مشکلات به قدری بود که گروهی تصمیم به بازگشت گرفتند اما لطف و توفیق الهی شامل حالشان شد و همچنان پا برجا ماندند از جمله کسانی که می گویند آیه در مورد او نازل شده ابوحیثمه است که از یاران پیامبر صلی اله علیه وسلم بود نه از منافقان ولی بر اثر سسی از حرکت به سوی میدان تبوک به انفاق پیامبر خودداری کرد – ده روز از این واقعه گذشت هوا گرم و سوزان بود روزی نزد همسران خود آمد در حالی که سایبانهای او را مرتب و آماده و آب خنک مهیا و طعام خوبی فراهم ساخته بودند او ناگهان در فکر فرو رفت و به یاد پیشوای خود پیامبر افتاد و گفت رسولخدا که هیچ گناهی ندارد و خداوند گذشته و آینده او را تضمین فرموده در میان بادهای سوزان بیابان اسلحه به دوش گرفته و رنج این سفر دشوار را بر خود تحمل کرده ابو حیثمه را ببین که در سایه خنک و کنار غذای آماده و زنان زیبا قرار گرفته است این انصاف نیست سپس رو به همسران خود کرد و گفت به خدا قسم با هیچکدام از شما یک کلمه سخن نمی گویم و در زیر این سایبان قرار نمی گیرد تا به پیامبر ملحق شوم این سخن را گفت و زاد و توشه برگرفت و برشتر خود سوار شد و حرکت کرد هر قدر همسرانش خواستند با او سخن بگویند او کلمه ای بر زبان جاری نکرد و همچنان به حرکت ادامه داد تا به نزدیکی تبوک رسید.
مسلمانان به یکدیگر می گفتند این سواری است که از کنار جاده می گذرد اما پیامبر فرمود این سوار ابوحیثمه باشی بهتر است هنگامی که نزدیک شد و مردم او را شناختند گفتند آری ابوحیثمه است شتر خود را بر زمین خواباند و به پیامبر سلام گفت و ماجرای خویش را بازگو کرد پیامبر به او خوش آمد گفت و برای او دعا فرمود به این ترتیب او از جمله کسانی بود که قلبش متمایل به باطل شده بود اما به خاطر آمادگی روحی خداوند او را متوجه حق ساخت و ثابت قدم گردانید.
زندان محاصره اجتماعی گناهکاران این آیات نیز همچنان از جنگ تبوک و مصائب گوناگون که پیرامون این رویداد بزرگ اسلامی به وقوع پیوست سخن می گوید – در نخستین آیه اشاره به شمول رحمت بی پایان پروردگار نسبت به پیامبر و مهاجرین و انصار در آن لحظات حساس کرده می گوید رحمت خدا شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار همانها که در موقع شدت و بحرانی از او پیروی کردند شد (لقد تاب الله علی النبی و المهاجرین و الانصار الذین اتبعوه فی ساعه العسر) سپس اضافه می کند این شمول رحمت الهی به هنگامی بود که بر اثر شدت حوادث و فشار ناراحتیها نزدیک بود گروهی از مسلمانان از جاده حق بازگردند و تصمیم به مراجعت از تبوک بگیرند (من بعد ما کاریزیغ قلوب فریق منهم) دگر بار تأکید می کند که بعد از این ماجرا خداوند رحمت خود را شامل حال آنها ساخت و توبه آنها را پذیرفت زیرا او نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم است (ثم تاب علیهم انه بهم روف رحیم) آیه 118 و علی التله الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت و ضاقت علیهم انفسهم و ظنوا ان لاملجئا من الله الا الیه ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب الرحیم.
همچنین آن سه نفر را که در مدینه باز ماندند و از شرکت در تبوک خودداری کردند و مسلمانان از آنان قطع رابطه نمودند تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد و حتی جائی در وجود خویش برای خود نمی یافتند و دانستند که پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست در آن هنگام خدا آنرا مشمول رحمت خود ساخت و خداوند توبه آنها را پذیرفت که خداوند توبه پذیر و مهربان است.
نه تنها این گروه عظیم را که در جهاد شرکت کرده بودند مورد رحمت خویش قرار داد بلکه آن سه نفر را که از شرکت در جهاد تخلف ورزیده بودند و جنگجویان آنها را پشت سر گذاشتند و رفتند نیز مشمول لطف خود قرار داد (و علی الئله الذین خلفوا) اما این لطف الهی به آسانی شامل حال آنها نشد بلکه آن به هنگامی بود که این سه نفر (کعب بن مالک و مراره بن ربیع و هلال بن امیه) که شرح حالشان در شأن نزول گذشت در محاصره شدید اجتماعی قرار گرفتند و مردم همگی با آنها قطع رابطه کردند آنچنان که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت) و سینه آنها از اندوه آکنده شد که گوئی جائی در وجود خویش برای خود نمی یافتند تا آنجا که خود آنها نیز از یکدیگر قطع رابطه کردند و (ضاقت علیهم انفسهم) و به این ترتیب همه راهها به روی آنها بسته شد و یقین پیدا کردند که پناهگاهی از خشم خدا جز از طریق بازگشت به سوی او نیست (و ظنوا ان لاملجأ من الله الا الیه) بار دیگر رحمت خدا به سراغ آنان آمد و توبه و بازگشت حقیقی و خالصانه را بر آنان آسان ساخت تا توبه کنند (ثم تاب علیهم لیتوبوا) چرا که خداوند توبه پذیر و رحیم است (ان الله هوالتواب الرحیم)