عصمت از 2 دیدگاه عقل و نقل در این مقاله بررسی خواهد شد در دیدگاه عقل 2 راه وجود دارد.
راه اول راه اعتماد که تفصیلش در صفحات بعد گردآوری شده است راه دوم نیز راه تربیت است و از دیدگاه کتاب (نقل) آیههایی از سورههای ص و نساء بررسی خواهد شد.
مقدمه
مشعل فروزان پیامبران، آسمان انسانیت را روشن کرد و تنها هراز چندگاهی ابر جهالت و غمام ضلالت، مانع آن فروغ و رداع آن طلوع گردید.
نحس هر زمان که دستان پلید ضلات و جهالت به هم برآمد و این دو پدیدهی هستی کنار هم آمد، تیرگی و گمراهی سایهافکن شد و غلظت غبار و تراکم دود ضلات مانع رویت جمال پیامبران گردید و گاهی که ظهور و طلوع نور پیامبران کاملتر شده و موانع به کناری رفت، هدایت و بهرهگیری بیشتر نمود داشت اما حقیقت عصمت پیامبران چیست؟
منشاء پیدایش آن کدام است؟
مراتب و درجات آن چگونه است؟
و سرانجام، میدان حضور و حضیرهی ظهور و ترانهی بروز وحی تا کجاست؟
مطلب این مقاله در مورد عصمت پیامبران از طریق کتابالله عزیز و گفتههای ائمه و عقل بشری اثبات میشود.
مطلع
عصمت پیامبران از 2 راه اثبات میشود از راه دلیل عقلی و دلیل نقلی.
عنصر محوری نبوت را 2 چیز تشکیل میدهد یکی قانون که همان وحی است و دیگری آورندگان وحی که پیامبران عظیمالشان هستند که ما در این مقاله به بحث عصمت این آورندگان کلامالله میپردازیم.
عصمت پیامبران از 2 راه اثبات میشود از راه دلیل عقلی و دلیل نقلی.
عنصر محوری نبوت را 2 چیز تشکیل میدهد یکی قانون که همان وحی است و دیگری آورندگان وحی که پیامبران عظیمالشان هستند که ما در این مقاله به بحث عصمت این آورندگان کلامالله میپردازیم.
گسترهی بحث عصمت بر ذمهی حکمت و کلام است و آنچه در این رساله از راه عقل اثبات میشود.
صبغه مقدمی نسبت به حل بعضی از آیات متکفل جریان عصمت میباشد.
مسالهی عصمت و جریان دین و خاستگاه آن از منظرههای گوناگون در فنون مختلف ـ جامعهشناسی، روانشناسی و...
بحث میشود که هیچ یک از آنها در این نوشته منظور نیست.
اکنون به بحث دلایل عقلی و نظری میپردازیم.
ـ دلایل عقلی 1- دلیل اعتماد هدف اصلی از بعثت انبیاء راهنمایی بشر بسوی حقایق و وظایفی است.
که خدای متعال برای آنها تعیین فرموده و ایشان نمایندگان الهی در روی زمین برای هدایت آدمیان میباشند حال اگر این نمایندگان که سرمشق بشری هستند پایبند به دستورات الهی نباشند و خودشان برخلاف گفتهی خود عمل کنند مردم رفتارشان را متناقض با گفتارشان تلقی میکنند و دیگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پیدا نمیکنند در نتیجه هدف از بعثت انبیاء به طور کامل تحقق نخواهد یافت.
پس حکمت الهی اقتضاء دارد که پیامبران افرادی پاک و معصوم از گناه و خطای عمدی باشند و حتی کار ناشایستهای از روی سهو و نسیان هم از ایشان سر زند تا مردم گمان نکنند که ادعای سهو و نسیان را بهانهای برای ارتکاب گنه قرار دادهاند.
2ـ دلیل تربیت انبیاء علاوه بر اینکه موظفند محتوای وحی در رسالت را به مردم ابلاغ کنند همچنین وظیفه دارند به تزکیه و تربیت مردم هم بپردازند به دیگر سخن ایشان علاوه بر تعلیم و راهنمایی وظیفهی تربیت و راهبری را نیز به عهده دارند آنها تربیتی که شامل مستعدترین و برجستهترین افراد جامعه نیز میشود و چنین مقامی درخور کسانی است که خودشان به عالیترین مدارج کمال انسانی رسیده باشند و دارای کاملترین ملکات نفسانی (ملکه ی عصمت) باشند.
این 2 دلیل عقلی بود که بر عصمت انبیاء تقدیم حضور شد.
حال به بحث دلایل نظری میپردازیم.
دلایل نظری را از 2 دیدگاه قرآن و احادیث میتوان بررسی کرد.
ما در این مقاله فقط از دیدگاه قرآن آنهم به تمام آیات مربوطه را، بلکه برخی از آیات را که اصل عصمت را اثبات کرده میپردازیم.
دلایل نقلی (1) قال فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین الّاعبادک منهم المخلصین سوره ص 82، 83 در این آیه به کلمهای به نام مخلصین (به فتح لام) برخورد میکنیم اخلاص شده برای خدا حتی ابلیس هم طمعی در گمراه کردن ایشان ندارد و آنجا که سوگند میخورد که همهی فرزندان آدم را گمراه میکنم انسانهای مخلص را استثناء کرده است.
بیشک طمع نداشتن ابلیس در گمراهی ایشان بخاطر مصونیتی است که از گمراهی و آلودگی دارند وگرنه دشمنی وی شامل ایشان هم میشود.
بنابراین عنوان مخلصین مساوی با معصومیت عدهای است و آن عده بیشک در درجهی اول انبیاء الهی بعد اولیاء خدا میباشند.
(2) و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله نساء 63 اطاعت مطلق از پیامبران در صورتی صحیح است که در راستای اطاعت خداوند جلیل باشد و پیروی از آنها منافاتی با اطاعت از خدای متعال نداشته باشد وگرنه امر به اطاعت مطلق از خدای متعال و اطاعت مطلق از کسانی که در معرض خطا و انحراف باشند موجب تناقض خواهد شد.
پس در نهایت به عصمت پیامبران میرسیم.
(3) لاینال عهدی الظالمین 124 بقره قرآن کریم مناصب الهی را اختصاص به کسانی داده است که به ظلم آلوده نباشند و در پاسخ حضرت ابراهیم (علیهالسلام) که منصب امامت را برای فرزندانش درخواست کرده بودند آیهی بالا را میفرماید.
میدانیم که هر گناهی دست کم ظلم به نفس میباشد هر گنهکاری در عرف قرآن کریم ظالم نامیده میشود پس پیامبران یعنی صاحب منصب الهی نبوت و رسالت منزه از هرگونه ظلم و گناهی خواهند نمود وگرنه اگر کمی ظلم کنند عهد خداوند متعال به آنها نخواهد رسید.
مجید دهبان 4 فروردین 1388 منابع تحقیق 1ـ جوادی آملی، عبدالله، سیرهی پیامبران در قرآن، مرکز نشر اسراء، دوم پاییز، 1379 2ـ جوادی آملی، عبدالله، وحی نبوت در قرآن، مرکز نشر اسراء، اول مهر 1381 3ـ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، چاپخانهی سپهر، چاپ 33، تابستان 1380.