دانلود مقاله غیبت امام زمان عج

Word 184 KB 14168 40
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع

  • مورخان و محدثان ولادت امام (( حجت بن الحسن المهدی )) را به سال 255 - یا 256 - هجری قمری دانسته اند.گفته اند :حضرت مهدی «عج» در شب جمعه نیمه ماه شعبان سال یاد شده پای بدین گیتی نهاد .

    بدین گونه اصل ولادت مهدی و به این جهان آمدن او جزء مسلمات تاریخ است .

    و بجز ائمه طاهرین و عالمان و مورخان و محدثان شیعه بسیاری از مورخان و محدثان اهل سنت نیز بدین امر تصریح کرده اند و آن را یک واقعیت دانسته اند .

    در کتابهای پژوهشی نام بیش از 65 تن از این عالمان را می آوریم :
    1- علی بن حسین مسعودی :
    در سال 260 ابو محمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ،علیهم السلام ، در زمان خلافت المعتمد عباسی در گذشت .

    او به هنگام در گذشت ،29 سال داشت و او پدر مهدی منتظر است .
    2- شیخ عبد الوهاب شعرانی :
    مهدی «عج» ،از اولاد امام حسن عسکری است .

    در شب نیمه شعبان سال 255 متولد شده است .

    و او زنده است تا این که با عیسی بن مریم ملاقات کند .
    3- شیخ سلیمان قندوزی :
    خبر معلوم و مسلم ، در نزد موثقان ، این است که ولادت قائم «عج» ، در شب نیمه شعبان واقع شده است ، به سال 255 ، در شهر سامرا .
    طالع میلاد :
    عالم معروف اهل سنت ،شیخ سلیمان قندوزی حنفی -یاد شده در بالا -پس از تصریح به وقوع ولادت « مهدی» ، طالع میلاد مقدس را نیز یاد می کند ،می گوید :
    ولادت قائم «عج» ، در شب نیمه شعبان واقع شده است ، به سال 255 ، در شهر سامرا ، به هنگام قران اکبر ، در برج قوس ، به طالع 25 درجه ، از برج سرطان .
    شمایل ومقام وسیرت
    محدثان معتبر،از شیعه واهل سنت ،بنابر احادیث بسیار از پیامبر اکرم«ص»وامام علی بن ابیطالب «ع» و دیگر امامان ، شمایل و اوصاف امام مهدی «عج» را ،در کتابهای خویش آورده اند :
    چهره اش گندمگون .

    ابروانش هلالی و کشیده .چشمانش سیاه و درشت و جذاب .شانه اش پهن.


    دندانهایش براق و گشاده .

    بینییش کشیده و زیبا .

    پیشانی اش بلند و تابنده .

    استخوان بندیش استوار و صخره سان .

    دستان و انگشتانش درشت .

    گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی – که از بیداری شب عارض شده - .

    بر گونه راستش خالی مشکین .

    عضلاتش پیچیده و محکم .

    موی سرش بر لاله گوش ریخته .

    اندامش متناسب و زیبا .

    هیئتش خوش منظر و رباینده .

    رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق .

    قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار .

    نگاهش دگرگون کننده .

    خروشش دریا سان ، و فریادش همه گیر .
    محدثان و عالمان اسلام ، کمال معنوی ، و ولایت امام را ، در سن کودکی ، به سرگذشت عیسی مسیح ، و یحیی بن زکریا همانند دانسته اند ، و گفته اند : در میان شانه اش اثری است ، چون اثر نبوت .

    او صاحب علم حکمت بسیار است ، و دارنده ذخایر پیامبران است .

    مهدی ،فرزند پیامبر است ، و از اولاد بانوی اکرم ،حضرت فاطمه زهرا ، و نهمین امام است از نسل امام حسین «ع» :
    مهدی 9 حسن عسکری 8 علی النقی 7- محمد التقی 6- علی بن موسی الرضا 5- موسی بن جعفر 4- جعفر بن محمد صادق 3- محمد بن علی باقر 2- علی بن الحسین 1- حسین بن علی
    این است مهدی ، با این مشخصات ، و با این ویژگیها، و دهها نشانه و علامت دیگر ، که پیش از ظهور مهدی ، و پس از ظهور مهدی ، و مقارن ظهور مهدی ، و پس از ظهور مهدی ، محقق می شود .اینهاست واقعیت این امر.

    ومهدی این امام معین ومنصوص است.

    دیگر هرچه بگویند ،وهر کس را پیش اندازند، یاوه است وقبول آن حماقت .مهدی «عج» اکنون غایب است .

    او خلیفه حق ، وولی مطلق است .او خاتم اولیا ،ووصی اوصیا،منجی نهایی ، وقائد جهانی ، و انقلابی اکبر، ومصلح اعظم است .

    چون درآید ،به کعبه تکیه کند ،و پرچم پیامبر «ص» رادردست گیرد،ودین خدا را زنده سازد واحکام خدارا،در سراسر گیتی ،جاری کند .او با شمشیر درآید ، و زمین پر شده از جور وبیداد را،پر از مهربانی و داد گرداند.
    درباره روش و رفتار و سیرت مهدی «عج» ،مطالب و مسائل بسیاری در احادیث رسیده است .


    این مطالب و مسائل ، سیرتهای مهدی را روشن می سازد : سیرت دینی ، سیرت اخلاقی ، سیرت علمی ، سیرت انقلابی ،سیرت سیاسی ، سیرت اجتماعی ، سیرت مالی ، سیرت اصلاحی ،سیرت قضایی ،که دراینجا ما فقط سخنی درباره سیرت دینی و اخلاقی ایشان می آوریم :
    این مطالب و مسائل ، سیرتهای مهدی را روشن می سازد : سیرت دینی ، سیرت اخلاقی ، سیرت علمی ، سیرت انقلابی ،سیرت سیاسی ، سیرت اجتماعی ، سیرت مالی ، سیرت اصلاحی ،سیرت قضایی ،که دراینجا ما فقط سخنی درباره سیرت دینی و اخلاقی ایشان می آوریم : الف ـ سیرت دینی مهدی «ع» ، دربرابر خداوند وجلال خداوند فروتن است ،بسیار فروتن ،همچون عقاب ، به هنگامی که بال خویش فرو گشاید ، و سر به زیر انداخته ،از اوج آسمان فرو آید .

    مهدی ، در برابر جلال خداوند اینسان خاشع و فروتن است .

    خدا و عظمت خدا ، در وجود او متجلی است ، و همه هستی او را در خود فرو برده است .

    مهدی «ع» ، عادل است و خجسته و پاکیزه .

    او ذره ای از حق را فرو نگذارد .

    خداوند دین اسلام را بدست او عزیز گرداند ....

    مهدی ، همواره بیم خداوند را بدل دارد ، و به مقام تقربی که نزد خدا دارد مغرور نشود .او به دنیا دل نبندد و سنگی روی سنگ نگذارد .

    در حکومت او ، به احدی بدی نرسد ، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد .

    ب ـ سیرت خلقی : مهدی «ع» ، صاحب حشمت و سکینه و وقار است .

    مهدی جامه هایی درشتناک پوشد ، و نان جو خورد .

    علم و حلم مهدی از همه مردمان بیشتر است .

    مهدی همنام پیامبر است (محمد) ، وخلق او ، خلق محمدی است .

    مهدی «ع» ، در جهان ، با مشعل فروزان هدایت سیر کند ، وچونان صالحان بزید .

    خانواده پیغمبر ویازده امام از مهدی خبر داده اند امام على‏بن ابى‏طالب(ع) مسئله غیبت حضرت مهدى(ع) را با زمینه‏سازى حساب شده و منسجمى در چند مرحله مطرح مى‏کنند و کاملاً روشن است که این کار به صورت تصادفى انجام نگرفته است بلکه با توجه به ظرفیت و کشش فکرى افراد و شیوه‏هاى صحیح آموزشى و همینطور با در نظر گرفتن سیر طبیعى و خارجى وقایعى که در آینده پیش خواهد آمد به تبیین و تشریح امور پرداخته‏اند.

    در یک مرحله پس از تصریح به ضرورت وجود حجت الهى در روى زمین و بلکه کل نظام عالم هستى مى‏فرمایند: « هرگز زمین از حجت الهى که با دلیل و برهان براى حاکمیت بخشیدن به احکام و ارزشهاى دینى قیام مى‏نماید خالى نخواهد بود و حجت خداوند عالم یا به صورت شناخته شده و آشکار( مثل یازده امام(ع)، در میان مردم زندگى مى‏کند) یا (در اثر فراهم نبودن شرایط مناسب) به‏طور پنهان و ناشناخته به سر مى‏برد.» در روایت دیگرى امام على(ع)، پس از اشاره به ضرورت وجود امام معصوم در روى زمین و تبیین مسؤولیتهاى او مى‏فرمایند: « حجت خدا، گاهى به صورت علنى به طورى که همه او را مى‏شناسند در میان مردم حضور دارد؛ امّا زمام امور را به جهت فراهم نبودن شرایط در دست ندارد.

    گاهى نیز حجت الهى روى مصالحى به اراده خداوند متعال از دیده مردم غایب است.

    در چنین مواقعى آنها در انتظار حجت الهى به‏سر مى‏برند.» توجه به این نکته ضرورى است که در دوران غیبت گرچه جسم امام(ع) به علت وجود خطرات و یا مصالح دیگرى از دیده مردم نهان است ولى دانش او براى مردم مخفى نیست (همه از آن اطلاع دارند) و آداب و احکام و تعالیمش در قلب و جان انسانهاى مؤمن استوار و پابرجاست و مردم بر اساس تعالیم و رهنمودهاى او زندگى مى‏کنند.

    در مرحله بعد، امیرالمؤمنین(ع) ضمن معرفى آخرین حجت الهى اصل مسئله غیبت آن حضرت را بیان مى‏کنند.

    از اصبغ بن نباته نقل شده است که مى‏گوید: «روزى به حضور على‏بن‏ابى‏طالب(ع) رسیدم آن حضرت را غرق در اندیشه دیدم در حالى که از این وضع بسیار متعجب بودم (چون حضرت را هرگز در آن حال ندیده بودم) عرض کردم: یا امیرالمؤمنین مگر اتفاقى افتاده است که اینگونه نگران و غرق در دریاى تفکّر به نظرمی رسید ؟

    حضرت على(ع)، در پاسخ فرمودند: درباره فرزندى که بعدها از نسل من به دنیا خواهد آمد فکر مى‏کنم.

    او یازدهمین فرزند من است.

    او مهدى ما اهل بیت است که زمین را پس از پر گشتن از ظلم و ستم و تباهى با عدل و داد پر خواهد ساخت.

    امّا پیش از آن براى او یک دوره غیبتى هست که عده زیادى از مردم در این دوره از حق و صراط مستقیم منحرف مى‏شوند.» در گام بعدى على(ع) به طولانى بودن دوره غیبت امام عصر(ع) و مشکلات و گرفتاریهاى آن مى‏پردازند.

    به عنوان نمونه در یک مورد مى‏فرمایند : «در دوره غیبت امام غایب، مردم از حدود و چارچوب احکام شرع خارج خواهند شد و بسیارى از آنها گمان خواهند کرد که حجت الهى از دنیا رفته و امامت پایان پذیرفته است ولى سوگند به خدا در چنین دوره‏اى حجت خدا در بین مردم و در کوچه و بازار آنها در حال رفت و آمد خواهد بود و وى حرفهاى مردم را خواهد شنید...

    او مردم را خواهد دید ولى آنها تا زمان معینى که خداوند مقرر کرده است قادر به دیدن آن حضرت نخواهند بود.

    » همینطور در این باره به مناسبت دیگرى می فرمایند : « دوره غیبت امام مهدى(ع) به قدرى طولانى خواهد بود که انسانهاى بى‏خبر از مصالح و حکمتهاى الهى از ظهور آن حضرت مأیوس خواهند شد و در اثر ناامیدى از ظهور منجى عالم بشریت حتى این جمله را به زبان خواهند آورد که: خداوند عالم نیازى به آل محمد(ص) ندارد؛ یعنى اگر از آل محمد(ص) کسى در روى زمین بود تا کنون باید قیام مى‏کرد و به این نابسامانیها و بى‏عدالتیها پایان مى‏داد.» همچنین حضرت علی (ع) می فرمایند : « مهدی موعود از ما به وجود خواهد آمد و در آخر الزمان ظهور می نماید .

    در بین هیچ ملتی ، مهدی منتظری جز او وجود ندارد .» حضرت فاطمه (س) به حسین فرمود:« هنگامی که تو را بزادم رسول خدا بر من وارد شد ـ تو را در بغل گرفت ـ سپس فرمود : ای فاطمه !

    حسینت را بگیر و بدان که او پدر نه امام است و از نسلش امامهای صالحی به وجود خواهند آمد که نهمین آنان قائم است .» امام حسن (ع) نیز در این باره می فرمایند :« امامهای بعد از رسول خدا دوازده نفرند .

    نه نفر ایشان از نسل برادرم حسین به وجود می آیند و مهدی این امت از ایشان است .‌» امام حسین (ع) نیز می فرمایند : «دوازده امام از ما هستند ، علی بن ابیطالب اول آنان و آخرشان نهمین فرزند من و قائم به حق می باشد.

    خدا به برکت وجود وی زمین مرده را زنده و آباد می کند و دین حق را بر تمام ادیان پیروز می گرداند، اگر چه مشرکین کراهت داشته باشند .

    مهدی ، مدتی از نظر ها غائب می گردد .

    در زمان غیبت گروهی از دین خارج می شوند اما گروهی دیگر ثابت قدم خواهند ماند و از این راه اذیتها خواهند دید .

    از باب سرزنش به آنان گفته می شود : اگر عقیده شما صحیح است ، پس امام موعود شما کی نهضت می کند ؟

    ولی بدانید که هرکس در ایام غیبت ، آزار و تکذیب دشمنان را تحمل کند مانند کسی است که در کنار رسول خدا با شمشیر جنگ نموده است .» امام سجاد (ع) نیز فرمود: « ولادت قائم ما بر مردم مخفی می ماند به طوری که خواهند گفت : اصلا متولد نشده است علت مخفی شدن آن جناب این است که وقتی نهضت خود را شروع نمود بیعت کسی بر گردنش نباشد .» امام باقر (ع) به ابان بن تغلب فرمود : « به خدا سوگند !

    امامت عهدی است که از رسول خدا به ما رسیده است .

    امام های بعد از پیغمبر دوازده نفرند که نه نفرشان از نسل حسین می باشند .

    مهدی نیز از ما بوجود می آید و در آخر الزمان دین را نگهداری می کند .» امام کاظم (ع) ، در پاسخ یونس بن عبد الرحمان ، که سوال نموده بود : آیا تو قائم به حق هستی ؟

    فرمود: «من قائم به حق هستم لیکن آن قائمی که زمین را از وجود دشمنان خدا پاک می نماید و از عدل و داد پر می کند پنجمین فرزند من است .

    چون بر جان خویش ترسان است ، مدتی طولانی غائب می گردد در عصر غیبت ، گروهی از دین خارج می شوند ولی عده ای هم در عقیده خویش پایدار می مانند سپس فرمود : خوشا به حال شیعیانی که در زمان غیبت امام زمان به ولایت چنگ زنند وبر دوستی ما و بیزاری از دشمنانمان ثابت قدم بمانند ، آنان از ما هستند وما از آنها ییم ، آنان به امامت ما راضی شده اند ما نیز از تشیع آنها خشنودیم .

    پس به خدا سوگند خوشا به حالشان !

    در درجات بهشت با ما خواهند بود.» امام رضا (ع) در پاسخ ریان بن صلت که پر سیده بود : تو صاحب الامر هستی فرمود : « من صاحب الامر هستم اما آن صاحب الامری که زمین را از عدل وداد پر می کند من نیستم .

    با وجود ناتوانی و ضعفی که در من مشاهده می کنی چگونه امکان دارد من صاحب الامر باشم ؟

    قائم معهود کسی است که در سن پیران ولی به صورت جوانان ظاهر می شود ، به قدری نیرومند وقوی است که اگر به بزرگترین درخت روی زمین دست دراز کند آنرا از ریشه می کند و اگر در میان کوهها فریاد زند سنگهای سخت آنها متلاشی می گردد .عصای موسی و انگشتر سلیمان نزد اوست .

    آن جناب چهارمین فرزند من می باشد ،خدا تا هر وقت بخواهد او را از دیدهها غائب نگه می دارد ،بعد از آن ظاهرش می نماید و زمین را به توسط او از عدل و داد پر می کند ،چنانچه از ظلم وستم پر شده است .» امام محمد تقی (ع) به عبدالعظیم حسنی فرمود : « قائم ما همان مهدی موعودی است که در زمان غیبت باید در انتظارش بود و در زمان ظهور باید اطاعتش نمود و او سومین فرزند من می باشد .

    به آن خدایی که محمد (ص) را به پیغمبری فرستاد و ما را به امامت مخصوص داشت سوگند ، که اگر از عمر دنیا یک روز هم بیش باقی نمانده باشد خدا آنروز را طولانی می گرداند تا مهدی ظاهر شود و زمین را از عدل وداد پر کند چنانکه از ظلم و ستم پر شده است .

    خداوند متعال کارش را شبی اصلاح می نماید چنانکه امر کلیم خود موسی را در شبی اصلاح فرمود ، موسی رفت تا برای همسرش آتش بیاورد اما با منصب پیامبری و رسالت برگشت.

    سپس فرمود: انتظار فرج ، بهترین عمل شیعیان ماست .» امام علی نقی فرمود: «بعد از من فرزندم امام حسن است و بعد از حسن ، فرزندش همان قائمی است که عدل و دادش تمام زمین را فرا می گیرد .» امام حسن عسکری (ع) به موسی بن جعفر بغدادی فرمود : « گویا شما را می بینم که در جانشین من اختلاف نموده اید ولی آگاه باشید هر کس به امامهای بعد از پیغمبر ایمان داشته باشد ،اما امامت فرزند مرا منکر شود مانند کسی است که نبوت تمام پیامبران را قبول کند ولی پیامبری محمد رسول خدا (ص) را انکار نماید ،در صورتی که منکر آن حضرت مثل کسی است که تمام پیامبران را انکار کند ،زیرا اطاعت آخرین امام ما مثل اطاعت اولین امام ماست .

    پس هر کس آخرین فرد ما را منکر شود مانند کسی است که اولین امام را انکار نموده باشد .بدانید که غیبت فرزندم آنقدر طولانی می شود که مردم در شک واقع می شوند مگر افرادی که خدا ایمانشان را نگهداری کند.» علل و حکمتهای غیبت حضرت مهدی (ع) : اگر مانعی وجود نداشت ظهور آن حضرت اصلح وانفع بود .

    لیکن چون می بینیم که خداوند متعال آن وجود مقدس را از دیده ها پنهانی داشته است و افعال خدا هم با نهایت استحکام وبر طبق مصالح وحکم واقعی صادر می شود ، غیبت آن جناب را نیز علت و حکمتی خواهد بود ، گر چه تفصیلش برای ما مجهول باشد .

    حدیث ذیل دلالت می کند که :( علت و سبب اساسی غیبت برای مردم بیان نشده و به جز ائمه اطهار (ع) کسی از آن اطلاع ندارد .) عبد الله بن فضل هاشمی می گوید : امام صادق (ع) فرمود : « حضرت صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد داشت به طوری که گمراهان در شک واقع می شوند .

    عرض کردم چرا ؟

    فرمود : ماذون نیستم علتش را بیان کنم .

    گفتم : حکمتش چیست ؟

    فرمود همان حکمتی که در غیبت حجت های گذشته وجود داشت و در غیبت آن جناب نیز وجود دارد امام حکمتش ظاهر نمی شود مگر بعد از ظهور او ، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان واصلاح دیوار به دست خضر (ع) برای موسی (ع) آشکار نشد جز هنگامی که می خواستند از هم جدا شوند .

    ای پسر فضل !

    موضوع غیبت سری است از اسرار خدا و غیبی است از غیوب الهی .» چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود ، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد .در زیر به برخی از دلایل غیبت اشاره شده است : 1ـ خوف : خوف یکی از دلائل غیبت است ، حضرت رسول (ص) فرمود :« حتماً آن پسر از دیدگان انسانها غایب خواهد شد .

    گفته شد :چرا یا رسول الله (ص) .

    فرمود : می ترسد از کشتن .» زراره می گوید : حضرت صادق (ع) فرمود : «قائم باید غائب شود .

    عرض کردم !

    چرا ؟

    فرمود :از کشته شدن می ترسد ،و با دست به شکم خود اشاره کرد .» 2ـ نبودن ناصر : یکی دیگر از دلائل غیبت نبودن ناصر است.

    حضرت صادق (ع) فرمود: «خداوند برای شما در حسین بن علی (ع) فرج قرار داده بود وچون اورا یاری نکردند آن فرج به تاخیر افتاد .» حضرت امام حسن مجتبی (ع) فرمود : «اگر من ناصر می داشتم با معاویه صلح نمی کردم .» امیر مومنان علی (ع) بعد از غصب خلافت فرمود : « اگر من چهل یار ویاور می داشتم قیام می نمودم و حق خودرا از ظالمان می گرفتم » پس با نبودن ناصر و حامی و خوف بر جان ، هیچ راهی بهتر از غیبت و اختفا نیست 3ـ امتحان و آزمایش : امتحان از علتهای عامه است که در هر فعلی از افعال خدا و هر اراده و مشیتی و در هر حکمی از احکام خدا جاری است لذا غیبت حضرت حجت (ع) از این قانون مستثنی نیست.زیرا گروهی که ایمان محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه انتظار فرج وصبر بر شدائد و ایمان به غیب ارزششان معلوم شود و به درجاتی از ثواب نائل گردند.

    حضرت باقر (ع) فرمود : « ظهور او بعد از غیبتی طولانی خواهد بود .

    تا اینکه معلوم کند چه کسی او را با غیبت نهانی ، اطاعت می کند و به او ایمان می آورد ؟» امام کاظم (ع) می فرمایند : « هنگامی که پنجمین فرزند امام هفتم غائب شد ، مواظب دین خود باشید ، مبادا کسی شما را از دین خارج کند .

    ای پسرک من !

    برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود ، به طوری که گروهی از مومنین از عقیده بر می گردند .

    خدا به وسیله غیبت ، بندگانش را امتحان می کند .

    » 4 ـ مهلت : یکی دیگر از علل غیبت مهلت است .

    امهال خود حکمت است از این جهت که یکی از حکمتهای الهی امتحان است و امتحان داری انواعی است .

    یکی از انواع امتحان مهلت دادن است : « پس مهلت بده به کافران ـ مهلت ده ایشان را اندکی » مهلت گاهی فردی است و گاهی اجتماعی .

    مهلت اجتماعی آن است که نوع بشر را مدتی به خود واگذارد و امر ایشان رابه قوانین کلیه ، که نهاده محول کند این مدت (فترت)نامیده می شود .

    5- مشابهت به انبیا مشابهت و متابعت به انبیا در سنت ،چون هجرت و غیبت در بسیاری از انبیا پیشین بوده مانند ادریس ، صالح، موسی و ابراهیم (ع) خداوند خواسته است که این سنت در او هم جاری باشد .

    حضرت صادق (ع) فرمود :« قائم ما را غیبتی خواهد بود که مدت آن طولانی باشد .حنان بن سریر عرض کرد : چرا یا بن رسول الله؟

    فرمود : خداوند عزوجل ابا فرموده جز آنکه در او سنت انبیا را ، در غیبت هایشان جاری گرداند » 6 ـ به حکومت رسیدن همه اقشار به حکومت رسیدن همه اصناف از دلائل دیگر غیبت است .

    امام صادق (ع) فرمود :« نخواهد بود این امر تا آنکه نماند هیچ صنفی از مردم مگر این که ولایت پیدا کنند .

    تا اینکه کسی نگوید که اگر ما ولایت می یا فتیم عدالت می کردیم سپس حضرت قائم (ع) به حق وعدالت قیام کند .

    » 7 ـ بی وفائی در عهد یکی دیگر از علل غیبت بی وفائی وناپایداری در عهد و پیمان و متحد و یکدل نبودن یاران است خود حضرت حجت (ع) در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود ، فرموده است : « اگر چنانچه شیعیان ما خداوند ایشان را به طاعت خود موفق کند همه با هم در وفای به عهد ما مجتمع و یکدل بودند .

    فیض ملاقات کا برایشان به تاخیر نمی افتاد و هر آیینه زودتر به سعادت دیدار ما نائل می شدند نظر به حق معرفت وصدق معرفتشان نسبت به ما ، پس ما را از ایشان حبس نکرده جز آنچه به ما می رسد از اعمال ناشایسته ای که ما آنها را از ایشان خوش نداریم و انتظار آن را از ایشان نداریم پس باید آنقدر دوران غیبت طول بکشد که کسانی که بعد از تمیز و تمحیص باقی می مانند در اثر طول انتظار و شدت شوق مجدانه پایدار در عهد و فداکاری باشند.

    8 - کردار بد از قضیه ملاقات علی بن مهزیار نیزمعلوم می شود نگرانی ودلگیری آن حضرت (ع) از اعمال دوستان خود واینکه اعمال بد ایشان نیز دخیل در غیبت و طول غیبت است علی بن مهزیار گفت : «چون به خدمت حضرت قائم (ع) رسیدم ، حضرت به من فرمود : ما انتظار تو را داشتیم شب وروز چرا دیر کردی ؟

    عرض کردم : کسی نبود که مرا به سوی شما راهنمایی کند .

    پس حضرت (ع) با انگشت به زمین زد و فرمود : این چنین نیست و لکن شما به زیادی اموال پرداختید و بر ضعفای مومنین تجبر به خرج دادید و قطع رحم کردید ، پس چه عذری برای شما الان می باشد ؟

    گفتم : التوبه ، التوبه .

    پس فرمود : ای پسر مهزیار اگر نبود استغفار بعضی از شما برای بعضی ، هر آینه هر کس بر زمین بود هلاک می شد به جز خواص شیعه ، آنان که اقوالشان با افعالشان شبیه است .» 9 ـ مانور باطل خداوند به مقتضای حکمت وعدل فضل وامتحان دو دولت قرار داده است برای حق دولتی و برای باطل هم دولتی قرار داده است .

    خداوند دولت حق را در آخر قرار داده است اولیا خدا در دولت باطل یا خائف و مقهورند یا غایب ومستور وپنهان می باشند و ناچار است که هر یک از دو دولت استیفای کامل از دولت خود کند ، دولت باطل که دولت ابلیس است انتهای او تا روز قیام حضرت قائم (ع) است با ظهور و قیام حضرت حجت (ع) موعد دولت حق آغاز می شود وتا روز قیامت تداوم خواهد داشت .

    به زودی کافران خواهند فهمید که عاقبت دنیا از آن چه کسی است .

    10 ـ سر خدا غیبت حضرت حجت (ع) سری است از اسرار الهی .

    عبد الله بن فضل هاشمی گفت از حضرت صادق (ع) شنیدم که می فرمود :« برای صاحب این امر غیبتی است که ناچار از آن است و در زمان غیبت او در شک و ریب خواهد افتاد ، هر کس اهل باطل باشد .

    گفتم : فدای تو شوم چرا باید چنین غیبتی کند ؟

    فرمود : از جهت امری که به ما کشف او برای شما رخصت داده نشده است.

    گفتم: پس وجه حکمت در غیبت او چیست ؟

    فرمود : وجه حکمت در غیبت او ، وجه حکمت در غیبت کسانی است که پیش از او بوده اند از حجج الهی ، وجه حکمت در غیبت او کشف نمی شود مگر بعد از ظهور او چنانچه کشف نشد برای موسی (ع) وجه حکمت در آنچه خضر (ع) انجام داد از سوراخ کردن کشتی و کشتن آن پسر و ساختن دیوار مگر هنگام مفارقت .» ای پسر فضل این امری است از امر خدا و سری است از سر خدا و غیبتی است از غیب خدا و هر گاه ما دانستیم که خداوند عزوجل حکیم است تصدیق می کنیم به اینکه افعال او همه از روی حکمت است اگر چه وجه او برای ما مکشوف است .

    11 ـ در امان ماندن از بیعت با ستمگران بر طبق یک روایت، على‏بن ابى‏طالب(ع) مى‏فرمایند: «موقعى که قائم [حضرت مهدى(ع)]، قیام کند بیعت کسى در گردن (ذمه) او نخواهد بود و به همین جهت است که تولد او به صورت مخفى صورت خواهد گرفت و بعد نیز وجود مبارکشان غایب خواهد شد .» حسن بن فضال می گوید : علی بن موسی الرضا (ع) فرمود : « گویا شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام حسن عسکری ) در جستجوی امام خود همه جا را می گردند اما او را نمی یابند .

    عرض کردم : چرا یابن رسول الله ؟

    فرمود : برای اینکه امامشان غائب می شود .

    عرض کردم : چرا غائب می شود ؟

    فرمود : برای اینکه وقتی با شمشیر قیام نمود بیعت احدی در گردنش نباشد .» 12- مشخص شدن گمراهان یکى از راههاى تشخیص قوت ایمان و میزان پایبندى افراد به تعالیم اولیاى الهى، عملکرد آنها در دوره غیبت رهبران الهى است.

    به عنوان مثال وقتى حضرت موسى(ع) به امر الهى حدود چهل روز براى مناجات در کوه طور اقامت کرد اغلب مردم به خاطر نداشتن ایمان و یقین کافى فریب سامرى را خوردند و از آیین الهى دست کشیدند.

    در اشاره به این سنت الهى امام على‏بن ابیطالب (ع) در روایتى پس از اشاره به وجود مبارک امام مهدى(ع) اضافه مى‏کنند: «آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غیر گمراهان مشخص شوند.» - 13 ستم و ظلم مردم به خودشان على(ع) آنجا که از لزوم وجود حجت الهى در نظام هستى سخن مى‏گویند به مسئله غیبت حجت الهى و علت آن با این تعابیر اشاره دارد: «اى مردم!

    بدانید که زمین هرگز از حجت الهى خالى نمى‏ماند.

    امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمى که مرتکب مى‏شوند و همینطور به جهت زیاده‏رویهایى که در حق خود انجام مى‏دهند به زودى از دیدن حجت خودش [امام مهدى(ع)]، محروم خواهد ساخت » 14 - ستم به فرزندان على(ع) حضرت على بن ابى‏طالب(ع)، در روایتى به مناسبتى از وقایع غیبت و پیشامدهاى آن سخن مى‏گویند و وقایع مربوط به آن دوران را به حوادثى که براى قوم حضرت موسى(ع) رخ داده است تشبیه و تصریح مى‏کنند که سرگردانى و تحیر مسلمانان در زمان غیبت حضرت مهدى(ع) چندین برابر سخت‏تر و بیشتر از دوران سرگردانى و تحیر قوم حضرت موسى(ع) خواهد بود.

    آنگاه در اشاره به علت این پیشامد مى‏فرمایند :« شما به خاطر ظلم و ستمهایى که بر فرزندان من خواهید کرد به این مسئله و سختیهاى آن دچار خواهید شد.» با وجود تصریح امام(ع) به این موضوع، مردم در اثر غرق شدن در دنیا و زخارف آن چند سال بعد از شهادت امام على(ع)، امام حسن(ع)، و امام حسین(ع(، را به آن وضع رقّت‏بار به شهادت مى‏رسانند و ائمه بعدى را نیز مسموم مى‏کنند و در نتیجه اینکار وقتى نوبت به آخرین حجت الهى مى‏رسد خداوند، ایشان را به خاطر لطفى که بر بندگان خود دارد (على‏رغم ناسپاسى آنها) در پس پرده غیبت جهت هدایت مردم و حفظ نظام هستى ذخیره مى‏نماید...

    15ـ حفظ علامتهاى هدایت همانطور که در حکمت قبلى اشاره شد خداوند متعال به منظور تداوم هدایت مردم در برهه‏اى از زمان وقتى آنها قدر نعمت بى‏نظیر الهى؛ یعنى امام معصوم را فراموش مى‏کنند بنابر مصالحى وجود مبارک او را در پس پرده غیبت قرار مى‏دهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت الهى از طریق وى به بندگان خدا تداوم پیدا کند و باب هدایت مردم به سوى خداوند همچنان باز باشد.

    امام على‏بن ابى‏طالب(ع)، در این باره مى‏فرماید: «… خداوند حجتهاى خود را به صورت آشکار یا پنهان یا حتى در حالى که خطر آنان را تهدید مى‏کند (در حال ترس و نگرانى) در میان مردم حفظ خواهد کرد تا حجت و دلیلهاى روشن و واضح (هدایت و رستگارى) از بین نروند.» غیبت پس از هجوم ماموران خلافت عباسی ، به خانه امام حسن عسکری «ع» و جستجوی فرزند و جانشین آن امام ، روشن گشت که خطری جان امام آینده را تهدید می کند خطری بسیار سهمگین است .

    این هجوم وپیگیری ، در پیدا کردن مهدی ، ایجاب می کرد تا برای نگهداری جان باقیمانده سلسله امامت ، و سلاله نبوت ، و مصلح بزرگ بشریت ، اقدامی بسیار جدی به عمل آید .

    در امر غیبت امام دوازدهم ، و علل آن مسائل بسیاری وجود دارد .

    یکی از علت های ظاهری و ملموس آن، همین چگونگی و پیشامد بود ، که از سوی دشمنان پدیدار گشت ، و باعث امر عظیم «غیبت» شد.

    در احوالی که یاد شد ، ضمن مقارناتی ، زمینه نا پدیدی امام از نظرها فراهم آمد .

    دوازدهمین هادی ، به فرمان الهی ، وبه قدرت و حکمت خدایی ، از نظرها پنهان گردید .

    غیبت صغری غایب شدن امام دوازدهم از نظرها ، به دو مرحله تقسیم گشت : مرحله کوتاه مدت (غیبت صغری) ،و مرحله دراز مدت (غیبت کبری ).

    غیبت اول ، از دو جهت محدود بود : از جهت زمانی و از جهت شعاعی .

    از نظر زمانی ،بیش از 70 سال به طول نینجامید ، یعنی از سال تولدش 255 یا 256 یا از سال وفات پدرش ـ 260ـ شروع شد و تا سال «329» امتداد یافت و از این رو «غیبت صغری » نامیده گشت .از نظر شعاعی نیز ، این غیبت ، غیبتی همه جانبه نبود ، و شعاع و دامنه آن محدود بود .

    یعنی در طول مدت هفتاد ساله این غیبت ، اگر چه امام از نظر عامه مردم پنهان بود .لیکن این غیبت پنهانی ،نسبت به همه کس نبود و ارتباطات کاملا منقطع نبود .

    بلکه کسانی بودند که به صورتی با امام در تماس بودند .و اینان نایبان خاص امام بودند ، کارهای مردم را می گذرانیدند ، نامه ها و سوالات مردم را به نزد امام می بردند و پاسخ امام را به مردم می رساندند و گاهی گروهی از مردم ،به وسیله آن نایبان خاص به دیدار امام دوازدهم بار می یافتند .

    این بود که در این مدت امام هم غایب بود ،و هم غایب نبود .


  • فهرست
    1- میلاد
    2-طالع میلاد
    3-شمایل و مقام وسیرت
    4-خانواده پیغمبر و یازده امام از مهدی خبر دادند
    5-علل و حکمتهای غیبت حضرت مهدی
    6-غیبت
    7-غیبت صغری
    8-غیبت کبری
    9- نایبان خاص در غیبت صغری
    10- نیابت خاصه
    12-نیابت عامه
    13-نایبان عام در غیبت کبری
    14- آثار و نتایج غیبت امام زمان
    15 – رسول اکرم و نشانه های ظهور
    16 – شب معراج و نشانه های ظهور




کلمات کلیدی: امام زمان (عج) - غیبت

امام غايب علامه مجلسي ره در جلاء العيون فرموده‌ اشهر در تاريخ ولاديت شريف آن حضرت آن است که در سال 255 هجرت واقع شد و بعضي 56 و بعضي 58 نيز گفته‌اند و مشهور آن است که روز ولادت شب جمع پانزدهم ماه شعبان بود و بعضي هشتم شعبان هم گفته اند و باتفاق ولا

غيبت صغري غيبت صغري، از امامت حجت بن حسن، از زمان کشته شدن پدرش امام حسن عسکري در سال ??? ه.ق. آغاز شده و تا سال ??? ه.ق. به طول انجاميده‌است. در اين مدت چهار نفر نائب خاص امام زمان بوده‌اند و شيعيان از طريق آنها با امام در ارتباط بوده و مسائل خود ر

ضرورت پيروي از علماي متعهد از آنجا که در شرايط سخت دوره غيبت امام (ع) تشخيص وظايف و تکاليف ديني بر افراد به راحتي امکان پذير نيست ، مسئوليت تبيين احکام ديني و هدايت مردم و حفظ ارزشهاي اسلامي و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده ا

چگونگي زندگي زندگي بقيه‌الله‌الاعظم‌ عجل‌الله تعالي‌فرجه در زمان غيبت، و چگونگي آن، چنان است که خود آن حضرت در دعاي حجاب از درگاه قادر متعال درخواست نموده که محجوب، و پشت پرده ديده‌ها باشد. اَللهُمَّ احْجِبْنِي عَن عُيونِ اَعدائِي وَ اجْمَع بَينِ

ضرورت پيروي از علماي متعهد از آنجا که در شرايط سخت دوره غيبت امام (ع) تشخيص وظايف و تکاليف ديني بر افراد به راحتي امکان پذير نيست ، مسئوليت تبيين احکام ديني و هدايت مردم و حفظ ارزشهاي اسلامي و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده ا

امام غایب علامه مجلسی ره در جلاء العیون فرموده‌ اشهر در تاریخ ولادیت شریف آن حضرت آن است که در سال 255 هجرت واقع شد و بعضی 56 و بعضی 58 نیز گفته‌اند و مشهور آن است که روز ولادت شب جمع پانزدهم ماه شعبان بود و بعضی هشتم شعبان هم گفته اند و باتفاق ولادت آن جناب در سر من رای واقع شد،‌‌ و باسم و کیفیت با حضرت رسالت صلی الله علیه و آله موافق است و در زمان غیبت اسم آن جناب را مذکور ...

زندگينامه: نام:همنام پيامبر(محمد) پدرومادر:امام حسن عسکري ونرجس شهرت:مهدي موعود،امام عصر،صاحب الزمان،بقيه الله،قائم،... کفالت پدر:به طورمخفي بسربرد. دوران زندگي:درچهاربخش 1-دروران کودکي درپنج سال تحت سرپرستي پدردرپشت پرده خفاء،تا ازگذنددشمنان کحفوظ

محمد بن حسن عسکري (عج) آخرين امام از امامان دوازده گانه شيعيان است. در 1? شعبان سال 2?? ه.ق در سامرا به دنيا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکري (ع)، يازدهمين امام شعيان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قيصر روم بوده است. «م

امام زمان(ع) هم نام و هم کنيه حضرت پيامبر اکرم(ص) است. در روايات آمده است که شايسته نيست آن حضرت را با نام و کنيه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمين را مزيّن و دولتش را ظاهر گرداند. القاب: مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، ق

وظايف شيعه در زمان غيبت تعجب نکنيد از اين که مي گويم هر لحظه در انتظارآمدنش باشيم.امام زمان(عج)در نامه ي شريف فرمودند:براي تعجيل در فرج من،زياد دعا کنيد:زيرا فرج من،فرج خودشماست.يعني اگر زياد دعا کرديد،دست کم براي شما گشايش وظهور خواهد شدبراي شما تج

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِيِّکَ الْحُجَّه ِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ فِي هذِهِ السّاعَه ِ وَ في کُلِّ ساعَه وَلِيَّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِيها طَويلا

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول