دانلود تحقیق زن و نظام خانواده از دیدگاه اسلام

Word 149 KB 14531 22
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زنا ن و نظام خانواده :
    هرچند زن در طول تاریخ به شکل های متفاوت و متناسب با موقعیتهای فرهنگی – اجتماعی گوناگون با جاهلیتی پایدار روبرو بوده است ، اما اندیشه شی انگارانه زن مبین اوج جاهلیت فرهنگی حجاز است .

    در این منطقه سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود .

    مرد می توانست آنچه می خواست با زن انجام دهد و از حق فروش ، قتل ، ضرب و شتم زن برخوردار بود .

    زن در بسیاری از موارد ، د رپذیرش یا عدم پذیرش شریک زندگی اختیار نداشت .

    عرب بر نجابت ، شرافت ، نسب و کفر و هم‌طراز بودن عنایت داشت ، اما به خاطراصالت بخشیدن به نژاد و خون ، افق این عنایت از قبیله فراتر نمی رفت .


    تعداد زوجات بی قیدوشرط بود تا آن جا که یک مرد می توانست ده زنی آزاد اختیار کند .

    این امر امنیت حقوقی و خانوادگی زن را سلب کرده بود .

    رواج انواع زناشوئی مانند ازدوتاج صداق ، متعه ، اماء ، مرا دله ، مشارکت خواهران ، استبصاع ، تعویضی اجباری نظام خانواده را متزلزل و شأن زن را تا حد جانواران پائین آورده بود .

    هرچند ازدواج ، را محارم مانند مادر ، خواهر ممنوع بود ، ولی ازدواج با همسر پدر، ازدواج موقت منع قانونی نداشت .


    چنانکه قرآن می گوید : بسیاری دختر را ننگ می شمردند و حتی برخی دختران را زنده به گور می کردند .

    و اگر پدری دخترش را زنده می گذاشت ، مرگ زودرس او را سعادتی برای خود می شمرد .

    غمناک تر از زناشویی .

    مسأله طلاق و متارکه بود که با سنت های ستمگرانه ، دور از انصاف و منافی با اخلاق و انسانیت همراه بود .

    نه مقدمانی داشت ونه شرط و پیامد قانونی ، مرد می توانست حتی بی هیچ بهانه ای ، به آسانی پیوند زناشویی را بگسلد، نه شاهدی لازم بود و نه نفقه و هزینه ای .


    برخی از انواع طلاق رایج بین عرب جاهلی عبارت بودند از اظهار و تشبیه زن به مادر یا خواهر برا ی تحریم (ابدی )
    بر اساس آنچه اشاره رفت آیا می توان عصر جاهلیت و بدوی جزیرهالعرب د رعدم رفتار انسانی با زن را با بهره کشی ظالمانه و به جاهلیت مدرن عصر حاضر مقاسیه کرد ؟


    خانواده در دنیای امروز : بیان اینکه در دنیای امروز در رابطه با خانواه چه مسائلی مطرح است و چه شیوه هایی در برخورد با آن بچشم می خورد بحثی است پردامنه که موضوع تحقیق جامعه شناسان حقوق ، اقتصاد ، روانشناسی ، تربیت و حتی علم سیاست است .

    اسناد بین المللی زیاد است ، از جمله اعلامیه حقوق بشر میثاق بین المللی حقوق مدنی و ساسی ، اعلامیه جهانی کودک ، مقاله راجع به رعایت در امر ازدواج ، حداقل سن ازدواج ، ثبت واقعه آن و ...

    که هر کدام نشان دهنده بعدی از مسأله امروز خانواده هاست .

    ولی ما گمان داریم ، بسیاری از آنچه که می بایست مورد بحث و بررسی قرار گیرد ،عالمانه و یا جاهلانه از دید مسؤولان غافل مانده اند .

    ما امروزه در رابطه با خانوده ها در بسیاری از نقاط جهان با وضعی مواجهیم که در آن حیثیت و شرافت بسیاری از انسانها نادیده گرفته می شود .

    زندگی انسانها صورت مبتذلی پیدا کرده و افراد انسانی در معرض ارضای هوسهای سطحی و زود گذر بجای عشق و آرامشی واقعی هستند.

    عده ای هوسباز د رقالب روشنفکرنمائی سعی کرده اند زنان را از کانون گرم خانواده بیرون بکشند و بصورت ابزار و وسیله ای در اختیار خود قرار دهند و گروهی هم کورکورانه به دعوت و ندای آنها پاسخ گفته تیشه به ریشه خود می زنند .

    حتی امروزه ما در مواردی می بینیم که خانواده وجود دارد ، اما چه خانواده ای ؟

    در آن نه سروسامانی است نه نظم و آرامشی و نه تربیت و سکونی ؟!

    نابسا مانیهای موجود در رابطه با خانواده : ما امروزه عملاً می یابیم و شاهدیم که خانواده ها دچار نابسامانی و درگیری هستند .

    در رابطه با خود وفرزندان مسائل و دشواری هایی دارند : روابطشان سست و متزلزل است و از صفا و صمیمیت و در نتیجه آرامش و سکون واقعی خبری نیست .

    زن وشوهر ظاهراً درکنار یکدیگرند ولی وضع حیاتشان ، آنان را چون دو بیگانه در کنار هم قرار داده .

    آمار طلاق سرسام آور است و زن و مرد به اندک بهانه ای رشته حیات خانوادگی را از هم می گسلد .

    فرزندان مهر و عطوفت لازم را از خانواده بدست نمی آورند و در نتیجه اغلب شان زود رنج و زودشکن و بی عاطفه اند .

    به علت نداشتن نسل از تربیت صحیح بزهکار ی کودکان روبه افزایش وتزاید است.

    به علت آزادی بی بندوباری درارضای هوسهای جنسی مردان نیازی به ازدواج دائم نمی بینند و با ارضاهای آزاد از مسئولیت اداره خانواده سرباز می زنند .

    روح غیرت ناموسی بسیار تزلزل کرده و زوجین از دیدن همسر خود با بیگانگان دچار عذاب وجدان نمی شوند.

    وحدت ها و صمیت ها د رحال تزلزل و سقوط است.

    ضرورت امروزی توجه به خانواده ما معتقدیم امرزه بیش از هر عصری ضروری است درباره خانواده بحثها و ارشادهایی صورت گیرد .

    نخست آنکه در هیچ عصر و دوره ای بشریت تا این اندازه در رابطه با خانواده تدچار سقوط و انحطاط نشده بود.

    ثانیا هیچگاه بدین اندازه انسانها از دست پخت فکری وفلسفی خود دچار سرخوردگی نشده بود.

    ثالثاً در هیچ عصری آوای تعالیم جانبخش اسلامی و معرفی اسلام بعنوان یک تز حیاتبخش و انقلاب آفرین جا نیفتاده بود.

    بشریت امرز چشم به سوی اسلام و می خواهد ببیند اسلام در این رابطه چه می گوید و برای نجات انسان از بدبختیها و بیچارگی ها ی موجود چه تزی را ارائه می دهد .

    دنیای امرز بر اساس تحقیقات و بررسیهای صاحبنظران به جائی رسیده است که نیکو در می یابد .اگر خانواده ها سالم و ا ستوار باشند بسیاری ازمسائل مربوط به حیات اجتماعی سروسامان می یابند و اگر خانواده را که خشت بنای اولیه اجتماعی است از عوامل لغزش دور سازیم ، جامعه تا حدود زیادی سروسامان پیدا خواهد کرد .

    و از همه اینها گذشته مسأله خانواده از مسائلی است که هرچند گاه یکبار لازم است درباره آن صحبت شود و دیدگاههای تازه ای در آن عرضه وارائه گردد تا نسلهای جوان و نوخاسته به اهمیت آن بیشتر پی برند و راه و روش خود را در این رابطه انسانی سازند.

    اسلام و خانواده : اسلام خانواده را از مهمترین و اساسی ترین بناها درپیشگاه خداوند است .

    روابط آن بر مودت و رحمت پایه گذاری شده و گرمی کانون خانواده مورد توجه عمیق اسلام است .

    تعالیم اسلامی شخصیت واقعی انسان را در مد نظر دارد و نیکبختی و سعادت زوجین را در سایه عقد و پیمان ازدواج ، درنظر داشتن معیارهای انتخاب همسر تضمین می کند .

    در عین خواستاری لذت و خوشی برای زن مرد روابط آنها را بر مبنای حقوق و مسئولیت قرار می دهد و در ان وظیفه هر یک از اعضا معلوم و مشخص است در عین آنکه گذشت و فداکاری زوجین برای گرمی کانون و استواری آن اصلی است .

    اسلام قائل است اصلاحات از خانواه باید شروع شود و زن و شوهر مسلمان باید بقای حیات اجتماعی را در خانواده پی ریزی نمایند.

    خانواده نظامی دارد که از سوی خالق بشر همان کسی مه به همه ریزه کاریها و ظرافت و لطافت حیات او آگاهست و برای بشریت سعادت و نیکبختی می خواهد و در کارش اشتباهی و لغزشی نیست ، تهیه و تدوین شده است درنتیجه برای انسان بدبختی وتأسف وتأثری نخواهد بود و موجبات سکون و آرامش واقعی زوجین از هر سو فراهم است.

    ضرورت وجودی خانواده : خانواده یک نهاد است و ضرورت وجودی آن عقلاً و شرعاً قابل اثبات است .

    بدون وجود آن حیات اجتماعی شکل و معنایی ندارد .

    بررسیها نشان داده اند تلاشهایی که برای از بین بردن آن صورت گرفته امری بیهوده بوده و جامعه را دچار خطر و زیانهایی کرده است .

    وجود نسل ناشناخته و کودکانی که دچار نارسائیها و کمبودهای عاطفی هستند برای جوامع بشری آفتی بحساب می آیند و با همه مراقبتهایی که در حفظ آنها بعمل می آید باز هم وضعی عادی و روحیه ای متعادل ندارند.

    دنیای امروز به وضع و حالی در آمده است که احساس می کند در گذشته دچار لغزش و خطایی شده است، و کشش مسؤولان در سست کردن ارکان خانواده اشتباهی و در مواردی هم خیانتی بوده است .

    دنیای امروز معتقد است باید به خانواده ارج نهاد و برای تشکیل آن باید کمکهائی از طرف دولت و ملت صورت گیرد.‌ این اعتقاد دربسیاری از نقاط جهان مورد ت.جه و عمل است و مسؤولان در این زمینه اقدامات فوق العاده ای انجام می دهند .

    اسلام از روزگاران قدیم درباره اهمیت این امر سخن گفته و رسول خدا (ص) فرموده است : ابنی فی الاسلام بناء احب الی الناس من التزوج : هیچ بنائی دراسلام محبوبتر از بنای ازدواج درپیشگاه خداوند نیست.

    انتخاب همسر : تنوع انتخاب همسر در جوامع مختلف بسیار بود .

    در برخی از اجتماعات حتی ازدواج با محارم وجود داشت تا ثروت و دارائی اعضاء پایگاه و منزلت شان د رخود خانواده محفوظ بماند و به دست غیر نرسد .

    در زمان ساسانیان ازدواج با محارم ، حتی با زن پدر متداول بود ه و در خاندان سلطنتی برای حفظ خون و نژاد با خواهر وجود داشته است .

    بر اساس اندیشه ای که از ایران باستان دردست است زناشوئی برادر و خواهر موجب جلب روشنائی ایزدی و طرد دیوان بوده است و البته چنین اندیشه ای امروز مورد اقبال نیست.

    ازدواج ، با محارم در اغلب مناطق جهان وجود داشته است و البته در این امر هم درجه بندی هایی بچشم می خورد .

    دامنه طرد ازدواج با محارم را بمیزانی ذکر کرده اند که در برخی از قبایل سعی بر این بود که اعضای قبیله نسبت بهم محرمند و نباید ازدواج کنند .

    حتی بر اساس بازمانده آن طرز فکر امروز نیز در برخی از قبایل استرالیا ازدواج با افراد قبیله نه تنها تحریم شده بلکه مجازات مرگ را در پی دارد .

    گاهی مرد را به خاطر این امر می کشند و زن را تا حد مرگ زخمی می کنند .

    ارزش زن : در دنیای امروز راجع به ارزش زن و مقام و موقعیت جدید بحث و سخن بساری است .

    ظاهر قضیه این است که زن آزاد شده است اما از چه چیز؟

    اگر نیکو نگریسته شود او آزاد شده است از داشتن قید و بند درعفت ، از حصنی که در سایه ازدواج برای او مقرر بود ، از اخلاق و ایمانی که حافظ و مدافع شرفش بود ، از بزرگواری و عظمتی که درسایه مدیریت در کانون برایش موجود بود ، و از مادری که دربرگیرنده عواطف و ارضاکننده مادرو فرزند بود .

    البته برای او شخصیتی قائل شده اند ولی این شخصیت در چارچوب منافع مادی و زیبایی و توان اطفاء جنسی و سکرترشدن ، کلفت محترم بودن و بردگی با کمربند زرین است .

    وگرنه در آن جا که پای منافع در میان باشد چنان اسیر و برده است که حتی جلوه آن در نزد وحشیان هم دیده نمی شود.

    زدو خوردها بین زن و شوهر در دنیای غرب و جود دارد که همه گاه با غلبه شوهر و عیان دیده می شود .

    تجاوز به عنف همچنان در صدر جنایاتی است که در غرب وجود دارد ، محروم داشتن از استقلال مالی زن امری است که قانون بر پای آن صحه گذارده است .

    قرار گرفتن زن بعنوان اطفاء شهوت و حتی مبادله زن در بین کفراندیشان مسأله ای است که شما دردنیای امروز می بینید.

    و با این همه احوال آیا باز هم می توان ازارزش زن سخن گفت ؟

    زن را از دنیای مادری دور داشته و به کلفتی و منشیگری آقای رئیس وادار کرده اند .

    از عزت وعفتش بیرون کشیده و به روسپی گری رسمی و غیررسمی وادارش ساخته اند و این است آن دردی که دنیای غرب از آن غافل مانده و یا آگاه است و تجاهل میکند.

    ازدواج و انتخاب همسر : مسأله غریزه جنسی ازمسائل منفور و کریه حیات و وجود آن امری زشت و نا پسند نیست .

    اسلام وجود آن را مایه رشد و کمال و دوام و بقا نسل می داند و پیروان خود را به ازدواج و ترک عزوبت دعوت می نماید.

    روایات ما حتی توصیه به تسریع در امر ازدواج دارند و از والدین می خواهند که برای فرزند بالغ خود موجبات آن را فراهم آورد.

    ارزشهای ناشی از ازدواج بسیارند و از آن جمله است ارزش یافتن زن و مرد و زندگی عبادات و سعادتمندی هایی در سایه آن پدید می آیند که برخی از آنها عبارتند از سعادت فرد و اجتماع حفظ دین و عفت ، افزایش نسل و در چنان صورتی حتی زمینه سازی آن هم عبادت بحساب می آید .

    ازدواج اسلامی تعقیب کننده مقاصدی عظیم ومهم است ، بخشی از ان مقاصد عبارتند از پاسخ به ندای فطرت ، پاسخ به دعوت نیست ، صیانت نفس از خطرات گوناگون ، یافتن آرامش و سکون .

    وصول به زمینه محبت و مودت ، تکمیل و تکامل ، تعاون و همدلی و تولید نسل .

    شک نیست که ازدواجی این چنین باید مبتنی بر ضوابطی باشد و زن و شوهر می بایست واجد معیارهایی باشند که اهم آنها عبارتند از پای بندی به مذهب ،و همشأنی ، پاکی و اصالت خانواده ، اخلاق اسلامی ، سلامت جسم و فکروروان و زن و شوهر حتی حق داردند این معیارها را در همسر آینده خود جستجو کنند و برخی از صفات و شرایط را در اوببینند .

    بدیهی است د رانتخاب آن منع ها و پرهیزهایی باید رعایت شود از جمله منعهای شرعی ، منعهای اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی ، رسید ن به مال و زیبائی در عین عدم تطابق دیگر شرایط اسلامی و ما در این بخش سعی داریم موارد فوق را مورد بررسی قرار دهیم .

    اسلام و ازدواج : ازدواج و زناشویی بمعنی غریزی و لغوی آن امری است که درمیان همه جانداران وجود و رواج دارد و بین انسان و حیوان امری قابل ملاحظه و رؤیت است و در رابطه انسان نکاح مطرح است که در آن ایجاد زمینه برای رشد و پیشروی آسایش و سعادت و همکاری ها و مساعدتها قابل ذکر است .

    از دید اسلام غریزه جنسی امری منفور و مانع تکامل بشریت نیست بلکه زمینه را برای زندگی مناسب انسانی و وصول به مرحله محبت و مودت خالص فراهم می آورد .

    عامل سکون است که در سایه آن رشد وارتقا و تکمیل وتکامل مطرح است.

    با استفاده از این غریزه است که خانواده پدید می آید و آن عامل اصلی وهسته اولیه حیات و سعادت اجتماع است .

    در سایه آن تعلق هر مردی به زنی و زنی به مردی و نیز زندگی اشتراکی چند مرد با چند زن از میان می رود ، سردرگمی و هرج و مرج زندگی ، بی تفاوتی دربرابر نسل جدید محکوم شده و امکان رشد و انتقال فرهنگ میسر میگردد.

    فواید ازدواج : ازدواج اگر بر اساس مقاصدی اندیشیده و با اندیشه تشکیل خانواده صورت بگیرد دارای فواید و مزایایی است که اهم آنها عبارتند از : بلوغ شخصیتی و جنسی انسان ، نجات از رکود و جمود ، بیداری و هشیاری درد زندگی ، دوری و برکناری از بوالهوسی و هرزه گری ، آرامش جسم و روان ، رفع نیاز طبیعی و غریزی ، آرامش یافتن از شور و هیجان نگران کننده ، پدید آمدن محبت و الفت بین دو تن ، قرارگرفتن افکار در مسیر درست ، آشنایی با واقعیتهایی که تا دیروز از نظرها دور مانده بود ، تجلی صمیمیت و عشق عمیق در سایه روابط زناشویی.

    ازدواج سبب پیدایش همکاری ، همراهی ، همدردی ، یگانگی ع نیرومندی ، پذیرش متقابل و دور داشتن جامعه از آلودگی ها خواهد بود .

    خانواده ضامن تکامل اجتماعی است .

    حرکت سالمه اجتماع بر محور خانواده و دوام و بقای بشریت به آن استوار است .

    حیات اجتماعی بر این رکن استوار می شود و سعادت و بهروزی مردم بر اساس آن بنیان گذاری میشود .

    بدیهی است که اگر ازدواج ترک و نادیده گرفته شود از سلامت جسم و روان خبری نخواهد بود ، نسل بشر رو به فنا خواهد رفت ، تعادل روانی از دست خواهد رفت ، جرائم و انحرافات د راجتماع توسعه و گسترش خواهد یافت ، یأس و افسردگی و دلمردگی و سردرگمی نسل و هرج ومرج در روابط دراثر بی خانوادگی بر جامعه غلبه خواهد یافت .

    اسلام ، اهمیت ازدواج : اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده ارزش و اهمیت بسیاری قائل شده و مطالعه آیات مربوط به ازدواج و خانواده که د رسوره های بقره ، نساء ، انفال ، نور ، فرقان ، احزاب و طلاق و....

    است نشان دهنده این اهمیت است .

    در اسلام ازدواج و انتخاب همسر از آیات خدا ذکر شده و آیه های قرآن و احادیث د راین زمینه سخن بسیاری دارند ،براساس دید اسلامی آفرینش زن و مرد از یک خمیر مایه است و آیات نشان می دهند در بین آنها همبستگی و پیوندی خونی و تاریخی وجود ندارد و درسایه ازدواج این همبستگی بصورت میثاقی غلیظ درمی آید .

    خانواده اسلامی که در سایه نکاح شرعی پدید می آید از چنان استواری و ارزشی برخوردار است که رسول خدا فرمود هیچ بنائی در نزد خدا محبوب تر از بنای ازدواج نیست وهمچنین اهمیت و مهابتی د رهیچ مکتب و مذهب دیده نشده است و آنها که تن به ازدواج می دهند عملا ً از چنان اهمیتی آگاه می شوند.

    مقام انسانی زن از نظر قرآن : اسلام زن را چگونه موجودی می داند ؟

    آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند ویا او را جنس پست تر می شمارد ؟

    این پرسشی است که به پاسخ آن می پردازیم : اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه د ر14 قرن پیش می گذشته و با آنچه درجهان امروز میگذرد مغایرت دارد .

    اسلام برای زن و مرد د رهمه موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است .

    پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسب تر دانسته و پاره‌ای از آنها را برای زن .

    و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و درموارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است .

    چرا ؟

    آیا بدانجهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفه دیگری دارد ؟

    مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته پیروان سیستمها ی غربی شنیده وخوانده اید که مقررات اسلامی را در مورد مهر نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها بعنوان تحقیر توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند.

    چنین وانمود می کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد چز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است .

    می گویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنسا ً شریف تر از زن است و زن برای استفاده و استماع مرد آفریده شده است .

    حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند و می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و برای ان حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است ، اگر اسلام زن را انسان تمام عیاری می دانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد ، حق طلاق را به مرد نمی داد ، شهادت دو زن را با کی مرد برابر نمی کرد ، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد ، ارث زن را مساوی با نصف ارث مرد نمی کرد ، برای زن قیمت بنام مهر قائل نمی شد ، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقه قرار نمی داد .

    اینها می رساند که اسلام نسبته به زن نظریات تحقیر آمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است ، می گویند : اسلام دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است در مورد زن و مرد رعایت نکرده است .

    می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی ترجیح حقوقی قائل شده است .

    و اگر امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد .

    اگر بخواهیم به استدلال این افراد شکل منطقی ارسطوئی بدهیم به اینصورت درمیآید : اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست حقوق مشابه و مساوی با مرد برا ی او وضع می کرد ، لکن حقوق مشابه و مساوی برای اوقائل نیست ، پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد .

    اصلی که در این استدلال بکار رفته این است که لازمه اشتراک زن ومرد د رحیثیت و شرافت انسانی ، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است ، مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت ، این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست ؟

    آیا لازمه اش که حقوقی مساوی یکدیگر داشته باشند .

    بطوریکه ترجیح و امتیاز حقوقی درکار نباشد ، یا لازمه اش این است که حقوق زن و مرد علاوه برتساوی و برابری ،مشابه و یکنواخت هم بوده باشند هیچگونه تقسیم کار و تقسیم وظیفه ای درکار نباشد .

    تساوی حقوق !

    چه ترکیب قشنگ و مقدسی است چه کسی است که وجدانی و فطرت پاکی داشته باشد در مقابل این دو کلمه خاضع نشود .

    اما نمی دانم چرا کار ما که روز پرچمدار علم و فلسفه و منطق درجهان بوده ایم باید به کجا بکشد که دیگران بخواهند نظریان خود را د رباب « تشابه حقوق زن و مرد » بانام مقدس تساوی حقوق به ما تحمیل کنند .

    !

    این درست مثل اینست که یک نفر لبوفروش بخواهد لبو بفروشد اما بنام گلابی !

    آنچه مسلم است این است که اسلام در همه جا برای زن ومرد حقوق مشابهی وضع نکرده است هم چنانکه در همه موارد برای آنها تکالیف و مجازاتهای مشابهی نیز وضع نکرده است ، اما آیا مجموع حقوق کمه برای زن و قرارداده ارزش کمتری دارد از آنچه برای مردان قرار داده ؟

    البته خیر .

    در اینجا سؤال دومی پیدا میشود ، و آن اینکه علت اینکه اسلام حقوق زن ومرد را در بعضی موارد نامشابه قرار داده چیست ؟چرا آنها را مشابه یکدیگر قرار نداده است ؟

    آیا اگر حقوق زن و مرد هم مساوی باشد وهم مشابه بهتر است یا اینکه فقط مساوی باشد و مشابه نباشد .

    برای بررسی کامل این مطلب لازم است که در سه قسمت بحث کنیم : نظر اسلام دربازه مقام انسانی زن از نظر خلقت و آفرینش .

    تفاوتهائیکه در خلقت زن و مرد هست برای چه هدفهایی است ؟آیا این تفاوتها سبب می شود که زن و مرد از لحاظ حقوق طبیعی و فطری وضع نامشابهی داشته باشند یا نه ؟

    تفاوتهائیکه در مقررات اسلامی میان زن و مرد هست که آنها را دربعضی قسمتها د روضع نامشابهی قرار می دهد بر اساس چه فلسفه ای است ؟

    آیا آن فلسفه ها هنوز هم به استحکام خود باقی است یا نه ؟

    مقام زن در جهان بینی اسلامی : قرآن تنها مجموعه قوانین نیست ، محتویات قرآن صرفا ً یک سلسله مقررات و قوانی خشک بدون تفسی نیست .

    در قرآن هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر ، قرآن همانطوری که در مواردی بشکل بیان قانون دستورالعمل معین می کند در جای دیگر وجود هستی را تفسیر می کند .

    راز خلقت زمین و آسمان وگیاه و حیوان و انسان وراز موتها و حیاتها ، عزتها و ذلتها ، ترقی ها و انحطاطها ، ثروتها و فقرها را بیان می کند .

    قرآن کتاب فلسفه نیست ، اما نظر خود را درباره جهان و انسان و اجتماع که سه موضوع اساس فلسفه است بطور قاطع بیان کرده است ، قرآن ، به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمی دهد و صرفا ً بموعظه و پند و اندرز نیم پردازد ، بلکه با تفسیر خلقت ، به پیروان خود طرز تفکر و جهان بینی مخصوص می دهد زیربنا‌‌ی مقررات اسلامی درباره امور اجتماعی از قبیل حاکمیت ، حکومت ، حقوق خانوادگی و غیره همانا تفسیری است که از خلقت و اشیاء می کند .

    از جمله مسائلی که درقرآن کریم تفسیرشده موضوع خلقت زن و مرد است ، لازم است به مسئله سرشت زن و مرد که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی می فرمایدد که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم .

    قرآن درباره آدم اول می گویدهمه شمار را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم (سوره نساء) و درباره همه آدمیان می گوید: خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید ( نساء ، آل عمران ،روم ) یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که در گذشته وجود داشته و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است این است که زن عنصرگناه است ، از وجود زن شر و وسوسه برمی خیزد ، زن شیطان کوچک است ، می گویند درهر گناه و خیانتی که مردان مرتکب شده اند ، زنی درآن دخالت داشته است ، می گویند مرد در ذرات خود از گناه مبرا است و این زن است که مرد را بگناه می کشاند میگویند شیطان مستقیما ً در وجود مرد راه نمی یابد و فقط ازطریق زن است که مردان را می فریبد .شیطان زن را وسوسه می کند و زن مرد را ، می گویند آدم اول که فریب خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد از طریق زن بود ، شیطان حوا را فریفت حوا آدم را .

    قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته که شیطان یا مار حوا را فریفت و حوا آدم را ، قرآن نه حوا را بعنوان مسؤل اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج می کند ، قرآن می گوید به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوه های آن بخورید ، قرآن آنجا که پای وسوسه سیطانی را بمیان می کشد ضمیرها را به شکل تثنیه می آورد ،می گوید فوسوس لهما الشیطان .

    شیطان آن دو را وسوسه کرد .

    فدلا هما بغرور .

    شیطان آن دو را بفریب راهنمایی کرد، و قاسمهما انی لکما من الناصحین : یعنی شیطان دربرابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمی خواهد .

    به این ترتیب قرآن با یک فکررائج آن عصرو زمان که هنوز هم د رگوشه و کنار جهان بقایائی دارد سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه و و شیطان کوچک است مبرا کرد .

    یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که نسبت به زن و وجود داشته است درناحیه استعدادهای روحانی و معنوی زن است ، می گفتند زن به بهشت نمی رود ، زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی کند ، زن نمی تواند ، بمقام قرب الهی انطور که مردان می رسند ، برسد .

    قرآن در آیات فراوانی تصریح کرده است ، خواه از طرف زن باشد یا از طرف مرد .

    قرآن درکنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند ، از همسران آدم ابراهیم و از مادران موسی و عیسی د رنهایت تجلیل یاد کرده است ، اگر همسران نوح و لوط را بعنوان زنانی ناشایسته برای شوهرانشان ذکر می کند ، از زن فرعون نیز بعنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نکرده است .

    قرآن درباره مادرموسی میگوید : ما به مادر موسی «وحی» فرستادیم که کودک را شیر بده و هنگامی که بر جان او بیمناک شدی او را به دریا بیافکن و نگران نباش که ما او را بسوی تو باز پس خواهیم گردانید .

    قرآن درباده مریم مادر عیسی می گوید کار او به آنجا کشیده شده بود که درمحراب عبادت همواره ملائکه با او سخن می گفتند و گفت و شنود میکردند ، از غیب برای او روزی می رسید ، کارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فروبرده او را پشت سر گذاشته بود ، زکریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود .

    درتاریخ خود اسلام زنان قدیسه و عالیقدرفراوانند ، کمتر مردی است بپای خدیجه برسد ، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی بپای حضرت زهرا نمی رسد ، حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد .

    اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت بسوی خدا هیچ تفاوتی میان زن مرد قائل نیست ، تفاوتی که اسلام قائل است در سیر من الحق الی الخلق است ، در بازگشت از حق بسوی مردم و تحمل مسئولیت پیغامبری که مرد را برای این کار مناسب تر دانسته است .

    اسلام با این خرافه که زن جزء مفاسد بزرگ اخلاقی است سخت نبرد کرد، ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد ، اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی کرد و گفت من اخلاق الانبیاء حب النساء پیغمبر اکرم می فرمود :من به سه چیز علاقه دارم ، بوی خوش ، زن ، نماز .

    اسلام اصل علت غایی را در کمال صراحت بیان می کند ، اسلام با صراحت کامل می گوید : زمین و آسمان ، ابر و باد ، گیاه و حیوان ، همه برای انسان آفریده شده اند ، اما هرگز نمی گوید زن برای مرد آفریده شده است، اسلام می گوید هر یک از زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند : هن لباس لکم و انتم لباس لهن .

    زنان زینت و پوشش شما هستند و شما نیز زینت و پوشش آنها ، بسیاری از مردان با همه بهره هایی که از وجود زن می برده اند ، او را تحقیر و مایه بدبختی و گرفتاری خود میدانسته اند ، قرآن کریم میگوید : وجود زن برای مرد خیر است ، مایه سکونت و آرامش دل او است .نظر دیگر این است که سهم زن را در تولید فرزند بسیار ناچیزمی دانسته اند .

    اعراب جاهلیت و بعضی از ملل دیگر مادر را فقط بمنزله ظرفی می دانسته اند .

    که نطفه مرد را که بذر اصلی فرزند است در داخل خود نگه می دارد و رشد می دهد .

    در قرآن ضمن آیاتی که می گوید شما را از مرد و زنی آفریدیم و برخی آیات دیگر که که در تفاسیر توضیح داده شده به این طرز تفکر خاتمه داده شده است .


  • فهرست مطالب
    عناوین صفحه
    زنان و نظام خانواده
    خانواده در دنیای امروز
    نابسامانیهای موجود در رابطه با خانواده
    ضرورت امروزی توجه به خانواده
    اسلام و خانواده
    ضرورت وجودی خانواده
    انتخاب همسر
    ارزش زن
    ازدواج و انتخاب همسر
    اسلام و ازدواج
    فواید ازدواج
    اسلام واهمیت ازدواج
    مقام زن در جهان بینی اسلامی
    ارزش و احترام زن


کلمات کلیدی: اسلام - خانواده - دیدگاه - زن - نظام

همان طور که مي دانيد انقلاب شکوهمند اسلامي ما يک هدف اساسي داشت و آن اين بود، که اسلام، تعاليم اسلامي، احکام اسلامي، اصول و دستورالعمل هاي اسلامي، حاکم بر اعمال و رفتار ما باشد و اگر بخواهيم اين مطلب را به صورت آموزشي مطرح کنيم، بايد بگوييم که هدف،

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می‌شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می‌کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می‌آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

مقدمه اهمیت خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی، مسأله ای غیر قابل تردید است. تأثیر خانواده در کودک از نظر فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی بسیار مهم و باارزش است؛ زیرا طفل، مبانی زندگی را در آنجا فرا می گیرد و خوب و بد را از آنجا می آموزد. از این رو، خانواده ای که آرامش روحی بر آن حکمفرماست، بهترین آموزشگاه برای کودکی است که باید در آینده به جرگه عظیم اجتماع بپیوندد. بیشتر «بایدها» ...

اسناد بين‌المللي حقوق بشر از ديدگاه اسلام(قسمت اول) چکيده اين مقاله سه موضوع اصلي را که در اسناد بين¬المللي حقوق بشر مطرح گرديده مورد بررسي قرار داده است و آنها را از ديدگاه اسلام مورد نقد و بررسي قرار مي‌دهد. موضوع‌هاي مذکور عبارتند از ازدواج ،

بررسي نقش محوري زنان در جامعه اسلامي حوزه علميه خواهران‌ الزهرا(س) آذربايجان‌غربي ، با انتشار مقاله‌اي نقش محوري زنان در جامعه اسلامي را مورد بررسي قرار داده است. به گزارش خبرگزاري زنان ايران "ايونا" ؛ در اين مقاله آمده است، جامعيت و گستر

حوزه علمیه خواهران‌ الزهرا(س) آذربایجان‌غربی ، با انتشار مقاله‌ای نقش محوری زنان در جامعه اسلامی را مورد بررسی قرار داده است. به گزارش خبرگزاری زنان ایران "ایونا" ؛ در این مقاله آمده است، جامعیت و گستردگی افق اندیشه و دیدگاه‌های تحلیلی درباره کارکردهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زنان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی در این ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می‌شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می‌کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می‌آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

«نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام» «فقر را می توان به غده یی سرطانی تشبیه کرد که اگر به موقع درمان نشود، تمام پیکره ی جامعه را دربر می گیرد و از پای در می آورد. به رغم دیدگاه های مختلفی که در طول تاریخ درباره ی علت پیدایش فقر و شیوه ی رویارویی با آن وجود داشته است، امروزه محرومیت زدایی یکی از اهداف همه ی نظامها و مکاتب شمرده می شود؛ هر چند درباره ی راه رسیدن به آن اختلاف ...

کلمه بحران معاني و تعاريف مختلفي دارد. در يک نگاه کلي مي‌توان گفت: «بحران يک حادثه، واقعه و يا جرياني است که اتفاق مي‌افتد و سيستم را از کارکرد منظم خودش باز مي دارد. يعني حرکت منظم سازمان، مجموعه شهر يا ساير مجموعه‌ها را طوري از کار مي اندازد يا فل

در سال 1382 مجلس محترم شوراى اسلامى، دوره ششم لايحه‏اى را تصويب کرد که به موجب آن دولت جمهورى اسلامى ايران به دولت‏هاى پذيرنده «کنوانسيون منع کليه اَشکال تبعيض عليه زنان» مى‏پيوست. در آن زمان مخالفت‏هاى شديد و فراوانى با اين مصوبه ابراز شد، حتى تصوي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول