مقدمه
کتابی که امروزه به عنوان کتاب دینی زرتشتیان با نام «اوستا» در دنیا مشهور است، مجموعهایست از سرودهای آسمانی اشو زرتشت، نمازها، سرودهای حماسی، مراسم و آداب دینی، اما تنها آن قسمت از اوستا که به «گاثاها» مشهور است، پیام آسمانی و از سرودهای اشو زرتشت میباشد، و هرگاه به دیانت زرتشتی در دوران اولیه اشاره شود، هرگونه برداشتی جز از گاتها از اشو زرتشت نیست، بلکه منسوب به وی است.
کتاب اوستا تنها کتابی است به زبان اوستایی که ما را از فرهنگ و باور و اندیشه نیاکانمان آگاه میسازد.
بسیاری از این باورها و اندیشهها به نگهداری سینه به سینه در گذر زمان سبب بوجود آمدن کتابهای دیگر از جمله بندمش، دینکر، خدای نامک و ...
گردید که شادروان فردوسی طوسی با الهام از آنها بخصوص خدای نامک توانست شاهنامه را به نظم درآورد و تاریخ و فرهنگ و زبان ایران را زنده کند.
بنابراین وظیفه هر ایرانی میهنپرستی است که از تمدن و فرهنگ نیاکانش آگاهی داشته و با افزودن به آگاهیهای خود این پرچم پرافتخار را همیشه برافراشته دارد.
درود بر فروهر پاک اندیشمندانی چون ابوریحان بیرونی، سهروردی، ابراهیم پورداود، بهرام فرهوشی و ....
که برای شناساندن فرهنگ این مرز و بوم از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.
نظارهای کوتاه به زندگی، زمان، مکان تولد و نوع تولد اشور زرتشت
زندگی
نوشتن و پرداختن به شرح حال بزرگانی چون پیامبران، شاعران و شخصیتهای تاریخی، در واقع کاری بسیار بس دشوار و سخت است.
این دشواری درباره اندیشهها و افکار و عقایدشان، در پیچیدگی بیشتر آشکار میشود، اما آنچه که روشن و محقق است، نگارش شرح حال و یا به اصطلاح پرداختن سیرهای برای زرتشت از همه پیامبران و بزرگان روزگار گذشته دشوارتر و بلکه ناممکن میباشد.
این دشواری که انجام کار را به محال میکشد، به موجب کهنه بودن و قدمت زیادی است که زمان زرتشت داشته است.
این دشواری که انجام کار را به محال میکشد، به موجب کهنه بودن و قدمت زیادی است که زمان زرتشت داشته است.
بزرگترین سند ما درباره زرتشت گاثاها یا سرودهای وی میباشد.
در این سرودها که با زبانی بسیار کهن گفته شده، از نام و نشان و آموزشها و برپایی یک دگرگونی ژرف و اندیشه دینی و اجتماعی آن زمانه آگاه میشویم.
مختصری از تولد تا پایان عمر وی پیش از زایش وی شگفتیهایی به ظهور میرسد.
مقدمات تولدش از آسمانها و توسط خداوند و فرشتگان معین میشود.
دیوان و جاد و ان درصدد برمیآیند تا نابودش کنند، اما بارها میآزمایند و موفق نمیشوند تا آنکه سرانجام میبالد و بزرگ میشود.
رویدادها و نگرش اوضاع و احوال به اندیشه و تفکر برمیانگیزدش.
به کوهی پناه میبرد تا در سکوت و تنهایی بیاندیشد.
ده سال این گوشهگیری و اندیشیدن به طول میانجامد .
چون پایه و شالوده فراخواندن را تدوین کرده.
به میان مردم بازگشته و پیام اهورا مزدا خداوندگار بزرگ و یکتا را بر مردم میخواند.
در راه بازگشت به پیرمردی برمیخورد که به او میگوید که آموزش این مردم فایدهای ندارد.
وی بیاعتنا رو به شهر میرود.
در شهر شروع به سخن گفتن مینماید، اما این سخنرانی به جایی نمیرسد و مردم به او اعتنایی نمیکنند و زرتشت به این نتیجه میرسد که در میان جامعه خداوند مرده است.
مردمان را از پرستش خدایان بسیار و دروغین و قربانی و مراسم پرطول و تفصیل عبادت منع میکند.
«گوی»ها و «گرپن»ها که کاهنان مردم بودند، با وی از در ستیز برمیآیند و بارها قصد جانش را میکنند، اما خداوند و فرشتگانش او را حفظ و پشتیبانی کرده و حمایتش میکنند.
در آغاز امر، خواندن به پرستش خدای یکتا به دشواری انتشار مییابد.
به دربار شاه رفته و دین تازه را توصیف و تشریح مینماید.
شاه فرمان میدهد تا بزرگان و دانشمندان با وی در نشستهایی گفت و شنود کرده و حقانیت گفتهها و ادعاهایش را بیازمایند و دانش وی را بسنجند.
در چند دور طولانی و پس از روی دادن حوادث و وقایعی، شاه و به پیروی از وی، بزرگان دربار و مردمان، دین نوین را میپذیرند.
به زودی آیین مزدایی زرتشتی انتشار پیدا میکند، اما بر سر این پذیرش و دینآوری، میان دو گروه از ایرانیان جنگ درمیگیرد.
گروهی از ایرانیان (=تورانیان) حاضر به قبول دین زرتشت نشده و «ویشتاسپ» شاه را که دین پذیرفته و از آیین دیرینه روگردانده نکوهش کردند و به ترک دین و مجازات دینآوران فرمان میدهند.
چون شاه چنین نمیکند، جنگ در میگیرد.
یک جنگ طولانی که سرانجام پیامبر زرتشت این بزرگمرد ایرانی بوسیله دشمنان کشته میشود.
این بود چکیدهای کوتاه از زندگی زرتست.
زمان همانطور که میدانید به دلیل دوری این بزرگمرد تاریخ ایران به سادگی نمیتوان زمان زندگی او را تخمین زد، اما «خسانتوس» این دوران درخشان را در حدود 6000 سال قبل از حمله خشایارشاه به یونان تخمین زده که این عدد دور از باور است، اما استاد پورداود معتقد است که خبر خسانتوس رقم 6000 سال پیش از حملهی خشایار شاه به یونان (480 پیش از میلاد) نمیباشد، بلکه 600 بوده که توسط کاتب و نسخهبردار صفری افزوده شده است.
با این حساب زمان زرتشت 1080 سال پیش از میلاد میشود.
میهن زرتشت در خاور ایران و بلخ بود.
در اوستا زادگاه وی «ایران ویج» یاد شده است.
به موجب سنت در ماخذ اخیر، زرتشتیان در خرداد روز (روز ششم) از ماه فروردین زاده شد.
فره ایزدی از ستارگان به آتشگاه خاندان «فراهیم» فرود آمد آنگاه این فره به «دغدو» دختر «فراهیم» که با «پو رو شسپ» عروسی کرده بود منتقل گشت و زرتشت با آن فره به دنیا آمد.
هنگامی که زاده شد، خندید که موجب شگفتی همگان شد.
بدان که صبح زمان دیمه داد زراتشت فرخ ز مادر بزاد بخندید چون شد ز مادر جدا درخشان شد از خنده او سرا عجب ماند در کار او باب او وزان خنده و خوبی و آب او به دل گفت کاین فره ایزدیست جز این هر که از مادر آمد گریست دریشت سیزدهم موسوم به فروردین یشت و یشت نوزدهم ـ زامیاد یشت و پرگرد نوزدهم وی ـ دثو دات به مطالبی درباره زایش زرتشت و رستاخیز طبیعت و مسایلی دیگر اشاره شده است.
در بندهای 93 تا 95 فروردین یشت، با زیبایی و شعری لطیف که ژرفای رسالت پیامبر را نمودار میسازد، آمده است: «به گاه زایش و نشو و نمایش، آبها و گیاهان شادمان شدند.
به گاه نشو و نمایش، آبها و گیاهان بالیدند.
به گاه زایش و نشو و نمای او، همهی آفریدگان سپنتامینیو به خود مژدهی رستگاری دادند (این چنین): خوشا به ما که آذربانی زاده شد.
اوست اسپنتمان زرتشت که ما را نیاز زور و برسم گسترده خواهد ستود.
از این پس دین نیک مزدیسنی در روی هفت کشور گسترش خواهد یافت.
از این پس میترای دارندهی دشتهای بیکران همهی فرماندهان کشور را توان خواهد بخشید و شوریدگیها را فرو خواهد نشاند.
از این پس اپم نپات نیرومنتد همهی فرماندهان را نیرو خواهد داد و غوغاها را لگام خواهد کشید.
پاکی و فروهر مدیو ماه پاک، پسر آراستی را اینک میستائیم، نخستین کسی که به گفتار و آموزش زرتشت گوش فرا داد».
دودمان و تبار به موجب بخش سی و دوم از کتاب بن دهشن که در آن از دودمان و نسب زرتشت یاد شده، با چهار ده پشت به منوچهر ـ از شاهان نامی پیشدادی ـ میرسد.
نهمین نیای زرتشت، «سپی تامه» نام داشت و از همین روی است که این نام به گونهی نام خانوادگی برای پیامبر باقیمانده و شهرت یافته و هفت بار در گاثاها یاد شده است.
نام پدر زرتشت، «پورشسب» است.
این نام در گاثاها نیامده، اما در هوم یشت (یسنای 9 بند 13) از وی به عنوان پدر زرتشت یاد شده و در یشت پنجم موسوم به آبان یشت بند هجدهم نیز از او به همین نام که به معنی «دارندهی اسب پدر» میباشد، یاد شده است.
مادر زرتشت بنا بر شهرت «دعدو» نام داشته.
دوغدو به موجب بند دهم از فصل سی و دوم بند هشن، دختر «فراهیم روا» بوده و مادرش به موجب اشارهی زاث سپرم، «فرنو» نام داشته است.
از همسر نخست ایشان هیچ آگاهی نیست.
گویا پیش از مهاجرت و سفرهایش فوت شده باشد.
همسر دیگر وی «هووی» دختر «فرشوشتر» مشاور «ویشتاسپ» شاه میباشد.
به موجب اوستا و همچنین ماخذ پهلوی، زرتشت دارای شش فرزند بوده است، سه پسر و سه دختر.
پسرانش به ترتیب «ایست و اشتر»، «اوروتت نر» و «هور چیثره» نام داشتند.
سه دختر نیز «پلور روچیستا»، «فرنی» و «تریتی» نام داشتند.
چکیدهای از آموزشهای زرتشت همانطور که آگاهی داریم، در قبل از زرتشت دین ایرانیان میترائیسم بوده است.
در این دین خدایان متعددی وجود داشتند که خدای خدایانشان میترای گاوکش بوده است.
پس از این دین و با آوردن دین جدید توسط اشوزرتشت برای فهم بهتر مردم این خدایان تبدیل به الهههایی شدند که شرح آنها در زیر آمده است.
نیایش مادر زندگی نخستین نیایش مورد نظر، نیایش مادر زندگی است.
آنچه که از نیایش مادر زندگی مستفاد میشود، خاک است.
بهتر گفته شود زمین و خاک زراعتی.
بر پایه و بنیان آموزشهای زرتشت، مبنای همهی تجلیات زندگی بر روی این سیاره ما، زمین خوب و یا خاک حاصلخیز و زراعتی است.
نیاش آب زندگی به موجب اوستا، توامان یا همزاد نیاش مادر زندگی نیایش آب است.
بدان جهت که زرتشت در نگرشهای اندیشهی خود دریافت که آب به عنوان حامل زندگی، از خاک کماهمیتتر نمیباشد و خاک فقط در مجاورت و با حضور رطوبت است که حمل برمیدارد و ثمر میدهد.
نیایش پدر زندگی نیایش دیگر در اوستا، نیایش پدذر زندگی است.
آنچان که زرتشت بیان کرده، همانگونه که خاک و آب در ریشه و بنیاد همه جلوهها و تظاهرات زندگی نقش سازنده دارد، نیروی سومی نیز در این سازندگی موثر است و آن خورشید یا انرژی خورشیدی است.
یعنی انرژی و نیرویی که بدون آن زندگی در این سیاره ممکن نخواهد بود.
به واسطه خاصیت اشعه و نیروی خورشیدی است که جریان های متفاوت و گوناگون و سحرآمیز زندگی و حرکت در گیاهان و درختان آغاز شده و ادامه مییابد.
نیایش نفس زندگی از جمله نیایشهای دیگر، نیایش نفس زندگی است.
منظور از این ترکیب، روشنتر بیان شود، هوا یا به طور دقیقتر، در ارتباط با جو میباشد.
از دیدگاه زرتشت، جو عهدهدار تمام ارزشهای حیاتی است که زندگی را آفریده و نگاهداری و تضمین مینماید.
هنگامی که نفس میکشیم و هوا به درون فرستیم، همه انرژیهای جو را به درون منتقل میسازیم، آنچنان که در اوستا آمده است: جایی که نفس هست زندگی هست، جایی که زندگی هست نفس هست، نفس کشیدن عین حیات است.
نیایش آتش زندگی از ویژهترین نیایشهای اوستایی، نیایش آتش زندگی است.
این عنوان در زبان زند باستان «اوستا» دقیقاً همان معنی را داراست که ما از واژه مرکب «نیروی زیست» درک میکنیم.
آنچه که واقعاً دردناک و غمانگیز و در عین حال هزلآمیز است، دریافتها، استنباط ها و تفسیرهایی است که پارسیان جدید، نویسندگان گوناگون یونانی و زبانشناسان معاصر و خاورشناسان از این عنوان کردهاند و مفهوم اصلی و راستین این اصطلاح به خاطر و ذهن هیچ دستهای از نامبردگان راه نیافته است.
یک اشاره بسیار مهم در اوستا موجود است.
این بیان آن است که پیروان دین هر روز باید آتش زندگی را با خالصترین عناصر روشن و فروزان نگاه دارند.
هرگاه میخواهند شعلهای بیافروزند، باید از چوبهای خشک و خوش بو که بیدود میسوزند، استفاده کنند.
به مزدینسان تکلیف است که باید هر روزه آتش زندگی را با هوشیاری و خلوص روشن و برقرار دارند.
نیایش برادر درخت نیایش دیگری در اوستا که بسیار جالب میباشد، نیایش برادر درخت است.
بنابراین گفتههای زرتشت، انسانها و درختان به مشابه برادران هستند و بدون یاری و تعاون هم توانا به زندگی درست و توسعهیافتهای نمیشوند.
درخت نمونهای کامل در شکل زندگی گیاهی است و به همان گونه، در جهان جانوری نیز انسان نمودار بالاترین درجه تکامل شناخته میشود.
عالیترین و مناسبترین شکل خوراک نیز در سیاره ما، فرآوردههای درختی، یعنی انواع میوهها و گیاهان است و انسان به عنوان کاملترین نمونه در جهان جانوری، باید از چنین خوراکی تغذیه کند و تعاون آدمی در گسترش زندگی گیاهی موجب پیدایش سازگارترین محیط برای زندگی بر روی زمین میشود.
نیایش دارنده زندگی نیایش در اوستا از جمله نیایشهای که از اهمیت بیشتری برخوردار است، نیایش «دارنده زندگی» است.
در اوستا واژه مرکب دارنده زندگی اصطلاحی است که برای مقام آدمی کاملاً برازندگی دارد.
برابر با عقاید زرتشت، انسان به همان نسبت بخشی از طبیعت است که جانوران و گیاهان، اما در واقع با این که چون جانور و گیاها از اجزاء طبیعت به شمار میرود.
لیکن بخش مهمتر و مورد توجهتری است و آن ممیزه هوش و تفکر است در انسان.
چون در انسان، طبیعت هوشیار شد به همین جهت است که انسان نه بر آن که قوانین طبیعت را مشاهده و دریافت کرده و با تطابق خود با آن قوانین زندگیاش را شکل میدهد، بلکه به هنگام ضرورت، این قوانین را جهت ادامه مسیر زندگی خود تغییر شکل میدهد.
نیایش نور در زندگی نیایش بعدی در اوستا، نیایش انسانیت است.
یا چنان که در متن اوستا مییابیم، «نیایش نور زندگی» نور زندگی چیست و چه منظوری بیان میکند؟
برابر با آنچه که زرتشت میگوید، زندگی ما نه تنها بوسیله آنچه ما میاندیشیم، میگوییم یا انجام میدهیم، معلوم میشود بلکه همچنین و در درجه بالاتری بوسیله اندیشهها، گفتارها، کردارها، تجارب، اختراعات و دستاوردهای طولانی نیاکانمان که نماینده کل تمام نسلهایی است که ما به دنبال آنها آمدهایم، شکل می گیرد و تعیین میشود.
تجارب و رسوم و اختراعات و سنتهاشان پایهها و ارکان زندگی کنونی ما را تشکیل میدهد.
کل ثروتهایی که توسط نسلهای پیشین به ما رسیده است و امروزه آنها را فرهنگ مینامیم، در اوستا تحت عنوان «دور زندگی» بیان شده است.
نیایش زندگی جاودان نهمین و آخرین نیایش در اوستا، «نیایش زندگی جاودان است».
این نیایش به شکل گستردهای در روزگار باستان شناخته شده بود.
بر اساس گفته زرتشت زندگی امتیاز منحصر به فرد این سیاره نیست، سیارات و منظومههای خورشیدی شمارشناپذیری در کیهان بیپایان وجود دارد و در آنها زندگی به صور گوناگون یافت میشود.
زرتشت میآموزد که زندگی یک نوع انرژی کیهانی است و هرجا که شرایط مناسب زیست وجود داشته باشد، پدیدار خواهد شد و شکل خواهد گرفت.
ما در فلسفه این نیروی کیهانی را اک مینهیم که از سرمنزلهی همهی نیروها یعنی خداوند به سمت جهانهای پایینی سرازیر میشود.
زرتشت در گاثاها زرتشت را در سرودها یا گاثاها باید شناخت.
راه و روش آموزشهای وی در همین هفده سروده منعکس است.
نخست باید اشاره شود که گاثاها کدام بخش از اوستاست: یسنا نخستین بخش از اوستای موجود، دارای هفتاد و دو «هات» یا فصل یا بخش میباشد.
این فصول همه در ستایش خداوند، امشاسپندان، ایزدان، پارهها و اجزای نیک طبیعت هستند، اما هفده فصل از این هفتاد و دو هات از نگاه زبان و بیان و شکل ارائه مطالب و اندیشهها و سبک شعر و ویژگیهای دیگر با فصول دیگر یسنا و همچنین با بخشهای دیگر اوستا بسیار متفاوت است.
این تفاوت در خود آیات اوستایی نیز انعکاس دارد.
به همین جهت است که همهی اوستاشناسان و دانشمندان، ان را از خود زرتشت میدانند.
این هفده هات عبارتند از: 1.
اهنود یا اهونه وئی تی شامل هفت هاث: 28، 29، 30، 31، 32، 33 و 34 2.
اوشتود یا اوشته وئی تی شامل چهار هاث: 43، 44، 45 و 46 3.
سپنتمد یا شپنت مئین یو شامل چهار هاث: 47، 48، 49 و 50 4.
و هوخشتر شامل یک هاث: 51 5.
و هیشتو ایشتی شامل یک هاث: 53 این تنها به خاطر یادآوری ساده است که گاثاها در کجای یثنا و اوستای موجود جا دارد.
گاثاها به شعر است.
شاید نخست بلندتر و به نثر بوده، اما برابر شیوه به جهت آن که از گزند فراموشی و یا دستبرد روزگار در پناه و امان بماند، آنها را به نظم درآوردهاند تا بهتر به خاطر سپرده شود.
این اطمینان را میتوان داشت که اغلب این سرودها، بیگمان از آن بزرگمرد آزادهی آریایی ایرانی است که همان گونه که بودهاند، به ما رسیده است.
تفالی در گاثاها قسمتی از سرود بیست و هشتم «منم آن کسی که سرود گویم اهورا مزدا را، سرودهایی آنچنان که کس نسرود و نشنوده، اکنون گروهی که این سرودها را شنودهاند و اهورای یکتا را ستایشگردن، باشد تا به یاری نیروهای خیر و نیکی تا بهترین مراحل آموزش راهبریشان کنم».
قسمتی از سرود بیست و نهم «روان آفرینش به درگاه خداوند گله میکند که از خشم و ستم و بیداد مردمان به ستوه آمده است و درخواست میکند تا خداوند وی را از این همه ظلم و بیداد رهایی بخشد و چنان سازد که کشاورز و شبان نیرو یابند و وی را مورد پشتیبانی و حمایت قرار دهند».
سپس زرتشت برگزیده میشود و روی به یکتای بیهمتا سربرآرد که: «ای اهورا مزدا!
آنچنان نیرویم بخش تا بتوانم صلح و سازش را برقرار کنم و بیداد و ستم را براندازم» که به من و همراهان نیروبخش و آن توانایی ارزانی دار که خان و مان خوب پدید آید».
قسمتی از سرود سی، چهل و پنج ـ بنیان دین «...
و این است آموزش آموزشهایم، بشنوید اینک سخنانم را.
با اندیشهی روشن بنگرید.
مرد و زن بایستی خود با رایزنی خرد برگزینند.
همه از روی اندیشه و خرد راه خود را برگزینند و مگذارید آموزگاران بد زندگیتان را تباه سازد.
در جهان دو راه، دو گوهر و دو منش وجود دارد: یکی نیک و آن دیگری بد که هیچگاه با هم سازش ندارند.
آنانی که راه بد را برگزینند.
بسیار زیاد خواهند دید.
اهورا مزدای توانا که جهان و هستی را بیافرید، خواهان است که روی این زمین نیکی و داد و قانون اشا روا باشد.
کسانی که از او فرمانبری کنند، از حاصل کردار نیکشان به آسایش و بهی رسند.
مزدا اهورایی که خداوند و خرد کل این جهان است، نیکخواه آفریدگان میباشد و امیدوارم شایستهترین راه راهبری را به من بیاموز».
قسمتی از سرود سی و یکم: «آنچه که بیان میکنم، آن است که رسالت دارم تا آشکار سازم.
برنامهی من پیکار و مبارزه با آن کسانی است که جهان اشائی و جهان راستی را تباه کنند.
آگاهی میدهم شمار را از سخنانی که تاکنون نشنیدهاید ....
چون شما مردمان راه درست را نمیتوانید به نیکی تشخیص دهید.
از سوی اهورا مزدا برای شما دین راستین را آوردهام که بدان عمل کنید».
قسمتی از سرود سی و دوم «آیینی که آشکار کردهام، برای همهی طبقات و مردم است.
از پیروان و دیویسنان.
مزدا اهورا مزدا، آن خدای یگانه خواهان است که قانون اشائی حکمفرما باشد.
پرستش دیوها راهی درست نیست و جزء دروغ و بدی نتیجهای به بار نخواهد آورد».
قسمتی از سرود سی و سوم «این است آنچه که در روز واپسین، از روی داد و انصاف رفتار خواهد شد.
نیکوکاران به پاداش کردار و کارهاشان به بهترین مکان جای خواهند یافت و بدکاران را بدترین سرای آماده است، اما آنچنان کسانی که کردار نیکو و بدشان برابر است، برای آنکه داد کامل باشد، در جایگاهی میان این دو اسکان خواهند یافت».
قسمتی از سرود سی و چهارم: «به راستی که خداوند برترین و تواناترین نشانههای ایزدی را آنچنان در این کائنات به ظهور رسانیده که من توانایی یافتهام در به گردانیدن این جهان کامیاب شوند و هرلحظه با شوق و ارادت افزونتری در راه مزدای توانا راه میسپرم».
قسمتی از سرود چهل و سوم: «هرگاه میخواهید به خداوند و روشنی و رستگاری دست یابد، نخست بکوشید تا دیگران را راهنمایی کنید و به فروغدانش و اشا یا نظم و راستی بیاگاهانید.
زندگی خوش روانی و تنی، در پناه اشا، یعنی قانون و درستی است.
چون هم آرامش خاطر و آسودگی روان میبخشد و هم موجب کامیابی در زندگی مادی میگردد».
قسمتی از سرود چهل و چهارم: «چه کسی آفرینندهی اشاست (نظام کیهانی)، چه کسی راه گردش خورشید و ستارگان را معین کرد؛ چه کسی خواست تا ماه گاهی بدر باشد و گاه هلال، خواستار دانستن اینها هستم این مزدا.
چه کس این زمین را در زیر و آن آسمان را در بالا پدید کرد.
و آب و گیاه بیافرید و به باد و ابر تندی و سرعت داد ای مزدایی که با دانش و عقل کامل (و هومن) یکسانی؟
چه کسی این روشنایی نیکو را بپرداخت و همچنین تاریکی پدید کرد (شب و روز) و خواب و بیداری مقرر داشت و بامداد و نیمروز و شب پدید آورد که به اندیشه شوند دانایان و دریابند مقصود زندگی را».
قسمتی از سرود چهل و ششم: «ای مزدا اهورا، به کدام سرزمین پناه برم.
آنها (مخالفان) مردم و پیروان مرا پراکننده میکنند.
از کشاورزان نیز خشنود نیستم.
ای خداوند یاریم کن تا بتوانم دین را بپراکنم و منتشر سازم.
اما نیک میدانم که چرا نمیتوانم کامیاب شوم، چون از مال و خواسته بیبهرهام.
ای اهورا به درگاه تو روی میآورم و خواستارم از سعادت و کامیابی که از اشا و هومن باید برسد، بهرهمند شوم.
کی ای مزدا روشنی رستگاری و فروغ امید بدمد، کی دین راستین پیروزمند گردد.
کی دانایان و خردمندان بیپروا به یاریم برخیزند.
ای اهورا مزدا، تو را و آن راه راستین را برگزیدهام تا دین راستین منتشر شود».
قسمتی از سرود چهل و هفتم: «تو ای اهورا مزدا، آفرینندهی این سپند مینو هستی و این گیتی شادیآور و خرمیبخش را برای سرپرستی بدو محول ساختی تا رامش دهندهاش باشد».
قسمتی از سرود چهل و هشتم: «برای دانا و ایمانمند، بهترین آموزش آن است که دریابد راه دین و اعتقاد به اهورا مزدا، در شناخت درست و سالک شدن به نظام اشائی است و همیشه در چنین نظامی، دانش ایزدی و ـ و هومن را حاظر و ناظر قرار دادن در اندیشهها و گفتار و کردار».
قسمتی از سرود پنجاهم: «ای اهورا مزدا، جز اشای تو و آن و هومن چه کسی میتواند مرا یاری دهد، هرگاه از روی راستی و صفا پذیرا و خوانده شوند ...
.
خواست آدمی از روی راستی و نیت خیر و ارادهی نیرومند باید باشد.
یاور و نیرو دهنده، اشا یا بهترین نظم و قانون و داد و وهومن یا خرد و اندیشهی نیک است که هرگاه از روی راستی طلبیده شوند، کارساز و مددکار خواهند بود.
راستی برای نفس راستی باید باشد، نه تظاهر و ریا.
آدمی به کار و کرداری که انجام میدهد باید معرفت و شناخت داشته باشد.
برای خوش آمدن کسی یا رسیدن به مقصودی نباشد جز نفس راستی و نیکی».
قسمتی از سرود پنجاه و یکم: «نیروی شایستهی ایزدی بهترین موهبت و بخشایش است که ریشهی آسمانی و مزدائی دارد.
کسی که پیرو راه نیک است و همیشه اشا را درنظر دارد و به کردار میآورد، به زندگی دلخواه دست مییابد».
قسمتی از سرود پنجاه و سوم: بهترین موهبتها و بخشایشها از آن زرتشت است که به موجب استمرار در راستی، از سوی اهورا مزدا به وی داده شد برای برقراری اشا جهت یک زندگی جاوید و پاک.
و کسانی که پیرو چنین راهی باشند، دریابند و دیگران را نیز بیاموزند، به همین سعادت و نیکبختی خواهند رسید».
منابع و ماخذ: اوستا، مترجم هاشم رضی، چاپ پنجم، 1383، انتشارات بهجت؛ دیدی نو از دین کهن، دکتر فرهنگ مهر، چاپ دوم، 1380، انتشارات انجمن زرتشتیان؛ زرتش، پیامبری که از نو باید شناخت، ارباب شاهرخ، چاپ اول، 1379، انتشارات انجمن زرتشتیان؛ فهرست مطالب زندگی 2 مختصری از تولد تا پایان عمر وی 2 زمان 3 دودمان و تبار 5 چکیدهای از آموزشهای زرتشت 6 نیایش مادر زندگی 6 نیاش آب زندگی 6 نیایش پدر زندگی 6 نیایش نفس زندگی 7 نیایش آتش زندگی 7 نیایش برادر درخت 8 نیایش دارنده زندگی 8 نیایش نور در زندگی 9 نیایش زندگی جاودان 9 زرتشت در گاثاها 10 تفالی در گاثاها 11 قسمتی از سرود بیست و هشتم 11 قسمتی از سرود بیست و نهم 11 قسمتی از سرود سی، چهل و پنج ـ بنیان دین 11 قسمتی از سرود سی و یکم: 12 قسمتی از سرود سی و دوم 12 قسمتی از سرود سی و سوم 12 قسمتی از سرود سی و چهارم: 13 قسمتی از سرود چهل و سوم: 13 قسمتی از سرود چهل و چهارم: 13 قسمتی از سرود چهل و ششم: 13 قسمتی از سرود چهل و هفتم: 14 قسمتی از سرود چهل و هشتم: 14 قسمتی از سرود پنجاهم: 14 قسمتی از سرود پنجاه و یکم: 15 قسمتی از سرود پنجاه و سوم: 15 منابع و ماخذ: 15