الحمد لله الذى جعل الکتاب هدى للمتقین، و الصلوه و السلام على من هو افضلالانبیاء و المرسلین، و على اهل بیته الطیبین الطاهرین.
اهمیت تقوا
یکى از امورى که در فرهنگ اسلامى و متون دینى از اهمیت فوق العادهاىبرخوردار است و بلکه به حق مىتوان گفت اساس تمام کمالات و ترقیاتروحانى و معنوى انسان است، تقوا و پرهیزکارى و دورى از آلودگىها و گناهاناست، زیرا آدمى اگر بخواهد به راه راست و صراط مستقیم راه یابد و از تعالیمآسمانى و معارف قرآنى بهرهمند شود، اساس آن تقواست که: ذلک الکتاب لا ریبفیه هدى للمتقین (1) ، و اگر بخواهد نزد پروردگار از کرامت و احترام بیشترىبرخوردار شود، معیار و زیربناى آن، تقواى برتر است، که ان اکرمکم عند اللهاتقیکم (2) ، و اگر بخواهد در کوران حوادث و بحرانها و ظلمتهاى اوهام، حقرا از باطل تشخیص داده و این دو را-در هر لباس و پوششى-از یک دیگر باز شناسد، مایه آن تقواست که: ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا (3) ، و اگر بخواهد ازاغواهاى شیطانى و وساوس نفسانى و تنگناهاى این جهان رهایى یابد و از شر اینهمه، جان سالم به در برد، پایه آن تقواست که: و من یتق الله یجعل له مخرجا (4) ;و اگر بخواهد از ارزاق خداوندى-چه مادى و چه معنوى-بهره و نصیبى داشتهباشد، راه آن تقواست که: و من یتق الله...و یرزقه من حیث لا یحتسب (5) ;و اگربخواهد اعمال خویش را از بیهودگى و بىحاصلى در آورده و به مرحله قبولبرساند، طریق آن تقواست که: انما یتقبل الله من المتقین (6) ;و در نهایت اگربخواهد در درگاه خدا محبوب و عزیز باشد و عاقبتش ختم به خیر شود، ریشهاشتقواست که: ان الله یحب المتقین (7) ; و العاقبه للمتقین (8) .
بنابر این در بعد عمل، تقوا و پرهیز از گناه، اجتناب و دورى از محرمات، اساس هر خیر و زیر بناى هر سعادتى است و به همین دلیل، بر هر عملى مقدم استو انسان سالک پیش از آن که در انجام اعمال کوشش کند باید بر دورى از گناهاهتمام ورزد.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خطاب به ابوذر-علیه الرحمه-مىفرماید: یا اباذر کن بالتقوى اشد اهتماما منک بالعمل ; (9) اى ابوذر!باید کوششى که درمراعات تقوا اعمال مىکنى از کوششى که در انجام سایر اعمال به خرج مىدهىبیشتر باشد.» نیز بر همین اساس است که امیر مؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام مىفرماید: اجتناب السیئات اولى من اکتساب الحسنات ; (10) دورى از بدىها بر کسبخوبىها مقدم است».
پس اى عزیز!بدان همان گونه که فرد مریض بدون مراعات پرهیز، روىصحت و سلامتى را نمىبیند-گر چه از قوىترین و مؤثرترین داروها استفاده کند-شخص دور افتاده از حقایق و بیگانه با معنویات نیز، بدون مراعات تقوا روىمعرفت و سعادت را نخواهد دید، هر چند پر مشقتترین و مشکلترین اعمال راانجام دهد.از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت است که آن حضرت فرمود: انکم لو صلیتم حتى تکونوا کالحنایا، و صمتم حتى تکونوا کالاوتار، ماینفعکم ذلک الا بورع ; (11) به درستى که اگر از کثرت نماز همچون کمان خمیده ودر اثر زیاد روزه گرفتن همچون زه کمان، باریک شوید، به حالتان مفید نخواهندبود مگر آن که تقوا پیشه کنید و از محرمات دورى کنید.» مولوى گوید: ما در این انبار گندم مىکنیم گندم جمع آمده گم مىکنیم مىنیندیشیم آخر ما به هوش کین خلل در گندم است از مکر موش موش تا انبار ما حفره زدست و زفنش انبار ما ویران شدست اول اى جان، دفع شر موش کن و آنگهان در جمع گندم جوش کن بشنو از اخبار آن صدر صدور لا صلوه تم الا بالحضور گرنه موشى دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله کجاست؟
ریزه ریزه صدق هر روزه چرا جمع مىناید درین انبار ما (12) طبق ابیات فوق، مثل کسى که بدون اجتناب از معاصى، در به جا آوردن اعمال عبادى مىکوشد، مانند کسى است که بدون دفع شر موش دزد، گندمها راذره ذره انبار مىکند، لذا همان طور که جمع گندم با وجود آفتى چون موش، جزرنج و زحمتحاصلى ندارد، به جا آوردن اعمال عبادى نیز-با ابتلاى به معاصى-جز خستگى و زحمت، حاصلى نخواهد داشت، زیرا گناهان مانند موشها بهجان گندم اعمال افتاده و همه را تباه و نابود مىسازند.
چگونه مىتوان متقى بود؟
اکنون که با اهمیت و جایگاه تقوا و پرهیز از گناه و معصیت آشنا شدى، ممکناستبپرسى:چگونه مىتوان متقى بود؟و چطور مىشود گناهان را از صحنهزندگى دور کرد؟و نیز ممکن استبگویى:من و امثال من هر گاه تصمیممىگیریم که بر خود مسلط شویم و دست از معصیتبرداریم و مواظب خود باشیمکه دیگر گناه نکنیم، یکى-دو روز اول را نسبتا موفق هستیم، ولى چندى بعدشکستخورده و به حال اول بر مىگردیم.آیا راهى هست که بدان روى آوریم واز آن مدد جوییم تا در مسیر تقوا و پرهیز از گناه، مستقیم و استوار باقى بمانیم؟
در جواب گوییم:اى عزیز!بىشک گناه و معصیت را مانند دیگر امورممکن، اسباب و عللى است که تا آنها را نشناسى و آن گاه هر یک از آنها را باروشى مناسب از میان نبرى، به ترک گناه موفق نخواهى شد، لذا باید در مرحلهنخست همتخویش را در شناسایى عوامل گناه مصروف دارى و بعد با روشى درخور، به رفع هر یک از آنها بپردازى تا کم کم بتوانى خود را از چنگال معاصىبرهانى و گناهان را از وجودت دور سازى.
گناه .
قرآن .
((وگـنـاه را , چه آشکار باشد و چه پنهان , ترک گویید آنان که مرتکب گناه مى شوند , به سزاى اعمال خود خواهند رسید)).
((این ستمگران را از عذاب بهره اى است همانند بهره اى که یارانشان داشتند پس به شتاب چیزى از من نخواهند)).
((آرى , آنان که مرتکب کارى زشت مى شوند و در گناه غرقه مى گردند, اهل جهنمند و جاودانه در آن )).
((و بـدانـیـد کـه پیامبر خدا در میان شما است اگر در بسیارى از امور از شما فرمان ببرد به رنج مى افتید ولى خدا ایمان رامحبوب شما ساخت و آن را در دلتان بیاراست و کفر و فسق و عصیان را در نظرتان ناخوش گردانید , اینان خود راه یافتگانند)).
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـدانـیـد کـه گـنـاهان اسبان چموشى هستند که گناهکاران بر آنها نشسته ولگامهایشان را رها کرده اند و گناهان آنان را در آتش فرو مى افکند.
ـ گناهان درد و دارو (ى آنها) استغفار است و شفایش به این است که عود نکنند.
ـ پـیـامبر خدا(ص ) : از مستى گناه بپرهیز , زیرا گناه همچون شراب و بلکه شدیدتر ازآن مستى مى آورد خداى تعالى مى فرماید : ((کر و لال و کورند , پس آنان (از کفر به ایمان ) بازنمى گردند)) .
ـ امـام عـلـى (ع ) : اى انـسان !
چه چیز تو رابه گناه کردن گستاخ کرده و چه چیز تو را در مقابل پروردگارت به غرور وا داشته و چه چیز تورا به تباه کردن خویش خو داده است؟
ـ کـسـى که با گناه به پیروزى دست یابد پیروز نیست و کسى که با (توسل به ) بدى چیره گردد (در حقیقت ) شکست خورده است .
.
ـ پیامبر خدا(ص ) : مبادا از روى مهر ومحبت به خانواده ات , طاعت خدا را واگذارى و به نافرمانى او روى آورى , زیـرا خـداى تـعـالى مى فرماید : ((اى مردم !
از پروردگارتان بترسید و از آن روزى بهراسید که نه پدرى مى تواندبراى فرزندش کارى بکند و نه فرزندى براى پدرش )).
ـ امام کاظم (ع ) : در هر شب و روز ازجانب خداى عزوجل آواز دهنده اى ندا مى دهد : اى بندگان خدا!
از نافرمانى خدا باز ایستید,بازایستید, زیرا اگربه خاطر حیوانات چرنده و کودکان شیرخواره و سالخوردگان خمیده پشت نبود , چنان عذابى بر سر شما ریخته مى شد که ریزه ریزه مى شدید.
پرهیز از گناه .
ـ امـام عـلـى (ع ) : در شـگفتم از مردمى که از غذا پرهیز مى کنند چون مى ترسند به سلامتى شان آسیب برساند , چگونه از گناهان که آنها رابه آتش مى افکند پرهیز نمى کنند!.
ـ امـام سجاد(ع ) : در شگفتم از کسى که از خوردن غذایى که برایش ضرر دارد پرهیز مى کند اما از گناه که به او زیان مى رساند پرهیزنمى کند!.
ـ امـام بـاقـر(ع ) : تـعجب است از کسى که به خاطر ترس از بیمارى از خوردن غذا پرهیز مى کند , چگونه از ترس آتش دوزخ از گناهان پرهیز نمى کند!.
خردمند گناه نمى کند.
ـ امام کاظم (ع ) : همانا خردمندان زیادى دنیا را رها کردند چه رسد به گناهان !
در حالى که ترک دنیا فضیلت و ارزش است و ترک گناهان واجب .
ـ پیامبرخدا(ص ): هرکه گناهى را مرتکب شود عقلى از او جدا شود که دیگر هرگز باز نگردد.
ـ امـام على (ع ): اگرخداوند براى نافرمانى از خود بیم (آتش ) هم نمى داد باز واجب بود که به پاس نعمتهایش نافرمانى نشود.
ـ اگـر خداوند سبحان به طاعت خود ترغیب هم نمى کرد باز به امید رحمت او واجب بود که ازاو اطاعت شود.
دورى از گناه سزاوارتر از انجام کار خوب است .
ـ امام على (ع ) : دورى کردن از بدیها سزاوارتر از انجام خوبیهاست .
ـ تـلاش و کـوشـش کـنـید و اگر عمل نمى کنید گناه هم نکنید , زیرا کسى که بنایى مى سازد وویـرانـش نـمـى کـنـد , سـاخـتـمانش برافراشته مى شود و هر چند اندک اما کسى که مى سازد و(سپس )ویران مى کند بنایش برافراشته نمى شود.
ـ امام باقر(ع ) : پرهیز از به خاک درافتادن بهتر است از این که خواهش کنى بلندت کنند.
هشدار که کارهاى بد چیره نشود.
((هر کسى کار نیکى انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند و هر که کار بدى انجام دهد تنها همانند آن کیفر بیند بى آن که ستمى بر آنها رفته باشد)).
ـ امـام عـلـى (ع ) ـ از وصیت هاى آن حضرت به فرزندش حسن (ع ) ـ : در پذیرفتن توبه بر تو سخت نگرفته و به علت گناه تو را درتنگنا نینداخته و از رحمت خویش نومیدت نکرده است , بلکه خود دارى تو از گناه را حسنه به شمار آورده وگناهت را یک و حسنه ات را ده به شمار آورده ودر توبه و بازگشت را براى توگشوده است .
ـ امام سجاد(ع ) : بدا به حال کسى که یک هایش بر ده هایش چیره آید.
کسى که بانافرمانى خدا به دنبال کارى باشد.
ـ پیامبر خدا(ص ) : کسى که با معصیت و نافرمانى خدا به دنبال کارى باشد از مطلوب خوددورتر و به آنچه از آن مى ترسیده است نزدیکتر گردد.
ـ امام صادق (ع ) : مردى به حسین , صلوات اللّه علیه , نوشت : مرا دو کلمه موعظه کن آن حضرت به او نوشت : هر که با نافرمانى خدا کارى را بجوید , مطلوب خود را بیشتر از دست دهدو به آمدن آنچه از آن دورى مى کرده است بیشتر شتاب بخشد.
تظاهر به گناه .
ـ امـام رضـا(ع ) : کـسـى کـه گناه (خود) را آشکار کند خوار فروگذاشته شود و کسى که گناه رامخفى و پوشیده بدارد آمرزیده شود.
ـ امام على (ع ) : آشکارا خداى سبحان را نافرمانى کردن , کیفرها را شتاب مى بخشد.
ـ از آشکار کردن فسق و فجور(خود) بپرهیز که آن از بدترین گناهان است .
ـ کسى که آشکارا گناه کند پرده در است .
ـ پیامبر خدا(ص ) : همه امت من بخشوده مى شوند مگر پرده دران , یعنى کسانى که در شب کارى (خلاف ) انجام مى دهند و پروردگارشان آن را پرده پوشى مى کند اما صبح که مى شودمى گویند : فلانى !
من دیشب چنین و چنان کردم .
ـ امام صادق (ع ) : من براى کسانى از این امت که حق ما را بشناسند امید نجات دارم مگر سه کس : قدرتمند ستمگر , هواپرست و کسى که آشکارا فسق کند.
بزرگترین گناهان .
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـزرگـتـریـن گـنـاه نـزد خـداى سبحان , گناهى است که گنه کار آن را کوچک شمارد.
ـ سخت ترین گناه در نظر خداى سبحان گناهى است که گنه کار آن را ناچیز انگارد.
ـ بدترین گناه آن است که گنه کار آن را سبک شمارد.
ـ پیامبر خدا(ص ) : بزرگترین گناه نزدخدا این است که براى خدایى که تو را آفریده است شریک قرار دهى و فرزندت را از ترس هزینه اش بکشى و با زن همسایه ات زنا کنى .
ـ در پـاسـخ بـه ایـن سؤال عبداللّه بن مسعود که : کدام گناه بزرگتر است ؟
فرمود : این که براى خـدایى که تو را آفریده است شریک قرار دهى عرض کردم : بعد از آن کدام گناه ؟
فرمود : این که فـرزنـدت را از تـرس خـرجـش بـکـشـى عـرض کردم : سپس کدام گناه ؟
فرمود : این که با زن هـمسایه ات زنا کنى پس خداوند درتایید این فرمایش پیامبر این آیه را نازل کرد : ((و کسانى که با اللّه خدایى دیگر را نمى خوانند)).
ـ امام باقر(ع ) : همه گناهان بدند وبدترین آنها گناهى است که برآن گوشت و خون بروید.
ـ امام على (ع ) : بزرگترین گناه , به ناحق خوردن مال مسلمان است .
ـ بزرگترین گناه نزد خداوند , گناهى است که مرتکبش بر آن اصرار ورزد.
ـ نادانى انسان به عیبهاى خویش ,از بزرگترین گناهان اوست .
ـ امام سجاد(ع ) : از شادمانى به گناه بپرهیز , زیرا شاد شدن از گناه بدتر از ارتکاب آن است .
کثیف ترین گناهان .
ـ امـام صـادق (ع ) : کثیف ترین گناهان سه گناه است : کشتن حیوان بى زبان , ندادن مهریه زن ونپرداختن مزد کارگر.
گناهانى که آمرزیده نمى شود.
((هـر آیـنـه خـدا گـنـاه کسانى را که به او شرک آورندنمى آمرزد و گناهان دیگر را براى هر که بخواهد مى آمرزد و هر که به خدا شرک آورد , دروغى ساخته و گناهى بزرگ مرتکب شده است )).
ـ امـام عـلى (ع ) : از جمله حکمهاى قطعى خدا در قرآن حکیم این است که بنده چنانچه بایکى از این اعمال خدایش را ملاقات کند و از آنها توبه نکرده باشد ـ هر چند (درانجام اعمال نیک ) خود را به زحمت انداخته و عملش را خالص کرده باشد ـ سودى نمى برد : درعبادت و پرستش خدا که بر او واجب کرده است شرک ورزیده باشد , یا آتش خشم خویش رابا کشتن کسى فرو نشانده باشد , یا کارى را که خود کرده است به دیگرى نسبت دهد (و او رابدان متهم سازد), یا براى رسیدن به نیاز و خواسته خود از مردم بدعتى در دین پدید آورد , یا بامردم دو رو باشد و یا دو زبان باشد.
ـ پـیـامبر خدا(ص ) : خداوند هر گنهکارى را مى آمرزد مگر کسى را که دینى نو پدید آورد , یا مزد کارگرى را ندهد , یا شخص آزادى رابفروشد.
ـ امـام سـجـاد(ع ) : کـسى که شب سیربخوابدو در کنارش مؤمنى گرسنه و بى غذا باشد , خداوند عزوجل فرماید : اى فرشتگان من !
شما گواه باشید که من این بنده را فرمان دادم و او نافرمانى من کـرد و از جز من فرمان برد, من او را به کارش واگذار کردم , به عزت و جلالم سوگند که هرگز او را نمى بخشم .
ـ امـام عـلـى (ع ) : گـنـاهـان سـه دسـتـه اند گناهى که آمرزیده مى شود , گناهى که آمرزیده نـمـى شـودو گـناهى که براى مرتکب آن هم امیدواریم وهم بیمناک اما آن گناهى که آمرزیده مـى شـود(گـنـاه آن ) بنده اى است که خداوند او را در دنیا به کیفر گناهش رسانده است , پس خـداونـد بـاگـذشـت تر و بزرگوارتر از آن است که بنده اش را دوبار کیفر دهد و اما گناهى که آمـرزیده نمى شود , ستم کردن بندگان به یکدیگر است و اما گناه سوم گناهى است که خداوند آن را ازبـنـدگانش پوشیده داشته و توبه از آن را نصیب گنهکار کرده است و لذا از گناه خویش بـیمناک وبه پروردگارش امیدوار گشته است ما نسبت به این شخص همان حالى را داریم که او نسبت به خود دارد (در بیم و امید به سر مى برد).
ـ پـیـامـبر خدا(ص ) : از گناهانى که آمرزیده نمى شود بپرهیزید : خیانت در غنایم , زیرا هر که در چـیـزى از غـنایم دست خیانت بردروزقیامت آن را باخود بیاورد و رباخوارى , زیرا رباخوار در روز قیامت چون کسى از قبربرمى خیزد که بر اثر بسودن شیطان دیوانه شده است .
ـ امام صادق (ع ) : (اى پسر جندب ) هر گناهى آمرزیده مى شود جز نارضایتى همکیشانت (ازتو).
ـ امـام باقر(ع ) : از جمله گناهانى که آمرزیده نمى شود این سخن انسان است که بگوید : کاش جز به همین گناه باز خواست نشوم .
ـ پیامبر خدا(ص ) : هر گناهى توبه دارد مگر بداخلاقى , زیرا آدم بداخلاق از هر گناهى که درآید (وتوبه کند) به گناهى دیگر مى افتد.
ـ امـام سجاد(ع ) : خداوند هر گناهى از مؤمن را مى بخشد و در دنیا و آخرت او را از آن گناه پاک مى سازد مگر دو گناه : ترک تقیه و ضایع کردن حقوق برادران .
ـ امـام صـادق (ع ) : هـر گـاه آهـنـگ کار بدى کردى , آن را انجام نده , زیرا گاه خداوند بنده را درحال ارتکاب معصیتى مى بیند و مى فرماید : به عزت و جلال خود سوگند که از این پس هرگز اورا نمى بخشم .
بر حذر داشتن از گناه در خلوت .
ـ امـام عـلـى (ع ) : از مـعـاصـى خـدا درتـنـهـایـیـهـا(ى خود) بپرهیزید , زیرا آن که شاهداست (یعنى خداوند) همان داور است .
ـ امام باقر(ع ) : هر که در خلوت گناه کند خداوند به او اعتنا نمى کند.
گناه آشکار و پنهان .
((و گـنـاه را , چـه آشکار باشد و چه پنهان , ترک گویید آنان که مرتکب گناه مى شوند به سزاى اعمال خود خواهند رسید)).
((و به کارهاى زشت , چه آشکار و چه پنهان , نزدیک مشوید)).
ـ امـام بـاقـر(ع ) ـ در بـاره آیه ((به کارهاى زشت نزدیک مشوید)) ـ : آشکارش زناست وپنهانش , داشتن رابطه دوستانه (با نامحرم ).
گـفـتـنـى اسـت کـه ایـن بیان از باب تعیین و روشن کردن مصداق است وگرنه آیه منحصر به این مورد نیست .
سبک و کوچک شمردن گناه .
ـ امام صادق (ع ) : همانا خداوند بنده اى را که در گناه بزرگ به او توجه کند دوست داردوبنده اى را که گناه اندک را ناچیز شمارد دشمن دارد.
ـ امام باقر(ع ) : مصیبتى چون کوچک شمردن گناهت و رضایت دادن به وضعیت موجودت نیست .
ـ کردار بد خودرا کوچک مشمار , زیرا(در قیامت ) آن را ناخوشایند خواهى دید.
ـ پیامبر خدا(ص ) : اى پسر مسعود, هیچ گناهى را خرد مشمار و از گناهان بزرگ دورى کن ,زیرا در روز قـیـامت چون بنده به گناهان خود بنگرد چشمانش چرک و خون خواهد گریست خداى تعالى مى فرماید : ((روزى که هر کس کرده خود را بیابد )).
ـ هـمانا مؤمن گناه خود را چونان تخته سنگى بزرگ مى بیند که مى ترسد به روى او بیفتد و کافر گناه خویش را مانند مگسى مى بیند که از جلوى بینى اش رد شود.
ـ امـام عـلى (ع ) : خداوند خشم خود رادر معصیتش پنهان کرده است , بنابراین , هیچ معصیتى را خرد مشمارید , زیرا چه بسا که آن معصیت با خشم خدا همراه باشد و تو ندانى .
ـ پـیـامبر خدا(ص ) : هرگاه خداوند تبارک و تعالى خوبى بنده اى را بخواهد گناهان او را در برابر چـشـمـانـش مـجـسم مى کند و بار گناه رابردوش او سنگین مى سازد و هرگاه بدى بنده اى را بخواهد گناهانش را از یادش مى برد.
گناهان کوچک راهى است به سوى گناهان بزرگ .
ـ امـام کاظم (ع ) : مسیح (ع ) به حواریان فرمود : همانا گناهان کوچک از نیرنگهاى ابلیس است او گناهان را در نظر شما کوچک جلوه مى دهد و در نتیجه , گناهان جمع و زیاد مى شوند و شما را در میان مى گیرند.
ـ امـام صـادق (ع ): رسـول خـدا(ص ) در زمـیـنى خشک و بى گیاه فرود آمد و به اصحابش فرمود :مـقـدارى هـیزم بیاورید عرض کردند : اى رسول خدا!
ما در سرزمینى خشک و بى گیاه هستیم کـه درآن هـیـزمـى یـافـت نـمـى شود حضرت فرمود : هر کس هر چه یافت بیاورد آنها هیزمها را جـمـع کـردنـد و در برابر حضرت انباشتند پس , رسول خدا (ص ) فرمود : گناهان نیز این گونه جـمـع مـى شـود آن گـاه فـرمـود : از گناهان خرد انگاشته بپرهیزید , زیرا هر چیزى بازخواست کـنـنـده اى دارد بـدانـید که بازخواست کننده گناهان مى نویسد : ((هر کارى را که پیش از این کرده اند و هراثر و نشانى که به جا گذاشته اند و هر چیزى را در کتاب مبین (لوح محفوظ) شماره کرده ایم )).
ـ امـام کـاظـم (ع ) : گـنـاهـان انـدک را کـم مـشـمـاریـد , زیرا همین گناهان اندک روى هم جمع مى گردند و زیاد مى شوند.
ـ امـام رضـا(ع ) : گـنـاهـان کـوچـک مـسـیـر گناهان بزرگندوکسى که ازخداونددرکم ترس نداشته باشد, در زیاد نیز از اونمى ترسد.
ـ امام على (ع ) : گناهان اندک را خرد مشمارید , زیرا گناه کوچک (کم کم ) انباشته مى شود وبه گناه بزرگ تبدیل مى گردد.
پرهیز از گناهان خرد انگاشته .
ـ زیـد شـحام : امام صادق (ع ) فرمود : ازگناهان خرد پنداشته بپرهیزید که این گناهان آمرزیده نمى شود عرض کردم : گناهان خردپنداشته چیست ؟
فرمود : آدمى گناه کند و بگوید : چه خوب مى شد اگر جز این گناهى دیگرنمى داشتم .
ـ امام صادق (ع ) : از گناهان خرد انگاشته بپرهیزید , زیرا آنها را نیز بازخواست کننده اى است هیچ یک از شما نگوید : گناه مى کنم و ازخدا آمرزش مى طلبم , زیرا خداى تعالى مى فرماید: ((اگر آنها (کردار و گفتار بندگان ) بر وزن دانه خردلى باشد )).
ـ امـام بـاقـر(ع ) : از گـنـاهانى که به نظرتان کوچک مى آید بپرهیزید , زیرا آنها را نیزبازخواست کننده اى است .
ـ پیامبر خدا(ص ) : همانا ابلیس به گناهان محقر شما خشنود است .
ـ هـمـانا آدمى کار خوب انجام مى دهد و به آنها تکیه مى کند و گناهان حقیر پنداشته را نیزانجام مـى دهـد امـا هنگامى که با خداوند دیدار مى کند و او را بر خود خشمگین مى بیند و آدمى کار بد مى کند و سپس از آن دست مى شوید , چنین کسى در روز قیامت (از خشم خدا) در امان است .
ـ به خردى گناه منگرید بلکه بنگرید که به چه کسى گستاخى کرده اید.
گناهان کبیره .
((اگـر از گـنـاهـان بزرگى که شما را از آن نهى کرده انداجتناب کنید , از دیگر گناهانتان در مى گذریم و شما را به مکانى نیکو در مى آوریم )).
((کـسـانى که از گناهان بزرگ و زشتیها اجتناب مى کنند ـ جز آن که گناهى کوچک از آنها سر زند ـ بدانند که آمرزش پروردگار تو فراگیر است و او به شما آن گاه که از زمین بیافریدتان و آن گـاه کـه در شـکـم مـادرتـان پـنهان بودید , آگاه تراست خویشتن را بى گناه مدانید اوست که پرهیزگار را بهتر مى شناسد)).
ـ امام صادق (ع ) : درباره آیه ((از گناهان بزرگى که شما را از آن نهى کرده اند )) فرمود : گناهان بزرگ (کبیره ) آنهایى است که خداوندعزوجل (مرتکب ) آنها را مستوجب آتش دانسته است .
ـ گـنـاهـان کـبـیـره هـفـت تاست : کشتن عامدانه مؤمن , تهمت زدن به زن پاکدامن , فرار از مـیـدان جهاد با دشمن , تعرب بعد از هجرت ((12)) , خوردن به ناحق مال یتیم , رباخوارى بعد از دانستن (حرمت آن ) و هر چیزى که خداوند به سبب آن آتش دوزخ را واجب کرده است .
ـ دروغ بستن به خداى عزوجل و پیامبر او و اوصیا (ع ) از گناهان کبیره است .
ـ تـهـمـت زدن به زنان پاکدامن از کبایر است , زیرا خداوند عزوجل مى فرماید : ((در دنیا وآخرت نفرین شده اند و آنان را عذابى بزرگ است )).
ـ پـیـامـبـر خدا(ص ) : گناهان کبیره عبارتند از : شرک ورزیدن به خدا , آزردن پدر و مادر , قتل نفس (آدم کشى ) و سوگند دروغ عمدى (براى ضایع کردن حقوق دیگران و خوردن مال مردم ).
ـ امـام باقر(ع ) : در پاسخ به سؤال از کبایر فرمود : هر گناهى که خداوند براى آن وعده آتش داده است (کبیره مى باشد).
ـ پیامبر خدا(ص ) : گناهان بزرگ نه تاست : بزرگترین آنها شرک ورزیدن به خداى عزوجل است و کشتن مؤمن و ربا خوارى و خوردن مال یتیم و تهمت زدن به زن پاکدامن و فرار ازمیدان جهاد و رنـجـاندن پدر و مادر و در هم شکستن حرمت بیت الحرام و جادوگرى , هر کس پاک از این نه گناه خداى عزوجل را دیدار کند با من در بهشتى خواهد بود که درهاى آن ازطلاست .
ـ امـام عـلـى (ع ) : گـناهان کبیره عبارتنداز: شرک ورزیدن به خدا, آدم کشى , خوردن مال یتیم , تهمت زدن به زن پاکدامن فرار ازمیدان جهاد, تعرب بعدازهجرت , جادوگرى ,آزردن پدر و مادر , رباخوارى , جدا شدن از جامعه مسلمانان و شکستن پیمان (بیعت یا معامله ).
ـ امـام صادق (ع ): قتل نفس (آدم کشى )از گناهان کبیره است , زیرا خداى عزوجل مى فرماید :((و هر که مؤمنى را از روى عمد بکشدسزایش جاودانه شدن دردوزخ است )).
بزرگترین گناهان کبیره .
ـ امام على (ع ) : در پاسخ به پرسش ازبزرگترین کبایر , فرمود : ایمن و غافل بودن از مکر (عذاب و مهلت ) خدا , مایوس شدن ازیارى خدا و نومیدى از رحمت خدا.
اصرار بر گناه .
((و آن کسان که چون مرتکب کارى زشت شوند یا به خودستمى کنند , خدا را یاد مى کنند و براى گـنـاهـان خـویش آمرزش مى خواهند و کیست جز خدا که گناهان را بیامرزد؟
و چون به زشتى گناه آگاهند در آنچه مى کردند پاى نفشارند)).
ـ امام باقر(ع ) : درباره آیه (( بر آنچه مى کردند پاى نفشارند )) , فرمود : اصرار بر گناه این است که بنده گناه کند و آمرزش نطلبد و در فکر توبه هم نباشد این است اصرار (بر گناه ).
ـ امـام صـادق (ع ) : اصـرار بـر گـنـاه بـه مـعـناى ایمن دانستن خود از عذاب خداست و کسى , جززیانکاران , خود را از مکر (عذاب و مهلت ) خداوند ایمن نداند.
ـ پیامبر خدا(ص ) : خشکیدگى چشم (نگریستن از خوف خدا) و سنگدلى و حرص زدن زیاد براى طلب روزى و اصرار بر گناه از نشانه هاى شقاوت است .
ـ چهار چیز دل را مى میراند : گناه روى گناه .
ـ با استغفار کبیره نباشد و با اصرار صغیره معنا ندارد ((13)) .
ـ امام على (ع ) : بزرگترین گناه نزد خدا گناهى است که مرتکبش بر آن اصرار ورزد.
ـ در شـگفتم از کسى که سختى انتقام خداوند را از خود مى داند و همچنان بر گناه خویش اصرار مى ورزد.
شاد شدن به گناه .
ـ امام سجاد(ع ) : از شاد شدن به گناه بپرهیز که شاد شدن به گناه از ارتکاب آن بدتر است .
ـ امام على (ع ) : بالیدن به گناهان ,زشت تر از ارتکاب آنهاست .
گناهى بزرگتر از بالیدن به تبهکاریها نیست .
ـ رستگار نشود آن که به رذایل خود ببالد.
ـ هر که از معاصى خداوند لذت برد خداوند او را به خوارى افکند.
ـ شیرینى گناه را دردناکى کیفر از بین مى برد.
نقش گناهان در تباهى دل .
((حقا , که کارهایى که کرده بودند بر دلهایشان مسلطشد)).
ـ امـام صـادق (ع ) : پـدرم (ع ) مـى فرمود :هیچ چیز بیشتر از گناه دل را تباه نمى کند , همانا دل گناه مى کند و بر آن اصرار مى ورزد تا جایى که سرانجام گناه بر آن چیره مى گردد و دل را زیر و زبر مى کند.
ـ هـر گـاه آدمـى گـنـاهـى کند نقطه سیاهى در دلش پدید مى آید اگر توبه کرد آن نقطه پاک مى شود و اگر باز هم گناه کرد آن نقطه بزرگترمى شود , تا جایى که همه دلش را فرا مى گیرد و زان پس هرگز روى رستگارى را نمى بیند.
ـ امـام بـاقـر(ع ) : هیچ بنده اى نیست مگرآن که در دلش نقطه اى سفید وجود دارد ,پس هر گاه گـناهى مرتکب شود , در آن نقطه , نقطه اى سیاه پدید آید که اگر توبه کرد آن سیاهى مى رود و اگـر در گناهان فرو رفت نقطه سیاه افزایش مى یابد چندان که همه سفیدى رافرو مى پوشاند و چـون سفیدى پوشانده شد گنهکار دیگر هرگز به خیر و صلاح باز نمى آید این است سخن خداى عزوجل که : ((حقا , که بر دلهایشان مسلط شد)).
ـ امام على (ع ) : اشکها نخشکید مگر به سبب سختدلى و دلها سخت نشد مگر به سبب گناهان زیاد .
نقش گناهان در زوال نعمتها.
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداونـد هـر نـعـمتى را که به بنده اى داد از او نگرفت مگر به سبب گناهى که سزاوار سلب آن نعمت شد.
ـ امـام على (ع ) : هیچ نعمتى و هیچ خرمى از زندگى زایل نشد مگر به سبب گناهانى که مرتکب شدند , چه , خداوند به بندگان ستم نمى کند.
ـ امام صادق (ع ) : همانا بنده گناهى مى کند و به سبب آن از نماز شب محروم مى شود سرعت تاثیر کار بد در آدمى از سرعت تاثیرکارد در گوشت بیشتر است .
ـ پـیـامـبـر خـدا(ص ) : از گـنـاهـان دورى کـنـید , زیرا گناهان خوبیها را محو مى کند , همانا بنده (گاه ) گناه مى کند و به سبب آن دانشى را که داشته است فراموش مى کند.
نقش گناهان در فرود آمدن بلاها.
((اگر شما را مصیبتى رسد , به خاطر کارهایى است که مى کنید و خدا از بسیارى در مى گذرد)).
ـ امام صادق (ع ) : هیچ رگى (بر اثر تب و بیمارى ) نزند و هیچ پایى به سنگ نخورد و هیچ سردرد یا مرضى رخ ندهد , مگر در اثر گناه این فرموده خداى عزوجل در کتاب اوست که : ((اگرشما را مـصـیـبـتـى رسـد بـه خـاطر کارهایى است که مى کنید و خدا بسیارى را مى بخشد)) گناهانى که خداوند مى بخشد بیشتر از گناهانى است که از آنها باز خواست مى کند.
ـ امـام على (ع ) : از گناهان دورى کنید , زیرا هیچ بلیه اى رخ ندهد و از هیچ روزى کم نشودمگر بـه سـبـب گناهى , حتى خراش برداشتن و به سر در آمدن و مصیبت خداوند عزوجل مى فرماید :((اگر شما را مصیبتى رسد )).