پس از پیروزی ایران در عملیات خیبر در سال 1362، « بنیاد هریتیج آمریکا» طرحی را مبنی بر از بین بردن «اصل امید» به ریگان رئیس جمهور آن کشور ارائه کرد، این سیاست به منزله تشدید فشار به ایران و نا امید کردن از دست یابی به پیروزی در جنگ بود این سیاست بر چند اصل استوار بود که یکی از اصول آن اجرای عملیات استانچ با هدف جلوگیری از فروش سلاح به ایران بود این عملیات از پائیز 1983 به فرماندهی ویلیام اشنایدر دستیار امور خارجه آمریکا در مسائل امنیتی شروع شد، به این ترتیب که آمریکائیها با جمع آوری اطلاعات در مورد خرید سلاح و وسائل نظامی توسط ایران، از طریق دولت یا واسطهها و یا بازار سیاه، بلافاصله وارد عمل میشدند و به کشور فروشنده تذکر میدادند و یا بعضاً اقدام به دست گیری فروشنده و واسطه و یا خریدار میکردند این اقدام آمریکائیها چند نتیجه به دنبال داشت:
1. مسیر دست یابی ایران به سلاح طولانیتر میشد.
2. سلاحها با قیمت بالاتر خریداری میشدند، ضمن اینکه برخی از این وسائل از رده خارج بوده و فاقد کیفیت لازم بودند.
اجرای این عملیات محدودیتهای قانونی برای فروش سلاح به ایران که قبلاً در تمام دنیا به اجرا در آمده بود، فروشندگان بین المللی اسلحه را بیش از گذشته، به بازار خرید اسلحه از طرف عراق جذب نمود.
انجام عملیاتهای مکرر رزمندگان در طول سالهای نبرد با حداقل امکانات و سلاحها شکست این اصل را نشان داد و آمریکائیها نا امیدتر از گذشته در تدارک طرحهای دیگر افتادند.
عملیات والفجر مقدماتی؛ رویارویی با تمام تجربیات دشمن
عملیات «والفجر مقدماتی» با هدف تصرف پل «غزیله» و سپس پیشروی به سوی شهر «العماره» عراق طرح ریزی شده بود. البته انجام عملیات محرم دسترسی به این مهم را آسان جلوه میداد.
دراین عملیات48 گردان از سپاه و16 گردان از ارتش به مصاف80 گردان از عراق رفتند. در ساعت21 و30 دقیقه18 بهمن ماه1361 رمز عملیات از قرارگاه «خاتمالانبیا9)») به گوش رزمندگان مستقر در خطوط «فکه» رسید: «یاالله یا الله یا الله». حمله از سه محور آغازشد و نیروها در تاریکی مطلق شب به منظور شکستن خطوط دفاعی دشمن پیش رفتند. نکته قابل ملاحظه در این عملیات، موانع ایذایی، استحکامات، کانالهای عمیق و متعدد و وجود میدانهای مین فراوان و گوناگون دشمن در دشتهای رملی و خشک بود که عراق طی چند ماه کوشش آنها را فراهم آورده و چیده بود. این عوامل سبب کندی حرکت یگانهای خودی شده و در نتیجه- با وجود شکسته شدن خط دشمن، نیروها به یکدیگر ملحق نشده و همانجا در عمق موانع و خطوط دشمن موضع گرفتند. این موضوع با روشنایی سپیده دم مشکل را دو چندان کرد. عراقیها هر آنچه از عملیات رمضان و حملههای مشابه درس گرفته بودند،- از جمله لایههای تو در تو و پیچیده دفاعی- در عملیات والفجر مقدماتی (فکه) به کار بستند. از آنجا که انجام این حمله با روزهای دهه فجر سال1361 مقارن شده بود، پیشبینی میشد که در سرنوشت جنگ تاثیرگذار باشد، ولی چنین نشد و پسوند «مقدماتی» بر عملیات «والفجر» گذاشته شد. در آستانه این عملیات «غلامحسین افشردی» معروف به «حسن باقری» فرمانده اطلاعات و عملیات قرارگاه خاتمالانبیا و فرمانده نیروی زمینی سپاه و چند تن دیگر از جمله «مجید بقایی» فرمانده قرارگاه کربلا به شهادت رسیدند.