قسمت اول
معانی لغوی:
کامل
بدون عیب،بدون کمبودیا نارسایی.
دارای همهَ ویژگیهای لازم.
تکامل
1 - رسیدن کسی یا چیزی به مرحلهَ کاملتر.
2 - کمال یابی و فرهیختگی.
تغییرات کمی که در جریان تکوین پدیده انباشته می شود.
فرایند تدریجی که در آن چیزی به چیز بهتر تبدیل می شود.
نظریه ای که بر اساس آن گروهای جانداران در گذر زمان ممکن است تغییرکنند و از این رو شکل و ساختار بدنی تازه ، با نیاکانشان فرق داشته باشد.
تکوین
1-پیدایش
}1
قسمت دوّم
فرق کمال با تمام
تمام در جایی گفته می شود که در یک شی همه آنهچه که برای اصل وجود لازم است بوجود آمده باشد بعضی از چیزها بوجود نیاید ، اصلا این شی در ماهییت خودش ناقص است ، تمامش بوجود نیامده است بلکه قسمتی از آن بوجود آمده است و اصطلاحا تمام قابل کسر است یعنی می شود گفت : دو ثلثش موجود نیست
مثلا یک ساختمانی را تصور کنید که قرار است بر اساس نقشه ای ساخته شود ،اگر همه آن چیز هایی را که سا ختمان احتیاج به آن دارد نباشد ، نمی توان از آن استفاده کرد و وقتی همه پیدا شد ، می گویند ساختمان تمام است و درست نقطه مقا بلش ( ناقص ) است
کمال در جایی است که یک شی بعد از آنکه تمام گشت یک درجه بالاتر هم می تواند داشته باشد و البته یک درجه هم بالاتر از آن و الی آخر این نکته حائز اهمییت است که بدون تمام ، کمال معنا و مفهومی ندارد ودر واقع تمام شرط لازم برای کمال است برای روشن تر شدن مطلب ،چند مثال ذکر می کنیم
مثلا می گویند عقل فلان کس کامل شده ، یعنی قبلا هم عقل داشت ، اما حالا عقلش یک درجه بالا آمده است یا مثلا می گویند علم فلانی کامل شد ، یعنی قبلا هم علم داشت و از آن استفاده می کرد ولی حالا بک درجه بالا آ مده و بیشتر شده و کاملتر شده است
تعبیر انسان کامل در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشت و بعد از این تاریخ به کار رفت و می توان گفت اولین بار در دنیای اسلام پیدا شده است و اول کسی هم که این تعبیر را کرده عارف معروف ( محیی الدین عربی اندلسی طایی ) است
در باره او می توان گفت که او پدر عرفان اسلامی است این شخص مردی عربی نژاد از اولاد حاتم طا یی و اهل اندلس ( اسپا نیای امروزی ) است.}2