بر اساس مقاله بریتانیکا مهدی - واژه عربى - به معنى شخصى که به طور الهى هدایتشدهاست.
و در آخرالزمانشناسى اسلامى عبارت است از منجى که انتظار ظهورش مىرود و زمین را از عدالت و برابرى پر خواهد کرد.
دین راستین را اعاده خواهد نمود و در طى یک دوره کوتاه طلایى که هفت، هشت و یا نه سال تا قبل از پایان جهان طول خواهد کشید، راهنمایى مردم را بر عهده خواهد گرفت.
قرآن (کتاب مقدس اسلامى) اشارهاى به او ندارد و به هیچ حدیث (گفته منسوب به محمد پیامبر، صلىاللهعلیهوآله) قابل اعتمادى نیز در مورد مهدى نمىتوان استناد کرد.
بسیارى از علماى متعصب سنى اعتقاد به مهدویت را زیر سؤال مىبرند.
اما این اعتقاد، بخش ضرورى اصول عقاید شیعیان مىباشد.
به نظر مىرسد عقیده به مهدى در دورههاى اغتشاش و عدم امنیت مذهبى بر تحولات سیاسى اوایل اسلام (قرنهاى هفتم و هشتم میلادى) رواج یافته باشد.
شاید مختار بنابو عبیده ثقفى، رهبر شورش مسلمانان غیر عرب در عراق، در سال686 م.
اولین کسى باشد که از این نظریه براى نگهداشتن یاران خود در کنار یکى از پسران على، علیهالسلام، (داماد پیامبر، صلىاللهعلیهوآله) به نام محمد بن حنفیه، استفاده کرد.
حتى بعد از مرگ محمد بن حنفیه نیز این اعتقاد ادامه یافت.
ابوعبید [مختار] فکر مىکرد که مهدى یا همان محمد حنفیه زنده مانده است و در معبد خود در حالت پنهانى (غیبت) زندگى مىکند.
و مجددا ظاهر خواهد شد تا دشمنان خود را نابود کند،در سال 750 م.
انقلابیان عباسى از پیشگوییهائى که در آن هنگام درباره آخرالزمان رایجبود، استفاده کردند.
این پیشگوییها مىگفت که مهدى از خراسان که در مشرق قرار دارد، قیام خواهد کرد و پرچمهاى سیاهى را حمل مىکند.
پاسخ به اشتباهات و انحرافات: اینک به نحو اجمال و اختصار به پاسخ اشکالات فوق مىپردازیم.
نویسندگان مقالات مزبور معتقدند: «اسلام دینى نیست که در آن ظهور منجى انتظار برود و جایى براى مسیح نجاتبخش در آن وجود ندارد».براى پاسخ مىگوییم: اسلام دینى است که اساس تعلیمات خود را برتذکرات فطرى پایه گذارى کرده، و از فطرت انسانها به عنوان گنجینه عظیمى از ودیعههاى الهى بهره برده و آن را پشتوانه اصول معارفى و تربیتى خود قرار داده است.
یکى از اصول غیر قابل انکار فطرى که همواره در طول تاریخ بشرى توسط ادیان و مذاهب تکرار شده، موضوع فرارسیدن روز موعودى است که عموم رسالتهاى آسمانى با همه ابعادشان اجرا شوند و پس از رنجهاى طولانى و نگرانیهاى جا نفرسا، انسانیت مسیرى مطمئن و قرارگاهى مجهز براى تلاشهاى آرمانى خود بیاید.
شهید صدر در این زمینه مىگوید: انتظار آیندهاى اینچنین ، تنها در درون کسانى که با پذیرش ادیان ، جهان غیب را پذیرفتهاند راه نیافته ، بلکه به دیگران نیز سرایت کرده است.
تا آنجایى که مىتوان انعکاس چنین باورى را در مکتبهایى که جهتگیرى اعتقادى شان ، با سر سختى ، وجود غیب و موجودات غیبى را نفى مىکند ، مشاهده کرد.
براى مثال: در ماتریالیسم دیالکتیک که تاریخ را بر اساس تضادها تفسیر مىکند نیز روزى مطرح است که تمامى تضادها از میان مىرود و سازش و آشتى حکمفرما مىگردد.
بدین سان مىبینیم که تجربه درونى که بشریت در طول تاریخ در مورد این احساس داشته، درمیان دیگر تجربههاى روحى، از گستردگى و عمومیتبیشترى برخوردار گردیده است .دین اسلام نیز در عین حال که به این احساس روحى همگانى، استوارى مىبخشد; با تاکید بر این عقیده که زمین همانگونه که از ظلم و بیداد پر شود; از عدالت و دادگرى آکنده خواهد گشت، به این احساس، ارزش عینى بخشیده و جهت فکرى باورمندان به این اعتقاد را، به سوى ایمانى به آینده روشن، متوجه مىسازد.
نگاهى به ادبیات مذهبى در ادیان الهى و حتى آیینهاى بشرى نشان دهنده اعتقاد دیرینه انسانها به روز موعود است که در آن عدالت به دست مصلحى جهانى، در سرتاسر آفاق گسترده مىشود.
