دانلود مقاله فضیلت ازدواج

Word 84 KB 14174 20
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زن و مرد مکمل یکدیگرند
    خداوند انسان را به گونه ای آفریده که بدون همسر ناقص است .

    انسان هرچه از نظر علم و ایمان و فضائل اخلاقی بالا برود ، تا همسر اختیار نکند ، به کمال مطلوب نمی رسد ( چه زن و چه مرد ) .

    هیچ چیز دیگر جای ازدواج و تشکیل خانواده را نمی گیرد .

    جنس مؤنث و مذکر به یکدیگر نیازمندند ، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی ، و هرکدام به تنهایی ناقصند ، و هنگامی که در کنار هم قرار گرفتند ، همدیگر را کامل می کنند .

    این قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی حاکم می باشند .


    قرآن زن و مرد را لباس همدیگر می داند : هن لباس لکم و انتم لباس الهن
    زنان لباس شما مردانند و شما مردان لباس زنهایید
    یعنی مکمل و متمم و حافظ و آبرو بخش و راز پوش همدیگرید و هرکدام به دیگری نیازمندید.

    انسان بدون لباس ، نمی تواند در جامعه با سرافرازی زندگی کند ، احساس نقص می کند .

    اینان تنها نیز احساس نقص می کند .

    لباس ، انسان را از سرما و گرما حفظ می کند ، همسر نیز از پریشانی و بیهودگی و بی پناهی و بی هدفی و تنهایی نجات می دهد .

    لباس زینت انسان است ، همسران هم زینت همدیگرند.


    « همسر » ، نعمت بزرگ الهی
    یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند به انسان ، « همسر شایسته » است .

    پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرمایند : انسان مسلمان بعد از نعمت اسلام هیچ فایده ای ( از نعمتهای الهی ) نبرده است که بهتر از همسر مسلمان و شایسته باشد ...

    فلسفه ازدواج
    ممکن است بعضی از افراد ، که عمق فلسفه ازدواج و تشکیل زندگی مشترک را درک نکرده اند ، بگویند : « ما شهوت جنسی مان را از راه های گوناگون دیگر ، غیر از ازدواج، دفع می کنیم و این میل و خواهش را با وسائل دیگر ارضاء می نماییم دیگر چه نیازی به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هست ؟!»
    در پاسخ به این عقیده و سؤال باید گفت : محصول و ره آورد ازدواج ، فقط دفع شهوت جنسی و ارضاء این غریزه که نیست ، این یکی از فایده های ازدواج است ، بلکه فضیلت و ارزش و اهمیت و فلسفه و ره آورد ازدواج و تشکیل خانواده علاوه بر ارضاء غریزه جنسی تعهد و تکامل و رشد و شخصیت و آرامش و فوائد ارزنده دیگری است که برای انسان به ارمغان می آورد .

    متعهد شدن در برابر همسر و خانواده ، برای انسان بزرگواری و احساس مسئولیت اجتماعی به وجود می آورد و بسیاری از لیاقت ها و استعداد های نهفته درونی او را بارور و بالنده می کند .


    « ...

    بعد از ازدواج ، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسائل زندگی فرزندان آینده می بیند ، به همین دلیل ، تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را بکار می گیرد ...

    » در تشکیل خانواده ، لذت و رشدی است که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی شود .

    استاد شهید مطهری ـ رضوان الله علیه ـ در این باره می فرماید : « یک خصائص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند .

    تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقمند شدن به سرنوشت دیگران ...

    ، اخلاقیون و ریاضت کشها که این دوران را نگذرانده اند ، تا آخر عمر یک نوع «خامی» و یک نوع « بچگی» در آنها وجود داشته است .

    و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده همین است ...

    ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی ، و توسعه پیداکردن شخصیت انسان است .

    » «ازدواج» ، بالابرنده ی ارزش اعمال انسان ازدواج و تشکیل کانون خانواده ، آنچنان در وجود انسان تأثیر می گذارد و ارزش او را بالا می برد و شخصیت او را رشد می دهد ، که اعمال و عبادتهایش نزد خداوند و فرشتگان از ارزش والایی برخوردار می شود ، بطوری که ارزش آنها چند ده برابر می گردد .

    ویژگیهای لازم برای ازدواج مشاوره های خـانوادگی و مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشکـلات زن و شوهرها قابل پیش بینی و در نتیجه قابل جلوگیری خواهد بود .

    اگر زن و مرد ، دختر و پسر قبل از ازدواج آگاهیهای لازم را در باره ی خود و همسری که انتخاب می کنند ، داشته باشند .

    بنابر این آموزش پیش از ازدواج یک ضرورت مسلم است که دختر و پسر را برای مهمترین تصمیم گیری و انتخاب در زندگی شان و نیز فرایند دشوار و پیچیده و در عین حال مطلوب و دل نشین ازدواج آماده می کند .

    تا با آگاهی ، دانش و بینش کافی درباره خود و همسر آینده شان اقدام به ازدواج کنند و از عهده نقشهای خویش به عنوان زن و شوهر به خوبی برآیند .

    دختر و پسری که می خواهند ازدواج کنند باید دارای شرایط لازم جسمانی ، روانی ، عقلانی اجتماعی و اخلاقی باشند که در زیر هریک از این ویژگیها مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد .

    1ـ رشد جسمانی 2ـ رشد عقلی 3ـ رشد عاطفی 4ـ رشد اجتماعی 5ـ رشد اخلاقی تفاهم در زندگی زناشویی تفاهم عبارت است از همدیگر را فهمیدن و درک کردن.

    در زندگی زناشویی برای نیل به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ازدواج زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آنها زمینه تفاهم هرچه بیشتر را در زندگی زناشویی شان فراهم آورند.

    پس دختر و پسر برای نیل به توافق و تفاهم در ازدواج باید دارای ویژگیها و شرایطی برای ازدواج باشند.

    عوامل مؤثر در تفاهم و توافق در ازدواج ایمان و اعتقادات مذهبی: زن و مرد یک عمر شریک هم در زندگی هستند و اکثر اوقات را با هم می گذرانند، پس تحت تاثیر عقاید و افکار و رفتار و اخلاق یکدیگر قرار خواهند گرفت.

    بدون تردید مرد یا زن معتقد و دیندار نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و عمل صالح تشویق می کنند، بلکه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن و دور از گناه تبدیل کند .

    علاوه بر این همسر با ایمان و با تقوا از هر جهت قابل اعتماد و برای تربیت فرزندان شایسته تر است.

    تحصیلات: تشابه تحصیلی یکی از عوامل مهم در ایجاد تفاهم بین زن و مرد است، ضمن آن که علم و دانش به خودی خود یک مزیت و کمال مطلوب برای انسان محسوب می شود.

    زن و مردی که یکدیگر را بهتر درک کنند، بیشتر قادر خواهند بود با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و طبیعتاً وظایف و مسئولیتهای خویش را بهتر انجام می دهند و در تعلیم و تربیت فرزندان خویش از تفاهم و توافق بیشتری برخوردارند.

    هرچند که تحصیلات به خودی خود نمی تواند عقل و درایت کافی در زندگی را تضمین کند، ولی به هرحال تشابه در سواد و تحصیلات زن و مرد عامل مؤثری در تفاهم بین آن دو به حساب می آید.

    سن: تناسب سن میان زن و مرد، آن دو را از نظر نیازها و علایق به هم نزدیکتر می کند و طبیعتاً در چنین شرایطی توقعات و انتظاراتشان از یکدیگر نیز واقع بینانه تر خواهد بود.

    در زندگی زناشویی به خصوص تمایلات جنسی مشابه بیشتر در زن و مردی که از لحاظ سنی با یکدیگر تناسب داشته باشند، وجود خواهد داشت و زن و مرد بهتر می توانند به نیازهای طبیعی یکدیگر پاسخ دهند.

    در مورد تناسب سنی، معمولاً توصیه می شود که زن حدود دو تا چهار سال از مرد کوچکتر باشد.

    کارشناسان خانواده برای دختران سنین 22ـ 20 سال و برای پسران 28ـ 24 سال را توصیه می کنند.

    به هرحال باید توصیه داشت که رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی الزاماً با سن تقویمی و شناسنامه ای هماهنگ نیست و به همین جهت نیز تناسب در سن را نباید یک شرط ضروری و الزامی برای تفاهم بین زن و مرد در نظر گرفت، مشروط بر آنکه عوامل دیگری که از ویژگیهای یک فرد رشد یافته است، مورد توجه قرار گیرد.

    زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده: تحقیقات نشان می دهد که از مهمترین عوامل در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر، تشابه در زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده های آن دو است.

    رفتار اکتسابی است و خانواده همیشه مهمترین و مستحکمترین نهاد تربیتی فرد است.

    بسیاری از عادات، سلوک، رفتار و اخلاق فرد حتی آداب غذاخوردن، معاشرت، حرف زدن و بسیاری از ارزشهای فرد در زندگی در بستر خانواده آموخته می شود.

    بنابراین تشابه در وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده دختر و پسر از اهمیت برخوردار است و عدم تشابه و یا تضاد در شیوه های تربیتی در دو خانواده می تواند منشا بسیاری از اختلافات و درگیریهای زن و مرد در زندگی زناشویی شود.

    در بین عوامل مؤثر در طلاق اختلاف و تفاوت در زمینه های فرهنگی و تربیتی خانواده زن و مرد از فراوانی بالایی برخوردار بوده است و به عنوان یکی از عوامل زمینه ساز طلاق گزارش شده است.

    وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده: کارشناسان خانواده توصیه می کنند که خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی ـ اجتماعی مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در کنار هم تجربه کنند.

    لکن این مساله عمومیت ندارد و هستند افرادی که با وجود تفاوت در طبقه اجتماعی و ثروت و دارایی در کنار هم زندگی سعادتمندی را می گذرانند.

    بنابراین آنچه برای سازگاری زن و مرد مهمتر و مؤثرتر است کمالاتی از قبیل ایمان و تقوا، اخلاق و رفتار نیک، هوش و درایت و تربیت و اصالت خانوادگی است.

    زمان بلوغ جنسی و عقلی زمان ازدواج را خود انسان با مراجعه به درون خود می تواند کشف کند؛ زمان ازدواج، هنگامی است که بلوغ جنسی و بلوغ عقلی، به کمال مطلوب برسند؛ باز هم این سؤال از طرف بزرگترها، پدر و مادرها، مربیان و مسؤولان جامعه، و حتی از سوی خود جوانان مطرح می شود که: «بالاخره زمان مطلوب برای ازدواج چه موقعی و در چه سنی است و بلوغ جنسی و بلوغ عقلی چه زمانی به مرحله کمال مطلوب می رسند؟» پاسخ این است که: مناطق، محیطها، جامعه ها، نسلها، نژاد، قبیله ها، خانواده ها و افراد، در این زمینه یکسان نیستند، بلکه تفاوتهایی باهم دارند.

    مثلاً: در سرزمینهای «گرمسیر» بلوغ جنسی زودتر می رسد تا مناطق «سردسیر»؛ و محیطهای «باز و شلوغ» که برخورد زن و مرد و دختر و پسر بیشتر است، و در محیطهای غیرمذهبی و بی و بند و بار که مسایل محرم و نامحرم و حجاب و عفت کمتر رعایت می شود، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا در محیطهای مذهبی و پاک و با عفت و پایبند به قوانین شرعی؛ در خانواده های غیر مؤدب و بی فرهنگ که رعایت حفظ مسایل جنسی را نمی کنند و احیاناً بچه ها شاهد مسایل جنسی پدر و مادر خود هستند، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا خانواده هایی که این مسایل را رعایت می کنند (حتی مشاهده مسایل جنسی پدر و مادر، عامل مهمی برای انحراف بچه هاست.) کمیت و کیفیت خوراک و غذا نیز در این موضوع تاثیر غذا نیز در این موضوع تاثیر دارد؛ آنهایی که غذایی بیشتر و قویتر می خورند، بلوغ جنسی شان سریعتر است.

    به هرحال در مملکت و محیطهای گوناگون ما، می توان گفت: بلوغ جنسی در پسران بطور متوسط، تقریباً در سن 17سالگی و در دختران 14سالگی است اما این سن برای ازدواج زود است، زیرا برای ازدواج، علاوه بر بلوغ جنسی، بلوغ عقلی نیز لازم است.

    اما سن 19 سال در پسران و 16 سال در دختران برای ازدواج مناسب است.

    البته این سن متوسط است، ممکن است پسر و یا دختری زودتر از این نیاز به همسر داشته باشد، که باید اقدام شود.

    معیارهای انتخاب همسر برای انتخاب همسر، باید معیارهایی داشته باشیم.

    یعنی دختر و پسر، باید ملاکها و میزانهایی داشته باشند و بدانند چه همسری می خواهند؛ با چه مشخصات و صفاتی؟

    این اصل کار است.

    مانند کسی که می خواهد مسافرت کند، باید ابتدا مقصد و هدف خود را معین نماید، آنگاه سفر کند، اما اگر فقط بداند که نیاز به مسافرت دارد، اما مکان و مقصد و هدفی را در نظر نگیرد، سرگردان می شود و به بیراهه می رود.

    معیارها و ملاکها و خصوصیات و صفاتی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است: الف: آنهایی که رکن و اساسند و برای یک زندگی سعادتمند حتماً لازمند.

    ب: آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.

    اینک به بررسی این معیارها و ملاکها و صفات و مشخصات می پردازیم: اول ـ تدین (از ارکان اساسی و حتمی) انسانی که دین ندارد، هیچ ندارد؛ هرچه هم داشته باشد، هیچ محسوب می شود.

    انسان بی دین، در حقیقت «مرده متحرک» است.

    کسی که پایبند به دین که اصلی ترین مساله زندگی است نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد که پایبند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد.

    انسان دیندار، هرگز نمی تواند با همسر بی دین، کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند.

    انسان متدین، ممکن است بتواند نقصهای دیگر همسرش را تحمل کند، اما نقص «بی دینی و لاابالی گری» او را هرگز نمی تواند تحمل نماید.

    دوم ـ اخلاق نیک (ویژگی اساسی و حتمی برای طرفین) منظور از اخلاق نیک، تنها خنده روی و خوش خلقی اصطلاحی نیست؛ زیرا خندیدن و...، در بعضی از مواقع نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلکه ضد اخلاق است.

