حجاب در فرهنگ ملی و اسلامی ما از جایگاه رفیعی برخوردار است به همین دلیل نویسندگان وگویندگان باید پیرامون آن بیشتر سخن بگویند. گرچه در این باره اندیشمندانی چون استاد مطهری فیلسوف و دانشمند بزرگ جهان اسلام تحقیقاتی به عمل آورده اند اما به دلیل اهمیت موضوع شایسته است که این سنت اسلامی، اجتماعی هر بیشتر مورد بحث قرار گیرد و از آثار و ارزش آن سخن به میان آید.
خصوصا که این منش اسلامی به شدت مورد هجوم اسلام ستیزان قرار گرفته است و استعمارگران برای از بین بردن فرهنگ جوامع اسلامی آن را اولین مانع برای رسیدن به اهداف خود دانسته اند، دشمنان همواره تلاش کرده اند بین حجاب و اصل دین پیوندی ناگسستنی ایجاد کنند تا اولین فتحشان شکست دین باشد. آنها ارزشی به مراتب بیشتر از آنچه مورد نظر دین است برای حجاب ترسیم کرده اند و تمام دینداری را در حجاب داری خلاصه کرده اند و سپس با همین دستاویز در کشورهایی مثل ایران تهاجم فرهنگی و اسلام زدایی را، با مقابله با حجاب آغاز کرده اند و متاسفانه در این راه موفقیت چشمگیری هم بدست آورده اند و چنانچه گفتیم گویی که به محض اینکه حجاب را از پیکر زن مسلمان ربودند ، همه دینش را به یغما بردند. از آن پس دیگر زن مسلمان هم نمازش و هم روزه اش را و سرانجام دینش را همراه حجاب از دست داد حال آنکه در کشورهای دیگر زن مسلمان هم بی حجاب بود و هم متمسک بی دین گرچه این رویه و شیوه نیز ناپسند است . نوشته حاضر برای رفع شبهات و روشنگری بانوان تدوین گشته و در پاسخ به نیاز کنونی اجتماع اسلامی ماست،امید است مورد قبول حق تعالی واقع شود.
واژه حجاب
پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است یک نکته را یاد آوری کنیم آن نکته این است که معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست؟
کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است، این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت می گیرد. در قرآن کریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را اینطور توصیف می کند: « حَتّی تَورات بِالحِجاب » یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد.