دانلود مقاله فلسفه قیام عاشورا

Word 54 KB 14178 13
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • الف:بیعت خواستن یزید از امام حسین
    در حادثه کربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یک جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یکجا دعوت مردم کوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حکومت انتقاد می کند.

    از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می کند و اینجا امر به معروف و نهی از منکر را لازم می بیند.
    البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عکس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم کوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است.

    حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است.

    و باید دید کدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.
    توضیح عکس العمل اول را همه شنیده ایم که معاویه با چه وضعی به حکومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی کردند امام یک قرارداد موقت با معاویه امضاء کردند در مفاد این صلحنامه آمده بود که بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حکومت را به شکل سلطنت و موروثی در بیاورد.

    تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حکومت یک مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفکر بود:
    الف: یک طرز تفکر که خلافت، فقط شایسته کسی است که پیغمبر او را منصوب کرده باشد.
    الف: یک طرز تفکر که خلافت، فقط شایسته کسی است که پیغمبر او را منصوب کرده باشد.

    ب: یک طرز تفکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب کنند و این مسئله در میان نبود که یک خلیفه برای خود جانشین معین کند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می کرد این کار فعلا زمینه مساعدی ندارد و کسیکه او را به این کار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا…) بود چون مغیره خودش طمع حکومت کوفه را داشت مغیره همان شخصی بود که با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای که قبلا هم حاکم کوفه بوده است و از اینکه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود.

    برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می کند دیگر معطل چیست؟

    چرا تو را جانشین خودش نمی کند یزید گفت پدر فکر می کند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می کنند و مردم مدینه را مروان حکم و از همه جا مهمتر و خطرناکتر کوفه (عراق کنونی) است این هم بعهده من.

    یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی که داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حکومت کوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم کوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت کردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود .

    معاویه پس از تسلط کامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام که از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتکب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد کند ولی مردم نپذیرفتند و او شکست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتکب جنایت بزرگی شد و آن این بود که با امپراطور روم که نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح کرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یک طرفردار نیرومند که تاج و تخت یزید را پشتیبانی کند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.

    معاویه زمانیکه که خودش به مدینه رفت سه نفر که مورد احترام مردم بودند را خواست (امام حسین –(ع) عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم ، عبدالله بن زییر، همان شخصی که به امام علی خیانت کرد و مسبب جنگ جمل شد) معاویه سعی کرد با چرب زبانی به آنها برساند که صلاح اسلام ایجاب می کند حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد حتی به آنها گفت شما فعلا بیعت کنید ولی آنها قبول نکردند.

    معاویه هنگام مردن، سخت نگران وضع پسرش یزید بود و به او نصایحی کرد که اگر یزید جامه عمل می پوشاند یقیناً بیشتر می توانست حکومت کند نصایح این بود (ای پسر جان، من رنج بار بستن را از تو بر داشتم، کارها را برایت هموار کردم و دشمنانت را راحت نمودم و رقیبان عرب را زیر فرمانت آوردم مردم حجاز را منظور دار که اصل تو هستند هر کس از آنها به نزد تو آمد گرامیش دار و هر کدامشان را هم غایب بود احوالش را بپرس اهالی عراق را منظور دار.

    و اگر خواستند حاکمی را از آنها عزل کنی دریغ نکن چون عزل یک حاکم، آسانتر از برابری با صد هزار شمشیر است اهل شام را هم منظور دار که اطرافیان نزدیک و ذخیره تو هستند و اگر از دشمنی در هراس یودی از آنها یاری بجو و چون موفق شدی آنها را به وطن خودشان برگردان زیرا اگر در سرزمین دیگر بمانند اخلاقشان بر می گردد.

    سپس معاویه می نویسد پسرم من نمی ترسم که کسی در حکومت با تو نزاع کند مگر 3 نفر حسین بن علی – عبدالله بن زییر- عبدالله بن عمر ]چون هر سه خلیفه زاده بودند.

    حسین بن علی شخصی است که اهل عراق او را رها نکنند و او را وادار به خروج می کنند اگر خروج کرد و برابر او پیروز شدی از او درگذر که با تو خویشی نزدیک دارد و احترام و خلق او بسیار است و او نوه پیامبر است.

    اما عبدالله بن عمر اهل عبات است و اگر تنها بماند با تو بیعت می کند.

    ولی عبدالله بن زبیر اگر بر تو خروج کرد و بر او پیروز شدی بند از بندش جدا کن و تا بتوانی خون دیگران قوم خود را حفظ کن.