    بلکه منظور از اخلاق نیک، صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع می باشد.

    سوم- شرافت خانوادگی (شرط اساسی و حتمی برای طرفین) منظور از شرافت خانوادگی شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست؛ بلکه منظور نجابت و پاکی و تدین و...

    است.

    ازدواج با یک فرد، مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل و نسل!

    در مساله انتخاب همسر، معقول نیست که انسان بگوید: من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و خویشان و فامیلش ندارم...

    زیرا: 1ـ این فرد، جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است.

    و این شاخه، از ریشه های همان درخت تغذیه کرده است.

    مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل را از راه وراثت و تربیت محیط و عادات به این فرد منتقل شده است.

    چهارم ـ عقل شرط اساسی برای طرفین برای ایجاد « ایجاد زندگی سعادتمندانه » به « عقل و فهم سالم » نیاز است .

    « عقل » همانند « نور افکنی » است که جاده زندگی را روشن میکند و نشیب و فراز ها را می نماید ، تا انسان در برابر آنها تصمیمهای مناصبی بگیرد .

    « عقل » وسیله ای است برای تشخیص خوبیها از بدیها .

    زن و شوهر ، برای اداره صحیح زندگی و تربیت فرزندانی شایسته ن باید به نیروی عقل و فهم مجهز باشند .

    امیر مؤمنان ـ که دورود خدا بر او باد ـ از ازدواج با انسان احمق ( فاقد عقل و شعور ) به شدت نهی فرموده اند : « ایاکم و تزویج الحمقاء فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع » بپرهیزید از ازدواج با احمق " زیرا مصاحبت و زندگی با او بلا است و فرزندانش نیز تباه می شوند .

    در این سخن امام ، دو نکته مهم بیان شده است : یکی بلا بودن همنشینی و زندگی با همسر احمق است ، که جان انسان عاقل را به لب می آورد ن و دیگری تباه و ضایع شدن فرزندان ، که هم از راه وراثت وژن ها بر آنان اثر می گذارد و هم از راه تربیت و اخلاق و رفتار .

    و هر دو ، خسارت بزرگی است .

    پنجم ـ سلامت جسم و روح سلامتی جسمی و روحی ، در موفقیت و سعادت زندگی مشترک ، نقش مهمی به عهده دارد .

    بعضی از بیماریها ی جسمی و روانی ، اهمیت چندانی ندارد و مانع انجام وظایف همسری نشده و لطمه ای به زندگی نمی زنند و می توان آنها را تحمل کرد و یا با معالجه و مراقبت ، درمان و برطرف نمود .

    بحث ما مربوط به اینگونه بیماریها نیست .

    بلکه آنچه باید در زمینه « انتخاب همسر » مورد توجه قرار گیرد ، بیماریها و نقصها و معلولیتهای جسمی و روحی عمیق و غیر قابل درمان است که در طول عمر همراه انسان است و تحملش برای همسر سخت است و مانع ایفای کامل نقش همسری می باشد .

    همسر ، یاید همسرش را دوست داشته باشد تا بتواند با او به خوبی زندگی کند ، بعضی از نقصها ، مانع این دوست داشتن است .

    توجه نکردن به این امر و برخورد « احساساتی » و « غیر تعقلی » با آن ن ممکن است لطمه های سنگینی به زندگی بزند .

    ششم ـ زیبایی « زیبایی » یک امتیاز است و در شیرینی و سعادت « زندگی زناشویی » تاثیر بسزایی دارد .

    دو انسان ، که می خواهند به عنوان همسر و یاور ، کانونی سعادتمندانه تشکیل دهند و تا پایان عمر در کنار هم با صفا و صمیمیت و عشق و محبت زندگی کنند لازم است یکدیگر را از هر جهت دوست داشته باشند و اندازه و چهره و شکل ظاهری هم خوششان بیاید .

    زیبایی ، معیار و اندازه معین و « قانون استاندارد » ندارد که بشود افراد را با آن سنجید بلکه تا حدودی به سلیقه افراد بستگی دارد .

    حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت .

    در باره لیلی و مجنون گفته شده : « لیلی در نظر دیگران دختر زشتی بود ، اما در نظر مجنون ، زیبا » پس، صفت زیبایی ، یک خصوصیت نسبی است و لازم نیست در حد عالی باشد ، بلکه مهم آن است که دو همسر ، یکدیگر را بپسندند و از هم خوششان بیاید و دلخواه هم باشند .

    اگر انسانی ، قیافه ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد ، ممکن است ـ بطور ناخواسته ـ به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگی را بر او تلخ نماید .

    زیبایی همسر ، در حفظ و تقویت عفت و ایمان همسرش تاثیر دارد .

    اگر همسر ، از زیبایی همسرش راضی باشد ن چشم و فکر و عملش ، متوجه دیگران نخواهد شد و حسرت « زیبایان بیگانه » را نخواهد خورد و به دنبال « بیگانگان» نخواهد رفت و دچار « خیانت به همسر » نمی شود ( چه مرد و چه زن ) مگر اینکه از فطرت انسانی خارج شده و از ایمان و عفت بی بهره باشد .

    « زیبایی » به عنوان یک رکن اساسی و معیار مستقل در زندگی زناشویی مطرح نیست ، بلکه یک « صفت کمالی » است که اگر با صفات و معیارهای « رکنی و اساسی » همراه بود ، ارزش دارد و گر نه ، نه هفتم ـ علم و سواد « علم و سواد » در سعادت انسان ، تاثیر بسیاری دارد و « طلب دانش » بر هر زن و مرد مسلمان واجب است : « طلب العلم فریضه علی کل مسلم » این « ویژگی در امر « انتخاب همسر » و زندگی مشترک ، مورد توجه است و امتیازی برای همسر شایسته (چه دختر و چه پسر ) محسوب می شود و در تکامل و رشد زندگی و انجام وظایف همسری و تربیت فرزند و .........

    تاثیر نیکویی دارد .

    اما این خصوصیت نیز ( مانند زیبایی ) « شرط کمال » است نه « رکن و اساس » و باید در کنار صفات و معیار های اصلی و اساسی برسی شود نه مستقل .

    هشتم ـ کفو همدیگر بودن ( همتایی ، سنخیت ، تناسب ) در آغاز این فصل ، بیان شد که : « این فصل معیارهای انتخاب همسر مهمترین فصل این مباحث است .

    » و اکنون می گوییم : مهمترین قسمت این فصل مبحث « کفؤ هم بودن دو همسر » می باشد .

    حساسترین موردی که باید در انتخاب همسر روی آن دقت شود ، همین مورد است .

    کفؤ هم بودن دو همسر ، یعنی : تناسب ، همتایی ، هماهنگی ، همشانی ، سنخیت ، کفایت و همطرازی بین دختر و پسر و ـ به اصطلاح ـ « با هم جور در آمدن زن و شوهر راههای گزینش همسر راه اول: مشورت راه دوم: واسطه و معرف راه سوم: تحقیق راه چهارم: فرستادن پیک راه پنجم: نوشتن نامه راه ششم: عکس راه هفتم: گفتگوی مستقیم راه هشتم: دیدن یکدیگر وضع مطلوب در روابط دختر و پسر: پس از بحث در مورد وضع موجود در روابط دختر و پسر می توانیم حدود ارتباط مناسب بین دو جنس را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

    برای نشان دادن وضع مطلوب در روابط بین دو جنس می توان به ویژگیها و خصوصیات زیر اشاره کرد.

    1ـ شناخت واقعیتهای جنس مخالف: در این زمینه بهتر است به گونه ای عمل کنیم واقعیت جنس مخالف را تا حد ممکن بشناسیم و بر اساس این شناخت، اعمالمان را تنظیم کنیم.

    به نظر من بهترین راه شناخت جنس مخالف درنظرگرفتن و شناخت دقیقتر واقعیت وجودی افرادی از جنس مخالف است که با ما سالها زندگی کرده و ما آنها را در نشیب و فرازهای گوناگون زندگی از نزدیک آزموده ایم.

    برای جنس مؤنث شناخت پدر، برادر، عمو، دایی و امثال این افراد می تواند تا حد زیادی واقعیت جنس مخالف را نشان دهد.

    برای جنس مذکر نیز واقعیات مشاهده شده از مادر، خواهر، خاله، عمه و امثال اینها نیز می تواند نشانگر واقعیات وجودی جنس مخالف باشد.

    در صورتی که بدانیم و یقین داشته باشیم که افراد جنس مخالف تا حد بسیار زیادی بخصوص از آن جهت که در زندگی ما عملاً مؤثر است با یکدیگر مشابهت دارند، دیگر دچار خیال پردازی و تصور رؤیایی در مورد جنس مخالف نخواهیم شد.

    با بیان این مطلب به دومین ویژگی از خصوصیات وضعیت مطلوب در روابط دختر و پسر می پردازیم.

    2ـ اجتناب از خیال پردازی و تصور رؤیایی در مورد جنس مخالف: یکی از مشکلات موجود در روابط بین دو جنس داشتن تصورات خیالی از یکدیگر است.

    گاه دختر و پسر از یک فرد بخصوص تصویری خیالی و کاملاً غیر واقعی می سازند و با آن تصویر زندگی می کنند.

    برای دختر گاه یک پسر با تمام ضعفها و محدودیتها و همچنین ناپختگی ها و رشد نایافتگی ها به شکل شاهزاده ای که سوار بر اسب سپیدی از راه رسیده و او را به سرزمین رؤیاها می برد، تجلی پیدا می کند و یا برای پسری سرخورده و ناتوان از هدایت و سامان دادن به عواطف، افکار و احساسات دختری چنان تجلی پیدا می کند که گویی فرشته ای مهربان از آسمانها برای نجات او و برای ایجاد پناهگاه برای او به زمین آمده است.

    این تصورات رؤیایی بسیار زود از بین خواهند رفت و واقعاً مانند یک رؤیا در زندگی زایل خواهند شد.

    بنابراین در یک ارتباط مطلوب بهتر است از رؤیا پردازی در مورد جنس مخالف به شدت اجتناب کنیم.

    این مطلب با عشق و دوست داشتن مغایرتی ندارد.

    انسان می تواند فردی را بسیار عمیق دوست بدارد و لکن این دوست نداشتن نباید موجب کوری و کری انسان شود.

    3ـ از بین بردن ترسها، دلهره ها، هیجانها، احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف: سومین ویژگی در یک برخورد مطلوب، خالی کردن ذهن از عواطف منفی است.

    هرگونه احساسی که می تواند جنس مخالف را در ذهن ما به شکل منفی جلوه دهد و یا موجب رفتار مخرب ما نسبت به او باشد، می باید از ذهن حذف شده یا اصلاح گردد.

    4ـ حفظ خونسردی و صلابت شخصیت، به هنگام برخورد با جنس مخالف: ما باید به هنگام برخورد با جنس مخالف خونسردی خود را حفظ کرده، هیجانات مختلف را از خود دور کنیم و چنین امری حداقل از دو طریق امکان پذیر است.

    اول اینکه تلاش کنیم جنبه های ارادی اعمالمان را افزایش دهیم و به عبارت دیگر با داشتن برنامه هایی در جهت تقویت اراده خویش گام برداریم.

    انسانهایی که خود را به دست امیال و راحتیها می سپارند معمولاً تسلط خوب و کافی بر اعمال خویش ندارند.

    دوم اینکه از طریق تمرین و حفظ خونسردی به هنگام مواجه شدن با جنس مخالف تلاش کنیم به سطحی از کنترل رفتار دست یابیم که در آن خونسردی و صلابت کافی در برخورد با جنس مخالف را داشته باشیم.

    5ـ برخورد مبتنی بر احترام با مراعات حدود شرعی در مورد محرم، نامحرم، حلال و حرام: در فرهنگ ما برخورد مناسب بین دو جنس به شکل دقیق در چگونگی ارتباط براساس ملاکهای چهارگانه محرم و نامحرم و حلال و حرام مشخص شده است.

    رعایت این حدود نشانگر آشنایی ما با فرهنگ منسجم اسلامی است.

    برای شناخت این حدود لازم است به کتب فقهی مناسب مراجعه شود.

    6ـ فقدان روابط پنهانی با جنس مخالف و مشورت با والدین در این گونه موارد: برقراری روابط پنهانی پیش از ازدواج ممکن است تا بدانجا پیش رود که به نوعی به هریک از طرفین آسیب رسیده و آنها را در مقابل یک عمل انجام شده قرار دهد.

    بهتر است دختران و پسرانی که تجربه و شناخت کافی از جنس مخالف ندارد و نیز تسلط کافی بر اعمال و افعال خویش نیافته اند از طریق مشورت کردن با والدین و احتمالاً در میان گذاشتن تمایل خود نسبت به کسی، از آنان راهنمایی بخواهند و از این راه احتمال آسیب دیدگی روانی و تربیتی خویش را کاهش دهند.

    7ـ اجتناب از برقراری روابط صمیمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعی: با این حال که روابط ما با جنس مخالف می باید خالی از پرخاشگری و ناپختگی و به دور از بی احترامی باشد، لکن نباید ارتباط صمیمانه ای بین ما برقرار شود و این مطلب را حتی به رغم وجود علاقه بین دو جنس نیز می باید رعایت کرد.

    ما برای توضیح بیشتر در این زمینه، به موضوع عشق و نقش آن در ازدواج در پایان همین مباحث خواهیم پرداخت.

    8ـ نداشتن رفتار سبک خودنمایی و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف: توصیه می شود که دختران و پسران از داشتن رفتار سبک مبتنی بر جلب توجه جنس مخالف دوری گزینند.

    عشق و نقش آن در ازدواج یکی از مسایلی که می باید در زمینه ازدواج مورد بحث و بررسی قرار گیرد جایگاه عشق در ازدواج است.

    براستی به سؤالاتی که درباره عشق و نقش آن در زندگی وجود دارد چگونه باید پاسخ گفت؟

    سؤالاتی از قبیل عشق چیست؟

    آیا عشق گناه است؟

    آیا ازدواج بدون عشق معنایی می تواند داشته باشد؟

    عشق باید قبل از ازدواج به وجود آید و یا بعد از آن؟

    آیا هر عشقی ضرورتاً باید منجر به ازدواج شود؟

    آیا عشق لزوماً باید انسان را به طرف انسانی دیگر سوق دهد؟

    عشق به چه عواملی بستگی دارد؟

    چگونه به وجود می آید؟

    چگونه استمرار می یابد؟

    چگونه خاتمه می یابد؟

    و یا چگونه رشد پیدا کرده و به تعالی می رسد؟

    این سؤالها و سؤالهای بی شماری از این دست ما را به این فکر وا می دارد که براستی عشق چیست و چه جایگاهی در زندگی انسان دارد؟

    چگونه می توان عشق را تعالی بخشید و از آسیبهای احتمالی آن اجتناب کرد؟

    1ـ عشق عالیترین تجلی روح الهی انسان براستی عشق چیست؟

    عشق را می توان جاذبه و کشش قلبی انسان به سوی کمال و جمال دانست.

    زیبایی یکی از کمالات است و زیبای مطلق خداست.

    عشق را جز با عشق نمی توان شناخت.

    عشق را جز عاشق نمی تواند درک کند.

    لکن برای نزدیک شدن موضوع به ذهن می توانیم از مثالهای موجود در مراتب پایینتر موجودات زنده استفاده نماییم.

    شعرا و عرفا از جذبه پروانه به سوی شمع بسیار استفاده کرده اند.

    هنگامی که شاعر می گوید: بلبل به چمن ز آن گل رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید اشاره به جذبه عاشق به سوی معشوق دارد.

    از این نوع رفتارها که تنها می تواند نوعی تقریب به ذهن را دربرداشته باشد، می توان به کشش شاخ و برگ درختان به سوی نور اشاره کرد.

    درخت به طرف نور کشیده می شود و حتی اگر در سایه بنا یا درختان دیگر باشد، به طرف منبع نور تمایل پیدا می کند، هرچند که از امتداد طبیعی عمود بر زمین فاصله بگیرد.

    همچنین ریشه درخت به سمت خاک و به سمت اعماق خاک کشیده می شود.

    به کشش شاخه درخت به سوی نور فتوتروپیسم و به کشش ریشه ها به سمت خاک ژئوتروپیسم می گویند.

    انسان وقتی در تاریکی قرار می گیرد، هر نقطه نورانی او را به سمت خود می کشد و این کشش به سوی نور است.

    حیواناتی از قبیل سوسک به طرف تاریکی کشش دارند و وقتی جایی روشن است به تاریکی ها پناه می برند و در نقاط و زوایای تاریک پنهان می شوند.

    حیواناتی وجود دارند که به طرف جریان ها و میدانهای مغناطیسی کشش پیدا می کنند، مانند ماهیهایی که به کمک ایجاد حوزه های مغناطیسی در دریا به دام صیادان می افتند.

    در مورد کوچ پرندگان شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اینها به سمت و سوی خاصی کشش پیدا می کنند.

    کششی که شناخت و ادراک ذهن در آن نقشی ندارد.

    به عبارت دیگر یک کشش بدون آنکه موجود زنده بداند به کجا می رود.

    اینها مثالهایی است که تا حدودی معنای کشش به سمت یک هدف و تجهیز یک موجود زنده برای سوق یافتن به سوی آن را نشان میدهد.

    عشق در مرتبه ای بسیار عالیتر و به عنوان عالیترین تجلی عالم هستی، قلب انسان را به سوی کمال و زیبایی مطلق سوق می دهد.

    انسان را خدا به گونه ای آفریده است که وقتی به سوی نور وجود مطلق متمایل می شود با تمام وجود به سمت آن کشیده می شود.

    به این ترتیب عشق کشش قلب انسان است به سوی خداوند این تعبیر در قرآن کریم و در متون اسلامی با عباراتی مانند«حب» نشان داده شده است.

    قرآن کریم می فرماید: ان کنتم تحبون ا...

    فاتبعونی یحببکم ا...

    یعنی اگر خدا را دوست دارید، تبعیت من پیامبر را بنمایید که در نتیجه خدا نیز شما را دوست خواهد داشت.

    و یا اینکه در فرازی از دعای کمیل امیرالمؤمین علی(ع) می فرماید: واجعل لسانی بذکرک لهجاً و قلبی بحبک متیماً- یعنی زبانم را به یاد خودت گویاکن و قلبم را را به عشق خودت شیفه ساز.

    حب یا عشق ماهیت انسانی دارد و هدف اصلی آن نیز خداست.

    ولی اینکه چرا عشق که اصالتاً می باید متوجه خدا باشد، به انسانها تعلق پیدا می کند؟

    این سؤالی است که می توان به این طریق به آن پاسخ داد که عشق در مراتب پایینتر انسانی به سمت نشانه هایی از جمال و کمال الهی که در انسانها به عنوان خلیفه او به ودیعت گذاشته شده است متوجه می شود.

    انسانی که هنوز نمی تواند درکی از جمال و کمال مطلق داشته باشد لاجرم به سوی جمالهای عینی و قابل رؤیت کشیده می شود و به سوی کمالات و عواطف انسانی که نشانه هایی از رأفت الهی در وجود انسان هستند، سوق پیدا می کند.

    به عبارت دیگر عشق یک انسان به انسان دیگر اگر خالی از هواها و امیال باشد نشانه أی از عشق به کمال مطلق است.

    با این دیدگاه است که عشق علی ایحال یک کمال برای انسان محسوب می شود.

    قلب عاشق اشرف بر قلب غیرعاشق است.

    انسان عاشق افضل بر انسان غیرعاشق است.

    برای اینکه بتوانیم این نکات را بیشتر و دقیقتر توضیح دهیم می باید محورهای دیگری نیز مورد بحث قرار گیرد.

کلمات کلیدی: ازدواج - فضیلت

بسم اللّه الرحمن الرحيم سپاس خداى را که تيرهاى انديشه درباره شگفتيهاى آفرينش او به جايى نرسد، و عقل و خرد به هنگام تفکر در بدايع نخستينش جز آنکه سرگردان و متحير بماند، راه به جايى نبرد، در صورتى که همواره نعمتهاى لطيف او براى جهانيان يکى پس از

کمالات بسيار حضرت فاطمه (س) از يک سو و انتسابش به شخص پيامبر از سوي ديگر و نيز شرافت خانوادگي او سبب شد که بسياري از بزرگان به خواستگاري او بيايند. تعداد زياي از افراد سر شناس و ثروتمند مکه به خواستگاري فاطمه آمدند و مهريه هاي بالايي را به پيامبر پي

جغرافياي جزيره‌العرب جزيره‌العرب سرزمين خشکي است که از سه سوي در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن درياي سرخ قرار دارد که حد فاصل جزيره‌العرب و قاره آفريقاست؛ جنوب آن به اقيانوس هند محدود مي‌شود و در شرق آن درياي عمان و خليج‌فارس قرار گرفته است

پروين اعتصامي يکي از بديع ترين و دلاويزترين شکوفه هاي ادب فارسي و يکي از مناديان محبت و مردمي و تقوي در عصر حاضر پروين اعتصامي است. پروين اعتصامي مسمات به رخشنده شاعره ايراني دخت مرحوم يوسف اعتصامي (اعتصام الملک آشتياني طاب ثراه) در (25 اسفند 1285

نظام خانواده در اسلام ... 15جلوه هاى فضيلت در خانواده خلوص نيت کلام حکيمانه و مهمى از رسول حق روايت شده که هر کس براى خدا و محض صله رحم ازدواج کند، خداوند فرقش را به تاج ملائکه آراسته مى کند. ازدواج نتايج و محصولات مثبت و فرا

حضرت اميرالمومنين علي (ع) حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام سي سال بعد از عام الفيل، روز جمعه سيرده رجب در خانه خدا متولد شد، و در سال چهلم از هجرت شب نوزدهم ماه رمضان المبارک، وقت طلوع فجر با شمشير ابن ملجم مرادي ضربت خورد و شب بيست و يکم همان ماه

محمد غفاری فرزند میرزا بزرگ به سال 1224 شمسی در یکی از قراء کاشان متولد شد. خانواده ی او مخصوصاً عمویش «صنیع الملک» از نقاشان زبردست بود که کمال الملک به همراه او به تهران آمد و در مدرسه ی دارالفنون به تحصیل پرداخت که در ضمن آن نقاشی هم می کرد تا جایی که تابلوهای او توجه ناصرالدین شاه را جلب کرده و او را به دربار برد و لقب «کمال الملک» را به او داد. نخستین تابلوی او بعد از گرفتن ...

يکي ديگر از بديع ترين و دلاويزترين شکوفه هاي ادب فارسي و يکي از مناديان محبت و مردمي و تقوي در عصر حاضر پروين اعتصامي است. پروين اعتصامي مسمات به رخشنده شاعره ايراني دخت مرحوم يوسف اعتصامي (اعتصام الملک آشتياني طاب ثراه) در (25 اسفند 1285 ه . ش/1906

مقدمه : انديشه درطبيعت پهناور و گشودن گنجينه هاي راز جهان هرگز پايان نمي پذيرد. همچنان تفکر در زندگاني و شخصيت بي نظيري چون محمد (ص) نيزبا همه ي تکرار وتعمق هرگز پايان نمي گيرد. زيرا موجودي که خلاصه ي دسترنج چرخ و فلک و قله ي نوراني حيات ب

خانم رخشنده اعتصامي مشهور به پروين اعتصامي از شاعران بسيار نامي معاصر است. وي در روز 25 اسفند 1285 خورشيدي در تبريز بدنيا آمد. تحصيلات ادبي و عربي را نزد پدر آموخت و به تحصيلات عاليه خود در دانشگاههاي معتبر ادامه داد. در جشن فارغ التحصيلي خود خطاب

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول