همانگونه که بیان گردید، بین فقر وانحرافات اجتماعی همبستگی وجود دارد.
پژوهشهای مختلف در این زمینه نشان داد که پدیده فقر به عنوان یکی از علل بروز انحرافات اجتماعی محسوب میشود، هرچند که این رابطه به شکل مستقیم و قطعی در ایجاد انحرافات اجتماعی قابل اثبات نیست، با این همه وجود همبستگی بین آن دو را میتوان مشاهده نمود.
از آنجا که پدیده آسیبزای فقر در متون دینی، بسیار مورد تأمل قرار گرفته، این سؤال اساسی مطرح میگردد که آیا متون اسلامی هم، تنها همبستگی میان فقر و بروز کجرویها و نیز افزایش آن را تأیید میکنند یا ناظر به رابطه مستقیم میان آن دو هستند.
در پاسخ به این پرسش در ابتدا به طور اجمالی، مفهوم فقر از منظر دینی مورد بررسی قرار میگیرد و سپس به تأثیرات آن در زندگی انسانها و نیز تأثیر آن در افزایش کجروی توجه میشود.
مفهوم فقر
در متون دینی فقر دارای معانی متعددی است.
به گونهای که بین این معانی صرفاً اشتراک لفظی برقرار است.
فقری که در این نوشتار مورد نظر است، آن چیزی است که در مقابل غنی و ثروت به کار میرود؛ یعنی نداری در برابر دارایی که در آیات و روایات از آن با تعابیری همچون سوء و بدی، بلا و بدبختی، شر و زشتی، سختی شدید، ذلت و خذلان و امری بدتر از مرگ یاد شده است.[62] براین اساس دراینجا معانی دیگر فقر که در متون دینی کاربرد دارند، از قبیل فقر فرهنگی، فقر نفسی، فقر معنوی و فقر دینی، مورد نظر نیست.[63] به عنوان نمونه در حدیث معروف «کاد الفقران یکون کفراً» و نیز حدیث مشهور پیامبر بزرگ اسلام که «الفقر فخری»، مفهوم اقتصادی فقر مورد نظر نیست؛ بلکه به نظر بسیاری از صاحبنظران فقر نفس و نیز فقر روحی مورد توجه میباشد، و حاکی از این واقعیت است
مفهوم فقر در متون دینی فقر دارای معانی متعددی است.
فقری که در این نوشتار مورد نظر است، آن چیزی است که در مقابل غنی و ثروت به کار میرود؛ یعنی نداری در برابر دارایی که در آیات و روایات از آن با تعابیری همچون سوء و بدی، بلا و بدبختی، شر و زشتی، سختی شدید، ذلت و خذلان و امری بدتر از مرگ یاد شده است.[62] براین اساس دراینجا معانی دیگر فقر که در متون دینی کاربرد دارند، از قبیل فقر فرهنگی، فقر نفسی، فقر معنوی و فقر دینی، مورد نظر نیست.[63] به عنوان نمونه در حدیث معروف «کاد الفقران یکون کفراً» و نیز حدیث مشهور پیامبر بزرگ اسلام که «الفقر فخری»، مفهوم اقتصادی فقر مورد نظر نیست؛ بلکه به نظر بسیاری از صاحبنظران فقر نفس و نیز فقر روحی مورد توجه میباشد، و حاکی از این واقعیت است که همه انسانها در مقابل ذات اقدس الهی که غنی بالذات میباشد، فینفسه فقیرند و در هـر لـحظه لـحظه وجـودشان، مـحتـاج فیض و لطف الهـی هـستند، همچنین در ذیـل روایـت «فقر مرگ بزرگ اسـت»، از پـیامبر اکرم (ص) سؤال شد: آیا فقر اقتصادی منظور شما است؟
فرمودند: خیر، منظور فقر دینی است.[64] براین اساس شناخت مفهوم فقر باید در چارچوب منظومه فقر وغنی صورت بگیرد که هر دو مفهوم در یک سر این طیف واقع شدهاند و حالتی از افراط و تفریط را نشان میدهند.
رویکرد قرآن کریم، نسبت به اثر رفاه در زندگی و فقر در کجروی، یک سویه نیست.
خداوند متعال در قرآن کریم رفاه طلبی و «اتراف» را به شدت مورد حمله و نکوهش قرار میدهد و آن را عامل مستقیم در ایجاد طغیان، فساد و ظلم و کژیها معرفی مینماید.[65] در حالی که این مقدار از نکوهش، درباره فقر دیده نمیشود و بین آن و فساد وکجروی رابطهای مستقیم ترسیم نمیگردد.[66] در متون دینی آنچه بیش از خود فقر و غنی اهمیت دارد، مبارزه با فاصله بین فقیر و غنی است.
به عبارت دیگر موضوع اساسی از بین بردن یا حداقل کاهش فاصله طبقاتی در جامعه انسانها است.
بر همین اساس فقر به عنوان موضوع احکام مورد توجه فقها قرار گرفته و آنان برای مبارزه با فقر و نیز محو آن به شناسایی آن و دامنهاش پرداختهاند و احکام ویژهای از قبیل زکات، خمس، صدقات، جرائم مالی (کفارات)، وقف، وصیت و...
را برای مسلمانان به ویژه ثروتمندان و نیز دولت اسلامی در نظر گرفتهاند.[67] با توجه به آنچه بیان گردید، مفهوم فقر یک مفهوم اضافی است و در مقایسه با مفهوم ثروت و غنی قابل تعریف است.
فقیر کسی است که سطح زندگیاش با سطح زندگی ثروتمندان اختلاف بسیار زیادی دارد.
شهید بزرگوار صدر با بهرهگیری از مفاد روایات فقر را اینگونه تعریف میکند: «فقر به طوری که در نص آمده، ناهماهنگی در سطح زندگی همگانی است، نه عدم قدرت بر رفع احتیاجات اساسی به آسانی.»[68] از نظر وی، مفهوم فقر مفهومی انعطافپذیر است و در آن بینیازی فرد و رسیدن زندگی فقیرانه به سطح زندگی بقیه مردم مفروض گفته میشود.
از همینرو، برای رسیدن به رفاه، لازم است از اموال ثروتمندان به فقیران داده شود.
همچنین حد پرداخت زکات، رفع نیاز و احتیاج فقیر میباشد[69] و با توجه به اینکه حد نیاز و رفع احتیاج فقیر در جامعه تغییر میکند و در طول زمانهای مختلف، سطح زندگی مردم ترقی میکند یا در نوسان میباشد، این حد نیاز مسئلهای نسبی میگردد.
بنابراین تعیین محدوده مشخصی برای فقر از متون دینی امری مشکل به نظر می رسد.[70] رابطه فقر و انحرافات اجتماعی تأکید دین مقدس اسلام بر رفع فقر و مبارزه با آن در کنار جلوگیری از انباشت ثروت و زراندوزی نشانگر آن است که این دو پدیده یعنی فقر و غنی آثار و پیامدهای منفی و مشکلزایی در زندگی فردی و اجتماعی انسانها دارند، به گونهای که اگر نسبت به آن اقدام مناسب از سوی فرد، جامعه و دولت صورت نپذیرد، معضلات و مشکلات گستردهای در جامعه ایجاد میگردد.
در متون دینی برای هریک از این دو پدیده آثار منفی بیان شده است.
رفاهطلبی و زندگی مرفهانه سبب طغیان در برابر خدا، سیطره شهوات بر انسان، همراهی با ظالمان، فاسقان و کافران، لذت گرایی و غرق شدن در کامیابیها و نیز اقدام به کجرویها میشود.
قرآن کریم در این رابطه میفرماید: «ان الانسان لیطغی ان راه استغنی»، علاوه بر آن در فرازی پیامبر بزرگ اسلام (ص) میفرماید: من از ثروت بیش از حد، بیشتر از فقر برای شما هراسان هستم و آن را موجب هلاکت و سقوط میدانم و نیز امام علی (ع) فزونی ثروت را مایه هلاکت، طغیان و فنا دانسته است.[71] در مقابل فقر و نداری هم آثار گستردهای در جامعه دارد.
حجم وسیعی از روایات و احادیث به این مهم اشاره دارند[72] که میتوان این آثار را در زمینههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشاهده کرد.
از جمله این آثار میتوان به ضعف شخصیت، تحقیر، بیارزش شدن در اجتماع و ایجاد عقدههای روحی برای فرد اشاره کرد که هرکدام میتوانند در بالارفتن میزان جرائم و کجرویها، نقش زیادی ایفا کنند[73] که به عنوان نمونه به بعضی از این روایات اشاره میگردد: ـ امام علی (ع) خطاب به فرزندش امام حسن (ع) میفرماید: «فرزندم انسانی را که به دنبال کسب روزی خویش است ملامت مکن، زیرا کسی که هیچ ندارد، لغزشهایش بسیار خواهد بود.»[74] برطبق این روایت اگر شخصی دچار تنگدستی و نداری شود، در رفع نیازها و احتیاجات خودش ناتوان میگردد که این امر ضریب احتمال وقوع در خطا، لغزش و گناه در فرد را افزایش میدهد.
ـ امام صادق (ع) در حدیثی چنین فرمودند: «غنیً یحجزک عن الظلم، خیر من فقر یحملک علی الاثم»، ثروتی که تو را از ظلم و ستم باز دارد، بهتر از فقری است که تو را به گناه و زشتی وادارد.[75] این روایت به وضوح رابطه بین فقر و کجرویها را بیان میکند وگناه و زشتیها را از آثار فقر ونداری معرفی میکند؛ و بر این نکته تأکید میورزد که فقر میتواند زمینهساز بروز جرائم و کجرویها شود.
بنابراین از مضمون روایات، این نکته دریافت میگردد که فقر و تنگدستی ممکن است سبب کشانده شدن فقرا به سوی انجام جنایات، فحشا، سرقت و سایر رفتارهای نابهنجار در جامعه گردد.
چنین امری دستکم بیانگر رابطه همبستگی بین فقر و انحرافات اجتماعی است.[76] برهمین اساس است که در جهت سالمسازی محیط زندگی بشری و زدودن آلودگیها و از بین بردن زمینه بروز کجرویها، فقرزدایی و جلوگیری از انباشت ثروت و مالپرستی در متون دینی از اهمیت بهسزایی برخوردار میباشد.
نقش فقر در انحرافات اجتماعی شواهد فراوانی در دست است که نشان میدهد، فقر به تنهایی مسئلهای برای نظام اجتماعی در برندارد و آسیب خاصی به آن نمیرساند.
به عنوان نمونه در دوران دفاعمقدس، محرومیتهای فراوانی برای افراد وجود داشت، با این همه نه تنها به جبهه کمکهای لازم از سوی اقشار محروم جامعه صورت میگرفت، بلکه فقر و محرومیت چندان نمود نداشت و نظام اجتماعی ما بسیار مستحکم بود.[77] اما با تغییر شرایط جامعه و بالارفتن توقعات و احساس نیازها، افراد به نوعی تضاد درونی دچار میشوند و یک وضعیت بیهنجاری در جامعه پدید میآید که میتواند زمینهساز جرائم و حتی بالاتر، یعنی شورشها و ناآرامیهای گسترده شود.[78] در چنین صورتی افراد در جامعه به شکلهای مختلفی عکسالعملهایی از قبیل کاهش سطح نیازهایشان، افزایش درآمدها یا هر دو کار با هم نشان میدهند و با توجه به اینکه معمولاً در شرایط بحران اقتصادی نه از سطح نیازها کاسته میشود و نه درآمدها بالا میرود، به طور طبیعی برخی افراد به سمت راهکارهای نامشروع و انحرافات اجتماعی سوق پیدا میکنند.
بنابر نظریه دورکیم و مرتون که در قبل توضیح داده شد و نیز نظریههایی که مبتنی بر تأثیرگذاری عوامل متعدد در شکلگیری یک عمل است؛ عوامل دیگری هم از قبیل کاهش کنترلهای درونی و بیرونی دخالت دارند و در مجموع سبب میشوند، افراد به انحرافات روی آورند که در قالب سرقت، اعتیاد، فحشا، رشوهخواری، قتل و...
بروز مینماید که در اینجا به بعضی از این موارد اشاره میگردد.
اعتیاد آمارهای موجود تأیید کننده ارتباط بین اعتیاد و فقرند.
به عنوان نمونه بر طبق آماری که در بین سالهای 77-1371 انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که بین تغییرات نسبت خانوارهای زیر خط فقرنسبی و تعداد دستگیر شدگان مرتبط با مواد مخدر همبستگی بالایی وجود دارد و نیز یافتههای برخی پژوهشگران نشان میدهد که در اعتیاد چهارعامل مهم وجود دارد که سه عامل آن یعنی فقر اقتصادی، بیکاری و فقر فرهنگی به شکلی با فقر و نابرابرهای اقتصادی مرتبط هستند.[79] زیرا فرد معتاد با گسترش اعتیادش، احتیاج بیشتری به پول پیدا میکند.
به سبب آنکه که از یک سو مصرف بالای مواد مخدر این نیازمندی را ایجاب میکند و از سوی دیگر به فرد معتاد کار داده نمیشود و در نتیجه درآمدی برای تأمین نیازهایش ندارد که این دو عامل در رویآوری آنها به فعالیتهای غیرقانونی از قبیل قاچاق کالا، خرید و فروش موادمخدر و در خصوص زنان رویآوردن به فحشا بسیار تأثیرگذار است.
این چرخه زشت و سیاه بین فقر، اعتیاد و دیگر جرائم مشاهده میشود.
در یک پژوهش درمورد معتادین مشخص شد که 9/24 از جمعیت نمونه، به طریق غیرقانونی مخارج زندگی و مواد مصرفی خود را تأمین مینمایند.[80] سرقت در بین جرائم اساسی، جرم سرقت با فقر رابطهای بسیار روشن و واضح دارد.
با توجه به شرایط نابسامانی که در اثر فقر در زندگی افراد به وجود میآید، یکی از سادهترین راهها برای جبران کاستیها، سرقت و دزدیدن چیزهایی است که در بهبود اوضاع اقتصادی فرد تأثیر داشته باشد.
به تعبیر دیگر نوع جرائم مالی به شرایط اقتصادی بستگی دارد.
در تحقیقی که صورت گرفته، افراد فقیر بیشتر به دنبال جرائمی مثل سرقت و اعتیاد هستند و در مقابل کسانی که وضع مالی بهتر داشتند، به دنبال فحشا، کلاهبرداری و قتل میباشند.[81] البته باید توجه داشت، بخش عظیمی از جرائم مالی و سرقتها مربوط به قشر بالای اجتماعی است که به دلیل تواناییها و قدرت خودشان میتوانند آنها را پوشانده وخود را منزه جلوه دهند.
به هرصورت پژوهشها نشان میدهند که بین فقر اقتصادی، بیکاری و جرم سرقت، رابطه معناداری وجود دارد.[82] زوال خانواده فروپاشی خانواده امروز از معضلات بزرگ جامعه انسانی است.
نگاهی کوتاه به آمارها در سراسر دنیا این فرض را به خوبی اثبات میکند که میزان طلاق در هر سال نسبت به سال قبل افزایش بیشتری مییابد.
از منظر برخی صاحب نظران، فقر دستکم یک متغیر مهم و اساسی در فروپاشی خانواده محسوب میشود.
هرچند در کشورهایی که مزایای رفاهی گستردهای دارند، فقر چندان تأثیری در فروپاشی خانواده و طلاق ندارد اما به هر حال گسترش میزان فقر، در طلاق تأثیر دارد.[83] به عنوان نمونه میتوان به پژوهش باقر ساروخانی اشاره کرد که نشان داده است، 7 درصد از طلاقها در سال 1359 علل اقتصادی داشتهاند.
خودکشی دورکیم و به دنبال او مرتون بر این باورند که در صورت بروز بحرانهای اقتصادی ناگهانی یا رشد سریع اقتصادی، جامعه دچار آشفتگی اجتماعی میشود و وضعیت آنومی یا بیهنجاری به وجود میآید.
این وضعیت افراد را به سمت انجام رفتارهای کجروانه از جمله خودکشی سوق میدهد.
بر اساس آمارهای موجود در خصوص کسانی که اقدام به خودکشی کردهاند، رابطه بین متغیر فقر و خودکشی از همبستگی نسبتاً بالایی برخوردار است.
مطالعاتی که در برخی مناطق محروم کشور از جمله در ایلام از سوی صاحب نظران در خصوص این پدیده صورت گرفته، نشان میدهد که شیوع این پدیده در مناطق فقیر بیش از سایر مناطق است.[84] البته مطالعات برخی دانشمندان در خصوص این رابطه بیانگر آن است که خودکشی در بین همه طبقات اعم از فقیر و غنی رایج است.[85] فقر و جرائم زنان در بررسی میزان تأثیر فقر و مشکلات اقتصادی در جرائم زنان، لازم است در ابتدا چند نکته مورد توجه قرار گیرد.
1)ـ تفاوتهای طبیعی بین زن و مرد، سبب تفاوت در عرصههای مختلف شده است.
یکی از این عرصههای متفاوت در نوع و میزان ارتکاب کجروی است.
شرایط جسمانی، روحی، عاطفی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زنان سبب شده تا نرخ جرائمی از قبیل اعمال منافی عفت، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در زنان بالا باشد و در برخی از آنها مانند اعمال منافی با عفت 3/1 کل جرائم زنان را شامل گردد.
در این زمینه آمارها نشان میدهد که اعمال منافی با عفت از 49542 مورد در سال 1365 به 59374 مورد در سال 1370 افزایش یافته است.[86] 2)ـ معمولاً زنان از نظر اقتصادی وابسته به مردان میباشند؛ بنابراین در معرض آسیب بیشتری قرار دارند.
به ویژه در صورتی که در اثر حادثهای مثل طلاق، ترک همسر و...
به منبع مالی دسترسی نداشته باشند، قادر به مقابله با شرایط تازه نیستند و در معرض انحرافات و کجروی قرار میگیرند.
با توجه به این نکات، تحقیقات نشان میدهد که جرائمی همچون اعمال منافی عفت، اعتیاد و سرقت در زنان، از مشکلات اقتصادی و فقر ناشی میشود و آنها با هدف کسب درآمد، تحصیل پول و تأمین نیازها دست به چنین رفتارهایی میزنند، اما در جرائم دیگر مثل سقط جنین، قتل و...، نقش فقر و مشکلات اقتصادی کمتر مشاهده میشود.
البته همانطور که در قبل گفته شد، مجموعهای از علل در بروز پدیده کجرویها نقش دارند که این امر شامل زنان نیز میشود.
به ویژه در گرایش به مواد مخدر و سرقت مشاهده میشود، بین نیازهای مالی، فقر و ارتکاب این نوع جرائم همبستگی بالایی وجود دارد.[87] به عنوان نمونه میتوان به پژوهش «محمدعلی پولادی» و «گلرخ شلویری» اشاره کرد.
آنها با نمونهبرداری از 78 زن زندانی در زندان سپیدار اهواز، به این نتیجه رسیدند که بین مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی و نوع جرم رابطه وجود دارد.
براساس نتایج تحقیق، تأثیر مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی در نوع جرم افراد، به ترتیب نزولی شامل جرم حمل، خرید و فروش (قاچاق) مواد مخدر، روابط نامشروع و قتل میباشد.[88] براین اساس، به لحاظ اهمیت جایگاه زن در اجتماع که همان نقش سازندگی و تربیت سایر افراد جامعه است، لازم است از ابزارهای مناسب و مفید برای رفع فقر و به دنبال آن کاهش نرخ جرائم در زنان استفاده نمود.
این راهکارها عبارتند از، حمایتهای مالی، کاهش فشارهای اقتصادی، گسترش برنامههای آموزشی، هنری و حرفهای، بالا بردن سطح آگاهیها، افزایش اطلاعات در مسائل آسیبشناختی، تشویق به ازدواج، فعالیت و کار و...
که همه اینها میتوانند به عنوان اقدامهای پیشگیرانه در بزهکاری زنان راهگشا باشند.
پیامد فقر زندگی با فقر و نداری، پیامدهای گستردهای علاوه بر پیامدهای آسیبشناختی دارد.
فقر و محرومیت سبب میشود تا فرد فقیر از زندگی خاصی به ناچار پیروی نماید که تأثیر آن در تمامی لایهها و زوایای پنهان و آشکار زندگیاش نمودار است.
این پیامدهای گسترده را میتوان در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، فرهنگی، تربیتی، بهداشت و روان مورد بررسی قرار داد که در اینجا فقط اشارتی به آن میگردد.
فقرا معمولاً در عرصه اجتماعی، حضور چندانی ندارند و از مشارکت در فعالیتهای عمومی مثل فعالیت در نهادها و سازمانهای بزرگ پرهیز میکنند و در هیچ یک از انجمنهای عامالمنفعه و داوطلبانه عضو نمیشوند.
این امر ناشی از فقدان منابع مالی یا تبعیض و امثال آن است.
در سطح خانواده شرایط بسیار دشواری وجود دارد که مسکن نامناسب و بالا بودن نرخ زاد و ولد از جمله آنها است.
از جهت مراقبتهای بهداشتی و دسترسی به خدمات بهداشتی، وضعیت نامساعدی وجود دارد.
خدمات درمان و بهداشت بسیار پایین و بیکیفیت است.
گروههای نیازمند به این خدمات که بیشتر شامل کودکان، شیر خوارگان، زنان باردار و سالخوردگان میشوند، به سبب پایین بودن کیفیت خدمات بهداشتی، دچار مصائب و مشکلات فراوانی هستند.
همچنین سوء تغذیه، کمبود کالری و ویتامینها به ویژه در دوره بارداری منجر به بروز معلولیتها و مشکلات جسمی و روانی فراوانی میگردد که به طور قطع در آینده شغلی و کسب مهارت افراد تأثیرگذار است.[89] در بعد فرهنگی میتوان از افت تحصیل، ترک تحصیل و نداشتن امکانات لازم برای طی مدارج عالی تحصیلی نام برد.
جامعهشناسان فرهنگگرا با توجه به رابطه مثبت بین وضعیت تحصیلی، درآمد و موقعیت شغلی اظهار میدارند که اصولاً طبقه پایین به علت برخورداری از الگوی رفتار خاص، چندان میل و رغبتی به تحصیل از خود نشان نمیدهد.[90] در بعد فردی و روانی، احساس محرومیت، ناکامی، سرخوردگی و امثال آن را میتوان از پیامدهای فقر دانست و در عرصه اقتصادی، کمدرآمدی، اشتغال ناقص و پایین بودن دستمزدها به دلیل فقدان مهارت و تجربه کاری از دیگر پیامدهای فقر میباشد.
راهکارهای مبارزه با فقر مشکل فقر از مسائل بزرگ و ریشهدار در حیات بشری است و با وجود تلاشهای گسترده از سوی دولتها و نیز تلاشهای بینالمللی هنوز فقر و تنگدستی بیداد میکند و جمع بزرگی از انسان ها را در برگرفته است.
البته فقر تنها محدود به کشورهای جهان سوم نیست، بلکه عارضهای است که گریبانگیر تمام کشورهای جهان است.
به طور طبیعی در مبارزه با این پدیده باید دو راهکار در نظر گرفت: راهکارهایی که حالت مسکّن و ضربتی دارند و به طور عمده بر رفع و محو آثار و عوارض فقر تأکید دارند و راهکارهایی که برکارهای بلندمدت متکی هستند و به زمینهها و علل پیدایش فقر توجه دارند.
راهکار کوتاهمدت از آنجا که چهره فقر بسیار زشت، کریه و خشن است علاوه بر راهکارهای ساختاری و بنیادین که درازمدت میباشند، باید از راهبردهای دفعی نیز استفاده جست.
فعالیتهای ضربتی از قبیل کاهش بیکاری، اعطای وام، ساخت مسکن ارزان و حمایتهای اجتماعی را باید در سر لوحه برنامههای دولت و دستگاههای دولتی قرار داد.
این برنامهها مقطعی و زودگذر میباشند و میتوانند مقداری از شدت آلام و مصائب این طبقه را کم نمایند، اما همانطور که مشخص است، این راه حلها نهایی و اصولی تلقی نمیشوند و نسبت به شرایط مختلف، هر کدام از اولویتهایی برخوردار میگردند.
راهکار دراز مدت در این راهکار به طورکلی اصلاح ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور، به منظور کنترل، کاهش و محو فقر اهمیت فراوانی دارند.
ساختار اقتصادی ایران به نظر بسیاری از محققان، ساختاری بیمار و مستعد بروز فقر و گسترش آن است.
اصلاح نحوه توزیع ثروت و درآمد، اخذ مالیات، مصـرف آن و...، در راستای احیای تحقق عدالت اجتماعی، از مهمترین این راهکارها به شمار میآید.
برطبق این رویکرد، توزیع عادلانه درآمد بین مردم، در کنار رشد اقتصادی میتواند موجب کاهش سطح بیعدالتی و فقر شود، زیرا حضور یکی به تنهایی تأثیری در حل مشکل ندارد.
در واقع کاهش فقر جهانی، تابع نرخ رشد اقتصادی، تغییر مستقیم درآمد و عادلانهتر شدن توزیع درآمد، در سطح دنیا است.
طبق نتایجی که یک مؤسسه تحقیقات کانادایی ارائه کرده است، ثروتمندترین ملتها سالمترین آنها نیستند.
در مقابل کشورهایی که فاصله طبقاتی در آنها کم باشد، از سلامت بیشتری برخوردارند.[91] از اینرو، وضع سیاستهای عادلانه در مورد توزیع درآمد، تجارت و دیگر عوامل سازنده مهمترین گام در تحقق عدالت اجتماعی و رفع فقر میباشد و این امر جز با نگاهی کلان و رویکردی جامع به تمامی ساختارهای موجود در جامعه میسر نمیگردد.