دانلود مقاله ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

Word 397 KB 14702 149
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • خداوندا، سپاس تو را همچنانکه خود را سپاس گفته ای و برتر از آنچه هر گوینده ای گوید، هستی.

    خداوندا!

    درود و سلام فرست بر برترین آفریدگان، آنکه او را به حق بر انگیختند، تا بیم دهنده ی جهانیان باشد (محمد بن عبدالله و بر امامان راهنما از خاندان پاک او.)
    خداوندا!

    توفیق ده تا برسیم به آنچه که از خشنودی تو آرزو داریم و در راه های نزدیکی جستن به خویش یاریمان ده و گام هایمان را استوار کن تا پیرو راه یاوران تو باشیم .

    ما را یاری فرما که با استفاده از نهج البلاغه ، این راه نور و هدایت در زندگانی خود موفق شویم و به آنچه تو از ما انتظار داری، دست یابیم.


    خداوند قرآن را بر پیامبر فرستاد و وی به مردم آموخت و علی(ع) با استفاده از آن آموخته ها و علم بی پایانش، نهج البلاغه ای نوشت که مانند آن هرگز دیگر نخواهد آمد.
    زیرا سه فصل زندگی آن حضرت، مکتب و وحدت و عدالت بود و مذهب او رهبری و برابری بود و فداکردن همه مصلحت ها در پای حقیقت از رفتار ایشان می باشد.

    رسول خدا(ص) فرمود: هر کس با دوستی آل محمد(ص) بمیرد، شهید و آمرزیده شده و با توجه و با ایمان کامل مرده است.


    پس بهترین وسیله ی تهذیب نفس، محبت اهل بیت می باشد.

    ما از خدای منان توفیق جستیم و بر آن شدیم تا مقاله ای به مضمون :” ارزش های سیاسی در معنای زندگی و اندیشه ی حضرت علی(ع)“ به ساحت مقدس الهی و همچنین امام زمان (عج)، تقدیم نماییم.

    این کار به طور کلی چندین هدف داشت.

    اول ان بود که مورد قبول درگاه الهی و رضای او هر چه بیشتر قرار گیریم زیرا بدون رضای خدا و توکل به سوی او، هر کاری ناقص و به اصطلاح ابتر می باشد.

    لذا سخنی که پیرامون زندگی علی(ع) است و همه اش صحبت از حق و خدا بوده است، اگر با یاد خدا و توکل به او و هدف نزدیکی هر چه بیشتر به خود او صورت نگیرد!

    اصلا سزاوار نمی باشد.
    پس بهترین وسیله ی تهذیب نفس، محبت اهل بیت می باشد.

    اصلا سزاوار نمی باشد.

    و دوم انکه به عنوان یک بنده‌ی خدا، توانایی و استعداد خود را صرف شرح مختصری بر زندگی حضرت علی(ع) کرده باشم.

    که نزدیکی به اهل بیت، بهترین راه تهذیب نفس است و تهذیب نفس موجب قرب الهی و خشنودی او می شود.

    سوم این بود که یک بار دیگر زندگی حضرت علی(ع) را مرور نماییم و بیشتر، رفتارهای ایشان را که مربوط به سیاست و حکومت آن زمان می شود، مورد بررسی قرار دادیم و ارزش هایی را که امام علی(ع) در برخورد با حکومت(حکومت خود و یا دیگری) حال در زمان رسول خدا، حال بعد از سقیفه و خلفای سه گانه و حال در زمان حکومت طلایی خود مورد توجه قرار دادند، تحت عنوان ارزش های سیاسی بررسی نماییم.

    در اصل ما در این مقاله از ابتدا می خواستیم که زندگی امام علی(ع) را بررسی کنیم، ولی از آنجایی که می‌بایست موضوعی انتخاب شود و و متناسب با آن بحث شود، سعی کردیم به بیان اخلاق توأم با ارزش ها آن هم در رفتارهای سیاسی امام مثلا در فصل اول، نقش وی در زمان رسول خدا و سیاست آن زمان و یا در فصل دوم رفتار امام علی در واقعه ی سقیفه و خلفای سه گانه و در فصل سوم خود حکومت امام، که می‌بایست با توجه به آن زندگی امام علی(ع) را مرور کنیم، بپردازیم.

    همچنین هدف و انگیزه دیگر ما از بررسی رفتارهای سیاسی امام ، این بود که این موضوع، موضوعی پر بار و متناسب با جهان امروز می باشد و نقش علی (ع) در سرنوشت امت و رفتارهای سیاسی ایشان، افق های سیاسی بسیاری را بر روی همه ی افراد جامعه، در امروز و فردا و در داخل دستگاه حکومت و یا خارج آن، می گشاید.

    در مورد استفاده ی ما از قرآن و نهج البلاغه می توان گفت که بیشتر از قرآن در وقتی که در فصل اول راجع به حقیقت امام و شخصیت حضرت بحث می کردیم، استفاده کرده و از مقولات اخلاقی و سیاسی نهج البلاغه نیز بیشتر از سایر قسمت های این کتاب شریف، به خصوص در مورد عملکرد امام با دشمنان سه گانه ی دوران حکومتش در این تحقیق، استفاده شده است.

    هدف نهایی هم این بود که بعد از مرور سه فصل زندگی حضرت که متناسب با آن ما سه فصل اول خود را آوردیم، در آخر ثابت شود که علی(ع) دارای سیاستی پیوند خورده با ارزش ها داشت و اینکه آن ارزش ها کدامند؟

    باید خواننده این مقاله را بخواند و به طور پراکنده آن ارزش ها را بیابد، هر چند به طور فشرده ارزش ها در قسمت جمع بندی و نتیجه گیری این تحقیق نه به صورت موردی بلکه در قالب متونی مثلا «یک پیام برای سیاستمدار» امروز آورده شده است.

    ارزش هایی که در این مقاله ذکر شده، ان هم در امر مهم سیاست در برابر همه ی ارزش ها بسیار ناچیز خواهد بود.

    در حال در این جا لازم است که اندکی به تناسب و نحوه ی تطبیق موضوع با متن نیز اشاره ای داشته باشیم تا ابهامی رو به روی خواننده قرار نگیرد.

    همان طور که گفته شد چون سه فصل زندگی امام علی(ع)، وحدت و مکتب و عدالت بود.

    ما سه فصل خود را بر شعار این سه اصل بنا نهادیم.

    و در فصل اول پس از گفتن یک سری از مقدمات واجب و توضیحاتی پیرامون شخصیت امام علی(ع) که نحوه ی شکل گیری مکتب امام را می رساند، به نقش امام در سیاست های زمان پیامبر و نقش اساسی وی در آن زمان نیز اشاره ای کردیم که تا اوایل فصل دوم نیز این بحث طول کشید.

    در فصل دوم و سوم نیز سعی شد که متناسب با شعار وحدت و عدالت که بزرگترین ارزش های سیاسی امام در دوره قبل از خلافت خود و در هنگام حکومت خود بودند، ارز ش های سیاسی را تا جائیکه در توان داشتیم بسط دهیم.

    ما از آوردن بخش اول این مقاله که به ظاهر ربطی به موضوع ما و ارزش های سیاسی ندارد، چند دفاع داریم.

    اول اینکه در کنار بحث های پیرامون امام علی(ع) و شخصیت وی و اثبات امامت و ...

    ما کاملا به رفتار امام علی(ع) در زمان پیامبر و سیاست‌های وی و نقش علی(ع) در آن اشاره داشته ایم.

    و دوم اینکه آیا خواننده‌ای که امام علی(ع) را نشناسد از خود نمی پرسد که علی(ع) که این همه شگفتی در عرصه ی حیات خویش نثار جهانیان کرد، چگونه و توسط چه کسی شخصیتش شکل گرفته است ؟

    این همه ارزش از کجا در وجود این چنین انسانی نمودار شده است؟

    از پاسخ به این سئوالات هم که بگذریم به عنوان مقدمه و رابطه منطقی بین مطالب و حسن نوشته و زیبایی آن هم که شده باشد، می بایستی شخصیت علی(ع) را کاملا بررسی نماییم.

    وقتی راجع موفقیت سیاستمداری در تاریخ بحث می کنیم، اول می رویم سراغ مکتب و تحصیلات وی، حال چگونه راجع به بزرگ ترین سیاستمدار تاریخ بدون توجه به مکتبش حرف بزنیم؟!

    در هر حال خواننده محترم می تواند در صورتی که می خواهد متن را کاملا مطابق با ارزش ها در سیاست ببیند، حواس خود را بیشتر بر روی فصل دوم به بعد متمرکز کرده و توضیحات پیرامون شخصیت علی(ع) و یک امام را مقدمه تلقی نماید.

    در آخرین فصل نیز هدف و انگیزه ی ما بررسی ارزش های سیاسی نه به طور پراکنده که در تحقیق موجود است، بلکه به صورت اختصاص در یک بخش، در جهان امروز است.

    هدف ما از آوردن سخن آخر نیز دو چیز بود که اولا توصیه‌هایی جهت توسعه ی نهج البلاغه داشته باشیم و دوم اینکه مشکلاتی در حین انجام تحقیق با آن رو به رو بودیم ذکر کنیم.

    بیان مشکلات را می توانستیم در همین متن مقدمه ذکر کنیم، که دیدیم اگر در پایان باشد می تواند بهتر باشد.

    در این روند و روال سعی شده است که به جای اینکه زیاد بر باطل حمله بریم، از حق دفاع بیشتری نماییم!

    لذا همین اصل بود که موجب شد ما ابتدا، به بیان ارزش های درون نامه ی امام به مالک اشتر و دستگاه امام علی(ع) قبل از حمله‌ها و جنگ های امام با باطل بپردازیم.

    هدف آن بود که همانطوری که دفاع از حقیقت مهم تر از حمله بردن بر باطل است، ما نیز با ذکر ارزش ها از دیدگاه امام علی(ع) در دستگاه سیاسی و نامه ی تاریخی وی به مالک اشتر قبل از جنگ ها با باطل، بتوینیم این ارزش کلی را یار و یاور باشیم.

    در کل از خدای تبارک و تعالی در تمام طول انجام این تحقیق خواستار بودیم که دل ما را صاف گرداند و باطن دل ما را بر حقیقت پایدار سازد و رحمت خود را بر رفتار ما نازل کند.

    در هر حال از خداوند منان خواستاریم که این سخنان ما را درباره ی حیدر ولایتش بپذیرد و همه ما را به کمالات بالاتر رهنمون سازد.

    و دقت ما را در کارها افزایش دهد.

    تا مانند امام علی(ع) رفتار نماییم و با دقت سخن گوییم و ” نه“ و بلی گوییم.

    درست مانند امام علی(ع) که در هنگام شور و شوق مردم و فشار ان ها جهت به خلافت رسیدن امام، ایشان برای مخالفت با مرگ عثمان(به عنوان فاکتور حاکم) و جنجال ها ” نه“ گفت و در آخر چون دید ارزش وحدت بهتر قرار است احیا شود، بی طمع حکومت را پذیرفت.

    برای اینکه از مضمون مقدمه خارج نشویم.

    سخن را به درازا نکشانیده و بر خدا توکل کرده و قضاوت را به شما خواننده گرامی وا می گذاریم.

    همچنین ما بخشی ضمیمه مانند که مضمومنش موردی کردن نتایج با انگیزه ی راحت تر کردن نتیجه برداری از متن توسط خواننده و روشن تر شدن بهتر نتایج است در آخرین مطلب این تحقیق آورده ایم.

    امید است که مورد قبول قرار گیرد.

    ”در آمدی بر علی(ع)“ شناخت امام علی(ع) کاری دشوار است و این وجود نا متناهی را کسی نتواند بشناسد و هر کس او را از دید خویش به نحوی دیده است.

    اما همه کس در این که امام علی(ع) از برجسته ترین افراد در اخلاق و نیکی هاست و گویی تجلی ارزش ها و قران و اسلام است، اختلافی ندارند.

    زیرا تاریخ از او حمایت می کند.

    وقتی صفحات دفتر تاریخ را ورق می زنیم و به عقب باز می گردیم، قسمت اعظمی از آن از وجود دین خبر می دهد، ان هم دینی به نام اسلام که پیامبری ممتاز از دیگر پیامبران کتابی حقیقتا پر گوهر از طریق وحی آورده است.

    در تاریخ، حوادث بسیاری به وضوح آمده است اما هیچ کدام به اندازه ی تاریخ دین و انبیاء در سرنوشت انسان تأثیر نگذاشته است.

    علتش هم این است که دین از خدا و حقیقت و کمال خبر می داد و جهان بینی ها و ایدئولوژی های بسیاری جهت کمال انسان در همه ابعاد برای او داشت.

    اما هیچ دینی به پای دین اسلام نمی رسد، زیرا دینی است برای همه اعصار و هرچه به جلوتر می رویم.

    با حقایق آن بیشتر و با پوچی های حرف های غیر ان بیشتر و بیشتر اشنا می شویم.

    حقایق دین در قرآن بسیار مشهود است و قرآن کلام خداست که به وسیله جبرائیل از طریق وحی بر حضرت محمد (ص) نازل گشته است.

    هر کس قرآن و جهان بینی اسلامی بخواند، حتما با دلیل و منطق اسلامی و بینش اسلامی، چهره ای وسیع و حقیقی از کمال و سر منزل غایی در ذهن او مجسم می شود و گویی آن را می‌شناسد و به ان ایمان می آورد، اما برای اینکه عزم کند و بخواهد به آن عمل نماید، نیاز به الگویی دارد که این راه را رفته و پیروز شده است.

    پس سنت پیامبر و اعمال پیامبر دری دیگر به روی او باز می کند که به وی مژده سعادت و نیکی می دهد.

    با نظر به اینکه پیامبر نیز عمری دارد و آن عمر به پایان می رسد، آیا باید گفت سنت به پایان می رسد؟

    خیر، زیرا سنت را می توان حفظ نمود ولی باز هم سئوال مطرح است که ایا در آن روزگار بعد از پیامبر احتمال تعریف سنت وجود داشت؟

    و ایا فرد دیگری الگو و تجلی سنت و قرآن و حقیقت است؟

    در آن روزگار که قرآن در عمل و سنت پیامبر، چیزی تازه بود، امکانش وجود داشت که تحریفی بشود؛ ولی دو چیز این امکان را از بین می برد: اول خدا، که هر چه بخواهد می کند و با رفتار حکیمانه اش نمی گذارد تحریفی در قرآن صورت بگیرد.

    برای مورد دوم باید به بینشی متعالیه نظر کرد و جواب قطعی گرفت، براستی علت اینکه خدا به رسول اکرم فرمود اگر تو نبودی، بشر را خلق نمی‌کردم چه بود؟

    جواب این سئوال وجود راهنما و الگو را در هر زمانی اثبات می کند.

    اگر خدا فیاض است، اگر اسلام و پیامبر را نمی فرستاد، انسان ها از چنین حقیقتی بی بهره می ماندند، همچون شاگردانی که بی معلم ارزش ندارند.

    پیامبر که رفت، برای نسل ها قرآن و سنت خویش را به یادگار گذاشت و برای الگویی در قالب یک انسان که از قرآن و سنت محافظت نماید و نسبت به حقایق دین بینا باشد، اصل عترت را بر جا نهاد .

    خاندان پیامبر کیستند؟

    آیا کسی جز علی(ع) در زمان پیامبر توانست این چنین مرد با مفهوم حقیقی ارزش ها، بدرخشد.

    هم اکنون به شخصیت علی(ع) در زمان حیات پیامبر اشاره می کنیم و این را بدان جهت می نویسیم تا معلوم شود حقیقت فردی که این چنین بعد از پیامبر، رفتارش در حکومت و غیر حکومت(که در مورد آن بحث خواهیم کرد) تاریخ را نورانی کرده و گوهر تشیع برای حیات حقیقی نسل ها باقی گذارده است، چگونه شکل گرفته و ریشه اش از کجا و به دست چه کسی بوده است؟

    ” پرورش نور“ عجیب ترین چیز در مورد علی(ع) این است که بگوییم، فردی است مانند افراد دیگر!

    البته از نظر جسم با دیگران برابر بود و پیامبران نیز مثل مردم زمان خود بودند، تفاوت در استعداد و روح و بینش ها است.

    اعتقاد به حدیث شریفه ی کساء و نظرات امام در مورد امامت!

    و سخن امام که فرمود از من بپرسید تا زمانی که در میانتان هستم و گرنه مرا نخواهید یافت.

    نشانگر این است که امام مانند دیگر انسان ها نه تنها خود مسیر کمال را طی کرده است بلکه حقیقتا رفتارش تفسیری بر قرآن و سنت بوده و وجود خود را مایه هدایت احساس می کرده است و این یعنی الگو بودن در حد هدایت دیگران و این کاملا معلوم است که افراد بسیاری الگویند ولی کسی ادعای همه چیز را به یمن خدا می دانم ندارد!

    در مورد تولد حضرت و نحوه تولد ایشان همین بس که او را مولود کعبه لقب دادند که شرحش جای دیگر می طلبد و همانطور که گفته شد ما می خواهیم نتایج اخلاقی و سیاسی از این مجموعه بگیریم و ضرورت ها و واجبات باید بیان شود.

    در آن هنگام که رسول گرامی اسلام (ص) با خدیجه ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد.

    در فکر جبران زحمات و محبت های ابوطالب افتاد و به همین علت به عموی خویش فرمود:” من دوست دارم که بعضی از فرزندانت را در نزد من بگذاری تا در کار رسالتم مرا یار و یاور باشد و نیز جبران زحمات گذشته ام را نشبت به شما کرده باشم“ ابوطالب در پاسخ پیامبر (ص) گفت: هر کدام را که می‌خواهی انتخاب کن، رسول الله(ص) علی (ع) را برگزید.

    از همین جا می توان حدس زد کسی که علی(ع) را پرورش داد، خود یک ارزش بود و عملش سنت برای نسل ها شد!

    به راستی اینده کسی که توسط پیامبر(ص) پرورش یافته بود چه می شد؟

    از همان روزهای آغاز بعثت پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی (ع) اندکی تفکر کرد و آن را به عنوان اولین مرد مؤمن به آن پذیرفت.

    حضرت علی(ع) خود می فرماید که پیامبر هر روز دری از درهای اخلاق و معرفت بر من می گشود و مرا به پیروی از آنان سفارش می نمود.

    تکامل شخصیت علی(ع) در ارتباط با پیامبر (ص) بود و اندیشه ها و بینش های عمیق و متعالی نیز از این جا سر چشمه می گیرد.

    عشق و علاقه ی میان پیامبر و علی(ع) وصف ناپذیر است، تا جایی که پامبر(ص) که می دانست این علی(ع) است که امام مردم خواهد بود، لحظه ای از تربیتش دست بر نمی دارد و دوست او را دوست خویش و دشمن او را دشمن خویش می نامد و علی(ع) نیز در طول زندگی هیچ گاه و در هیچ مورد بر پیامبر پیشی نگرفت و نهج البلاغه که مجموعه ای از سخنان پر ارزش حضرت علی(ع) است، بسیاری از آن راجع به ستایش پیامبر است.

    پس فهمیدیم که مکتب و ریشه اعتقادات حضرت علی(ع)، اسلام است و اسلام.

    در صفحات آینده راجع به اندیشه های امام سخن خواهیم گفت و هم اکنون پاره ای از مبانی اندیشه های امام و عظمت کارهای امام علی(ع) را در زمان حیات پیامبر اکرم (ص)، دنبال می کنیم.

    مبانی اندیشه های حضرت علی(ع) همان مبانی اندیشه های اسلام و پیامبر است و ایشان جهان بینی های اسلامی را با وجود خود قبول کرده بودند و بر انجام ایدئولوژی های ان مداومت می کردند و مبنای حق و باطل نیز موردی است که باید حتما در مبانی اندیشه ی امام بدان اشاره شود.

    حق در نظر امام علی(ع) همان خدا و دستور اوست.

    حضرت علی(ع) با ایمان به خدا و دین و راهنمایی های پیامبر، قلب و اندیشه ی خود را بر حقایق گشود.

    تا آنجا که درباره ی پیروی خویش از حق می فرماید:” از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم” گویی دوره ی کودکی تا نوجوانی حضرت علی(ع) دوره ی بارگیری حقیقت بوده است.

    و این مدعا کاملا درست است زیرا کافی است نهج البلاغه را بگشائیم و وصف خدا و آخرت و زیبایی ها را از زبان حضرت بشنویم و سیراب شویم و باز به ان نظر کنیم و اخلاق سیاسی زمان حضرت را مورد مطالعه قرار دهیم تا واقعا بفهمیم ارزش به مفهومی که انسان را به سعادت می‌رساند یعنی چه؟!

    حقیقت و کمال و هدف امام فقط خدا بود و حضرت علی(ع) با اختیار خود این اصل را با برهان و دلیل و نظر به فطرت پذیرفت و وجود خود را نورانی از عشق حقیقی به خود خدا کرد و وظیفه خود را احیای دین معشوق دانست و با نظر به آیه ی قرآن که فرمود: اگر کسی دستور خدا را انجام دهد، خدا راه های رسیدن به ارزش های بیشتری را بر او می گشاید، لا اقل می توانیم با نظر به تاریخ، وجود حضرت علی(ع) و کمالات روز افزون را اندکی مورد بررسی قرار دهیم.

    ارزش حقیقی در دیدگاه امام در مورد مسائل اخلاقی، انچه بود که حقیقتا انسان را به کمال می برد که البته این همان دستور خدا می باشد!

    گویی علی(ع) خود و زندگی اش تفسیری بر قرآن است و علی با قرآن و علی با ارزش های اخلاقی از علی حقیقتا علی ساخته است!

    تا کنون این همه سخن مبانی اندیشه ی حضرت علی(ع) بود؛ که در مورد خود اندیشه های ایشان در صفحات آینده صحبت خواهیم کرد.

    مبانی اندیشه های حضرت علی(ع) بر ما روشن می سازد که راه حضرت در ابتدا چه بوده است.

    هم اکنون در جنبه‌ی عمل به ارزش ها و حرکت امام بر پایه‌ی همان ارزش ها در زمان حیات پیامبر، بحث را ادامه می دهیم.

    شجاعت و دلاوری بر موضوعی شرط لازم ” ایمان“ را از قبل به آن می طلبد ، اینکه اساس و موضوع مورد ایمان چه بوده است و درست بوده یا نبوده در دست وجدان و عقل است.

    اثبات خدا و ارزش‌ها را با هزار دلیل می توان ممکن ساخت که این در دست فلسفه و دلایل و براهین منطقی است و فطرت انسان و اراده و خواست او نیز این امر را ممکن می سازد.

    حال که ما حقیقتی را که علی(ع) بدان اعتقاد داشت شناختیم می توانیم خود نیز به بررسی این حقیقت بپردازیم و می بینیم حقیقت نیست جز خدایی که کمالات و فیض می بخشد، وصف خدا را باید از زبان خود علی(ع) شنید که دلش منزلگاه او بود و ایمان به خدا در دل و قلب علی(ع) همه ی هستی و وجود علی(ع) است.

    این ایمان به خدا باعث شد که تاریخ علی(ع) را نور ببیند و الگوی انسان ها گردد.

    در هنگامی که رسول اکرم برای هجرت آماده می شد، حضرت علی(ع) بود که خطر مرگ را بر جان خرید و حاضر شد در بستر پیامبر بخوابد و این از اوج بلندی روح او خبر می داد حال کسانی که حقیقت را جز خدا می‌بینند، همین بس که بدانیم در زجرند و آخر در زمین فرو خواهند رفت و جز دنیا نتوانند ببینند پس هرگز رنگ آرامش را تا زمانی که دنیا دنیاست، نخواهند دید.

    غزوه های پیامبربسیار به شکست نزدیک بود اگر علی نبود.

    علی(ع) با شرکت در غزوه ها و جنگ های مختلف، ایمان خود را تثبیت کرد و شجاعت و بزرگی را در آن زمان و در طول تاریخ، مرکب خویش نمود.

    در جنگ بدر، در ابتدای جنگ بنا بر روایات متعدد، حضرت علی(ع) بود که هر سه نفر از افرادی که به جلوی سپاه کفر برای مبارزطلبی آمده بودند به هلاکت رسانید.

    در غزوه‌ی احد که می توان گفت سپاه مسلمین در آغاز جرأت جنگ نداشتند علی(ع) بود که با شکست دادن بسیاری از نامیان آنان، روحیه ی پیروزی را به مسلمانان عطا نمود.

    در غزوه ی خندق نیز ماجرای جنگ علی(ع) با عمروبن عبدود معروف است و نشان داد که قدرتی در آن تاریخ و برای همه تاریخ به اندازه ی علی(ع) نبود.

    این قدرت و نیرو همان تجلی ایمان به ارزش ها است که بر شمشیر نمودار گشته است و از طرفی این اقدام علی(ع) که او را به خاطر خدا سر برید نشانگر عظمت ارزش های مقدس وجود او بود و وصله ی شهرت را که از طرف مخالفان او که حسد وجودشان را گرفته بود، حتی بدون در نظر گرفتن اقدامات آینده علی(ع) و نهج البلاغه، برای همیشه از اذهان و تاریخ جدا نمود.

    براستی این است انسان بودن!ایمان به حقیقتی عظیم و شمشیر زدن در راه او به همراه تمامی ارزش های انسانی و معنوی نمی تواند جز تجلی سلامت روح علی(ع) و شایستگی بی پایان او باشد.

    وقتی که کارشکنی ها و پیمان شکنی های یهودیان منطقه و قلعه ی خیبر معلوم و آشکار گشت.

    پیامبر(ص) وقتی نسبت به فتنه ی آن ها آگاهی یافت، به طرف قلعه ی آنان با سپاه مسلمانان حرکت کرد.

    همینکه به نزدیک قلعه ی خیبر(قرارگاه یهودیان) رسیدند فرمان داد که توقف کنند و پس از دعا و نیایش به درگاه پروردگار، کنار درختی که در آن حوالی بود مستقر شدند.

    امیرالمؤمنین علی(ع) گرفتار چشم درد بود و از جنگ کردن با آن شرایط ناتوان بود.

    پیامبر ابوبکر را فراخواند و پرچم را به او داد و او نیز با عده ای از مهاجرین به سوی دشمن رفت و کاری از پیش نبرد و بدون پیروزی بازگشت.

    در حالی که مسلمانان را از مبارزه می ترسانید و مسلمانان هم او را می ترسانیدند!

    بعد از وی به روایتی عمر نیز به میدان رفت و کاری از پیش نبرد.

    آنوقت بود که حضرت رسول اکرم(ص) علی(ع) را طلبید و درد چشمان او را شفا بخشید و پرچم را به او داد و به او گفت؛” ای علی جبرئیل همراه توست و پیروزی جلوی قدم های تو می باشد و خدا در دل آنان ترس و بیم افکنده است“ امیرالمؤمنین(ع) به میدان شتافت و با یکی از بزرگان یهود به نام موحب خیبری جنگ نمود و او را به هلاکت رساند و بعد همانطور که می دانیم، در جلوی قلعه را یک تنه از جا در آورد و بر خندق قلعه ی یهودیان گذاشت و مسلمانان از آن به عنوان یک پل استفاده کردند و قلعه را فتح نمودند.

    کمالات علی(ع) بی شمار است چه در زمان حیات پیامبر (ص) و چه غیر ان.

    آیا براستی شخصیت علی(ع) مانند یک فردی است که فقط شخصیتی بزرگ آن را به ان مقام رسانده باشد؟

    مثل شاگردی که استاد او را به درجات عالیه( به علاوه ی همت خود مشخص) می رساند؟

    در اینکه پیامبر در تربیت علی(ع) چه نقش عظیمی داشت، هیچ شکی نیست و علی، علی نمی شد اگر با پیامبر نبود.

    ولی قدرت عجیب، علم بی پایان، ظرفیت ایمان بی پایان، تجمع حق و اخلاق و عشق به صورت نامتناهی در وجود علی(ع) آیا عجیب نیست؟

    براستی علی(ع) چنان شخصیتی عظیم در کمالات و ارزش ها داشت که می توان به او مقام رسالت انسانی داد و ادعای اینکه فردی مانند همه افراد می توانند به چنین مقامی برسند، از جهتی نادرست است.

    و باید علاوه بر سهم پیامبر در شکل گیری علی(ع)، استعداد روحانی وی را که می توان گفت او را تفسیر سنت پیامبر و گویی خود پیامبر ساخت!!

    در نظر بگیریم.

    پس واجب است بحثی کامل این بار در مورد شخصیت حقیقی علی(ع) داشته باشیم، تا حقیقت علی(ع) معلوم گردد و براستی حکیم بودن خداوند بار دیگر این بار در اینکه اصل امامت مساوی با زندگی امت و انسان حقیقی در پرتو نور حقیقت است، به راستی معلوم گردد.

    بحثی که پیش روی داریم،گذری است بر حقیقت شخصیت علی(ع) و اثبات اصل امامت.

    و غرض ما از آوردن چنین مطالبی قبل از مطالب دیگر بیان این است که علی(ع) تنها به عنوان فردی که کمالاتی دارا بوده و ارزش های زیادی را داشته مورد قبول قرار نگیرد!

    بلکه پرتوی کمال وجودی حضرت علی(ع) به عنوان پیامبر بعد از رسول اکرم در قالب عنوان گوهر بار امامت برای مردم و وجودی منادی انسان کامل از همه نظر برای امر کشور داری و حکومت، مورد توجه قرار گیرد و دستورات آن حضرت تنها دستوراتی معمولی نباشد، بلکه گوهرهایی برای تمامی نسل ها برای گرایش به حق و نجات از باطل و ظلم، از فردی که تجلی حق از حق تعالی بر زمین است، بوده باشد.

    همچنین رهبرانی که می خواهند آیین کشورداری و رفتارهای سیاسی ایشان را به عنوان الگو قرار دهند، بدانند که اگر اندیشه ها و زندگی شان رنگ حق و خدا و عشق نگیرد، کاری بیهوده کرده اند که به دنبال ظاهر دستورات امام علی(ع) رفتند.

    ” شخصیت علی(ع)” رسالت و جاذبه ی علی(ع): در اجتماع و در میان افراد عنوان، جاذبه به کسی اطلاق می شود که افرادی تحت تأثیر یکی از افعال او حال اخلاقی یا مورد پسند دیگران(بدون مبنای حق و باطل)، قرار گیرند و گرایشی به صفتی از او داشته باشند.

    جاذبه ی علی(ع) سطح وسیعی از جمعیت جهان را مجذوب خویش ساخته و به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست، بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است.

    حقیقتی است که بر گونه ی قرون و اعصار می درخشد و تا عمق و ژرفای دل ها و باطن ها پیش رفته است، آنچنان که بعد از قرن ها که به یاریش می افتند و سجایای اخلاقیش را می شنواند، اشک شوق می ریزند و به یاد مصائبش می گریند.

    تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است و اشکش را جاری ساخته است!!

    و این قدرتمند ترین جاذبه ها است.

    ریشه ی آن هم کاملا معلوم است.

    عشق به خدا و حق محوری و علاقه ی به محبت، و کمال برای مردم بسته به حکمت و اراده الهی برای علی(ع) جاذبه ای آفریده که هر کس بدون اینکه از قبل نام آنرا در جایی شنیده باشد، وقتی به تاریخ اسلام می‌رسد، از تعجب علی(ع) را افسانه ی علی(ع) نام می نهاد!

    علی اگر رنگ خدا نمی داشت و مردی الهی نمی بود فراموش شده بود.

    تاریخ بشر قهرمان های بسیاری سراغ دارد ولی همه اش را از یاد برده است و یا اصلا نشناخته است!

    امام علی(ع) نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زنده تر شد.

    خود امام می فرماید:” گردآورندگان دارایی ها در همان حال که زنده اند، مرده اند و دانشمندان پایدارند تا روزگار پایدار است.

    جسم های ان ها گمشده اما نقش های آن ها بر صفحه ی دل ها موجود است” همانطور که می دانیم به پیامبران الهی، رسولان گفته می شود و رسالت نیز در اصل به معنای ” پیام آوری“است.

    آنان مردان تعهد و واسطه هایی میان خدا و مردم بوده و پیام آورانی از طرف خداوند به مردم می باشند.

    بنابراین معنی، انسان نمی تواند رسالتی مستند به اندیشه ها و تعقل ها و دریافت های شخصی و معمولی خویش داشته باشد، بدون اینکه امور مزبور از تعهد و دریافت های عالی تری سر چشمه بگیرد.

    منبع رسالت بایستی دارای امتیازی والاتر از موجودیت شخصی و عادی ادا کننده رسالت طرف نیاز به آن رسالت بوده باشد.

    در دنیای امروز می بینیم که رسالت را به معنای پیام آوری به یک فرد که ویژگی های خاصی مثلا نبوغ و استعدادی خاص در زمینه ای دارد، اطلاق می کنند.

    که این رسالت اگر هم رسالت جزئی حساب شود چون کامل نیست، اصلا نام رسالت نمی گیرد یا در قبرستان های رسالت های دروغین دفن می شود!

    مسلم است که شناسایی های معمولی درباره ی شخصیت های بزرگ، آن هم در ردیف علی بن ابیطالب(ع) هرگز به حد نصاب نمی رسند.

    مخصوصا در مواردی که جوینده ی شناسایی عناصر و فعالیت های روحی، آن شخصیت را در درون خود دریافت ننموده باشد.

    حال که شخصیت علی(ع) را با جاذبه و حق و کمال و ارزش ها، عجین شده دانستیم بهتر است برای درک حقیقی رسالت او در قالب امامت و اثبات تکیه گاهی رای پیشروی عقب ماندگان و بازگشت، پیش تاختگان که مملوء از کمال و گرایش به حق است به سخن خود حق(خدا) در قرآن که به نحوی وجود علی(ع) را طبق روایت، مراد از آن می یابیم اشاره کنیم!!

    آن طور که از روایات برداشت شده، گفته شده است که در قرآن سیصد آیه درباره ی علی بن ابی طالب(ع) نازل شده است.

    ما تنها به چند آیه اشاره می‌کنیم: یک- ” فتلقی آدم من ربه کلمات“ (آدم ابولبشر کلماتی را از پروردگارش دریافت) مقصود از این کلمات” محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع)“ است.

    دو- ”و انما و لیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین تصمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون “ (جز این نیست که ولی شما خدا است و رسول او و کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند در حال رکوع) و کسی که در حال رکوع زکات داده است، علی(ع) است.

    این ها چند نمونه از آیاتی بود که ارزش و مقام علی(ع) را می رساند و ما در می‌یابیم که علی(ع) قبل از آدم(ع) خلق شده بود منتها به بعثت جسمانی نرسیده بود و از آن موقع برای عبادت ما نیز همه ی انسان ها آفریده شده بود و هدف ما بررسی عوالم نیست و می خواهیم بگوییم که حضرت علی(ع) از زمان قبل از آدم از مقربان درگاه الهی بوده و در روز جمعه سیزده ماه رجب سال سی از عام الفیل بعثت جسمانی یافته اند.

دوران کوتاه حکومت اميرالمؤمنين (ع)، مصداقي جامع و الگويي ماندگار را از نظام سياسي اسلام و حکومت حق و عدل پس از حکومت پيامبر اکرم (ص) بر جاي گذاشت. و حکومت علوي با خاستگاه الهي خود و در پي خواست مردم. حکومتي در خدمت دين و مردم بود. حکومتي که آن همه د

رساله مهم رشيد رضا درباب خلافت، الخلافه و الامامه العظمي که اندکي پيش از الغاي خلافت عثماني انتشار يافت، علاوه بر اينکه اصلي ترين منبع انديشه سياسي در عصر حساس فترت پس از پايان جنگ جهاني اول است که انديشه صريح ضد خلافت عثماني را از زبان يک انديشمن

مقدمه : رساله مهم رشید رضا درباب خلافت، الخلافه و الامامه العظمی که اندکی پیش از الغای خلافت عثمانی انتشار یافت، علاوه بر اینکه اصلی ترین منبع اندیشه سیاسی در عصر حساس فترت پس از پایان جنگ جهانی اول است که اندیشه صریح ضد خلافت عثمانی را از زبان یک اندیشمند دینی و اسلام گرا بیان می کند، به خوبی تعارض میان خواسته های ملی گرایان عرب و اسلام گرایان وفادار به ارزش های اسلامی و خلافت ...

تأملی کوتاه درباره فلسفه وجودی عمدتاً فلسفه معاصر غربی را به دوجریان کلان تحلیلی تجربی واروپایی قاره ای تقسیم می کنند . شاید به گزاف نگفته باشیم که بعد از مارکسیسم اگزسیتانیالیزم بیشترین تأثیررا درغرب داشته است . بنیان گذاراین مکتب سورن گرکگورعارف بزرگ دانمارکی است که برای اولین بارخودرا به عنوان فیلسوف وجودی معرفی کرد ! اگرچه اگزسیتانیالیزم به عنوان یک مفهوم ونگرش بیشتروجود ...

راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی خبرگزاری فارس: مقاله حاضر گامی است در این جهت تا راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی از دیدگاه حضرت امام(ره) هرچه بیشتر مورد کنکاش و تبیین قرار گیرد. چکیده: امام خمینی (ره) احیای اسلام ناب محمدی(ص) را به دور از التقاط و تحجر و پیرایه های خرافی و روشنفکری به عنوان راهکار بازیابی عظمت و موتور محرکه جهان اسلام به سمت ترقی و پیشرفت می دانستند.به اعتقاد ...

مقدمه: جنگ بی تردید یکی ا ز شگفت انگیزترینم پدیده های اجتماعی است و بسیاری از مواقع ناخواسته در عرصه حیات بشری آفریننده تاریخ و دگرگون کننده آن بوده است. پس جنگ یکی از متغیرهای مهم تحول حیات اجتماعی است. در طول تاریخ جنگ های متعددی که ناشی از عوامل مختلفی بوده روی داده است و پیامدهای گوناگونی بر جای گذاشته اند. تضادهای قومی، نژادی، عقیدتی، سیاسی، اقتصادی و غیره جنگها را پدید ...

امام سجاد (ع) دوره اي که امام سجاد (ع)در آن زندگي ميکرد،دوراني بود که همه ارزش هاي ديني دست خوش تحريف و تغييرامويان قرار گرفته و مردم يکي از مهمترين شهرهاي مذهبي(مدينه)،مي بايست به عنوان برده يزيد با او بيعت کنند احکام اسلامي بازيچه ئ دست افرادي چون

وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی نقش ایرانیان در وزارت برآمدن خاندان های حکومت گر ایرانی بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری. شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری داشتند را به خود جلب ...

توسعه فرهنگي مقدمه: بي شک بالاترين و والاترين عنصري که در موجويت هر جامعه دخالت اساسي دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشکيل مي دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهاي اقتصادي ، سياسي، صنعتي و نظامي

معني اصطلاحي انقلاب و اقسام آن : به نظر مي رسد که ابتدا انقلاب و اسلام تعريف شود گر چه هر دو واژه و کلمه با اينکه عربي است بسيار مانوس و آشنا براي ملت مسلمان ايران و بلکه براي همه کساني است که در اين مدت با انقلاب اسلامي از طريق رسانه ها و نوشت

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول