دانلود مقاله پیدایش تشیع و تسنن

Word 595 KB 14314 120
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • کلمه شیعه چهار بار در قرآن مجید در سوره های مریم آیه 69 و قصص آیه 15 و نیز قصص آیه 15 و صافات آیه 83، ذکر شده است، در سوره صافات حضرت حق ابراهیم خلیل را در روش و منش و اخلاق و عمل، و ایمان و عقیده، و جهاد و عبادت شیعه نوح شمرده است.

    و ان من شیعته لإبراهیم: و بی تردید ابراهیم از پیروان نوح بوده است.و نیز کلمه شیعه ده ها بار به نقل کتاب های معتبر تشیع و تسنن به زبان پیامبر در رابطه با اقتدا کنندگان به امیرالمؤمنین علیه السلام جاری شده است مانند: یا علی انت و شیعتک هم الفائزون.بنابراین طلوع شیعه از افق قرآن و روایات پیامبر بوده و امری صد در صد الهی است.

    پس از مرگ پیامبر که نگذاشتند خلافت و حکومت بر روح تشیع، و محور تعبد، و حقیقت علم، و نور بصیرت امیرالمؤمنین مستقر شود و درصد بالایی از توده عوام دنبال دیگران رفتند و به وسیله حکام و عالمان خریده شده از طرف حکام مکتبی را بر پایه احادیث صحیح و سقیم که در شش کتاب مشهورشان جمع آوری شده که بخشی از آنها در میزان حدیث شناسی مردود است و بنا نهادند و پس از آن که نزدیک یک قرن از وفات پیامبر گذشته بود به سبب بنای مکتب بر حدیث نام مکتب را مکتب سنت یا حدیث و پیروانش را اهل تسنن نامیدند، البته تدوین حدیث در شیعه طبق نقل کتاب های معتبر از زمان خود پیامبر صورت گرفت و تدوین حدیث در اهل سنت از زمان عمر بن عبد العزیز شروع شد.

    شیعه دین خود را از امامان معصوم و به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام که سی سال در کنار پیامبر بود و پیامبر از او تعبیر به باب مدینه علم خود کرد می گیرد و اقتدایش به علی و امامان به دستور مستقیم خدا در قرآن و فرمان پیامبر است و اهل تسنن دین خود را از ابوحنیفه و شافعی و مالک و احمد حنبل می گیرد که هیچ کدامشان در عصر پیامبر نبودند بلکه عالمانی بودند که از عصر حاکم عباسی, منصور دوانیقی به بعد به تدوین فقه و حدیث همت گماشتند.به همین سبب ما شیعه علوی و در حقیقت به عبارت دیگر با اقتدای به علی شیعه نبوی هستیم و اهل تسنن که برادران دینی ما می باشند و چهار فرقه اند به ناچار پیرو ابوحنیفه (حنفی) و پیرو شافعی (شافعی) و پیرو مالک (مالکی) و پیرو احمد حنبل (حنبلی) هستند.
    هدایاى پیامبر(ص)
    چند سؤال اساسى‏
    با توجه به آنکه پیامبر و ائمه معصومین (ع) همانند سایر مردم نیاز به غذا، لباس و مسکن داشتند و خود آنان مردم را تشویق به اهمیت دادن به مسائل اقتصادى مى‏کردند، چند سؤال در این جا مطرح مى‏شود:

    پیامبر اسلام و اهل بیت او از چه طریقى نیازمندیهاى مادى خویش را تأمین مى‏کردند؟

    آیا آنان صرفاً از بیت‏المال استفاده مى‏کردند؟

    آیا فعالیت‏هاى اقتصادى از قبیل: کشاورزى، دامدارى و تجارت داشتند؟

    کمکهاى مالى آنان به نیازمندان از چه طریقى تهیه مى‏شد؟

    توضیح این که رسول گرامى اسلام (ع) و خاندان آن حضرت کمک‏هاى مالى فراوانى به فقرا، مستمندان، نیازمندان مى‏کردند.

    برده‏هایى را مى‏خریدند و در راه خدا آزاد مى‏کردند که در روایتى آمده است امیر مؤمنان (ع) هزار برده در راه خدا خرید و آزاد کرد.)33)

    امام سجاد (ع) نیز بردگانى در راه خدا آزاد کرد.

    آن بزرگوار بردگانى را خریدارى کرده، مدتى تحت آموزش و تربیت قرار مى‏داد و سپس آزادشان مى‏کرد و آنان به صورت انسانهاى نمونه به فعالیت فرهنگى و تربیتى مى‏پرداختند و پس از آزادى نیز ارتباطشان با امام قطع نمى‏شد.

    «على بن طاووس» ضمن اعمال ماه رمضان مى‏نویسد: على بن الحسین (ع) شب آخر ماه رمضان بیست نفر برده)یا اندکى بیشتر یا کمتر) را آزاد مى‏کرد و مى‏گفت: خداوند در هر شب ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار نفر از اهل دوزخ را از عذاب آتش آزاد مى‏کند و در شب آخر به تعداد کل شبهاى رمضان آزاد مى‏کند.

    دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد مى‏کنم تا بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.

    امام هیچ خدمتگزارى را بیش از یک سال نگه نمى‏داشت.

    وقتى که برده‏اى را در اول یا وسط سال به خانه مى‏آورد شب عید فطر او را آزاد مى‏ساخت و در سال بعد به جاى او شخص دیگرى را مى‏آورد و باز او را در ماه رمضان آزاد مى‏ساخت، و این روال تا آخر عمر او همچنان ادامه داشت.

    امام بردگان سیاه پوست را (با وجود آن که به آنان نیاز نداشت) مى‏خرید و در مراسم حج به عرفات مى‏آورد و آن گاه که به سوى مشعر کوچ مى‏کرد آنان را آزاد مى‏کرد و جوایز مالى به آنان مى‏داد.

    (34)

    پولها و لباسهایى به شعرا به عنوان جایز مى‏دادند.

    همچنین در زمان پیامبر اسلام هیأتها و نمایندگانى از اعراب مى‏آمدند و اظهار اسلام مى‏کردند، پیامبر هم هدایایى به آنها مى‏داد و کمکهاى دیگرى که در مباحث آینده به عنوان نمونه بیان خواهد شد.

    این کمکها از چه طریقى بود؟

    از بیت‏المال ؟

    و اگر از بیت‏المال استفاده مى‏کردند تمام این هزینه‏ها را از آن جا بر مى‏داشتند؟

    یا مبلغى از آنها را؟

    مخصوصاً گاهى ائمه (ع) پولهاى فراوانى به عنوان صله وجایزه به شعراى شیعى و مدافع ولایت مى‏دادند که شاید براى برخى قابل تصور نبود.

    آیا اینها از چه محلى بود؟


    پاسخ
    در پاسخ این سؤالها ذهنیت عمومى در جامعه ما این است که تأمین معاش و زندگى پیامبر اسلام (ع) و ائمه (ع) از محل بیت‏المال بوده و اگر بخششها یا کمهایى هم نسبت به فقرا یا نیازمندان داشتند، آن هم از منبع بیت‏المال و وجوه عامه بوده که در اختیار آنان بوده است و نسبت به آن ولایت داشتند.

    اما بررسیها و پژوهشها در تاریخ زندگى پیشوایان اسلام نشان مى‏دهد که آن بزرگواران اموال و دارایى‏هاى شخصى نیز داشتند و همه جا و در همه موارد، از بیت‏المال استفاده نمى‏کردند.

    هدف این کتاب جست و جوى پاسخ این سؤالها و پیگیرى و شناسایى منابع درآمد پیامبر اسلام (ع) و اهل بیت آن حضرت و مشخص ساختن این نکته است که چقدر و در چه مواردى از بیت‏المال، و در کدام مواردى از اموال و دارایى‏هاى شخصى استفاده مى‏کردند؟
    در پاسخ این سؤالها ذهنیت عمومى در جامعه ما این است که تأمین معاش و زندگى پیامبر اسلام (ع) و ائمه (ع) از محل بیت‏المال بوده و اگر بخششها یا کمهایى هم نسبت به فقرا یا نیازمندان داشتند، آن هم از منبع بیت‏المال و وجوه عامه بوده که در اختیار آنان بوده است و نسبت به آن ولایت داشتند.

    هدف این کتاب جست و جوى پاسخ این سؤالها و پیگیرى و شناسایى منابع درآمد پیامبر اسلام (ع) و اهل بیت آن حضرت و مشخص ساختن این نکته است که چقدر و در چه مواردى از بیت‏المال، و در کدام مواردى از اموال و دارایى‏هاى شخصى استفاده مى‏کردند؟

    اینک پیش ازآن که این موضوع بررسى شود، از باب مقدمه از هدایاى پیامبر اسلام و صله‏ها و بخششهاى امامان به شعرا و نیز از کمکهاى مالى آن پیشوایان به افراد مختلف یاد مى‏کنیم تا حجم بالاى آنها روشن گردد و توجه پیدا کنیم که این مبالغ نمى‏توانست از منبع واحدى باشد و طبعاً از منابع مختلف تأمین مى‏شده است.

    هدایاى پیامبر به هیأتهاى نمایندگى قبایل عرب هیأتهاى نمایندگى قبایل مختلف عرب براى اظهار اسلام، و اعلام انقیاد قبایل خویش، بیشتر در سال نهم هجرت و احیاناً پیش یا پس از آن به حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب مى‏شدند و اسلام و انقیاد قبایل خود را به عرض مى‏رساندند و مورد لطف ومحبت شخص رسول اکرم (ص) واقع مى‏شدند، وآن حضرت هدایا و جوایزى به آنان عنایت مى‏کرد که براى نمونه چند مورد از نظرتان مى‏گذرد: 1- هیأت نمایندگى ثعلبه در سال هشتم هجرت پس از بازگشت رسول خدا (ص) از «جعرانه»، چهار نفر از «بنى ثعلبه » نزد رسول خدا آمدند وگفتند ما فرستادگان قبیله خود هستیم و همه اسلام آوردیم.

    رسولخدا(ص) دستور داد از آنان پذیرایى کردند و پس از چند روز اقامت هنگامى که براى خداحافظى شرفیات شدند، به بلال فرمود تا به آنان جایزه دهد و بلال به هر کدامشان پنج اوقیه(35)نقره جایزه داد و سپس به بلاد خویش برگشتند.

    (36) 2- هیأت نمایندگى محارب این هیأت که ده مرد بودند، در سال دهم در حجه الوداع به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و در سراى رمله، دختر حارث منزل داده شدند.

    بلال براى ایشان روز و شب غذا مى‏برد و اسلام آوردند وگفتند اسلام بنى محارب در عهده ما و در آن موسم‏ها رسول خدا را دشمنى سرسخت‏تر از آنان نبود.

    در میان این هیأت مردى از همان دشمنان سر سخت بود که چون رسول خدا او را شناخت،گفت: شکر خدا را که مرا زنده داشت تا به تو ایمان آورم.

    رسول خدا گفت: این دلها در دست خداست.

    رسول خدا آنان را نیز جایز داد و بازگشت.(37) 3- هیأت نمایندگى جعده بن کعب از بنى جعده بن کعب «رقادبن عمرو» نزد رسول خدا آمده و اسلام آورد و رسول خدا در «فلج» آب و زمینى به او داد و براى وى سندى نوشت که به گفته صاحب طبقات، نزد بنى جعده محفوظ بوده است.

    (38) 4- هیأت نمایندگى قشیرین کعب‏ پیش از حجه الوداع، و پس از غزوه «حنین» چند نفر از بنى قشیر از جمله ثور بن عروه بر رسول خدا وارد شدند و اسلام آوردند و رسول خدا به «ثور» قطعه زمینى بخشید و براى وى سندى نوشت.

    و نیز قره بن هبیره را جایزه‏اى داد و بردى مرحمت فرمود و او را سرپرست زکاتهاى قبیله قرار داد.(39) 5- هیأت نمایندگى تغلب‏ شانزده مرد تغلبى از مسلمانان و نصرانیانى که بر خود صلیب زرین آویخته بودند بر رسول خدا وارد شده و در خانه رمله، دختر حارث منزل کردند.

    رسول خدا با نصرانیان مصالحه کرد که بر دین خود باقى بمانند ولى فرزندان خود را به نصرانیت در نیاورند.

    مسلمانان را هم جوایزى عطا فرمود.

    (40) 6- هیأت نمایندگى طیّى‏ پانزده مرد از قبیله طى...

    براى دیدار رسول خدا به مدینه آمدند.

    سرورى این گروه رازیدالخیل بن مهلیل که ازبنى نبهان بود، به عهده داشت.

    رسولخدا در مسجد بود، اعضاى هیأت شتران خود را در جلوى خان مسجد بسته ونزد حضرت آمدند.

    رسول خدا اسلام را برایشان عرضه داشت وچون اسلام آوردند به هر یک پنج اوقیه نقره جایزه داد و به زیدالخیل دوازده و نیم اوقیه داد.

    رسول خدا درباره زیدالخیل مى‏فرمود: هیچ مردى از عرب نزد من به فضل یاد نشد جز این که او را کمتر از آن یافتم که مى‏گفتند، مگر زیدالخیل که او را بیش از آن یافتم که توصیف مى‏کردند و او رازیدالخیر نامید وسرزمین فید و زمینهاى دیگرى را براى ارتزاق به او واگذار کرد و در این باره به او نوشته‏اى هم داد.

    زید با قوم خود بازگشت و چون به جایى که به آن فرده مى‏گفتند رسید، به تب مبتلا گشت و پس از سه روز در همان جا درگذشت.

    بعضى هم، مرگ او را در آخر خلافت عمر دانسته‏اند.

    (41) 7- هیأت نمایندگى مراد (42) فروه بن مسیک مرادى، از ملوک کنده جدا شد و بر رسول خدا وارد شد و، از آن حضرت پیروى کرد ونزد سعد بن عباده منزل گزید و به فرا گرفتن قرآن و احکام اسلام پرداخت.

    رسول خدا او را دوازده اوقیه جایز داد و بر شترى مرغوب سوار کرد و حله‏اى از بافته عمان بخشید و عامل خود بر قبیله‏هاى:مراد، زبید و مذحج گردانید و خالدبن سعید بن العاص را همراه او براى دریافت صدقات (زکات) فرستاد و به او نوشته‏اى در اندازه‏هاى زکات داد.

    فروه همچنان عامل صدقات بود تا رسول خدا وفات یافت.

    (43) پیامبر وصد شتر به آتش افروز جنگ حنین‏ ...

    پس از تمام شدن جنگ حنین (44) و طائف پیامبر اکرم (ص) نقشه تسلیم شدن و اسلام آوردن «مالک بن عوف» (آتش افروزجنگ حنین و طائف) را ریخت.

    از وضع او پرسید: گفتند به طائف پناه برده و با قبیله ثقیف همکارى مى‏کند.

    پیامبر فرمود: این پیام را از من به او برسانید که اگر اسلام آورَد و به ما بپیوندد من کسان او را آزاد مى‏سازم و یکصد شتر نیز به او مى‏بخشم.

    نمایندگان هوا زن، پیام پیامبر (ص) را به او رسانیدند و او که وضع ثقیف را متزلزل مى دید، و ازقدرت روز افزون اسلام آگاهى داشت، تصمیم گرفت از طائف خارج شود و به مسلمانان بپیوندد، ولى از این مى‏ترسید که ثقیف از تصمیم وى آگاه شوند و او را در داخل بازداشت کنند، از این رو براى اجراى مقصد خویش چنین نقشه کشید: دستور داد در نقطه دورى از طائف کجاوه‏اى براى او آماده کنند، سپس از آن نقطه با سرعت هر چه زیادتر به جعرانه آمد و اسلام آورد و پیامبر طبق وعده‏اى که به او داده بود با وى رفتار کرد (صدشتر به او داد و کسان او را آزاد ساخت)، سپس او را سرپرست مسلمانان قبیله‏هاى نصر، ثماله و سلمه قرار داد.

    او بر اثر غرور فطرى و افتخارى که از ناحیه اسلام به دست آورده بود زندگى را بر قبیله ثقیف تنگ کرده، آنها را در مضیقه اقتصادى قرار مى‏داد، او خود را شرمنده الطاف پیامبر دیده و اشعارى در سماحت بى ‏نظیر و بلند نظرى پیامبر سرود که آغاز آنها این است: من هرگز در میان تمام مردم جهان مانند محمد را نه دیده‏ام و نه شنیده‏ام...(45) موقوفات پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) پیامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) گذشته از این که به فقرا، ضعفا،مستمندان و قشرهاى محروم اجتماع کمک مى‏کردند، آیندگان را نیز فراموش نمى‏کردند و با به جا گذاشتن صدقات و موقوفات زیادى از املاک وزمینها و اموال خویش، سنت حسنه وقف را پایه‏ریزى کردند.

    یکى از فصول درخشان زندگانى این پیشوایان بزرگ، اقدامات آنان در زمینه وقف است که هم مردم را به وقف تشویق مى‏کردند و هم شخصاً املاک و داراییهاى ارزنده‏اى را وقف مى‏کردند.

    پیش از بررسى این موضوع، چند مسأله مقدماتى درباره وقف را ازنظر خوانندگان ارجمند مى‏گذارنیم.

    ضرورت مالکیت واقف، پیش از وقف‏ نکته‏اى که در این جا نباید از آن غفلت ورزید این است که غرض از ذکر این مسائل و بیان وقفها و صدقه‏هاى اهل بیت (ع) این است که آنان اموالى که وقف مى‏کردند، ملک شخصى شان بود که از طرق گوناگون جزء اموالشان به حساب مى آید و اگرملک شخصى آنها نبود نمى‏توانستند وقف کنند.

    چرا که انسان به طورقطع وقتى مى‏تواند تمام یا قسمتى از اموال خود را وقف نماید و در راه خدا براى استفاده یک قشر خاص یا جمیع مسلمانان و...

    قراردهد که ملک شخصى او باشد.

    پیامبر اکرم (ص) در غابه (جایى نزدیک مدینه در راه شام) وقتى کنار چاه هم رسید، مسلمانان گفتند: اى رسول خدا آیا این چاه را مصادره نمى‏کنید؟

    فرمود:خیر، ولى یک نفر این چاه را بخرد و بهاى آن صدقه داده شود.

    طلحه بن عبیدالله آن را خرید و وقف کرد.

    170 به دیگر سخن، وقف کردن چیزى وابسته به ملکیت خصوصى است که اگر شخصى مالک چیزى نباشد نمى‏تواند وقف کند.

    واقف باید مالک باشد تا بتواند به دیگرى تملیک کند، همان گونه که در کتب فقهى آمده است.

    171 موقوفه اگر مملوک نباشد؛ یعنى مال دیگرى باشد و غاصب بخواهد آن را وقف کند صحیح نیست.

    از این رو وقف هم مانند دیگر صدقات مشروط است بر این که مال وقف شده به گونه‏اى باشد که انسان بتواند با وقف کردن آن به خدا نزدیک بشود.

    پس ا گر واقف مال حرام رابخواهد وقف نماید، چون آن مال «غصب » و تصرف در آن حرام و معصیت است نمى‏شود با همان چیزى که به وسیله آن خدا را نافرمانى کرده در پیشگاه خدا مقرب گردد.

    جایگاه وقف در اسلام در این جا به اختصار درباره اهمیت وقف از دیدگاه روایات و جایگاه آن در اسلام و ترغیب پیشوایان دینى به مسأله وقف مى‏بپردازیم.

    از جالب‏ترین تعالیم اجتماعى اسلام که براساس تعاون و حس نوعدوستى بنا نهاده شده، مسأله وقف و صدقات جاریه است.

    هدف اصلى از وقف، تأمین و تثبیت محل سکونت ومنبع ارتزاق و تأمین قسمتى از نیازمندیهاى عمومى و گسترش فرهنگ و تشویق به احداث بناهاى علمى، بهداشتى و مذهبى است.

    اسلام با این کار یک برنامه عالى انسانى را بنیانگذارى کرد که در اثر آن عواطف بشر دوستى زنده شد.

    اسلام با این ابتکار تا آن جا در روح و اخلاق مردم اثر گذاشت که از مال خود چشم مى‏پوشند و با وقف کردن قسمتى از اموال خویش به نفع کسانى که باید حمایت شوند وسیله آسایش آنان را فراهم مى‏کنند و نیازمندیهاى نسلهاى آینده را نیز از طریق وقف تأمین مى‏کنند.

    فقه اسلام در چهارده قرن قبل براى وقف اهمیت خاصى قایل گردیده و یک بخش مهم و تقریباً مفصل از کتب فقه و حدیث و قوانین اسلامى ویژه احکام و مقررات وقف و صدقات جاریه و کارهایى است که براى عموم مردم مفید است.

    اسلام با طرح مسأله وقف و تشویق به صدقات جاریه از یک طرف اختیارات و نظرات مالک را نسبت به ملک خود (حتى سالها پس از مرگش) محترم و نافذ شمرده و از طرفى قدم اساسى را در راه گسترش علم و دانش و پرورش دانشمندان برداشته و بناى عمران و آبادى شهرها ودهات و رفاه عموم را حتى در بیابانها و جاهاى دور از آبادى پایه‏ریزى نموده است.

    ترغیب ائمه به مسأله وقف‏ پیامبر اکرم (ص) و خاندان رسالت مردم را بر این کار خیر ترغیب و تشویق نموده و از طرف خداوند نوید پاداش براى هر کار نیکى مخصوصاً به عنوان باقیات الصالحات به آنان مى‏دادند که از بین احادیث فراوانى که در این باره رسیده است به عنوان نمونه چند حدیث از نظرتان مى‏گذرد: امام صادق (ع) فرمود: هر کس از این جهان درگذرد پس از مرگ، چیزى به او نمى‏رسد جز این که پیش‏تر سه چیزى از خود باقى گذاشته باشد: - کار نیکى که اثرش پس از او باقى باشد؛ - سنت حسنه‏اى که در میان مردم رواج داده باشد و بعد از او مردم به آن روش عمل کنند؛ - فرزند صالحى که براى او دعا کند.

    172 در حدیث دیگرى از آن حضرت نقل شده که فرمود: شش چیزى است که شخص مؤمن پس از مرگش از آن بهره‏مند خواهد شد: 1- فرزند صالحى که براى او طلب آمرزش کند؛ 2- قرآنى که از او باشد و مورد استفادقرار گیرد؛ 3- درختى که مى‏نشاند؛ 4- چاه آبى که احداث نماید؛ 5- چشمه آبى که در راه خدا جارى مى‏کند؛ 6- سنت و روش نیکى که پس از او مردم به آن عمل کنند.173 موقوفه‏ها و صدقه‏هاى پیشوایان دینى چنان که اشاره کردیم گذشته از این که رسول مکرم اسلام و خاندان آن حضرت درباره وقف مردم را تشویق مى‏کردند، 174 طبق احادیث معتبر و مدارک تاریخى، خود از نخستین کسانى بودند که اقدام به وقف املاک شخصى خود نموده و آثار خیرى به عنوان وقف براى اعقاب و طبقات بعد از خود به جاى گذاردند و وقفنامه‏هایى تنظیم کردند که به برخى از آنها اشاره مى‏شود: باغ‏هاى مخیریق‏ واقدى مى‏نویسد: مخیریق یهودى از علماى یهود بود.

    روز شنبه که پیامبر (ص) براى جنگ در احد بود، او به یهودیان گفت: به خدا قسم شما مى‏دانید که محمد پیامبر است ونصرت و یارى او بر شما فرض و واجب است.

    آنها بهانه آوردند که امروز شنبه است.

    گفت دیگر شنبه معنایى ندارد!

    سلاح خود را برداشت و همراه رسول خدا (ص) به میدان جنگ آمد وکشته شد.

    پیامبر (ص) فرمود: مخیریق بهترین یهودى است، مخیریق وقتى از مدینه به احد مى‏رفت گفت: اگر کشته شدم، اموال من مال محمد است که در راه خدا صرف کند.

    آن اموال منشأ اصلى صدقات پیامبر (ص) شد.

    175 اموال مخیریق هفت مزرعه بودند، به نامهاى: میثب، صافیه، دلال، حسنى، برقه، اعواف ومشربه‏ام ابراهیم که مادر ابراهیم (فرزند حضرت رسول) در این منطقه سکونت داشت و پیامبر (ص) به آن جا مى‏آمد.176 اصل داستان مخیرین و وصیت کردن وشهادت وى و وقف کردن رسول خدا (ص) و جریانهاى سیاسى که در مورد این باغها به وقوع پیوسته در کتب حدیث و تاریخ و...

    ثبت و ضبط شده است.

    177 موقوفه‏هاى دیگر رسول خدا (ص) موقوفه‏هاى آن حضرت منحصر در این هفت باغ نبود، بلکه در کتب تاریخ زمینهاى دیگرى را به نام صدقات رسول خدا (ص) ذکر کرده‏اند که یکى بویره است.

    حموى در معجم البلدان مى‏نویسد: بویره از زمینهاى بنى النضیر بوده است.

    178 سمهودى مى‏نویسد: رسول خدا (ص) در خیبر نیز موقوفه‏هایى داشته است.

    179 ابن شبه مى‏نویسد: بخشى از سرزمین خیبر به نامهاى الوطیح و الکتیبه و سلالم را پیامبر (ص) وقف کرد.

    180 بخارى نقل مى‏کند: نوشته یا نوشته‏هایى در دست امیرالمؤمنین على (ع) بوده است که وقفهاى رسول الله در آن نوشته شده بود یا آن نوشته‏ها وقفنامه موقوفه‏هاى رسول خدا بوده است، ولیکن توضیح نداده است که این موقوفات همان هفت باغ مذکور بوده یا موقوفه‏هاى دیگر.

    به هر حال براى روشن شدن مطلب عین عبارت «بخارى» را ذکر مى‏کنیم.

    ابن حنفیه گوید: اگر على (ع) از عثمان (به بدى) یاد مى‏کرد بدون شک روزى عثمان را به بدى یاد مى‏کرد که عده‏اى از عمال عثمان شکایت کردند، پس على (ع) فرمود: برو پیش عثمان و به او بگو که آنها (نامه‏هایى که على در دست داشت) صدقه پیامبر است؛ (یعنى در آن صدقات نوشته شده است.) سپس کارمندان خود را دستور بده به آن عمل کنند؛ (یعنى مطابق این نوشته‏ها عمل شود) من نوشته‏ها را پیش عثمان بردم.

    عثمان (اعتنا نکرد و) گفت: آنها را از ما دور کن)که نیازى به آن نداریم) من آنها را پیش على (ع) آوردم و جریان را گفتم.

    به من فرمود: از جایى که برداشتى به همان جا برگردان 181 ظاهراً این نامه‏ها مربوط به آن هفت باغ نبوده است، زیرا آن باغها که صدقات رسول الله بوده، معروف بوده است.

    و احتیاج به دیدن وقفنامه نبوده، عثمان و دو خلیفه قبلى و سایر مسلمانان و کارمندان دولتى خلیفه نیز آنها را مى شناختند.

    پس احتیاجى به فرستادن وقفنامه و موردى براى بى‏اعتنایى عثمان نبوده است.

    از این رو باید گفت: این موقوفه‏ها غیر از آن هفت باغ بوده است که عثمان اظهار بى‏اطلاعى کرده و پس از دیدن وقفنامه نیز توانست بى‏اعتنا باشد.

    عسقلانى نیز این حدیث را نقل نموده و اضافه مى‏کند: بعضى از علماى اهل سنت همه اموال رسول خدا (ص) را که بعد از رحلت آن حضرت مانده بود صدقه نامیده و همه اموال را به نام «صدقات رسول خدا (ص) ذکر مى‏کنند، به دلیل حدیثى که ابوبکر نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: «نحن معاشر الانبیاء لانورث ماترکناه صدقه.» 182 ابن ابى الحدید در این مورد چنین مى‏گوید: رسول خدا از دنیا رفت در حالى که مزارع زیادى در «خیبر»، «فدک»،«بنى النضیر»، «وادى نخله» و همچنین «طائف» داشت که پس از مرگ او همه صدقه شد، به دلیل خبرى که ابوبکر نقل کرده است.

    183 در عمده القارى در شرح گفتار بخارى «و صدقته بالمدینه» گوید: یعنى املاکى که بعد از آن حضرت صدقه شد و گفت مى‏شود که صدقات رسول خدا (ص) در مدینه اموال بنى النضیر است که نزدیک مدینه بود و از قاضى عیاض نقل شده که صدقات آن حضرت در مدینه عبارت است از اموال مخیریق و از جمله حق آن حضرت در اموال بنى‏النضیر و همچنین نصف زمین فدک و ثلث زمین «وادى القرى» و دو قلعه از قلعه‏هاى خیبر، و سهم آن حضرت از خمس خیبر که همه بعد از آن حضرت صدقه شد به موجب آن حدیث.

    184 ابن عبدربه 185 و ابن ابى الحدید186 مى‏گویند: رسول خدا (ص) مهزور را (که مکانى واقع در بازار مدینه بوده است) براى مسلمان وقف کرد.

    187 علامه عسکرى مى‏گوید: علماى مدرسه خلفا از محدثان و مورخان و فقها و لغویین و...

    توافق کردند بر این که هر چه را که رسول خدا از خود به ارث گذاشته، ازمزارع و باغها صدقه بنامند و استناد کرده‏اند به آنچه که ابوبکر از رسول خدا روایت کرده است که فرمود: «و ما ترکناه».

    صدقه 188 این نامگذارى و سازش به دلایل سیاسى آن روز بوده است و ریشه سیاسى دارد که این جا جاى شرح آن نیست.

    علامه مجلسى به نقل از مناقب ابن شهر آشوب و ارشاد مفید نقل کرده است که: هنگام فتح بنى النضیر رسول خدا اموال (زمینها و باغها و خانه‏هاى) بنى النضیر را میان مهاجرین تقسیم کرد و به على (ع) دستور داد که سهم رسول خدا را تحویل بگیرد و آنها را صدقه قرار دهد 189 معلوم است که مراد این محقق بزرگوار از صدقه وقف است ؛ زیرا آنها اصطلاح علماى اهل سنت را قبول نداشته‏اند.

    البته این موقوفات را عملاً به استناد حدیث ابوبکر، جزء اموال عمومى کردند در حالى که آنها در موارد خاصى وقف شده بود.

    موقوفه‏هاى امیرالمؤمنین (ع) امیرمؤمنان (ع) موقوفه‏هایى داشت که در تاریخ ثبت شده است و این موقوفات از اموال و دارایى شخصى آن حضرت بوده که محدثان و مورخان نقل کرده‏اند و همان‏گونه که در بحث کشاورزى و حفر قنات آن بزرگوار بحث خواهد شد از طریق کشاورزى و تولید و دیگر مواردى به دست مى‏آورد آن را در راه خدا وقف کرد که به برخى از آن موقوفه‏ها در بحث املاک و مزارع على (ع) اشاره شده و در این جا برخى دیگر از موقوفه‏هاى آن امام از نظر خوانندگان گرامى مى‏گذرد.

    و از آن جا که این وقفنامه‏ها با عبارتهاى مختلف نقل شده است، منابع را در پاورقى یادآور مى‏شویم که هر کس بخواهد تحقیق بیشتر کرده و اختلاف نسخ را بررسى نماید، به این مدارک رجوع کند.

    عبدالرحمن فرزند حجاج مى‏گوید: این وصیت نامه را ابو ابراهیم (حضرت موسى بن جعفر (ع)) نزد من فرستاد !

    این، آن چیزى است که وصیت کرده و حکم نموده بنده خدا على در مال خود براى رضاى خدا تا این که (به وسیله این وصیت) خدا مرا داخل بهشت نموده و در روزى که صورتهایى سفید و صورتهایى سیاه مى‏گردد، مرا از آتش دوزخ و آتش را از من دور سازد.

    آنچه در «ینبع» املاک دارم و به من تعلق دارد و در اطراف «ینبع» هم معروف است که مال من است، همه وقف است و همچنین برده‏هایى که در آن املاک دارم به غیر از ابى نیزر و ابى رباح و جبیر که آزاد هستند (و حق ولاء دارند) بقیه در همین املاک پنج سال کار مى‏کنند و مخارج خود و عائله‏شان را از آن جا تأمین مى‏کنند.

    علاوه بر این آنچه که در «وادى القرى» 190دارم همه مختص اولاد فاطمه است و برده‏هایى هم که در املاک وادى القرى دارم، وقف است غیر از اینها هم آنچه در «ذعه» دارم با برده‏هایى که آن جا هست وقف است و مانند برده‏هاى دیگر در املاک کار کرده و مخارج خود و عائله‏شان را از همان املاک اداره نمایند.

    علاوه بر اینها آنچه در «اذینه» دارم با برده‏هایى که آن جا دارم وقف است.

    «قصیره» هم همان گونه که مى‏دانید وقف است.

    آن گاه حضرت مى‏نویسد: در حقیقت آنچه در مورد اموال خودم نوشتم «به گونه صدقه واجب »است؛ یعنى وقف است که قابل فسخ نیست و نمى‏توان آن را فروخت یا به کسى بخشید یا شرایط آن را تغییر داد و قطعى و خارج از ملک خصوصى مى‏باشد، خواه من زنده بمانم یا بمیرم و در هر موردى که براى خدا باشد صرف مى‏شود.

    بعد در صدد توضیح شرائط وقف و متولى آن برآمده، مى‏فرماید: مال محمد رسول الله (ص) (موقوفه آن حضرت) همان طورى که خود مقرر داشته، مال اولاد فاطمه است.

    و همین طور است اموال فاطمه (س) و برده‏هایى که در کاغذ کوچکى اسم برده‏ام همه آنها از بردگى آزادند.

    تولیت این موقوفه در دست حسن بن على مى‏باشد و حق دارد متعارف مخارج خود را از درآمد آن املاک بردارد و هر طورى که مطابق خواست خداست مصرف کند.

    اگر قرضى (دینى) داشته باشد مى‏تواند از همین املاک بفروشد و آن را ادا کند و اختیار و سرپرستى اولاد على و اموالشان در دست حسن است و اگر حسن بن على در غیرخانه وقفى سکونت داشته، مى تواند خانه وقفى را بفروشد و یک سوم پول را به بنى‏هاشم و بنى المطلب و یک سوم به آل ابیطالب بدهد و یک سوم باقى مانده را هم در راه خدا مصرف کند.

    و اما اگر براى حسن پیشامدى کرد، حسین تولیت دارد به همان نحوى که حسن دارد و این امتیاز که براى فرزندان فاطمه قرار دادم براى رضاى خدا و حفظ احترام رسول خدا (ص) مى‏باشد.

    و اگر براى حسین پیشامدى کرد، از اولاد على شخصى را که اسلام و امانت او مورد قبول باشد براى تولیت نصب کنند و اگر چنین کسى پیدا نشد از اولاد پسران فاطمه چنین کسى را انتخاب کنند و اگر نشد از آل ابیطالب اختیار نمایند...

    این وصیت‏نامه را در روز ورود به «مسکن» 191 (20 جمادى الاولى سال 37 یا 39) نوشتم براى خشنودى حق سبحانه و تعالى.

    192 وقف خانه از امام صادق (ع) نقل شده است که امیرالمؤمنین (ع) خانه‏اى در بنى زریق داشته و بدین صورت آن را وقف کرد: به نام خداى بخشاینده مهربان.

    این است آنچه على بن ابى طالب آن را در حالى که زنده و کامل بود، صدقه کرده است.

    وقف نمود خانه‏خود را که در بنى زریق دارد، صدقه‏اى که فروخته نمى‏شود و هبه نمى‏گردد تا خدایى که وارث آسمان و زمین است، آن را وارث شود.

    و در این خانه خاله‏هاى خود را سکونت داد مادامى که خود یا اولادشان زنده هستند و وقتى مرگ آنها فرا رسید براى محتاج‏هایى از مسلمانان باشد.

    193 موقوفه‏هاى دیگر امیرالمؤمنین (ع) حضرت موقوفه‏هایى دیگرى نیز داشت که برخى از آنها بدین قرار است: «سویقه» که جایى است در نزدیکى مدینه و آل على (ع) آن جا سکونت مى‏کردند، از جمله صدقات امیرالمؤمنین (ع) بود.

    194 از ابوجعفر نقل شده است که عمر و على یک قطعه زمین خود را وقف کردند.

    195 آن حضرت زمین و خانه خود را در مصر با اموالى که در مدینه داشت وقف اولاد نمود.196 فقیر و وادى ترعه نیز از موقوفات حضرت على (ع) است.

    197 فقیر اسم دو مکانى است در نزدیکى مدینه که آنها را فقیران مى‏نامند و از امام جعفر صادق (ع) روایت شده که رسول الله (ص) براى على (ع) چهار قطعه زمین اقطاع نمود: «فقیرین»، «بئرقیس» و «الشجره»...198 حره الرجلاء (که در بحث املاک ائمه (ع) گذشت) جزء صدقات على (ع) بوده است.

    نصف آن وقف بوده و نصف دیگر در دست «آل منّاع» از بنى عدى قرار داشته که على (ع) به آنها بخشیده بوده است.

    199 و باز در حره الرجلاء دره‏اى به نام «بیضاء» و در آن مزارع و زمینهاى خالى وجود داشته که از جمله موقوفه‏هاى امام بوده است.200 قصیبه (که در بحث املاک گذشت) منطقه‏اى است در نزدیکى خیبر و مدینه منوره که حضرت آن را وقف کرده است.

    201 در حره الرجلاء نیز چهار چاه وجود داشته که جزء صدقات امیرالمؤمنین (ع) بوده است و به آنها «ذات کمات» گفته‏اند.

    202 همچنین چاه‏هاى «ذوات العشراء»، «قعین»،«معید» و «رعوان» از موقوفات حضرت بوده است.203 وصیت امیرمؤمنان (ع) در مورد اداره اموال موقوفه او از وصیتهاى امام (ع) در مورد مصرف اموالش بعد ازوفات او این است که حضرت پس از بازگشت از صفین مرقوم فرموده است این دستورى است که بنده خدا على بن ابیطالب امیرمؤمنان در مورد چگونگى تصرف در اموالش به خاطر خشنودى خدا داده است.

    تا از این طریق خداوند وى را قرین رحمت و دمساز بهشت سازد و امنیت و آرامش در سراى دیگر به او عنایت کند.

    از آن جمله است: سرپرستى آن به عهده حسن بن على است که به طور شایسته از آن مصرف کند و به طور شایسته از آن انفاق نماید.

    اگر براى حسن پیشامدى کرد و حسین زنده است او سرپرستى آن را به عهده بگیرد و به جاى وى وظیفه را انجام دهد.

    پسران فاطمه همان مقدار سهم از این مال را دارند که پسران على (ع) و این که سرپرستى آن را به پسران فاطمه واگذاردم به خاطر خدا و به خاطر تقرب رسول الله (ص) و بزرگداشت حرمت او و احترام پیوند خویشاوندى‏اش مى‏باشد و با کسى که این اموال در دست اوست شرط مى‏کنم که اصل مال را حفظ کند وتنها از میوه و درآمدش در آن راهى که به او دستور داده‏ام انفاق نماید و از نهالهاى نخل چیزى نفروشد تا همه این سرزمین یک پارچه زیر پوشش نخل قرار گیرد و آباد شود...204

کلمات کلیدی: پیدایش - تسنن - تشیع

اختلافات اساسی و کلّی در مذهب تشیع و تسنّن چیست؟ منشأ اختلافات بین شیعه واهل سنت، اختلاف در امامت بعد از رسول خدا(ص) است. اهل سنّت اعتقادی به منصوب شدن امامان دوازده گانه از طرف پیامبر ندراند ولی شیعه معتقد است که پیامبر از طرف خدا، علی(ع) و فرزندان او را به عنوان امام و رهبر تعیین کرد و به مردم ابلاغ نمود که آنان مبیّن و مفسر قرآن و آگاه به رمز و رموز و بطون آن هستند. شیعیان در ...

مقدمه: از روزی که پیامبر اکرم (ص)، علی (ع) و شیعیانش را گروه رستگاران نامید و ابوذر، سلمان، عمار، مقداد، و دیگر یاران پیامبر(ص) و همچنین مبارزترین و انقلابی ترین مجاهدان اسلام چون حجربن عدی، صعصه بن صوحان، مالک اشتر، عدی بن حاتم، برای نخستین بار به نام شیعه شهرت یافتند تشیع با خاطرات و تجربیات پرباری از مقاومت، مبارزه، قیام و شهادت آمیخته شد و بعنوان یک مکتب انقلابی، پرچم رسالت ...

مقدمه با نام و یاد خدای یکتا سخن خود را آغاز می کنم و پا در راه تحقیقی می گذارم که سخن درباره آن زیاد گفته شده است. هدف از این تحقیق نتیجه گیری از وقایع گذشته و حال نیست بلکه با بیان اتفاقات، تماما تصمیم گیری را به عهده خواننده و شنونده آن میگذارد . بحث را با موضوع انقلابها در جهان آغاز می کنیم . رخدادی که یک ملت در آن شریک هستند و برای کشوری بهتر دست به انقلاب می زنند. پس از آن ...

شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است. دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این ...

گنبد های اسلامی از دوره تیموریان تا دوره صفویه قبل ازبررسی گنبد ها در این 2 دوره ابتدا با سلسله تیموریان وصفویان آشنا می شویم: تیموریان لشگرکشی تیمور : مقارن انحطاط و اضمحلال ایلخانان و حکومت های محلی بازمانده از آن دوران, امواج یک سلسه مهاجمات تازه ای, از ماوراءالنهر با لشگر خونریز تیمور به سوی ایران به حرکت درآمد که تمام خراسان, جبال یا همان منطقه غرب ایران و فارس و قسمتی از ...

یکی دیگر از صفات پسندیده ایشان این بود که کارهای شخصی خودشان را شخصا" انجام می دادند و سعی می کردند که سر بار دیگران نباشند. در ایامی که آقا مریض شده بود، ( و به سبب همان بیماری از دنیا رحلت کرد) عده ای از دوستان برای عیادت خدمت ایشان رسیدند ؛ حالشان مناسب نبود، دکتر علت بیماری را ضعف شدید تشخیص داده بود. یکی از شاگردان خدمت ایشان عرض کرد در صورت امکان استخاره ای بفرمایید ... ...

صفویان شاه اسماعیل صفوی تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری ( ابتدای قرن شانزدهم میلادی ) یکی از رویدادهای مهم ایران محسوب می شود . پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بالنسبه متمرکز ، تامین گردد . گذشته از آن تاسیس و استقرار این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا ...

صفویان شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است. دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس ...

1-1.پیشینه تاریخی تعزیه تعزیه از نظر لغت به معنی(اظهار همدردی, سوگواری و تسلیت) است, ولی به عنوان شکلی از نمایش ریشه در اجتماعات و مراسم یادکرد شهادت امام حسین(ع) در ایام محرم دارد و در طول تکامل خود بازنمایی محاصره و کشتار صحرای کربلا محور اصلی آن بوده و هیچ گاه ماهیت مذهبی اش رااز دست نداده است. از آنجا که شیعیان شهادت امام حسین (ع) را عملی مقدس و رهایی بخش می دانستند, اجرای ...

پیشینه تاریخی تعزیه تعزیه از نظر لغت به معنی(اظهار همدردی, سوگواری و تسلیت) است, ولی به عنوان شکلی از نمایش ریشه در اجتماعات و مراسم یادکرد شهادت امام حسین(ع) در ایام محرم دارد و در طول تکامل خود بازنمایی محاصره و کشتار صحرای کربلا محور اصلی آن بوده و هیچ گاه ماهیت مذهبی اش رااز دست نداده است. از آنجا که شیعیان شهادت امام حسین (ع) را عملی مقدس و رهایی بخش می دانستند, اجرای مراسم ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول