قال الله تعالی : و نریدان نمن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الوارثین .
بامداد مبارک ، فرخنده و پرمیمنت روز پانزدهم شعبان سال دویست و پنجاه هجری طلوع میکرد ، و در امامت سرای حضرت امام حسن عسکری علیه السلام ، شور و هیجان و شوق و انتظار شدت می یافت .
ملائکه در آنجا بیش از هر وقت دیگر آمد و رفت داشتند .
انوار رحمت الهی در تابش و لمعان ، و فروغ فرو شکوه ایزدی درخشان بود .
در ملااعلی فرشتگان ، و کروبیان عالم بالا از نوزادی که هم اکنون در خاندان نبوت و ولایت قدم بعرصه اینجهان خواهد گذاشت و چهره نورانی ، و شمائل محمدی خود را بعالمیان نشان خواهد داد در سخن بودند .
بهشت را زینت میکردند تا محافل جشن و مجالس انس و ذوق ملکوتی برسرپا کنند .
غریو شادی و نغمه های روح بخش و طرب انگیز حورالعین بهشتیان را غرق در حظوظ روحانی کرده بود .
از شب نیمه شعبان دقایقی بیشتر باقی نمانده بود.
دقایقی که آرام آرام میگذشت و برای آنها که منتظر بودند بقدر سالها بود .
سرانجام شب بدقیقه آخر رسید و ثانیه شماری شروع شد ثانیه ها هم با کندی یکی پس از دیگری گذشتند ناگاه نور انیت و روشنی فوق العاده ای که بر نور چراغها غالب شد همه را از تولد نوزاد بشارت داد .
نوزاد به دنیا آمد و آخرین رهبر عالم بشریت ولی الله اعظم ، با جمال جهان آرای خود گیتی را مزین و روشن ساخت .
نرجس غرق در افتخار و مباهات گشت بانگ تکبیر و تحمید ، تسبیح توأم با فریادهای شادی و تهنیت و هلهله طنین انداز گشت .
نوزاد سربسجده گذاشت و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامت پدران بزرگوارش شهادت داد و با صدایی خوش و روح افزا این آیه مبارکه را تلاوت فرمود :
بسم الله الرحمن الرحیم .
و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض … نوزاد بدنیا آمد و عنایات الهیه برخاندان رسالت تکمیل شد .
بسم الله الرحمن الرحیم .
و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض … نوزاد بدنیا آمد و عنایات الهیه برخاندان رسالت تکمیل شد .
آری این افتخار مخصوص دودمان نبوت است که موعود و نجات دهنده بشر از تجاوز و ستم و آنکس که برای تاسیس سازمان جهانی اسلامی و اجراء نظام قرآنی قیام فرماید از آن خاندان با عظمت است .
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خوشدل بود که فرزندش مهدی به هدفهای رسالت و دعوت او جامه عمل میپوشاند و بخاندان خودبخصوص علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام مژده می داد که مهدی،همان کسی که با نهضت بیمانند خود بنیان شرک را ویران و اساس توحید ، یکتا پرستی رامحکم و استوار می سازد و فرمانروای کل جهان گردد از فرزندان آنها است .او است همان نابغه بی نظیری که انبیا و اولیاء ظهورش را مژده دادند و جهان بشریت را بقیام آن حضرت برای تشکیل حکومت حق و عدالت اسلام و صلح پایدار و بر چیدن بساط بیدادگران نوید دادند و همه را به آینده گیتی امیدوار ساختند .
شرح و چگونگی ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ( به طور اختصار ) باید دانست که روایات و احادیثی که دلالت برولایت و وجود حضرت ولی عصر (عج ) دارد بسیار است و سید علامه میر محمد صادق خاتون آبادی در کتاب اربعین می فرماید : درکتب معتبره شیعه زیاده از هزار حدیث روایت شده در ولادت حضرت مهدی علیه السلام و غیبت او و آنکه امام دوازدهم است و نسل امام حسن عسکری است و اکثر آن احادیث مقرون باعجاز است .
گزارش و تفصیلات ولادت سراسر برکت امام در کتب معتبره و اخبار مشروحاً بیان شده است .
از جمله این اخبار روایتی است که در ینابیع الموده ص 499 و 451 فاضل قندوزی که از علماء اهل سنت است و شیخ طوسی در کتاب غیبت و شیوخ دیگر روایت کرده اند و صدوق در کتاب کمال الدین بسند صحیح و معتبر از جناب موسی بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر علیهماالسلام از حضرت حکیمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقی علیه السلام که از بانوان با عظمت و شخصیت و فضیلت خاندان رسالت است حدیث کرده است .
حکیمه فرمود امام حسن عسکری (ع) فرستاد نزد من که عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است .
من عرض کردم : مادرش کیست ؟ فرمود :نرجس گفتم : فدایت شوم بخدا سوگند در او اثری نیست .
فرمود : همین است که برای تو می گویم .
حکیمه گفت : پس آمدم چون سلام کردم و نشستم نرجس خواست پای افزارم را بیرون آورد گفت ای سیده من و سیده خاندان من چگونه شب کردی ؟
گفتم :بلکه تو سیده من و سیده خاندان منی گفت : ای عمه این چه سخن است ؟!
گفتم : ای دخترم خدا امشب به تو پسری کرامت فرماید که در دنیا و آخرت آقا است .
پس او خجلت کشید و حیا کرد ،وقتی از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و در بستر خوابیدم چون نیمه شب رسید برخواستم برای نماز شب .
نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود .
من نشستم برای تعقیب و سپس خوابیدم و هراسان بیدار شدم او هم چنان خواب بود .
پس برخواست نماز شب را خواند و خوابید .
حکیمه فرمود : برای فحص از صبح بیرون آمدم فجر اول ظاهر شده بود هنوز نرجس در خواب بود درشک افتادم .
امام فریاد زد ، عمه شتاب مکن که مطلب نزدیک گردیده .گفت : نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم که ناگاه نرجس هراسناک بیدار شد من ببالینش شتافتم .
گفتم : ( بسم الله علیک ) آیا چیزی احساس می کنی ؟
گفت : بلی ای عمه .
گفتم :آسوده خاطر باش همان است که بتو گفتم .
حکیمه گفت :پس مرا سستی و از خودبیخودی فراگرفت و او نیز چنین شد وقتی بحس آقایم بیدارشدم جامه از روی نرجس بیکسو زدم و آقای خود را دیدم که در حال سجده است و مواضع سجودش را بر زمین گذارده ا و را در برگرفتم دیدم نظیف و پاکیزه است حضرت امام حسن عسکری به من صیحه زد : بیاور بنزد من پسرم را ای عمه .
او را نزد امام بردم امام دستهایش را زیر دوران و پشت او گذارد و پاهایش را در سینه خود قرارداد و زبانش را در دهان او نهاد و دست برچشمها و گوش و مفاصلش کشید .
پس فرمود : سخن بگو ای پسرم .
فرمود : اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له وان محمداً رسول الله پس بر امیرالمومنین و بر امامان تا پدرش صلوات فرستاد و سکوت فرمود .
امام فرمود : او را نزد مادرش بر تا باو سلام کند و به نزد منش آور .
پس او را نزد مادرش بردم بمادرش سلام کرد سپس او را برگرداندم در مجلس امام گذاردم .
فرمود : ای عمه روز هفتم که شد نزد ما بیا .
حکیمه فرمود : بامدادان رفتم که به امام سلام عرض کنم پرده رابالا زدم تا از آقای خود تفقد کنم او را ندیدم .
گفتم : فدایت شوم چه کرد آقای من ؟ فرمود ای عمه او را به آنکس سپردم که مادر موسی او را به او سپرد .
حکیمه گفت : روز هفتم که شد بنزد آنحضرت رفتم و سلام کردم و نشستم .
امام فرمود : پسرم را بنزد من بیاور پس من آقایم را در حالیکه در پارچه ای بود بنزد آن حضرت بردم .
با او مانند روز اول رفتار کرد پس زبان در دهانش گذارد مثل آنکه شیروعسل به او می دهد .
پس فرمود : سخن بگو : گفت :اشهد ان لا اله الله و صلوات بر محمد و امیر المومنین و امامان تا پدرش صلوات الله علیهم اجمعین فرستاد و این آیه را تلاوت کرد : بسم الله الرحمن الرحیم و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ماکانوا یحذرون موسی بن محمد بن قاسم راوی حدیث گفت این سرگذشت را از عقید خادم پرسیدم گفت : حکیمه راست فرموده است .
صدوق در حدیثی که در نهایت اعتبار و اعتماد است بواسطه احمدبن الحسی بن عبدالله بن مهران امی عروضی ازدی از احمدبن حسین قمی روایت کرده که چون خلف صالح متولد شد از ناحیه حضرت امام حسن عسکری نامه ای برای جدم احمد بن اسحق رسید بخط دست آن حضرت که توقیعات بهمان خط وارد می شد در آن مکتوب بود برای ما مولودی ولادت یافت باید در نزد تو مستور و از مردم پنهان بماند زیرا آنرا برکسی ظاهر نمیکنم مگر نزدیکتر را بواسطه نزدیکی او و ولی را بجهت ولایتش دوست داشتیم اعلام آنرا بتو تا خدا تو را به آن مسرور سازد مانند آنکه ما را با آن مسرور ساخت .
و در روایت مسعودی است که ااحمدبن اسحق به حضرت امام حسن عسکری (ع) عرض کرد وقتی نامه بشارت شما به ولادت آقای ما رسید باقی نماند از مردو زنی و نه پسری که بمرتبه فهم رسیده باشد مگر آنکه قائل له حق شد .
حضرت فرمود : آیا نمی دانید که زمین از حجه الله خالی نمی ماند .
و درحدیث دیگر شیخ ثقه جلیل فضل بن شاذان که پس از ولادت حضرت ولی عصر و پیش از وفات امام حسن عسکری (ع)« بین 255 تا 260 » وفات کرده در کتاب غیبت خود از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بواسطه محمدبن علی بن حمزه بن حسین بن عبیدالله بن عباس بن امیرالمومنین علیه السلام روایت کرده است که فرمود : متولد شد ولی خدا و حجت خدا بر بندگان خدا و جانشین من بعد ازمن ختنه کرده شده در شب نیمه شعبان سال 255 هنگام طلوع فجر و نخستین کسی است که او را شست رضوان خازن بهشت بود که با جمعی از ملائکه مقربین او را با آب کوثر و سلسبیل غسل دادند .
و در احادیث دیگر روایت است که وقتی امام عصر متولد شد حضرت امام حسن عسکری علیهما السلام دستور فرمود : ده هزار رطل نان و ده هزار رطل گوشت بین فقراء بنی هاشم تقسیم کنند و سیصد گوسفند عقیقه نمایند .
و نیز روایت است که در روز سوم ولادت پدر بزرگوارش او را باصحاب خود نشان داد و فرمود : این است امام شما بعد از من و جانشین من و او است همان قائمی که گردنها به انتظار او کشیده می شود پس وقتی زمین پر از جور و ستم شد ظاهر می شود و پرمیکند آنرا از عدل وداد .
نصربن علی جهضمی که از ثقات رجال اهل سنت است در کتاب موالیدالائمه نقل کرده که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام هنگام ولادت فرزندش محمد فرمود : گمان کردند ستمکاران که مرا میکشند و این نسل را مقطوع میسازند پس چگونه یافتند قدرت قادر را و او را مؤمل نام گذارد .
احمدبن اسحق اشعری از حضرت امام حسن عسکری روایت کرده است که فرمود الحمدلله الذی لم یخرجنی من الدنیا حتی ارانی الخلف من بعدی اشبه الناس برسول الله خلقاً و خلقاً یحفظه الله فی غیبته ثم یظهر فیملاء الارض قسطاً و عدلاً کماملئت جورا ًو ظلماً .
و برای اطلاع بیشتر از این بکتابهای حدیث مانند غیبت نعمانی و شیخ و کمال الدین و بحار الانوار و اثبات الهداه و اربعین خاتون آبادی و منتخب الاثر مراجعه شود .
امامت درپی شهادت حضرت امام حسن عسکری در تاریخ هشتم ربیع الاول سال دویست و شصت هجری قمری ، دوران امامت حضرت مهدی (ع) آغاز شد ، امّا نه به صورت آشکار همچون سائر ائمه ،بلکه امامتی پنهانی و پشت پرده .
بنابراین آن حضرت در سن پنج سالگی به منصب آسمانی و الهی امامت نائل آمدند .
غیبت صغری دوران هفتاد ساله اوّل امامت آن حضرت را دوران غیبت صغری می نامند .
و این بدان جهت است که درآن مدت ، افراد خاصی از محل آن حضرت اطلاع داشتند و اشخاصی بعنوان نمایندگان رسمی ایشان در بین مردم حضور فغال داشته و ضمن ابلاغ دستورات آن حضرت به شیعیان ، سؤالات و وجوهات مردم را نیز به ایشان می رساندند و پاسخهای لازم را منتقل می کردند .
این دوران با احتساب دوران زیست مخفی آن حضرت قبل از امامت به هفتادو چهار و بدون آن به شصت و نه سال می رسد .
نمایندگان خاص چهارنفر به ترتیب دارای سمت نمایندگی خاصه آن حضرت بوده اند که به ترتیب عبارتند از : الف – عثمان بن سعید عمروی ( روغن فروش ) .
دوران نمایندگی از سال 260 تا 280 قمری به مدت 20سال.
ب – محمدبن عثمان بن سعید ( فرزند نماینده اول ) .
دوران نمایندگی از سال 280 تا 305 قمری به مدت 25 سال .
ج – حسین بن روح .
دوران نمایندگی از سال 305 تا سال 326 قمری به مدت 21 سال .
د - ابوالحسن علی بن محمد سمری .
دوران نمایندگی از سال 326 تا سال 329 به مدت سه سال .
و پس از آن بود که دوران نیابت خاصه بسر آمد و دیگر کسی بعنوان رابط مستقیم بین امام زمان (عج) و مردم معرفی و انتخاب نشد .
نمایندگان عام چون آخرین نایب و نماینده خاص آن حضرت در سال سیصد و نه هجری از دنیا رفت ، باب نیابت خاصه نیز بسته شد و اداره امور مردم برعهده عالمان دین و راویان حدیث نهاده شد .
آن حضرت در پاسخ سؤالات ارسالی اسحاق بن یعقوب که بوسیله محمدبن عثمان بین سعید به محضرشان رسید مرقوم داشتند که پس از پایان دوران غیبت صغری بر مردم است که به نمایندگان عام من که همانا علما و راویان حدیث هستند مراجعه کنند که آنان حجت من بر مردم و امناءالهی در تبیین حلال و حرام دین هستند .
و نیز مرقوم داشتند که در امور خود به فقیه و عالمی که پرهیزگار ، هوی گریز ، دین باور و دین نگه دار ، و گوش به فرمان اوامر مولایش باشد مراجعه کنید و بدانید که همهعلما اینگونه نیستند بلکه بعضی از آنها دارای این شرائط هستند و قابلیت نیابت و نمایندگی را دارا می باشند .
آخرین دیدار آخرین بار که دیگران حضرت مهدی را دیدند زمانی بود که بعد از شهادت امام عسکری (ع) که مأموران دولتی شدیداً در تکاپو برای یافتن و دستگیری آن حضرت بودند او را در سرداب مقدس سامراءمشاهده کردند .
جزئیات آن جریان بدین شرح است : شخصی بنام رشیق می گوید که خلیفه معتضد مرا با دونفر دیگر به سامراء فرستاد تا به خانه امام حسن عسکری (ع) « که خود ، آدرسش را به ما داد » وارد شده و هرکس را در خانه یافتیم سرش را برای او بیاوریم .
ماچنان کردیم و به سامراء رفته و وارد خانه شدیم (آنجا سردابی بود ) و پرده ای آویخته دیدیم ، چون پرده را کنار زدیم دریای آبی در آن اتاق دیدیم که در منتهای آن حصیری بر روی آب قرارداشت و جوان زیبایی بر آن به نماز ایستاده بود .
همراهان من یکی پس از دیگری پا بدرون اتاق نهادند تا اورا دستگیر کنند ولی در آب افتادند و من به زحمت از غرق شدن نجاتشان دادم .
در این هنگام من از آن آقا عذرخواهی نموده و سامراء را ترک کردیم و به پایتخت رسیدیم و فوراً نزد معتضد رفته و جریان را نقل کردیم و او دستور داد هرگز این جریان را برای کسی نقل نکنیم و چون مارا تهدید بسیار کرده بود ( تا این فضیلت امام زمان (ع) برای مردم گفته نشود ) تا معتضد زنده بود این جریان را برای کسی نقل نکردیم .
هنگام ظهور این مطلب که آیا آن حضرت در چه زمانی ظهور می فرماید ، امری نیست که بتوان برای آن زمان خاصی تعیین کرد و حتی بر طبق صریح بعضی از روایات ، تعیین هر زمانی به شدت مورد تکذیب است .
تنها خداوند متعال است که از هنگام ظهور با اطلاع است و تا شرائط ظهور فراهم نشود امر ظهور تحقق نخواهد یافت .
محل سکونت یکی از مسائلی که برای همه جالب است بدانند ، اقامتگاه حضرت ولیعصر (ع) است .
اگر چه بصورت قطعی نمی توان برای آن حضرت محل سکونتی را مشخص نمود ولی مستفاد از روایات واخبارو ادعیه و توقیعات ناحیه مقدسه این مطلب به دست می آید که حضرت بطور کلی در بین مردم زندگی می کنند و بنابر روایتی در بازارها و شهر ها رفت و آمد دارند ولی مردم ایشان را نمی شناسند ، کمااینکه همه ساله حج به جا می آورند ولی حجاج ایشان را نمی شناسند و مؤید این مطلب است که عده ای آن حضرت را در جاهای مختلف دنیا و نیز در ایام حج در مکه و یا عرفات و منی زیارت کرده اند .
البته بیشتر تردد یا اقامت آن حضرت ( آنگونه که از روایات استفاده می شود ) درمدینه منوره ، عتبات عالیات و کوه رضوی و ذی طوی است .
حقوق امام زمان حقوق حضرت امام عصر (ع) برما و نیز بر همه انسانها به قدری زیاد است که هرگز قابل شمارش و احصاء نیست ، چون او قلب عالم امکان است و عصاره مخلوقات و فیض بخش عالم وجود .
در اینجا به طور اختصار به بعضی از حقوقی که آن حضرت برما دارند اشاره می کنیم .
حق وجود امام زمان (ع) علت وجودی برای تمامی موجودات هستند و لذا در نامه ای که از آن حضرت واصل شده مرقوم داشته اند :« ما ساخته شده بدست خداییم و شما ساخته شده به دست مائید » و این نیست مگر از آن جهت که ائمه اطهار (ع) اولاً واسطه بین خلق و خالقند و ثانیاً علت غایی و غرض حقیقی از تمامی آفرینش و خلقت هستند .
از همین جهت است که در دعای ندبه چنین وارد است که : « این السبب المتصل بین اهل الارض والسماء » و رسول خدا (ص) به امیر المؤمنین (ع) فرمودند :« ای علی !
اگر ما نبودیم خداوند متعال آدم ، حوا ، بهشت ، جهنم ، آسمان و زمین را نمی آفرید ».
حق بقاء پیغمبر اکرم (ص) فرمودند : خداوند ، آسمان را به برکت جانشینان دوازده گانه من از سقوط بر زمین نگه داشته و از اینکه زمین مردم را ببلعد جلوگیری کرده است .
حضرت علی (ع) فرمودند : اگر زمین بقدر یک ساعت بدون امام بماند ، اهل خود را مورد غضب قرار مید هد .
اگرچه گاهی حجت خدا بخاطر ظلم و جور مردم مخفی از نظرها باشد .
و در این رابطه روایات بسیاری وجود دارد .
حق ذوی القربی امام باقر (ع) فرمودند : انکه خدا به رسولش دستور داد به مردم بگوید که پاداشی برای رسالتش نمی خواهد بجز دوستی با ذوی القربی و خویشان آن حضرت ، منظور از آن ائمه اطهار هستند .
در حدیث است که چون امام زمان ظهور کنند ، نداآرند که :شما را بسوی خود دعوت می کنم زیرا من بر شما حقی بزرگ دارم و آن حق خویشاوندی من با رسولخدا (ص) است .
حق منعم از آنجا که ائمه اطهار واسطه وصول نعمتهای الهی به مردم هستند و بدین خاطر حق بزرگی بربندگان دارند ، حضرت مهدی نیز دارای چنین حقی می باشند .
امام صادق (ع) فرمودند : خداوند بوسیله ما درختان را به بار نشانید و آبها را جاری کرد و باران را نازل فرمود و گیاهان را رویانید .
و در حدیث است که سبزی درختان نیز از برکت وجود ائمه است .
حق پدری همانگونه که باعث وجود اولاد ، پدران هستند ، شیعیان هم ثمره درخت وجودی ائمه هستند ( شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا ) و لذا امام بر جامعه انسانی حق پدری دارد .
بعلاوه که رسولخدا فرمودند :من و علی پدران امت هستیم .
و امام رضا (ع) فرمودند : امام ، مونس و دوست شما و پدری مهربان برایتان است .
و به این مضمون ،روایات متعددی نقل شده است .
حق مولا شیعیان ، بندگانند ائمه مولا و آنان حق مولویت دارند و لذا در زیارت جامعه آمده است :« والسّاده الولاه».
معنای سیادت ائمه (ع) ، اولویت آنها در تمامی امور است ، کما اینکه به نص صریح قرآن و تفسیر متقن روایات ، پیامبر اکرم و ائمه اطهار نسبت به مؤمنین ولایت دارند و حتی از خود آنهانسبت به ایشان اولی هستند .
و لذا امام رضا (ع) فرمودند : مردم همه بندگان ما د رجهت پیروی و اطاعت از فرامین ما هستند .
حق عالم تردیدی نیست که عالم و معلم را بر متعلمین حقی مسلّم است و در قرآن کریم و روایات دینی توصیه های بسیاری بر تلمّذ نزد عالمان و سؤال از وارثان علوم نبوی شده است و ائمه اطهار همان راسخان در علم هستند که فراگیری از آنهامورد سفارش آیات و روایات است .
حق رهبر امام علی بن ابیطالب فرمودند : خداوند بواسطه رهبری و ولایت من ، حقی بر عهده شما گذاشته است .
امام باقر (ع) نیز فرمودند : رهبر را بر امّت حقی است و آن این است که مردم گوش به فرمانش باشند و از او اطاعت کنند .
و اینک رهبری تمامی جامعه بشری و مخصوصاً امت اسلامی و شیعیان پیرو ائمه در کف باکفایت حضرت ولیعصر است .
ایمان به غیب هسته مرکزی نبوات و ادیان حقه و مابه الامتیاز عمده مکتب انبیاو پیمبران از مکتبهای دیگر ایمان به غیب است .
انبیا ربط عالم محسوس و شهاده را بعالم معقو ل و غیب بیان می کنند و بشر را با عوالم غیب آشنا می سازند.
ایمان به غیب یعنی ایمان به امور و چیزهایی که از حواس ظاهره پنهان است خواه ادراک آن با حواس باطنه و قوه عاقله ممکن باشد مثل وجود خدا ، صفات ثبوتیه ، سلبیه او ، معاد ، بهشت ، دوزخ و فرشتگان و خواه ممکن نباشد مثل حقیقت ذات و صفات خداو حقیقت ملائکه و روح و خواه راجع به امور وحوادث گذشته و خواه مربوط به امور آینده باشد .
ایمان به خدا ، ایمان به ملائکه ، ایمان به عالم برزخ و بهشت و جهنم ، ایمان به وحی و آنچه پیغمبران از عوالم غیب و گذشته وآینده خبر داده اند همه ایمان به غیب است .
ایمان به غیب یا مستند بدلیل عقلی است یا دلیل نقلی و اگر مستند آن دلیل نقلی باشد باید آن غیب چیزی باشد که امتناع وجود یا وقوع آن از راههای خرد پند معلوم نشده و وجود و وقوع آنرا عقل احتمال بدهد .
وقتی عقل امکان وجود چیزی را تصدیق کرد یا بر اثبات امتناع آن راهی نیافت با دلیل نقلی معتبر باور آن جایز بلکه بحکم عقل لازم است .
ادیان آسمانی شرط قبول اعمال صالحه را ایمان به غیب می دانند و تعدیل اخلاق و تکمیل و تکامل فضایل انسانی را وابسته به آن می شمارند و اصولا دعوت پیغمبران و رهبران آسمانی در نفوسی تأثیر شایسته دارد که احتمال وجود عالم غیب و امور ماوراء این عالم محسوس را بدهند .
ایمان بظهور مهدی ، مصلح آخرالزمان نیز از جمله مطالب غیبیه ای است که پیامبر اعظم اسلام از آن خبرداده و تصدیق او واجب است .
همانگونه که وقتی پیغمبر خبر می داد احدی از مسلمانان در راستی گفتار و درستی اخبار آنحضرت شک و تردید نمی کرد ، و همه آنرا می پذیرفتند اکنون هم مسلمانان و مؤمنان بنبوت آن حضرت همین باور و ایمان را دارند .
پیغمبر از حوادث عظیمتر و شگفت انگیزتر از حضور حضرت مهدی علیه السلام خبرداد مثل تکویر شمس ، و تفجیر دریاها و انکدار و انتثار ستاره گان و تسییر کوه ها و انشقاق و انفطار آسمان و خروج دابه الارض و معاد و قیامت .
این ها همه خبر از غیب است و در قرآن پیش گویی و اخبار از حوادث آینده و چیزهای غیب بسیار است و ایمان به نزول وحی بر پیغمبر با ایمان به این امور ( اگر چه به طور اجمال باشد ) انفکاک ندارد .
روزی خواهد آمد که این حوادث و انقلابات عجیبی که پیغمبر و قرآن از آن خبر داده اند واقع می شود و روزی هم چنانچه قرآن خبرداده و پیامبر و اوصیاء آن حضرت در ضمن صدها روایات مژده داده اند مصلح آخرالزمان ظهور می کند و اسلام جهانگیر خواهد شد .
خبرهای غیبی پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه طاهرین علیهم السلام از آینده از حد تواتر گذشته و معتبرترین مدارک و اسناد تاریخی برآن دلالت دارد .
امروز از آغاز بعثت پیغمبر اعظم صلی الله علیه و اله وسلم باورکردن خبرهای غیبی آن حضرت آسانتر و منطقی تر است .
زیرا در آن زمن هنوز گذشت زمان صحت و درستی آن اخبار را تایید نکرده بود و هر چه ما به سوی عصر پیغمبر برگردیم و تاریخ را بسوی گذشته ورق بزنیم زمینه این باور کمتر می شود و بعکس هرچه جلو بیائیم و تاریخ اسلام را از آغاز بسوی آینده آن ورق بزنیم فکر و وجدان ما برای پذیرفتن این اخبار آماده تر و ایمان ما کاملتر می گردد .
گذشت زمان و حوادث آینده روشن کرد که پیامبر اسلام آینده را در روشنایی وحی پیش بینی کرده و می دیده و هرچه جلوتر آمدیم این روشنایی بیشتر شد .
آنگاه که این آیه را تلاوت می کرد : وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله و ادعو اشهدائکم من دون الله ان کنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوالنارالتی و قودهاالناس و الحجاره اعدت للکافرین ( البقره 23-24)، و آن زمان که می خواند : لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لایاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا ً ( الاسراء – 88) آنروز که صدو چهارده سوره قرآن را صدو چهارده معجزه جاودان اعلام می کرد .
وخبر میداد هرگز مانند یکی از این سوره ها هم نتوانید بیاورید و جن و انس از آوردن بمانند قرآن ناتوانند .
آنروزگاری که پیغمبر به مسلمانان می فرمود : شما کلمه توحید را بگویید و خدای یگانه را بپرستید تا عرب تسلیم شما شود و گنج های کسری و قیصر به دست شما افتد و کشورها را فتح کنید.
آنروزکه می فرمود : زمین برای من جمع شد و خاور تا باخترش را به من نشان دادند و ملک امت من به آنچه برایم جمع گردید خواهد رسید .
آنروزکه از فتح مکه ، بیت المقدس ، یمن ، شام و عراق ،مصر و ایران سخن می گفت و آن روز که در مکه به مشرکین فرمود اجساد شما در (قلیب ) افکنده می شود و از حال ابی سفیان خبر میداد که جنگ احزاب را برپا مینماید .
درآنوقتی که از فتح خیبر به دست علی علیه السلام خبر می داد و ابی ذر را از آینده اش باخبر می ساخت که تنها زندگی خواهی کرد و تنها از دنیا خواهی رفت .
آنزمن که پیش از جنگ بدر از کسانیکه از سپاه کفار در بدر کشته می شوند اطلاع میداد و می فرمود : اینجا فلان کشته می شود و در این زمین فلان و یکایک کفاری را که در جنگ بدر کشته شدند نام برد .
در آن زمن که به عمار می فرمود : تو را گروه یاغی می کشند و به دختر عزیز و گرامیش فاطمه علیها السلام می فرمود : تو اول کسی هستی از اهل بیت من که به من ملحق خواهی شد و به زنان خود می گفت :کدام یک از شمااست که سگان خواب بر او بانگ زنند و سوار برشتر گردد و در اطراف او خلق بسیار کشته شوند و به عایشه فرمود : نگاه کن که تو آن زن نباشی و طبق روایت بیهقی در (المحاسن و المساوی 76 ج ا ) به او فرمود : چگونه ای حمیرا آنگاه که سگان حواب بر تو بانگ زنند و تو چیزی را طلب می کنی که از آن برکناری و به زبیر از جنگ جمل و طرفیت او با علی علیه السلام خبرداد .
آن روز که شهادت یافتن علی وحسن و حسین را صریحاً اعلام می فرمود و در آن زمان که از جنگ علی با ناکثین و قاسطین و مارقین خبر می داد و قتل ذوالثدیه خارجی را در جنگ نهروان و خصوصیات و نشانی هایش را پیش بینی می کرد و از فتنه های بین امیه و بنی الحکم و حکومت آنان و شهادت اهل عذرا ( حجرو اصحاب او) مردم را مسبوق می ساخت .
آنروزها مسلمانان همه این خبرهای غیبی را باور می کردند چون پیغمبر خدا از آن خبر داده بود .
چون ایمان برسالت خبر دهنده داشتند ، چون معنی قبول رسالت و نبوت ایمان به صحت و درستی خبرهای پیامبر از غیب است ولی هرچه اسلام جلوتر آمد و صفحات تاریخ ورق می خورد این خبرهای غیبی بیشتر توجه مردم را جلب کرد و آنهایی که کم باور بودند هم باورشان زیاد و ایمانشان محکم و استوار گردید .
خطباءو بلغاء عصر رسالت از آوردن مثل سوره ای از سوره های قرآن عاجز شدند ، و تا زمان ما که یکهزارو چهارصد سال از آغاز نزول قرآن گذشته و این همه دانشمندان سخنور و ادبا و بلغا و سخندانان مشهور که در این چهارده قرن دنیا بخود دیده و اکنون د رجهان از مسیحی ها و دشمنان اسلام از عرب های مسیحی و دیگران سخن شناسان و سخنوران و فصحاءبسیار هستند کسی نیست که بتواند حتی مانند یکی از سوره های سه آیه ای قرآن بیاورد ، اعجاز قرآن و صدق این خبر غیبی از زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم آشکارتر گشته زیرا اگر امکان داشت با شدت دشمنی و خصومتی که با اسلام دارند تاکنون صدها کتا بمانند قرآن تألیف شده بود .
اگر امکان داشت دستگاههای استعماری مسیحی شرق و غرب و مؤسسات تبلیغی آنها و سائر دشمنان اسلام چنین موضوعی را در مسابقه گذارده و با تعیین ملیاردها جائزه آنرا عملی می ساختند.
غزوه بدر جلوآمد و کسانیکه پیغمب ر(ص) نام برده بود کشته شدند و اجسادشان را در (قلیب ) افکندند ، جنگ احزاب را ابوسفیان برپا کرد .
پیغمبر اکرم مکه را فتح کرد و به زودی مسلمانان بیت المقدس ، شام ،عراق و مصر و ایران و کشورهای دیگری را فتح نمودند .
خیبر به دست علی (ع) فتح شد .
ابوذر در ربذه ، تنها از دنیا رفت .
عمار را سپاه معاویه که همان فئه باغیه بودند کشتند .
حجر و اصحابش را به امر معاویه در عذراء دمشق شهید کردند .
بعد از پیغمبر اول کسی که از خاندان آن حضرت از دنیا رفت و به او ملحق شد فاطمه زهرا بود .امیرالمومنین و حسن و حسین به همان تفصیلی که پیغمبر خبر داده بود شهید شد ند .
علی (ع) با ناکثین و قاسطین و مارقین جهاد کرد و ذوالثدیه در جنگ نهروان کشته شد .
عایشه جنگ جمل را بر پا کرد و در حوأب سگان بر او بانگ کردند و خلق بسیار را بکشتن داد .
بنی امیه بر مردم تسلط و بنی الحکم سلطنت یافتند و اسلام روز سرخی را که پیغمبر اعظم خبرداده بود ازستم آنهادید.