دانلود مقاله جایگاه خمس در اسلام

Word 178 KB 14082 22
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • جایگاه خمس در اسلام
    دورنمائى از فلسفه خمس و زکات
    گرچه اسلام درآمدهایى را که از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتکار، کم‏فروشى، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست مى‏آید، به شدّت حرام کرده و حکومت اسلامى را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلى آنها دانسته است، چنانکه امیرالمؤمنین على‏علیه السلام فرمود: تمام اموالى را که در زمان خلیفه سوّم میان نورچشمى‏ها به ناحق تقسیم شده است، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد.

    (2) امّا با این حال به دلایل تفاوت‏هاى حکیمانه‏اى که خداوند میان انسان‏ها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتکار، برخى افراد درآمد بیشترى دارند که از طریق مشروع نیز کسب کرده‏اند، و برخى افراد با درآمد کم، توانِ اداره زندگى خود را ندارند.
    تمام نظام‏هاى بشرى براى کم‏درآمدها به فکر چاره بوده‏اند، زیرا اگر این خلاء به نحوى پر نشود، کینه و حسادتِ کم‏درآمدها نسبت به پردرآمدها شعله‏ور مى‏شود و شعله‏اش ممکن است همه چیز را بسوزاند.

    اگر گرسنگان سیر نشوند، خطر بالارفتن آمار جنایات جدّى مى‏شود و هر نظامى که به فکر گرسنگان نباشد، ماندنى نیست.
    گرسنگىِ جمعى از مردم و پرخورى جمع دیگر را هیچ عقل و وجدان سالمى نمى‏پذیرد.

    به همین دلیل، براى حلّ این مسأله افراد و حکومت‏ها، طرحهاى زیادى ارائه داده‏اند که رایج‏ترین آنها گرفتن مالیات و برقرارى تأمین اجتماعى و ایجاد مؤسسات خیریّه و صندوق‏هاى قرض الحسنه و امثال آن است.
    اسلام نیز که مکتبى جامع و اجتماعى است، براى فقرزدایى و حل مشکل محرومان جامعه، طرحهایى را ارائه داده که یکى از آنها، مسئله خمس است.
    اسلام نیز که مکتبى جامع و اجتماعى است، براى فقرزدایى و حل مشکل محرومان جامعه، طرحهایى را ارائه داده که یکى از آنها، مسئله خمس است.

    رسیدگى به فقرا به قدرى مهم است که حضرت على‏علیه السلام در حال نماز انگشتر خود را به فقیرى که در مسجد از مردم تقاضاى کمک مى‏کرد و کسى به او پاسخ مثبتى نداد، عطا کرد و اشاره نکرد که صبر کند و بعد از نماز به او کمک کند بلکه در حال رکوع انگشتر خود را به او بخشید و آیه نازل شد: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزّکاه و هم راکعون» (3) البتّه در بحث خمس، تفاوت‏هاى خمس و زکات با مالیات مرسوم دولتى بیان شده است که ان شاءاللّه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

    خمس، نوعى تعدیل ثروت است که انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانى که دارد و اعتمادى که به او مى‏شود، درآمدهاى خود را بررسى و هزینه متعارف زندگى خود را از آن کاسته و بیست درصد از سودى که مازاد بر هزینه زندگى سالانه او است، به عالم‏ترین، متّقى‏ترین و بى‏هوس‏ترین افراد مى‏پردازد تا او همچون وکیلى مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه مى‏بیند، هزینه کند.

    این تعدیل ثروت از طریق خمس و زکات، امرى واجب است، ولى اسلام براى تعدیل ثروت راههاى غیر الزامى دیگرى نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیّت، کفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرض‏الحسنه، قرار داده است.

    تعدیل ثروت در بعضى از مکاتب اقتصادى همچون کمونیسم، از طریق نفى مالکیّت خصوصى و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجبار صورت مى‏گیرد که در این نوع تعدیل هیچ‏گونه آزادى و انتخاب و رشد وجود ندارد.

    جامعیّت اسلام آرى، از امتیازات اسلام آن است که اقتصاد آن با اخلاق و عاطفه آمیخته است، همان‏گونه که سیاست و دیانت آن به هم آمیخته است.

    نمازجمعه با این که یک عمل عبادى است، یک مانور سیاسى هم هست.

    اسلام حتّى در جهاد، به مسائل عاطفى، اخلاقى، اجتماعى و سیاسى نیز توجّه دقیق دارد.

    این على بن‏ابیطالب‏علیه السلام است که در بحبوحه جنگ به خورشید نگاه مى‏کند تا مبادا نماز اوّل وقتش از دست برود!

    و فرزندش امام حسین‏علیه السلام ظهر عاشورا در برابر سیل تیر دشمن، نه تنها نماز واجب مى‏خواند، بلکه به مستحبات نماز نیز از قبیل اذان، اقامه، جماعت، اوّل وقت و...

    توجّه کامل دارد.

    و باز مى‏بینیم همین علىّ بن‏ابیطالب‏علیهما السلام در وسط جنگ، وقتى یارانش آب را در ظرفى تَرک‏دار براى او مى‏آورند، مى‏فرماید: آشامیدن آب از ظرف ترک‏دار مکروه است.

    (چه بسا ذرّات آلوده‏اى که لابه‏لاى آن ترک باشد و آب را غیربهداشتى کند.) باز مى‏بینیم در وسط جنگ بعضى از حضرتش مى‏پرسند: نظر شما درباره فلانى و فلانى چیست؟

    حضرت مى‏بیند پاسخ این سئوال سبب فتنه و تفرقه مى‏شود، سؤال‏کننده را توبیخ مى‏کند و اجازه نمى‏دهد امّتى که به وحدت کلمه نیاز دارند دستخوش تفرقه شوند، و باز مى‏بینیم به هنگام جنگ، شخصى از على‏علیه السلام معناى توحید را مى‏پرسد و رزمندگان از سؤال او ناراحت مى‏شوند، حضرت مى‏فرماید: جنگ ما براى توحید است و سپس توحید را براى او معنا مى‏کند.

    به رزمندگان دستور مى‏دهد آب آشامیدنى دشمن را مسموم نکنید، درختانشان را قطع و به فراریان تیراندازى نکنید، به زنان و کودکان و سالمندان کارى نداشته باشید.

    در کجاى دنیا سراغ دارید که جنگ، سیاست، عبادت و اقتصاد اینگونه با مسائل اعتقادى، اجتماعى، اخلاقى، بهداشتى و عاطفى آمیخته باشد.

    در نظام اسلامى رابطه میان مردم و رهبر الهى رابطه صلوات و درود است.

    به مردم فرمان مى‏دهد که به پیامبرشان درود فرستند: «یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً» (4) و به پیامبر نیز دستور مى‏دهد به پرداخت‏کنندگان زکات صلوات و درود فرستد: «خُذ من اموالهم صدقه و صَلِ‏ّ علیهم» (5) در اسلام، روزهایى عید نامیده شده است که ضمن شادى و تبریک، رسیدگى به محرومان از طریق تقسیم گوشت قربانى در عید قربان و سیر کردن شکم گرسنگان در عید فطر از طریق زکات فطره مورد توجّه است.

    جامعیّت اسلام تا آنجاست که حتّى خوردن و آشامیدن، هدفمند طرّاحى شده است؛ در کنار جمله «کلوا» که فرمانِ خوردن است، یکجا مى‏فرماید: «کلوا...و لاتسرفوا» (6) در خوردن زیاده‏روى نکنید.

    یکجا مى‏فرماید: «کلوا...

    و اشکروا» (7) به خاطر خوردن از خداوند تشکّر کنید.

    و اعملوا صالحاً» (8) با قدرتى که از غذاخوردن بدست مى‏آورید کار نیک انجام دهید.

    یکجا مى‏گوید: «کلوا....

    و لاتطغوا فیه» (9) از قدرتى که به وسیله غذا بدست آورده‏اید طغیان نکنید.

    و آتوا حقّه» (10) بخورید و حقّ آن را اداء کنید.

    و یکجا مى‏فرماید: «فکلوا...

    اطعموا» (11) بخورید و به دیگران نیز اطعام کنید.

    حتّى آنجا که به زنبور عسل الهام مى‏کند شیره گل را بمک، دستور مى‏دهد که عسل بساز، بنابراین اسلام، دین خوردن و خوابیدن نیست، بلکه خوردن و خوراندن و کار نیک انجام دادن و طغیان و زیاده‏روى نکردن است، همه با هم در نظر گرفته شده است.

    در کدام مکتب به این جامعیّت توجّه شده است.

    به هر حال دنیا مالیات مى‏گیرد و اسلام نیز خمس و زکات مى‏گیرد، امّا شما در این کتاب به نکات و لطائفى برخورد خواهید کرد که نشان مى‏دهد حساب مالیات‏هاى اسلامى از حساب انواع مالیات‏هایى که در دنیا گرفته مى‏شود و قوانین آن بافته و ساخته فکر بشرى است جداست.

    در قوانین اسلامى به تمام ابعاد توجّه شده است؛ از چه چیزى خمس و زکات گرفته شود؟

    چه مقدار از سرمایه مشمول خمس و زکات شود؟

    چگونه گرفته و چگونه پرداخت و چگونه مصرف شود؟

    محاسبه اموال با چه کسى باشد، گیرنده یا پرداخت‏کننده؟

    پرداخت کننده با چه انگیزه و هدفى بپردازد و گیرنده چه ویژگیهائى داشته باشد؟

    چگونه مردم را به پرداخت خمس و زکات علاقمند کنیم؟

    مسؤلین جمع‏آورى چه افرادى باشند و چگونه به سراغ مردم بروند.

    در کجا گردآورى شود و شرائط خزانه‏دار بیت المال چه باشد، با افرادى که سوءاستفاده مى‏کنند، چگونه برخورد شود و دَه‏ها مورد دیگر که اگر میان مالیات‏هائى که در دنیا گرفته مى‏شود با خمس و زکات مقایسه شود، معجزه بودن مقرّرات اسلامى روشن مى‏شود، همان گونه که اگر مقایسه‏اى میان اذان و ناقوس کلیسا شود، مشخّص مى‏گردد که جملات اذان موزون، پرمحتوى‏، هدفمند و انگیزه‏آور، ولى در صداى ناقوس، چیزى مفهوم نیست.

    اگر مقایسه‏اى میان نماز اسلام باعبادات سایر ادیان شود، اگر مقایسه‏اى میان جهاد اسلامى و جنگهاى دنیا شود، اگر مقایسه‏اى میان کنگره بین‏المللى حج با سایر اجتماعات شود و اگر مقایسه‏اى میان نظام خانواده در اسلام با نظام خانواده در دنیا شود، جلوه اسلام بیشتر روشن خواهد شد.

    خمس در قرآن «وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَى‏ءٍ فَاِنّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِى القُربى‏ وَ الیَتامى‏ والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ اِن کُنتُم آمَنتُم بِاللّه...» (12) «اگر به خدا ایمان دارید، بدانید هر چه را به عنوان غنیمت بدست مى‏آورید، بى تردید یک پنجم آن براى خدا و رسول و خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان است.» تاریخ نزول آیه بعضى زمان نزول آیه را جنگ بنى قینقاع (15 شوال سال دوم هجرى) مى‏دانند، (13) برخى زمان نزول را جنگ اُحد (7 شوّال سال سوم هجرى) (14) و بعضى جنگ بدر (رمضان سال دوم هجرى) مى‏دانند.

    (15) که خداوند از مجاهدان اسلام مى‏خواهد خمس آنچه را در جنگ به غنیمت برده‏اند، پرداخت نمایند.

    نگاهى دقیق‏تر به آیه خمس نگاهى به آیه خمس اهمیّت آن را نشان مى‏دهد زیرا: 1- در کمتر آیه‏اى مربوط به احکام، این همه تأکید پى در پى آمده است.

    کلمات «واعلموا، انّما، من شى، فانّ، للّه خُمُسه (بجاى «خمسه للّه») و ان کنتم آمنتم» نشان تأکید است.

    2- براى تهییج مردم مى‏فرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید.

    بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است.

    3- جمله «فانّ للّه خُمُسه» (که به اصطلاح جمله اسمیّه است) بیانگر این است که این حکم دائمى است، نه موقّت و موسمى.

    به علاوه چیزى که نشانه ایمان است نمى‏تواند موقّت باشد.

    4- کلمه «واعلموا» در اول آیه به معناى آن است که باید خمس دادن باورتان بیاید و مسئله را جدى بگیرید.

    راستى عجیب است که شرکت در جبهه، کنار پیامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین، انصار و سابقین بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه کفر پیروز شدن به تنهایى کافى نیست، زیرا با آن همه کمالات باز هم قرآن مى‏فرماید: اى رزمندگان پیروز!

    اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید.

    اگر به بعضى از دستورات مثل جهاد و نماز عمل کردید، ولى به دستور خمس عمل نکردید، ایمان واقعى ندارید.

    یک نکته مهم رسول خداصلى الله علیه وآله در شب جنگ بدر نخوابید و دائماً دعا مى‏کرد و مى‏فرمود: خدایا!

    این گروه اندک از مسلمین روى زمین مشابهى ندارند، اگر اینها شکست بخورند روى زمین بنده مؤمنى نخواهى داشت.

    (16) امّا قرآن خطاب به همین رزمندگان مى‏فرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید.

    یعنى چه بسا تعداد مؤمنان در جهان بسیار کم باشد، ولى حتّى همین تعداد کم که مشمول دعاى پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله نیز هستند، اگر به تکلیف الهى و پرداخت خمس عمل نکنند، ایمان ندارند.

    اهمیّت خمس نه تنها در آیه 41 سوره انفال، پرداخت خمس شرط و لازمه ایمان شمرده شده، بلکه چهارمین آیه این سوره نیز نشانه مؤمنان واقعى را کمک به محرومان مى‏داند و مى‏فرماید: «مؤمنان کسانى هستند که هرگاه خداوند یاد شود دلهایشان مى‏طپد و...

    از آنچه به آنها روزى کرده‏ایم انفاق مى‏کنند.

    اینان همان مؤمنان حقیقى هستند.» آرى، پرداخت خمس از جهات متعددى داراى اهمیّت است که ما به بعضى از آن جهات فهرست‏وار اشاره مى‏کنیم.

    از نظر اعتقادى همان گونه که در آیه خمس خواندیم: پرداخت خمس نشانه ایمان و اعتقاد واقعى است.

    «اِن کنتم آمنتم...» از نظر عبادى خمس از عبادات است و باید با قصد قربت پرداخت گردد و هرگونه ریاکارى و ناخالصى در انجام این فریضه اختلال به وجود مى‏آورد.

    از نظر سیاسىپرداخت خمس به حاکم و فقیه جامع الشرائط سبب ارتباط مردم با جانشینان پیامبر مى‏شود که این ارتباط در طول تاریخ لرزه بر اندام طاغوت‏ها انداخته است.

    پرداخت خمس کمک کردن به خط اهل بیت و تقویت بنیه مالى فقها و حوزه‏هاى علمیّه‏اى است که روشنگر مردم در طول تاریخ بوده‏اند.

    پرداخت خمس سبب تبلیغ و نشر تفکّر علوى به وسیله علما و فضلا و طلاّب و مرزبانى از حدود و ثغور دینى و مبارزه با انواع انحرافات فکرى و اخلاقى و سم‏پاشى‏ها و ایجاد تردیدها و وسوسه‏هاى بدخواهان مغرض و یا طرفداران ساده دل است.

    به علاوه این پرداخت، رابطه عاطفى میان فقها و مردم را برقرار مى‏کند و فقها را از وضعیّت اقتصادى جامعه آگاه مى‏کند.از نظر اقتصادى پرداخت خمس راهى براى تعدیل ثروت، مبارزه با تکاثر و رسیدگى به محرومان و تهى‏دستان جامعه است.

    از نظر اجتماعى پرداخت خمس راهى براى ایجاد الفت و محبت میان طبقات مختلف و جلوگیرى از ایجاد شکاف‏هاى عمیقِ اجتماعى است.

    از نظر روانى پرداخت خمس سبب مى‏شود که انسان در خود احساس کند حامى اهل بیت و مراجع تقلید و حوزه‏هاى علمیّه و تبلیغات صحیح دینى است و این احساس همواره او را هوادار جبهه حق و مخالف جبهه‏هاى باطل و وسوسه‏هاى آنان قرار مى‏دهد.

    از نظر تربیتى پرداخت خمس انسان را حسابگر، دقیق، وظیفه‏شناس، نسبت به محرومان جامعه مسئول و نسبت به حمایت از خط خدا و رسول و اهل‏بیت‏علیهم السلام، متعهّد تربیت مى‏کند.

    پرداخت خمس روح سخاوت و نوع دوستى را در انسان شکوفا مى‏کند.

    پرداخت خمس روحیه بى‏تفاوتى و دنیاپرستى را از انسان برطرف مى‏کند.

    کوتاه سخن آنکه پرداخت خمس؛ رابطه انسان را با خدا از طریق قصد قربت در پرداخت، رابطه انسان را با محرومان از طریق کمک به ایتام، رابطه انسان را با حاکم معصوم یا عادل از طریق کمک به فقهاى عادل، رابطه انسان را با جامعه از طریق تقویت حوزه‏هاى علمیه و اعزام اسلام شناسان به اطراف، رابطه انسان را با خودش از طریق مهار کردن خوى حرص و بخل و بى‏تفاوتى، رابطه انسان را با نسل آینده از طریق حلال کردن لقمه‏ها و مهریه‏ها، و رابطه انسان را با پیامبر اسلام و اهل بیت معصومش‏علیهم السلام از طریق رسیدگى به سادات محروم تنظیم و تصحیح و تقویت مى‏کند.

    آثار خمس اگر به تعبیراتى که در آیات و روایات آمده است توجّه کنیم، به آثار پرداخت خمس بیشتر پى خواهیم برد.

    بعضى جملات و کلماتى را که براى فلسفه خمس آمده فهرست‏وار مطرح مى‏کنیم.

    1- نسل پاک در روایات مى‏خوانیم: «لتطیب ولادتهم» (17) پرداخت خمس، مال را پاک و مال پاک مقدمه نسل پاک است.

    2- تقویت دین امام رضاعلیه السلام فرمودند: «الخمس عوننا على دیننا» (18) خمس، حق ما اهل‏بیت و پشتوانه مکتب و راه ما است.

    3- نشانه وفا در تعبیر دیگر مى‏خوانیم: «المسلم من یفى اللّه بما عهد الیه و لیس المسلم من اجاب باللسان و خالف بالقلب»، مسلمان واقعى کسى است که به پیمان الهى وفادار باشد و کسى که با زبان جواب مثبت ولى در دل جواب منفى مى‏دهد، در حقیقت مسلمان نیست.

    (19) 4- کمک به یاران امام رضاعلیه السلام فرمود: خمس وسیله‏اى براى کمک ما بر بستگان و یاوران ماست.

    «ان الخمس عوننا على عیالاتنا» (20) ، «عوننا على موالینا» (21) 5 - پاکى مال امام صادق علیه السلام فرمود: من از گرفتن درهم شما هدفى جز پاک کردن شما ندارم، زیرا وضع مالى من امروز خوب است.

    «ما ارید بذلک الا ان تطهروا» (22) 6- گوارا بودن درآمد در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم: هر کس خمس ما را بدهد باقى درآمدش براى او گواراست.

    «یودّى خمسنا و یطیب له» (23) 7- حفظ آبرو در برابر مخالفان امام رضا علیه السلام فرمود: به وسیله خمس، ما آبروى خود و طرفدارانمان را در برابر تهدیدات مخالفان حفظ مى‏کنیم.

    «و ما نبذله و نشترى من اعراضنا ممن نخاف سطوته» (24) 8 - فقر زدائى از خاندان رسالت امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند نیمى از خمس را براى فقر زدائى از بستگان پیامبر که از زکات و صدقات محرومند قرار داد.

    «و جعل للفقراء قرابه الرسول نصف الخمس فاغناهم به عن صدقات الناس...» (25) 9- کفّاره گناهان و ذخیره قیامت امام رضا علیه السلام فرمود: خارج کردن خمس مال، وسیله آمرزش گناهان و ذخیره قیامت و روز نیاز شماست.

    «فان اخراجه...

    تمحیص ذنوبکم و ما تمهدون لانفسکم لیوم فاقتکم» (26) 10- ضمانت بهشت شخصى نزد امام باقر علیه السلام آمد و خمس مال خود را پرداخت، امام فرمود: بر من و پدرم لازم است که بهشت را براى شما ضمانت کنیم.

    «ضمنت لک علىّ و على ابى الجنّه» (27) 11- شمول دعاى امام امام رضا علیه السلام فرمود: خمس، کمک ما بر حفظ مکتب است، سپس فرمود: تا مى‏توانید خودتان را از دعاى ما محروم نکنید.

    «ولا تحرموا انفسکم دعاءنا ما قدرتم علیه» (28) 12- کلید رزق امام رضا علیه السلام فرمود: پرداخت خمس کلید رزق شماست.

    «فان اخراجه مفتاح رزقکم» (29) 13- نظم و حساب در سرمایه کسى که حساب سال دارد و خمس مى‏دهد، در واقع شخصى حسابگر، منظم و دقیق است و میزان درآمد و مصرفش مشخّص است.

    امام باقر علیه السلام فرمود: «الکمال کلّ الکمال: التّفقه فى الدّین والصبر على النائبه و تقدیر المَعیشه» (30) بالاترین کمال در سه چیز است: شناخت عمیق دین، پایدارى در برابر ناملایمات و نظم و برنامه در زندگى.

    14- عنایات ویژه کسانى که اهل خمس هستند، یعنى در هر درآمد خود، سهم خدا، رسول، اهل بیت و سهم دیگران را در نظر دارند، قهراً خدا و اولیاى او نیز به او عنایات ویژه دارند.

    مگر در قرآن نمى‏خوانیم: «فاذکرونى اذکرکم» (31) مرا یاد کنید، شما را یاد مى‏کنم.

    مگر در قرآن نمى‏خوانیم: «ان احسنتم احسنتم لانفسکم» (32) اگر خوبى کنید به خودتان خوبى کرده‏اید.

    مگر در قرآن نمى‏خوانیم: «اذا حیّیتم بتحیّه فحیّوا باحسن منها» (33) اگر شخصى نسبت به شما کریمانه برخورد کرد، شما بهتر از او برخورد کنید.

    مگر قرآن وعده نداده که «ان تنصروا اللّه ینصرکم» (34) اگر شما خدا را یارى کنید خداوند شما را یارى مى‏کند.

    مگر قرآن خبر از دوست داشتن نیکوکاران نداده است: «انّ اللّه یحبّ المحسنین» (35) آرى، کسى که با پرداخت خمس، حق خدا و رسول و امام را مى‏دهد، در حقیقت مشمول تمام آیاتى است که گفته شد.

    زیرا او هم خدا را یاد کرده، هم احسان کرده، هم اولیاى خدا و محرومان را گرامى داشته و هم مکتب الهى را یارى نموده است و دریافت این همه عنایات در برابر 20% مازاد درآمد سال، سود بزرگى است.

    یک نمونه از عنایات ویژه زنى به نام شطیطه یک درهم پول و یک کلاف نخ را از نیشابور براى امام کاظم علیه السلام فرستاد و از کمى مال خود عذرخواهى کرد و گفت: «انّ اللّه لا یستحیى من الحق» امام درهم و کلاف را پذیرفت و فرمود: سلام مرا به این خانم برسانید و این چهل درهم و این پارچه‏اى که جزو کفن خودم هست به او بدهید، او چند روزى بیشتر زنده نیست ولى همین که از دنیا رفت من براى نماز بر جنازه او به نیشابور خواهم آمد.

    (36) در این ماجرا امام چند درهم را از یک مسلمان مخلص مى‏پذیرد و این همه او را مورد تفقد قرار مى‏دهد ولى مبالغ سنگینى را از افراد نااهل نمى‏پذیرد.

    خمس در روایات امام کاظم علیه السلام فرمود: «لقد یسر اللّه على المؤمنین ارزاقهم بخمسه دراهم جعلوا لربّهم واحداً واکلوا اربعه حلالا ثم قال هذا من حدیثنا صعب مستصعب لایعمل به ولا یصبر علیها الا ممتحن قلبه للایمان» (37) خمس مالتان را بدهید تا رزق شما حلال شود، سپس فرمود: این کلام سختى است که جز افراد با ایمانِ امتحان شده، تحمّل آن را ندارند.

    نپرداختن خمس، در کنار شرک و قتل نفس، از بزرگ‏ترین گناهان کبیره شمرده شده است.

    امام صادق‏علیه السلام فرمود: «اکبر الکبائر سبع: الشرک والقتل واکل اموال الیتامى و عقوق الوالدین و قذف المحصنات و الفرار من الزحف وانکار ما انزل اللّه»، سپس فرمود: امّا خوردن مال یتیمان همان حقّ ما است که از ما ربوده و خوردند.

    (38) امام زمان‏علیه السلام فرمود: «لعنه اللّه والملائکه والناس اجمعین على مَن استحلّ من مالنا درهماً» (39) ، لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر کسى که یک درهم مال ما را حلال بشمارد و در روایت دیگر فرمود: ما دشمن این گونه افراد هستیم.

    «و نحن خصمائه» (40) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «هلک الناس فى بطونهم و فروجهم لانهم لم یؤدوا الینا حقّنا» (41) ، مردم بخاطر اینکه حقّ ما را نمى‏دهند غذا و آمیزش آنان ناپاک شده و سبب هلاکت آنان مى‏شود.

    در بعضى احادیث مى‏خوانیم: «من استحل منها شیئاً فامسکه فانما یاکل النیران» (42) ، کسى که بخشى از خمس را حلال پندارد و آن را نپردازد، گویا آتش مى‏خورد.

    یاران واقعى اهل‏بیت‏علیهم السلام آنگونه ایمان داشتند که نپرداختن خمس را مساوى با حرام خوردن و قبول نشدن نماز و روزه مى‏دانستند و در سؤال کتبى خود از آن بزرگواران مى‏پرسیدند که خمس را چگونه بپردازیم تا جزو حرام خواران و کسانى که نماز و روزه‏شان قبول نیست نباشیم.

    (43) امام باقرعلیه السلام فرمود: آسان‏ترین وسیله‏اى که انسان را به دوزخ مى‏برد خوردن مال یتیم است، سپس حضرت فرمود: ما یتیم هستیم (44) (و نپرداختن خمس، به منزله خوردن مال یتیم است).

    در حدیث دیگر مى‏خوانیم: از سخت‏ترین شرائطى که مردم در قیامت دارند وضعیّت تارکان خمس است.

    (45) در حدیثى مى‏خوانیم: «الدنیا و ما فیها للّه و رسوله و لنا فمن غلب على شیى‏ء منها فلیتّق اللّه و لیؤدّ حقّ اللّه و لیتبرّ اخوانه فان لم یفعل ذلک فاللّه و رسوله و نحن براء منه» (46) ، هر کس بر مال دنیا دست یافت باید تقوى پیشه کند و حق خدا را بپردازد و به برادران ایمانى خود احسان کند و اگر این چنین نکرد خدا و رسول و ما اهل بیت از او بیزاریم.

    امام رضا علیه السلام فرمود: «ان الخمس عوننا...

    فلا تزووه عنّا ولا تحرموا انفسکم دعاءنا ما قدرتم علیه» (47) خمس کمک به ماست آن را از ما دور نکنید تا از دعاى ما محروم نشوید.

    امام زمان علیه السلام فرمودند: «فلا یحلّ لاحد ان یتصرف فى مال غیره بغیر اذنه فکیف یحل ذلک فى مالنا من فعل شیئاً من ذلک لغیر امرنا فقد استحل منا ما حرم علیه و من اکل من مالنا شیئا فانما یأکل فى بطنه نارا و سیصلى سعیرا» (48) ، با اینکه هیچ کس حق ندارد در مال غیر تصرّف کند، پس چگونه مردم در مال ما تصرف مى‏کنند؟

    هر کس بدون دستور ما در مال ما تصرف کند مرتکب گناه شده و هر کس ذره‏اى از مال ما را بخورد پس گویا آتش در شکم اوست.

    در روایات مى‏خوانیم: «لا یعذر عبد اشترى من الخمس شیئاً ان یقول ربّ اشتریته بمالى حتّى یأذن له اهل الخمس» (49) ، عذر کسى که از خمس چیزى خریدارى کند پذیرفته نیست، مگر آنکه صاحبان خمس اجازه دهند.

    امام باقر علیه السلام فرمود: براى هیچ کس حلال نیست مال خمس نداده‏اى را خریدارى کند مگر آنکه حق ما را به ما برساند.

    (50) اگر وارثانِ کسى که از دنیا رفته بدانند او خمس مال خود را نداده، باید مثل سایر بدهى‏ها خمس او را بدهند.

    (51) امام خمینى در تحریرالوسیله مى‏فرماید: هر کس درهمى از خمس را نپردازد جزء ستمگران بر اهل بیت و کسانى که حق آن بزرگواران را غصب کرده‏اند مى‏شود.

    (52) در کتب فقهى و رساله‏هاى مراجع بزرگوار مسائلى است که بر همه مقلدین دانستن آنها لازم است و ما چند جمله از کتاب شریف عروهالوثقى بیان مى‏کنیم: اگر انسان قبل از پرداخت خمس کنیزى بخرد حق تصرّف ندارد.

    (53) تا مقدار خمس را با فقیه جامع الشرائط مصالحه نکرده، تصرّف در مال خمس نداده جایز نیست، حتّى اگر در نیّت خود قصد پرداخت مبلغ را داشته باشد.

    (54) استفاده از لباس و مکانى که خمس آن داده نشده نماز را با مشکل مواجه مى‏کند، چنانکه در حج، طواف با لباس احرامى که خمس آن داده نشده، باطل است.

    خمس در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله 1- در آیات و روایات نام زکات بیشتر از خمس آمده است، شاید بدلیل این که جز افراد نادر در مکّه و بعضى از قبایل که بازرگانى مى‏کردند بیشتر مردم کشاورز و دامدار بودند، ولى با این حال پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله افرادى را براى گرفتن خمس به مناطق مى‏فرستاد، چنانکه در تاریخ آمده است: مثلاً علىّ بن ابیطالب‏علیهما السلام و عمروبن حزم و معاذبن جبل را به یمن و مُحمیّه را در بنى زبید براى گرفتن خمس فرستاد.

    «بعثه رسول اللّه لاخذ الاخماس».

    (55) 2- پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله براى هیأت‏هایى که به حضورش مى‏رسیدند بعد از امر به ایمان در کنار نماز و زکات، خمس را نیز مطرح مى‏فرمودند: «آمرکم بالایمان...

    و اقام الصلوه و ایتاء الزکاه و تعطوا الخمس من المغنم» (56) 3- پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در نامه‏هایى که براى قبایل مى‏فرستادند به موضوع خمس اشاره مى‏کردند.

    (57) 4- مسلمانان همان گونه که زکات را نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى‏فرستادند، خمس را نیز خدمت حضرت مى‏فرستادند.

    (58) خمس پس از پیامبر گرچه مسیرى که پیامبر معین فرموده بود دچار انحراف گردید و خلفا غنیمت را منحصر در غنائم جنگى نمودند و اهل بیت پیامبر تا زمان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام از خمس منع گردیدند، لیکن هنگامى که فضاى تبلیغ براى این دو امام عزیز باز شد، به مسئله خمس پرداختند.

    (59) بعد از امام صادق علیه السلام تا زمان غیبت حضرت ولى‏عصر علیه السلام امامان معصوم در مناطق مختلف مثل بلخ، بخارا، رى، قم، نیشابور، شیراز، همدان، خراسان، قزوین، اهواز، عراق، یمن، موصل و بغداد براى گرفتن خمس نماینده داشتند.

    دلیل پیدا شدن فرقه واقفیه این بود که خمسِ مردم نزد یکى از نمایندگان امام کاظم علیه السلام جمع شده بود و هنگامى که امام به شهادت رسید آن نماینده اعلام کرد بعد از امام هفتم امامى نداریم تا بتواند اموالى را که از خمس نزد او مانده تصرف کند.

    (60) آرى، نماینده امام معصوم نیز در معرض خطر انحراف است.

    در نهج‏البلاغه نمونه‏هایى از عزل شدگان حضرت على‏علیه السلام به چشم مى‏خورد که بعضى از آنها کینه حضرت رابه دل گرفتند و براى خود دار و دسته‏اى تشکیل دادند و همین که فهمیدند حسین بن على علیهما السلام به کربلا رسیده نیروهاى خود را براى قتل امام به کربلا اعزام کردند و با صراحت به امام مى‏گفتند: ما با شما مسئله‏اى نداریم ولى کینه و بغض پدرت را در دل داریم که ما را عزل کرد.

    (61) وسوسه‏هاى شیطانى وسوسه از راه وعده فقر هنگامى که فردى تصمیم بر دادن حقّ اللّه مى‏گیرد، شیطان به او وعده فقر مى‏دهد (62) که اگر خمس بدهى مال تو کم مى‏شود و فردا فقیر و محتاج مى‏شوى، هنوز فرزندانت به سر و سامان نرسیده‏اند.

    ولى قرآن نیز در برابر وعده فقر شیطان وعده‏هایى دارد از جمله: آنچه در راه خدا بدهید، خداوند جایگزین مى‏کند: «فهو یخلفه» (63) انفاق مثل مکیدن شیر مادر است که هرچه فرزند مى‏خورد، خداوند دوباره سینه مادر را پر مى‏کند.

    هر چه بدهید گم نمى‏شود و آن را نزد خداوند مى‏یابید.

    «تجدوه عنداللّه» (64) کارهاى خیر شما باقى مى‏ماند و پاداش بهتر دارد.

    «والباقیات الصالحات خیر عند ربّک ثواباً» (65) هر چه نزد شماست فانى مى‏شود، ولى اگر رنگ الهى پیدا کند و در راه او مصرف شود ابدى مى‏گردد.

    «ماعندکم ینفد و ما عنداللّه باق» (66) در راه خدا از خرج کردن نترسید که او به شما وسعت مى‏دهد.

    «و اللّه واسع علیم» (67) مثال آنچه در راه خدا مى‏دهید مثال دانه گندمى است که در خاک پنهان مى‏شود، ولى چیزى نمى‏گذرد که از آن دانه، هفت خوشه و در هر خوشه صد دانه ظاهر مى‏شود.

    (68) نوع دیگرى از وسوسه اگر شیطان در مرحله اول حریف انسان نشد کمى تخفیف داده و مى‏گوید: خمس واجب است ولى حالا صبر کن.

    عجله درست نیست هنوز آخر کار نشده و معلوم نیست سود و زیان چقدر است، ممکن است بعضى از سرمایه‏هاى تو نقد نشود، ممکن است بعضى از جنس‏هاى فروخته شده برگردد، امسال سود بردى، شاید سال آینده زیان کنى و...

    .

    قرآن در برابر این تأخیر، سفارشاتى دارد و تذکراتى مى‏دهد از جمله: 1- در قرآن بارها کلمه «بغته» بکار رفته است، یعنى ممکن است مرگ ناگهانى فرا رسد و توفیق عمل خیر نداشته باشى.

    2- تاریخ افراد و اقوام و گروه‏هایى در قرآن مطرح شده که ناگهان گرفتار قهر الهى شدند.

    3- قرآن صحنه‏هائى از آرزوى برگشتن به دنیا و انجام کار خیر را نقل مى‏کند که البتّه هرگز به این آرزو پاسخ مثبتى داده نمى‏شود.

    4- قرآن در آیه 14 سوره حدید گفتگوى دوزخیان را با بهشتیان در قیامت اینگونه بیان مى‏فرماید: منافقان التماس مى‏کنند که نگاهى به ما کنید تا از نور شما استفاده کنیم.

    وقتى جواب رد مى‏شنوند مى‏گویند: آیا ما در دنیا با شما نبودیم؟

    بهشتیان مى‏گویند: چرا ولى شما خودتان را فریب دادید و در کار خیر، امروز و فردا کردید.

    وسوسه دیگر گاهى شیطان انسان را وسوسه مى‏کند که چرا نتیجه دسترنج و علم و ابتکار و خلاقیّت تو نصیب دیگران شود.

    همان گونه که قارون مى‏گفت: سرمایه من بخاطر علم و تخصّص و مدیریّتى است که دارم، «انّما اوتیتُه على علمٍ عندى» (69) خداوند در پاسخ مى‏فرماید: آیا قارون نمى‏داند که ما قوى‏تر از او را نابود کردیم.

    چه بسیار افرادى از صاحبان سرمایه که با سواد، زرنگ، قوى و زحمت‏کش بودند، ولى به جایى نرسیدند.

    آرى، هرگز داده‏هاى الهى را به حساب تخصّص و علم و تلاش و مدیریّت و هنر خود نگذاریم.

    وسوسه دیگر گاهى شیطان وسوسه مى‏کند که خدا خواسته گروهى فقیر و گروهى در رفاه باشند، اگر خدا بخواهد به فقرا نیز ثروت مى‏دهد.

    «انطعم من لو یشاء اللّه اطعمه» (70) گویا این افراد غافلند که دادن‏ها و گرفتن‏هاى الهى براى آزمایش مردم است تا کسى که ثروت دارد از خود سخاوت و کسى که ندارد از خود صبر و قناعت نشان دهد.

    اگر همه مردم یکسان باشند روحیه ایثار، سخاوت، صبر و قناعت، در انسان محو مى‏شود.

    وسوسه دیگر گاهى انسان بر اثر وسوسه شیطان مى‏گوید: من کارهاى خیر زیادى کرده‏ام به فقراء کمک مى‏کنم، به بستگان سر مى‏زنم اموالى را وقف یا وصیّت مى‏کنم، بنابراین خمس دادن لازم نیست.

    در حالى که اگر انسان هزار مستحب انجام دهد جبران یک واجب نمى‏شود.

    ما بنده خدا هستیم و باید هرچه را او گفت و هر گونه که او خواست عمل کنیم، نه آنچه را سلیقه خودمان تشخیص مى‏دهد و بدتر آنکه سلیقه خودمان را به جاى حکم خدا حساب کنیم.

کلمات کلیدی: اسلام - خمس

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» منظومه محنت زهرا و آل او دوشیزگان پرده نشین حریم قدس بر خاطر کواکب ازهر نوشته‌اند نام بتول بر سر معجر نوشته‌اند سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش ...

هنر اسلامي‌ چيست‌؟ آيا با تعريف‌ هنر اسلامي‌، مي‌توان‌ نحوه‌ي‌ حيات‌ آن‌ را در متن‌ زندگي‌ مدرن‌ بشر دريافت‌؟بورکهارت‌ در فصل‌ پاياني‌ هنر مقدس‌ در شرق‌ و غرب‌ ، از خود پرسيده‌ بود آيا هنر مسيحي‌ [ از اين‌جا، هرگونه‌ هنر ديني‌ و شرقي‌ ] خواهد

کلمه نخست از جمله اموري که شايسته است در جوامع اسلامي، بويژه ايران مورد توجه قرار گيرد و با قوت رواج يابد، احياي سنت حسن? وقف است که به نوب? خود ميتواند حلالّ بسياري از مشکلات جامعه باشد. سنت پسنديده وقف ريشه در تاريخ صدر اسلام دارد و اولي

یکی از علومی که از جهان خارج دارد حوزه فرهنگ اسلامی شد و پذیر ش عمومی یافت و حتی به عنوان مقدمه ای بر علوم دینی جزء علوم دینی قرار گرفت علم منطق است. علم منطق از متون یونانی ترجمه شد، واضح و مدون این علم از سلطاطالیس یونانی است. این علم در میان مسلمین نفوذ و گسترش فوق العاده یافت اضافاتی بر آن شد و بر سر حدکمال رسید. بزرگترین منطق های ارسطویی که در میان مسلمین تدوین شد منطق ...

است.يعني ناخودآگاه جوياي محبت و عاطفه است . دليل محکم براي اثبات ادعاي فوق همين گرايش طبيعي و غريزي انسان به اجتماع و زندگي اجتماعي است . تا در سايه اين اجتماع به نياز هاي فطري خويش دست يابد . دين اسلام به عنوان کامل ترين دين آسماني تاکيد ويژه اي بر

مهرورزي در اسلام : انسان به طور فطري موجودي عاطفي است.يعني ناخودآگاه جوياي محبت و عاطفه است . دليل محکم براي اثبات ادعاي فوق همين گرايش طبيعي و غريزي انسان به اجتماع و زندگي اجتماعي است . تا در سايه اين اجتماع به نياز هاي فطري خويش دست يابد . دين اس

ستايش برازنده خدايي است که? فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْکُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيَما اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْ

پيشگفتار موضوع «ولايت فقيه» فرصتي است که راجع به بعضي امور و مسائل مربوط به آن صحبت شود. ولايت فقيه از موضوعاتي است که تصور آن موجب تصديق مي‌شود و چندان به برهان احتياج ندارد. به اين معني که هر کس عقايد و احکام اسلامي راحتي اجمالا دريافته باشد چون

کوشش و تلاش ما در این بخش از بحث بر این است که فضیلت نماز را در دین اسلام تبیین نموده و اهمیت و جایگاه آن را روشن سازیم، به این معنی که اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات الهی را در دین از حیث درجه و مرتبه مورد ارزیابی قراردهیم نماز در چه مرتبهای از مراتب قراردارد و جایگاه آن در چه حدّی است؟ آیا میتوان آن را در عرض سایر تعالیم دینی قرارداد یا خیر نماز از جایگاه ویژهای در دین ...

حقوق جزاي عمومي اسلام (قسمت اول) مقدمه- حقوق- که واژه اي است عربي- جمع حق است. حق در لغت به معاني متعددي است که چه بسا جامع بين آن معاني به اعتبار معناي مصدري آن, ثبوت , يعني وجود حقيقي, و به اعتبار معناي وصفي آن, ثابت, يعني موجود حقيقي, مي باشد. ح

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول