مقدمه
براساس اخبار وتعالیم پیشوایان معصوم دین و دلالت و بعضی از آیات قرآن قیامت بوقوع نمیپیوندد مگر اینکه دو مرحله پیش از آن طی شود یکی ظهور حضرت مهدی (عج) و دیگری رجعت هر یک از این دو مرحله شباهت و سنخیتی باقیامت دارند و بعبارت دیگر مراحل نازله آن هستند.
جهان آفرینش به سمت کمال مطلوب خود پیوسته در حرکت می باشد و آخرت آخرین منزلگه آن است که در آن به اوج تکامل خود میرسد بنابراین مراتب پیش از قیامت یعنی مسئوله ظهور و پیدایش حکومت جهانی آسمانی و مسئله رجعت در مسیر تکامل بشریت قرار دارند در هر یک از این دو مرتبه بشریت مراحلی از شکوفایی استعدادهای عالیه و الهی خود را در مییابد و بیشتر به راز خلقت و حکمت آفرینش آشنا می شود و آیات الهی را در آفاق وانفس بهتر از بیش درک می کند تا سرانجام به قیامت و آخرت میرسد و در آنجا حقیقت اشیاء و جهان آفرینش را در عالیترین درجه بروز و تجلی خود درک میکند وحق وحقیقت بطور کامل ظاهر شده و با ظهورش باطل را یکسره نابود میکند بنابراین عالم بشریت در مسیر تکاملی خود سه مرحله متوالی را طی خواهد کرد.
1- ظهور حضرت مهدی (عج) که در آن بشریت راه سریعی را به سوی کمالات طی می نماید .
2- رجعت که در آن با پیدایش آیات الهی و رجوع و برگشت برخی از انسانها به دنیا مرایتی از قیامت بوقوع پیوسته و استعدادهای عالیه انسانی که در زمانهای پیشین به مرحله کامل فعلیت نرسیده بود شکوفا میشود.
رجعت که در آن با پیدایش آیات الهی و رجوع و برگشت برخی از انسانها به دنیا مرایتی از قیامت بوقوع پیوسته و استعدادهای عالیه انسانی که در زمانهای پیشین به مرحله کامل فعلیت نرسیده بود شکوفا میشود.
قیامت که موجب تکامل دو مرحله قبلی است و در آن همه آیات الهی در منتهای درجه قوت و کمال ظاهر شده و سلسله روابط اعتباری کلی از بین رفته و همه چیز در ارتباط با خالق جلوه ملکوتی خود نمایان میشود.
آیات و روایات در زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) آیه 55 سوره نور «وعدالله الذین امنومنکم و عملوالصالحات لسیتخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاؤلئک هم الفاسقون » خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده می دهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد همانگونه که پیشیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل میکند آنچنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را برای من شریک نخواهد ساخت و کسانی که بعد از آن کافر شدند فاسقند.
در مورد شان نزول آیه بیان شده است هنگامیکه پیامبر و مسلمانان به مدینه هجرت کردند وانصار با آغوش باز آنها را پذیرا گشتند تمامی عرب برضد آنها قیام کردند آن چنان که آنان ناچار بودند اسلحه را از خود دور نکنند شب را با سلاح بخوابند و صبح با سلاح برخیزند ادامه این حالت برای مسلمانان سخت بود از پیامبر پرسیدند این حالت تاکی ادامه خواهد یافت آیا زمانی فراخواهد رسید که ما با خیال آسوده شب را استراحت کنیم و اطمینان و آرامش بر ما حکم فرما گردد و جز از خداوند از کسی نترسیم که این آیه نازل شد.
از مجموع این آیه این مطالب فهمیده می شود که خداوند به مؤمنانی که دارای دو صفت ایمان و عمل صالح باشند سه نوید داده است: جانشینی و حکومت روی زمین نشر آیین حق به طور اساسی و ریشه دار از میان رفتن تمام اساب خوف و ترس امام سجاد (ع) در تفسیر این آیه فرموده اند آنها به خدا سوگند شیعیان ما هستند خداوند کار را برای آنها به دست مردی از ما انجام می دهد که مهدی این امت است و زمین را از عدل و داد میکند انگونه که از ظلم و جور پر شده است.
امام باقر (ع) می فرمایند: هنگام ظهور حضرت مهدی هیچ کس در روی زمین نخواهد بود مگر حقانیت محمد (ص) راکند از نظر اینکه وعده الهی از آن کیست مفصران نظرات گوناگون بیان کرده اند بعضی ان را مخصوص صحابه پیامبر دانستهاند و بعضی دیگر اشاره به حکومت خلفای چهار گانه نخستین و بعضی مفهوم آن را چنان وسیع دانسته اند که این وعده را شامل تمام مسلمانی که دارای این صفتند می دانند و گروهی آن را اشاره به حکومت حضرت مهدی عج می دانند بدون شک ایه شامل مسلمانان نخستین و شامل حکومت مهدی (عج) که طبق عقیده عموم مسلمانان ازجمله شیعه و اهل تسنن سراسر روی زمین را پر از عدل و داد میکند بعد از آنکه ظلم و جور همه جا را گرفته باشد.
همان طور که میدانیم محصول تمام زحمات پیامبران و تبلیغات مستمر و پی گیر آنها و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل وعبادت خالی از شرکت زمانی تحقق می یابد که مهدی آن صلاحه انبیا و فرزند پیامبر اسلام ظاهر شود همان کسی که همه مسلمانان این حدیث را درباره او از پیامبر نقل کرده اند.
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی بماند خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی می کند تا مردی از دودمان من که نامش نام من است حاکم بر زمین شود و صفحه زمین را پر از عدل و داد کند آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد.
در روایات دیگری آمده است که پیامبر نگاهی به امام حسین (ع) کردند و فرمودند این فرزند من سید است و از سلاله اش مردی خواهد آمد که هم نام من است در سیرت با او شباهت و در صورت با او اختلاف دارد و زمین را پر از عدل و داد می کند.
سوره قصص و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.
اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم حضرت علی (ع) در تفسیر این آیه می فرمایند این گروه آل محمد هستند خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می شود بر می انگیزد و به آنها عزت می دهد و دشمنانشان را ذلیل وخوار میکنند.
آیه پانزده انبیاء و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون ان فی هذا البلاغا لقوم عابدین مادر زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد در این ابلاغ روشنی است برای جمعیت عبادت کنندگان در این آیه یکی از پاداش های دنیوی که به آن اشاره شده است حکومت روی زمین است که سرانجام بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد و سراسر زمین را شامل می شود درمورد تفسیر این آیه از امام باقر (ع) در مجمع البیان آمده است بندگان صالحی را که خداوند در این ایه وارثان زمین یاد می کنند یاران مهدی در آخر الزمان هستند.
ایه 81 سوره اسراء و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا بگو حق فرا رسید و باطل نابود شد براستی که باطل نابود شدنی است.
در بسیاری از روایات این آیه به قیام حضرت مهدی عج تفسیر شده است امام باقر (ع) فرمود مفهوم این سخن الهی این است که هنگامی که امام قائم قیام کند دولت باطل برچیده می شود یا در روایات دیگری میخوانیم مهدی به هنگام تولد بر بازویش این آیه نقش بسته بوده است دانشمندان عالم اسلامی رسالهای را در زمینه ظهور حضرت مهدی بیان کرده اند در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدی و محل ظهور او یعنی مکه میخوانیم به هنگام ظهور فساد در جهان وانتشار کفر و ستم خداوند بوسیله مهدی عج جهان را پر از عدل و داد می کند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است او آخرین خلفای راشدین دوازده گانه است که پیامبر خبر از آنها در کتب صحاح داده است احادیث مربوط به ظهور حضرت مهدی را بسیاری از صحابه پیامبر من جمله عثمان بن عفان علی بن ابیطالب طلحه بن عبیدا… عبدالرحمن بن عوف عبدالله بن حارث ابوهریره عبدالله بن عمر وام سلمه نقل کرده اند از مجموع احادیثی که تاکنون روایت شده چنین برمیآید که سه ندای آسمانی در مورد حضرت شنیده می شود ندای اول در ماه رجب: نمایان شدن بدنی کاملا واضح در قرص خورشید دستی که از آسمان اشاره میکند خارج شدن سرو سینه مردی در قرص خورشید امام باقر (ع)میفرمایند ثابت ماندن خورشید از ظهر تا وقت عصر وخارج شدن سینه و صورت مردک در قرص خورشید که نسبش برای مردم شناخته شده است دستی که در آسمان ظاهر شود واشاره می کند هذا حق این حق است نداهای سه گانه همه در ماه رجب میشنوند بدانید لعنت خدا شامل حال جمعیت ظالم ستمکار می شود ندای دوم: ای گروه مومنان ظهور نزدیک شده است ندای سوم: بدن آشکار ونمایانی ندا می دهد بدانید که خداوند مهدی آل مهدی را برای اجرای قضای خود برستمکاران برانگیخت .
ندای دوم در ماه رمضانشب 23 رمضان که صیحه آسمانی ظهور حضرت مهدی را بشارت میدهد ندای سوم در ماه محرم: صبح شنبه ای که مصادف با عاشورا است حضرت پس از طلوع افتاب پشت مقام حضرت ابراهیم دو رکعت نماز به جا میآورند میان رکن و مقام ایستاده و اولین سخنرانی خویش را به گوش جهانیان می رسانند و پس از معرفی خویش مردم را به بیعت دعوت میکنند و جبرئیل در آن زمان به شکل پرنده ای سفید رنگ است و اولین کسی است که با او بیعت می کنند و بعد از آن 313 تن ازمؤمنان و صالحان که به مکه آمده اند با ایشان بیعت می کنند و همگی آماده جهاد و شهادتند هر مومنی که بر سطح زمین هستند نور درون خانه اش می تابد و نفوس مومنان از آن نور شادمان می گردند هر چند که نمی دانندحضرت مهدی ظهور کرده است.
علایم ظهور حضرت مهدی عج علایم ظهور به علایم مشروطه و حتمیه تقسیم میشود علایم مشروط اشاره شده که بواسطه توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممکناست در نزول آن تاخیر رخ دهد یا اصلا چنین یلایی به جهت عظمت عمل صالح ایشان نازل نشود.
علایم ظهور حتمی پیامبر فرمودند ده چیز حتما بیش از قیامت خواهد آمد حروج سفیانی: جنبش یمانی را به عنوان پرچم هدایت معرفی میکنند که همزمان با شورش سفیانی در شام او هم در یمن قیام کرده و مردم را به حق و حقیقت دعوت میکند واجابت دعوتش واجب است پس از حرکت به سمت عراق و شام و ملاقاتش با سید خراسانی در جنگ با سفیانی او را یاری میرساند یمانی از فرزندان زیدبن علی بن الحسین (ع) است.
قیام سید خراسانی پرچمدار خراسانی که در این لشکر جمعی از یاران حضرت مهدی تحت فرماندهی سید خراسانی وجود دارد امام باقر (ع) میفرمایند سفیانی لشکر را به سوی کوفه میفرستد که هفتاد هزار نفرند در انها در آنجا به قتل و کشتار و اسارت مردم میپردازند در چنین شرایطی پرچمهایی ازسوی خراسانی به رهبری سید خراسانی نمایان میشوند که منزلگاهها را با سرعت چشمگیری طی کرده و پشت سر میگذارند و در میان آنها عدهای از اصحاب حضرت مهدی هستند.
دجال – 4 – دود جنبده- طلوع خورشید از معرب – فرود آمدن عیسی – فرو رفتن زمین در مشرق فرو رفتن درجزیره العرب آتشی که از اعماق زمین خارج می شود و مردم را به سوی محشر سوق میدهد.
نقش زنان در نهضت حضرت مهدی (عج) حضور 50 زن در بین یاران امام و اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان میشتابند آنها نیز که در آن ایام میزیستهاند و همانند دیگر یاران امام به هنگام ظهور در حرم امن الهی به خدمت امام (ع) میرسند در این باره دو روایت وجود دارد.
روایت اول ازام سلمه نقل شده است که فرموده است در هنگامی که پناهندهای به حرم امن الهی پناه میآورد و مردم همانند کبوترانی از چهار سمت به یک سو هجوم میبرند و به سوی او جمع میشوند تا اینکه در نزد آن حضرت 314 نفر گرد میآیند که برخی از آنان زن میباشند و برهر جبار و جبار زاده ای پیروز میشوند.
جابربن نخعی روایت کرده به خدا سوگند که 313 نفر میآیند که پنجاه نفر آنها زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه در کنار هم جمع میشوند و خداوند بر هر کاری تواناست.
آیات و روایاتی که درباره مسئله رجعت آمده است: الم تر الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذرالموت فقال لهم الله موتواثم احیاهم ان الله لذوفضل علی الناس و کلی اکثر الناس لایشکرون سوره بقره آیه 243 آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ از خانههای خود فرار کردند و آنان هزار ها نفر بودند خداوند به آنها گفت بمیرید سپس خداوند آنها را زنده کرد و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد خداوند نسبت به بندگان خود احسان میکنند ولی بیشتر مردم شکر او را به جا نمی آورند پس از این آیه مسئله امکان رجعت فهمیده میشود در تاریخ گذشتگان مواردی را مییابیم که افرادی بعد از مرگ به این جهان بازگشتند مانند ماجرای جمعی از بنی اسرائیل که همراه موسی (ع) به طور رفتند که در آیه 55-56 سوره بقره آمده است.
داستان عزیز یا ارمیا که در آیه 259 سوره بقره آمده است بنابراین مانعی ندارد که از این قبیل مسائل در آینده تکرار شود مرحوم شیخ صدوق همین آیه برای امکان مسئله رجعت استدلال کرده و میگوید یکی از عقاید ما اعتقاد بر رجعت است که گروهی از انسانهای پیشین دیگر در همین دنیا به زندگی باز می گردند آیه 83 سوره نمل «یوم تحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون به خاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکردند محشور میکنیم و آنها را نگه میداریم تا به یکدیگر ملحق شوند.
مسئله که از آیات 85-82 سوره نمل فهمیده میشود همین مسئله رجعت است که در تفسیرش آمده است از عقاید معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است بعد از ظهور حضرت مهدی در آستانه رستاخیز گروهی ازمؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز میگردند گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند و گروه دوم کیفرهای شدیدی میبینند.
مرحوم سید مرتضی از بزرگان شیعه است چنین میگوید خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی گروهی از کسانی که قبلا از دنیا رفته اند به این جهان باز میگرداند تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز می گرداند تا از آنها انتقام گیرد پس در قرآن مجید وقوع رجعت اجمالا در پنج مورد از امتهای پیشین آمده است.
داستان عزیز آیه 259 آیه 243 سوره بقره آیه 56-56 سوره بقره درباره بنی اسرائیل که گروهی از انها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری می شدند ومردند سپس خداوند آنها را به زندگی بازگرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند آیه 110 سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات عیسی میخوانیم تو مردگان را به فرمان من زنده می کردی این تعبیر نشان می دهد که مسیح از این معجزه خود استفاده کرد بلکه به تعبیر به فعل مضارع دلیل بر تکرار آن است و این خود یک نوع رجعت برای بعضی محسوب میشود.
در آیه 73 سوره بقره در مورد کشته ای که بنی اسرائیل برای پیدا کردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود قرآن میگوید دستور داده شد گاوی را با ویژگیهایی سر ببرند و بخشی از آن را بر بدن مرده زنند تا زنده گردد وقاتل خود را معرفی کند و غیر از اینها داستان اصحاب کهف، داستان مرغان چهار گانه ابراهیم که بعد از ذبح به زندگی بازگشتند.
در احادیث و روایات آمده است که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود این گروه دو دستهاند برخی از نام ونشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخی دیگر فقط از امدنشان سخن به میان آمده است که 13 زن یاد میشود که به هنگام ظهور قائم زنده خواهند شد و به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی یتیمان خواهند پرداخت.
معاد جسمانی و روحانی است: معاد از کلمه عود به معنی بازگشت اشیاء با تمام وجودشان به خیری است که از آن وجود یافتهاند به همین علت انسان که با تمام موجودیت ومراتب هستی خود به عالم کثرت نزول پیدا کرده است باید همه مراقب وجودی خود دوباره راه صعود و تکامل را طی کرده و به آستان قدس الهی رجوع نماید وگرنه معاد او به تمام معنی تحقق نپذیرفته است از این رو ملحق شدن بدن به نفس در معاد امری حتمی وتردید ناپذیر است البته در قیامت نشئه دنیوی به نشئه دیگری که آخرین مرحله کمال وحیات در آن است تبدیل شده و بدن انسان همچون نفسی زنده نورانی و زنده میگردد از سوی دیگر تردیدی نیست که ادراک کننده حقیقی لذات و آلام روح انسانی است ولی مادام که روح انسانی همراه با پیکر ظاهری و محسوس است علاوه بر درک لذات وآلام روحی و معنوی از قرینه مادی ومحسوس انها تیر متاثر است یعنی پیکر ظاهری یا بعد جسمانی انسان نیز وسیله ای برای انتقال لذت والم به روح اوست از این رو اگر لذت یا الم از هر دو مجرا بعد جسمانی و روحی به انسان روی آورند.
قطعا شدت مراتب تاثر پذیری روح انسان بیشتر از حالتی است که تنها از طریق روحی متاثر شود حال با توجه به اینکه در قیامت و آخرت لذت و اسم و سعادت وشقاوت به حدکمال و نهایت خود میرسند طبعا ضروری است که وسایل انتقال ومجاری تاثر پذیری آنها نیز کامل باشد بنابراین الحاق نفس و روح به بدن برای درک کامل وهمه جانبه لذت و سهر و یا عذاب والم لازم و ضروری است .
آیات قرانی که این مطالب را تایید میکنند در یک دسته از آیات که مشرکین زنده کردن استخوانهای پوسیده را مطرح میکنند و آن را امر غیر ممکن میدانند خداوند خلقت اولیه آنها را از نطفه یادآوری کرده و اشاره به قدرت لایزال ونامحدود خود میکند لذا بعد جسمانی معاد را نه تنها نفی نمی کند بلکه بطور ضمنی آن را تایید کرده و اعاده آنرا در ید قدرت خود معرفی می کند سوره یس آیه 77-76 اولم یرالانسان انا خلقناه من نطفه فاذا هو خصیم مبین و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مره و هو بکل خلق علیم «آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدیم پس اکنون دشمن آشکار شده است و برای ما نمونهای آورده و آفریده شده خود را فراموش کرد و گفت آن کیست که استخوانهای پوسیده را دوباره زنده می کند بگو کسی آن را زنده میکند که نخستین بار او را ایجاد کرده است و خداوند به هر آفرینشی داناست.
سوره قیامت آیه 4-3 ایحسب الانسان الن نجمع عطامه بلی قادرین علی ان نسوی نمانه آیا انسان میپندارد که استخوانهای او را جمع نخواهم کرد آری ما قادریم که حتی خطوط سرانگشتان او را موزون و مرتب کنیم.
آیه 10 سوره سجده «و قالواء اذا ظلت فی الارض ءانا لفی خلق جدید کل هم بلقاء ربهم کافرون گفتند چگونه ما وقتی خاک شدیم و خاکهای ما در زمین گم شد دوباره لیاس حیات در تن کنیم.
در دسته دیگر آیات شواهدی متعددی برای زنده شدن مردگان ارائه می دهد که در همه آشکارا بعد جسمانی معاد ملاحظه میشود.
ماجرای یکی از انبیاء که بر قریه ویرانی عبور کرده بود هنگامی که چشمش به استخوانهای متلاشی شده اهل قریه افتاد به آنها اشاره کرد واین سوال را از خود پرسید که چگونه خداوند اینها را بعد از مرگشان زنده میکند خداوند یکصد سال او را میراند و سپس او را زنده کرد و به او گفت چقدر درنگ کردی گفت یک روز یا قسمتی از یک روز خداوند فرمود نه تو یکصد سال درنگ کردی «حدیثی از امام صادق بیان شده که این پیامبر عزیز بوده است» .
اکنون به غذا و آشامیدنی خود نگاه کن و ببین که آنها در طول این مدت تغییر نکرده است و برای اینکه بدانی یکصد سال از مرگ تو گذشته است نگاهی به مرکب سواری خود کن و ببین متلاشی و پراکنده شده است و خداوند اجزایی پراکنده او را جمع آوری کرد و او را زنده کرد و او هنگامی که این منظره را دید گفت می دانم خداوند بر هر چیزی تواناست.
جریان زنده کردن پرندگان توسط حضرت ابراهیم فقیه گاو بنی اسرائیل معجزه حضرت عیسی داستان اصحاب کهف یا حضرت ایوب تمام فرزندانش را در یک آزمایش الهی از دست داده بود خداوند در مقابل صبر عظیم او و موفقیت در آزمایش به عنوان از نزد خود اهلش را زنده و دوباره به او بازگرداند.
یا در آیه 84-83 سوره انبیاء الم ترالی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف خذر الموت فقال لهم الله موتو اثم احیاهم ان الله لذوفضل علی الناس و لکن اکثر الناس لایشکرون آیا ندیدی آنان را که از ترس مرگ ازدیارشان بیرون رفتند در حالی که هزاران نفر بودند سپس خداوند به آنان فرمود آنان بمیرند سپس آنان را زنده کرد به حقیقت خداوند صاحب فضل بر مردمان است ولیکن بیشتر مردم سپاس نمیگذارند .
آیا ندیدی آنان را که از ترس مرگ ازدیارشان بیرون رفتند در حالی که هزاران نفر بودند سپس خداوند به انان فرمود آنان بمیرند سپس انان را زنده کرد به حقیقت خداوند صاحب فضل بر مردمان است و لیکن بیشتر مردم سپاس نمیگذارند.
در تعداد آیات دیگر درباره کیفیت احیاء مردگان را با بعد جسمانی و روحانی بیان شده است.
سوره انفطار آیه 4 – واذا القبور بعثرت زمانی که قبرها زیر و رو شود و مردگان از آن بیرون آیند.
سوره عادیات آیه 9 – افلا یعلم اذا بعتر ما فی القبور ایا انسان نمی داند که روزی از قبرها برانگیخته می شود آیه 7 سوره حج و ال الساعه اتیه لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور قیامت آمدنی است و هیچ گونه شکی در آن نیست و اینکه خداوند آنان را که در قبرها هستند بر میانگیزد آیه 51 سوره یس و نفخ فی الصور فاذا هم من اجداث الی ربهم نیسلون بار دیگر در صور دمیده میشود ناگهان آنها از قبرهایشان به سوی «دادگاه» پروردگارشان میروند.
آیه 53 سوره یس: ان کانعت صیحه واحده فاذاهم جمیع لدنیا محضرون صحیه واحدی بیش نیست (فریادی بر میخیزد) ناگهان همگی نزد ما حاضر میشوند.
در دسته دیگر از آیات در مورد مواهب مادی ومعنوی بهشت سخن به میان آمده است که همه نشان میدهد که معاد هم در مرحله جسم و هم در مرحله روح تحقق میپذیرد و گرنه قصور و حور انواع غذاهای بهشتی و لذایذ مادی در کنار مواهب معنوی معنی ندارد.
اعتقاد به معاد جسمانی پارهای از سوالات و اشکالات بر میانگیزد مانند شبه آکل و مأکول که محققان اسلامی این چنین در ذیل آیه 260 سوره بقره پاسخ دادهاند.
در رستاخیز خدا انسان را با همین بدن مادی بازمیگرداند و به اصطلاح هم جسم انسان و هم روح انسان بر میگردد حال این سوال پیش میاید اگر بدن انسان خاک شد و به وسیله ریشه درختان جزء گیاه و میوهای گردید و انسان دیگری آن را خورده و جزء بدن او شد یا فی المثل اگر در سالهای قحطی انسانی از گوشت بدن انسان دیگری تغذیه کند به هنگام رستاخیز اجزای خورده شده جزء کدام یک از دو بدن خواهد گردید اگر جزء بدن اول گردد بدن دوم ناقص میشودو اگر به عکس جزء بدن دوم باقی بماند اولی ناقص و یا نابود خواهد شد پاسخ به این سوال نیاز به چند مقدمه به شرح زیر دارد: میدانیم که اجزاء بدن انسان بارها از زمان کودکی تا هنگام مرگ عوض می شود حتی سلولهای مغزی با اینکه از نظر تعداد کم و زیاد نمی شود با از نظر اجزاء عوض میگردند زیرا از یک طرف تغذیه میکنند و از سوی دیگر تحلیل میروند و این خود باعث تبدیل کامل آنها با گذشت زمان است خلاصه اینکه در مدتی کمتر از ده سال تقریبا هیچ یک از ذرات پیشین بدن انسان باقی نمیماند ولی باید توجه داشت که ذرات قبلی به هنگامی که در آستانه مرگ قرار میگیرند همه خواص وآثار خود را به سلولهای نو و تازه میسپارند به همین دلیل خصوصیات جسمی انسان از زنگ و شکل و قیام گرفته تا بقیه کیفیات جسمانی با گذشت زمان ثابت هستند و این نیست مگر به خاطر انتقال صفات به سلولهای تازه بنابراین آخرین اجزای بدن هر انسانی که پس از مرگ تبدیل به خاک میشود دارای مجموعه صفاتی است که در طول عمر کسب کراه و تاریخ گویایی است از سرگذشت جسم انسان در تمام عمر .
درست است که اساس شخصیت انسان را روح انسان تشکیل میدهد ولی باید توجه داشت که روح همراه جسم پرورش و تکامل مییابد و هر دو در یکدیگر تاثیر متقابل دارند و لذا همانطور که دو جسم از تمام جهت به هم شبیه نیستند دو روح نیز از تمام جهات با هم شباهت نخواهند داشت به همین دلیل هیچ روحی بدون جسمی که با آن پرورش و تکامل پیدا کرده و نمی تواند فعالیت کامل و وسیع داشته باشد و لذا در رستاخیز باید همان جسم سابق باز گردد تا روح با پیوستن به آن فعالیت خود را در یک مرحله عالی تر از سرگیرد و از نتایج اعمالی که انجام داده بهره مند شود.
هر یک از ذرات بدن انسان تمام مشخصات جسمی او را در بر می گیرد یعنی اگر راستی هر یک از سلولهای بدن را بتوانیم پرورش دهیم تا به صورت یک انسان کامل درآید آن انسان تمام صفات شخصی را که این جزء از او گرفته شده درا خواهد بود دقت کنید مگر روز نخست یک سلول بیشتر بود همان یک سلول نطفه تمام صفات او را در برداشت و تدریجا از راه تقسیم به دو سلول تبدیل شد و دو سلول به چهار سلول و به همین ترتیب تمام سلولهای بدن انسان بوجود آمدند بنابراین هر یک از سلولهای بدن انسان شعبه ای از سلول نخستین می باشد که اگرهمانند او پرورش بیابد انسانی شبیه به او از هر نظر خواهد ساخت که عین صفات او را دارا باشد.
اکنون با نظر گرفتن مقدمات سه گانه به پاسخ اصل ایراد می پردازیم.
آیا قرآن صریحا می گوید آخرین ذراتی که در بدن انسان در هنگام مرگ وجود دارد زور قیامت به همان بدن باز می گردد.
بنابراین اگر انسان دیگر از او تغذیه کرده این اجزاء از بدن او خارج شده و به بدن صاحب اصلی بر میگردد تلف چیزی که در اینجا خواهد بود این است که لابد بدن دوم ناقص میشود ولی باید گفت در حقیقت ناقص نمیشود بلکه کوچک میشود زیرا اجزای بدن او در تمام بدن دوم لاغر و کوچک تر میشود مثلا یک انسان 60 کیلویی 40 کیلو از وزن بدن خود را که مال دیگری بوده از دست خواهد داد و تنها بدن کوچکی به اندازه کودکی از او باقی میماند .
حال این سوال مطرح میشود آیا این موضوع میتواند مشکلی ایجاد کند پاسخ این است که مسلما نه زیرا این بدن کوچک تمام صفات شخص دوم را بدون کم و کاست در بردارد و به هنگام رستاخیز همچون فرزندی که کوچک است و سپس بزرگ میشود پرورش مییابد و به صورت انسان کاملی محشور میگردد این نوع تکامل و پرورش به هنگام رستاخیز هیچ اشکال عقلی ونقلی ندارد.
آیا این پرورش هنگام رستاخیز فوری است یا تدریجی پاسخ این است که بر ما روشن نیست ما اینقدر میدانیم هر کدام باشد هیچ اشکالی تولید نمی کند و در هر دو صورت مسئله حل شده است.
تنها در این جا یک سوال باقی میماند و آن این است که تمام بدن انسانی از اجزاء دیگری تشکیل شده باشد در آن صورت تکلیف چیست.
پاسخ این است که چنین چیزی اصولا محال است زیرا مسئله آکل وماکول مرغ بر این است که بدنی اول موجود باشد و از بدن دیگر تغذیه کند و پرورش یابد و با توجه به این موضوع ممکن است تمام ذرات بدن اول از بدن دوم تشکیل گردد باید بدنی قبلا فرض کنیم تا از بدن دیگری بخورد بنابراین بدن دیگر حتما جزء او خواهد شد نه کل او اثبات عقلی بعد روحانی و تجرد روح انسان در این زمینه دلایل گوناگون بیان شده است از قبیل برهان ثبات شخصیت وخواب و رؤیا که در کتاب درسی بینش اسلامی 3 به طور کامل توضیح داده شده است از دلایل دیگری که در این زمینه بیان شده است.
عدم انطباق بزرگ بر کوچک: وقتی شیء در برابر چشمان ما قرار میگیرد در نتیجه عبور امواج نوری از قرینه و عدسی شبکیه تصویری از آن در لکه زرد تشکیل می گردد و سپس خبر آن به مرکز بینایی در مغز انتقال مییابد و واضح است تصویر تشکیل یافته از یک ساختمان بزرگ یا از یک درخت 20 متری در لکه زرد بسیار ریز و کوچک است اما تصویری که ما از شیء خارجی در ذهن خود داریم بسیار بزرگ و به اندازه جسم خارجی است حال این سوال مطرح می شود که این تصویر با آن ابعاد بزرگ خود در کجا قرار دارد؟
در اینکه چنان تصویری در ذهن ما وجود دارد تردیدی نیست و نمی توان قبل از تشکیل این تصویر را با بعد از آن یکی دانست اما این تصویر که گاهی ابعاد آن ممکن است هزاران متر طول وعرض داشته باشد آیا می تواند در مغز انسان وجود داشته باشد طبیعی است که چنین چیزی امکان پذیر نیست زیرا که ابعاد مغز از چند سانتی متر مربع تجاوز نکرده و یک تصویر چندین متری در سلولهای مغز جای نمیگیرد همچنانکه یک دریا در یک لیوان و یک اتومبیل بزرگ در حفره چند سانتی متری جای نمی گیرد ممکن است گفته شود که مغز با توجه به معیارهایی که بنا به فرض در اختیار دارد تصویر بسیار کوچک موجود در لکه زرد را بزرگ کرده وتصویری با ابعاد جسم خارجی میسازد اما سخن در این نیست که چه چیز این تصویر را میسازد یا چگونه میسازد بلکه سخن در این است که این تصویر در کجا قرار دارد.
آنچه مسلم است این است که این تصویر با همان ابعاد جسم خارجی در ذهن ادراک می شود و اگر این ادراک وجود نمیداشت ما از وجود جسم خارجی با آن ابعاد با خبر نمیشدیم زیرا چیزی که سبب اطلاع ما از جسم خارجی می شود تنها همان تصویری است که در ذهن خود داریم و باز مسلم است که این تصویر بعلت بزرگی خود نمی تواند در گوشه ای از مغز جای گیرد بناچار باید یک وجود غیر مادی در انسان را بپذیریم که این تصویرهای بزرگ در آنجا نقش بسته است.