انقلاب صنعتی را به واقع می توان یکی از رخدادهای مهم تاریخ بشر به حساب آورد از آن بابت که کمتر رویدادی را در جهان می توان ذکر کرد که تا بدین حد در جوانب ابعاد حیات انسان اثر گذارده باشد .
شیوه زندگی و اصولا” طرز فکرها در رابطه به آن دگرگون گردید ، اندیشه هایی جدید در رابطه با حیات نوین پدید آمدند که دامنه آن بزودی در اقصی نقاط جهان گسترده شده و حتی کشورهای غیر صنعتی را هم زیر پوشش قرار دارند . اخلاق که تا آن روزگار بیشتر جنبه تعیینی داشت به مرحله استنابطی رسید و هر گروه و طرفدار مکتبی کوشیدند که آن را بر اساس دید و برداشت خود تبیین کنند ، ارزشهای گذشته به ویژه در زمینه روابط زیر سئوال قرار گرفتند و چه بسیار از آنها که فانی شده و به جایش ارزشهای دیگری پدید آمدند .
از جمله مؤسسات و نهادهایی که در سایه این تحول بزرگ دگرگون گردید مساله خانواده و ارزش و قداست آن بود . ما حتی از اوائل قرن بیستم شاهد عملکرد و طرز فکرهایی هستیم که در آن سعی به فسخ بنیاد خانواده و طرد آن بود و خدای می داند که این اندیشه زهرآگین چه فاجعه ای برای بشر آفریده است .
نهضت صنعتی عاملی بود که در آن سرمایه داران کوشیدند برای دستیابی به کار بیشتر و فردی کمتر زنان را از خانواده ها به بیرون کشند و به سوی کارخانه ها گسیل کردند و این امر با فریب و حقه و تحت عنوان دادن حق آزادی به زنان و تساوی حقوق آنها با مردان آنچنان فلاکت و بیچارگی برای این طبقه بوجود آورد که وصف ناشدنی است . و شما در دنیای غرب هر روزه صبح ها بانوانی خواب آلود را می بینید که دست کودکان خواب آلود خود را گرفته و منتظر قطار یا اتوبوسی هستند که بیاید و جگرگوشه شان را به پرورشگاه و مهدکودک ها بسپارد و این جدایی خود منشاء پیدایش عقده ها و نابسامانی ها و در سنین بعدی حیات کودکان است موجب پیدایش بزهکاری هایی است که همه روزه تکرار می شود .