تکرار اصل ظهور یک منجى و نیاز به آن ، دلیلى بر فطرى بودن این احساس است.
اعتقاد به ظهور یک منجى موعود نه فقط در دین مسیحیت بلکه در دیگر ادیان الهى و یا حتى آئینهاى بشرى مورد بحث و تاکید قرار گرفته است.
به عبارت دیگر این امر یک اعتقاد فطرى است که در طول تاریخ بشرى توسط سفیران الهى پیوسته تذکر داده شده است اما ویژگى اسلام به عنوان آخرین دین الهى در این است که جزئیات این امر را نیز مورد بحث قرار مىدهد و ریشههاى فطرى بودن عقیده به مهدویت را نیز بیان مىکند.
محمد بن یعقوب کلینى (م 328 ه.ق) در کافى به اسناد خودش از حمران بن اعین، از ابوحمزه از امام باقر، علیهالسلام، نقل مىکند که فرمود : اخذ الله المیثاق على النبیین و قال الستبربکم؟
قالوا بلى و ان هذا محمدا رسولى و ان علیا امیرالمؤمنین و الاوصیاء من بعده، علیهمالسلام، و لاه امرى و خزان علمى و ان المهدى، علیهالسلام، انتصر به لدینى و اظهر به دولتى و انتقم به من اعدائى و اعبد به طوعا و کرها قالوا اقررنا ربنا و شهدنا : خداوند از پیامبران میثاق و پیمان گرفت و فرمود: آیا من پروردگار (مالک) شما نیستم؟
گفتند آرى ، سپس فرمود و اینکه این محمد، صلىاللهعلیهوآله، رسول من است و على، علیهالسلام، امیرالمؤمنین و جانشینان بعد از او، علیهمالسلام، ولى امر من (و اولى به تصرف) و خزانه داران علم من هستند و همانا بوسیله مهدى ، علیهالسلام ، دین خود را یارى مىکنم و دولتخود را توسط او نمایان مىسازم، و با او از دشمنانم انتقام مىگیرم و بوسیله او با گردن نهادن یا اکراه، پرستیده مىشوم.
گفتند اى پروردگار ما ، اقرار کردیم و گواه هستیم.
این روایت نشان مىدهد در عوالم قبل از این عالم هنگامى که خداوند میثاق توحید را از پیامبران اخذ مىکرد، میثاق ولایت چهارده معصوم را نیز از آنها اخذ کرد.
این اخذ میثاق در روایتهاى متعددى در مورد تمام انسانها وارد شده است .نویسنده مقالات بریتانیکا در مورد مهدى (ع) ادعا کرده است که عقیده به مهدى در دورههاى اغتشاش و عدم امنیت مذهبى و تحولات سیاسى اوایل اسلام (قرنهاى هفتم هشتم میلادى) رواج یافته است.
با توجه به آنچه در مورد فطرى بودن اعتقاد به ظهور منجى گفته شد، رواج اعتقاد به مهدى (ع) ، در دورههاى اغتشاش و عدم امنیت مذهبى و سیاسى ، نه تنها تردیدى در اصل مهدویت ایجاد نمىکند بلکه تاکید دیگرى بر فطرى بودن آن است.
زیرا امور فطرى هنگامى ظهور و بروز پیدا مىکنند که انسان با مشکلات و مصائب شدیدى روبرو مىگردد.
در آن هنگام که کشتى آسیب دیده در دل دریاى طوفانى دچار امواج مىشود مسافران
شهید "صدر" در این زمینه مىگوید: انتظار آیندهاى اینچنین ، تنها در درون کسانى که با پذیرش ادیان ، جهان غیب را پذیرفتهاند راه نیافته ، بلکه به دیگران نیز سرایت کرده است.
محمد بن یعقوب کلینى (م 328 ه.ق) در کافى به اسناد خودش از حمران بن اعین، از ابوحمزه از امام باقر، علیهالسلام، نقل مىکند که فرمود ": اخذ الله المیثاق على النبیین و قال الستبربکم؟
قالوا بلى و ان هذا محمدا رسولى و ان علیا امیرالمؤمنین و الاوصیاء من بعده، علیهمالسلام، و لاه امرى و خزان علمى و ان المهدى، علیهالسلام، انتصر به لدینى و اظهر به دولتى و انتقم به من اعدائى و اعبد به طوعا و کرها قالوا اقررنا ربنا و شهدنا " : خداوند از پیامبران میثاق و پیمان گرفت و فرمود: آیا من پروردگار (مالک) شما نیستم؟
در آن هنگام که کشتى آسیب دیده در دل دریاى طوفانى دچار امواج مىشود مسافران کشتى هر لحظه خود را در ورطه غرق شدن مىبینند، براساس فطرت، ناخودآگاه متوسل به یک نجاتدهنده مىشوند که مىتواند آنها را نجات دهد و شروع به دعا براى نجات خود مىنمایند.
در صحنه اجتماعى نیز هر گاه امنیت و عدالت در جامعه دستخوش آسیب گردد همان یادآورى فطرى باعث مىشود افراد جامعه به وجود منجى که مىتواند امنیت و عدالت را برقرار کند، متوسل گردند.
و انتظار ظهور چنین شخصى را در دل بپرورانند.
البته در چنین مواقعى همواره افرادى وجود دارند که بنابر دلایل مختلف مانند حس جاهطلبى، دخالتبیگانگان و یا حتى انگیزه اصلاح اجتماعى، خود را به نام همان منجى موعود مىنامند، و مقام وى را مدعى مىشوند.
در حقیقت هنگامى کالاى تقلبى رواج پیدا مىکند که نوع اصیل آن نیز وجود داشته باشد.
و اگر طلایى وجود نداشت کسى نیز به عرضه طلاى تقلبى اقدام نمىکرد.
بدیهى است که از نظر شیعیان تمامى ادعا کنندگان ذکر شده در مقالات بریتانیکا غیر واقعى و دروغین مىباشند.
زیرا همگى آنها علاوه بر نداشتن علایم امامت، نتوانستند به صورت جهانى به گسترش عدالت اقدام نمایند.
نویسنده مقاله بریتانیکا مدعى است که قرآن، کتاب مقدس اسلامى اشارهاى به مهدى (ع) ندارد و به هیچ حدیث قابل اعتمادى ، یعنى گفته منسوب به محمد، صلىاللهعلیهوآله، نیز در مورد مهدى نمىتوان اشاره کرد !!
مراجعه به برخى آیات قرآن بطلان این ادعا را نشان مىدهد، که از جمله مىتوان به آیات ذیل توجه نمود: 1.
هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره علىالدین کله و لو کره المشرکون: او همان خدایى است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر تمام ادیان غلبه و چیرگى دهد، هر چند که مشرکان ناخوش داشته باشند.
2.
هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره علىالدین کله و کفى بالله شهیدا: او همان خدایى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا اینکه آن را بر تمام ادیان چیرگى و غلبه دهد و خداوند براى شهادت کافى است 3 .یریدون لیطفئوا نور الله بافواهم و الله متم نوره و لو کره الکافرون:مىخواهند تا نور خدا را با دهانهایشان فرو نشانند، در حالیکه خداوند تمام کننده نور خود خواهد بود هر چند که کافران ناخوش داشته باشند.
به صراحت این آیات دین اسلام به رغم خواسته کافران و مشرکان باید بر تمام ادیان جهان چیره شود و این هدف و اراده خداى متعال است.
باید از مدعیان پرسید آیا تاکنون چنین اتفاقى در جهان افتاده است؟
و اسلام بر همه ادیان غالب و چیره گشته یا هنوز باید براى تحقق این فرموده خداى متعال در انتظار بود و چشم به راه آنکس که رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله ، به وى بشارت داده ، که این کار به دست تواناى او انجام خواهد شد.
انسان در شگفت مىشود که چگونه حقایق نادیده انگاشته شده و افرادى که گویا از همان مصادیق بارز مخالفان در آیات فوق هستند به کتمان یکى از بر جستهترین و بارزترین عقاید اسلامى که توسط رسول خدا بیان شد، پرداختهاند.
روایات منقول از رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، در امر قیام مهدى (ع) از منابع سنى و شیعى ، افزون بر صدها حدیث است که در صدها کتاب و اثر، آمده است.
قیام حجتحق در آخرالزمان تا آنجا قطعى است که اهل سنت از رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله ، نقل کردهاند که فرمود: من انکر خروج المهدى فقد کفر بما انزل على محمد، صلىاللهعلیهوآله: هر کس قیام مهدى را انکار کند همانا بر آنچه بر محمد ، صلىاللهعلیهوآله، نازل شده، کفر ورزیده است.
روایات انبوهى که بسیارى از آنها فوق حد تواتراند از طریق اهل سنت در قیام مهدى (ع) از سوى رسول خدا (ص) نقل شده که از آن جمله است: 1.
لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عز و جل ذلک الیوم حتى یبعث فیه رجلا من ولدى اسمه اسمى: اگر از عمر جهان جز یک روز باقى نمانده باشد خداوند بزرگ آن روز را طولانى خواهد کرد تا اینکه برانگیزد در آن روز مردى را از فرزندانم که نام او نام من است.
المهدى حق و هو من ولد فاطمه : مهدى حق است و او از فرزندان فاطمه، علیهالسلام، است در مجلدات اول و دوم از دوره پنج جلدى «معجم احادیث الامام المهدى» بیش از پانصد و چهل حدیث به نقل از رسول خدا ، صلىاللهعلیهوآله، آمده است که بیشتر آنها از طریق اهل سنت روایت شده است.
منابع و مآخذ دو مجلد 408 کتاب و رساله مىباشد که حدود بیست اثر از آنها از شیعه و همگى مآخذ دیگر از اهل سنت است.
در این آثار انبوه ویژگیهاى فروانى از «مهدى، علیهالسلام» و قیام و نهضت جهانى او ترسیم شده است .
نکته مهمتر آنکه امر قیام مهدى (ع) در آخرالزمان تا آن پایه قطعى بوده که اهل سنت آثار مستقل در موضوع «مهدى».
قیام او نگاشتهاند.
از جمله در خلال «کتابنامه امام مهدى» نوشته على اکبر مهدىپور که بیش از دو هزار اثر تالیف شده در باب مهدویت را معرفى نموده، هفتاد نوشته مستقل از اهل سنت نیز شناسانده شده است.
هم چنین مؤلف این اثر، در مقدمه خود مىنویسد: هم اکنون بیش از یکصد جلد کتاب مستقل، از علماى اهل سنت در دست داریم که پیرامون آن موعود جهانى، نگارش یافته است.در «کتاب خورشید مغرب»، تالیف محمد رضا حکیمى نیز بیش ازچهل اثر از این دست گزارش شده که از آن جملهاند: البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، على بنحسامالدین معروف به متقى هندى (975 ق(البیان فى اخبار صاحب الزمان، محمد بن یوسف گنجى شافعى (658 ق- (العرف الوردى فى اخبار المهدى، جلالالدین سیوطى (911- ( صفهالمهدى، ابونعیم اصفهانى (430 - (عقدالدرر فى اخبار المنتظر، یوسف بن یحیى بن شافعى (قرن هفتم).
احقاق الحق و ازهاق الباطل، مجلد سیزدهم، مجموعهاى از روایات اهل سنت و از منابع ایشان است در اینکه ائمه، علیهمالسلام، دوازده نفرند.
و ویژگیهاى دوازدهمین امام (ع).
احقاق الحق مجلد چهاردهم، نیز مجموعهاى است از روایات از طریق اهل سنت در تفسیر آیات قرآن کریم که مربوط به اهل البیت، علیهمالسلام، و از جمله مهدى (ع) مىباشد.
چگـــونگـــی زنــدگــــی : زندگی بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه در زمان غیبت ، و چگونگی آن ، چنان است که خود آن حضرت در دعای حجاب از درگاه قادر متعال درخواست نموده که محجوب ، و پشت پرده دیدهها باشد.
اَللهُمَّ احْجِبْنِی عَن عُیونِ اَعدائِی وَ اجْمَع بَینِی وَ بَینَ اَولِیائِی.
در تشرّف ابراهیمبن مهزیار آمده که از طائف گذشتیم و به قسمتی از دشت حجاز رسیدیم که عواملی نامیده میشد.
در این دیدار امام علیهالسلام به پسر مهزیار فرموده است: پدرم با من پیمان بسته که در مخفیترین و دورترین سرزمینها مسکن گزینم تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم.
این پیمان مرا به این ریگزارهای عواملی و دشت حجاز از نجد تا تهامه انداخته است. در نقل دیگری آمده است که حضرت نمیخواهد در زیر پرچم هیچ حکومتی قرار گیرد تا بیعت کسی به گردنش نباشد.البته این بدان معنا نیست که حضرت ولی عصر عجلالله تعالی فرجه در محل اقامت خود ، تنها است.
بلکه همواره تعدادی از بزرگان در محضر آن سرور هستند تا در این دوران عزلت ، وسیله رفع غربت از وجود اقدس آن هادی امّت و عصاره خلقت باشند.
امام صادق (ع) فرمود: لابُدَّ لِصاحِبِ هَذا الاَمرِ مِن عُزلَهٍ وَ لا بُدَّ فِی عُزلَتِهِ مِن قُوّهٍ وَ مَا بِثَلاثِینَ مِن وَحشَهٍ وَ نِعمَ المَنزِلُ طِیبَه؛ برای صاحب این امر به ناگزیر دوران عزلتی هست و در ایام عزلت ، نیرو و افرادی لازم است تا با وجود سی نفر، دیگر وحشتی نباشد.
وه چه جایگاه خوبی است مدینه.
علامه مجلسی پس از ذکر این روایت مینویسد :این روایت دلالت دارد بر اینکه همواره سی تن از شیعیان و نزدیکان در محضر آن بزرگوار هستند که هرگاه عمر یکی از آنها به پایان رسید؛ دیگری به جای او تعیین میشود و جای او را پر میکند.
در تشّرف علّامه سید محسن امین عاملی آمده که حضرت برای جمعی از یارانش بیاناتی ایراد میفرمود.
از جمله فرمود: فرزندان حضرت زهرا (ع) اگر گرفتار انحرافی شوند ، آخر کار، حقّ را دریافته از دنیا میروند.
و فرمود: امیرعلی شریف مکّه در حال مرگ است.
و من (سیدمحسن امین) که در عرض هفت سال اقامت در مکه و شرکت در مراسم حج، در آرزوی دیدار یار بودم؛ نگران آن دوست شدم و سریع خود را به منزل امیرعلی رساندم.
دیدم همه اطرافیان نگران حال او هستند، و تا وارد سالن استراحتش گردیدم دیدم همان وجود مبارک بر بالین امیرعلی، نام امامان اثنیعشری را با کلمه حجهالله تلقین میکند.
تا به خودش رسید، فرمود: بگو اشهد انک حجهالله.
شهادت گفتن همان و تمام کردن همان.من از مهابت آن حضرت ساکت بودم که خیلی سریع تشریف بردند.
تکانی خوردم که آقا کجا رفت؟
دیگران و بیخبران گفتند: که کجا رفت یعنی چه؟
آری آن را که خبر شد، خبری باز نیامد.
مکــــان زندگــــــی : از روایات معصومین علیهم السلام میتوان دریافت که امام قائم (عج) هم اقامتگاه مخصوص و هم همسر و هم فرزند دارد.
در مورد اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و بستگان و یاران مخصوص، چندین مکان مانند: مدینه، دشت حجاز، کوه رضوی، کرعه، خرابات، سرزمین های دور دست، جزیره ی خضراء و ...
گفته شده است.
همچنین آن حضرت همه ساله در مراسم حج شرکت می کند.
(«بحارالانوار»، ج 52، ص 151) امام هادی علیه السلام در باره ی اقامتگاه قائم (عج) فرمود: «حضرت مهدی (عج) و فرزندانش در جزیزه هایی بسیار بزرگ و پهناور در دریا زندگی می کند و عدد شیعیان آنجا بسیار زیاد است».
(«اثباه الهداه»، ج 7، ص 58) آنگونه که از داستان مفصّل و معروف «انباری» بر می آید، «جزایر مبارکه» از اقامتگاههای قائم (عج) است.
این جزایر شامل پنج جزیره به نامهای: مبارکه، زاهره، صافیه، ظلوم و عناطیس است که همگی مسلمان و شیعه هستند، و بر آنها پنج نفر از فرزندان حضرت صاحب الزّمان (عج)، حکومت می کنند که نامهای آنها طاهر، قاسم، ابراهیم، عبدالرحمن و هاشم است.
(خلاصه ی داستان انبار در کتاب «اثباه الهداه»، ج 3، ص 579، نقل شده است) «بَلَد مهدی»، یکی دیگر از اماکن سکونت حضرت ولی عصر (عج) است.
«بَلَد مهدی» شهری نیکو و محکم است، که آن را مهدی فاطمی بنا کرده و برای آن قلعه ای قرار داده است.
(«العبقری الحسان»، ج 1، بساط 3، ص 58) در آخرین مطلب از باب هفتم کتاب «نجم الثاقب»، اینگونه آمده است: مسکن حضرت قائم (عج) در جزیره ی خضراء است، در بحرابیض، از جزایر خالدات مغربیّه، معروف به خرابات، برکوهی که در دو فرسخی این بلده ی مبارکه است و سایر جزایر مثل علقمیّه و ناعمه ی مبارکه و صالحیّه و بیضاویّه و نوریّه که حاکمند در آنها امرای آن جناب که از فرزندان اویند: وَ اِذا ارَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکَاً کَبیراً.
(انسان/20) : و چون آن جایگاه نیکو را مشاهده کنی عالمی پُر نعمت و کشوری بی نهایت بزرگ خواهی یافت.
از بررسی مجموع احادیث استفاده می شود که حضرت مهدی (عج) اقامتگاه و فرزندان بسیاری دارند که همه از اولیاء و صُلَحا و شرفا هستند، امّا سِمَت امامت ندارند، که امامت منحصر به دوازده معصوم است و جایگاه واقعی آن حضرت بر همگان پوشیده است.
امام ششم علیهالسلام میفرماید :در غیبت کبری به جز نزدیکترین دوستان، کسی از جایگاه او اطلاع نخواهد داشت.
نیز وارده شده که در غیبت کبری کسی از اقامتگاه او اطلاع ندارد، جز خدمتکاری که متصّدی امور آن سرور است.
مرحوم شیخ مفید میفرماید :اخبار فراوانی از پیشوایان معصوم (ع) به ما رسیده که برای قائم عجلالله تعالی فرجه دو غیبت است که یکی طولانیتر از دیگری است.
در غیبت کوتاه ، خواصّ شیعه از جایگاه او آگاهند ، ولی در غیبت طولانی او ، مردم از اقامتگاه او بیخبر خواهند بود ، به جز دوستان مورد اعتماد که متصدّی خدمتگزاری آن حضرت هستند.
آنچه مسلّم و تردیدناپذیر است این که آن حضرت همه ساله در مراسم حجّ شرکت میکند و خانه خدا را زیارت میکند ، ولی انبوه حج گزاران او را نمیبینند و اگر بینند نمیشناسند.از این رهگذر در طول غیبت آن خورشید جهان تاب ، دلباختگان کوی او به حج خانه خدا روی آورده ، در مراسم حج به جستجوی او میپردازند، و چه بسیار نیک بختانی که توفیق تشرّف و به پیشگاه آن کعبه مقصود و قلبه موعود را در کنار خانه خدا یافتهاند.
لیکن در غیر ایام حج، دلیل قاطعی بر اقامت آن بزرگوار در مکان معیّنی نداریم.
فقط اشارات و کنایاتی در برخی از احادیث وارد شده که بخشی از آنها را یادآور میشویم.
1.سرزمینهای دور دست: در توقیع شریفی که در سال410 هجری از ناحیه مقدسه برای شیخ مفید صادر شده است ؛ حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه چنین مرقوم فرمودهاند: اگر چه ما در سرزمین دوردستی سکنی گزیدهایم که از جایگاه ستمگران بدوریم – زیرا خداوند مصلحت ما و شیعیان مؤمن ما را در این دیده که تا حکومت دنیا در دست تبهکاران است در این نقطه دور دست مسکن نمائیم- ولی از اخبار شما آگاهیم و هرگز چیزی از شما بر ما پوشیده نمیماند و میدانیم که چه گرفتاری و پریشانی به شمار رسیده است...
مدینه طیّبه: هنگامیکه از امام حسن عسگری علیهالسلام پرسیدند: اگر حادثهای بر شما روی داد از فرزند بزرگوار شما کجا سراغ بگریم؛ حضرت فرمود: در مدینه.
امام صادقعلیهالسلام نیز بههنگام بحث از غیبت کبری میفرماید: و چه جایگاه خوبی است مدینه.
3.
دشت حجاز: توضیح آن در تشرف ابراهیمبن مهزیار به اختصار گذشت.
4.
کوه رضوی: امام صادقعلیهالسلام از کوه رضوی یاد میکند و میفرماید :از هر درخت میوه در آن هست و چه پناهگاه خوبی است برای شخص خائف.
و چه پناهگاه خوبی!...
صاحب این امر را در آن دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی 5.
جابلقا و جابلسا: مرحوم نوری مینویسد :اخبار بسیاری هست که از نظر معنی متواترند، و دلالت دارند بر اینکه در شرق و غرب جهان دو شهر بهنامهای جابلقا و جابلسا وجود دارند که اهل آنها از انصار حضرتولیعصر عجلالله تعالیفرحه هستند و در محضر آن حضرت خروج میکنند.
6- شهر مهدی عجل الله تعالیفرجه: علامه مجلسی در جلد السماء العالم بحارالانوار از کتاب قسمت اقالیم ارض و بلاد آن که تألیف یکی از علمای اهل سنّت است، نقل میکند که :بلد مهدی علیهالسلام شهری است نیکو و محکم که آن را مهدی فاطمی بنا کرده و برای آن قلعهای قرار داده است.
(البته هیچ ربطی به مکان زندگی حضرت مهدی (ع) ندارد) 7.
بیتالحمد: امام صادقعلیهالسلام میفرماید :برای صاحب این امر خانهای است که به آن بیت الحمد گفته میشود.
در آن خانه چراغی است که از روز ولادت آن حضرت روشن است و این چراغ تا روزی که آن حضرت با شمشیر قیام کند خاموش نمیشود.
8.
جزایر مبارکه: داستان مفصّل و معروف انباری حکایت از آن دارد که شخص محترمی در مجلسی عونالدین وزیر اظهار داشت که من به سال 622 هجری از زادگاه خود همراه یک کاروان تجارتی به سرزمین بربر رفتیم و از آنجا سفر دریائی خود را آغاز کردیم.
سرانجام به جزیرههائی رسیدیم که همسفران و حتی ناخدای کشتی برای نخستین بار به آن جزیرهها رسیده بودند.
اسامی آن جزایر عبارت بود از: مبارکه، زاهره، صافیه، ظلوم و عناطیس که ساکنان آنها همگی از شیعیان بودند و بر آنها 5 نفر از اولاد حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه به نامهای طاهر، قاسم، ابراهیم، عبدالرحمن و هاشم حکومت میکردند.آنگاه بطور مفصّل از اخلاق و رفتار نیکوی آنها و از صفا و زیبائی بینظیر آنجا سخن گفته است.
پس از پایان یافتن سخنان وی، وزیر ناصبی از یکایک حاضران تعهدّ گرفته که این داستان را هرگز نقل نکنند، و آنها تا روزی که آن وزیر زنده بود آنرا مخفی نگه داشتهاند.
این داستان در منابع فراوانی به تفصیل آمده است.
از جمله: 1) الصراط المستقیم تألیف زینالدین علیبن یوسف عاملی.
2) السطان المفرج من اهلالایمان تألیف علیبن عبدالحمید نیلی.
3) حدیقهالشیعه تألیف مقدس اردبیلی 4) الانوارالنعانیه تألیف سید نعمهالله جزایری (ج2، ص 58- 65( 5) جنهالماوی تألیف مرحوم نوری طبرسی.
20 6) نجم الثاقب نوری (ص217- 228( 7) العبقریالحسان تألیف نهاوندی (ج 2، ص 123- 126( و خلاصه آنرا مرحوم شیخ حرّ عاملی صاحب وسائل الشیعه در کتاب اثبات الهداه نقل کرده است.
9.
جزیره خضراء : فضل بن یحیی نویسنده معروف قرن هفتم- به تاریخ 11 شوال 699 هجری- مشروح سرگذشت علیبن فاضل مازندرانی را در شهر حلّه از زبان شخص ایشان شنیده و آن را در کتابی بنام الجزیره الخضراء گرد آورده است.
تحقیق و تقضیل این رویداد را، پژوهشگر معاصر استاد علیاکبر مهدیپور در کتاب جزیره خضراء تبیین نموده است.
همســــر و فرزنـــد : در مورد اینکه آیا حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه در دوران غیبت کبری همسر و فرزندانی دارد یا نه ؛ دلیل قطعی بر وجود یا عدم آن در دست نیست.
لیکن به استناد سه گروه شواهد و قران؛ داشتن همسر و فرزند برای آن حضرت قابل اثبات است : 1.
احکام فراگیر 2.
روایات 3.
دعاها احکام عامّ و فراگیر شریعت اسلام ایجاب میکند که حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم علیهمالسلام از سنّت جدّ بزرگوار خویش حضرت ختمی مرتبت صلیاللهعلیهواله پیروی نموده و تشکیل خانواده دهند.
یکتائی و بیهمتائی ویژه ذات اقدس خداوند متعال است و بس، و همه موجودات عالم آفرینش، از ریز و درشت و از ذرّه تا کهکشان، زوج و جفت، نر و ماده، و مثبت و منفی آفریده شدهاند.
(سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ)؛ منزه است آنکه آفریده جفتها را، همه آنها را، از آنچه میرویاند زمین و از خود ایشان و از آنچه نمیدانند.
انسان هم در آفرینش، بصورت زوج و جفت، و با همتا و همانند آفریده شده، و راحتی و آسایش او از رهگذر ازدواج متناسب تأمین میگردد: (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ )؛ از نشانههای خداوند آن است که برای شما از خودتان جفتهائی آفریده تا بیارمید با آنان، و نهاده در میان شما دوستی و مهربانی را.
همانا در این نشانههائی است برای کسانیکه میاندیشند.
میرزای نوری مینویسد:چگونه ترک خواهند فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص در فعل و انجام آن، و تهدید و تخویف که در ترک آن وارد شده است.
سزاوارترین امّت در اخذ سنّت پیامبر صلی الله علیه واله امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب (امام زمان) نشمرده است.
مرحوم نهاوندی میگوید: بالجمله بعد از اعتقاد به زندگی و غبیت آن بزرگوار و استحباب تَناکُح و تناسل و منع ار رهبانیت و عُزوبَت؛ لابد آن حضرت را عیال و اولاد میباشد، و کثرت آن به سبب طول عمر چنانکه عادت اقتضاء میکند، باعث اختیار بلدی خاصّ است که خالی از غیر خواصّ باشد، تا ذکر آن حضرت چنانکه مقتضای حکمت غیبت است مستور بماند، و اولاد او هم به آسودگی خاطر زندگی کنند.
پس گول این شبهات، مخور و انکار وجود بلاد آن بزرگوار را افسانه شمار.
اما با بررسی روایات در مییابیم که در مورد همسر یا همسران حضرت تنها یک روایت وجود دارد که مرحوم کفعمی آنرا در مصباح نقل کرده است.
براساس این روایت همسر آن حضرت از نسل عبدالعزّی فرزند عبدالمطلب میباشد.
لیکن درباره اولاد آن حضرت روایات بسیاری آمده که از آن استفاده میشود حضرت در دوران غیبت فرزندانی دارد به برخی از آنها اشاره میشود: 1.
سیّدبن طاووس در جمالالاسبوع میگوید: روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصرعجلالله تعالیفرجه را اولاد بسیاری هست که در شهرهای کرانه دریا حاکم و والی هستند، و در نیکی و بزرگواری در رأس نیکان روزگار و در قلّه صفات ابرار و اخیار هستند.
امام صادقعلیهالسلام میفرماید:برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها به قدری طولانی میشود که برخی از مردم میگویند او وفات کرده است.
برخی میگویند کشته شده است!
و عدهای میگویند آمده و رفته است!
و جز تعداد اندکی از شیعیان بر باور خود استوار نمیمانند، و کسی از اقامتگاه او مطلّع نمیشود، حتی فرزندانش نیز جایگاه او را نمیدانند، به جز کسی که متصّدی امور اوست.
3.
محمدبن مشهدی در مزار از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود:گویا میبینم نزول قائمعجلالله تعالیفرجه را در مسجد سهله با اهل و عیالش.
رسولاکرمصلیاللهعلیه واله در آخرین شب زندگی خود، قلم و دولت خواست و وصایای فراوانی را املاء کرد و امیرمؤمنان نوشت.
آنگاه وصیتهائی هم در رابطه با فرزندان حضرت مهدی علیهالسلام بیان فرمود، و دستور داد که آنرا مامان معصوم دست به دست بهحضرت مهدیعلیهالسلام برسانند، و او به هنگام وفات به پسرش تحویل دهد.
5.
مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب الایقاظ من الهجعه بابی را به بحث از دولت فرزندان امامزمانعجلالله تعالیفرجه اختصاص داده است.
6.
مرحوم علامه مجلسی نیز بابی را به بحث و گفتگو از جانشینان و فرزندان حضرت ولیعصرعجلاللهتعالیفرجه اختصاص داده است.
7.
داستان انباری و علیبن فاضل مازندرانی که به آنها اشاره شد.
آنچه مسلّم است اینکه از فرزندان حضرتمهدی علیهالسلام هیچ کدام امام نخواهد بود، و گرنه تعداد امامان معصوم بیش از دوازده تن میشود که بر خلاف ضرورت مذهب است.
مرحوم شیخ طوسی در این خصوص میگوید:هرکس بگوید که حضرت ولیعصرعجلالله تعالیفرجه فرزند امام دارد که تعداد امامان به سیزده برسد؛ سخن باطل گفته است.شاید فرزندان آن حضرت بطور ناشناس در میان مردم زندگی کنند، و به برکت روش و رفتار آنان، گروهی به آئین اسلام و راه راست تشیع گرایش یابند.
چنانکه مرحوم آیهالله مرعشی نجفی بر آن معتقد بود.دعاهای بسیاری از ناحیه مقدّسه صادر شده یا از دیگر معصومان علهیمالسلام وارد شده که در زمان غیبت در اماکن مقدسه یا ایّام متبرکّه خوانده میشود، و در آن از فرزندان و اهل بیت حضرت ولی عصر عجلالله تعالیفرجه سخن به میان آمده است، در حق آنان دعا شده و یا به ایشان سلام و درود تقدیم گشته است که به دلیل مأثور بودن، بر اثبات مطلب دلالت میکند.در این دعاها تعبیرهای صریحی چون ولد، ذریّه، اهل بیت و آلالبیت به کار رفته که وجود همسر و فرزندان را برای آن حضرت اثبات میکند.
در این زمینه دعاهای بسیاری هست که بخشی از آنها را یادآور میشویم.
صلواتی که از ناحیه مقدسه صادر شده، چنین میخوانیم: وَ عَلَی وَلِیّکَ وَ وُلاهِ عَهدِهِ وَ الاَئِمَّهِ مِن وُلدِهِ وَ مَدّ فِی اَعمَارَهِم وَ زِد فِی آجالِهِم وَ بَلِّغْهُم اَقصَی آمالِهِم دِیناً و َدُنیاً وَ آخِرَهً اِنَّک عَلَی کُلّ شَیئٍی قَدِیر؛ درود فرست بر ولی امرت و اولیاء عهدش و پیشوایان از فرزندان او، بر عمر و اجلشان بیفزای و آنها را به عالیترین آرزوهای دینی، دنیوی و اخرویشان برسان، که تو حقاً به هر چیز توانائی.
دعائی که به هنگام وداع سرداب مقدس وارد شده، چنین است: صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وََ وُلاهِ عَهدِکَ وَ الاَئِمَّهِ مِن وُلدِهِ؛ درود بر ولیّ امرت و اولیاء عهدت و پیشوایان از فرزندانش.
10.
در زیارت مخصوصه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه در روزهای جمعه چنین آمده است: السَلامُ عَلَی وُلاهِ عَهدِهِ وَ عََلَی الاَئِمَّهِ مِن وُلدِهِ؛ درود بر اولیاء عهدش و پیشوایان از فرزندانش.
11.
امام رضا علیهالسلام در قسمتی از دعائی که تعلیم فرموده تا در زمان غیبت خوانده شود، چنین میفرماید: اللّهُمَّ اَعطِهِ فِی نَفسِهِ وَ اَهلِهِ وَ وُلدِهِ وَ ذُرّیَّتِهِ وَ اُمّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعیَّتِهِ مَا تَقرُّ بِهِ عَینُهُ؛ بارالها به او درباره خودش، اهلش، فرزندانش، امتش وهمه رعیّتش موجبات روشنی دیده عطا فرما.
12.
در فرازی از زیارت مخصوص آن حضرت در هر روز جمعه چنین میخوانیم: یا مولای یا صاحبالزمان صلواتالله علیک و علیآل بیتک ...
صلواتالله علیک و علی اهل بیتک الطاهرین؛ یعنی ای سرور من، ای صاحبالزمان، درود خدا بر تو و اهلبیت تو باد ...
صلوات خدا بر تو و آلبیت تو باد.
13.سیدبن طاووس دعائی طولانی از ناحیه مقدسه نقل کرده و آن را از تعقیبات نماز عصر جمعه شمرده، میفرماید: اگر به هیچکدام از اعمال عصر جمعه موفق نشدی؛ این دعا را ترک نکن که از ناحیه مقدسه به آن امر شده است.
در فرازی از این دعا چنین میخوانیم: حَتی نَظَرَ اِلی وَلِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِوَ آلِهِ ظاهِرَ المَقالَهِ وَاضِحَ الدِلالَهِ هَادِیاً مِن الضَلالَهِ شافِیاً مِنَ الجَهالَهِ؛ تا نگاه کنیم بر ولیّ تو که صلوات تو بر او و فرزندان او باد، با گفتاری روشن، برهانی آشکار، راهگشا از گمراهی و نجاتدهنده از نادانی.
14.در بخشی از صلوات بسیاری مفصّلی که در صبح جمعه وارد شده است چنین آمده: