امام خمینی(ره) و مستضعفان
ابراهیم امینی
استضعاف در قرآن
انقلاب ایران و مستضعفان
امام خمینی و فقرزدایی
روحانیت و حمایت از محرومان
مسئولان نظام و حمایت از محرومان
نفوذ فرصت طلبان
________________________________________
استضعاف در قرآن
واژه های استضعاف و مستضعفین ریشه قرآنی دارند, چنان که کلمه هایی چون مستکبران و
طاغوتیان نیز چنین اند. این واژگان به فراموشی سپرده شده بود تا این که احیاگر بزرگ قرن,
حضرت امام خمینی(قده) آن ها را دوباره معنا بخشید و بر زبان ها و قلم ها جاری کرد.
مستضعف یعنی کسی که به استضعاف کشیده شده و خودش و دیگران او را ضعیف
و ناتوان می شمارند در صورتی که واقع امر چنین نیست.
مستکبران نیز کسانی هستند که خودشان و دیگران آن ها را برتر می شمارند در صورتی
که واقع امر چنین نیست. کلمات استکبار و استضعاف را با توجه به یکدیگر باید معنا کرد.
در قرآن کریم برای مستکبران چند نشانه ذکر شده است:
1 برتری جویی و خود بزرگ نمایی, نه برتری واقعی; [1]
2 تفرقه افکنی در میان مردمان محروم و مستضعف; [2]
3 سرکوب بی رحمانه و کشتار مخالفان; [3]
|10|
4 به فساد کشیدن مردم و ترویج مفاسد; [4]
5 تحقیر و توهین مردم; [5]
6 اسراف و ولخرجی. [6]
از آیه های قرآنی استفاده می شود که مستکبران افرادی اند که خود را برتر از دیگران
می دانند و نشان می دهند. آن ها می گویند: ما سیاست مدار, دانشمند و عاقل هستیم و
مصالح شما را بهتر از خودتان تشخیص می دهیم. از ما اطاعت کنید تا سعادت و
خوشبختی شما را فراهم سازیم. با عناوین مختلف ِرنگ, نژاد, دین, مذهب, زبان,
قومیت, ملیت, کشور, شهر و دیگر عنوان های اعتباری در میان مردم تفرقه می اندازند تا
تضعیف شوند و نیروی اجتماعی خود را از دست بدهند. مفاسد اخلاقی را ترویج می کنند
و مردم را به عیاشی سرگرم می سازند تا هویت انسانی خود را فراموش کنند و در برابر
خواسته های شان تسلیم گردند.
زمین, آب, هوا, منابع طبیعی, نیروی علم و اختراع و صنعت, نیروی کار,
نیروهای اداری, نظامی و انتظامی, قضایی همه و همه از مردم به وجود می آید و خود
آنان منابع عظیم قدرت و ثروت هستند, نه مستکبران. مستکبران اقلیتی بیش نیستند و
اگر توده های مردم با آنان همکاری نکنند قدرتی ندارند. قدرت آن ها غیر واقعی و
پوشالی است. با حیله گری و تلقینات دروغین, اکثریت را از خود بیگانه کرده تا نتوانند
به قدرت واقعی خویش پی ببرند و از آن بهره بگیرند. بنابراین, مستضعفین واقعاً ضعیف
و ناتوان نیستند بلکه خودشان را ضعیف می پندارند. مشکل مستضعفین ناتوانی واقعی
نیست بلکه اختلافات درونی و نادانی و اطاعت کورکورانه از مستکبران است. مستکبران
نیروهای سرکوب گر را از خود مستضعفان فراهم می سازند و بر سر خودشان می کوبند,
و استثمارشان می کنند.
پیامبران در طول تاریخ از جانب خدا مبعوث می شدند تا مردم به استضعاف کشیده را
بیدار سازند تا خود را از قید و بند مستکبران آزاد نمایند. حضرت ابراهیم(ع) در برابر حکومت
طاغوتی نمرود قیام کرد. حضرت موسی(ع) در برابر حکومت جبّار ِفرعون به پا خاست.