: اصول عقاید اسلام کدامند؟
ج: اصول عقاید اسلام شامل سه اصل است(1) که اعتقاد به آنها لازمهاش اعتقاد به چند اصل دیگر نیز مىباشد.
س: آن سه اصل که اصول دین هستند کدامند؟
ج: اصل اول.
اعتقاد به این است که جهان خدایى دارد دانا، توانا، حکیم، شنوا و بینا.
از ازل بوده است و تا ابد هم خواهد بود.
همه صفات کمال را داراست، و از هر نقص و عیب مبرا است.
این خداى یگانه، شریک ندارد و همانند هیچیک از آفریدگانش نیست.
اورا نمىتوان با چشم سر دید، نه در دنیا و نه در آخرت و فقط از راه دلیل و برهان است که مىتوان فهمید، او هست و یکتا است.
س: توحید یعنى چه؟
ج: توحید چهار گونه است:
١ توحید ذات.
یعنى: خداوند سبحان یکتا و بىهمتا است و ترکیب یافته از اجزاء نیست، مثلاً مانند انسان از ترکیب جسم و جان، و دست و پا، سر و گوش و غیره درست نشده است.
٢ توحید صفات یعنى: صفات خداوند عین ذات او است.
ذات و صفات خداوند از هم جدا نیستند.
خداوند سبحان مانند انسان نیست که علمش غیر از خودش باشد.
قدرتش غیر ازخودش باشد!
ذات خداوند متعال عین علم و عین قدرت اوست.
٣ توحید افعال.
یعنى: آنچه در جهان آفرینش است، آفریده خداوند متعال است.
٤ توحید عبادت.
یعنى: عبادت و بندگى سزاوار جز خداوند نیست.
س: اصل دوم از اصول عقاید اسلام چیست؟
ج: نبوت.
یعنى: خداوند سبحان پیامبرانى را براى هدایت بشر به حق و حقیقت، و نمایاندن راه راست به انسانها فرستاده است.
س: نخستین پیامبر الهى کیست؟
ج: نخستین پیامبر الهى، حضرت آدم (ع) است که خداوند سبحان او را از گل آفرید و سپس همسرش حواء را بیافرید و به آنان دو فرزند عطا کرد: هابیل و قابیل، و براى همسرى آنان دو دختر نه از نسل آدم و حوا، بلکه به صورت خلق ابتدائى آفرید و هابیل و قابیل با آن دو دختر ازدواج کردند و فرزندانى بهم رسانیدند.
از آن پس، ازدواج میان دختر عموها و پسر عموها شروع شد و نسل بشر رو به ازدیاد گذاشت.
س: آخرین پیامبر الهى کیست؟
ج: آخرین پیامیر الهى، پیامبر اسلام محمد (ص) است.
س: پیامبران چند نفر بودهاند؟
ج:١٢٤٠٠٠ نفر، که از میان آنان نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و پیامبر اسلام برتر از دیگر پیامبران بودهاند.
س: پیامبران با دیگر افراد بشر چه فرقى دارند؟
ج: فرقشان این است که به پیامبران، از جانب خداوند متعال وحى مىرسد و از خداوند فرمانهایى دریافت مىکنند، یا براى خودشان، یا براى تبلیغ مردم اما، دیگر افراد بشر به وحى الهى دسترسى ندارند و باید از پیامبران پیروى کنند.
س: از کجا مىتوان فهمید کسى که ادعاى پیغمبرى مىکند، راست مىگوید؟
ج: با معجزه.
معجزه عبارت است از انجام کارى غیر عادى به دست پیامبر که نشانه آن است که وى از جانب خداوند متعال آمده است وگرنه نمىتوانست چنان عملى را انجام دهد.
اصول عقاید اسلام س: اصول عقاید اسلام کدامند؟
ج: اصول عقاید اسلام شامل سه اصل است(1) که اعتقاد به آنها لازمهاش اعتقاد به چند اصل دیگر نیز مىباشد.
س: آن سه اصل که اصول دین هستند کدامند؟
ج: اصل اول.
اورا نمىتوان با چشم سر دید، نه در دنیا و نه در آخرت و فقط از راه دلیل و برهان است که مىتوان فهمید، او هست و یکتا است.
س: توحید یعنى چه؟
ج: توحید چهار گونه است: ١ ـ توحید ذات.
یعنى: خداوند سبحان یکتا و بىهمتا است و ترکیب یافته از اجزاء نیست، مثلاً مانند انسان از ترکیب جسم و جان، و دست و پا، سر و گوش و غیره درست نشده است.
٢ ـ توحید صفات یعنى: صفات خداوند عین ذات او است.
ذات خداوند متعال عین علم و عین قدرت اوست.
٣ ـ توحید افعال.
یعنى: آنچه در جهان آفرینش است، آفریده خداوند متعال است.
٤ ـ توحید عبادت.
یعنى: عبادت و بندگى سزاوار جز خداوند نیست.
س: اصل دوم از اصول عقاید اسلام چیست؟
ج: نبوت.
یعنى: خداوند سبحان پیامبرانى را براى هدایت بشر به حق و حقیقت، و نمایاندن راه راست به انسانها فرستاده است.
س: نخستین پیامبر الهى کیست؟
ج: نخستین پیامبر الهى، حضرت آدم (ع) است که خداوند سبحان او را از گل آفرید و سپس همسرش حواء را بیافرید و به آنان دو فرزند عطا کرد: هابیل و قابیل، و براى همسرى آنان دو دختر نه از نسل آدم و حوا، بلکه به صورت خلق ابتدائى آفرید و هابیل و قابیل با آن دو دختر ازدواج کردند و فرزندانى بهم رسانیدند.
س: آخرین پیامبر الهى کیست؟
ج: آخرین پیامیر الهى، پیامبر اسلام محمد (ص) است.
س: پیامبران چند نفر بودهاند؟
ج:١٢٤٠٠٠ نفر، که از میان آنان نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و پیامبر اسلام برتر از دیگر پیامبران بودهاند.
س: پیامبران با دیگر افراد بشر چه فرقى دارند؟
ج: فرقشان این است که به پیامبران، از جانب خداوند متعال وحى مىرسد و از خداوند فرمانهایى دریافت مىکنند، یا براى خودشان، یا براى تبلیغ مردم اما، دیگر افراد بشر به وحى الهى دسترسى ندارند و باید از پیامبران پیروى کنند.
س: از کجا مىتوان فهمید کسى که ادعاى پیغمبرى مىکند، راست مىگوید؟
ج: با معجزه.
معجزه عبارت است از انجام کارى غیر عادى به دست پیامبر که نشانه آن است که وى از جانب خداوند متعال آمده است وگرنه نمىتوانست چنان عملى را انجام دهد.
س: مثال بزنید.
ج: مثلاً، ابراهیم (ع) را در آتش افکندند، نسوخت.
موسى (ع) عصایش را مىانداخت، اژدهاى بزرگى مىشد، و وقتى آن را باز مىگرفت، به حالت اولیهاش بر مىگشت.
عیسى (ع) به اذن خداوند کور مادرزاد و لک و پیس را شفا مىداد و مردگان را زنده مىکرد.
محمد (ص) ماه را دو نیم کرد، و قرآن کریم را آورد که جن و انس از آوردن نظیر آن عاجز ماندند.
س: چگونه؟
ج: خداوند متعال، ابتدا براى اثبات حقانیت قرآن کریم و صدق گفتار پیغمبر اکر (ص) از مردم خواست کتاب کاملى نظیر قرآن بیاورند(2).
وقتى برایشان مسلم شد که نمىتوانند، از آنان خواست که ده سوره مانند سورههاى قرآن بیاورند(3).
باز هم بر ایشان بطور قطع روشن شد که نمىتوانند، آن وقت از آنان خواست که دست کم یک سوره مانند یکى از سورههاى قرآن بیاورند(4).
اما باز هم با آنکه معاصران پیغمبر اکرم همه فصیح و بلیغ بودند و در شعر و شاعرى و خطابه و بیان، به اوج زبان آورى رسیده بودند، نتوانستند سورهاى مانند یکى از سورههاى قرآن بیاورند، حتى کوتاهترین سوره قرآن، سوره کوثر(5): (بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، ان شانئک هو الابتر).
و کارشان به پیکار و کارزار با پیغمبر اسلام کشید.
س: پیامبران چه صفاتى دارند؟
ج: پیامبران و امامان مانند فرشتگان داراى صفت عصمت اند.
یعنى: از آغاز تا پایان عمرشان هیچگاه از فرمان خداوند سرپیچى نمىکنند.
آنان عظمت خداوند را آنچنان درک کردهاند و زشتى معصیت را آنچنان دریافتهاند، که نمىتوانند معصیت کنند.
پیامبران و امامان، همه فضائل اخلاقى را دارا هستند مانند: شجاعت، سخاوت، غیرت، شهامت و غیره و از همه رذائل اخلاقى نیز بدورند.
پیامبران و امامان، باید از همه اهل زمانشان و معاصرانشان برتر باشند، تا پیروى از آنان بر مردم واجب شود.
س: آیا پیامبران و امامان داراى جنبه الوهیت اند، چنانکه مسیحیان به عیسى (ع) نسبت مىدهند؟
ج: نه!
پیامبران و امامان بشرند.
تنها تفاوتى که با دیگران دارند این است که از سوى خداوند متعال به پیامبران وحى مىرسد.
پیامبران و امامان معصوم اند.
دیگر صفات نیک را نیز دارا هستند.
عیسى مسیح (ع) هم یک انسان بود که خداوند سبحان او را از مادر و بدون پدر آفرید، همچنانکه آدم و حواء را بدون پدر و مادر آفریده بود.
س: اصل سوم ازاصول عقاید اسلام چیست؟
ج: معاد.
یعنى: خداوند سبحان پس از فانى شدن جهان و مرگ همه جانداران، مردم را بار دیگر زنده مىکند تا پاداش اعمالشان در دنیا را به آنان بدهد، هرکه اهل ایمان و عمل صالح بوده باشد پاداشش بهشت است.
و هرکه کافر و گهنکار بوده باشد، آتش دوزخ در انتظار او است.
س: بسیارى مردم از دین اسلام بىخبرند، و دسترسى به درک حقایق ندارند.
یا بعلت کمى فهم و درکشان مانند دیوانگان و ابلهان و یا به علت اینکه از مراکز دینى و مذهبى دورند، از حقایق بىخبرند.
آیا اینان هم کافر محسوب مىشوند و اهل آتشاند؟
ج: نه، تا کسى حجت بر او تمام نشده باشد به آتش دوزخ گرفتار نمىشود.
دیوانگان و بىخبران و کسانى که در گوشه و کنار جهان، دستشان از فهم و درک حقایق کوتاه است، در روز محشر آزمایش مىشوند.
هرکس از عهده آزمایش برآمد به بهشت مىرود، و هرکس نتوانست از عهده برآید، به دوزخ رانده مىشود.
س: آیا انسان که مىمیرد، بکلى از میان مىرود و با فرا رسیدن قیامت بار دیگر زنده مىشود؟
ج: نه، وقتى انسان مىمیرد جسدش مىپوسد و از میان مىرود و روح انسان همچنان زنده مىماند.
اگر مؤمن بوده باشد، و در دنیا کارهاى نیک کرده باشد، پس از مرگ در ناز و نعمت خواهد بود، و اگر کافر و تبهکار بوده باشد، روح او پس از مرگ دچار عذاب خواهد گردید.
س: نام این عالم پس از عالم دنیا و پیش از عالم قیامت چیست؟
ج: این عالم، برزخ نام دارد.
بطور کلى، انسان از آغاز تا پایان سیر تکاملى خویش از شش عالم مىگذرد: ١ ـ عالم پیش از انسان شدن.
هر انسانى در آغاز خاک بوده، سپس گیاه شده و سپس حیوان شده و پدر و مادرش از آن گیاه و گوشت خوردهاند و نطفه او بسته شده است.
٢ ـ عالم انسانى.
که با بسته شدن نطفه در رحم مادر آغاز مىشود و با ورود انسان به دنیا تولد مىانجامد.
٣ ـ عالم دنیا.
که ما هماکنون در آن بسر مىبریم و تکالیفى داریم و عمل به این تکالیف، سرنوشت ما را مشخص مىسازد.
٤ ـ عالم برزخ.
٥ ـ عالم قیامت.
که بنا به گفته قرآن کریم پنجاه هزار سال است(6).
٦ ـ عالم بهشت و جهنم.
س: آیا دلیلى براى بقاى روح وجود دارد؟
ج: امروزه دیگر بحث و تحقیق پیرامون بقاى روح، در ردیف علوم تجربى قرار گرفته و در کشورهاى غربى و جاهاى دیگر، مراکز علمى و تحقیقاتى ویژهاى براى این منظور وجود دارد.
در علوم اسلامى هم، علم کلام به جوابگویى از اینگونه اشکالات واستدلال براى اثبات عقاید اسلامى، از جمله بقاى روح پس از مرگ اختصاص دارد(7).
س: بهشت چیست؟
ج: بهشت محلى است که خداوند سبحان براى مؤمنان و نیکوکاران مهیا ساخته است و انسان پس از آنکه روحش به همین بدن دنیوى بازگشت، وارد بهشت مىشود.
در بهشت، همه گونه نعمتها وجود دارد: باغهاى گل، کاخها، هواى تمیز، سلامت بدن، همسران پیراسته و آراسته، خوراکهاى لذیذ و شرابهاى گوارا.
وقتى انسان وارد بهشت مىشود، تا ابد در آنجا، جاودانه خواهد ماند.
در بهشت، چیزهایى که به خوشى و شادگامى انسان لطمه بزند، مانند فقر، بیمارى، درد، حسد، مصیبت، ستم، ضعف، گرسنگى، برهنگى، تشنگى، اندوه، دشمنى و کینه وجود ندارد.
اهل بهشت، همیشه جوانند و سرخوش و سرمست.
بهشت بسیار وسیع است.
هر نفر از اهل بهشت در آنجا مىتواند مالک قسمتى از بهشت باشد که از همه دنیا بزرگتر است.
دستههایى از ملائکه در اختیار او هستند.
از همه مهمتر، خداوند از انسان راضى است: (و رضوان من الله اکبر)(8).
بنا براین، انسان باید در سراسر دقایق و لحظات عمر خویش، تلاش کند و توشه آخرت فراهم سازد، و از دنیا به قدر کفایت بهرهمند شود و دنبال کفر و معصیت نرود.
تا این همه پاداش اخروى و نعمت ابدى از دستش نرود.
س: جهنم چیست؟
ج: جهنم نقطه مقابل بهشت است جهنم را خداوند براى کافران و گناهکاران قرار داده است.
در جهنم انواع بدبختىها، دردها، رنجهاى روحى و جسمى وجود دارد.
انسان، در جهنم، همواره در شکنجه و عذاب است و زنجیرهاى آتشین لحظهاى او را راحت نمىگذارند.
آتش جهنم تا ابد خاموش نمىشود.
اهل جهنم در ذلت و خوارى بسر مىبرند، و چون خداوند متعال مقرر فرموده است که اهل جهنم به عذاب ابدى گرفتار باشند، در جهنم مرگ هم وجود ندارد: (کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها)(9) یعنى: هرگاه که پوست بدنشان در آتش جهنم مىسوزد، پوست نو روى بدنشان مىرویانیم!
بنا بر این، انسان باید در این جهان تمام توان خود را بکار گیرد و بکوشد تا در شمار اهل جهنم قرار نگیرد.
جهنم جایگاه کسانى است که بر کارهاى زشت اصرار مىورزیدهاند، و چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: (ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه)(10) اگر از آن جهان بار دیگر نیز بر این جهان باز گردند، با آنکه عذاب خداوند را از نزدیک دیدهاند باز هم به نافرمانى ادامه خواهند داد!
س: قیامت چیست؟
ج: انسان، پس از مرگ مدت زیادى در عالم برزخ بسر مىبرد تا قیامت فرا رسد و خداوند متعال او را زنده گرداند.
در صحراى محشر، همه مردم جمع مىشوند.
نامه عمل هرکس به دست خودش داده مىشود.
تمامى اعمال نیک و بد شخص در نامه عملش ثبت شده است: (فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره)(11).
وقتى آدمى در نامه عملش نظر مىافکند و کوچک و بزرگ و پوشیده و آشکار کردارش و حتى اندیشه و خیالاتش را در آن مجسم مىبیند، تعجب مىکند و مىگوید: (یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیره ولا کبیره الا احصاها)(12) یعنى: واى بحال ما!
این چه نوشتهاى است که هیچ کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده است و همه را به حساب آورده است؟!
میزانهاى عمل نصب مىشوند.
پیامبران و جانشینان پیامبران و شهیدان راه حق، براى داورى در مورد سرنوشت مردمان بپا مىخیزند.
و بالاخره، مؤمنان و نیکوکاران به بهشت، و کافران و تبهکاران به دوزخ مىروند.
آرى، وقت براى همه این کارها هست!
مگر نه این که روز قیامت برابر پنجاه هزار سال است؟!
س: دیگر اعتقادات مسلمانان چه چیزهایى هستند؟
ج: عدل، امامت، قضا و قدر، جبر و اختیار.
س: عدل یعنى چه؟
ج: یعنى: خداوند متعال عادل است و به هیچ آفریدهاى ستم روا نمىدارد و کار زشتى از او سر نمىزند.
ظلم و ستم و کارهاى زشت و ناروا که در این جهان مشاهده مىکنیم، کار بندگان خدا است.
مثلاً اگر انسانى انسان دیگرى را مىکشد، این آدمکشى کار خدا نیست.
کار زشت و ناروایى است که از یک فرد بشر سر زده است.
س: درست است ظلم و ستم مردم به یکدیگر ارتباطى به خدا ندارد.
اما، در باره سیل، گرد باد، زلزله، بیماریهاى مسرى و امثال آن چه مىگویید؟
در اینگونه امور که مردم دخالتى ندارند؟
و غالبا این حوادث باعث مرگ یا صدمه دیدن مؤمنان پاک و افراد شایسته مىشود؟
ج: اینگونه حوادث طبیعى که انسان در آن دستى ندارد، براى گنهکاران نوعى تأدیب است و راه توبه را براى آنان باز مىکند و پاکان و بیگناهان مقامشان بالا مىرود.
خداوند به خاطر این مصیبتها به بندگان شایستهاش پاداش خیر عنایت مىفرماید و موجب آن مىشود که انسانها از این پیشامدها درس عبرت بگیرند.
س: امامت یعنى چه؟
ج: یعنى: حضرت رسول اکرم (ص) بفرمان خداوند، براى ارشاد، هدایت مردم و رهبرى مردم پس از رحلت خویش، دوازده نفر را با نام و نشان به مردم معرفى کرده و جانشین خود ساخته است.
س: آن دوازده امام چه کسانى هستند؟
ج: دوازده امام به ترتیب عبارتند از: اول، امام على امیرالمؤمنین (ع) .
دوم، امام حسن مجتبى (ع).
سوم، امام حسین شهید (ع).
چهارم، امام على بن الحسین زینالعابدین (ع).
پنجم، امام محمد باقر (ع).
ششم، امام جعفر صادق (ع).
هفتم، امام موسى کاظم (ع).
هشتم، امام على بن موسى الرضا (ع).
نهم، امام محمدالتقى (ع).
دهم، امام على النقى (ع).
یازدهم، امام حسن عسگرى (ع).
دوازدهم، امام زمان، مهدى موعود (ع).
س: خصوصیات این امامان چیست؟
ج: این امامان مانند حضرت رسول اکرم (ص) و دخترشان فاطمه زهرا(س) همه معصوم هستند.
یعنى به گناه و خطا آلوده نمىشوند.
امامان، بالاترین درجه فضائل اخلاقى را دارا هستند.
فرق بین پیغمبر اسلام و این امامان فقط در این است که به پیغمبر اسلام از جانب خداوند وحى مىرسید ولى و به امامان وحى نمىرسد.
س: امامان چه مزیتى بر کاشفان و مخترعان که مورد احترام بشرند دارند؟
ج: امتیاز امامان علاوه براینکه خلفاى خداوند متعال در روى زمین هستند، و بالاترین رتبه انسانیت را دارا هستند دراین است که این پیشوایان انسانیت، راه خوشبخت زیستن در این جهان را به انسانها نشان دهند، و مردم را به راههاى عملى صحیح و روشهاى پسندیده، رهنمون مىسازند که اگر انسانها به تعالیم آنان توجه کنند و از آنان پیروى کنند، نخست در دنیا و بعد در آخرت خوشبخت و سعادتمند خواهند شد.
امتیاز چنین رهبران و امامان که راز و رمز خوشبختى در این جهان و آن جهان را در اختیار بشر قرار مىدهند، بر کسانى که وسیله روشنایى یا وسیله نقلیه راحت و امثال آن را به بشر دادهاند، نیاز به توضیح ندارد.
س: در باره وجه تمایز امامان با مخترعان و کاشفان توضیح بیشترى بدهید.
ج: از هرچیز، خوشبختى در زندگى لازمهاش امنیت، بىنیازى، دانش، سلامتى و اخلاق است.
جنگ، تهیدستى، بیمارى و فساد بهر شکل و در هر لباس که باشد موجب بدبختى است.
از اینها که بگذریم، به وسائل و اسبابى که زندگى را بهتر و راحتتر مىکنند، مىرسیم.
مثلاً: هواپیما براى سفر راحتتر، برق براى روشنایى آسانتر و بیشتر و بهتر، آسانسور براى بالا و پایین رفتن سریعتر و آسانتر.
اما، بدیهى است که این وسائل آسایش به تنهایى خوشبختى نمىآورند و موجب رفاه و زندگى بهتر نمىشوند.
شما بگویید آیا انسان زیر نور شمع زندگى کند و امنیت آرامش داشته باشد بهتر است یا از روشنایى برق استفاده کند و آشوب جنگ و هرج و مرج یک لحظه امانش ندهد؟!
پیامبران و امامان راههاى خوب زیستن را که مهمترین اصل زندگى است، براى انسانها مشخص ساختهاند، و از این رو درست نیست که مقام و منزلت آنان را با کاشفان و مخترعان مقایسه کنیم.
س: آیا درست است که مسلمانان معتقدند امام دوازدهم مهدى موعود تا امروز زنده است؟
ج: آرى، پیغمبر راستگوى اسلام و امامان راستین ما چنین فرمودهاند.
حضرت مهدى موعود تا آخرالزمان زنده مىماند، و هر وقت که خداوند متعال مقرر فرماید، ظهور مىکند، و آثار ظلم و جور را از صحنه گیتى مىزداید، وعدالت را در سرتاسر زمین حکمفرما مىگرداند و امنیت، بىنیازى، دانش، سلامتى و فضائل اخلاقى را در اطراف و اکناف جهان مىگستراند، و زمین را فردوس برین مىسازد.
س: ایا امکان دارد انسان این قدر زیاد عمر کند؟
ج: چرا امکان ندارد؟
تاریخ، سخن از پیران کهنسالى دارد که تا چند قرن زندگى کردهاند.
از این گذشته، علوم روز، امکان مبارزه با مرگ و سالهاى سال زنده ماندن را مورد تأکید قرار داده است.
در حال حاضر در جهان غرب، مراکز تحقیقاتى مهمى سرگرم بررسى راههاى مبارزه با پیرى و مرگ و طولانىتر کردن عمر انسان اند.
از همه اینها گذشته، خداوند سبحان هر کار که بخواهد مىتواند بکند!
س: قضا و قدر یعنى چه؟
ج: یک مهندس ساختمان، ابتدا نقشه ساختمان را مىکشد.
بعد، ابزار و مصالح لازم را فراهم مىکند.
بعد، بنا و کارگر را به کار وا مىدارد.
کشیدن نقشه ساختمان، مثالى است براى قدر و فراهم کردن ابزار بنائى و مصالح ساختمان، مثالى است براى قضاء.
خداوند سبحان هم موجودات کره زمین را در اختیار انسان قرار داده و راه استفاده از ابزارهاى گوناگون را نیز به او نشان داده این را قضا مىگویند.
و از طرف دیگر، براى تمام پیشامدهاى کوچک و بزرگ جهان آفرینش، از آغاز تا پایان، نقشهاى مشخص فرموده است که این را قدر مىگویند.
و مردم را به کارهاى نیک امر فرموده، و از کارهاى زشت نهى کرده، و نتیجه و عکسالعمل هریک را هم بیان فرموده است.
بنا بر این، هرکه نیکى کند پاداش نیک مىبیند، و هرکه بدى کند جزاى بد مىبیند: (ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اسأتم فلها)(13) یعنى: اگر نیکى کنید به خودتان کردهاید و اگر بدى هم کنید به خودتان کردهاید.
س: جبر و اختیار چیست؟
و آیا انسان مجبور است یا مختار؟
ج: جبر ضد اختیار است و اختیار ضد جبر.
انسان سالم که دستش را تکان مىدهد، این یک حرکت اختیارى است.
اما، انسان بیمارى که به رعشه مبتلا است و دائم دستش تکان مىخورد، حرکت دست او یک حرکت غیر اختیارى یا جبرى است.
انسان براى انجام هرکارى اختیار دارد.
مىتواند نیکى کند.
مىتواند بدى کند.
البته، در بعضى موارد هم اختیارى از خود ندارد.
مثلاً، به میل خودش مرد یا زن آفریده نشده است.
انتخاب رنگ پوستش را بعهده او نگذاشتهاند که اگر بخواهد سفید پوست باشد، و اگر بخواهد سیاهپوست.
زشتى و زیبائى هم در اختیار او نیست.
س: آیا خداوند متعال در کارهاى انسان دخالتى دارد؟
ج: البته، ولى با این توضیح که ابزار و وسائل از خداوند است و کار از انسان.
مثلاً، وقتى انسان خانهاى مىسازد، دست سازنده، قدرت اندیشه براى طرح نقشه ساختمان، زمینى که خانه روى آن ساخته مىشود، و همچنین مصالح و ابزار، همه از آن خداوند است.
اما، عمل ساختن خانه، کار خود انسان است.
بنا بر این، عمل انسان از خود انسان است و اگر نیک باشد مانند نماز، پاداش نیک به او تعلق مىگیرد، و اگر بد باشد مانند زنا جزاى بد دارد.(1) معمولا گفته مىشود، اصول دین پنج تا است: اول، توحید.
دوم، عدل.
سوم، نبوت.
چهارم، امامت.
پنجم، معاد روز قیامت.
ظاهراً، اشکالى هم ندارد.
بخصوص اگر با این توضیح همراه بوده باشد که از این پنج اصل سه اصل (توحید، نبوت، معاد) اصول دین هستند و دو اصل دیگر، اصول مذهب.
اما وقتى اندکى دقت کنیم و بیاد آوریم که دشمنان اسلام همیشه مىخواستهاند مسئله شیعه و سنى وجود داشته باشد و اختلافات شیعه و سنى هرچه بیشتر شود، تا از اتحاد مسلمانان جهان که بیش از هرچیز، از آن بیم دارند خیالشان راحت باشد به این فکر خواهیم افتاد که مبادا همین روش آموزش اصول دین هم که ظاهرا مسئله مهمى نیست بهانهاى براى ایجاد اختلاف و تفرقه میان شیعه و سنى باشد، و براین حقیقت سرپوش بگذارد که مذهب شیعه یا مذاهب دیگر اسلامى از نظر اعتقاد به اصول دین فرقى ندارد.
چه اشکالى دارد بنا به روش مولف عظیمالشأن این کتاب، اصول دین را مانند همه مسلمانان سه اصل بدانیم: توحید و نبوت و معاد.
و عدل و اعتقاد به نبوت لازمهاش اعتقاد به امامت است، یادآور شویم و به نوباوگان و فرزندانشان هم اینطور یاد بدهیم: اصول دین سه تا است: اول توحید.
دوم نبوت.
سوم معاد.
و بر ایشان توضیح بدهیم که ما شیعیان به خداى یگانهاى اعتقاد داریم که عادل است و ظالم نیست، و همانطور که به نبوت پیغمبر اسلام اعتقاد داریم، به امامت دوازده نفر جانشین آن حضرت هم معتقدیم.
(2) (قل لئن اجتمعت الجن والانس على ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا) سوره بنى اسرائیل: آیه٨٨ .
(3) (فاتوا بعشر سور مثله مفتریات) سوره هود قسمتى از: آیه١٣ .
(4) (فاتوا بسوره من مثله مفتریات) سوره بقره قسمتى از: آیه٢٣ .
(5) سوره کوثر، یکصدوهشتیمن سوره قرآن کریم.
با داشتن٣ آیه و١٠ کلمه و٤٣ حرف، کوچکترین سوره قرآن است.
بزرگترین سوره قرآن سوره بقره (دومین سوره قرآن) است که٢٨٦ آیه و١٤٢١ کلمه و٢٥٥٠٠ حرف دارد.
(تجوید کامل، ص٨٤ و ٨٥).
(6) (...
فى یوم کان مقداره خمسین الف سنه...) سوره معارج٧٠: آیه ٤.
(7) پیرامون اثبات معاد با استفاده از علوم روز و استناد به دلایل عقلى و نقلى، مقالات و کتابهاى متعددى به زبان فارسى نوشته شده است.
از جمله، رجوع شود به کتاب (معاد و جهان پس از مرگ) تألیف استاد محقق، ناصر مکارم شیرازى.
(8) سوره توبه: آیه ٧٢.
(9) سوره نساء: آیه ٥٦.
(10) سوره انعام: آیه ٢٨.
(11) سوره زلزال: آیات ٧ ـ ٨.
(12) سوره کهف: آیه ٤٩.
(13) سوره بنى اسرائیل: آیه ٧.