موضوع این نوشتار، موضع گیریهای امام علی(ع) در برابر جریانهای اجتماعی که در زمان
ایشان پدید آمدند یا تداوم یافته اند، است. شاخص درخشانی مانند امام علی(ع) هر زمان مورد
توجه انسانها، با باورهای متفاوت می باشد. این رویکرد بدین لحاظ است که امام، فردی است که
در همه ابعاد وجودی، انسانی ممتاز است و نیز از فرزانگان الهی است که فرصت حکومت کردن
برای وی پدیدار شده است. بعد سیاسی و اجتماعی زندگانی وی، به ویژه زمان زمامداریش، بیش
از هر فرازی، مورد پژوهش است. بر این اساس، جریانهای متفاوت اجتماعی، گرچه خود،
موضوع مهمی هستند که به لحاظ همانند بودن آنها در بستر زمان، همواره موضوع تحقیق و
بهره وری اند، لکن جریانهای اجتماعی زمان حکومتداری امام، از آن جهت که موضع گیریهای
حضرت را در پی دارد، از اهتمامی ویژه برخوردار است؛ زیرا، روش امام، الگوی هر زمان است.
از سوی دیگر، رویکردهای امام، گاهی به گونه ای متفاوت جلوه گر است که در نگاه نخست،
ممکن است میان آنها تضاد مشاهده شود.
تحلیل جریانهای متفاوت اجتماعی، غبار چشم ره رسیدگان را می زداید تا با دیده زلال بین و
حقیقت یاب بنگرند که این تفاوتها، به لحاظ تفاوت فضای سخن و تفاوت مخاطبان بوده است که هر یک، سخن مناسب خویش را می طلبیده است. این دو ویژگی، تحلیل جریانهای اجتماعی
زمان امام را، اهمیتی دیگر بخشیده است. قصد ما، تحلیل این جریانها است، ولی محدودیت حجم
نوشته چاره ای جز ایجاز و فشرده گویی، باقی نمی گذارد، گرچه امید است اخلال و کاستی در آن
راه نیافته باشد.
چون آشنایی به خاستگاه این جریانها، در تحلیل صحیح آنها، یاری می رساند، پیش از
پرداختن به جریانها، نگاهی به برخی خاستگاههای این جریانها، بایسته می نماید.
سوژه های فکری و فرهنگی و نیز موضع گیریهای سیاسی نهاد سیاسی جامعه، همواره، زمینه
خیزش جریانهای اجتماعی است. حکومتداری امام علی(ع) از شاخصه های منحصر به فردی
برخوردار است که زمینه حضور انواع جریانهای اجتماعی متفاوت و چه بسا متضاد را موجب
گشته است. در اینجا به دو ویژگی عمده اشاره می شود.
الف) استقرار عدالت
از ویژگیهای مهم حکومت علوی، استقرار عدالت اجتماعی در ابعاد گوناگون فرهنگی و
اجتماعی و اقتصادی است. امام همام، برای مستقر ساختن عدالت، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد،
بلکه به عنوان یک ارزش مهم بر آن پای فشرد و در هیچ شرایطی، از آن عدول نکرد. امام، در
استقرار عدالت در بعد اقتصادی، این رفتار را متبلور ساخت که اگر قرار بود اموال ِشخصی اش را
تقسیم کند، عدالت را محور قرار می داد تا چه رسد به اموال عمومی:
لو کان المال لی لسویتُ بینهم فکیف و إنّما المالُ مال الله؛ [1]
اگر مال، از خودم بود، مساوی تقسیم می کردم تا چه رسد به مالی که از آن ِخداست.>
حضرت، نه تنها از روز نخست بر این اصل پافشاری کرد، بلکه به اصلاح ِبی عدالتی های
گذشته نیز پرداخت:
وَ الله! لو وَجَدته قد تزوج به النساء و ملک به الإماء، لرددتُهُ؛ فإنَّ فی العدل ِسعه و مَنْ
ضاق علیه العدلُ فالجورُ علیه أضیق؛ [2]