دانلود مقاله ترجمه و تفسیر ایات سوره بقره

Word 5 MB 14318 28
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ

    ترجمه آیه

    تو را از شراب و قمار می پرسند بگو : در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی است برای مردم و گناهشان از سودشان بیشتر است و از تو می پرسند ،چه چیز انفاق کنند ?

    بگو : آنچه افزون آید خدا آیات را اینچنین برای شما بیان می کند ، باشد که در کار دنیا و آخرت بیندیشید

    شاءن نزول آیه

    گروهى از یاران پیامبر خدمت آن حضرت آمدند و عرض کردند: حکم شراب و قمار را که عقل را زائل و مال را تباه مى‏کند بیان فرما!

    این آیه نازل شد و به آنها پاسخ داد.

    در تفسیر در المنثور، در شان نزول این قسمت از آیه، (وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ)، بگو از ما زاد نیازمندیهایتان؟

    (قُلِ الْعَفْوَ).

    از ابن عباس، چنین نقل شده که گروهى از صحابه و یاران پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سؤال کردند (اینکه مى‏گویید در راه خدا انفاق کنید) ما نمى‏دانیم چه مقدار از اموال خود را انفاق کنیم آیا همه را در راه خدا به نیازمندان بدهیم یا مقدارى از آن را.
    تفسیر نمونه آیه

    درباره شاءن نزول آیه اول گفته اند گروهى از یاران پیامبر خدمتش آمدند و عرض کردند: حکم شراب و قمار را که عقل را زائل و مال را تباه مى کند بیان فرما!

    آیه نخست نازل شد و به آنها پاسخ داد.

    و در شاءن نزول آیه دوم در تفسیر قمى از امام صادق (علیه السلام ) و در مجمع البیان از ابن عباس چنین نقل شده است : هنگامى که آیه ((و لا تقربوا مال الیتیم الا بالتى هى احسن )) (و به مال یتیم جز به بهترین طریق نزدیک نشوید) و آیه ((ان الذین یاکلون اموال الیتامى ظلما انما یاکلون فى بطونهم نارا و سیصلون سعیرا)) (کسانى که اموال یتیمان را از روى ظلم و ستم مى خورند، تنها آتش مى خورند و به زودى به آتش سوزانى مى سوزند)) نازل شد، که در آن از نزدیک شدن به اموال و دارایى یتیمان مگر در صورتى که براى آنان نفعى داشته باشد، و نیز از خوردن اموال آنان نهى شده ، مردمى که یتیمى در خانه داشتند، از کفالت وى فاصله گرفتند و او را به حال خود گذاشتند، و حتى گروهى آنان را از خانه خود بیرون کردند، و آنها که بیرون نکردند، در خانه براى آنان وضعى به وجود آورده بودند که کمتر از بیرون کردن نبود، زیرا غذاى او را که از مال خودش ‍ تهیه مى شد، با غذاى خود مخلوط نمى کردند، و حتى جداگانه براى آنان غذا مى پختند و پس از آنکه آن یتیم در گوشه اى از اطاق غذاى مخصوص خویش را مى خورد، زیادى آن را اگر اضافه مى آمد، براى او ذخیره مى کردند تا دفعه بعد بخورد و اگر فاسد مى شد به دور مى ریختند.

    همه این کارها براى آن بود که گرفتار مسؤ ولیت خوردن مال یتیم نشده باشند این عمل هم براى سرپرستان و هم براى یتیمان مشکلات فراوانى به بار مى آورد، به دنبال این جریان آنها خدمت پیامبر رسیده و از این طرز عمل سؤ ال کردند در پاسخ آنها این آیه نازل شد.

    پاسخ به چهار سؤ ال آیه اول از دو سؤ ال درباره شراب و قمار شروع مى شود، مى فرماید: از تو درباره شراب و قمار سؤ ال مى کنند (یسئلونک عن الخمر و المیسر).

    ((خمر)) در لغت در اصل به گفته ((راغب )) به معنى پوشانیدن چیزى است و لذا به چیزى که با آن مى پوشانند ((خمار)) گفته مى شود هر چند خمار معمولا به چیزى گفته مى شود که زن سر خود را با آن مى پوشاند.

    در معجم مقاییس اللغه نیز براى ((خمر)) یک ریشه ذکر کرده که دلالت بر پوشاندن و اختلاط و آمیزش در پنهانى مى کند و از آنجا که شراب عقل انسان را مى پوشاند به آن خمر گفته شده زیرا سبب مستى است و مستى پرده اى بر روى عقل مى افکند و نمى گذارد انسان خوب و بد را تشخیص دهد.

    ((خمر)) در اصطلاح شرع به معنى شراب انگور نیست بلکه به معنى هر مایع مست کننده است خواه
    درباره شاءن نزول آیه اول گفته اند گروهى از یاران پیامبر خدمتش آمدند و عرض کردند: حکم شراب و قمار را که عقل را زائل و مال را تباه مى کند بیان فرما!

    ((خمر)) در اصطلاح شرع به معنى شراب انگور نیست بلکه به معنى هر مایع مست کننده است خواه از انگور گرفته شده باشد و یا از کشمش یا خرما و یا هر چیز دیگر، هر چند در لغت براى هر یک از انواع مشروبات الکلى اسمى قرار داده شده است .

    ((میسر)) از ماده ((یسر)) گرفته شده که به معنى سهل و آسان است ، و از آنجا که ((قمار)) در نظر بعضى از مردم وسیله آسانى براى نیل به مال و ثروت است به آن میسر گفته شده است .

    سپس در جواب مى فرماید: ((بگو در این دو گناه بزرگى است و منافعى (از نظر ظاهر و جنبه مادى ) براى مردم دارد ولى گناه آنها از نفعشان بیشتر است )) (قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما).

    با توجه به اینکه جامعه عرب جاهلى بسیار آلوده به شراب و قمار بوده حکم تحریم این دو به طور تدریجى و در چند مرحله نازل شده و اگر نرمش و مدارائى در لحن آیه مشاهده مى شود به خاطر همین معنى است .

    در این آیه منافع و زیانهاى این دو با هم مقایسه شده و برترى زیانها و گناه سنگین آن بر منافع آنها مورد تصریح قرار گرفته است مسلما منافع مادى که احیانا از طریق فروش شراب یا انجام قمار حاصل مى شود و یا منافع خیالى که به خاطر تخدیر حاصل از مستى شراب و غفلت از هموم و غموم و اندوه ها به دست مى آید در برابر زیانهاى فوق العاده اخلاقى و اجتماعى و بهداشتى این دو بسیار ناچیز است .

    بنابراین هیچ انسان عاقلى به خاطر آن نفع کم به این همه زیان تن در نمى دهد.

    ((اثم )) به گفته معجم مقاییس اللغه در اصل ، به معنى کندى و عقب افتادن است ، و از آنجا که گناهان ، انسان را از رسیدن به خیرات ، عقب مى اندازد این واژه بر آن اطلاق شده است ، بلکه در بعضى از موارد از آیات قرآن غیر این معنى (کندى و تاخر) مناسب نیست ، مانند: و اذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم ؛ ((و هنگامى که به او گفته شود، تقوا پیشه کن ، غرور، و مقامات موهوم او را از وصول به تقوا، کند مى سازد)).

    به هر حال ، اثم به هر کار و هر چیزى گفته مى شود که حالتى در روح و عقل به وجود مى آورد، و انسان را از رسیدن به نیکیها و کمالات باز مى دارد، بنابراین وجود ((اثم کبیر)) در شراب و قمار، دلیل بر تاثیر منفى این دو در رسیدن به تقوا و کمالات معنوى و انسانى است که شرح آن در نکته ها خواهد آمد.

    سومین سؤ الى که در آیه فوق مطرح است ، سؤ ال درباره انفاق است ، مى فرماید: ((از تو سؤ ال مى کنند چه چیز انفاق کنند)) (و یسئلونک ما ذا ینفقون ).

    ((بگو از مازاد نیازمندیهایتان )) (قل العفو).

    در تفسیر در المنثور، در شان نزول این قسمت از آیه ، از ابن عباس ، چنین نقل شده که گروهى از صحابه و یاران پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) سؤ ال کردند (اینکه مى گویید در راه خدا انفاق کنید) ما نمى دانیم چه مقدار از اموال خود را انفاق کنیم آیا همه را در راه خدا به نیازمندان بدهیم یا مقدارى از آن را.

    در پاسخ آنها آیه فوق ، نازل گردید و به آنها دستور داد در انفاق خود رعایت عفو کنید، اکنون ببینیم عفو در اینجا به چه معنى است ؟

    ((عفو)) در اصل - به گفته راغب در مفردات - به معنى قصد بر گرفتن چیزى است یا به معنى چیزى که بر گرفتن آن آسان است .

    و از آنجا که این معنى ، بسیار گسترده است ، بر مصادیق گوناگونى اطلاق شده ، از جمله بخشش و آمرزش ، از بین بردن اثر، حد وسط و میانه هر چیز، و مقدار اضافى چیزى ، و بهترین قسمت مال ، ظاهرا دو معنى اول متناسب با مفهوم آیه نیست و به نظر مى رسد، مراد یکى از سه معنى اخیر باشد، یعنى در انفاق حد وسط را رعایت کنید و یا مقدار اضافى از نیازمندیهاى خود را انفاق نمائید و یا به هنگام انفاق به سراغ قسمتهاى بى ارزش مال نروید، از بهترین قسمتها که بر گرفتن آن براى خودتان به خاطر مرغوبیت سهل و آسان است در راه خدا نیز از همان انفاق کنید.

    در روایات اسلامى نیز، آیه فوق به همین معنى تفسیر شده است .

    در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: العفو الوسط: ((منظور از عفو (در آیه فوق ) حد وسط است )).

    و در تفسیر على بن ابراهیم مى خوانیم لا اقتار و لا اسراف : ((نه سختگیرى باشد و نه اسراف )).

    و در ((مجمع البیان )) از امام باقر (علیه السلام ) آمده است : عفو، مازاد خوراک سال است .

    احتمال دیگرى که در تفسیر این آیه مى توان گفت (هر چند آن را در کلمات هیچ یک از مفسران ندیده ایم ) این است که عفو به همان معنى اول ، یعنى مغفرت و گذشت از لغزش دیگران است ، مطابق این معنى ، تفسیر آیه چنین مى شود: ((بگو بهترین انفاق ، انفاق عفو و گذشت است )).

    با توجه به اوضاع اجتماعى عرب جاهلى و محل نزول قرآن ، مخصوصا مکه و مدینه که از نظر دشمنى و کینه توزى ، و عدم گذشت ، در حد اعلا بودند، این احتمال چندان دور نیست ، به خصوص اینکه شخص ‍ پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز نمونه کامل این معنى بود، همان گونه که اعلام عفو عمومى ، نسبت به مشرکان مکه که سرسخت ترین و سنگدل ترین دشمنان اسلام بودند نشان مى دهد، و هیچ مانعى ندارد که آنها سؤ ال از انفاق اموال کنند، ولى نیاز شدید آنها به انفاق عفو، سبب شود که قرآن آنچه را لازمتر است ، در پاسخ بیان کند و این یکى از شؤ ون فصاحت و بلاغت است که گوینده پاسخ سؤ ال طرف را رها کرده و به مهمتر از آن مى پردازد.

    در میان این تفاسیر، تضادى وجود ندارد و ممکن است همه آنها در مفهوم آیه جمع باشد.

    و بالاخره در پایان آیه مى فرماید: ((خداوند آیات خود را چنین بیان مى کند شاید تفکر و اندیشه کنید)) (کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون ).

    و بلافاصله در آیه بعد، مرکز اصلى فکر و اندیشه را چنین بیان مى کند: ((در دنیا و آخرت )) (فى الدنیا و الاخره ).

    آرى باید تمام کارها در زندگى مادى و معنوى ، تواءم با فکر و اندیشه باشد، از این تعبیر، دو نکته روشن مى شود: نخست اینکه انسان گر چه موظف است در برابر خدا و پیامبرش ، تسلیم باشد، ولى این اطاعت ، به معنى اطاعت کورکورانه نیست ، بلکه اطاعتى است آمیخته با آگاهى ، باید از اسرار احکام الهى نه فقط در زمینه تحریم شراب و قمار، بلکه در همه زمینه ها، و لو اجمالا آگاه گردد، و با درک صحیح آنها را انجام دهد.

    معنى این سخن آن نیست که اطاعت احکام الهى ، مشروط به درک فلسفه آنهاست ، بلکه منظور این است که به موازات این اطاعت ، باید بکوشد تا از اسرار و روح احکام خدا آگاه گردد.

    دیگر اینکه : اندیشه باید در تمام زمینه ها انجام گیرد، براى نیازمندیهاى جسم و جان ، روح و بدن ، چرا که دنیا و آخرت به هم مربوطند، و ویرانى هر یک در دیگرى اثر مى گذارد.

    اصولا اندیشه درباره یکى از این دو به تنهائى نمى تواند ترسیم صحیحى ، از واقعیت این عالم ، در اختیار انسان بگذارد، چرا که هر یک از این دو بخشى از این عالم است ، دنیا بخش کوچکتر، و آخرت بخش عظیمتر و آنها که تنها درباره یکى از این دو مى اندیشند، تفکر درستى از عالم هستى ندارند.

    سپس به چهارمین سؤ ال و پاسخ آن مى پردازد و مى فرماید: ((از تو درباره یتیمان سؤ ال مى کنند)) (و یسئلونک عن الیتامى ).

    ((بگو اصلاح کار آنان بهتر است )) (قل اصلاح لهم خیر).

    ((و اگر زندگى خود را با آنان بیامیزید (مانعى ندارد) آنها برادر شما هستند)) (و ان تخالطوهم فاخوانکم به این ترتیب قرآن ، به مسلمانان گوشزد مى کند که شانه خالى کردن از زیر بار مسؤ ولیت سرپرستى یتیمان ، و آنها را به حال خود واگذاردن ، کار درستى نیست ، بهتر این است که سرپرستى آنها را بپذیرید، و کارهاى آنان را سامان دهید و اصلاح کنید، و اگر زندگى و اموال آنها با زندگى و اموال شما مخلوط گردد مشکلى نیست ، در صورتى که نظر شما اصلاح باشد و بسان یک برادر، با آنها رفتار کنید.

    سپس اضافه مى کند: ((که خداوند مفسد را از مصلح مى شناسد)) (و الله یعلم المفسد من المصلح ) آرى او از نیات همه شما آگاه است ، و آنها که قصد سوء استفاده از اموال یتیمان دارند، و با آمیختن اموال آنها با اموال خود، به حیف و میل اموال یتیمان مى پردازند را از دلسوزان پاکدل واقعى مى شناسد.

    و در پایان آیه مى فرماید: ((خداوند اگر بخواهد مى تواند کار را بر شما سخت بگیرد و شما را به زحمت اندازد (و در عین دستور دادن به سرپرستى یتیمان ، دستور دهد که اموال آنها را به کلى از اموال خود جدا سازید، ولى خداوند هرگز چنین نمى کند) زیرا او توانا و حکیم است )) (و لو شاء الله لاعنتکم ان الله عزیز حکیم - رابطه احکام چهارگانه بالا همان گونه که ملاحظه کردید، چهار سؤ ال در دو آیه فوق ، درباره مساءله ((شراب )) و ((قمار)) و ((انفاق )) و ((یتیمان ))، همراه پاسخ آنها آمده است ، ذکر این چهار سؤ ال و جواب با یکدیگر ممکن است ، به این جهت باشد که واقعا مردم گرفتار این چهار مساءله و درگیر با آنها بودند، لذا پى در پى درباره این چهار موضوع سؤ ال مى کردند (توجه داشته باشید که یسئلونک فعل مضارع و دلیل بر استمرار است ).

    این احتمال نیز وجود دارد که این هر چهار مورد به نحوى با مسایل مالى مربوط است ، شراب و قمار، مایه تباهى اموال ، و انفاق مایه شکوفائى آن و سرپرستى یتیمان ، ممکن است مفید و یا مخرب باشد.

    دیگر اینکه : انفاق جنبه عمومى و همگانى و جنبه اخروى و اصلاح دارد، و شراب و قمار جنبه خصوصى و مادى و افساد دارد و اصلاح کار یتیمان نیز داراى هر دو جنبه عمومى و خصوصى است ، و به این ترتیب مصداق تفکر در دنیا و آخرت مى باشد.

    و از اینجا رابطه خمر و میسر (شراب و قمار) نیز روشن مى شود، زیرا هر دو مایه تباهى اموال ، و فساد جامعه ، و انواع بیماریهاى جسم و جان انسان هستند.

    2 - زیانهاى نوشابه هاى الکلى الف - اثر الکل در عمر: یکى از دانشمندان مشهور غرب اظهار مى دارد که هر گاه از جوانان 21 ساله تا 23 ساله معتاد به مشروبات الکلى 51 نفر بمیرند در مقابل از جوانهاى غیر معتاد ده نفر هم تلف نمى شوند.

    دانشمند مشهور دیگرى ثابت کرده است که جوانهاى بیست ساله که انتظار مى رود پنجاه سال عمر کنند در اثر نوشیدن الکل بیشتر از 35 سال عمر نمى کنند.

    بر اثر تجربیاتى که کمپانیهاى بیمه عمر کرده اند ثابت شده است که عمر معتادان به الکل نسبت به دیگران 25 الى 30 درصد کمتر است .

    آمارگیرى نشان مى دهد که حد متوسط عمر معتادان به الکل در حدود 35 الى 50 سال است ، در صورتى که حد متوسط عمر با رعایت نکات بهداشتى از 60 سال به بالا است .

    ب - اثر الکل در نسل : کسى که در حین انعقاد نطفه مست است 35 درصد عوارض الکلیسم حاد را به فرزند خود منتقل مى کند و اگر زن و مرد هر دو مست باشند، صددرصد عوارض حاد در بچه ظاهر مى شود براى اینکه به اثر الکل در فرزندان بهتر توجه شود آمارى را در اینجا مى آوریم : کودکانى که زودتر از وقت طبیعى به دنیا آمده اند از پدران و مادران الکلى 45 درصد، و از مادران الکلى 31 درصد، و از پدران الکلى 17 درصد، بوده اند.

    کودکانى که هنگام تولد توانائى زندگى را ندارند، از پدران الکلى 6 درصد، و از مادران الکلى 45 درصد، کودکانى که کوتاه قد بوده اند از پدران و مادران الکلى 75 درصد و از مادران الکلى 45 درصد بوده است ، کودکانى که فاقد نیروى کافى عقلانى و روحى بوده اند از مادران و از پدران الکلى نیز 75 درصد بوده است .

    ج - اثر الکل در اخلاق : در شخص الکلى عاطفه خانوادگى و محبت نسبت به زن و فرزند ضعیف مى شود بطوریکه مکرر دیده شده که پدرانى فرزندان خود را با دست خود کشته اند.

    د - زیانهاى اجتماعى الکل : طبق آمارى که ((انستیتوى )) پزشکى قانونى شهر نیون در سال 1961 تهیه نموده است جرایم اجتماعى الکلیستها از این قرار است : مرتکبین قتلهاى عمومى 50 درصد.

    ضرب و جرحها در اثر نوشیدن الکل 8 / 77 درصد سرقتهاى مربوط به الکلیستها 5 / 88 درصد.

    جرایم جنسى مربوط به الکلیها 8 / 88 درصد، مى باشد.

    این آمار نشان مى دهد که اکثریت قاطع جنایات و جرایم بزرگ در حال مستى روى مى دهد.

    ه - زیانهاى اقتصادى مشروبات الکلى : یکى از روان پزشکهاى معروف مى گوید: متاسفانه حکومتها حساب منافع و عایدات مالیاتى شراب را مى کنند، ولى حساب بودجه هاى هنگفت دیگرى را که صرف ترمیم مفاسد شراب مى شود، نکرده اند، اگر دولتها حسابهاى ازدیاد بیماریهاى روحى را در اجتماع و خسارتهاى جامعه منحط، و اتلاف وقتهاى گرانبها، و تصادفات رانندگى در اثر مستى ، و فساد نسلهاى پاک ، و تنبلى و بى قیدى و بى کارى ، و عقب ماندن فرهنگ و زحمات و گرفتاریهاى پلیس ، و پرورشگاهها جهت سرپرستى اولاد الکلیها و بیمارستانها، و تشکیلات دادگسترى براى جنایات آنها و زندانها براى مجرمین از الکلیها، و دیگر خسارتهاى ناشى از میگسارى را یک جا بکنند خواهند دانست در آمدى که به عنوان عوارض و مالیات شراب عاید مى گردد، در برابر خسارت نامبرده هیچ است ، بعلاوه نتایج اسف انگیز صرف مشروبات الکلى را تنها با دلار و پول نمى توان سنجید، زیرا مرگ عزیزان ، و به هم خوردن خانواده ها، و آرزوهاى بر باد رفته و فقدان مغزهاى متفکر انسانى ، به هیچ وجه قابل مقایسه با پول نمى باشد.

    خلاصه ضررهاى الکل آنقدر زیاد است که به گفته یکى از دانشمندان اگر دولتها ضمانت کنند در نیمى از میخانه ها را ببندند مى توان ضمانت کرد که از نیمى از بیمارستانها و تیمارستانها بى نیاز شویم .

    از آنچه گفته شد، معنى آیه مورد بحث به خوبى روشن مى گردد که اگر در تجارت مشروبات الکلى سودى براى بشر باشد و یا فرضا چند لحظه بى خبرى و فراموش کردن غمها براى او سودى محسوب شود، زیان آن به درجات بیشتر، وسیعتر و طولانیتر است بطورى که این دو با هم قابل مقایسه نیستند.

    3 - آثار شوم قمار کمتر کسى را مى توان یافت که از زیانهاى گوناگون قمار بى خبر باشد، براى توضیح بیشتر گوشهاى از عواقب شوم و خانمان برانداز آن را بطور فشرده یادآور مى شویم : الف - قمار بزرگترین عامل هیجان : کلیه روانشناسان و دانشمندان پیسیکولوژى ، معتقدند که هیجانات روانى عامل اصلى بسیارى از بیماریهاست ، مثلا کم شدن ویتامین ها، زخم معده ، جنون و دیوانگى ، بیماریهاى عصبى روانى به صورت خفیف و حاد و مانند آنها در بسیارى از موارد ناشى از هیجان مى باشند، و قمار بزرگترین عامل پیدایش هیجان است تا آنجا که یکى از دانشمندان امریکا مى گوید: در هر سال در این کشور فقط دو هزار نفر در اثر هیجان قمار مى میرند، و بطور متوسط قلب یک ((پوکرباز)) (یک نوع بازى قمار) متجاوز از صد بار در دقیقه مى زند، قمار گاهى سکته قلبى و مغزى نیز ایجاد مى کند، و قطعا عامل پیرى زودرس خواهد بود.

    بعلاوه به گفته دانشمندان شخصى که مشغول بازى قمار است ، نه تنها روح وى دستخوش تشنج است بلکه تمام جهازات بدن او در یک حالت فوق العاده بسر مى برند، یعنى ضربان قلب بیشتر مى شود، مواد قندى در خون او مى ریزد، در ترشحات غدد داخلى اختلال حاصل مى شود، رنگ صورت مى پرد، دچار بى اشتهایى مى شود، و پس از پایان قمار به دنبال یک جنگ اعصاب و حالت بحرانى به خواب مى رود، و غالبا براى تسکین اعصاب و ایجاد آرامش در بدن متوسل به الکل و سایر مواد مخدر مى شود، که در این صورت زیانهاى ناشى از آن را نیز باید به زیانهاى مستقیم قمار اضافه کرد.

    از زبان دانشمندان دیگرى مى خوانیم : قمارباز، انسانى مریض است که دائما احتیاج به مراقبت روانى دارد، فقط باید سعى کرد به او فهماند که یک خلع روانى وى را به سوى این عمل ناهنجار سوق مى دهد، تا در صدد معالجه خویش بر آید.

    ب - رابطه قمار با جنایات : یکى از بزرگترین مؤ سسات آمارگیرى جهانى ثابت کرده است که : 30 درصد جنایتها با قمار رابطه مستقیم دارد، و از عوامل به وجود آمدن 70 درصد جنایات دیگر نیز بشمار مى رود.

    ج - ضررهاى اقتصادى قمار: در طول سال میلیونها بلکه میلیاردها از ثروت مردم جهان در این راه از بین مى رود، گذشته از ساعات زیادى که از نیروى انسانى در این راه تلف مى شود، و حتى نشاط کار مداوم را در ساعات دیگر سلب مى کند، مثلا در گزارشها چنین آمده است : در شهر ((مونت کارلو)) که یکى از مراکز معروف قمار در دنیا است ، یک نفر در مدت 19 ساعت قمار بازى 4 میلیون تومان ثروت خود را از دست داد، وقتى درهاى قمارخانه بسته شد یک راست به جنگل رفت ، و با یک گلوله مغز خویش را متلاشى کرد، و به زندگى خود خاتمه داد، گزارش دهنده اضافه مى کند، جنگلهاى ((مونت کارلو)) بارها شاهد خودکشى این پاک بازها بوده است .

    د - زیانهاى اجتماعى قمار: بسیارى از قماربازان به علت اینکه گاهى برنده مى شوند و در یک ساعت ممکن است هزاران تومان سرمایه دیگران را به جیب خود بریزند، حاضر نمى شوند تن به کارهاى تولیدى و اقتصادى بدهند، در نتیجه چرخهاى تولید و اقتصاد به همان نسبت لنگ مى شود، و درست اگر دقت کنیم مى بینیم که ، تمام قماربازان و عائله آنان سربار اجتماع هستند، و بدون اینکه کمترین سودى به این اجتماع برسانند از دست رنج آنها استفاده مى کنند، و گاهى هم که در بازى قمار باختند، براى جبران آن دست به سرقت مى زنند.

    خلاصه زیانهاى ناشى از قمار بحدى است که حتى بسیارى از کشورهاى غیر مسلمان آن را قانونا ممنوع اعلام داشته اند اگر چه عملا بطور وسیع آن را انجام مى دهند.

    مثلا انگلستان در سال 1853، امریکا در سال 1855، شوروى در سال 1854 و آلمان در سال 1873 قمار را ممنوع اعلام نمودند.

    در پایان این بحث اشاره به این موضوع جالب به نظر مى رسد، که طبق آمارى که بعضى از محققان تهیه کرده اند جیب برى 90 درصد، فساد اخلاق 10 درصد، ضرب و جرح 40 درصد، جرایم جنسى 15 درصد ، طلاق 30 درصد و خودکشى 5 درصد، معلول قمار است .

    اگر بخواهیم یک تعریف جامعى براى قمار تهیه کنیم ، باید بگوییم : قمار یعنى قربانى کردن مال و شرف براى بدست آوردن مال غیر به خدعه و تزویر و احیانا به عنوان تفریح و نرسیدن به هیچکدام .

    تا اینجا به ضررهاى جبران ناپذیر خمر و میسر (شراب و قمار) توجه شد و لازم است به یک نکته دیگر نیز توجه کنیم ، و آن اینکه : چرا خداوند به هنگام سرزنش و نهى از شرابخوارى به منافع آن اشاره کرده است ، در حالى که میدانیم منافع آنها در برابر زیان آنها بسیار ناچیز است .

    ممکن است نکته آن این باشد که اولا در عصر جاهلیت (مانند عصر ما) معامله شراب و بهره بردارى از قمار، بسیار رواج داشت و اگر به این موضوع اشاره نمى شد شاید بعضى از کوتاه فکران تصور مى کردند، مسئله به صورت یک جانبه بررسى شده .

    به علاوه همیشه افکار انسان بر محور سود و زیان دور مى زند، و براى نجات او از چنگال مفاسد اخلاقى بزرگ باید از همین منطق استفاده کرد.

    ضمنا آیه مورد بحث به پارهاى از گفته هاى پزشکان که مشروبات الکلى را در مبارزه با بعضى از بیماریها مفید مى دانند، نیز عملا پاسخ گفته است که این گونه منافع اجتماعى هیچ گاه با زیانهاى ناشى از آن قابل مقایسه نیست ، یعنى اگر روى یک بیمارى اثر مثبت داشته باشد، ممکن است سرچشمه بیماریهاى خطرناکترى گردد، و این که در پارهاى از روایات وارد شده که خداوند در مشروبات الکلى شفا نیافریده است ، شاید اشاره به همین حقیقت باشد.

    4 - اعتدال در مساله انفاق با اینکه انفاق از مهمترین مسائلى است که اسلام و قرآن ، روى آن تکیه کرده ، ولى با این حال اجازه نمى دهد، بى حساب و افراطى باشد.

    آن چنان که زندگى انفاق کننده را دچار نابسامانى کند، آیه فوق بنابر بعضى از تفاسیر، ناظر به همین معنى است ، و نیز مى تواند اشاره به این حقیقت باشد که بعضى از افراد، براى شانه خالى کردن از زیر بار این دستور مهم اسلامى غالبا نیازهاى خودشان را مطرح مى کنند، قرآن مى گوید: بسیارى از شما اضافات و زوایدى از زندگى خود دارید حد اقل از آنها انتخاب کنید و انفاق نمائید.

    5 - اندیشه در همه چیز جمله لعلکم تتفکرون فى الدنیا و الاخره درس مهمى به مسلمانان مى آموزد که آنها هیچکارى را چه در زندگى مادى و چه در زندگى معنوى ، بدون فکر و اندیشه انجام ندهند، حتى تبیین آیات الهى براى بندگان نیز براى برانگیختن اندیشه ها و حرکت به سوى تفکر است ، و چه بیچاره هستند مردمى که نه کارهاى دینیشان روى فکر و اندیشه است ، و نه کارهاى دنیایشان .

    تفسیر المیزان میسر در عرب بیشتر در یک نوع خاصى از قمار استعمال مى‏شود، و آن عبارت است از انداختن چوبه تیر که از لام و اقلامش هم مى‏گویند.

    و اما چگونگى این بازى اینطور بوده که شترى را مى‏خریدند و نحر مى‏کردند، و آن را بیست و هشت قسمت مى‏کردند، آن گاه ده چوبه تیر که یکى نامش فذ، و دوم توأم، و سوم رقیب و چهارم حلس، و پنجم نافس، و ششم مسبل، و هفتم معلى، و هشتم منیح، و نهم سنیح، و دهم رغد، نام داشت قرار مى‏دادند، و همه مى‏دانستند که از این بیست و هشت سهم یک جزء سهم فذ است، و دو جزء سهم توأم، و سه جزء سهم رقیب، و چهار جزء سهم حلس و پنج قسمت سهم نافس، و شش سهم از آن مسبل، و هفت قسمت که از همه بیشتر است از آن معلى است، و هشتم و نهم و دهم سهم نداشتند، آن گاه به شکل بخت‏آزمایى دست مى‏بردند، و یکى از آن ده تیر را بیرون مى‏آوردند، اگر فذ بیرون مى‏شد، یک سهم از بیست و هشت سهم را به کسى که‏ .

    فذ را به نامش بیرون آوردند مى‏دادند و اگر توأم بیرون مى‏شد دو سهم، و همچنین و اگر یکى از سه چوبه منیح و سفیح و رغد به نام کسى در مى‏آمد، چیزى از آن سهام عایدش نمى‏شد، با اینکه صاحبان این سه سهم در دادن پول شتر شرکت داشتند و این عمل همیشه میان ده نفر انجام مى‏شد، و در تعیین اینکه چه کسى صاحب فذ، و چه کسى صاحب توأم و یا آن هشت چوبه دیگر باشد با قرعه تعیین مى‏کردند.

    [معناى" اثم" و بیان مضرات جسمانى و اخلاقى میگسارى‏] " قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ" کلمه (کبیر) با ثاى سه نقطه یعنى کثیر نیز قرائت شده، و کلمه (اثم) از نظر معنا نزدیک است به کلمه (ذنب)، و نظایر آن، و آن عبارت است از حالتى که در انسان، یا هر چیز دیگر یا در عقل پیدا مى‏شود که باعث کندى انسان از رسیدن به خیرات مى‏گردد، پس اثم آن گناهى است که به دنبال خود شقاوت و محرومیت از نعمت‏هاى دیگرى را مى‏آورد، و سعادت زندگى را در جهات دیگرى تباه مى‏سازد.

    و دو گناه مورد بحث از همین گناهان است و بدین جهت آن را اثم خوانده.

    اما مى‏گسارى مضراتى گوناگون دارد، یکى مضرات طبیعى، و یکى اخلاقى، و یکى مضرات عقلى، اما ضررهاى طبیعى و آثار سوء و جسمى این عمل اختلال‏هایى است که در معده، و روده، و کبد، و شش، و سلسله اعصاب و شرایین، و قلب، و حواس ظاهرى، چون بینایى و چشایى و غیر آن پدید مى‏آورد.

    و بدترین گناه و فساد هم همین است، چون بقیه فسادها از اینجا شروع مى‏شود و شریعت اسلام همانطور که قبلا هم گفته شد اساس احکام خود را تحفظ بر عقل قرار داده، خواسته است با روش عملى، عقل مردم را حفظ کند، (و بلکه رشد هم بدهد)، و اگر از شراب، و قمار، و تقلب، و دروغ، و امثال این گناهان نهى کرده، باز براى این است که اینگونه اعمال ویرانگر عقلند و بدترین عملى که حکومت عقل را باطل مى‏سازد در میان اعمال شرب خمر، و در میان اقوال دروغ و زور است.

    پس این اعمال یعنى اعمالى که حکومت عقل را باطل مى‏سازد، و در رأس آن سیاست‏هایى است که مستى و دروغ را ترویج مى‏کند، اعمالى است که انسانیت را تهدید مى‏کند، و بنیان سعادت او را منهدم ساخته، آثارى هر یک تلخ‏تر از دیگرى ببار مى‏آورد، آرى شراب آب شور را مى‏ماند که هر چه بیشتر بنوشند تشنه‏تر مى‏شوند، آنجا که کار به هلاکت برسد، آثار این آب آتشین هم روز به روز تلخ‏تر، و بر دوش انسانها سنگین‏تر است، چون مبتلاى به شراب جرعه‏اى دیگر مى‏نوشد تا بلکه شاید خستگیش بر طرف شود، ولى تلاشى بیهوده مى‏کند.

    گفتنى‏هاى ما پیرامون شرب خمر بیش از اینها است ان شاء اللَّه تتمه آن در سوره مائده از نظر خواننده خواهد گذشت.

    [تحریم تدریجى میگسارى توسط شارع مقدس اسلام‏] و از آنجایى که مردم به قریحه حیوانیت که دارند همواره متمایل به لذائذ شهوت هستند، و این تمایل اعمال شهوانى را بیشتر در بین آنان شایع مى‏سازد تا حق و حقیقت را، و قهرا مردم به ارتکاب آنها عادت نموده ترکش برایشان دشوار مى‏شود، هر چند که ترک آن مقتضاى سعادت انسانى باشد، بدین جهت خداى سبحان مبارزه با اینگونه عادتها را تدریجا در بین مردم آغاز کرد، و با رفق و مدارا تکلیفشان فرمود: یکى از این عادات زشت و شایع در بین مردم مى‏گسارى بود، که شارع اسلام به تدریج تحریم آن را شروع کرد.

کلمات کلیدی: آیات - ترجمه - تفسیر - سوره بقره

آیه و ترجمه 1 تا 5 بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الم (1) تِلْک ءَایَت الْکِتَبِ الحَْکِیمِ(2) هُدًى وَ رَحْمَه ً لِّلْمُحْسِنِینَ(3) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوه َ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوه َ وَ هُم بِالاَخِرَه ِ هُمْ یُوقِنُونَ(4) أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5) ترجمه : بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1 - الم 2 - این آیات کتاب حکیم است ...

نام خالق هستی بخش و پروردگار امام حسین(ع) موضوع مورد بحث پیرامون آیه( انا لله وانا الیه راجعون) است که آیه 156 سوره بقرهاست. در تمام قرآن آیه ای مشابه با این آیه تکرار نشده و با این سیمای ظاهری هم دیده نشده است و تنها در این سوره با چنین سیمایی ظاهر شده است . اما آیات دیگری با این معنا ومفهوم د رقرآن آمده است مثل آیه 185 سره آل عمران ( کل نفس ذائقه الموت)که در تفاسیر از آن به ...

سوره بقره آیه 31: وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَه ِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ شان نزول آیه ترجمه: و نامهای چیزها را به آدم بیاموخت سپس آنها را به فرشتگان عرضه کرد و گفت : اگر راست می گویید مرا به نامهای این چیزها خبر دهید تفسیر نمونه انسان نماینده خدا در زمین در آیات گذشته خواندیم که خدا همه مواهب زمین ...

مقدمه این سوره در مکه نازل شده و داراى 28 آیه است تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 97 محتواى سوره ((جن )) این سوره ، چنانکه از نامش پیدا است ، عمدتا درباره خلق ناپیدائى به نام ((جن )) سخن مى گوید، سخن از ایمان آنها به پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )، و خضوع در برابر قرآن مجید، و ایمان و اعتقاد آنها به معاد، و وجود گروهى مؤ من و کافر در میان آنان و مسائلى از این قبیل است ، این ...

آیه 5 : أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5) ترجمه : آنان را خداوند هدایت کرده ، و آنهارستگارانند. تفسیر: ایمان به رستاخیز آخرین صفتى است که در این سلسله از صفات براى پرهیزگاران بیان شده است آنها به آخرت قطعا ایمان دارند (وبالاخره هم یوقنون ). آنها یقین دارند که انسان ، مهمل و عبث و بى هدف آفریده نشده ، آفرینش براى او خط سیرى تعیین کرده است که با ...

سوره مائده مدنى - 120 آیه مقدمه محتویات این سوره این سوره از سوره هاى مدنى است و 120 آیه دارد و گفته اند پس از سوره فتح نازل شده است ، و طبق روایتى تمام این سوره در حجه الوداع و بین مکه و مدینه نازل شده است . این سوره محتوى یک سلسله از معارف و عقائد اسلامى و یک سلسله از احکام و وظائف دینى است . در قسمت اول به مساله ولایت و رهبرى بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ...

انما وليکم الله و رسوله و الذين امنوا يقيمون الصلوه و يوتون الزکوه و هم رکعون . آيه 55 سوره مبارکه مائده . ولي شما تنها خدا و پيامبر او ست و کساني که ايمان آورده اند همان کساني که نماز زا بر پا مي دارند در حال رکوع زکات مي دهند . در اين پژوهش با ا

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنواالموت ان کنتم صادقین6و لا یتمنونه ابدا بما قدمت ایدیهم و الله علیم‏بالظالمین7قل ان الموت الذى تفرون منه فانه ملاقیکم ثم تردون الى‏عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون8 . آیه قبل از این آیه،مثلى براى علماى یهود بود که درباره آن بحث‏کردیم. روح آن آیه این بود که اینها با آنکه ...

آیه 51 - 54 آیه و ترجمه وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَه ً ثُمَّ اتخَذْتمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظلِمُونَ(51) ثمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَلِک لَعَلَّکُمْ تَشکُرُونَ(52) وَ إِذْ ءَاتَیْنَا مُوسى الْکِتَب وَ الْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تهْتَدُونَ(53) وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یَقَوْمِ إِنَّکُمْ ظلَمْتُمْ أَنفُسکم بِاتخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا ...

آیه 51 - 54 آیه و ترجمه وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَه ً ثُمَّ اتخَذْتمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظلِمُونَ(51) ثمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَلِک لَعَلَّکُمْ تَشکُرُونَ(52) وَ إِذْ ءَاتَیْنَا مُوسى الْکِتَب وَ الْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تهْتَدُونَ(53) وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یَقَوْمِ إِنَّکُمْ ظلَمْتُمْ أَنفُسکم بِاتخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول