دانلود مقاله تهاجم فرهنگی و راه‌کارهای مقابله با آن

Word 231 KB 14334 14
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تهاجم فرهنگی
    تهاجم و هجوم یک ملت به ملتی دیگر به صورتهای مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی صورت می‌پذیرد، اما در بین انواع یاد شده تهاجم فرهنگی، خطرناکتر از بقیه می‌باشد چون در تهاجمات نظامی، اقتصادی و سیاسی، ملت مورد تهاجم قرار گرفته، از عملکرد دشمن و نیت‌های وی آگاهی دارد، اما در تهاجم فرهنگی به دلیل ظرافتکاری دشمن، چنین تهاجمی آشکار نبوده و ممکن است ملتی سالهای خیلی زیادی تحت چنین تهاجمی گرفته باشند ولی خودشان متوجه تهاجم نبوده و بلکه حتی مظاهر تهاجم دشمن را با عنوان مد یا روشنفکری قبول کنند تا حدئیکه کسی اگر، آگاهی پیدا کرد و خواست با آن مقابله کند با وی به عنوان ضد مد یا انسان عصر حجری برخورد می‌کنند.

    اما قبل از پرداختن به اصل مساله، لازم است تعریفی از فرهنگ داشته باشیم.
    تعریف فرهنگ و تهاجم فرهنگی
    برای فرهنگ تعریفهای زیادی گفته شده اما به طور خلاصه و خیلی ساده می‌توان گفت که فرهنگ مایه های فکری و ارزشی است که رفتارهای اختیاری و اجتماعی انسان، تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرد و شامل شناختها و باورهای انسان، ارزشها و گرایشها و رفتارها و کردارها می‌باشد بر این اساس تهاجم فرهنگی عبارت خواهد بود از هر گونه حرکتی از دشمن که در صدد تغییر یا تحریف ارزشها و رفتار و کردارهای انسانی و ملتی می‌باشد.

    به عبارت دیگر تهاجم فرهنگی یعنی اینکه ملتی، بخواهد فرهنگ رایج و غالب یک ملتی را از دستش گرفته و فرهنگ خود را به آنها تحمیل کند تا ملت مورد تهاجم گرفته تحت سلطه این ملت در آمده تا از این وسیله به این ملت تسلط یافته و ضربان اقتصادی و سیاسی و نظامی آن را در دست خود بگیرند، و برای اینکار آسانترین راه کم و هزینه ترین راهها، همان تغییر فکر و خط مشی ملتی است اینکه فرهنگ شما، فرهنگ خوبی نیست اینگونه فکر کرده‌اید که به اینجا رسیده‌اید، شما متحجرید، و انواع شعارهای به ظاهر زیبا، همچنانکه یکی از ماموران سیا نیز در گزارشهایش نوشته که اتحاد جماهیر شوروی به این دلیل شکست خورد که متوجه نشد که اگر چهارچوب فکریش را عوض کند، خود به خود همه چیز اعم از نظامات سیاسی و اقتصادی نیز عوض خواهد شد.

    بر این اساس همیشه، قبل از تهاجمات نظامی، تهاجمات فرهنگی صورت می‌گیرد.
    برای فرهنگ تعریفهای زیادی گفته شده اما به طور خلاصه و خیلی ساده می‌توان گفت که فرهنگ مایه های فکری و ارزشی است که رفتارهای اختیاری و اجتماعی انسان، تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرد و شامل شناختها و باورهای انسان، ارزشها و گرایشها و رفتارها و کردارها می‌باشد بر این اساس تهاجم فرهنگی عبارت خواهد بود از هر گونه حرکتی از دشمن که در صدد تغییر یا تحریف ارزشها و رفتار و کردارهای انسانی و ملتی می‌باشد.

    بر این اساس همیشه، قبل از تهاجمات نظامی، تهاجمات فرهنگی صورت می‌گیرد.

    هدف از تهاجمات فرهنگی تهاجم فرهنگی دو هدف در ضد هم می‌تواند داشته باشد، یعنی زمانی تهاجم فرهنگی به علیه یک ملتی به خاطر این است که آنها فرهنگ متعالی ندارند و از نظر فرهنگی و علمی و اجتماعی در انحطاط به سر می‌برند در چنینی شرایطی اگر یک فرهنگی علیه چنین فرهنگی، قیام کند، چنینی تهاجمی خوب است؛ به عنوان مثال اگر فرهنگی آمد و فرهنگ مصرف گرایانه یک ملت را که به تولید ارزش چندانی نمی‌دهند را تغییر داد و فرهنگ آنها را به فرهنگ تولیدی تبدیل کرد، چنین تهاجم فرهنگی نه تنها بد نیست بلکه واجب نیز می باشد.

    اما در مقابل، تهاجم فرهنگی یک هدفی نیز دارد و آن اینکه باورهای صحیح را از مردم بگیرند و در مقابل باورهای دروغین و ارزشهای غلط را به آنها تلقین دهند، که چنین تهاجمی بد می‌باشد و باید در مقابلش ایستاد، امروزه یکی از اهداف تهاجمات فرهنگی، تامین منافع اقتصادی کشور حمله کننده می‌باشد بویژه در ملتهایی که مادیگرا بوده و چیزی غیر از مادیات را قبول ندارند، این دسته از افراد، از فرهنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدفهای اقتصادی خود بهره می‌برند، چرا که برای چنین افرادی ارضای شهوات و مال اندوزی و ثروت، فقط مطرح بوده و چنین دیگری مطرح نیست و چون به این نتیجه رسیده‌اند که با اسلحه فرهنگ به دلخواه خود می‌رسند بر این اساس، از تهاجم فرهنگی استفاده می‌کنند.

    یعنی برای چنین افرادی مطرح نیست که کشور مورد حمله شونده آیا دارای فرهنگ صحیح است یا غلط و اصلا در فکر اصلاح آن فرهنگ نمی‌باشند بلکه به عنوان وسیله‌ای استفاده می‌کنند تا جائیکه اگر دیدند این ابزار قدیمی شده، آنرا رها کرده و دست به دامان ابزارهای دیگری می‌شوند.

    اولین و آخرین قدم تهاجم فرهنگی براساس تعریف فرهنگ که گفتیم که همان مایه‌های فکری یک ملتهای می‌باشد، اولین قدم در تهاجم فرهنگی تغییر اساس و پشتوانه فکری و ارزش یک ملت می‌باشد چون هر ملتی بر اساس نوع فکر و اندیشه‌اش، اقدام به کاری می‌کند چون اگر در ملتی روحیه صرفه جوئی هست، الگو در ملتی روحیه تولیدی است، اگر در ملتی غیرت، تعصبات صحیح، جوانمردی، احترام به بزرگان، حقوق دیگران مطرح است به این دلیل است که پشتوانه فکری آنها است بر این اساس برای اینکه برای چنین ملتی تسلط یابند باید این باورها و مایه‌های فکری عملی آنها را بگیرند به جای روحیه صرفه جوئی، رویحه چشم و هم چشمی و مد را بدهند، به جای غیرت و تعصب در ملتی روحیه بی بندوباری و فحشا را تزریق کنند و چنین تبلیغ کنند که اینها مظاهر فرهنگی است و هر کس خودش را مطابق این کارها نکند یا بر علیه آنها قدم بردارد افرادی متجر و بی عقل می‌باشند و ...

    که اگر دشمن به چنین کاری پیروز شد، آغازگر بدبختی این ملت خواهد گردید.

    نمونه تهاجم فرهنگی پس مهمترین کار دشمن در تهاجم فرهنگی گرفتن روحیّه خود باوری و ایمان از یک ملتی می‌باشد، در این زمینه بد نیست سخن یکی از معاونان سابق سیا را از نظر بگذارانیم ایشان می‌گوید: بعد از مدتها تحقیقی به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ایران تاثیر گذار بوده، ما هم چنین به این نتیجه رسیدیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند ...

    به همین منظور چهل میلیون بودجه برای آن اختصاص دادیم ...

    و تا سال 1389 مرجعیت را که سد اصلی اهداف ما می‌باشند تضعیف کرده و آنان را بدست خود شیعیان و دیگر مذاهب نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.

    جمع بندی پس با توجه به مطالب گفته شده، از میان انواع تهاجمات؛ تهاجمات فرهنگی با نظر بر اینکه اساس رفتار و اندیشه هر ملتی را هدف قرار داده خطرناکتر بوده زیرا ملتی که از نظر فرهنگی، جیره خوار ملتی دیگر باشد صد در صد از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی نیز جیره خوار همان ملت خواهد شد، پس مهمترین وظیفه ما شناخت فرهنگ مذهبی ، ملی، منطقه‌مان می‌باشد تا با مظاهر تهاجم فرهنگی دشمن آشنا گردیم و به حراست از فرهنگ خودمان بپردازیم که در این صورت اگر کار از کار بگذرد و ما دیر متوجه باشیم، نوشداروی روی بعد از مرگ سهراب خواهد شده و بیش از حسرت خوردن نخواهد داشت.

    بهترین راه حل برای مبارزه با تهاجم فرهنگی تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک ملتی، بخواهد به بهانه پیشرفته نشان دادن خودش، طرز تفکر خود را به ملتی دیگر تحمیل کند تا در پرتو آن، آنها را مطیع خود گردانده و جیره خوار خود گرداند.

    البته در این نوع تهاجم، خوبی یا بد بودن فرهنگ یک ملتی مدنظر نمی‌باشد بلکه آنچه مهم است، استفاده کردن از منابع مالی و انسانی کشور مورد حمله می‌باشد که با بهانه الگوهای بهتر زندگی و اصلاح فرهنگی اقدام به این کار می‌گردد.

    شاه کلید تهاجم فرهنگی آنچه که در این نوع تهاجم نقش اصلی را بازی می‌کند باورها و مایه‌های رفتاری مردم است، یعنی اگر ملتی روحیه صرفه جویی دارند، اگر ملتی روحیه قناعت دارند، اگر مردمی دارای روحیه تولید می‌باشند نه مردمی صرفا مصرف گرا، اینها برگرفته از نوع باورهایی است که همین ملت در زندگی دارند مثلا باور اینکه قناعت ثروتی است که هرگز تمام نمی‌شود.

    حال اگر ملتی بخواهند از بین چنین مردمانی، بازار فروش پیدا کنند ناچار هستند تا این قناعت و صرفه جویی را از بین برده و در مقابل فرهنگ مصرف را جایگزین آن کنند، برای اینکار مثلا بحث مد را پیش کشیده و در مقابل، مخالفان این کار را افرادی متحجر و عصر حجری نشان می‌دهند و در آخر اینکار را به جائی می‌رسد که یک فرد به جای اینکه مثلا دو دست کت و شلوار داشته باشد، شاید نزدیک به ده دست کت و شلوار در کمدش باشد که از هر کدام به طور میانگین شاید در طول مدت خریدشان دو بار استفاده نکرده است، چرا که مد جدیدی به بازار آمده و باید به فکر تهیه مدل جدیدی بود که این مسئله در بین زنان بسیار رواج دارد.

    شناخت، واکسیناسیون فرهنگ البته، بر کسی پشویده نیست که در شرایط کنونی، با توجه به پیشرفت ارتباطات که زندگی بدون آن قابل تصور نیست کمتر ملتی توان مقابله با این نوع تهاجم را می‌تواند داشته باشد و همگان در معرض چنین تهاجمی هستند، اما آنچه که می‌تواند اصالت و فرهنگ یک ملتی را در برخورد با فرهنگهای بیگانه حفظ کند همان شناخت یک ملت از آداب و رسوم و فرهنگ و دینش می‌باشد، زیرا یک ملت به هر مقدار که از باروهای خود و از پیشینه و سابقه تاریخی و آداب و رسومش اطلاع دقیقی داشته باشد به همان اندازه می‌تواند در این برخورد فرهنگها، همان مقدار هم فرهنگش را حفظ کند و علاوه بر آن، چیزهای مفید و خوب فرهنگهای دیگر را نیز به فرهنگش ضمیمه کند.

    مراحل دفاع از فرهنگ بر این اساس هر ملتی که اصالتی برای خودش قائل است باید در یک اقدام سه مرحله‌ای به دفاع از فرهنگ خود که آن نیز هویت خودش می‌باشد بپردازد که آن سه مرحله به ترتیب زیر است: بینشها و باورها هر ملتی یک سری اعتقاداتی دارد که بر اساس آن اعتقاد به زندگی خود معنا می‌بخشد، زیرا جامعه‌ای که معتقد به خدا می‌باشد و ایمان به غیب و فرشته و جهنم و بهشت یکی از اعتقادات آنهاباشد و اینکه یک روزی باید پاسخگوی همه رفتارها و گفتارهای خود باشند، معلوم است که در مقابل جامعه‌ای که به خدا اعتقاد ندارد و اعتقاد به خدا را ناشی از ضعیف بودن و ترس انسان می‌داند، ملتی که هر چه را به چشم نبینند باور نمی‌کنند، اگر چنینی ملتی مادی پرست به چنان ملت الهی تسلط و نفوذ پیدا کند در مرحله اول، تنها کاری که می‌کند همان حمله به اعتقادات وی می‌باشد اینکه خدا و غیب افسانه می‌باشند و علاوه بر آن با یک حالت دلسوزانه ترحم می‌کنند که انسان باید واقع بین باشد و اعتقاد به چنین چیزهایی را از عوامل عقب ماندگی به حساب می‌آوردند، نمونه‌هایی از به هجوم ریشه اعتقادات است.بر این اساس ما، باید قبل از هر کاری، مسائل اعتقادی خود را درست یاد بگیریم تا بتوانیم بر اساس منطق و برهان در مقابل اعتراضات، ایمان خود را حفظ کنیم.

    ارزشها و گرایشها در مرحله دوم باید بدانیم در این فرهنگ ما چه چیزی ارزش است و چه چیزی ضد ارزش ، اینکه تعریف صحیحی از ارزش داشته باشیم و بدانیم که ارزشها اعتباری نیستند بلکه یک دارای ارزش ذاتی می‌باشند، به عنوان مثال دزدی چیزی نیست که در زمانی ارزش حساب شود و در زمانی ضد ارزش یا احترام و رعایت دیگران یک ارزشی است که همیشه بوده و ذاتی است نه اینکه در میان ملتی ضد ارزش باشد، یا احترام به پدر و مادر و بزرگسالان و همچنین ایثار، جوانمردی، وجدان کاری)، ((انضباط اجتماعی، دفاع از مملکت در مقابل بیگانه حتی به قیمت جان، همه اینها دارای ارزش ذاتی می‌باشند، اما اگر ما یک دید اعتباری به ارزش داشته باشیم آنوقت دیگر وجدان کاری جای خود را به عدم تعهد خواهد داد، در این حالت است که به سر خودمان کلاه می‌گذاریم که تنها نفعش را دشمن خواهد برد.

    مثلا به جای احترام به پیران خانواده که افراد با تجربه بوده و آنچه را که ما در آینه نمی‌بینیم آنها در گل می‌بینند و به قول معصومین، پیامبران هر خانواده‌ای می‌باشند، بگوئیم طرز تفکر شما قدیمی شده و شما نمی‌فهمید و غیره، این همان تغییر ارزشهاست که برای ما زنگ خطری است.

    رفتارها و کردارها این مرحله در حقیقت درماندگی یا غارت و شکست فرهنگی یک ملتی را در برابر فرهنگ ملتی دیگر به نمایش می‌گذارد، در واقع این مرحله نتیجه بازدهی دو مرحله قبلی گرایشها و ارزشها و باورها می‌باشد، لازم به توضیح است که با نظر بر این که رفتار آدمی نتیجه نوع نگرش وی یا همان اعتقاد وی و همچنین ارزشگذاری وی در امور می‌باشد، پس مردمی که در گذشته به دلیل اعتقاد به اینکه پیران برکت خانواده هستند، پدران خود را در خانه نگه داری می‌کردند که نشات گرفته از تفکراتشان بود و حال اینکه همان ملتی اگر پدران خود را به آسایشگاه سالمندان ببرند دلیل بر شکست فرهنگشان خواهد بود.

    جمعبندی پس با توجه به اینکه فرهنگ همان مایه‌های رفتاری یک ملت می‌باشد، در تهاجم فرهنگی، اعتقادات و باورهای مردم را نشانه می‌گیرند و به همین دلیل این نوع تهاجم در بین انواع تهاجمات نظامی، سیاسی، اقتصادی نقش اساسی را بازی می‌کنند، یعنی ملتی که استقلال فرهنگی نداشته باشد به طور یقین در همه زمینه‌هایش نیز مستقل نخواهد بود بر این اساس، مقدمه تهاجم نظامی بر منطقه‌ای نیز تهاجم فرهنگی علیه آن منطقه است، و تنها مردمانی از چنین تهاجماتی پیروز از میدان بدر خواهند آمد که شناخت کاملی از فرهنگ، آداب و رسوم منطقه‌ای و کشوری و شهری خود داشته باشد.

    البته مبارزه با تهاجم فرهنگی به معنای مبارزه با پیشرفت نیست بلکه به معنای دریافت پیشرفت بصورت غربال شده می‌باشد، یعنی اینکه ما دستگاههای آخرین سیستم پیشرفته را از بیرون از مرزها داخل کنیم اما همراه آن دستگاه، عکسهای مبتدلی که نسبت به فرهنگ ما خوب نیست را از روی دستگاه تحت عنوان ژورنال که به ما می‌دهند حذف کنیم و فقط آنچه مفید است بگیریم آنچه مضرر است وانهیم، مثل اینکه موز می‌خوریم و پوسته‌اش را به آشغال می‌ریزیم.

    تهاجم فرهنگی و خانواده‌ها بی‌تردید طراحان برنامه‌های مدرن تهاجم فرهنگی اطلاعات و خط‌مشی‌های اصلی خود را از سازمان‌ها و اطلاعاتی و جاسوسی‌ کشورهایی می‌گیرند که قصد فرماندهی بر کل دنیا را دارند.

    تحقیقات نشان می‌دهد در سازمان سیا، شاخه‌ای تخصصی و متمرکز برای مطالعات و برنامه‌ریزی ضد فرهنگی علیه ایران با یک فکر ویژه تشکیل شده و بودجه مالی آن از 000ر000ر25 دلار در سال قبل به 000ر000ر75 دلار در سال جاری افزایش یافته است؛ این یعنی افزایش تهاجم تا حد سه برابر.

    مهم‌ترین هدف مبارزه فکری و روانی دشمنان نظام، سرمایه‌های اصلی کشور یعنی جوانان است و در این بین جوانان برای آنان دارای اهمیت و برنامه‌ریزی ویژه است چرا که: جوانی به واسطه ویژگی‌های نشاط، بالندگی، نوخواهی، سرکشی و ناپختگی فکری، محلی مستعد برای تاخت و تاز شبهات و اندیشه‌های جدید و پر زرق و برق است.

    جوانان به واسطه زندگی در خانواده‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا تخریب و منحرف کردن یک جوان در یک خانواده، یعنی تخریب و کاهش قدرت آن خانواده.

    بررسی‌ها نشان می‌دهد مواد روان‌گردان و مخدر برای جوانان و نوجوانان به شیوه‌ای راحت و با قیمتی ارزان‌تر ارائه می‌شود به نظر شما احاطه و تسلط فکری بر جوانان اهمیت بیش‌تری دارد یا بزرگ‌سالان و سالخوردگان؟

    البته هریک جایگاه ویژه خود را دارد.

    منحرف ساختن جوانان این خانواده‌ها زمینه برای دغدغه‌های بزرگ خانواده و ایجاد عدم تمرکز فکری و روانی برای والدین نظامی می‌گردد.

    نگاهی به ساختار پذیرش تهاجم در خانواده‌ها و انواع آنها، در فهم بهتر مطالب، ما را یاری می‌رساند.

    1- خانواده‌های فعال در این خانواده‌ها، درونی کردن هنجارهای اجتماعی و دینی روال معمول و منطقی خود را داشته و والدین ضمن مشارکت در زندگی جمعی و پاسخ به مسائل فکری فرزندان هم زمان به افزایش اطلاعات مورد نیاز و تعامل منطقی با فرزندان به ویژه جوانان خود می‌پردازند.

    استعمار فرهنگی برای ورود به این خانواده‌ها دچار مشکل جدی است چرا که مأمن اسرار جوانان این خانواده‌ها، دچار مشکل جدی است.

    مأمن اسرار جوانان این خانواده‌ها، والدین هستند و محیط خانواده به شکلی است که آنها برای طرح مسائل ذهنی و فکری و عقیدتی خود مشکل خاصی ندارند، بنابراین در حافظه آنها نقاط مجهول وجود ندارد تا توسط ابزار تهاجم فرهنگی به نادرست معلوم گردد.

    2- خانواده‌های منفعل در این خانواده‌ها، به علت اشتباه گرفتن وظایف و کارکردهای اصلی خانواده و هدف نهایی کار و تلاش از تامین پوشاک و خوراک به جای تأمین روحی روانی فرزندان، شکافی محسوس بین والدین و فرزندان به وجود می‌آید.

    عمدتاً در این خانواده‌ها فرصت مناسبی برای گفت‌وشنود خانوادگی پیدا نمی‌شود و ارتباط آنها موزاییکی است.

    والدین به تصور برآوردن نیازهای اصلی فرزندان بیش‌تر به فکر لباس، غذا، تفریح و تحصیلات آنها هستند و کمتر به اصلی‌ترین وظیفه خود یعنی همبستگی روانی با فرزندان و آموزش معنوی آنها توجه دارند.

    چه بسا در این میان ابتدا والدین تحت تاثیر ابزارهای تهاجم فرهنگی قرار گرفته و سپس فرزندان مبتلا می‌شوند و در صورت ابتلای آنها راه حل منطقی و مناسبی برای برون رفتن از بحران در پیش گرفته نمی‌شود.

    مشکلات اقتصادی و خواسته‌های پایان ناپذیر خانواده‌ها نیز ناکجاآبادی را پیش روی این خانواده‌ها می‌سازد که با سرعت به سمت انتهای آن که یأس و نومیدی است سرازیر می‌شوند.

    در بسیاری از موارد این افراد احساس می‌کنند که هر مشکل و مسئله خاصی آنها را تهدید نمی‌کند و در یک امنیت کامل به سر می‌برند بنابراین به فکر راه‌حل آن مشکل بر نمی‌آیند.

    لذا اولین راه‌حل برای مواجهه با مشکل، یافتن مسئله است.

    دقت کنیم راه نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست.

    با توجه به ساختار فرهنگی- مذهبی جامعه ما، نیاز به تقسیم‌بندی دیگری احساس می‌شود: - خانواده سنتی: که تاکید ویژه آن بر سنت‌ها و رسوم غالب حاکم بر جامعه اعم از دینی یا ملی است.

    این دسته به دو گروه قابل تقسیم‌بندی است: الف: متعصب؛ ب: منعطف متعصب: این خانواده‌ها به شرایط زمانی توجهی نداشته و آن چیزی که در گذشته آموخته‌اند و یا با جنبه‌ها سنتی آنها همخوانی دارد را معیار اصلی انتخاب‌های بعدی خود و دیگران می‌دانند و در این راه انعطافی از خود نشان نمی‌دهند.

    منعطف: این خانواده با وجود آنکه وجه پیروی از سنت‌ها در آنها بسیار قوی است اما تا حدودی سعی می‌کنند تا در برابر شرایط از خود انعطاف نشان دهند در نتیجه با فرزندان بسته به اقتضای زمانه همگام می‌شوند.

    - خانواده روشنفکر: که این دسته از خانواده بر خلاف دسته پیشین، تاکید عمده خود را بر عقل و معیارهای عقلانی و منطقی نهاده و در برابر اغلب مسایل جدید سعی دارند تا از عقل و معیارهای آن بهره برند: الف: ارزش‌مدار؛ ب: فارغ از ارزش ارزش‌مدار: این دسته علاوه بر آنکه تاکید زیادی بر عقل و انتساب‌های عقلانی دارند، اما معیارهای عقلانی آنها دارای پشتوانه ارزشی و اغلب دینی است.

    لذا تنها به اموری مبادرت می‌ورزند که با محک عقل و معیارهای ارزشی آنها همخوانی داشته باشد.

    فارغ از ارزش: این دسته کسانی هستند که سعی دارند تا عقل‌مدار با تمام مسایل برخورد کنند.

    عقل ابزاری و معطوف به هدف سرلوحه تمام امور این افراد قرار می‌گیرد.

    برای این دسته که از معیارهای ارزشی روشنی پیروی نمی‌کنند و عقل آزاد را سرلوحه امور خود قرار می‌دهند.

    برای آنها هدف مهم است و به اصطلاح هدف، وسیله را توجیه می‌کند.

    به عنوان مثال از نظر ما و حتی اندیشمندان اروپایی، آمریکاییان اغلب افرادی با عقل ابزاری و معطوف به هدف هستند و برای آنها تنها هدف مهم است نه وسیله.

    کشتار جمعی، تعرض و تهاجم، وسایلی هستند که آنها را به اهدافشان رهنمون می‌سازند.

    بنابراین، این وسایل چون بهترین ابزار برای دست‌یابی به اهداف محسوب می‌شوند، مناسب و مقبول هستند.

    در حالی که در سنت ما و ارزش‌مداران تاریخ همواره راه رسیدن به اهداف یکی از ملزومات اساسی است.

    اگر بخواهیم این خانواده‌ها را در یک طیف نشان دهیم در یک سر طیف خانواده‌های متعصب سنتی و در سر دیگر آن خانواده‌های روشنفکر فارغ از ارزش قرار می‌گیرند.

    این خانواده‌ها افرادی افراطی‌اند.

    خانواده‌های متعصب سنتی در برابر هر امر جدید و تازه‌ای مقاومت می‌کنند.

    از آنجا که این خانواده نمی‌تواند با شرایط زمان خود را تطبیق دهد در بسیاری از موارد دچار مشکلات جدی شده و احتمال انحراف اعضای آن بسیار زیاد است.

    دسته دوم یعنی خانواده‌های روشنفکرمآب فارغ از ارزش، کسانی هستند که بر خلاف دسته اول تحت هیچ عنوان به ارزش‌ها و سنت‌های رایج تن در نمی‌دهند.

    این دسته اغلب افرادی غیر اخلاقی و غیرقابل اعتماد هستند.

    از سویی دیگر امکان فروپاشی این خانواده‌ها و گسست انسجام و همبستگی آنها بسیار زیاد است زیرا این دسته در برابر هر مد جدیدی آماده پذیرش هستند و آن را با آغوش باز می‌پذیرند.

    تفاوت و تناقض ارزش‌های آنی و گذرا در این خانواده‌ها و از سوی دیگر عدم توجه به اخلاق، موجب فروپاشی و گسست این خانواده‌ها از هم می‌شود.

    اما آنچه مد نظر ما می‌باشد و از نظر ما خانواده‌های پذیرفته شده‌تری محسوب می‌شوند خانواده‌های سنتی منعطف و روشنفکر ارزش مدار هستند.

    این دو دسته آمیزه‌ای از عقل و سنت‌های ارزشی اعم از دینی و ملی را سرلوحه عمل خود قرار می‌دهند.

    مسلماً این خانواده‌ها در برابر مسایل جدید و حوادث بزرگ زندگی کمتر آسیب‌پذیرند و این دسته با قدرت تحمل خود به حل مسایل می‌اندیشند و با قدرت ایمان، اخلاق و صبر شیوه‌ ارتباط منعطف با محیط را پیش می‌گیرند.

    نتیجه‌گیری: با بحث فوق قصد داشتیم به معرفی اجمالی تهاجم و هدف اصلی آن یعنی جوانان بپردازیم.

    بدون شک با توجه به انواع خانواده و روش‌های تربیتی و تصمیم‌گیری در آنها مقابله با تهاجم فرهنگی نیز متفاوت می‌شود.

    بی‌تردید نمی‌توان در همه جای جامعه پلیس و نیروهای کنترل رسمی را قرار داد اما می‌توان با آموزش صحیح به خانواده‌ها، آنها را در مقابل این تهدیدات بنیان برانداز، واکسینه نمود.

    خانواده‌ها با کنترل فرزندان خود کمک بسیار زیادی به سلامت خود و جامعه می‌کنند.

    شما خانواده‌های گرامی و خوانندگان گرانمایه این نوشتار، با رفتار مشفقانه و محبت‌آمیز می‌توانید به کمک اصلاح جامعه آمده و ضمن کنترل درونی خانواده‌ها به کنترل بیرونی و در نهایت ایمن سازی جامعه با مشارکت و همکاری دلسوزانه کمک نمایید.

    فراموش نکنیم همیشه یک فرزند خوب در یک خانواده آرام و منطقی پرورش می‌یابد و یک جامعه خوب متشکل از خانواده‌های خوب است.

    خانواده‌ها پلی هستند برای سوق جامعه به سمت اهداف متعالی و بلند.

    شما والدین گرامی با اهمیت به حضور بیش‌تر و موثر در خانواده با اهمیت دادن به روح و الزامات روانی فرزندانتان می‌توانید به کارکردهای صحیح تربیتی خانواده جامه عمل بپوشانید.

    فراموش نکنیم که فرزندان و افراد خانواده ما بیش از نیازهای جسمانی به آرامش روانی و درک متقابل نیازمندند و ارتباط مناسب و مشفقانه پدر در منزل با همسر و فرزندان ضامن بقا و سلامتی کانون گرم خانواده است.

    گو اینکه برای همین هدف مهم و غایی، هر صبح را به امید تقرب به خداوند متعال به شب می‌رسانیم.

    اغلب افراد گمان می‌کنند که از آسیب‌های اجتماعی در امان‌اند و این مسایل تنها گریبانگیر دیگران است.

    بسیاری از والدین از مشاهده مدهای مو و لباس در فرزندان و یا مشاهده کج‌روی‌هایی نظیر اعتیاد به موادمخدر، انحرافات جنسی و رفتارهای ضد اخلاقی از سوی جوانان خود عبرت نمی‌گیرند و در اکثر موارد موضوعات مذکور را ناچیز جلوه می‌دهند.

    باید توجه داشت که راه‌حل نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست.

    بلکه آگاهانه باید ابتدا مسایل را شناسایی نموده و برای حل آن اقدام نمود.

    دقت کنیم همان طور که ویروس‌های بیماری‌‌زا می‌توانند بدن ما را در خطر نابودی قرار دهند، ویروس‌های ضد فرهنگی نیز می‌توانند به نحو بسیار کشنده‌تری جامعه را دچار بحران‌های هویت؛ نسلی، جنسی، عقیدتی و حتی سیاسی و اقتصادی نمایند.

    بنابراین همان طور که به مراقبت اعضای خانواده در برابر بیماری‌های جسمی می‌پردازیم، باید آنها را در برابر بیماری‌های بسیار خطرناک فرهنگی نیز ایمن کنیم.

    چند راه حل برای مواجهه با بحران - باور کنیم ما نیز ممکن است همانند دیگران در معرض آسیب‌ها قرار بگیریم.

    - نسبت به خطراتی که ما و خانواده‌هایمان را تهدید می‌کنند، آگاهی یابیم.

    - نیازهای فرزندان خود را بشناسیم و برای حل آن بکوشیم.

    - می‌توان برای شناسایی نیازهای خانواده، از خود آنها مشورت گرفت، اما باید توجه داشت که به همان نسبت که کمبود امکانات می‌تواند موجب آسیب خانواده گردد، رفاه دایمی و برآوردن نیازهای کاذب نیز خطرناک است.

    - از طریق افزایش آگاهی خود، خانواده را به سمت وفاق بیش‌تر هدایت کنیم.

    - کنترل غیرمستقیم اعضا به ویژه نوجوانان و جوانان ضروری است.

    توجه داشته باشیم که معاشرت با دوستان بد از یک سو و تنها نهادن فرزندان از سوی دیگر به یک اندازه می‌توانند خطرساز باشند.

    - سعی کنیم بهترین دوست فرزندان خود باشیم.

    - گه‌گاه مسایل خانواده را با فرزندان در میان بگذاریم و از آنها در ارائه راه‌حل یاری بجوییم.

    این امر موجب بلوغ فکری و احساس تعلق فرزندان نسبت به خانواده می‌شود.

    - میان عطوفت و سختگیری بر کردار فرزندانمان اعتدال برقرار نماییم.

    - بهترین تصمیم‌ها را در بدترین شرایط بگیریم.

    فهرست مطالب تهاجم فرهنگی 1 تعریف فرهنگ و تهاجم فرهنگی 1 هدف از تهاجمات فرهنگی 2 اولین و آخرین قدم تهاجم فرهنگی 3 نمونه تهاجم فرهنگی 3 جمع بندی 4 بهترین راه حل برای مبارزه با تهاجم فرهنگی 4 شاه کلید تهاجم فرهنگی 4 شناخت، واکسیناسیون فرهنگ 5 مراحل دفاع از فرهنگ 5 بینشها و باورها 5 ارزشها و گرایشها 6 رفتارها و کردارها 6 جمعبندی 7 تهاجم فرهنگی و خانواده‌ها 8 نتیجه‌گیری: 11

مجموعه دستاوردهاي مادي و معنوي بشر در طول تاريخ را فرهنگ مي‏نامند. تبادل فرهنگي ملت‏ها نيز که در طول تاريخ در بستري طبيعي ادامه داشته براي تازه‏ماندن معارف و حيات فرهنگي بشر امري ضروري است و جامعه‏ي انساني را در مسير سعادت واقعي به پيش مي‏برد.

تهاجم و هجوم يک ملت به ملتي ديگر به صورتهاي مختلف اقتصادي، سياسي، نظامي و فرهنگي صورت مي‌پذيرد، اما در بين انواع ياد شده تهاجم فرهنگي، خطرناکتر از بقيه مي‌باشد چون در تهاجمات نظامي، اقتصادي و سياسي، ملت مورد تهاجم قرار گرفته، از عملکرد دشمن و نيت‌ها

فرهنگ از مقولات سهل و ممتنع است که هم می توان برخورد سطحی و صوری با آن کرد و هم می توان به ذات معنایی و لایه های تو در تو، پیچیده و ظریف آن نظر افکند. هم می توان به مثابه یک ناظر صرف، از بیرون به آن نگریست و درباره آن به داوری نشست و هم می توان به عنوان یک ناظر بازیگر بهاعماق و لایه های درونی آن دست یافت. اگر فرهنگ را " معرفت مشترک" تعریف کنیم و لایه های آن را از عمیق ترین تا ...

پیشگفتار: فرهنگ از مقولات سهل و ممتنع است که هم می توان برخورد سطحی و صوری با آن کرد و هم می توان به ذات معنایی و لایه های تو در تو، پیچیده و ظریف آن نظر افکند. هم می توان به مثابه یک ناظر صرف، از بیرون به آن نگریست و درباره آن به داوری نشست و هم می توان به عنوان یک ناظر بازیگر به اعماق و لایه های درونی آن دست یافت. اگر فرهنگ را " معرفت مشترک" تعریف کنیم و لایه های آن را از عمیق ...

پیشگفتار: فرهنگ از مقولات سهل و ممتنع است که هم می توان برخورد سطحی و صوری با آن کرد و هم می توان به ذات معنایی و لایه های تو در تو، پیچیده و ظریف آن نظر افکند. هم می توان به مثابه یک ناظر صرف، از بیرون به آن نگریست و درباره آن به داوری نشست و هم می توان به عنوان یک ناظر بازیگر به اعماق و لایه های درونی آن دست یافت. اگر فرهنگ را " معرفت مشترک" تعریف کنیم و لایه های آن را از عمیق ...

توسعه فرهنگي مقدمه: بي شک بالاترين و والاترين عنصري که در موجويت هر جامعه دخالت اساسي دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشکيل مي دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهاي اقتصادي ، سياسي، صنعتي و نظامي

هر جامعه‌اي تحت تأثير پاره‌اي از عوامل داخلي و خارجي ، دچار « تغيير فرهنگي » مي شود . تغيير فرهنگي در واقع بخشي از مقوله مهم «‌تغيير اجتماعي » است که در طول تاريخ نظر متفکران و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در گذشته ، يزد به عنوان « دارالعباد

تهاجم های دشمنان علیه انقلاب اسلامی تهاجم های غرب در دوره های مختلف با استعمار و استضار و اکنون با استفاده از رسانه و ارتباطات همواره سعی داشته اند هرگونه تهاجم مقابل خود را منسوخ و ناکارآمد و خود را ابدی جلوه دهند اما این ادعای ناکام و غیر عملی است که تحقق نخواهد یافت. شناخت زمان و درک زبان ارتباطاتی روز برای مقابله با سیستم های تبلیغاتی دشمن سیستم های تبلیغاتی دشمن رادیوهای ...

-1- بیان مسئله : هر جامعه‌ای تحت تأثیر پاره‌ای از عوامل داخلی و خارجی ، دچار « تغییر فرهنگی » می شود . تغییر فرهنگی در واقع بخشی از مقوله مهم «‌تغییر اجتماعی » است که در طول تاریخ نظر متفکران و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در گذشته ، یزد به عنوان « دارالعباده » شناخته شده بود . در آن فضای سنتی ویژگی های فرهنگی مثبت از قبیل « ساده زیستن و قناعت پیشگی » ، «روابط سالم ...

هر جامعه‌ای تحت تأثیر پاره‌ای از عوامل داخلی و خارجی ، دچار « تغییر فرهنگی » می شود . تغییر فرهنگی در واقع بخشی از مقوله مهم «‌تغییر اجتماعی » است که در طول تاریخ نظر متفکران و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در گذشته ، یزد به عنوان « دارالعباده » شناخته شده بود . در آن فضای سنتی ویژگی های فرهنگی مثبت از قبیل « ساده زیستن و قناعت پیشگی » ، «روابط سالم خانوادگی و اجتماعی » ، ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول