دانلود مقاله شیطان اولین کسى که بیعت مى کند

Word 47 KB 14151 8
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • سلمان مى گوید: وقتى پیغمبر اسلام رحلت فرمود، على در خانه مشغول غسل دادن آن حضرت بود.

    من گاهى به او کمک مى کردم ، گاهى به مسجد مى آمدم و از مردم خبر مى گرفتم .

    وقتى از مسجد به خانه برگشتم ، على پرسید: اى سلمان !

    چه خبر دارى ؟

    عرض کردم : خبر تازه این که ابوبکر بر منبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نشسته ، مردم نه با یک دست بلکه با دو دست با او بیعت مى کنند.
    حضرت على علیه السلام فرمود: اى سلمان !

    آیا متوجه شدى چه کسى اول با او بیعت کرد؟

    آیا اولین کسى که بالاى منبر رفت و با او بیعت نمود چه کسى بود؟
    سلمان گفت : او را نشناختم ، ولى پیرمرد سال خورده را دیدم که بر عصایى تکیه زده ، میان دو چشمش جاى سجده دیده مى شد، پیشانى او در اثر سجده پینه بسته و این طور مى نمود که باید وى زاهدى باشد.

    از لابلاى مردم به سوى منبر رفت در حالى که مانند باران اشک مى ریخت .
    گفت : خدا را شکر که قبل از مردنم تو را این جا مى بینم .

    اى ابوبکر!

    دستت را براى بیعت به سویم دراز کن !

    ابوبکر دستش را جلو برد او هم بیعت کرد و گفت : امروز، روزى است مانند روز آدم !

    از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد.
    امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: اى سلمان !

    آیا او را شناختى ؟

    عرض کرد: نه یا على ، ولى از گفتارش ناراحت شدم .

    مانند این که مرگ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را مسخره گرفته بود.
    حضرت على علیه السلام فرمود: او شیطان بود.

    پیامبر به من خبر داد، ابلیس و یارانش روز غدیر خم شاهد منصوب شدن من به امر خدا بودند.

    و نیز گواه بودند که خدا و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم من را صاحب اختیار آنان نمود
    سلمان مى گوید: وقتى پیغمبر اسلام رحلت فرمود، على در خانه مشغول غسل دادن آن حضرت بود.

    عرض کردم : خبر تازه این که ابوبکر بر منبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نشسته ، مردم نه با یک دست بلکه با دو دست با او بیعت مى کنند.

    حضرت على علیه السلام فرمود: اى سلمان !

    آیا اولین کسى که بالاى منبر رفت و با او بیعت نمود چه کسى بود؟

    سلمان گفت : او را نشناختم ، ولى پیرمرد سال خورده را دیدم که بر عصایى تکیه زده ، میان دو چشمش جاى سجده دیده مى شد، پیشانى او در اثر سجده پینه بسته و این طور مى نمود که باید وى زاهدى باشد.

    از لابلاى مردم به سوى منبر رفت در حالى که مانند باران اشک مى ریخت .

    گفت : خدا را شکر که قبل از مردنم تو را این جا مى بینم .

    از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد.

    امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: اى سلمان !

    مانند این که مرگ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را مسخره گرفته بود.

    حضرت على علیه السلام فرمود: او شیطان بود.

    و نیز گواه بودند که خدا و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم من را صاحب اختیار آنان نمود.

    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هم به آنان دستور داد حاضران به غایبان اطلاع دهند.

    روز غدیر خم ، شیاطین و بزرگان آنان به خود شیاطین ، روى آوردند و گفتند: این امت مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته و از این پس از گناه دور خواهند بود.

    ما دیگر بر این امت راه پیدا نخواهیم کرد.

    آن گاه پناه گاه و امام بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را شناختند و شیطان هم گرفته و محزون شده بود.

    امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اى سلمان !

    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به من خبر داد که : مردم در سقیفه بنى ساعده با ابوبکر بیعت خواهند کرد.

    بعد از آن بر سر حق ما اختلاف پیدا مى کنند، با دلیل ما استدلال مى نمایند، بعد به مسجد مى آیند.

    اول کسى که با او بیعت مى کند، شیطان است !

    که به صورت پیرمرد نجدى خواهد بود و این حرف را خواهد گفت .

    بعد حضرت فرمود: اى سلمان !

    بعد از بیرون رفتن ، از روى خوشحالى فریاد زد، و تمام شیاطین را دور خود جمع کرد، آنها در مقابلش سجده کردند و گفتند: اى رئیس !

    و بزرگ ما، تو همان کسى هستى که آدم را از بهشت بیرون کردى .

    شیطان هم مى گوید: کدام امت بعد از پیامبرش گمراه نشد؟

    خیال کرده اید من دیگر راهى برآنان ندارم !

    نقشه و حیله مرا چگونه دیدید؟

    از حیله من بود که ملت با دستور خدا و رسولش ، راجع به اطاعت از على مخالفت کردند، وزیر بارش نرفتند!؟

    اى سلمان !

    این همان گفته خداوند است که در قرآن مى فرماید: همانا، شیطان حدسى که درباره آنها بوده بود، به مرحله عمل رسانید))(543) سپس آنها شیطان را پیروى کردند جر گروهى از مؤمنان که آنها اطاعت از شیطان نکرده و با او مخالفت کردند امام باقر علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام شیطان را بر در خانه خود دید و او را شناخت ، گریبانش گرفت و بر زمین زد و روى سینه اش ‍ نشست .

    شیطان گفت : یا على !

    از روى سینه من بلند شو تا تو را بشارتى دهم .

    على علیه السلام از روى سینه او برخاست و فرمود: اى ملعون !

    چه بشارتى براى من دارى ؟

    گفت : چون روز قیامت شود، فرزندت حسن علیه السلام از طرف راست عرش و حسین علیه السلام از طرف چپ به شیعیان خود جواز عبور از صراط و آزادى از آتش را مى دهند.

    باز آن حضرت بلند شد و گفت : من تو را به زمین خواهم زد، او را بلند نمود و بر زمین زد و روى او نشست .

    عرض کرد: یا على !

    مرا رها کن تا بشارتى دیگر به تو دهم .

    وقتى او را رها کرد گفت : یا على !

    آن روزى که خداوند آدم علیه السلام را خلق کرد، ذریه او را از پشتش خارج نمود که به شکل موجوداتى ریز بودند.

    از آنها عهد گرفت و به آنها خطاب کرد: آیا من پروردگار شما نیستم ؟

    همگى جواب دادند: چرا.

    آنان را شاهد بر خودشان گرفت .

    بعد از آن ، میثاق از حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم و تو گرفت .

    تمام آنان تو را شناختند و تو همه را شناختى .

    اینک هر کس بگوید تو را دوست دارم .

    او را مى شناسى و هر کس ‍ تو را دشمن دارد او را مى شناسى .

    براى بار سوم او را زمین زد.

    بر من غضب نکن و از روى من بلند شو، تا تو را بشارت دیگرى دهم .

    فرمود: من از تو بیزارم و لعنتم بر تو باد.

    عرض کرد: به خدا قسم اى پسر ابوطالب !

    هر کس با تو دشمنى مى کند، من در وجود و نطفه او شرکت کردم ، آلت خود خود را در رحم مادرش داخل نمودم .

    بعد عرض کرد: یا على !

    آیا آن آیه قرآن را قرائت کرده اى که مى فرماید: شرکت کن در اموال و اولادشان.

    شیطان در عید غدیر فریاد کشید .

    یکى از جاهایى که شیطان فریاد کشید، فرزندان خود را جمع کرد و درد دل خود را براى آنان باز گفت و راه چاره اى خواست ، روز عید غدیر بود.

    آن گاه که حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم على بن ابى طالب را خلیفه بعد از خود خواند.

    جابر از امام محمد باقر علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود: زمانى که رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم در عید غدیر خم دست على را گرفت ، بلند کرد و به مردم معرفى نمود و جانشین بعد از خود قرارش داد.

    شیطان در میان لشکریان خود نعره اى کشید که تمام لشکریان و اولاد او در هر کجا بودند اطراف او فرود آمدند و گفتند: اى مولاى ما!

    چه مصیبتى به تو رسیده این قدر ناراحتى ؟

    ما تا به حال فریادى از این وحشتناک تر از تو نشنیده بودیم !

    شیطان به آنها گفت : این پیغمبر امروز کارى را انجام داد که اگر به آخر رسد و عملى شود کسى تا روز قیامت ، خدا را معصیت و نافرمانى نمى کند - همه به سوى دین و تقوا و - خداشناسى ، ولایت و امامت پیش مى روند، از راه رستگارى قدم فراتر نمى گذارند - گفتند: اى بزرگ ما!

    ناراحتى به خود راه مده ، ماءیوس مباش ، تو کسى هستى که آدم را از بهشت بیرون کردى ، او را بدبخت نمودى ، براى این امر مهم هم ، در آینده فکرى خواهى کرد - در همین موقع منافقین که در جمعیت بودند، گفتند: این مرد از روى هوا و هوس حرف مى زند، نه این که دستور خداوند باشد!

    آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به هم گفتند: او (حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم ) دیوانه شده که چنین کارى را انجام داد.

    آیا نمى بینید چگونه چشمان او در کاسه سرش دور مى زند مى چرخد.

    سپس شیطان رو به طرف داران خود کرد و گفت : آیا مى دانید من در گذشته با آدم در آویختم و او را از بهشت بیرون کردم ؟

    آنها گفتند: چرا؟

    شیطان گفت : آدم عهدى با خدا بسته بود فراموش کرد و نقض نمود، ولى به خدا کافر نشد و او را پرستش مى کرد.

    این قوم و جمعیت (از جمله ابوبکر و عمر) عهدى که با خدا بسته بودند شکستند و به خدا و رسولش کافر شدند.

    پس از آن که حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم رحلت نمود، مردم در سقیفه بنى ساعده اجتماع کردند و حق را از على گرفتند، ابوبکر را روى کار آوردند.

    شیطان تاجى بر سر گذاشت ، لباس کبر و بزرگى پوشید، منبرى اختیار کرد و بالاى آن رفت و جمیع لشکریان خود را از سواره نظام و پیاده دور خود جمع کرد.

    به آنها گفت : شادى کنید، مجلس ساز و آواز برپا سازید، خوشحالى نمایید - چون با این کلماتى که منافقین مى گویند و به آن حضرت توهین مى کنند - دیگر کسى خدا را اطاعت و عبادت نمى کند.

    تا وقتى امام آنها ((امام زمان )) بیاید و مردم را به راه مستقیم برگرداند.

    جابر مى گوید: بعد، امام باقر علیه السلام این آیه را تلاوت فرمودند: و لقد صدق علیهم ابلیس ظنه فاتبعوه الا فریقا من المومنین ((شیطان ظن و گمان باطل خود را به عنوان صدق و حقیقت در نظر مردم جلوه داد مردم او را اطاعت نمودند، مگر عده اى از مؤمنان که او را اطاعت نکردند)).(541) تاویل آیه چنین است : وقتى منافقان در غدیر خم گفته بودند: آن حضرت از روى هوى حرف مى زند، ابلیس گمان کرده بود که بعد از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مردم امامت را رها خواهند کرد.

    ظن ابلیس به حقیت تبدیل شد و همه امامت را رها کردند مرگ چند نفرى شیطان در روز عاشورا .: شیطان لعین تصمیم گرفته که انتقام خود را از اولاد آدم بگیرد.

    لذا در تمام اختلافات حضور پیدا مى کند، در تمام جنگ ها حاضر مى شود و جبهه دشمن را تقویت مى کند، فراریان را با حیله بر مى گرداند، به سوى میدان مى کشاند و آتش جنگ را شعله ور مى سازد.

    یکى از آن جاها روز عاشورا بود که تمام لشکریان خود را جمع کرده و به پایکوبى و رقص پرداخت .

    هر کس از لشکر امام حسین علیه السلام شهید مى شد، از خوشحالى فریاد مى زد و رقص مى کرد.

    هر کدام از لشکریا عمر سعد فرار مى کردند، شیطان به صورت یکى از سر کرده هاى لشکرها در مى آمد و سر راه شان را مى گرفت و آنان را به میدان بر مى گرداند.

    مى گفت : واى بر شما، این همه جمعیت و مردان شجاع ، از یک نفر تشنه و بى کس و مجروح گریزان شده اید!

    مردانگى و غیرت شما کجا رفت ؟!

    برگردید او را محاصره کنید، با ضرب شمشیر از پاى در آورید و اگر نمى توانید، او را تیر باران نمایید.

    با حیله و نیرنگ لشکر را بر مى گردانید و شورى دیگر در جنگ ایجاد مى کرد.

    ولى آنها چون جراءت نمى کردند از نزدیک با امام حسین علیه السلام بجنگند از دور، آن قدر تیر به سوى آن مظلوم انداختند که مانند مرغ پر در آورده بود.

    وقتى که تیر سه شعبه زهر آلود بر سینه امام نشست و از پشت سر بیرون آمد، امام علیه السلام از بالاى اسب بر زمین افتاد.

    شیطان میان آسمان و زمین از خوشحالى فریاد زد و گفت : امروز کینه خود را بر سر اولاد آدم خالى کردم و انتقام خود را گرفتم .

    او مى کوشید تا لشکر زودتر کار حسین علیه السلام را تمام کند.(539) زینب مى فرماید: وقتى ابن ملجم ضربت بر سر پدر بزرگوارم زد، من آثار مرگ را در ایشان دیدم ، پیش رفتم و عرض کردم : اى پدر بزرگوار!

    ((ام ایمن )) حدیثى از براى من گفته است دوست دارم آن را از دو لب مبارک شما بشنوم .

    آن حضرت فرمود: اى نور دیدگان من !

    حدیث همان است که ((ام ایمن )) به تو گفته و برخى از مصیبت هاى کربلا و گرفتارى هاى آن روز را براى دخترش زینب بیان کرد تا جایى که فرمود: زمانى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ما را به این حدیث خبر مى داد، فرمود: یا على !

    در آن روز، ابلیس با شیاطین خود، از شدت شادکامى در سرتاسر زمین پرواز مى کند و به شیاطین و هوادارانش مى گوید: اى جماعت شیاطین !

    شاد باشید که انتقام خود را از فرزندان آدم گرفتم ، برترین بدبختى را براى آنها فراهم کردم ، جهنم را به آنها به میراث دادم ، مگر جماعتى که دست به دامن این خانواده شوند و از آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم یارى جویند.

    اى شیاطین !

    بر شما باد کوشش در راه ایجاد بدبینى به این خانواده ، کارى کنید که به این خانواده و دوستان آنها دشمنى ورزند تا کفر و گمراهى در مردم استوار شود و یک نفر از آنها رستگار نگردد.

    بعد از آن ، حضرت على علیه السلام به زینب فرمود: اى نور دیدگانم !

    بى گمان ابلیس در این سخن راست گفت : با این که کار او همیشه دروغ گفتن است ؛ زیرا مى داند هیچ عمل صالحى با داشتن دشمنى با شما فایده اى ندارد، هیچ گناهى با داشتن دوستى شما ضرر و زیانى به انسان نمى رساند، (مگر گناهان کبیره ) یعنى ، شیعیان شما به واسطه علاقه اى که به شما دارند، اگر گناه و معصیتى نمایند و موفق به توبه شوند و گناهان خود را ترک نمایند ضررى متوجه آنها نمى شود.

    و دشمنان شما، به واسطه دشمنى و عداوتى که با شما دارند، اگر مانند جن و انس خدا را بپرستند، عبادات آنان سودى به حالشان نخواهد داشت

کلمات کلیدی: بیعت - شیطان

اگر «لاشرقيه و لا غربيه» از لوازم ذاتي اسلام و حکومت منتسب به آن است،يعني که با تخطي از اين اصل در واقع انقلاب از ماهيت اسلامي خويش دور ميشود . در جهان امروز اين نخستين بار است که انقلابي بر مبناي اين اصل «نه شرقي ونه غربي» واقع مي شود و در تاريخ ظه

شيطان پرستي يک حرکت مکتبي، شبه مکتبي و يا فلسفي است که هواداران آن شيطان را يک طرح و الگوي اصلي و قبل از عالم هستي ميپندارند. آنها شيطان را موجودي زنده و با چند وجه از طبيعت انسان مشترک مي‌دانند. شيطان پرستي را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» ط

شيطان يا ابليس . اين بحث مد نظر ما براي گرد آوري يک مقاله در مورد تفاوتهاي بين شيطان و ابليس است که در آخر متوجه تفاوت اين دو اسم مي شويم . شيطان از بدو وجود به دنبال گمراه کردن انسان و به بيراهه کشاندن او بوده است . هيچ انساني نيست که از حيله شيطا

مقدمه» به علت پیشرفت علم و فناوری در غرب در دویست سال گذشته مسأله جایگاه علوم طبیعت (علوم فیزیکی و زیستی) در قرآن در یکصد سال گذشته همواره مورد بحث فضلای مسلمان بوده است. این دیدگاه ها را می توان از لحاظ موضع گیری نسبت به علوم تجربی رایج به سه گروه تقسیم کرد: 1- گروهی اصالت را به معارف اسلامی داده اند و برای علوم جدید شأنی قائل نیستند و یا با آنها مخالفند. که عده ای علوم فیزیکی ...

شیطان‌پرستی شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌دانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی می‌کنند. دست چپی‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها ...

چکید ه : این پروژه تحت عنوان طراحی خط تولید کشمش به روش مداوم می باشد که با استفاده از سورتینگ لیزری است و در نهایت کلیه اطلاعات و استاندارهای موجود ملی با استانداردهای بین‌المللی و codex مقایسه می شود ، تا بتوان مبادرت به تولید کشمکش مطابق با استاندارهای بین‌المللی و به منظور صادرات تولید کرد، تا قادر به ورود به بازارهای جهانی باشیم . ایران یکی از مناطق انگور خیز می باشد که ...

شرحي متفاوت بر غزلِ « طربنام? عشق» حافظ کلام نخست: تحقيقاتي که در بار? حافظ بعمل آمده است از حدود شرح ديوان ، ايهامات ، تشبيهات ، تمثيل ، و استعارات و مختصري درباره مکتب و مَشرب و جهان بيني خاص او فراتر نميرود . در مقايسه با مکتب و فلسفه و غزل

مقدمه مسیحیت ، همانند بسیاری از کیشهای خاورزمین ، دینی بود که مخصوصا ادعای نجات بشریت را داشت ، توفیق بی مانند این دین در گرواندن جمعیت های انبوه شهرهای بزرگ روم در عصر امپراتوان به خود ،توجه مقامات رومی را به آن جلب کرد . مسیحیان چون از به رسمیت شناختن دین دولتی یا کیش پرستش امپراتور سر باز می زدند ، و چون از شرکت جستن در مراسم نسبتا سهل انگارانه آن خودداری می کردند ، خرابکار ...

حجاب یکی از احکام اسلامی است که برای مردان و زنان وضع شده است. بخشی از این احکام که در سوره نور مورد اشاره قرار گرفته‌اند مربوط به حجاب زنان میباشند که در بحث از حجاب معمولا بیشتر به این آیات اشاره می‌شود. اگرچه حجاب اختصاص به مردان نداشته و بین مرد و زن مشترک است ولی از آنجا که احکام مربوط به زنان مشکلتر بوده و نمود بیشتری دارد بسیاری از حجاب فقط متوجه احکام مربوط به زنان ...

مقدمه: یکی از مسائلی که پیوسته مورد نظر صاحب نظران علوم تربیتی و دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گرفته مسئله اوقات فراغت است. تخصص در گستره حیات بیانگر مطلب است که در زندگی پر از فراز و نشیب انسان لحظه ها و اوقاتی وجود دارد که از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار است. اوقاتی که بستر مطلوبی است برای جریان نیکوی رشد شخصیت و اعتلای وجود و یا زمینه همواری است برای بروز اختلاف ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول