دانلود مقاله اصول جنگ نگرشی جدید به جنگ‌های صدر اسلام

Word 535 KB 14280 119
مشخص نشده مشخص نشده مهندسی هوافضا - دفاعی و جنگ
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • اصل تامین
    تامین در لغت به معنای در امن قرار دادن و حفظ کردن چیز یا شخصی است.
    یکی از اصول جنگ، دربعد عملیاتی و تاکتیکی نیز ‹‹ تامین ›› نام گرفته و چنین تعریف شده است:
    کلیه اقداماتی که به طور مستقیم و همه جانبه به منظور حفاظت یگان درمقابل دیده شدن، لو رفتن، مداخله،جاسوسی، غافلگیر شدن، خرابکاری و اقدامات ایذایی یا مختل کننده دشمن انجام می‌گیرد.


    اصل تامین در بین اصول جنگ، جایگاه ویژه ای دارد، زیرا لازمه حتمی و جزء لاینفک اجرای موفقیت آمیز سایر اصول، و درنتیجه موفقیت در صحنه نبرد است و بدون رعایت این اصل، سایر اصول جنگ، آسیب پذیر و بی حاصل خواهند بود.
    از این رو، نیروها مجری این اصل در یک یگان عملیاتی، باید آموزش دیده ترین، زبده ترین و کا آزموده ترین نیروها باشند تا به خوبی بتوانند از ایفای این وظیفه حساس و مهم بر آیند.
    پیشینه تاریخی
    از گذشته‌های بسیار دور، توجه به امنیت نیروهای جنگی، امری با اهمیت تلقی شده و استفاده از شیوه‌های تامینی د رحالت‌های مختلف نبرد معمول بوده است.
    یکی از روش‌های تامین که در بین ملل مختلف رایج بود.

    استفاده از قلعه‌ها و دژهای بلند نظامی بود که سپاهیان را در برابر حمله دشمن محافظت می‌کرد.

    در مواضعی از این حصارها، سنگرها و برج‌های دیده بانی بود.


    حفر کانال و خندق، زدن خاکریز، گذاشتن موانعی مانند تنه درختان تنومند پیرامون محل استقرارسپاهیان، ازشیوه‌های تامین یک لشکر به ویژه در شب به حساب می‌آید.
    در گذشته، درمورد انتخاب زمان و مکان نبرد، برخی تدابیر امنیتی رعایت می‌شد.

    به عنوان مثال زمان آغاز نبرد.

    بعد از ظهر انتخاب می‌شد تا اگر لشکر در ادامه جنگ به مشکلی برخورد نمود، بتواند ازتاریکی شب جهت تجدید قوا یا عقب نشینی استفاده نماید یا محل نبرد درنزدیکی آبادی و شهر انتخاب نمی شد، برای اینکه درصورت شکست، مورد تهاجم دشمن قرارنگیرد.
    همچنین برای تامین خزینه، اسلحه خانه، آشپزخانه و زنان و کودکان، آنها را در وسط نزدیک قلب لشکر مستقر می‌کردند.
    پس از اختراع و به کارگیری سلاح‌های گرم مانند تفنگ و توپ، یکی از راه‌های تامین و حمایت از نیروها ی در حال حرکت به سوی دشمن، یعنی پشتیبانی با آتش توپ از آنان، فراروی فرماندهان جنگ قرا ر گرفت.

    ناپلئون در به کار گیری این روش بسیار تاکید می‌ورزید.ناپلئون گمان می‌کرد که سربازان بدون داشتن این پوشش حفاظتی و قرارگرفتن در زیر آتش توپخانه دشمن، روحیه خود را به سرعت از دست داده و پا به گریز می‌گذارند.

    ناپلئون در به کارگیری توپخانه به شدید ترین وجه تاکید داشت و به نظر وی تنها اثر عظیم آتش توپخانه بود که می‌توانست نتیجه قطعی را به همراه داشته باشد.


    اصل تامین درقرآن و سنت دو منبع سرشار و بی پایان قرآن و سنت، به کارگیری اصل تامین و تدابیر امنیتی به هنگام نبرد را از نظر دور نداشته و در موارد متعدد و با تدابیر گوناگون، رزمندگان اسلام را در به کار بستن آنها توصیه نموده است.برخی از آن روشها و موارد عبارتند از: اول، نحوه خواندن نماز در میدان نبرد کیفیت خواندن نماز در جبهه، که یکی ازشیوه‌های اجرای اصل تامین به شمار می‌آید، به این صورت است که مسلمانان دو دسته شده، عده ای در حالی که مسلح هستند به نماز جماعت می‌ایستند و عده ای مامور تامین و حفاظت دیگران می‌شوند.

    دسته اول پس از آنکه رکعت اول را به جماعت برگزار نمود، رکعت دوم را به صورت فرادی می‌خواند و نماز را به پایان می‌برد.

    آنگاه مشغول حفاظت شده و دسته دوم با سلاح به جماعت در رکعت دوم امام ادامه می‌دهند و رکعت دوم خود را به فرادی می‌خوانند و امام تامل می‌کند تا با آنها سلام نماز را بدهد.

    البته اگر جنگ شدت گرفت وامکان خواندن نمازخوف نبود و تامین جمعی ضرورت پیدا کرد.

    برای برقراری تامین، می‌توان نماز را در حین نبرد، پیاده یا سواره، بدون بسیاری از شرایط و حتی با اشاره بر پا داشت و این خود از اهمیت اصل تامین در جنگ حکایت دارد.

    دوم: مقدم داشتن زره پوشان امام علی ( ع ) یکی از شیوه‌های تامین جمعی درصحنه نبرد را، مقدم داشتن صفوف زره داران بر صفوف بی زره‌ها معرفی می‌کند...

    به عبارت دیگر، زره داران را موظف به حمایت و تامین بی زره‌ها می‌نماید.

    امروزه پیشروی نیروهای پیاده تحت حمایت تانک‌ها و نفر برهای زرهی را می‌توان به عنوان مصداقی از این فرمان حضرت دانست که: ‹‹فقد موا الدارع و اخروا الحاسر ›› پس زره دار را جلو قرار دهید و بی زره را در عقب سوم: تامین پرچم در جنگ‌های قدیم، بر افراشته بودن پرچم یک لشکر سمبل پایداری و سرنگونی آن از نشانه‌های شکست به شمار می‌رفت.

    لذا آن را به دست افرادی شجاع، نیرومند و کار آزموده می‌سپردند و افرادی زبده را جهت تامین، پیرامون آن مستقر می‌ساختند.

    علی (ع ) اهمیت و چگونگی تامین پرچم را اینگونه تبیین می‌فرماید: پرچم خود را از جای حرکت نداده ( آنرا برافراشته دارید )، دورش را خالی نکنید، و آن را به دست هر کس ندهید مگر به دلاوران و کسانی که شما را ازهر پیشامدی مانع می‌شوند و از آنچه که حفظ و نگهداری آن لازم است، دفاع می‌نمایند، زیرا کسانی که بر بلاها و سختی‌ها شکیبا هستند، آنانند که به اطراف پرچم دور زده، آن را از راست و از چپ و عقب و جلو نگهداری می‌نمایند.

    از آن عقب نمی افتند که ( به دشمن ) تسلیم نمایند و بر آن پیش نمی گیرند که آن را تنها گذارند.

    اهداف تامین اصل تامین، اهداف خاصی را تعقیب می‌کند که به طور مختصر به آنها اشاره می‌کنیم: اول: حفظ قدرت و توان رزمی علاوه بر نقش تعیین کننده عوامل روحی – معنوی، حیات و موجودیت عملیاتی یک یگان در گرو وجود دو عامل است: تدبیر واندیشه نظامی، قدرت و توان رزمی.

    قدرت و توان رزمی با در ختیار گرفتن سلاح‌های پیشرفته روز و مانورهای حساب شده نظامی به دست می‌آید.

    پس از تحصیل قدرت، نکته مهم این است که چگونه این قدرت و توان به دست آمده را در صحنه نبرد حفظ و در نتیجه حداکثر استفاده را از آن، جهت دست یابی به اهداف مورد نظر ببریم.

    در میان اصول جنگ، اصلی که می‌تواند قدرت و توان رزمی را به عنوان مهم ترین هدفش حفظ نماید، اصل تامین است.

    دوم: حفظ آزادی و ابتکار عمل آزادی و ابتکارعمل، به یک فرمانده فرصت انتخاب و به کارگیری بهترین و موثرترین تاکتیک‌ها را می‌دهد.

    با این کار، دشمن را در موضع انفعالی قرارداده و به انجام عکس العمل‌های نسنجیده وخام وادار می‌کند، لذا قدرت تصمیم گیری از او سلب شده، دچار سرگردانی و بلاتکلیفی می‌گردد.

    یکی از اهداف اصل تامین، حفظ آزادی و ابتکار عمل است، زیرا با دادن پوشش اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی که در پرتو عمل به اصل وتامین حاصل می‌شود.از یک طرف دشمن از قصد وهدف یگان مطلع نیست، لذا نمی تواند تصمیم و واکنش مناسب را اتخاذ کند، و از طرف دیگر، اطلاعات لازم را جهت در دست گرفتن ابتکار عمل در اختیارندارد.

    سوم: کاهش آسیب پذیری با رعایت اصل تامین، درصد آسیب پذیری یک یگان عملیاتی، چه در زمینه نیروهای انسانی و چه در زمینه امکانات و تجهیزات بسیار کاهش می‌یابد.

    چهارم: تضمین عدم غافلگیری کسب اطلاعات لازم از موقعیت دشمن و حفظ هوشیاری، دقت و آمادگی رزمی که از لوازم و شرایط اصل تامین به شمار می‌رود و همچنین اتخاذ شیوه‌های اجرای اصل تامین به ویژه در حالت پدافند، از غافلگیر شدن توسط دشمن جلوگیری می‌کند، لذا یکی از اهداف مهم اصل تامین، تضمین عدم غافلگیری است.

    پنجم: ناکام گذاشتن دشمن درکسب اطلاعات وشناسایی مناطق خودی کسب اطلاعات، یک مساله دو جانبه است، هم چنان که ما به روش‌های گوناگون در پی کسب اطلاعات لازم از وضعیت دشمن هستیم.

    دشمن نیز به این کاردست می‌زند.

    برای آنکه دشمن را در دست یافتن به این اطلاعات ناکام سازیم، باید اصل تامین را به دقت پیاده کرده، با استفاده از شیوه‌های مناسب تامین، راههای نفوذ کسب اطلاعات توسط دشمن را مسدود نماییم.

    شیوه‌های تامین برای دستیابی به اصل تامین، شیوه‌های مختلفی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از: برقراری عوامل تامین شناسایی و کسب اطلاعات ضد شناسایی و حفاظت اطلاعات برقراری سدهای موانع عملیات ممانعتی سرعت در حرکات و اعمال داشتن احتیاط مناسب و متحرک پراکندگی برقراری عوامل تامین تامین امنیت یک یگان نظامی، در آفند و پدافند از راه عوامل مختلفی صورت می‌پذیرد.

    الف: آفند.

    در آفند، عوامل تامینی عبارتند از نیروهای گشتی – شناسایی، طلایه دار، جلوه دار، پهلودار، عقب دار، که ما به اختصاربه برخی از مصادیق به کارگیری این عوامل در جنگ‌های صدر اسلام می‌پردازیم.

    در جنگ‌های صدر اسلام.

    پیش فرستادن بخشی از نیروها به فرماندهی فردی کارآزموده به سوی دشمن، شیوهای معمول بوده است.

    این گروه که از آن به ( مقدمه الجیش ) تعبیر می‌شد، دارای یک نیروی تامینی به نام ‹‹طلیعه ›› بود که تقریبا" همان وظایف نیروهای اطلاعاتی – شناسایی و دیدبانان امروزی را به عهده داشته است.

    برای نمونه، پیامبر اکرم (ص ) در جنگ خیبر، ‹‹ عبادبن بشر ›› و در جنگ حنین، ‹‹ خالد بین ولید ›› را به همراه گروهی به عنوان پیشاهنگ ( نیروی جلودار) اعزام نمود.

    حضرت علی (ع ) نیز در جنگ صفین ‹‹زیاد بن نضر ›› و ‹‹شرح بن هانی ›› را باسپاهی دوازده هزار نفره و به عنوان مقدم الجیش به سوی سپاهیان معاویه گسیل داشت.

    امادر عین حال پیامبر اکرم (ص ) به هنگام آرایش سپاه متناسب با صحنه نبرد، از تامین عقب لشکر و موضعی که برای نبرد انتخاب می‌نمود، هرگز غفلت نمی ورزید.

    نمونه کامل آن، انتخاب چنین روشی در جنگ احد بود.

    حضرت با انتخاب گروهی تیر انداز ویژه و استقرار آن‌ها درموضع نفوذ احتمالی دشمن عقب لشکر را مورد حفاظت و تامین قرار داد.

    گرچه این نیروها به وظیفه خود عمل نکردند.

    همچنین نقل است که علی ( ع ) در جنگ جمل، ‹‹ هند مرادی جملی ›› را بر ساقه سپاه گماشت.

    ب – پدافند استقرار نیروهای تامینی، یکی از شیوه‌های اجرای اصل تامین درپدافند است.

    این نیروها از طریق دید بانی، اعزام گشتی و مراقبت و نگهبانی خطوط پدافندی را تامین می‌کنند و مابه اختصار به مصادیق این شیوه‌ها در جنگ‌های صدر اسلام می‌پردازیم.

    دیدبانی به معنای تحت نظر داشتن منطقه استقرار دشمن است.

    علی ( ع ) در باره چگونگی استقرار دیدبان می‌فرماید: ‹‹برای خودتان در بلندی کوهها و میان تپه‌های مسطح، پاسبانان و دیده بان‌ها بگذارید تا دشمن از جایی که می‌ترسید یا از جایی که ایمن هستید، به طرف شما نیاید ( حمله نکند ) ›› گشتی‌های تامینی، وظیفه جلوگیری از نفوذ دشمن و جلوگیری از غافلگیری و به کمین افتادن نیروهای خودی را به عهده دارند.

    گشتی‌های شناسایی – رزمی امروزی کاری مشابه با ‹‹ طلایع ›› در جنگ‌های صدر اسلام را برعهده دارند.

    امیر مومنان علی ( ع ) وظیفه تامینی طلایع را این گونه بر می‌شمارد: ‹‹ نیروهای گشتی و افرادی مسلح باید دراطراف ( موضع پدافندی یا محل استقرار لشکر )، بیشه‌ها و تپه‌ها موضع بگیرند، تا نیروها را از گرفتار شدن در کمین دشمن محافظت نمایند››.

    شناسایی و کسب اطلاعات داشتن اطلاعات کافی و دقیق از وضعیت زمین، جو و دشمن، نقشی مهم درتامین یک یگان رزمی دارد ولازمه رسیدن به این اطلاعات، وجود یک سازمان اطلاعاتی در یگان رزم است.

    گزارشهای فراوانی که ماموران اطلاعاتی پیامبر (ص ) و علی (ع ) از نقاط مختلف ارسال نموده و زیر بنای تصمیمات مهم سیاسی – نظامی قرار می‌گرفت.

    ازوجود چنین سازمان منظمی در حکومت اسلامی حکایت می‌کند.پیغمبر اکرم ( ص ) در جنگ‌ها با استفاده از منابع متعدد خبری و شیوه‌های گوناگون، اخبار مربوط به دشمن را جمع آوری می‌کرد.

    آنگاه با تجزیه، تحلیل و ارزیابی خبر، اطلاعات مورد نیاز را استخراج می‌کرد.

    در آن عصر، کسب خبر از راه اعزام تیمهای شناسایی بسیار متداول بود.در جنگ بدر، پیامبر ( ص ) با یکی از یارانش جهت کسب اطلاعات لازم در باره سپاه قریش از سپاه اسلام جدا شدند و در راه به ‹‹ سفیان ضمری ›› برخورد نموده و اخبار مور د نیاز را به دست آوردند.

    در جنگ احد، حضرت یک تیم دو نفره به نامهای ‹‹ انس و مونس ›› را برای این منظور اعزام کردند.

    در جنگ احزاب، ‹‹ حذیقه بن یمان ›› ماموریت پیدا کرد تا در میان نیروهای دشمن نفوذ کرده، از قصد آنان آگاه گردد.

    باز جویی از اسرای دشمن و نیروهای اطلاعاتی آن، از دیگر شیوه‌های کسب خبر بود.

    در جنگ بدر، دو تن ازآب رسانان دشمن، اسیر مسلمانان شدند.

    آندو رانزد رسول اکرم ( ص ) آوردند و حضرت با این سوال که تعداد شترهای نحر شده آنان برای غذا چه تعداد است و آمار نیروهای دشمن را تخمین زد.

    در جنگ خیبر، عمر بن خطاب یکی ازیهودیان را دستگیر و قصد قتل او را داشت که پیامبر ممانعت فرمود و از او به عنوان منبع خبری استفاده کرد واطلاعاتی در باره مقر یهودیان، اهداف نقل و انتقال درداخل دژها، میزان ذخایر تسلیحاتی و پشتیبانی ومشخصات ادوات جنگی به دست آورد.

    در سریه فدک، حضرت علی (ع ) نیز یکی از افراد دشمن را دستگیر کرد و در باره استعداد نیروی دشمن و مراکز اقتصادی آنان اخباری را به دست آورد که بعدها موجب شکست دشمن شد.

    در جنگ خندق به پیامبر (ص ) خبر رسید که بنی قریظه پیمان شکنی کرده و از مشرکان حمایت می‌کنند.پیامبر (ص ) برای ارزیابی خبر، گروهی را به تحقیق فرستاد و آنان در بازگشت این خبر را تایید کردند.

    ضد شناسایی و حفاظت اطلاعات ریشه همه اقدامات تامینی در حالات مختلف نبرد، تامین در مرحله طرح ریزی وتهیه دستورهای عملیاتی است، زیرا تلاش عمده دشمن این است که از طرق گوناگون، به طرح و هدف عملیاتی ما که حاوی اطلاعات ارزشمندی است.

    دست یابد، و از این طریق بتوانند تصمیم مناسب را جهت خنثی کردن آن و به دست گرفتن ابتکار عمل اتخاذ نماید.

    فتح مکه به رغم گستردگی منطقه عملیات، دوری مسافت و حضور رزمندگان اسلام از تمام قبایل، نمونه بارز حفاظت طرح ها، دستورات وحرکات است.

    در این نبرد، سپاه اسلام تا حر الظهران (12 کیلومتری مکه ) پیش رفت ولی فرماندهان و نیروها از هدف اصلی بی اطلاع بودند ودشمن هم کمترین اطلاعی از هدف پیامبر نداشت زیرا پیامبر (ص ) قبل از حرکت دستور داد تا راه‌های ورود و خروج کنترل شود و از خروج افراد جلوگیری شود و به سران قبال به طور سری فرموده بود که فلان روز و درفلان مکان با نیروهایتان به من ملحق شوید و این راز را نزد خود نگهدارید.

    در سریه نخله نیز پیامبر اکرم ( ص )، عبدالله بن جحش را به عنوان فرمانده به همراه نامه ای به ماموریت فرستاد و فرمود: دراین مسیر حرکت کن و پس از دو روز راه پیمایی، نامه را بگشای و طبق آن عمل کن.

    برقراری سدها موانع سدهای موانع، مواضعی هستند که پیشروی دشمن را مسدود یا کانالیزه می‌کنند.

    این موانع ممکن است طبیعی ( رودخانه، جنگل، ارتفاعات صعب العبور ) یا مصنوعی ( میدان مین، کانال، خاکریز...

    ) باشد.

    حضرت علی (ع ) در نامه ای به شریح بن هانی و زیاده بن نضر در استفاده از موانع می‌فرماید: پس هر گاه به دشمن برخوردید و یا دشمن به شما برخورد، باید لشکر گاه شما در جاهای بلند یا دامنه کوه‌ها یا کنار رودخانه‌ها باشد تا برای شما کمک بوده،جلوگیر باشد.

    در جنگ احزاب، پیامبر اکرم (ص) برای دفاع از شهر مدینه، هم از موانع طبیعی بهره گرفت و هم از موانع مصنوعی، کوه سلع در سمت چپ و نخلستان‌ها و زمین‌های ناهموار و صعب العبور در سمت راست مدینه قرار داشت.

    حضرت بین این دو مانع، یک مانع مصنوعی ( خندق ) نیز ایجاد کرد.

    سپاه دشمن پس از یک ماه ماندن در پشت این موانع، بدون هیچ نتیجه ای و با از دست دادن چند تن از شجاعان خود مانند عمروبن عبدود دست به عقب نشینی زد.

    عملیات ممانعتی عملیات ممانعتی، عملیاتی است که با هدف محروم ساختن دشمن از دستیابی آزادانه به منابع، مناطق حیاتی و یا عوارض حساس منطقه انجام می‌شود.

    اعزام سپاهیان اسلام به ده‌ها غزوه وسریه، در واقع همان عملیات‌های ممانعتی بود.

    قطع راه تجاری مشرکان مکه، غزوه، تبوک با هدف سرکوب تجمع رومیان، جنگ ذات السلاسل با هدف سرکوب تجمع مشرکان، و...

    مصداق هایی از عملیات ممانعتی در جنگ‌های صدر اسلام اند.

    سرعت در حرکات واعمال سرعت در حرکت به سوی مواضع دشمن و جابجایی‌ها و اعمال، از دیگر شیوه‌های تامینی است.

    چرا که علاوه بر غافلگیر کردن دشمن، تامین قابل قبولی را برای نیروهای عمل کننده فراهم می‌آورد.

    نمونه بارز به کارگیری این عامل را می‌توان در سرعت عمل پیامبر (ص ) در محاصره قلعه‌های خیبردید که ساکنان آنجا وقتی صبحگاهان برای کار روزانه از قلعه خارج شدند، متوجه حضور سپاهیان اسلام در کنار قلعه‌ها شدند.

    داشتن احتیاط مناسب و متحرک احتیاط، بخشی از یک نیرو است که در آغاز عملیات، درعقب یا دور از تماس دشمن نگهداری می‌شود.

    این نیرو باید تازه نفس، قوی و پر تحرک باشد.

    امیر مومنان علی (ع ) در باره ضرورت وجود نیروی احتیاط می‌فرماید: واجعلوا الخیل الروابط و المنتخبه ردءا" للواء و المقدمه اسب‌های آماده ونفرات برگزیده ( احتیاط ) را پشتیبان پرچم و نیروهای پیشتاز قراردهید.

    در این رابطه همچنین می‌توان به سفارش آن حضرت به خلیفه دوم مبنی بر فرستادن دو سوم لشکر به جنگ با قوای ایران و نگهداشتن یک سوم آن در پادگان کوفه اشاره نمود.

    پراکندگی یکی از شیوه‌های تامینی، تفرقه و پراکندگی است.

    تفرقه یعنی رعایت فاصله مناسب به هنگام استقرار نیروها و تجهیزات در منطقه عملیاتی در پدافند و هنگام حرکت و انجام تاکتیک‌های عملیاتی درآفند، تا جایی که به تمامیت و یکپارچگی نیرو لطمه ای وارد نشود.

    به کارگیری این شیوه، با توجه به اینکه امروزه نیروها و تجهیزات همواره در معرض اصابت گلوله‌های آتشین و بمبارانهای هوایی هستند، لازم و ضروری است.

    شبه زدایی از برخی ابهامات دفاع مقدس چکیده در این مقاله سعی شده است در ارتباط با برخی از شبهات دفاع مقدس به دو سئوال اصلی زیر پاسخ داده شود: آیااصولا" استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر به مصلحت نظام بوده یا به ضررنظام؟

    آیا استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر بدون نظر قاطع حضرت امام امکان پذیر بود یا خیر؟

    در بررسی‌های به عمل آمده در خصوص سئوال اول به این نتیجه رسیدیم که چون صدام وحامیان بین المللی او به اهداف از پیش تعیین شده خود نرسیده بلکه نسبت به اهداف خود نیز حساس تر شده اند و با توجه به وجود خوی تجاوز گری در صدام و حزب بعث وعدم ضمانت اجرایی بین المللی مانند قطعنامه 598 سازمان ملل درآن مقطع زمانی هیچ اقدامی از نظر عقل جز استمرار جنگ به مصلحت نظام نبوده و هر تصمیمی دیگر غیر از آن می‌توانست بعضا " به نابودی انقلاب اسلامی منجر شود.

    اما در پاسخ به سئوال دوم نیز باید گفت با توجه به ویژگی‌های خاص حضرت امام در مدیریت و رهبری انقلاب و سخنان ایشان پس از فتح خرمشهر و اظهارات فرماندهان دفاع مقدس به این نتیجه می‌رسیم که حضرت امام به هیچ وجه تمایل به صلح تحمیلی نداشته بلکه می‌خواستند ضمن احتیاط و دقت لازم تصمیمی عقلائی گرفته شود بدین جهت نیز پس از گرفتن نظرات کارشناسانه فرماندهان دفاع مقدس متقاعد شدند که می‌بایست با تمام توان در مقابل دشمن ایستاد و امر دفاع را ادامه داد.

    مقدمه هشت سال دفاع مقدس، مقطعی درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که به جرات می‌توان گفت تثبیت انقلاب اسلامی مدیون آن است، امروزه دشمنان انقلاب اسلامی در کنار هر حرکت انقلاب درچهره ای ناصحانه و دلسوزانه اما با ماهیتی مزدورانه و منافقانه ظهور می‌کنند.تا دل‌ها را بربایند، تفرقه ایجاد کنند و خادمین به انقلاب اسلامی را خائن معرفی نمایند.

    بحران سازی و ایجاد جنگ روانی از جمله تاکتیک‌های موثر دشمنان در داخل نظام است.

    که نوک پیکان این جوسازی‌ها وشانتاژهای تبلیغاتی نیز متوجه مقدسات نظام بویژه جایگاه مقدس رهبری، نهادهای انقلاب و ارزش هایی مانند دفاع مقدس می‌باشد.

    دشمنان آگاه و دوستان نا آگاه با طرح این شبهات سعی دارند در اذهان عموم نسبت به افتخارات سال‌های جنگ ایجاد شک و تردید کرده، از این طریق، نسل دوم انقلاب بویژه جوانان تحصیل کرده را با ارزش ها، اصول و افتخار آفرینان انقلاب و دفاع مقدس بیگانه نمایند.

    در تقارن طلیعه پیروزمندانه عملیات بیت المقدس که منجر به آزاد سازی خرمشهر گردید.

    در صدد برآمدیم با طرح برخی از شبهات در مورد دفاع مقدس ضمن تجزیه و تحلیل آن، در حد توان، پاسخی منطقی به آن‌ها دهیم.

    طرح شبهات برخی از نویسندگان، از روی آگاهی یانا آگاهی، مطالبی را در خصوص دفاع مقدس در مطبوعات منعکس کردند که منجر به ظهور شبهاتی در افکار عمومی گردید.

    به عنوان مثال یکی از اساتید دانشگاه امام صادق (ع) می‌گوید: ‹‹ادامه جنگ اقدامی بدون دلیل بود، در جایی که کشورهای خلیج، حاضر به پرداختن غرامت جنگ بودند، ما بی جهت جنگ را ادامه دادیم تا جایی که تسلیم فشار نظامی عراق شدیم.›› فرد دیگری نیز در یکی از روزنامه‌ها چنین اظهار نظر می‌نماید: ‹‹ ادامه جنگ امری غیر عاقلانه بود، همه چیز برای پذیرش خواسته هایمان آماده بود ولی پس از سال‌ها ادامه جنگ همه چیز از دستمان رفت.

    ›› در همین راستا نیز کتابی تحت عنوان ‹‹عالیجناب سرخپوش ›› به بازار آمد و ضمن مخدوش ساختن شخصیت یکی از مسئولین نظام، استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر را زیر سوال برد.

    نویسنده در این کتاب می‌نویسد: ‹‹آقای هاشمی رفسنجانی مسئولیت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر رابه عهده امام میگذارند، در حالی که حاج سید احمد خمینی (ره ) فرمودند: در مقابل مسائل خرمشهر، امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود.

    اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که باید تا کنار شط العرب ( اروند رود ) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را ازعراق بگیریم.

    امام اصولا" با این کار موافق نبودند و گفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید، بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست، و ما باید این جنگ را تا نقطه ای خاص ادامه بدهیم و الآن هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.›› وسپس یاد آور می‌گردد که آقای هاشمی درخاطرات روز15/12/1360 خود می‌نویسد: ‹‹ وابسته نظامی ایتالیا گفته: کشورهای نفت خیز منطقه مایلند شصت میلیارد دلارخسارت جنگ را از طرف صدام به ایران بدهند و ایران از شرط سوم که کیفر صدام است منصرف شود.›› بدین ترتیب نویسنده مذکور ضمن گزینش کردن بخشی از مصاحبه مرحوم حاج سید احمد خمینی که در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسیده بود.

    سعی می‌کند: اولا " ) استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر را یک جرم در تاریخ انقلاب معرفی نماید: ثانیا " ) ضمن تحمیلی دانستن جنگ به حضرت امام هدایت گری‌های فرماندهی کل قوا را در زمان جنگ، زیر سوال برد.

    ثالثا " تلویحا " بیان کند که استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر، جنایتی نسبت به ملت ایران بوده که مسببین این جنایت می‌بایست به عنوان جنایتکار جنگی معرفی و مجازات گردند.

    بدین ترتیب برای اینکه ما صحت و سقم این شبهه را مشخص نمائیم می‌بایست به دو سوال جواب دهیم: آیا استمرار جنگ بعد از فتح خرمشهر به مصلحت نظام بود یا به ضرر نظام؟

    آیااستمرار جنگ بعد از فتح خرمشهر بدون نظر قاطع حضرت امام امکان پذیر بود یاخیر؟

    برای پاسخ به سوال اول سعی خواهیم کرد استمرار جنگ را در ابعاد مختلف مورد نقد و بررسی قرار دهیم.

    هدف از تحمیل جنگ به ایران طبق بررسی‌های به عمل آمده و اعترافات فرماندهان حزب بعث و استراتژیست‌های کاخ سفید، هدف از تحمیل جنگ به ایران موارد زیر بوده است: نابودی انقلاب اسلامی و یا حدقل کنترل آن، تشکیل عربستان بزرگ، تصرف خوزستان و گرفتن کل شط العرب بدین ترتیب در 31 شهریور 1359 صدام به این نتیجه رسیده بود که حکومت ایران به خاطر انقلاب از نظر توان نظامی بسیار ضعیف شده، لذا از آن موقعیت استفاده کرده و با حمایت و تحریک قدرت‌های استعماری جنگ را بر ما تحمیل کرد.

    حالا این سوال مطرح است که آیا دشمن پس ازفتح خرمشهر متنبه شده و هدف ‹‹ نابودی انقلاب اسلامی ›› را رها کرده بود یا خیر؟

    اصولا" دشمن از جنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کرد.

    اما جمهوری اسلامی بعد از فتح خرمشهر، مقتدرتر شده بود و به همین جهت خطر آن در نزد دشمنان نیز افزون تر شده بود.

    بنابر این دشمن چون به هدف خودنرسیده بود، به دنبال این بود که این نظام تقویت شده را به انحاء مختلف تضعیف نماید.

    نکته دیگری نیز مطرح بود و آن این که، دشمن از اهدافش دست بر نداشته بلکه نسبت به اهدافش هوشیار تر هم شده و حمایت‌های دیگری هم ممکن بود جلب نماید، در این حال، چه تضمینی وجود داشت که با توقف جنگ دیگر اقدام به تجاوز مجدد نکند؟

    بنا بر این منطق نظامی در آن شرایط، حکم می‌کرد که برای رفتن به پشت میز مذاکره و توقف جنگ، ایران پشتوانه ای به عنوان تضمین صلح داشته باشد و این پشتوانه چیزی جز پیشروی در قسمتی از خاک عراق نمی توانست باشد.

    خوی تجاوزگر صدام و حزب بعث در سال 1361 در شرایطی زمزمه‌های صلح و آتش پس از سوی عراق و متحدان منطقه ای آن مطرح شد که جمهوری اسلامی به عنوان پیروز جنگ، توانسته بود در مقابل عراق، قدرت نمایی کند و به همین جهت نیز به هیچ وجه حاضر به دادن کوچکترین امتیاز به طرف مقابل نبود و شرایط ملی هم به او چنین اجازه ای نمی داد.

    از طرف دیگر، صدام در جنگ به شدت تضعیف شده و در طی دو سال نیروهایش به شکل مفتضحانه یا فرار کردند یا اسیر شدند ویا کشته شدند که این ضربه بزرگی به حزب بعث وارتش عراق بود به شکلی که سازماندهی ارتش عراق درآن مقطع زمانی به کلی بهم ریخت و نیز اهدافی که زمان شروع جنگ درذهن استراتژیست‌های نظامی بغداد بود هیچ کدام محقق نشد ه و طبیعی بود که صدام به عنوان رئیس حزب بعث عراق می‌بایست توجیهی برای قول هایی که در ابتدای جنگ به مردمش داده بود می‌داشت.

    با توجه به روحیات روانی، خوی تجاوزگری صدام قطعا " آن‌ها به دنبال صلح دایم نبودند اما زمزمه‌های صلح را مطرح می‌کردند تا با این تاکتیک ضمن تجهیز قوا، ارتش به هم ریخته خود را سر و سامانی داده و پس از آن اقدام به تجاوز مجدد نمایند.

    صدام توجیه اولیه اش برای شروع جنگ این بود که ‹‹قرار داد1975 الجزایر به ما تحمیل شد !

    چون از یک طرف توان نظامی و تسلیحاتی ما به شدت کاهش یافته بود و از طرف دیگر چون عقبه استراتژیکی ایران با توجه به حمایت‌های شدید امریکا بسیار قوی بود، ما مجبور به انعقاد قرار داد شدیم و به همین جهت امروز اعلام می‌کنیم که قرار داد مزبور مورد قبول ما نیست وناگزیر هستیم از طریق قوه قهریه و جنگ به حق و حقوق تضییع شده خود برسیم ››و به همین بهانه به خاک جمهوری اسلامی ایرا ن حمله کرد.لذا اگر ایران پس از فتح خرمشهر هم حاضر می‌شد آتش بس نماید و تن به صلح بدهد.

    قطعا " زمانی که عراق احساس می‌کرد نقاط ضعف خود را تقویت نموده مجددا " به ایران حمله می‌کرد و این بار موفق هم می‌شد.

    چرا که صحنه جنگ درجبهه ایران به علت آتش بس و صلح سرد شده بود و نیروها به عقب برگردانده می‌شدند و به دلیل احساس پیروزی،شور و شوق جنگ در آنان کم شده، امکان فراخوانی مجدد آنان به جبهه‌ها غیر ممکن و یا بسیارمشکل بود.

    به همین جهت لشکر ایران اسلامی در مقابل ارتش تازه نفس عراق تن به شکست می‌داد.

    حالا اگر چنین وضعیتی رخ می‌داد چه تضمینی برای احقاق حق ملت ایران وجود داشت؟

    کدام مرجع بین المللی ایران را حمایت می‌کرد؟بدین ترتیب می‌بینیم که ما با توجه به شرایط روحی و روانی صدام و خوی تجاوز گری او، چاره ای جز دفاع و استمرار جنگ و حتی پیشروی در خاک عراق برای به دست آوردن امتیازی که این خوی تجاوزگری را تعدیل نماید نداشتیم.

    حالا ممکن است کسی بگوید مگر این خوی تجاوزگری در سال 1367 ( زمان قبول قطعنامه ) درصدام و حزب بعث نبود؟

    پس چرا به ایران حمله نکرد؟

    در جواب باید گفت که: اولا " ) پس از قبول قطعنامه 598 از سوی ایران عراق اقدام به حمله وسیعی در مناطق جنوبی ایران کرد و موفق شد مجددا" قسمت هایی از خاک ایران را به تصرف در آورد.

    اما در همان زمان ایران خیلی زود توانست توازن قوا را در جبهه‌ها به وجود آورده و تک عراق را با قدرت جواب دهد و او را یک بار دیگر به عقب براند و شرایط را به گونه ای تغییر دهد که دیگر صدام نتواند اقدام به تجاوز نماید و به همین جهت نیز ناچار شد به پذیرش قطعنامه 598 تن دهد.

    ثانیا " ) در سال 1367 ایران پشتوانه بین المللی به نام قطعنامه 598 سازمان ملل متحد داشت که تا حدودی او را حمایت می‌کرد، امادر مقطع زمانی سال 1361 هیچ سند رسمی که بتواند ایران را در صحنه بین الملل پشتیبانی کند وجودنداشت.

    ثالثا") این خوی تجاوز گری صدام پس از قبول قطعنامه 598 و نا امیدی از حمله مجدد به ایران او را درگیرجنگی در خلیج فارس با کویت کرد که منجر به کاهش شدید قدرت او در منطقه گردید و دیگر توانائی مقابله با ایران را از دست داده بود.اما اگر همین حالا هم عراق بتواند قدرت خود را بمانند زمان جنگ با ایران افزایش دهد بعید نیست مجددا" دست به تجاوز بزند.از صحبت‌های اخیر فرماندهان و مسئولین عراق نیز چنین برداشتی حاصل می‌گردد.

    علی علیه السلام و صلح همچنین ما می‌بینیم امیرالمومنین در یک جا می‌جنگد، درجای دیگر نمی جنگد.

    بعد از پیغمبر اکرم که مسئله خلافت پیش می‌آید و خلافت را دیگران می‌گیرند و می‌برند، ولی در آنجا نمی جنگد، دست به شمشیر نمی زند و می‌گوید من مامور هستم که نجنگم و نباید بجنگم و هر مقدار هم که از دیگران خشونت می‌بیند، نرمش نشان می‌دهد، به طوری که یک وقت تقریبا " مورد سوال و اعتراض حضرت زهرا قرار گرفت که فرمود: مالک یا ابن ابی طالب، اشتملت شمله الجنین، وقعدت حجره الظنین.

    پسر ابوطالب !

    چرا مثل جنین در رحم، دست وپایت را جمع کرده و همینجور یک گوشه نشسته ای، و مثل اشخاصی که متهم هستند وخجالت می‌کشند از خانه بیرون بروند در خانه نشسته ای؟

    تو همان مردی هستی که در میدانهای جنگ، شیران از جلوی تو فرار می‌کردند، حالا این شغالها بر تو مسلط شده اند؟!

    چرا؟

    که بعد حضرت توضیح می‌دهد که آنجا وظیفه من آن بوده، اکنون وظیفه من این است.

    بیست و پنج سال می‌گذرد و درتمام این بیست وپنج سال علی یک مرد به اصطلاح صلح جو و مسالمت طلب است.

    آن وقتی که مردم علیه عثمان شورش می‌کنند – همان شورشی که بالاخره منجربه قتل عثمان شد – علی خودش جزء شورشیان نیست، جزء طرفداران هم نیست، میانجی است میان شورشیان وعثمان، و کوشش می‌کند که بلکه قضایا به جایی بیانجامد که از طرفی تقاضاهای شورشیان – که تقاضاهایی عادلانه بود راجع به شکایتی که از حکام عثمان داشتند و مظالمی که آنها ایجاد کرده بودند -برآورده شود و از طرف دیگر عثمان کشته نشود.

    این در نهج البلاغه است، وتاریخ هم به طور قطع و مسلم همین را می‌گوید.

    به عثمان می‌فرمود: من می‌ترسم بر اینکه تو آن پیشوای مقتول این امت باشی، و اگر تو کشته شوی باب قتل بر این امت باز خواهد شد، فتنه ای در میان مسلمین پیدا می‌شود که هرگز خاموش نشود.

کلمات کلیدی: اصول جنگ - جنگ‌ - صدر اسلام

بعد از اينکه پيامبر به رسالت مبعوث شدند و کفار نقشه ي قتل ايشان را کشيدند، پيامبر قصد هجرت به مدينه را گرفت و پس از استقرار در آنجا و گسترش دين اسلام، براي توسعه اسلام و نابود کردن دشمنان قرآن، مسلمانان با جنگ هايي بر عليه کفار مواجه شدند، آن هم جنگ

فصل اول قواعد حقوق بين الملل اسلامي مبناي قواعد اين رشته از حقوق مانند ساير رشته هاي حقوق اسلامي عبارتست از نص ، سنت ، عقل و اجماع 1 . نصوص متضمن احکم در خصوص حقوق بين الملل بر اثر اتفاقات اجتماعي و سياسي در زمان رسول اکرم (ص) تدريجاً پديد آمد و

جنگ ها و انقلاب ها برجسته ترين پديده هاي اجتماعي هستند که سرنوشت اجتماعي جوامع انساني را دستخوش تغيير مي کنند. جنگ ايران و عراق، حادثه تاريخي بزرگ و سرنوشت سازي بود که در بستر مجموعه اي از عوامل و زمينه هاي متفاوت شکل گرفت و از تاريخ 31 شهريور سال 1

ايجاد کرده بود عوض شد . در اثر رخنه افراد فرصت طلب و رخنه دشمناني که تا ديروز با اسلام مي جنگيدند ، اما بعدها با تغيير شکل و قيافه خود را در صفوف مسلمانان داخل کرده بودند ، مسير اين انقلاب و شکل و محتواي آن تا حدود زيادي عوض گرديد ، بدين ترتيب که از

در روابط بين الملل قبلاً دولتها مرجع تهديد امنيت و مخاطب آن بودند بدين معني که تنها يک دولت و يا مجموعه اي از دولتها قادر بودند که امنيت دولت و يا دولت هاي ديگر راتهديد کنند. از طرفي، آنچه که مخاطب اين تهديد بود باز هم دولتها بودند يعني اينکه تنها د

جنگ ها و انقلاب ها برجسته ترين پديده هاي اجتماعي هستند که سرنوشت اجتماعي جوامع انساني را دستخوش تغيير مي کنند. جنگ ايران و عراق، حادثه تاريخي بزرگ و سرنوشت سازي بود که در بستر مجموعه اي از عوامل و زمينه هاي متفاوت شکل گرفت و از تاريخ 31 شهريور سال 1

تحولات نوين در اقتصاد اسلامي با توجه به نهادهاي مالي اسلام، اقتصاد هاي نوظهور اسلامي که به دنبال تدوين ايده هاي اقتصاد اسلامي و اقتصاد هاي بازارهاي مالي هستند، در چارچوب روش هاي جديد مورد بررسي قرار مي دهد.پس از جنگ جهاني دوم و در پي استقلال ملت هاي

تحقيق حاضر که به بررسي و کالبدشکافي جريان صدر در عراق ميپردازد در ابتدا مقدمه اي کوتاه از کشور عراق و تنوع و شکافهاي قومي در آن کشور و جايگاه خانواده صدر مي پردازد و سپس وارد مباحث اساسي اين گروه و کالبدشکافي آن مي گردد. شيعه به عنوان اکثريت جمعيت ع

مقدمه از روزی که خداوند بشر را خلق فرمود، نیاز به ورزش و تربیت بدنی نیرومند و قوی از جانب این مخلوق به خوبی حس شد چه از جنبه دفاع شخصی و یا کسب معاش و چه از جهت مقابله و رویارویی با طبیعت پیرامونش. نیاز بشر به ورزش و تربیت بدنی در طول روزگاران همواره وجود داشته و هیچگاه نبود که انسان خویش را از داشتن بدنی سالم و قوی بی نیاز ببیند. هرچه زمان جلوتر می‌رفت به گونه های مختلف، انسان ...

دوازدهم بهمن ماه بیست و شش سال پیش، هنگامی که «امام» از میقات 15 ساله خویش بازگشت، چنان آرامش ملکوتی داشت و نفس مطمئنه‌ای می‌نمود که گویی همچون «موسی کلیم» در قیام «لله» خویش به مقام «صعق» و «صحو» نائل شد، و اینک از میقات بازگشته است. میقاتی که نقطه آغاز آن هنگامی بود که برگونه متجاوزان «قبطی» (آمریکایی) چنان سیلی زد که عزّت مسلمین و استقلال کشور را تضمین کرد. گمان آن بود که آن ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول