در این مقاله ابتدا به نمازو فلسفه وجودی آن و سپس آثار روانشناختی ای فریضه و در پی آن به نوع افضل این عبادت یعنی نماز جماعت و اهمیت آن پرداخته می شود:
تعریف واژه نماز:
واژهٔ نماز واژهای پارسیست که ایرانیان برای واژهٔ «صلاه» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن و سرفرودآوری برای ستایش و احترام است. واژهٔ نماز نامواژهای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیمکردن است.
برخی حدس زدهاند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شدهباشد که محتمل نیست
فلسفه وجودی نماز:
در بینش دینی، انسان موجودی است دارای دو بعد جسمی و روحی که نیازهای هر یک از آنها باید تأمین شود. یکی از نیازهای روحی انسان، نیاز به پرستش است و بر این اساس همه انسانها از نوعی ستایش و پرستش برخوردار میباشند که فقط مصداق این پرستش مهم است. حقیقت پرستش و نیایش، از مفهوم و مصداق واژه عبادت استخراج میشود .
انگیزههای پرستش عبارتند از:
1-وجود کمال در پرستش شونده
2-خدمتی که دیده است و نعمتهایی که دریافت کرده است.
3-به منظور جبران کمبودها .
4-برای دفع ضرر احتمالی.
5-تسلط پرستش شونده بر تمام امور انسان.
چرا نماز بخوانیم؟
این سؤال اختصاص به این عصر ندارد. بلکه در دوران ائمه نیز این سؤال مطرح بود. علت نماز خواندن این است که نماز خواندن، اعتراف به ربوبیت خداست یعنی اعتراف به اینکه همه چیز عالم تحت اراده و تدبیر خداست.
نماز خواندن به معنای اعتراف به کنار گذاشتن مدعیان ربوبیت انسان است.
نماز خواندن، ایستادن در برابر خداوند بزرگ و مسلط بر امور با حالت ذلت و فقر و ضعف و خضوع میباشد. این سؤال نیز ذهن عدهای را مشغول میکند که نماز خواندن چه فایدهای دارد؟
پاسخ به این سؤال از سه جنبه عقلی و نقلی و تربیتی در این مقاله آمده است .
در انتهای مقاله ، ضرورت الگوبرداری انسان مطرح میشود که برای پیمودن راههای پرخطر این نیاز، احساس میشود که در نماز شهادت به رسالت پیامبر (ص) با این روحیه تناسب دارد.