دانلود مقاله دروغ

Word 70 KB 14633 16
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • امیرالمومنین (ع) می فرماید:
    « ان اعظم الخطایا عند الله اللسان الکذوب »
    بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغ گو است.


    زبان دروغ گو داشتن، یعنی دروغ گو بودن.

    دورغ بودن به وسیله زبان، وجود پیدا می کند و زبان یکی از علل وجودی دروغ است.

    اگر کسی دروغی بگوید، این کار با زبانش انجام می گیرد.

    اگر زبانی بسیار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسیار دورغ خواهد گفت.


    هر گناهی با عضوی از اعضای انسان در خارج رخ می دهد و گناه را می توان به آن عضو نسبت داد.

    چون گناه کار گناه را به وسیله آن عضو انجام داده است دست خیانت کار داشتن، یعنی دزد و خائن به مال بودن.

    چشم ناپاک داشتن، یعنی خائن به ناموس بودن.

    زبان دروغ گو داشتن یعنی دروغ گو بودن.
    سر آن که زبان پر دروغ، بزرگ ترین گناه است، در آینده روشن خواهد شد.

    اکنون باید معنای دروغ روشن شود.
    دروغ چیست؟
    دروغ، سخن برخلاف حقیقت است و دروغ گو کسی است که بر خلاف حقیقت خبری می دهد.
    شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست خود بروید، او برای شما غذا بیاورد، شما بگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون برخلاف حقیقت است؛ شما نیز دروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت خبر داده اید.
    کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغ گو می باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویی می باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خوندن، دروغ خواهد بود.
    کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغ گو می باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویی می باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خوندن، دروغ خواهد بود.

    دروغ و دروغ گویی دروغ از صفات سخن است و دروغ گویی از صفات سخن گو و این دو همیشه با هم یار نیستند.

    می شود سخنی دروغ باشد، ولی گوینده اش دروغ گو نباشد، چنان که ممکن است کسی دروغ بگوید، ولی سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابق حقیقت باشد.

    شما اگر به وقوع حادثه ای اطمینان پیدا کردید، در صورتی که آن حادثه رخ نداده باشد، هنگامی که از وقوع آن خبر می دهید.

    شما دروغ گو نیستید ولی خبر شما دروغ است.

    دروغ گو اگر سخن راستی بگوید که به نظر ش برخلاف حقیقت باشد خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولی خودش دروغ گفته زیرا به نظر خودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.

    نظریه ای از قرن سوم نظام، دانشمند نامی قرن سوم در دروغ نظریه ای دارد او می گوید: « دروغ ، سخن بر خلاف عقیده است، نه برخلاف واقع.» نظام برای اثبات صحت نظریه اش به این آیه شریفه استدلال می کند: « ولله یَشهد ان المنافقین لکاذبون» خدا گواهی می دهد که منافقان ، دروغ گویند.» منافقان، شرفیاب حضور رسول خدا (ص) می شدند و عرضه می داشتند که ما گواهی می دهیم که تو رسول خدا (ص) هستی.

    خدا در این سوره مبارکه با پیغمبر خود سخن می گوید و منافقان را به او می شناساند.

    خدا می فرماید: وقتی که منافقان نزد تو آمدند و گفتند که ما شهادت می دهیم که تو رسول خدا هستی، با آن که خدا می داند که تو رسول او هستی و لیکن بدان که منافقان دروغ می گویند.

    بیان استدلال: سخن منافقان که شهادت به رسالت بود، سخنی بود مطابق حقیقت، ولی خدا آنان را دروغ گو خوانده است.

    دروغ گو بودن منافقان از این نظر است که آن ها این سخن را از روی ایمان نگفتند، بلکه در دل، برخلاف آن، عقیده داشتند؛ از این پی می بریم که دروغ، سخن برخلاف عقیده است، نه بر خلاف حقیقت.

    نظریه به این نظریه گویا دو چیز، موجب اشتباه این مرد دانا شده که دروغ را سخن برخلاف عقیده پنداشته نه برخلاف حقیقت.

    غفلت از این که کاذب هم صفت خبر قرار می گیرد و هم صفت مخبر؛ او پنداشته که کاذب، تنها صفت مخبر خواهد بود و بس.

    گمان آن که میان خبر دروغ و دروغ گو ملازمه می باشد و این صورت به خاطرش نرسیده که ممکن است خبر دهنده، دروغ گو باشد، ولی خبرش دروغ نباشد، لذا نتیجه گرفته که دروغ، سخن برخلاف اعتقاد است نه برخلاف واقع.

    ولی آیه شریفه اگر دلیل بر سخن ما نباشد، سخن نظام را اثبات نمی کند، زیرا سخن منافقان، راست و عین حقیقت بود، ولی خود آن ها در این حقیقت گویی دروغ گو بودند.

    چون کلامشان را برخلاف واقع می پنداشتند.

    علمای بیان، استدلال نظام را چنین ابطال کرده اند که منافقان، دروغ گوی در شهادت دادن بوده اند.

    واژه دروغ آیا ریشه کلمه دروغ، دو رخ بوده؟

    یا بسیط است و ترکیبی در آن نیت؟

    هر چه باشد، مربوط به بحث ما نیست، زیرا ما از نظر اخلاقی و اجتماعی در آن بحث می کنیم، نه از نظر لفظی ، ولی آن چه مسلم است، دروغ با دو رویی همراه است و دروغ گو، دو رخ می باشد و زبان و دلش یکی نیست.

    دو رو، کسی است که یک رو، بیش تر دارد، خواه دو رو داشته باشد، خواه چندین رو.

    دو رویی دروغ گو، چنین است: به این که می رسد، سخنی می گوید و با رویی ملاقات می کند و به آن که می رسد، خلافش را می گوید و با روی دیگر ملاقات می کند؛ در این ساعت این گونه سخن می گوید، در ساعت دیگر طور دیگر، او دارای چندین رو و چندین زبان است یا آن که برای خود رویی دارد و برای مردم رویی.

    در زبان عرب دو رویی را در زبان عربی نفاق و دو رو را منافق می خوانند، پس دروغ گو منافق می باشد و منافق دروغ گو.

    قرآن می گوید: « والله یشهد ان المنافقین لکاذبون؛ خدا گواهی می دهد که منافقان دروغ گویند» منافق، زبان و دلش دو تاست.

    با زبان، اظهار مهر می کند، ولی در دل، سایه شما را نیز می زند.

    در جلسه خصوصی سخنی می گوید، در جلسه عمومی سخنی دیگر؛ زبان های گوناگون دارد و چهره های رنگارنگ.

    پستی روح رسول خدا (ص) فرمود: دروغ گویی از پستی روح ریشه می گیرد( لا یکذب الکاذب الا من مهانه نفسه).

    دروغ گو چنین می پندارد که بی ارزش بودن خود را می تواند به وسیله سخن دروغ جبران کند!

    دانا احتیاج به دروغ گویی ندارد، چون دارای دانش است.

    شایستگان احتیاج به دروغ گویی ندارند، چون شایستگی دارند.

    ثروتمند نیازی به دروغ گویی ندارد، چون مال و منال دارد.

    دارندگان فضیلت، دارندگان قدرت، احتیاجی به دروغ گفتن ندارند، چون فضیلت دارند، قدرت دارند.

    عطر خودش می بوید، نیازی به ستودن عطار نیست، وقتی به ستودن عطار، نیازمند می باشد که فاقد بوی خوش باشد.

    دروغ گو، چون فاقد دانش است می خواهد نقص خود را به وسیله ادعای دروغ جبران کند، چون فاقد شایستگی است؛ به دروغ می خواهد خود را شایسته بنمایاند، چون فاقد ثروت است، چون فاقد فضیلت است، چون فاقد قدرت است، می خواهد این خلا خود را به وسیله دروغ پر کند.

    لاف زدن، نشانه دست خالی بودن است.

    توپ زدن نشانه بی عرضگی است.

    کار اهل جهنم مردی به حضور وجود مقدس رسول خدا (ص) شرفیاب شد و از کار اهل جهنم پرسید.

    پیغمبر فرمود: دروغ گفتن.

    اگر اهل جهنم راست گو و با حقیقت بودند به آتش جهنم نمی سوختند.

    دروغ گو پرده خود را می درد و از حق دور می شود و به گناهان بسیار، آلوده می گردد و کسی که چنین شد، آتش خشم خدای در انتظار او خواهد بود.

    تا دیده ات ز پرتو اخلاص روشن است انوار حق ز چشم تو پنهان نمی شود کشت دروغ، بار حقیقت نمی دهد این خشک رود چشمه حیوان نمی شود کمتر از حیوان دروغ گو انسان نیست، بلکه کم تر از حیوان است.

    انسان نیست چون فضیلت انسان بر موجودات دیگر، سخن است، سخنی که اخبار از حقیقت باشد و گرنه یاوه رایی را سخن نمی توان نامید و دروغ گو را از سخن بهره ای نیست، چون اخبار از حقیقت در گفتارش پیدا نمی شود؛ پس دروغ گو با بانگ جانوران یکسان است و جز خسته کردن گوش اثری ندارد.

    کم تر از حیوان است، چون در بانگ حیوان ، خیانت راه ندارد ولی سخن دروغ گو، خیانت می باشد؛ بنابر این ارزش جانوران از دروغ گویی که خود را انسان می پندارد، بیش است.

    ارزش ایمان اکنون که روشن شد که دروغ با ایمان سازگار نیست، شایسته است که اشاره ای به ارزش ایمان برای جامعه بشود و بدبختی هایی که بر اثر بی ایمانی نصیب جامعه می گردد، گوشزد گردد تا بزرگی خطر دورغ برای اجتماع روشن شود.

    اگر طبیب، ایمان نداشته باشد، نه به تشخیص او می توان اعتماد کرد نه به دستور طبی او، نه بیمار زیبا از خیانت او محفوظ خواهد بود و نه مریض پولدار.

    حال چنین جامعه ای بدتر از جامعه ای است که طبیب نداشته باشد، زیرا این جامعه سر بار دارد، مزاحم دارد، خائن دارد، ولی آن جامعه از گزندهای این گونه پزشک دارد، ولی آن جامعه از گزندهای این گونه پزشک آسوده است.

    اگر کاسب، ایمان نداشته باشد، نه به کالا می توان اعتماد داشت، نه به قیمت آن.

    اگر در ارباب و رعیت ایمان نباشد، هر یک به دیگری تعدی می کند و هر کدام از دیگری می دزدد، باغستان ها و کشتزارها دزدگاه می شود و محصولات کشاورزی در خطر نابودی قرار می گیردو خطر قحطی جامعه را تهدید می کند و دیو گرسنگی پرده از رخ بر می دارد.

    اگر زن ایمان نداشته باشد، شوهر چگونه می تواند بدو اعتماد کند و ساعتی وی را تنها بگذارد، اگر شوهر ایمان نداشته باشد، تکلیف زن بدبختش چه خواهد بود.

    اگر دستگاه حاکمه ایمان نداشته باشد، نه به قانون می توان اعتماد کرد و نه به قانونگذار و نه به اجرای قانون و ملت روی آسایش نخواهد دید؛ زندگی کردن در چنین جامعه ای، جز سوختن و جان کندن چیز دیگری نیست.

    دروغ و عقل امام هفتم (ع) می فرماید: عاقل، دروغ نمی گوید، هر چند دلش بخواهد.

    خردمند، آن چه عقل بگوید، می کند.

    نادان هر چه دل بخواهد، می کند.

    عاقل تابع گفته های عقل میباشد و نادان تابع خواهش دل.

    نادان زیان را می بیند، ولی نادیده می گیرد، چون دلش می خواهد.

    دل به سوی دروغ راهنمایی می کند و نادان، دروغ گو می شود.

    عقل با دروغ می ستیزد، عاقل از دروغ می گریزد.

    نادان از دیوانه بدتر است.

    دیوانه زیان را نمی بیند، ولی نادان می بیند و نادیده می انگارد.

    سخنی از علی (ع) امیر المومنین فرمود: « لا سوء أسوء من الکذب؛ بدیی از دورغ بدتر نیست» وصی رسول (ص) زشتی دروغ را قطعی دانسته، بلکه بر آن افزوده که زشت تر از دروغ، گناهی نیست.

    زشتی و ناپسندی دروغ، نزد همه کس مسلم می باشد، مجهولی که در این میان موجود است، مقدار زشتی و بدی دروغ است که شهسوار ایمان از آن پرده برداشته و آن را بالاترین زشتی ها گفته است؛ بنابر این مقدار زشتی دروغ نامحدود می باشد و ناپسندی آن اندازه ندارد.

    همچنان که بالاتر از سیاهی رنگی نیست، بالاتر از دروغ هم گناهی نه.

    چرا؟

    در این جا پرسشی پیش می آید که چرا زشتی دروغ از گناهان دیگر بیش تر است؟

    شاید یکی از نکته های سخن علی (ع) این باشد که بیش تر گناهان یا از شهوت بر می خیزد یا از غضب و هر کدام را که گناه کار مرتکب شود، لذتی خیالی و موقتی خواهد برد.

    گناهی را که بر اثر شهوت و خواهش دل مرتکب می شود، لذتی به او می دهد و گناهی را که بر اثر خشم و غضب مرتکب می شود، از لذت انتقام برخوردار می گردد.

    ولی دروغ، خود به خود، لذتی ندارد و کار بیهوده ای است.

    بر اثر آن، نه به خواسته دل می رسد و نه آتش انتقام را خاموش می کند، بلکه گناهی است شوم و بی خاصیت، هر چند دروغ گو برای دورغ خاصیتی می پندارد و آن پرده ای است که بدان وسیله، روی نقایص و گناهان خویش می کشد، ولی اشتباه او همین است، زیرا حقیقت آشکار خواهد شد و زیر پرده نخواهد ماند، دروغی که هیچ گونه لذتی برای آن تصور نمی شود و دروغ گو برای دروغش نمی تواند هیچ گونه عذری بتراشد، در صورتی که دروغ برای او شومی در جهان را خواهد آورد؛ پس سزاوار است که بالاتر از آن گناهی نباشد.

    شاید نکته دیگر سخن علی این باشد که دروغ، دروغ می زاید.

    دروغ، راه را برای زشتی ها باز می کند.

    دروغ سپر جنایات قرار می گیرد و دروغ گو را بر اثر ارتکاب گناه دلیر می کند.

    دورغ نه تنها خودش گناه است، بلکه گناه هایی در پی دارد، ولی گناهان دیگر خودشان می باشند وبس.

    گناه کار پس از ارتکاب گناه، پشیمانی به وی دست می دهد که ممکن ات موجب توبه اش بشود، ولی دروغ گو ، پس از دروغ، خود را موفق تر می بیند و برای دروغ دیگر آماده تر می شود.

    (آری مار جز مار نیارد.) خود نمایی خودنمایی از کوتاهی فکر ریشه می گیرد و از کارهای بسیار زشت است و موجب می شود که دگران با دیدن استهزا ء به خود نما بنگرند.

    خودنمایی پیشه روسبیان است.

    روبی است که با خود نمایی و خویشتن آرایی می خواهد دل بفریبد و از پیشه خویش سود فراوان بردارد؛ بنابراین، خود نمایان روسبیان اجتماع می باشند.

    خودنمایی اگر با دروغ گویی همراه باشد، زشتی آن صد چندان بیشت تر خواهد بود.

    این گونه خودنمایی نتیجه معکوس خواهد داد.

    خود نما می خواهد خود را در نظر دگران عظیم و محبوب گرداند، ولی دروغ که در راه خود نمایی قرار گرفت، خوار و منفورش خواهد کرد.

    لیسیدنی ابلیس هشتمین خلیفه پیغمبر اسلام(ص) حضرت امام رضا (ع) از نیای بزرگوارش امرالمومنین (ع) روایت می کند که آن حضرت دورغ را لیسیدنی ابلیس خوانده است.

    هر خوراکی که بسیار مورد علاقه باشد، لیسیدنی خواهد بود.

    در تعبیرات عامیانه می گویند: آن قدر خوب است که باید لیسیدش.

    خوراک خوش مزه و لذیذ را نه تنها می خورند، بلکه کاسه اش را نیز می لیسند.

    ابلیس، آن قدر دروغ را مانند خوراک لیسیدنی دوست می دارد تا آن که آن را لیسیدنی بشر قرار داده است، یعنی بشر را به دروغ گویی شایق ساخته.

    آری این نکته، قابل انکار نیست که بسیاری از افراد بشر، کاسه لیس ابلیس هستند و روزگار خود را در این دام شیطان به سر می آورند.

    سخنی از امام سجاد(ع) « کان علی بن الحسین(ع) یقول لولده: اتقوا الکذب، الصغیر منه و الکبیرَ ، فی کلِ جدَ و هزلٍ فان الرجلَ اذا کذب فی الصغیرِ اجتری علی الکبیر؛ امام سجاد (ع) به فرزندانش می فرمود: از دورغ بپرهیزید، خواه کوچک باشد، خواه بزرگ، چه جدی باشد و چه شوخی، زیرا دروغ کوچک، انسان را دلیر می کند که از دورغ بزرگ نهراسد.» در آغاز کار، همه از ارتکاب گناه، به ویژه گناه بزرگ، بیم دارند.

    یکی از چیزهایی که گناه کار را وادار به گناه بزرگ می کند، ارتکاب گناهان کوچک و بی اهمیت شمردن آن هاست.

    گناهان کوچک، خوف خدا را از دل می برد و به جای آن، جرأت بر خدا را می آورد.

    ترک گناهان کوچک به منزله پیشگیری از گرفتار شدن به گناهان بزرگ می باشد.

    دروغ بزرگ و کوچک دورغ بزرگ، گناهی است که شعاع عملش وسیع است.

    این گونه دورغ را پاره ای از مردم نادان بهتر می پذیرند.

    شاید منظور هیتلر از این که مردم، دورغ بزرگ را از کوچک، زودتر باور می کنند نیز همین باشد.

    ممکن است که این فکر غلط به خاطر کسی برسد که بیهوده سخن به این درازی نیست، اگر همه آن دروغ باشد، اندی از آن راست خواهد بود، دروغ دورغ نمی باشد؛ البته چیزی هت، ولی به این اندازه که می گوید نیست، مثلا اگر کسی بگوید من دانشورترین کسم، در صورتی که نادان صرف باشد، شنونده بی فکر پیش خود می گوید: بر فرض دانشورترین کس نباشد، بی گمان از دانشوران به نام و انگشت شمار خواهد بود یا کسی که پشیزی ندارد، خود را میلیاردر معروفی کند شنونده بی فکر بگوید: اقلا ده هزار تومانی دارد.

    به طور کلی دروغ از پای بند ویران است و در سخن دروغ گو راه راست و سخن درست نمی توان یافت.

    کسی برای روضه خوانی به کراچی رفته بود، در آن جا ادعا کرده بود که در رقم چهل هزار شاگرد دارد، در صورتی که شاید یک شاگرد در حوزه علمیه قم برای او نبود.

    کسی هم از هند به تهران آمده بود و ادعا کرده بود که سی هزار سنی را شیعه کرده است.

    وقتی راجع به او از یکی از دانشمندان هند تحقیق کردم، او گفت: این برادر اوست؛ یعنی این که از هند به تهران آمده، برادر آن کسی است که از قم به خاک هند رفته است.

    دروغ مجانی سیاه بخت ترین دروغ گوها، دروغ گویی است که بدون هدف دروغ بگوید.

    او بدون آن که از دورغ گویی، سودی برای خویش در نظر بگیرد، دروغ می گوید.

    بسیاری از اوقات، هیچ گونه منظور از دروغ گفتن ندارد، نه شخصی و نه اجتماعی ولی باز هم دروغ می گوید، (با دوست دورغ می گوید، با دشمن دورغ می گوید، با خویش دورغ می گوید، با بیگانه دورغ می گوید) گویا برای او، دروغ، طبیعت ثانوی شده است.

    من نمی دانم این گونه مردم چه فکر می کنند.

    او چگونه فکر می کند آیا دروغ گویی برای آن ها شکر شده؟

    آیا عادت شده؟

    آیا راست گویی برای آن ها دشوار گردیده؟

    نمی دانم آیا خودشان می دانند؟

    دروغ بر خدا دروغ بر خدا به طور مستقیم، آن است که کسی ادعای پیغمبری کند و خود را فرستاده خدای بخواند، در صورتی که برانگیخته از طرف خدای نباشد و به دروغ، این منصب مقدس را دعوی کرده باشد، یا اینکه حکمی را به خدا نسبت دهد، در صورتی که از طرف مقام مقدس ربویت، چنان حکمی صادر نشده باشد، مثلاً بگوید: خدا شراب را حلال کرده یا آن که شراب را در فلان نقطه از زمین حلال کرده است و به طور کلی، هر سخنی را به آن ذات مقدس، نسبت دادن، در صورتی که حقیقت نداشته باشد، دروغ بر خدا خواهد بود و یا اعتماد کردن به قیاس و تمثیل یا استحسانات عقلی در احکام خدا و آن را به ذات مقدس ازلی نسبت دادن، از این قبیل می باشد.

    دروغ زشت بهتان، عیب یا خیانتی است که به کسی بسته شود، در صورتی که او پاکیزه از آن عیب و پیراسته از آن گناه باشد.

    این گونه دروغ، زشت ترین دروغ هاست و اگر بگوییم از قتل و آدم کشی بدتر است، چندان راه دوری نرفته ایم.

    زیرا جنایت کار آدم کش، جان را می گیرد، ولی مفتری حیثیت و آبرو را می گیرد و دامن بی گناهی را آلوده می سازد و بد نامش می کند.

    نرد مردمان شریف، مرگ از زندگی با ننگ برتر است.

    اضافه بر این، بسیار اتفاق می افتد که تهمت، بیچاره ای را در خطر قتل می اندازد پس تهمت دارای دو شومی می باشد، حال آن که قتل یک شومی دارد.

    زیرکی پنداری در دنیای امروز، فضایل، رفته و رذایل اخلاقی جای آنها را گرفته، تشخیص صحیح رفته و تشخیص نا صحیح به جایش نشسته است، چیزهایی نشانه خرد و زیرکی شده و چیزهایی نشانه نادانی و کودنی، که دو چهره ای و دو زبانی از آن جمله می باشد.

    در این روزگار، چهره های گوناگون داشتن نشانه زیرکی و خرد می باشد و به راستی سخن گفتن، نشانه ساده لوحی.

    مقصود از دو چهره و دو زبان داشتن، آن است که آن طوری که کسی در حضور می باشد در غیاب نباشد.

    در حضور سخنی بگوید و در غیاب سخنی، در جلو رو، قیافه مهر داشته باشد و در پشت سر قیافه قهر.

    بدبختانه این صفت شوم در میان ما مسلمانان رواج دارد و کسانی که از تشخیص صحیح دور هستند، بدین صفت، آلوده می باشند و دستی دستی خود را در این سیه چال می اندازند.

    کسی که چهره های رنگارنگ و زبان های گوناگون داشته باشد، دروغ گویی ات احمق و زا خدا بی خبر.

    احمق است چون به منظورش نمی رسد و از دو چهرگی و دو زبانی بر خلاف مقصود نتیجه می گیرد.

    او بدین وسیله می خواهد، دوستی دیگران را جلب کرده و از منافع آن برخوردار شود، ولی غافل از آن که بدین وسیله دشمنی مردم را برای خویش خریده است.

    مردم با یکی دو جلسه به دورنگ بودن او پی می برند و از وی متنفر می شوند.

    از خدا بی خبر است، چون پیوسته با یکی از زشت ترین گناهان یعنی دروغ سرو کار دارد و نافرمانی حضرت حق را وسیله موفقیت خود قرار داده است.

    یا یکی از این دو چهره و از این دو زبانش دروغ است یا هر دو، یا هر سه یا هر ده.

    راست گوی دروغ گو حضرت خلیفه ششم امام جعفر صادق (ع) می گوید: « أیما مسلم سأل عن مسلمٍ ، فصَدَق و ادخلَ علی ذلک المسلمِ مضره کتبَ من الکاذِبینَ؛ مسلمانی که سراغ مسلمانی را از او بگیرند و راست بگوید و بر اثر سخنش زیانی به آن مسلمان برسد، در زمره دروغ گوینان نوشته خواهد شد.» یعنی گناه کار خواهد بود.

    یعنی آثار شومی که دروغ داشت و آن را گناه قرار داده بود، اکنون سخن راست این مرد، همان اثر را دارد و گوینده اش گناه کار می باشد.

    رفتاری که حسن عقلی داشته باشد، اگر مقدمیت برای جنایت و خیانت قرار گیرد، حسن آن برطرف می شود و نزد عقل ناپسند می گردد.

    دروغ گوی راست گو حضرت صادق‌(ع) می فرماید: « وَ من سئلَ عن مسلمٍ فکذبَ و أدخلَ علی ذلک المسلمَ منفعه کتبَ عندالله من الصادقین؛ کسی که مسلمانی را از وی بپرسند و دروغ بگوید و بر اثر دروغ او سودی به آن مسلمان برد، نزد خدا در زمره راست گویان خواهد بود».

    دروغ او از دروغ ها جداست، زیرا نه تنها مقدمه برای گناه نیست، بلکه نیکوکاری و خدمت به خلق است.

    این وقت است که ناپسندی دروغ، برطرف می شود و سخنی سودمند و پسندیده خواهد بود.

    ای خوش آن دروغی که مسلمانی از آن سودی ببرد در مثل آمده که دروغ مصلحت آمیز، به از راست فتنه انگیز است.

    چه مصلحتی از سود رساندن به مسلمانان بالاتر می باشد؟

    چنین کسی شایستگی دارد که نزد خدا در زمره صادقان نوشته شود.

کلمات کلیدی: دروغ

دروغ از روي شوخي نيز گناه است. بعضي تصور مي کنند به عنوان شوخي و مزاح و جلب توجه و خنداندن مردم دروغ بگويد اشکالي ندارد، چرا که در اين گونه موارد جنبه ي شوخي و مزاح نه جدي؛ اما اين نکته را بايد در نظر داشت که در شرع مقدس اسلام دروغ گفتن به طور کلي ن

دروغ بزرگ‏ترين گناهان امير المؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايد: «ان اعظم الخطايا عند الله اللسان الکذوب; (1) . بزرگ‏ترين گناهان نزد خدا، زبان بسيار دروغ گو است.» زبان دروغ گو داشتن، يعنى دروغ گو بودن. دروغ به وسيله زبان، وجود پيدامى‏کند و زبان يکى ا

مواردى که دروغگويى مجاز است بدان که دروغ حرمت عينى ندارد، بلکه از آن نظر که به مخاطب يا ديگرى (655) ضرر مى رساند حرام است ، زيرا کمترين درجه اش اين است که خبر دهنده به چيزى خلاف آنچه مى گويد معتقد باشد در اين صورت جاهل است و گاه دروغ براى ديگرى ضرر

بزرگ‏ترين گناهان امير المؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايد: «ان اعظم الخطايا عند الله اللسان الکذوب; بزرگ‏ترين گناهان نزد خدا، زبان بسيار دروغ گو است.» زبان دروغ گو داشتن، يعنى دروغ گو بودن. دروغ به وسيله زبان، وجود پيدامى‏کند و زبان يکى از علل وجودى د

اينک به بيان پاره اي از روايات در نکوهش دروغ مي پردازيم دروغ در رديف شرک به خدا رسول گرامي اسلام (ص) فرمود : « آيا شما را از بزرگترين گناهان خبر ندهم ؟ بزرگترين گناه شرک به خدا و بد رفتاري نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است .» « جامع السعادا

دروغگو دشمن خداست چه کسي مايل است هفتاد هزار ملک او را نفرين کنند؟ يکي از گناهاني که در قرآن، روايات و اخبار به دست آمده از معصومين (عليه السلام) به کبيره بودنش تصريح شده «دروغ» است. دروغگو دشمن خداست. اين جمله يکي از آن جملاتي است که اغلب ما ا

چه کسي مايل است هفتاد هزار ملک او را نفرين کنند؟ يکي از گناهاني که در قرآن، روايات و اخبار به دست آمده از معصومين (عليه السلام) به کبيره بودنش تصريح شده «دروغ» است. دروغگو دشمن خداست. اين جمله يکي از آن جملاتي است که اغلب ما از کوچکي آن را مي شنويم

مدعیان دروغین : از فرازهای مهم توقیعی از امام عصر (عج) ، خطاب به جناب علی بن محمد سیمری ، مساله ی خبردادن ازظهور مدعیان دروغین است. دورغ پردازانی نابکار، که با معرفی نمودن خویش ، به جای "رهبر حقیقی" ، اراده انحراف مسیر واقعی هدایت و گمراهی وظلالت انسانها را می نمایند. تا بدین ترتیب آنها را از شاهراه روشن هدایت به پس کوچه های تاریک ظلالت بکشانند. بی تردید وجود هدایتگران راستین در ...

دروغ در فضايل اخلاقى در کمالات روحى سه جور دروغ تصور مى‏شود: يکى آن است که دروغ گو مى‏داند که فاقد فضيلت است و به دروغ، ادعاى داشتن‏فضيلت دارد; مى‏داند که عاطفه ندارد، ولى ادعاى عاطفه مى‏کند. ديگر آن که حقيقت فضيلت را به درستى ندانسته و در تشخيص

اولين دروغي که گفتم کي بود؟ تا به حال فکر کرده ايد که چرا و چقدر دروغ گفته ايد ؟ حتي در پاسخ به اين سوال هم قدري دروغ بگوييد . بسياري از ما دروغ گفته و مي گوييم ولي اکثرا نمي دانيم از چه زماني و به چه علتي دروغ گفته ايم انچه که در مورد دروغ گويي مهم

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول