معنای توبه
الف – معنای لغوی توبه
ابن فارس می گوید : « توب : التاء و الواو و الباء کلمه واحده ، تدل علی الرجوع .
یقال : تاب من ذنبه ای رجع عنه »1
( توب : ت ، و ، ب ، یک کلمه است ، بر بازگشت دلالت می کند گفته می شود توبه کرد از گناه یعنی بازگشت از آن ) .
« توب .
توبه .
متاب ، همه به معنی رجوع و برگشتن است .
»2
در جایی دیگر آمده :
« التوبه : بالفتح و سکون الواو ، فی اللغه الرجوع »3
توبه : با فتح ( ت ) و سکون ( و ) ، در لغت به معنی بازگشت است .
در لغت نامهی دهخدا نیز به معنی بازگشت آمده است .
4
ب – معنای اصطلاحی توبه
بزرگان اهل لغت ، در تعریف اصطلاحی توبه ، چنین گفته اند :
« التوبه الرجوع من الذنب »5 توبه به معنی بازگشت از گناه است .
راغب در تعریف توبه چنین می گوید :
« توبه یعنی ترک گناه به بهترین وجه .
واژه توبه از جهاتی از اعتذار رسا تر است .
زیرا اعتذار و عذر خواهی بر سه وجه است : اوّل عذر خواهنده می گوید : من گناه نکرده ام ، دوّم می گوید : به این دلیل گناه کردم و سوم می گوید : گناه کردم ، بد کرده ام و دیگر تکرار نمی کنم .که این معانی وجه چهارم ندارد و معنای سوم ، همان توبه است »1
در اقرب الموارد آمده : « التوبه رجع عن المعصیته » 2 یعنی توبه بازگشت از گناه است .
در معجم فقه الجواهر در تعریف توبه آمده : « هی الندم علی ما وقع من المعصیته و العزم علی عدم الوقوع فیما یأتی و ان ذلک امتثالا لامرالله تعالی شأنه » 3
(توبه یعنی پشیمانی بر آنچه که از معصیت ، واقع شده ، و عزم بر انجام ندادن آن در آینده و همانا آن ، فرمانبرداری برامر خداوند متعال است .
)
مرحوم شیخ بهایی در تعریف توبه می گوید :
« التوبه : الرجوع و ینسب الی العبد و الی الله سبحانه و معناها علی الاول الرجوع عن المعصیته الی الطاعه و علی الثانی الرجوع عن العقوبه الی اللطف .
فی اصطلاح ، الندم علی الذنب لکونه ذنبا ، فخرج الندم علی شرب الخمر لاضراره بالجسم و قدیراد مع العزم علی ترک المعاوده ابدا و الظاهر ان هذا العزم لذلک الندم غیره منفک عنه » 4 .
شیخ بهایی ابتدا به ذکر معنای لغوی توبه می پردازد و بعد به موارد استعمال واژه توبه اشاره میکند و می گوید : توبه یعنی بازگشت و نسبت داده می شود به انسان و به خدای متعال ، معنای توبه در مورد انسان بازگشت از معصیت به سوی فرمانبرداری است و در مورد خدای متعال رجوع از عذاب به سوی لطف است .
توبه در اصطلاح ، پشیمانی از گناه است به خاطر گناه بودنش ، پس خارج میشود با این تعریف ، پشیمانی از شراب خوردن به خاطر ضرر رساندن آن به جسم ، و به تحقیق توبه با عزم همیشگی بر ترک بازگشت به گناه ، حاصل می شود و ظاهر این است که این عزم ، لازمه آن پشیمانی بوده و از آن جدایی ناپذیر است .
مرحوم نراقی در این باره می گوید : « ….
هی (التوبه ) الرجوع من الذنب القولی و الفعلی و الفکری ، و بعباره اخری : هی تنزیه القلب عن الذنب و الرجوع من العبد الی القرب و بعباره اخری : ترک المعاصی فی الحال و العزم علی ترکها فی الاستقبال و تدارک ما سبق من التقصیر »1 توبه ، برگشتن از گناهان است .
هرچند این گناهان در حیطه گفتار ، افعال و یا افکار باشد .
به عبارت دیگر توبه ، پاک گردانیدن قلب از گناه و بازگشت از دوری به نزدیکی است .
( اگر با گناهان از خداوند دور گشته با مبادرت به توبه ، به خداوند نزدیک گردد .
) به عبارت دیگر توبه ، ترک گناهان در حال و عزم بر ترک گناهان در آینده و جبران کوتاهی های گذشته است .
راغب می گوید : « و التوبه فی الشرع : ترک الذنب لقبحه ، و الندم علی ما فرط منه ، و العزیمه علی ترک المعاوده و تدارک ما امکنه أن یتدارک من الاعمال بالاعاده .
» 2 توبه در شرع ، عبارت است از : ترک گناه به خاطر زشتی آن ، و پشیمانی بر آنچه در گذشته واقع شده است ، و تصمیم بر ترک بازگشت به آن گناه و جبران اعمالی که از طریق بازگشت قابل جبران است .
توبه در قرآن این واژه در آیات متعددی از قرآن به کار رفته است .
در برخی موارد ، به معنای توبه انسان به سوی خدا و در برخی موارد به معنای توبه خدا به سوی انسان است .
وجه مشترک هر دو معنا ، بازگشت است ولیکن فرق توبه خدا با توبه انسان ، آن است که توبه انسان ، برگشتن به سوی خداوند با ترک گناه و تصمیم بر انجام ندادن آن گناه است .
و توبه خداوند ، بازگشت خدا به سوی بنده ، با رحمت و مغفرت و به معنای توفیق دادن به بنده برای توبه کردن است .
خداوند در قرآن می فرماید : « انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً »1.
( توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند و سپس بزودی توبه می کنند ، خداوند توبه چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است .
) در تفسیر المیزان ، ذیل آیه شریفه آمده است : « لفظ ( علی ) قبل از کلمه - الله - و لفظ ( لام ) قبل از – الذین - روی هم معنای نفع و ضرر را می رسانند .
و وجه این که دوکلمه ( علی ولام ) ضرر و نفع را می رسانند این است که ، کلمه ( علی ) معنای تسلط و کلمه ( لام ) معنای ملکیت و استحقاق را می رساند .و لازمه اش این است که معانی مربوط به این دو طرف به نفع یک طرف و به ضرر طرف دیگر باشد ، مانند حرب و قتال .
قهراً این دو کلمه می فهماند که یکی از دو طرف حرب و قتال ، غالب شده و دیگری مغلوب شده است ، و آن غالب شدن با معنای ملکیت منطبق است .و چون غالب ، چیزی عایدش شده که قبلاً نداشته و این مغلوب شدن با معنای استعلا ، منطبق است ، چون شخص مغلوب تحت تسلّط غالب قرار می گیرد .
و چون مؤثر واقع شدن توبه به خاطر وعده ای است که خدای تعالی به بندگانش داده ، و بر حسب آن وعده ، بر ضرر خود و به نفع بندگانش ، وفای به آن وعده را بر خود واجب ساخته است .
توجه بفرمایید که جمله بر ضرر خود صرفاً به منظور معنا کردن کلمه ( علی ) است نه این که به راستی خدا از آمرزش گناهکاران توبه کار ، متضرر می شود ، در نتیجه بر خود واجب کرده که توبه بندگانش را قبول کند ، امّا نه به طوری که غیر او چیزی را بر او تکلیف و واجب کرده باشد ، حال چه این که این غیر را عبارت بدانیم از عقل ، بر خدا واجب می داند که توبه توبهکاران را بپذیرد و یا حق و یا چیز دیگر .
چون ساحت خدای تعالی منزه و مقدس تر از این است که محکوم حکم کسی ، یا چیزی واقع شود ، بلکه به این معنا است که خدای تعالی به بندگان خود ، وعده داده که توبه توبهکاران را بپذیرد و او خلف وعده نمی کند ، پس معنای قبول توبه توبهکاران این است.
ظاهر آیه شریفه در مقام بیان مسأله توبه کردن خدا است ، و این که هر جا توبه ، به خدا نسبت داده می شود ، معنایش برگشت رحمت خدا به سوی بنده است نه این که منظور از توبه خدا ، توبه بنده باشد .
اگر چه لازمه توبه خدا ، توبه بنده نیز هست .
چون وقتی شرایط توبه خدای سبحان تمام باشد ، لازمه لاینفک آن این است که شرایط توبه عبد نیز تمام شود.»1 همچنین خداوند در جایی دیگر از قرآن ، توبه را ، راه نجات گروهی از اهل کتاب بیان می کند .
« الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم »2 ( مگر آنها که توبه و بازگشت کردند و ( اعمال بد خود را با اعمال نیک ) اصلاح نمودند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکار ساختند که من توبه آنها را می پذیرم که من تواب و رحیم هستم ) .
در تفسیر آیه مذکور آمده است : جمله « أنا التواب الرحیم » مخصوصاً با توجه به این که بعد از جمله « فاولئک اتوب علیهم » قرار گرفته دلالت بر نهایت محبت پروردگار نسبت به توبه کاران می کند و می گوید : اگر آنها به اطاعت و بندگی بازگشت کنند من نیز به رحمت بازگشت می کنم و مواهبی را که قطع کرده بودم مجدّداً به آنها می بخشم .
نکته قابل توجه این است که خداوند نمی گوید : شما توبه کنید تا توبه شما را بپذیرم .
می فرماید : « شما باز گردید من نیز باز می گردم فرق میان این دو تعبیر روشن است .
علاوه بر این لفظ « انا » که ضمیر متکلم وحده است در مواردی به کار می رود که گوینده در مقام بیان رابطه مستقیم خود با شنونده باشد ، مخصوصاً اگر شخص بزرگی بگوید : من خودم این کار را برای شما انجام می دهم بسیار فرق دارد تا بگوید ما چنین خواهیم کرد و لطف و محبتی که در تفسیر نهفته است بر هیچکس پوشیده نیست »3 توبه در احادیث در این قسمت به چند نمونه از احادیث ائمه معصوم – علیهم السلام – اشاره می کنیم .
امیر المؤمنین (ع ) می فرمایند : « من ندم فقد تاب»1 یعنی هر کس ( از کرده های بد خویش ) پشیمان شود ، به تحقیق توبه کرده است .
پیامبر (ص) می فرمایند : « التوبه تجب ما قبلها » 2 ( توبه ، آنچه را که قبل از آن بوده از بین میبرد ) حضرت علی (ع ) می فرماید : « التوبه علی اربعه دعائم : ندم بالقلب ، و استغفار باللسان ، و عمل بجوارح و عزم لا یعود » 3 توبه بر چهار رکن استوار است : پشیمانی قلبی ، استغفار به زبان ، عمل به جوارح ، عزم در بازگشت نکردن به گناه .
امیر المومنین (ع) در روایت دیگری می فرمایند : « ما من عبد یذنب إلّا اجله الله سبع ساعات فان تاب لم یکتب علیه ذنب.» 4 از ما نیست بنده ای که گناه می کند مگر این که خداوند او را هفت ساعت مهلت دهد پس اگر توبه کرد ، گناهی بر او نوشته نمی شود .
امام باقر ( ع ) فرمودند : « ما من عبد إلّا و فی قلبه نکته بیضاء فاذا اذنب ذنبا خرج فی النکته نکته سوداء فان تاب ذهب ذلک السوداء …… » 5 « هیچ بنده ای نیست مگر این که در قلبش لوح سفیدی وجود دارد ، پس هر گاه مرتکب گناهی شود ، در آن لوح سفید ، نقطه سیاهی نمایان گردد .
پس اگر توبه کند آن سیاهی از بین رود » .
حقیقت توبه در بسیاری از روایات پشیمانی از ارتکاب گناه ، به عنوان حقیقت توبه شناخته شده است .
حضرت رسول (ص) می فرماید : « الندامه توبه »1 توبه همان پشیمانی است .
امیر المؤمنین (ع ) در مورد پشیمانی از گناه می فرماید : « الندم علی الذنب یمنع عن معاودته»2.
یعنی پشیمانی از گناه مانع از بازگشت به گناه می شود .
و نیز امام باقر ( ع ) می فرماید : « کفی بالندم توبه »3 یعنی در توبه پشیمانی کافی است .
قریب این مضامین در روایات دیگری نیز به چشم می خورد .
توبه با سه امر تحقق می یابد : الف- آگاهی به ضرر گناه : یعنی گناهکار متوجه گردد که گناه بین بنده و خداوند حجابی میافکند که مانع تقرب او به خداوند سبحان می گردد و به عبارت دیگر گناهکار به این شناخت و احساس برسد که گناه همانند سمی است که خوردن آن موجب هلاکت و نابودی می گردد .
ب- پشیمانی : حالت پشیمانی پس از مرحله شناخت حاصل می گردد.
تألم به خاطر از دست دادن محبوب و تأسف به خاطر انجام گناه و این تألم و تأسف به عنوان پشیمانی تعبیر می شود .
ج- قصد ترک گناه : ترک گناه باید درزمان حال و عدم بازگشت به گناه در زمان آینده و همچنین جبران گناهان گذشته باشد .
مرحوم بجنوردی در این مورد می نویسد : « حقیقت توبه عبارت است از بازگشت از گمراهی و ضلالت ، به سوی هدایت و رشد و آنچه که موجب هدایت و کمال است .
و یا بازگشت به سوی خدا ، بعد از دور شدن از باری تعالی ، یا بازگشت به راه مستقیم ، بعد از انحراف از راه راست .
برگشت همه این معانی به یک چیز است ، و آن بازگشت از مخالفت و طغیان نسبت به مولی عزوجل ، به سوی فرمانبرداری اوامر و نواهی او است .
» در این جا ذکر یک نمونه از تعاریفی که در کتب اخلاقی آمده است خالی از لطف و فایده نیست.
تحقق توبه اوّل به قوت ایمان و نور یقین است .
و بداند گناهی که او انجام داده حجابی است میان او و آنچه خداوند وعده فرموده است .
دوّم به پشیمانی از کرده خود است به این معنی که دل بخاطر گناهی که انجام داده است ، محزون شود وآرزو کند که ای کاش آن عمل از او صادر نشده بود و این نتیجه یقین سابق است تا وقتی به این مسئله که بواسطه گناه به هلاکت می رسی ، یقین نداشته باشی ، برای تو پشیمانی حاصل نمی گردد .
سوّم آنچه از گناه انجام داده ترک کند و کارهای گذشته خود را جبران نماید .
همچنین اقرار و حسن اعتراف نیز توبه و موجب بخشش و غفران است .
خداوند تبارک و تعالی می فرماید : « و اخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاً صالحاً و اخر سیئاً عسی الله ان یتوب علیهم ان الله غفور الرحیم .» ( و گروهی دیگر به گناهان خود اعتراف کردند و اعمال صالح و نا صالح را به هم آمیختند ، امید می رود که خداوند توبه آنها را بپذیرد ، خداوند غفور و رحیم است .
) امیر المؤمنین (ع) می فرمایند : « المقر بالذنب تائب » یعنی توبه کننده کسی است که اقرار به گناه می کند .
البته باید گفت مراد ، اقرار در نزد خداوند تبارک و تعالی و عذر خواهی از اوست .
امام خمینی – رحمه الله علیه – می فرمایند : « ای عزیز ، مبادا شیطان و نفس امّاره تو را وسوسه نمایند و این مطلب را بزرگ نمایش دهند و تو را از توبه منصرف کنند و کار تو را یکسره نمایند .
بدان که در این امور هر قدر ، ولو به مقدار کمی نیز باشد ، اقدام بهتر است .
نا امید مباش که اگر تو ، به مقدار مقدور اقدام کنی حق تعالی راه را بر تو سهل می کند و راه نجات را ، به تو نشان می دهد .
بدان که یأس از رحمت حق بزرگترین گناه در نفس است که گمان نمی کنم هیچ گناهی بدتر و بیشتر از آن تأثیر نماید .
انسان مأیوس از رحمت حق چنان ظلمتی قلبش را فرا گیرد که با هیچ چیز اصلاحش نمی توان نمود .
مبادا از رحمت حق غافل شوی و گناهان در نظرت بزرگ آید .
» وجوب توبه توبه از اموری است که هیچ اختلافی در وجوب آن نیست .
علمای فرقه های مختلف اسلامی بر وجوب آن اجمال دارند .
دلایل وجوب آن قرآن ، سنت ، اجماع و عقل است .
حال برای روشن تر شدن مسئله به بحث تفضیلی آن می پردازیم .
الف- وجوب توبه در قرآن دلیل اوّل بر وجوب توبه ، آیات کثیری است که به صورت صیغه امر آمده است .
در این زمینه به ذکر چند آیه شریفه می پردازیم : «…….
و توبواالی الله جمیعاً ایها المومنون لعلکم تفلحون .
» 1 .
( ……..
و همگی به سوی خدا بازگردید ای مومنان تا رستگار شوید .
) در قسمت اوّل این آیه ، خداوند زنان را به رعایت عفت و دوری از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور می سازد دعوت می نماید .
و سرانجام با دعوت عمومی همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوی خدا آیه را به پایان می رساند .
و بیان می کند که اگر در گذشته کارهای خلاف عفت انجام داده اید .
اکنون که حقایق اسلام برای شما معلوم شد از خطاهای خود توبه کنید و برای نجات و رستگاری به سوی خدا آیید که رستگاری تنها بر در خانه اوست .
و برای نجات از لغزش گاههای خطرناکی که بر سر راه شما وجود دارد ، خود را به خدا بسپارید 2 « یا ایها الذین امنوا توبوا الی الله توبه نصوحاً عسی ربکم ان یکفرعنکم سیئاتکم ...) ( ای کسانی که ایمان آورده اید !
توبه کنید ، توبه خالص ، امید است با این کار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد .
…..
» « نصوح » به معنی « بازگشتن از گناه و دست کشیدن از کار زشت » آمده است .
در صحاح اللغه آمده : توبه نصوح یعنی « توبه صادقانه » در مفردات الفاظ قرآن : توبه نصوح را به معنی « توبه محکم » آورده است .
طبرسی - رحمه الله علیه – توبه نصوح را توبه خالصی که فقط برای رضای خدا باشد معنا کرده است .
در تفسیر نمونه آمده است : « این آیه راه نجات از آتش دوزخ را نشان می دهد ، نخستین گام برای نجات انسان ها توبه از گناه است .
توبه ای که از هر نظر خالص باشد ، توبه ای که محرک آن فرمان خدا و ترس از گناه باشد ، نه این که محرک آن وحشت از آثار اجتماعی و دنیوی باشد ، توبه ای که برای همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتی در آن رخ ندهد .
» ب- وجوب توبه در سنت دلیل دوّم بر وجوب توبه روایات معصومین (ع ) است که به ذکر چند نمونه از این روایات بسنده می کنیم .
1- ابی الدرداء قال : خطبنا رسول الله (ص) یوم الجمعه ، « فقال : یا ایها الناس توبوا الی الله قبل ان تموتوا و بادروا بالاعمال الصالحه قبل ان تشتغلوا » ابیدرداء گفت : پیامبر (ص) در روز جمعه ما را مورد خطاب قرارداده و فرمودند : « ای مردم به سوی خدا توبه کنید قبل از این که مرگ سراغتان بیاید و به اعمال صالح مبادرت ورزید قبل از این که مشغول شوید » رسول خدا (ص) در حدیث دیگری می فرماید : 2- « اعترفوا بنعم الله ربکم عزوجل و توبوا الیه من جمیع ذنوبکم فان الله یحب الشاکرین ».
( به نعمتهای خداوند اعتراف کنید .
خداوندی که پروردگارتان است و از تمامی گناهان به سوی او توبه کنید زیرا خداوند بندگان شکر گزارش را دوست دارد).
3- قال رسول الله (ص) « ….و توبوا الی الله من ذنوبکم و ارفعوا الیه ایدیکم بالدعاء فی اوقات صلوتکم فانّها افضل الساعات ……» .
رسول خدا (ص) فرمودند : ( ….
از گناهانتان به درگاه خدا توبه کنید و در اوقات نمازتان دستهایتان را برای دعا به سویش بلند کنید ، پس همانا ، بهترین اوقات ، اوقات نماز است ……) 4- حضرت علی ( ع ) در قسمتی از سخنانشان چنین می فرمایند: « جعلنا الله و ایاکم من التائبین العابدین و … فاکثروا ذکر ربکم الله تعالی و استغفروه و توبوا الیه انه هو التواب الرحیم .» ( خداوند ما وشما را از توبه کنندگان و بندگان عابدش قرار دهد … پس خداوند بزرگ را بسیار یاد کنید و از او بخشش بجویید .و به سوی او بازگردید ، همانا خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است .».
ج- وجوب توبه از نظر اجماع علاوه بر کتاب و سنت ، اجماع هم بر وجوب توبه دلالت می کند .
در محجه البیضاء آمده : « قال ابو حامد و الاجماع منعقد من الامه الی وجوبها اذ معناه العلم بان الذنوب و المعاصی مهلکات و مبعدات من الله و هذا داخل فی وجوب الایمان ».
ابو حامد گفت : اجماع ، از امت تشکیل می شود ( و دلالت می کند ) بر وجوب توبه ، زیرا معنای توبه علم است به این که گناهان و معاصی باعث هلاکت و دوری انسان از خدا می شود و این داخل در وجود ایمان است .
در رسائل فقهیه آمده : « و اما الاجماع ، قد ادعاه غیر واحد ،کصاحب الذخیره المعاد ، و شارح اصول الکافی ، بل ادعی هو اجماع الامه علیه » مرحوم بجنوردی درباره اجماع بر وجوب توبه می گوید : « نحن لم نجد مخالفا فی اصل الوجوب » .
( ما مخالفتی را در وجوب توبه نمی یابیم ) .
د-وجوب توبه از نظر عقل دلایل عقلی هم بر وجوب توبه اقامه شده است از آن جمله : لزوم دفع ضرر احتمالی : دفع ضرر به حکم عقل واجب است و تردیدی نیست که به وسیله توبه دفع ضرر عظیم که همان عذاب الهی است می شود .
شیخ طوسی می گوید : « توبه واجب است برای این که دفع ضرر کند و به خاطر وجوب پشیمانی بر هر کار زشتی و یا اخلال به هر امر واجبی » 2-«وجوب شکر منعم ؛ عقل در این معنا مستقلاً حکم به وجوب شکر منعم می نمایدو به مقتضای آیه شریفه « هل جزاء الاحسان الّا الاحسان » ( آیا جزای نیکی جز نیکی خواهد بود؟) واجب است انسان در مقابل نعمتهای بیشماری که از حضرت باری تعالی به او می رسد در مقام اطاعت و فرمانبرداری از اوامر و نواهی او باشد و در صورت عصیان فوراً بازگشت نماید و سرپیچی از دستورات الهی و انجام محرمات و ترک واجبات مصداق ناسپاسی است .
از این رو انسان برای بازگشتن به شکر و سپاس خدا باید توبه کند .
3- عقل به لزوم درک مصاحت و حفظ نفس از قرار گرفتن در فساد و هلاکت حکم می کند که انسان عاصی واجبات را ترک می کند .
پس مصلحت آن واجب ، از او فوت می شودو انسانی که عمل حرامی را انجام می دهد ، در مفسده آن حرام واقع می شود ، و شکی نیست که انسان با توبه می تواند درک مصلحت نموده و به واسطه آن دفع مفسده عظیم ، یعنی واقع شدن در غضب و عذاب الهی را بنماید .
4- شکی نیست در این که انسان به واسطه ارتکاب معاصی خواه آن معاصی ترک واجبات باشد یا انجام محرمات ، ارزشش کمتر می شود .
بلکه چه بسا از حیوان هم پست تر می گردد و این قول خداوند که می فرماید « …… ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا »1 ( آنها فقط همچون چهار پایانند بلکه گمراه تر ) .
اشاره به همین مطلب دارد .
ولیکن انسان با توبه می تواند موانع رشد و کمال را از میان برداشته و مراتب و درجات کمال معنوی را طی کند .2 فوری بودن وجوب توبه پس از این که از طریق قرآن ، سنت ، اجماع و عقل وجوب توبه اثبات شد ، مناسب است روشن کنیم آیا وجوب توبه فوری است یا امکان تأخیر در توبه وجود دارد ؟
تأخیر انداختن در کارهای نیک و یا جبران گذشته یکی از راهکارهای عملی شیطان است که انسانها رابه آن مبتلا می نماید .
بدین معنا که هرگاه انسان می خواهد کار نیکویی انجام دهد ، به ناگاه از درون وسوسه می شود که فردا این کار را انجام دهد .
از این موضوع در اسلام به عنوان « تسویف» به معنای ( تأخیر کردن) یاد شده است .
یکی از مواردی که شیطان بسیار از این راه کار عملی استفاده نموده و موفق هم بوده است ، تأخیر در انداختن توبه است .
به همین جهت در قرآن و روایات از ( تسویف ) نهی شده است .
آیه ای که می تواند در این بحث مستند ما قرار گیرد آیه ذیل است : « انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب …….
» 2 ( پذیرش توبه از سوی خدا ، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام میدهند ، سپس زود توبه می کنند .
خداوند ، توبه چنین اشخاصی را می پذیرد ؛ و خدا دانا و حکیم است .
در تفسیر نمونه ذیل آیه آمده است : « جمله «ثم یتوبون من قریب» یکی از شرایط توبه می باشد و معنای آن چنین است : ( به زودی توبه می کنند) .
در این کتاب به نقل از بعضی مفسرین گفته شده است : کلمه قریب در این آیه به معنی نزدیک به گناه است ، یعنی به زودی از کار خود پشیمان شود و به سوی خدا باز گردد ، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را به طورکلی از روح و جان انسان بشوید و کمترین اثری از آن در دل باقی نماند و این در صورتی ممکن است که در فاصله ی نزدیکی ، قبل از آنکه گناه در وجود انسان ریشه بدواند و به شکل طبیعت ثانوی درآید ، از آن پشیمان شود .
در غیر این صورت غالباً اثرات گناه در زوایای قلب و جان انسان باقی خواهد ماند ، پس توبه کامل توبه ای است که به زودی انجام پذیرد و کلمه قریب از نظر لغت و فهم و عرف نیز با این معنا مناسب تر است .
» 1 همچنین علامه طباطبایی - رضوان الله تعالی علیه – می فرمایند : « ….
و بنابراین جمله ( ثم یتوبون من قریب ) کنایه از این است که وقتی گناهی از آنان سر می زند ، در توبه کردن ، امروزو فردا نمی کنند و فرصت را از دست نمی دهند .
»2 در اخبار و احادیث وارده از ائمه ( ع ) فوریت وجوب توبه بسیار شفاف مطرح شده است .
چنان که حضرت علی (ع) می فرماید : « و ان قارفت سیئه فعجل محوها بالتوبه » یعنی : اگر گناهی را مرتکب شدی درمحو کردن آن با توبه تعجیل کن در حدیث دیگر از حضرت علی (ع ) در نهج البلاغه آمده است : « لا تکن ممن یرجوا لاخره بغیر عمل و یرجی التوبه بطول الأمل ، … و ان عرضت له و شهوه اسلف المعصیه ، و سوف التوبه …….» امام علی (ع ) در پاسخ کسی که تقاضای موعظه کرد فرمودند : « و از کسای مباش که بدون عمل ، امید سعادت آخرت را دارند .
و توبه را با آرزوهای دور و دراز به تأخیر می اندازند و … ..هرگاه شهوتی برآنها عارض گردد گناه را جلو می اندازد و توبه را به تأخیر می افکنند .
» در تذکره المتقین آمده است : وجوب توبه فوری است زیرا همچنان که اگر کسی سمی خورده باشد و طالب صحت بدنش باشد لازم است بر او ، فوری آن سم را با قی کردن و غیره از بدنش خارج نمایند .
و اگر در این کار سهل انگاری کند باعث هلاکت او خواهدشد .
سمومات معاصی نیز چنین است که اگر فرد در توبه سهل انگاری کند چه بسا بمیرد و ختم به شر گردد .
» مرحوم بجنوردی می گوید : « عقل حکم می کند که تغییر در توبه ، جایز نیست ، اولاً برای این که امکان دارد انسان قبل از توبه از دنیا برود وموفّق به توبه نشود و شخص به عقوبت گناهی که انجام داده و توبه نکرده گرفتار شود .
آنچه که انسان را از این احتمال ایمن می کند توبه فوری است .
ثانیاً بر فرض تاخیر مرگ ، تأخیر در توبه ، موجب دور شدن از حضرت باری تعالی می شود و عقل به رهایی فوری از آنچه که موجب دوری از حضرت حق و مانع از وصول به قرب باری تعالی میشود حکم می کند .
» این مطلب را با سخن آیت الله دستغیب به پایان می بریم .
ایشان می گوید : « در اثر آلودگی به گناه و تأخیر در توبه ،تاریکی و تیرگی گناهان بر دل زیاد می شود تا به حدی می رسد که دیگر قابل پاک کردن نیست .
زیرا هر گناهی که شخص می کند ظلمتی در دلش پیدا میشود.
مانند نفسی که به آیینه دمیده می شود .
هر گاه ظلمت گناهان بر قلب زیاد شد چرک میشود .
چنان چه بر اثر زیادتی نفس بر آیینه آن را زنک می گیرد .
و در این صورت قلب مهر شده و بسته می گردد .
به طوری که هیچ حقی را نمی پذیرد».
توبه از جمیع معاصی آیا تبعیض در توبه جایز است ؟به این معنا که شخص عاصی از بعضی گناهان توبه کند و از بعضی دیگر توبه نکند و در آن موردی که توبه کرده مورد آمرزش قرار می گیرد یا خیر ؟
« ابوهاشم از معتزله می گوید : توبه از یک گناه درست نیست بلکه هر کس توبه می کند باید از همه گناهان توبه کند ولیکن ابوعلی جبائی از معتزله می گوید : توبه از یک گناه نیز صحیح است.» صاحب قواعد الفقهیه می گوید : « کسانی که قائل به وجوب توبه از جمیع معاصی شده اند استدلالشان این است که حقیقت توبه عبارت است از بازگشت از مخالفت خدای متعال به طاعتش ، و پشیمانی به جهت خشم خدای متعال و دوری از پروردگار ، است و این معنا در همه گناهان مشترک است .
پس عزم بر ترک بعضی گناهان بدون بعضی و همچنین پشیمانی از ارتکاب بعضی گناهان بدون بعضی دیگر با وجود اشتراک تمام گناهان در حقیقت توبه ، امکان ندارد و کسانی که قائل به جواز توبه از بعضی گناهان شده اند استدلالشان این است که بعضی از گناهان عذابش بیشتر از بعضی دیگر است و آنچه عذاب خداوند در آن بیشتر است علّت عزم بر ترک در آن بیشتر است .
خلاصه این که معاصی از جهت کبیره و صغیره و استحقاق عذاب شدید و خفیف و از این نظر که بعضی از معاصی نزدیک تر به عفو هستند و بعضی از معاصی مانع قبول دعا می شوند ، با یکدیگر فرق دارند پس علت در همه گناهان مشترک نیست .
تا مانع تفکیک و تبعیض در توبه شود.»1