    معاویه می دانست این سه نفر یقیناً اعتراض خواهند کرد چون اعتراض آنها به نظر معاویه بدین دلیل بود که اگر خلافت به ارث برده می شود ما هم باید وارث باشیم و اگر خلافت به سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان با سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان سابقه دار تر از یزید هم وجود داشت و این اعتراضات واقعاً در ذهن اکثر مسلمان بود معاویه در این نصایح کاملا پیش بینی کرده بود که اگر یزید با امام حسین (ع) به خشونت رفتار کند و دست خود را به خون آغشته کند دیگر نمی تواند خلافت خود را ادامه دهد بقول بنی امیه متأسفانه یزید نتوانست سیاست مرموزانه پدرش را اعمال کند و سیاستی غلط را اعمال نمود و زحمات 50 ساله امیر را رشته کرد .

    معاویه فردی زیرک بود و خوب می دانست و می توانست پیش بینی کند بر عکس یزید که اولا جوان بود ثانیا مردی بود که اشراف زاده و با لهو و لعب مانوس شده بود و کاری کرد که در درجه اول به زبان خاندان بنی امیه و ابوسفیان تمام شد.

    بعد از اینکه معاویه در نیمه رجب سال 60 هـ .

    ق به درک رسید یزید به حاکم مدینه ولید بن عقبه ابوسفیان (نوه ابوسفیان) نامه ای می نویسد و مرگ معاویه را اطلاع می دهد و طی نامه ای خصوصی دستور داد از حسین بن علی (ع) و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر بیعت بیگرد و اگر بیعت نکردند سرشان را برای من بفرست وقتی ولید بن عقبه نامه یزید را دریافت کرد امام بعد از سه روز حرکت کرد.

    (علتش را انشاءالله در تاریخ واقعه کربلا تا شهادت خواهیم گفت) و به مکه هجرت نمود و شاید فکر شود که هجرت بدین جهت بوده است که مکه حرم امن الهی است و خون حضرت را نمی ریزند خیر بلکه اولا اعلام مخالفت خودش را اعلام کرد ثانیا اگر در مدینه می ماند صدایش آنقدر به عالم اسلام نمی رسید و اگر شهید هم می شد خونش تاثیر زیادی نداشت برای همین صدایش در اطراف پیچید که امام حاضر به بیعت نشده است ثالثاً و از همه مهمتر امام حسین سوم شعبان وارد مکه شد و ماههای شعبان ، رمضان، شوال، ذی القعده و تا هشت ذی الحجه در مکه ماند ماههایی مهم که مردم جهت حج عمره آنجا می آمدند تا اینکه 8 ذی الحجه رسید و مردم که برای حج تمتع لباس احرام می پوشیدند و می خواهند به سوی منی و عرفات بروند همان لحظه ناگهان امام حسین (ع) اعلام می کند من می خواهم به طرف عراق و به سوی کوفه بروم یعنی پشت به حج و کعبه می کند و اعتراض و عدم رضایت خودش را به این شکل اعلام می کند.

    البته مسئله بیعت مسئله اصلی قیام نیست فقط تأثیرش این بود که جرقه این حادثه عظیم کربلازده شود .

    ب: دعوت مردم کوفه در آن روز جهان اسلام سه مرکز بزرگ و موثر داشت مدینه که دارالهجره بود.

    شام که دارالخلافه و کوفه که قبلا دارالخلیفه بود و امیرالمومین علی (ع) در آنجا مرکز حکومت خود قرار داده بود.

    بعلاوه کوفه شهری جدید التاسیس بود که بوسیله سربازان اسلام در زمان عمر بن الخطاب (ل) ساخته شد و آنرا سربازخانه اسلامی می دانستند، وقتی مردم کوفه می فهمند که امام با یزید بیعت نکرده نامه به امام می نویسد که اگر به کوفه بیائید ما شما را یاری می کنیم و تاریخ قضاوت خواهد کرد که زمینه مساعد بود ولی امام حسین از این فرصت طلائی استفاده نکرد و اگر پاسخ مثبت دهد می دانست کوفیان غیرت ندارند و ناکس هستند و تجربه داشت که به پیامبر(ص) و علی (ع) و امام حسن (ع) خیانت کرده بودند.

    متأسفانه وقتی این تاریخها بدون تحلیل و فکر خوانده شوند عده ای دیگر فکر خواهند کرد که اگر امام در خانه راحت نشسته و کاری ندارد که به اسلام چه بلائی دارد وارد می شود و فکر می کنند امام را تنها چیزی که حرکت داد دعوت مردم کوفه بوده است در صورتیکه امام حسین آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بود برای امتناع از بیعت از مدینه خارج شد و چون مکه حرم امن الهی است و آنجا امنیت بیشتری وجود دارد لذا امام به مکه شرفیاب شدند ولی نامه کوفیان در 15 رمضان به امام حسین (ع) رسید یعنی یکماه و نیم بعد از اینکه امام نهضت خود را با عدم بیعت شروع نمودند نامه ها به دست امام رسید بنابراین دعوت مردم کوفه موضوع اصلی در این نهضت نبود بلکه در یک امر فرعی دخالت داشت.

    ماه رجب و شعبان که ایام انجام حج عمره است مردم از اطراف به مکه می آیند و بهتر می توان آنها ارشاد نمود بعد از این ایام هم که موسم جمع تمتع می رسد و فرصت مناسبی برای تبلیغ است.

    بنابراین حداکثر تاثیر مردم کوفه در این حادثه عظیم کربلا این بود که امام مکه را مرکز قرار نداد به سوی کوفه برود وتاثیر دیگرش این بودکه امام پیشنهاد عباس را نپذیرد چون گفته بود امام کوفیان ناکس هستند یا به یمن برو یا به کوهستانهای آنجا پناه ببر یا اینکه دیگر به مدینه برنگرد.

    امام هم مطلع شدند که اگر در مکه بمانند ممکن است در همان حال احرام که قاعدتاً کسی مسلح نیست، مامورین یزید خون حضرت را بریزند و هتک حرمت خانه خداوند شود و حرمت حج و اسلام شکسته شود و هم اینکه فرزند پیامبر را در حالت عبادت در حریم خانه فرا به شهادت برسانند از همه مهمتر، خون حضرت سیدالشهدا هدر می رفت و بعد هم شایع می کردند که حسین با شخصی اختلافی جزئی داشته و او هم حضرت را کشت و مردم جاهل آن زمان هم قبول می کردند مسئله دیگر اگر کوفه هم صد در صد اتفاق آراء داشتند و خیانت نمی ورزیدند احتمال صدرصد نمی توانستیم بدهیم که امام پیروز می شدند چون تمام مسلمانان که مردم کوفه نبودند اگر مردم شام را که قطعاً و یقیناً به آل ابوسفیان وفادار بودند را به تنهایی در نظر بگیریم کافی بود که احتمال پیروزی را تنزل دهد چون همین مردم بودند که در دوران خلافت حضرت علی (ع) توانستند در جنگ صفین با مردم کوفه 18 ماه بجنگند.

    ج: احیای امر به معروف و نهی از منکر امام اگر بیعت می کرد اولا تثبیت خلافت موروثی بود ثانیا شخصیت خود یزید است که او فردی فاسق و بدتر از همه متظاهر به فسق بود معاویه و بسیاری از خلفای بنی امیه فاسق بودند ولی یک مطلب را کاملا درک می کردند و می دانستند اگر بخواهند ملک و قدرتشان باقی بماند باید تا حدودی زیاد ، مصالح اسلامی را رعایت کنند و می دانستند اگر میلیونها نفر جمعیت از نڟاد های مختلف چه در آسیا، آفریقا و یا اروپا در زیر حکومت واحد در آمده اند فقط به این دلیل است که فکر می کنند خلفای آنها مسلمانند، به قرآن اعتقاد دارند و الا اولین روزی که احساس می کنند که خلیفه خودشان ضد اسلام است ، اعلام استقلال می کردند.

    معاویه هم شراب می خورد ولی دیده نشده بود در یک مجلس رسمی و علنی شراب خورده یا در حالت مستی وارد شود در حالیکه یزید علناً در مجالس رسمی شراب می خورد و میمون بازی می کرد که حتی برای میمونش کنیه ای به نام اباقیس بود (خصوصیات یزید را در سه عامل مقدس قیام امام حسین(ع) خواهیم گفت) عکس العمل سوم ارزش بسیار بیشتری از دو عامل قبل دارد و به دلیل همین عامل بود که این نهضت شایستگی پیدا کرد که برای همیشه زنده بماند وچون نهضتهای والاتر از نظر تعداد و مسائل دیگر بود مثل همین جنگ ایران و عراق و خود بچه رزمندگان که در صحنه بودند خون و شهادت و آوارگی و … را دیدند الان بعد از چندین سال بعد از جنگ آن را آهسته به باد فراموشی سپرده اند.

    بنابراین اگر از امام بیعت هم نمی خواستند یا از او دعوت نمی کردند باز امام قیام می کردند و ساکت نمی شد چون امام فطرتاً شخصیتی منتقد، معترض ، انقلابی و قائم نسبت به فسادهای جامعه داشتند.

    پیام های عاشورا پیام ها و عبرت های عاشورا بسیار زیادند.به طوری که با چند خط مطلب نمی توان پیرامون آن دقیقا بحث کرد.اما یک پیام بسیار زیبا و کاربردی دارد که مقام معظم رهبری(مدظله العالی)خیلی زیبا آن را بیان فرمودند.یکی از کاربردی ترین پیام عاشورا برای ما در زمان حال این است که یک بیماری وحشتناک،کوفه را از وضع اسلامی خود منحرف کرد.کوفه‌ای که امیر المؤمنین(علیه السلام)در آن حکومت می کرد.باید این بیماری را شناخت و از آن عبرت گرفت.اما ابتدا باید عبرت را تعریف کنیم.عبرت یعنی خود را با وضعیت گذشته مقایسه کنی و بفهمی در چه وضعیتی قرار داری!

    حال برمی گردیم به چند خط قبل؛یعنی بررسی بیماری ای که مردم کوفه را به جایی رساند که پسر خلیفه‌ی خود را به قتل برسانند.بیماری ای که این مردم را به جایی رساند که اصلاً حسین بن علی(علیه السلام)را نمی شناختند.مردم کوفه آرام آرام همه چیز را بر خود آسان گرفتند تا به این جا رسیدند.خیلی حرف است!مردم شهری پسر خلیفه‌ی خود را نشناسند.اما این در تاریخ اتفاق افتاده است.

    یکی از این بیماری ها دنیا طلبی و التذاذ کسب مال و اموال و جاه و مقام است.یک بیماری واقعاً خطرناک که باید مواظب باشیم حداقل خودمان دچار این بیماری نشویم.

    اما دوا و داروی این بیماری چیست؟دوا و درمان این بیماری ذکر خدا و اهلبیت(علیهم السلام)و دعا و نیایش های عاشقانه است.اما افسوس که مردم کوفه از آن هم دریغ کردند و نیامدند تا مرهمی بگذارند بر این بیماری هولناک.و خود استفاده نکردن این دوا شد برایشان یک بیماری دیگر.بیماری فراموشی یاد خدا!بیماری ای که اگر دچارش شویم می شویم مثل مردم کوفه؛آن وقت دوباره یزید روی کار می آید و باز باید حسین(علیه السلام)فداکاری کند.بیایید قبل از درمان پیشگیری کنیم.این جمله را خیلی شنیده اید.....

    پس از عاشورا پس از قیام عاشورا در روز عاشورا،سپاهیان یزید جنایت را به حد اعلای خود رساندند.ابن سعد به خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی دستور داد تا سرها را پس از شست و شو به کوفه ببرند و خود نیز پس از یک روز با بانوان حرم حسینی و بازماندگان به کوفه آمد.طبق نوشته های مقاتل -مانند لهوف-بانوان حرم حسینی را بر شترانی که گلیم پاره ای بر روی آن ها بود سورا کردند.شترانی که نه محملی داشت و نه سایبانی و در بدترین وضعیت ممکن اسرا را به کوفه رساندند.

    قبائل عرب برای دریافت جایزه از یزید(لعنت الله علیه)سرهای اصحاب امام حسین(علیه السلام)را که مجموعاً 78 سر بود را میان خود تقسیم کردند و به نزد یزید بردند.به محض این که عمر سعد(لعنت الله علیه)از کربلا بیرون رفت عده ای از قبیله‌ی بنی اسد آمدند و اجساد مطهر و بی سر شهدای کربلا را مدفون کردند.

    پس از رسیدن کاروان اسرای اهلبیت(علیهم السلام)مردم کوفه به خیابان ها ریخته و برای دیدن و تماشای اسرا جمع شدند.پس از اهانت های فراوانی که توسط مردم کوفه به اهلبیت(علیهم السلام) روا داشته شد حضرت زینب(سلام الله علیها)با سخنرانی مثال زدنی کردم کوفه را منقلب کرد.به طوری که مردم کوفه شروع به گریه و زاری کردند.در این حال امام زین العابدین(علیه السلام)فرمودند:«آیا این شما هستید که نوحه سرایی می کنید و گریه سر داده اید؟پس چه کسی ما را کشت؟؟» پس از آن به دستور ابن زیاد که لعنت خدا بر او باد،سر شریف امام حسین(علیه السلام)در کوچه های شهر کوفه گردانیده شد و حال و هوای کوفه را منقلب تر کرد.اما چه فایده؟مردمی که با استدلال های پوچ یزید به راحتی دعوت حق را کنار زدند و همراه یزیدیان به جنگ با خون خدا رفتند،مردمی که توسط حضرت زینب(سلام الله علیها)آن ها را به نام ذغلباز و بی وفا خطاب نموده،آیا به همین راحتی بخشیده می شوند؟

    بعد از این وقایع سر شریف امام حسین(علیه السلام)به خاک سپرده شد و کاروان اسرا راهی مدینه شدند.

    و الا لعنت الله علی القوم الظالمین من الآن الی یوم الدین

کلمات کلیدی: فلسفه - قیام عاشورا

مقدمه حادثه عاشورا , از مهمترين حوادث تاريخ اسلام , بلکه تاريخ آدم و عالم است. چه بسيار حوادث تلخ و شيريني که تنها نام آنها در کتاب‌هاي تاريخ برده شده و آن چنان که شايسته است ,‌به جزئيات آنها پرداخته نشده است ؛ اما نهضت عاشورا , با گذشت حدود چهارد

چکيده: عاشورا حيات اسلام . بانک رساي حق از همه حنجرهاي بانک آبروو عزت مسلمين رکن کعبه . روح نماز و به طور کل عاشورا يک فرهنگ است يک مکتب فکري است و درخشانترين نمونه معروف گرائي و منکرتيزي است. عصر خاتميت عصر بداري و رشد فکري و هويدا شدن گوهرها و دره

در حادثه کربلا ما به مسائل زيادي بر مي خوريم در يک جا سخن از بيعت خواستن يزيد از امام حسين و امتناع امام از بيعت، در يکجا دعوت مردم کوفه از امام حسين و پذيرفتن امام ولي در جايي بدون توجه به مسئله بيعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفيان حضرت حسين (ع)

در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مرکزى ايران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله عليها, روح الله الموسوى ال

چکیده در این نوشتار به معانی آزادی همچون آزادی فلسفی، روان‌شناسی فلسفی (اختیار)، روان‌شناسی تربیت (آزادی متربی)، وارستگی اخلاقی، و آزادی حقوقی اشاره می‌شود، سپس مصادیق آزادی مانند آزادی اندیشه، بیان، قلم، اِعمال قدرت و مالکیت، درونی و بیرونی و مادی و معنوی بیان می‌شود. در ادامه مبانی آزادی مثل خدا محوری و انسان محوری مطرح و در پایان تفاوت‌های اساسی آزادی از منظر اسلام و ...

راز نماز سیمای نماز عبادت عنوان عامی است که نمونه ها و مصداق های فراوانی را در بر می گیرد وتنها در «نماز» خلاصه نمی شود حج،روزه ، امر به معروف و نهی از منکر ،جهاد ، طلب روزی حلال ، خدمت به هم نوعان، درس خواندن و درس گفتن ؛ عزاداری برای شهیدان کربلا ، نیکی به پدر ومادر ، تیم نوازی ، پرداخت خمس و زکات و .. همه وهمه عبادت است ( البته به شرط خدای بودن نیت ) ولی در میان اعمال عبادی ...

فلسفه قيام امام حسين چه بود ؟ چرا امام حسين قيام کرد ؟ انگيزه قيام چه بود ؟ اما اينکه امام حسين چرا قيام کرد ؟ اين را سه جور مى توان تفسير کرد . يکى اينکه بگوئيم قيام امام حسين يک قيام عادى و معمولى بود و العياذ بالله براى هدف شخصى و منفعت شخصى بود

بسم رب الشهداء و الصديقين تاريخچه و قدمت استفاده از نمادهاي عاشورا 1-1.پيشينه تاريخي تعزيه تعزيه از نظر لغت به معني(اظهار همدردي, سوگواري و تسليت) است, ولي به عنوان شکلي از نمايش ريشه در اجتماعات و مراسم يادکرد شهادت امام حسين(ع) در ايام محر

امام‏خمينى که فرهنگ عاشورا را گنجينه عظيم سياسى دينى و پشتوانه فرهنگ غنى و انسان ساز اسلام مى‏دانست با بهره‏گيرى از آموزه‏هاى عاشورايى، حماسه حسينى را اساس قيام و مبارزه خويش قرار داده به احياى دين پرداخت. نويسنده در اين مقاله با نگاه به نهضت امام‏خ

حج که يادگاري است از ميراث تمامي پيامبران با بر زبان آمدنش سيلي از مشتاقان را به فکر وامي دارد بعضي فکر کوچ به سرزمين مشعر الحرام ،بعضي فکر خود سازي براي دريافت نسيمهاي سحري وبعضي فکر ديدن روي و کوي يار و معشوق حقيقي . اين مقاله برگرفته ازمتن

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول