این چند تعبیر در قرآن آمده است. در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شدهاند نه به باطل. ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبودهایم. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» ۳ (باز کلمه «عبث» آمده است) شما خیال کردهاید که مرجوع نمیشوید پس عبث آفریده شدهاید؟ این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور میگوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است. اما در اینجا کلمه «لاعب» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین» .
اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم. به چه میگویند «بازی»؟ این کلمه «لعب» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود. بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در میآید مشغول بازی میشود. کاری را شروع میکند. مثلا میآید اتاقک میسازد، شتر یا اسب درست میکند. بازیاش که تمام میشود خرابش میکند میرود. باز دفعه دیگر همان را درست میکند. شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمیکنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست. فرض کنید میروند فوتبال بازی میکنند. چندین بار توپ از این طرف میرود آن طرف و از آن طرف میرود این طرف، به این دروازه وارد میشود، به آن دروازه وارد میشود. شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.