واژه اصلاح
اصلاح یعنی سامان بخشیدن نقطه مقابل افساد است که به معنی نابسامانی ایجاد کردن است . اصلاح و افساد یکی از زوجهای متضاد قرآن است که مکرر در قرآن مطرح می شوند . زوجهای متضاد یعنی آن واژه های اعتقادی و اجتماعی که دو به دو در برابر یک دیگر قرار گرفته اند و به کمک یکدیگر بهتر شناخته می شوند از قبیل توحید و شرک ، ایمان و کفر ، هدایت و ضلالت ، عدل و ظلم ، خیر و شر ، اطاعت و معصیت ، شکر و کفران ، اتحاد و اختلاف ، غیب و شهادت ، علم و جهل ، تقوا و فسوق ، استکبار و استضعاف و غیره .
برخی از این زوجحهای متضاد از آن جهت در کنار یکدیگر مطرح می شوند که یکی باید نفی و طرد شود دیگری جامه تحقق بپوشد اصلاح و افساد از این قبیل است . مورد استعمال اصلاح در قرآن گاهی رابطه میان دو فرد است (اصلاح ذات البین) و گاهی محیط خانوادگی است و گاهی محیط بزرگ اجتماعی است که اکنون مورد بحث ما است و در آیات زیادی مطرح است از این پس ما هرگاه این واژه را به کار ببریم منظور اصلاح در سطح اجتماعی و به عبارت دیگر اصلاح اجتماعی است .
قرآ‹ کریم در مجموع تعبیرات خود پیامبران را مصلحان می خواند چنانکه از بان شعیب پیغمبر می گوید : ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب
جز اصلاح تا آ]رین حد توانائی منظوری ندارم مومفقیتم جز به دست خدا نیست تنها بر ذات مقدس او توکل می کنم و تنها به سوی او باز خواهم گشت .
و بر عکس ادعای اصلاح منافقین را به شدت تخطئه می کند :
و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون هرگاه به آنها گفته شود در زمین فساد می کند می گویند ما فقط اصلاح گرانیم آگاه باشید که همینها مفسدانند و خود هم به دقت رک نمی کنند .