انسان موجودی است که نیازمند روابط اجتماعی است و بدون حضور در اجتماع هیچ گاه از عهده پاسخگوئی به نیازهای متنوع زندگی خویش برنمی آید.
طبیعی است که پذیرفت هر محیط و اجتماعی به معنای متعهد شدن نسبت به شرایط و مقررات ویژه آن محیط است.
زندگی اجتماعی نیز بر محور اصول و آداب و قوانین و روابطی تنظیم شده است، اسلام نیز به عنوان دینی که پاسخگوی نیازهای ضروری روحی و جسمی انسان ها در تمام عصرها و مکان هاست نه تنها روابط سازنده اجتماعی را مورد تأیید قرار داده و امضاء کرده است بلکه با پایه گذاری برخی از اصول در روابط اجتماعی اهمیت آنها را به جامعه ایمانی گوشزد کرده است.
حقوق طبیعی از آنجا پیدا شده که طبیعت هدف دارد و با توجه به هدف ، استعدادهائی در وجود موجودات نهاده و استحقاق هائی به آنها داده است.
انسان نیز از آن جهت که انسان است، از یک سلسله حقوق خاص که حقوق انسانی نامیده می شود برخوردار است و حیوانات از این نوع حقوق برخوردار نمی باشند.
راه تشخیص حقوق طبیعی و کیفیت آنها مراجعه به خلقت و آفرینش است ، هر استعداد طبیعی یک سند طبیعی است برای یک حق طبیعی.
افراد انسان از لحاظ اجتماع مدنی همه دارای حقوق طبیعی مساوی و مشابهی میباشند و تفاوت آنها در حقوق اکتسابی است، که بستگی دارد به کار و انجام وظیفه و شرکت در مسابقه انجام تکالیف.
علت اینکه افراد بشر در اجتماع مدنی دارای حقوق طبیعی مساوی و متشابهی هستند این است که مطالعه در احوال طبیعت انسانها روشن می کند افراد انسان از لحاظ اجتماع مدنی همه دارای حقوق طبیعی مساوی و مشابهی میباشند و تفاوت آنها در حقوق اکتسابی است، که بستگی دارد به کار و انجام وظیفه و شرکت در مسابقه انجام تکالیف.
علت اینکه افراد بشر در اجتماع مدنی دارای حقوق طبیعی مساوی و متشابهی هستند این است که مطالعه در احوال طبیعت انسانها روشن می کند که افراد انسان (بر خلاف حیوانات اجتماعی از قبیل زنبور عسل) هیچکدام طبیعتا، رئیس یا مرئوس، مطیع یا مطاع، فرمانده یا فرمانبر، کارگر یا کارفرما، افسر یا سرباز به دنیا نیامده اند.
تشکیلات زندگی انسانها طبیعی نیست، کارها و پستها و وظیفه ها به دست طبیعت تقسیم نشده است.
فرضیه تشابه حقوق خانوادگی زن و مرد، مبتنی بر این است که اجتماع خانوادگی مانند اجتماع مدنی است.
افراد خانواده دارای حقوق همانند و متشابهی هستند.
زن و مرد با استعدادها و احتیاجهای مشابه درزندگی خانوادگی شرکت می کنند و سندهای مشابهی از طبیعت در دست دارند.
قانون خلقت بطور طبیعی برای آنها تشکیلاتی در نظر نگرفته و کارها و پستها را میان آنها تقسیم نکرده است.
و اما فرضیه عدم تشابه حقوق خانوادگی مبتنی بر این است که حساب اجتماع خانوادگی از اجتماع مدنی جداست، زن و مرد با استعدادها و احتیاج های مشابهی در زندگی خانوادگی شرکت نمی کنند و سندهای مشابهی از طبیعت در دست ندارند.
قانون خلقت آنها را در وضع نامشابهی قرار داده و برای هر یک از آنها مدار و وضع معینی در نظر گرفته است.
حضور زن در اجتماع از نظر اسلام اسلام با همه توجهی که به خطر شکسته شدن حصار عفاف دارد - همانطور که روش این آئین پاک خدائی است که یک آئین معتدل و متعادل است و از هر افراط و تفریطی به دور است و امتش را امت وسط می خواند - از جنبه های دیگر غافل نمی شود .
زنان را تا حدودی که منجر به فساد نشود از شرکت در اجتماع نهی نمی کند .
در بعضی موارد شرکت آنها را واجب می کند، مانند حج که بر زن و مرد متساویا واجب است و حتی شوهر حق ممانعت ندارد.
و در بعضی موارد به ترخیص اکتفا می کند.
چنانکه می دانیم جهاد بر زنان واجب نیست، مگر وقتی که شهر و حوزه مسلمین مورد حمله واقع شود و جنبه صددرصد دفاعی به خود بگیرد.
در این صورت همانطور که فقهاء فتوا می دهند بر زنان نیز واجب می شود، ولی در غیر این صورت واجب نیست.
در عین حال رسول خدا به برخی از زنان اجازه می داد که در جنگها برای کمک به سربازان و مجروحین شرکت کنند.
قضایای زیادی در تاریخ اسلام در این زمینه هست.
بر زنان واجب نیست که در نماز جمعه شرکت کنند مگر..
.
آنکه حضور به هم رسانند.
بعد از حضور واجب است شرکت کنند و ترک نکنند.
بر زنان واجب نیست که در نماز عید فطر و عید قربان شرکت کنند ولی از شرکت دادن ممنوع نمی باشند.
برای زنان صاحب هیئت و جمال شرکت در این مجامع مکروه است پیغمبر اکرم (ص) زنان خود را - با قید قرعه - با خود به سفر می برد.
بعضی از اصحاب نیز چنین می کردند.
پیغمبر اکرم از زنان بیعت گرفت، ولی با آنها مصافحه نکرد، دستور داد ظرف آبی آوردند، دست خود را در آن فرو برد و دستور داد زنان دست خویش در آب فرو برند ، همین را بیعت شمرد.
عایشه گفت هرگز دست پیغمبر در همه عمر دست یک زن بیگانه را لمس نکرد .
زنان را از تشییع جنازه منع نکرد ، گواینکه آنرا لازم هم نشمرد .
رسول خدا ترجیح داد زنان در تشییع جنازه شرکت نکنند .
در عین حال در موارد خاصی شرکت کرده اند و احیانا نماز خوانده اند .
در روایات ما آمده است که وقتی زینب دختر بزرگ رسول اکرم وفات کرد زهرای مرضیه سلام الله علیها و زنان مسلمانان آمدند و بر وی نماز خواندند.
از نظر روایات شیعه برای زنان جوان شرکت در تشییع جنازه مکروه است .
علماء اهل تسنن از ام عطیه نقل کرده اند که گفت رسول اکرم ما را توصیه کرد که در تشییع جنازه شرکت نکنیم ولی منع نفرمود .
در باب شرکت زنان در اینگونه موارد ، در کتب حدیث روایات ضد و نقیضی وارد شده است .
از بعضی از آنها ممنوعیت شدید استفاده می شود .
اما صاحب " وسائل " که خود محدث متبحری است با توجه به مجموع آثار و روایات اسلام می گوید : از مجموع روایات استفاده می شود که برای زنان رواست که برای مجالس عزا ، یا برای انجام حقوق مردم ، یا تشییع جنازه بیرون روند و در این مجامع شرکت کنند ، همچنانکه فاطمه علیها السلام و همچنین زنان ائمه اطهار در مثل این موارد شرکت می کرده اند .
پس جمع بین روایات حکم می کند که روایات منع را حمل بر کراهت کند .
پیغمبر اکرم زنان را اجازه می داد که به خاطر حاجتی که دارند بیرون روند و کار خویش را انجام دهند .
اختلاط زن و مرد از نظر اسلام اسلام به خطرات ناشی از روابط به اصطلاح آزاد جنسی کاملا آگاه است.
نهایت مراقبت را دربرخوردهای زنان و مردان اجنبی دارد.
تا حدودی که منجر به حرج و فلج نشود، طرفدار دورنگهداشتن زنان از مردان است.
اسلام در عین اینکه به زنان اجازه شرکت در مساجد رامی دهد دستور می دهد به صورت مختلط نباشد، محلها از یکدیگر جدا باشد.
می گویند پیغمبر اکرم درزمان حیات خویش اشاره کرد که در ورودی زنان به مسجد از در ورودی مردان مجزا باشد.
روزی اشاره به یکی از درها کرد و فرمود: لو ترکنا هذا الباب للنساء » " یعنی خوب است این در را به بانوان اختصاص بدهیم.
بعدها عمر صریحا نهی کرد که مردان از آن در وارد شوند و نیز می گویند: پیغمبر اکرم دستور داد که شب هنگام که نماز تمام می شود، اول زنها بیرون بروند، بعد مردها، رسول خدا خوش نمی داشت که زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند.
زیرا فتنه ها از همین اختلاطها بر می خیزد.
رسول خدا برای اینکه برخورد و اصطکاکی رخ ندهد دستور می داد مردان از وسط، و زنان از کنار کوچه یا خیابان بروند.
یک روز رسول خدا در بیرون مسجد بود.
دید مردان و زنان باهم از مسجد بیرون آمدند.
به زنها خطاب کرد و فرمود بهتر اینست شما صبر کنید آنها بروند.
شما از کنار بروید و آنها از وسط .فقهاء به همین مناسبت فتوا می دهند که اختلاط مردان و زنان مکروه است.
آنچه اسلام می گوید نه آن چیزی است که مخالفان اسلام، اسلام را بدان متهم می کنند، یعنی محبوسیت زن در خانه ، و نه نظامی است که دنیای جدید آنرا پذیرفته است و عواقب شوم آن را می بیند، یعنی اختلاط زن و مرد در مجامع.
حبس کلی زن در خانه، نوعی مجازات بود که به طور موقت در اسلام برای زنان بدکار مقرر شد.
«و اللاتی یأتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعه منکم فان شهدوا فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفاهن الموت او یجعل الله لهن سبیلا سوره نساء، آیه .
15».
زنانی از شما که مرتکب زنا می شوند ، چهار شاهد بر آنان بگیرید .
اگر چهار شاهد شهادت دادند آنان را در خانه حبس کنید تا عمرشان به پایان رسد یا خدا راه دیگری بر ایشان معین کند.
مفسران می گویند : مقصود از راه دیگر اشاره بدینست که این حکم موقت است و در آینده حکم دیگری برای آنان خواهد آمد .
آیه 2 از سوره نور که حکم زانی و زانیه را بیان کرده است همان است که این آیه با اشاره آنرا وعده داده است .
مقصود اینست که اسلام ، با اختلاط مخالف است نه با شرکت زن در مجامع هرچند با حفظ حریم .
اسلام می گوید : نه حبس و نه اختلاط بلکه حریم .
سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شده اند ولی همواره اصل " حریم " رعایت شده است .
در مساجد و مجامع ، حتی در کوچه و معبر ، زن با مرد مختلط نبوده است .
شرکت مختلط زن و مرد در برخی مجامع ، مانند برخی مشاهد مشرفه که در زمان ما محل ازدحام فوق العاده است برخلاف مرضی شارع مقدس اسلام است .
حضور زن در اجتماع با توجه به فلسفه پوشش اگر کسی بگوید زن را باید در خانه حبس و در را به رویش قفل کرد و به هیچ وجه اجازه بیرون رفتن از خانه به او نداد ، البته این با آزادی طبیعی و حیثیت انسانی و حقوق خدادادی زن منافات دارد .
چنین چیزی در حجابهای غیر اسلام بوده است ولی در اسلام نبوده و نیست .
شما اگر از فقهاء بپرسید آیا صرف بیرون رفتن زن از خانه حرام است ؟
جواب می دهند نه .
اگر بپرسید آیا خرید کردن زن هرچند فروشنده مرد باشد حرام است ؟
یعنی نفس عمل بیع و شراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است ؟
پاسخ می دهند حرام نیست .
آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است ؟
باز هم جواب منفی است چنانکه در مساجد و مجالس مذهبی و پای منبرها شرکت می کنند و کسی نگفته است که صرف شرکت کردن زن در جاهائی که مرد هم وجود دارد حرام است .
آیا تحصیل زن ، فن و هنر آموختن زن و تکمیل استعدادهائی که خداوند در وجود او نهاده است حرام است ؟
باز جواب منفی است .
فقط دو مسأله وجود دارد ، یکی اینکه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمائی و تحریک آمیز نباشد.و دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب می کند که خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد .
البته مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بیشتر .
گاهی ممکن است رفتن زن به خانه اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد .
فرض کنیم زن می خواهد به خانه خواهر خود برود و فی المثل خواهرش فرد مفسد و فتنه انگیزی است که زن را علیه مصالح خانوادگی تحریک می کند .
تجربه هم نشان می دهد که اینگونه قضایا کم نظیر نیست .
گاهی هست که رفتن زن حتی به خانه مادرش نیز برخلاف مصلحت خانوادگی است ، همینکه نفس مادر به او برسد تا یک هفته در خانه ناراحتی می کند ، بهانه می گیرد ، زندگی را تلخ و غیر قابل تحمل می سازد .
در چنین مواردی شوهر حق دارد که از این معاشرتهای زبانبخش - که زیانش نه تنها متوجه مرد است ، متوجه خود به زن و فرزندان ایشان نیز می باشد - جلوگیری کند .
ولی در مسائلی که مربوط به مصالح خانواده نیست دخالت مرد مورد ندارد .در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد .
حجاب در اسلام یک وظیفه ای است بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند .
این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود .
اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی ، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را " زندانی کردن یا " بردگی " نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل " آزادی " فرد نمی توان دانست از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند ، و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زن و شوهر می گردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود .
اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد .
برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم می آمیز دل ، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.
پوشش زن در اجتماع از دیدگاه قرآن و اسلام لزوم حضور یا عدم لزوم حضور زن در اجتماع ، قعالیتهای گوناگون او در اجتماع از جمله مسائلی است که ارتباط نزدیک با مسئله حجاب دارد .
در نگاه آغازین ، شاید طرح این بحث زاید به نظر آید و چنین پنداشته شود که لزوم حضور زن در اجتماع و شرکت او در صحنه های مختلف اجتماعی و سیاسی تردید بردار نیست .
اما توجه به آراء و اندیشه های عالمان و نیز داوریهای برخی از قشرهای جامعه ، این پندار را ناصواب می نمایاند .
در هر حال ، گویا لزوم و وجوب حجاب ، بهترین و محکمترین دلیل حضور زن در اجتماع است .
چون حجاب و لزوم تستر زن در مقابل نامحرم و در ارتباط با اجنبی است .
و روشن است که اگر زن می بایست در گوشه ای به دو از انظار ، نگاه داشته شود و حضور در عینیت جامعه نداشته باشد از این لزوم تستر به گستردگی و حساسیت سخن گفتن ، چه معنایی داشت ؟
از این آیه الهی مطلب یاد شده را به روشنی توان دریافت : « انما المومنون الذین امنوا بالله و رسوله و اذا کانوا معه علی امر جامع لم بذهبوا حتی یستاذنوه.» ( سوره نور آیه 63) ترجمه : مومنین ، کسانی هستند که به خدا رسول ایمان آورده و در مسائل و امور اجتماعی ، مشارکت نموده و ترک نمی کنند ، مگر اینکه اجازه بگیرند .
استاد جوادی آملی در تفسیر ( امر جامع ) می نویسد : « امر جامع ، همان مسائل جمعی یک نظام است مثلا جریان نماز جمعه یک امر جامع است .
تظاهرات علیه طغیان و استکبار ، حضور در انتخابات ؛ تایید رهبر و مسئولین اسلامی ؛ تایید خدمتگزاران راستین ، امر به معروف عمومی و نهی ازمنکر جمعی و صدها نمونه از این قبیل همه امور جامع هستند .
لذا خداوند در این بخش از قرآن می فرماید .
مومنین راستین کسانی هستند که هیچ امر جامع رهبرشان را تنها نگذارند ( زن در آئینه جلال و جمال ص 292) ملاحظه می کنیم اطلاق آیه به گونه ای است که این حکم برای زن و مرد ( هر دو ) قابل اجرا است .
چنانکه دیدیم قرآن کریم ، در جمله ای کوتاه که ابعادی وسیع و مفهومی گسترده دارد ، به این نکته تاکید ورزیده است .
در آیه ای دیگر می خوانیم : « ...
و عاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فعسی آن تکرهوا شیئا و یجعل الله فی خیرا کثیرا » ( سوره نساء آیه 19) برخی از مفسران ، این آیه را نیز دلیل بر جواز حضور زن در اجتماع دانسته اند .
استاد جوادی آملی می نویسد : « اما در این بخش ، قرآن ما را متوجه کرده و می فرماید : با زنها معاشرت نیک داشته باشید و زن را چون مرد در مجامعتان راه دهید و اگر خوش آیندتان نیست که آنها در مجامعتان شرکت کنند این کار ناخوشایند را بکنید چرا که ممکن است خیر فراوانی در آن باشد و شما نمیدانید ( زن در آیننه جلال و جمال ص 369 ) بر آنچه از این دو آیه استفاده شد ، روایتی نیز به روشنی دلالت دارند : آنگاه که عمر به یکی از همسران پیامبر در مورد خروجش از منزل اعتراض می کند ؛ در پاسخ این اعتراض ، حضرت فرمودند : خداوند به شما اجازه داده که برای بر آورده شدن نیازهایتان از منزل خارج شوید .
( الحجاب : مودودی ص 314 باب 327) بر اساس آنچه از این آیات و روایت ، بهره گرفتیم این کلام پیامبر که به حضرت علی فرمودند : ای علی !
بر زنان اقامه نماز جمعه و نماز جماعت و اذان و اقامه لازم نیست .
باید در حد رخصت باشد نه عزیمت ، بدین معنا که الزام از زن گرفته شده است و روایت در جهت بیان عدم وجوب و تجویز عدم شرکت است در مقابل بیانات صریح و تندی که لزوم شرکت در جمعه و جماعات را می رساند .
در مورد نماز جماعت ، آنچنان اهمیت داده شده که پیامبر اکرم برای جلوگیری از نفاق منافقان فرمان می دهد : کسانی را که در نماز جماعت شرکت نمی کنند و تدریجا قصد توطئه و تضعیف اسلام را دارند و نیز آنها را که دسترسی به نماز جماعت دارند ولی نماز جماعت را گرامی نمی دارند و در آن شرکت نمی کنند ، تعزیر کنید بدین شکل که خانه های آنها را بر سرشان خراب کنید .
براین اساس ، شرکت در نماز جماعت و جمعه لازم و ضروری است از آنجائیکه این تکالیف همراه با دشواری و مشقت است الزام از زن برداشته شده نه اینکه اگر مشقتها را بر خود هموار ساخت و در نماز جماعت یا جمعه شرکت جست پذیرفته نباشد یا اجر نداشته باشد .
چرا از دیدگاه اسلام حقوق زن خیلی کمتر از مرد و یا به عبارت بهتر گویا زن در خدمت مرد آفریده شده است ؟
پرسش:چرا از دیدگاه اسلام حقوق زن خیلی کمتر از مرد و یا به عبارت بهتر گویا زن در خدمت مرد آفریده شده است ؟
چرا زن حقیر شمرده شده است ؟
پاسخ : قبل از هر چیز لازم به ذکر است که ، آنچه حقیقت انسان را تشکیل مى دهد قلب و روح انسانى است از دیدگاه قرآن زن و مرد از نفس واحده هستند .
«یأیّها النّاس اتقوا ربکم الذى خلقکم من نفس وحده و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً کثیراً و نساء» (نساء/1) ، بنابراین مایه اصلى زن و مرد یکى بوده و هیچ یک بر دیگرى ترجیح ندارد ، به بیان قرآن هر دو مکمل و نیازمند هم هستند .
«و من ءَایتِهِ أن خلق لکم من أنفسکم أزوجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فى ذلک لأَیت لقوم یتفکرون » (روم /21) عمده تفاوتهایى را که مى توان در نظر گرفت ، عبارتند از: تفاوتهاى روحى روانى ، که خداوند زن را با عاطفه تر و مرد را عقلانى تر خلق کرده که هر دو در کنار هم مکمل هم هستند; و تفاوتهاى جسمانى; مذکر و مؤنث بودن - ، اما در مسایل ارزشى قرآن هر دو را یکسان دانسته و ملاک برترى و ترجیح را تقواى بیشتر انسان قرار مى دهد ، چه زن باشد چه مرد .
«یأیها الناس إنّا خلقنـکم من ذکر و انثى و جعلنـکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اکرمکم عنداللّه أتقئکم ان اللّه علیم خبیر» .
(حجرات /13) خداوند در مورد اعمال ، با مکلفین یکسان برخورد مى کند .
«انى لا اضیع عمل عـمل منکم من ذکر او انثى بعضکم من بعض ..
.» (آل عمران /195) ، نزد خداوند عمل صالح ملاک است ، از هر کس که باشد «من عمل صـلحاً من ذکرا و انثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیوه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون » (نحل /97) ، بنابراین اینجا باید میان مسایل حقوقى و ارزشى فرق گذاشت ، چرا که قرآن در مسایل ارزشى زن و مرد را یکسان دانسته ، چون انسانیت آنها مورد نظر است ; اگر مى بینیم قرآن در جایى از مردان شایسته سخن مى گوید ، (شخصیتى همچون لقمان حکیم ; لقمان /12) ، در جایى دیگر از زنان شایسته نیز نام مى برد .
(مثل : همسر فرعون ، 11/تحریم و حضرت مریم ; 43/آل عمران و..
.) و در این زمینه قرآن همچنان که همه حقایق را بیان کرده ، از مقام والاى زن نیز دفاع نموده و حقیقت وجودى شخصیت او را معرفى کرده است .
اما در مسایل حقوقى چون تفاوتهایى میان زن و مرد وجود دارد و یکسان نیستند ، به طور طبیعى حقوق این دو نمى تواند یکسان باشد; ممکن است حقوقى مربوط به زنها باشد و مردان از آن بى بهره باشند و بالعکس .
در برخى از جوامع ، حقوق زنان پایمال شده ، مثل برخوردى که در دوران جاهلیت با دختران داشتند و آنها را زنده به گور مى کردند ، اما قرآن نهایت حمایت خود را از آنها نموده و مى فرماید: «و اذا بشّر احدهم بالانثى ضللّ وجهه مسوداً و هو کظیم * یتوارى من القوم من سوء ما بشّر به أیمسکه على هون ام یدسّه فى التراب الأَ ساء ما یحکمون » (نحل /58 ، 59) ، قرآن با توجه به اختلاف تکوینى زن و مرد ـ جز در موارد مخصوص که فرق گذاردن بین این دو جنس لازمه وجود و ذات آنان است ـ تمام حقوقى که براى مردان قرار داده ، براى زنان نیز مقرر کرده است و در مواردى که براى یکى از این دو جنس حقوق بیشترى قرار داده ، وظایف بیشترى نیز بر عهده او نهاده است .
در زمینه تساوى حقوق مى فرماید: «و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضکم على بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن ..
.» (نساء/32) ، آرزو مکنید چیزهایى را که خداوند برخى را بر برخى دیگر به آن فزونى داده است ، مردان را از آنچه کرده اند بهره اى است و زنان را از آنچه کرده اند بهره اى » .
در این قسمت به بخشى از حقوق زنان در اسلام اشاره مى کنیم : 1- حقوق اجتماعى; که از جمله حقوق اجتماعى ، حقوق خانواده است : مثل : حق انتخاب همسر ، مسکن ، مهر ، نفقه ، حضانت اطفال تا سنین معین ، حق دریافت اجرت براى کارهاى خانه و..
2- حق مالکیت به نحو استقلالى در کنار مردان .
«للرجال نصیب مما ترک الولدان و الأقربون و للنساء نصیب مما ترک الولدان و الأقربون مما قل منه أو کثر نصیباً مفروضاً» (نساء/7) مگر در مورد نذر در مسایل فقهى که احکام خاص خود را دارد .
3- از نظر قرآن حضور زن در اجتماع و بیرون از خانه در صورتى که موجب اخلال در روابط خانوادگى و عفاف او نشده و شوهرش او را منع نکند ، جایز است ، چنانکه دختران شعیب چنین بودند .
(قصص /23 - 28) 4- در اسلام با توجه به لطافت روحى و جسمى زن که مقتضاى آفرینش حکیمانه اوست ، از برخى کارهاى سخت و دشوار همچون شرکت در جهاد و قضاوت و..
- مگر در موارد خاص - معاف شده است .
در پایان لازم به ذکر است که نوشتن تمام حقوق زنان در اسلام مستلزم وقت ، حوصله و امکانات بیشترى است که مى توان براى اطلاع بیشتر به منابع ذیل مراجعه نمود .
همچنین زن در برابر حقوقى که دارد ، وظایفى نیز دارد که باید به آنها عمل کند که در قرآن به بسیارى از آنها اشاره شده است .• پاسخ بخش دوم : در اسلام ، بین زن و مرد ، تفاوت حقوقى است نه ارزشى ، و هر کدام از تفاوت هاى حقوقى ، بر اساس دلیل و فلسفه خاصِ عقلى و عرفى و موقعیت اجتماعى و طبیعى استوار است .
آیات متعددى ، عدم تفاوت ارزشى و انسانى را بیان مى کند: آیه 35 احزاب ، زن و مرد را همچون دو کفه ترازو در کنار یکدیگر قرار مى دهد .
در آیه 97 نحل «من عمل صـلحاً من ذکر أو أنثى..
.» ملاک پاداش الهى را در عمل صالح براى هر دو قایل است .
در آیه 13 حجرات «إنّ أکرمکم عند اللّه أتقئکم » ملاک برترى و فضیلت را براى هر دو بیان کرده .
در آیات «یأیّها النّاس » و «یـأیّها الّذین ءامنوا» هر دو را در یک صف قرار داده و..
افزون بر اینکه به دلیل مظلومیت زن در طول تاریخ ، قرآن بیشتر از آنها دفاع کرده است که در صورت تمایل مى توانید به تفسیر نمونه ، جلد 2 ، صفحات 113 و 105 ، 112 ، 110 و جلد 3 ، صفحات 274 ، 319 ، 224 ، 263 ، و جلد 4 ص 147 ، و جلد 11 ص 274 ، جلد 17 ص 308 و 313 ، ج 20 ص 483 ، ج 22 ص 35 ، ج 23 ص 418 و..
مراجعه کنید .
تنها مطلبى را که باید به آن توجه کرد ، مسأله تفاوت هاى روحى و جسمى و موقعیت زن و مرد و تفاوت حقوقى آنها است .
و مسأله دیه هم از همین قبیل است .
کمتر بودن دیه زن از مرد ، در ظاهر بیان کننده فضیلت مرد است ; در حالى که اولا ، این یک مسأله حقوقى است نه ارزشى ، و ثانیاً ، این کار عین عدالت و حکمت است .
همان طور که در مورد ارث و..
چنین است .
ما فقط یک بُعد قضیه را مى بینیم ; امّا اسلام تمامى ابعاد را ملاحظه مى کند; به عنوان نمونه ، چون مردان غالباً عضو مؤثر اقتصادى در خانواده هستند ، اگر دیه بیشترى به آنان تعلق نگیرد به خانواده و فرزندان او لطمه وارد مى شود; مثلا اگر مردى زنى را بکشد ، اولیاى دم مى توانند قصاص کنند ، در صورتى که نصف دیه مرد را پرداخت نمایند; به خلاف آنجا که زنى مردى را بکشد; چون درست است که مرد گناه کار است ; امّا زن و بچه او که واجب النفقه او هستند .
گناهى مرتکب نشده اند و اسلام با رعایت حقوق آنها ، از این خلأ اقتصادى خانواده جلوگیرى مى کند .
در ضمن زنانى که خودشان نان آور هستند ، موارد استثنایى اند و احکام و قوانین الهى بر محور کل مردان با کل زنان دور مى زند .• اشتغال زنان - دیدگاه اسلام یا نفسانیت؟
متاسفانه در بحثهایی که به نوعی مربوط به عقیده و جهانبینی میشود به دلیل این که جهان بینی مبنای عملکرد است مشاهده می کنیم افراد مختلف برای اینکه آن عملی را که از پیش در ذهن دارند و دلشان (نفس بد اندیش ) می خواهد که آن عمل را انجام دهند سعی می کنند برای خود صغری و کبری بچینند و آن نتیجه ای را که خودشان میخواهند را استحصال کنند .
ما معتقدیم که دین مبین اسلام که از طرف خدا (یعنی همان کسی که ما و جهان را آفریده و به آن عالم است و همه شئون آن را تدبیر می کند ) به دست پیامبر اسلام و ائمه معصو مین علیهم السلام به ما رسیده و در همه شئون حتی جزئی ترین آنها برنامه هایی حیات بخش دارد و عقل آدمی اقتضا میکند که در باره نطرات آنها در موضوعات مختلف زندگی جستجو کنند و از دستوراتشان پیروی محض داشته باشند .
و این اصاعت محض از پیشوایان معصوم نشان دهنده عقل و کاملا مطابق آن است .
(البته این ادعا کاملا قابل اثبات است و من حاضرم در این مورد با هر کس که در آن شبههای دارد وارد بحث شوم ) به طوری که در روایت میزان عقل با میزان اطاعت را بطه ای مستقیم دارند .
و در تعریف عقل از امام صادق علیه السلام در کافی روایت است که العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان یعنی عقل همان چیزی است که خدا به وسیله آن پرستیده میشود و بهشت با آن به دست می آید .
پس از این مقدمه پر سش من این است که آیا دین ما برای موضوع مهم حضور زن در اجتماع ( به خصوص اشتغال اقتصادی به معنای عام آن ) دستوری نداده است ؟
واگر دستوری دارد این دستور را در کجا باید جستجو کرد ؟
حال اگر معلوم شد که دین ما برای این مسئله مهم دستوراتی دقیق دارد که دارد پیروی از نظرات دیگران حتی اگر بزرگترین فیلسوفان و روانشناسان و جامعه شناسان باشند چیزی جز بی عقلی است ؟
آیا این پیروی از نفسانیت نیست ؟
در آخر عرض می کنم که هدف من از طرح این بحث شناخت نظر اسلام (قرآن ، حدیث ، فعل معصوم ، اجماع علما و عقل ) در ارتبا ط با موضوع و روشن شدن مرز های عقاید اسلامی با نظرات نفسانی است و از خداوند متعال در خواست میکنم که ما را به عمل بعد از علم موفق بدارد ولئن اتبعت اهوائهم من بعد ما جائک من العلم انک اذا لمن الظالمین ای پیامبر اگر بعد از علم به حق از هوای نفس آنها پیروی کنی در این زمان از ظالمان خواهی بود .