مقدمه
ادبیات عرفانی (ادب صوفیه) از حیث تنوع و غنا در فارسی و عربی اهمیت خاص دارد .این ادب هم شامل نظم است و هم شامل نثر و نیز فلسفه دارد و هم اخلاق ، هم تاریخ دارد و هم تفسیر ، هم دعا دارد و هم مناجات ، هم حدیث دارد و هم موسیقی .
قسمت عمده ای از نظم و نثر صوفیه هم تحقیق است و وعظ و مضمون بیشتر آنها عبارتست از مذمت دنیا و تحقیر آن . و صحبت عشق خداست که شعر صوفی را رنگ عاشقانه می دهد .
قصیده را از لنجنزار دروغ و تملق به اوج رفعت و وعظ تحقیق کشانده اند و غزل را از عشق شهوانی به محبت روحانی رسانده اند . مثنوی را وسیله ای برای تعلیم عرفان و اخلاق کرده اند . رباعی را قالب احوال و آلام زودگذر نفسانی نموده اند . احوال نفسانی را مثل بعضی نویسندگان سورئالیست مراقبت کرده اند . در فهم قرآن غالباً از توجه به ضاهر عدول کرده اند . موسیقی و سماع را مرکب روح شناخته اند . فلسفه ی وحدت وجود بنیاد نهاده اند . شعر و نثر را وسیله ای برای بیان معانی خود قرار می دهد .
دلایل اسلامی بودن و اجتماعی منشاء تصوف:
صوف پوشی نشان زهد و رستن از هو ای نفس بوده است و صوفیه خود مدعی شدهاند این لباس را به تقلید و انبیا پوشیدهاند.
در تعریف تصوف اقوال بسیار است که از مجموع آنها اخلاص، یک سویی، روش با شریعت و ریاضت توأماً فهمیده میشود. چنانکه شبلی گفته است: «صوفی آن است که اندر دو جهان هیچ چیز به جز خدای را نبیند». تصوف با مکارم اخلاق ملازمت دارد. و در آن کوشش برای تقویت روح، تضعیف و تهذیب نفس نقش اساسی دارد تواضع و شکستگی از ویژگیهای بارز آن است. صوفی با محو تیرگی بشریت تجلی حق را در درون خود میجوید .