در بررسی تطبیقی مقاله حاضر از سویی مفهوم مصلحت از دیدگاه اندیشمندان
غربی در مقایسه با اندیشمندان اسلامی می آید. به اعتبار دیگر مفهوم مورد بحث از
نگاه دینی و غیر دینی مورد مداقه قرار می گیرد. و از حیث دیگر در یک مقایسه درون
دینی نگرش اهل سنت و تشیع ملاحظه و تطبیق می گردند.
همین جا قابل ذکر است در حالی که مفهوم مصلحت هم در غرب سابقه دار است
حدود 52 قرن و هم در اهل سنت قرن هاست که مورد ملاحظه و مطالعه بوده است, اما
این مفهوم در نگرش سیاسی و حکومتی شیعی, پدیده ای کم سابقه و نوظهور است و به
صورت کاملاً مشخص و محوری در جمهوری اسلامی ایران و از سوی حضرت
امام خمینی, آن هم در سال های آخر عمرشان مورد بحث و تأکید قرار گرفته است.
3) مفهوم مصلحت, اگر در لغت به آسانی قابلیت تعریف داشته باشد, در اصطلاح
با توجه به دیدگاه اندیشمندان یاد شده کار آسانی نیست; مثلاً در حالی که مفهوم مصلحت
را مرحوم دهخدا به نحو زیر معرفی کرده است: مأخوذ از تازی مصلحه, مقابل مفسده,
خلاف مفسدت, صواب, شایستگی, صلاح, آن چه که صلاح و نفع تشخیص شود. و
مصلحت آمیز, یعنی مطابق صلاح کار, بر وفق مصلحت و مقتضا. [2]
اما مفهوم اصطلاحی, با مراجعه به متون قابل حصول, تعریفی از آن نیامده است که
کار مطابقه را دشوار می کند و یا با توجه به خصلت مفاهیم علوم انسانی تعریف به حدّ
تام و جامع و مانع اصلاً ممکن نیست. به عنوان شاهد می توان به مقاله ای از بریان
باری در باب مصلحت عمومی اشاره نمود که پس از طرح و نقد و بررسی تعاریف
متعدّد, نهایتاً این گونه اظهار نظر می کند که به نظر من تمام تعاریف دیگری که از
مصلحت ارائه شوند یا نامربوط اند, و یا آن که به جملاتی از سنخ تعریفی که من کردم
قابل تحویل اند. به این ترتیب, تنها تعبیری که می شود از این سؤال کرد این است که
مصالح شما چیستند یا کدامند?… این تعریف با ایجاز کمتر این گونه می شود, یک
سیاست یا قانون و یا رسم و عادت در صورتی می تواند به مصلحت کسی باشد که شرایط
ذیل را تأمین کند. یک سیاست یا قانون و یا رسم و عادت در صورتی به مصلحت کسی