نام: محمد.
کنیه: ابو جعفر ثانى.
القاب: تقى، جواد، مرتضى منتجب، مختار، قانع و عالِم.
منصب: معصوم یازدهم و امام نهم شیعیان.
تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجرى.
همچنین هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز نقل شده است؛ اما مشهور بین شیعیان، دهم رجب سال 195 هجرى مىباشد.
در دعاى ناحیه مقدسه نیز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فى رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الثَّانى وَابْنِهِ عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1).
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: امام رضا، على بن موسى بن جعفر بن محمدبن على بن حسین بن على بن ابىطالب(ع).
نام مادر : سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا درّه که حضرت رضا(ع) او را خیزران نامید.
وى از اهالى «نوبه» و از خاندان ماریه قبطیه، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم (ص) و از زنان بزرگوار زمان
خویش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا (ع)، در آخر ماه صفر سال 203 هجرى تا ذى قعده سال 220 هجرى، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ذى قعده سال 220 هجرى، در سن 25 سالگى، به وسیله زهرى که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفر بن مأمون و عمویش، معتصم عباسى، به آن حضرت خورانید.
محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسى کاظم(ع) که هم اکنون به کاظمین معروف است.
همسران: 1.
سمانه مغربیه.
2.
ام الفضل، دختر مأمون.
3.
زنى از خاندان عمّار یاسر.
فرزندان: 1.
ابوالحسن امام على النّقى (ع).
ابو احمد موسى مبرقع.
ابو احمد حسین.
4.
ابو موسى عمران.
5.
فاطمه.
6.
خدیجه.
7.
ام کلثوم.
8.
حکیمه.
همچنین گفته شده که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بودهاند.
نام: محمد.
کنیه: ابو جعفر ثانى.
القاب: تقى، جواد، مرتضى منتجب، مختار، قانع و عالِم.
منصب: معصوم یازدهم و امام نهم شیعیان.
تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجرى.
همچنین هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز نقل شده است؛ اما مشهور بین شیعیان، دهم رجب سال 195 هجرى مىباشد.
در دعاى ناحیه مقدسه نیز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فى رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الثَّانى وَابْنِهِ عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1).
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: امام رضا، على بن موسى بن جعفر بن محمدبن على بن حسین بن على بن ابىطالب(ع).
نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا درّه که حضرت رضا(ع) او را خیزران نامید.
وى از اهالى «نوبه» و از خاندان ماریه قبطیه، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم (ص) و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا (ع)، در آخر ماه صفر سال 203 هجرى تا ذى قعده سال 220 هجرى، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ذى قعده سال 220 هجرى، در سن 25 سالگى، به وسیله زهرى که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفر بن مأمون و عمویش، معتصم عباسى، به آن حضرت خورانید.
محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسى کاظم(ع) که هم اکنون به کاظمین معروف است.
همسران: 1.
زنى از خاندان عمّار یاسر.
فرزندان: 1.
حکیمه.
همچنین گفته شده که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بودهاند.
قال امام محمد تقى علیه السلام ?تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ.?
صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى ابوجعفر محمد بن علی نهمین امام از امامان دوازده گانه شیعیان و یازدهمین معصوم از چهارده معصوم است.
مشهورترین لقبهای آن حضرت جواد (بخشنده) و تقی (پرهیزگار) است.
پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبیکه یا ریحانه یا دره از مردم نوبی (شمال سودان) است.
در سال 195 هـ.ق در مدینه به دنیا آمد و در سال 220 هـ.ق در بغداد وفات یافت.
مرقد آن حضرت در کاظمین کنار مرقد امام موسی کاظم (ع) قرار دارد.
دوران امامت امام جواد (ع) در سال 203 هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگی، به امامت رسید دوران هفده ساله امامت او با حکومت مامون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود.
هنگامی که امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدینه به توس رفت.
اما جواد (ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدینه ماند و در سال 202 هـ.ق برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.
امام در بغداد پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد (ع) آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد.
اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مامون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آنکه مامون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد (ع) در آورد.
مامون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی، میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار، ترتیب داد.
دراین مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد.
پس از آن مامون دختر خود را به همسری امام درآورد.
سفر حج امام جواد (ع) پس از چندی به سفر حج رفت و از آنجا به مدینه بازگشت، و پایان خلافت مامون در آن شهر ساکن بود.
پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسی، در سال 220 هـ.ق، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفت و بنابر بعضی روایتها به دستور معتصم مسموم شد و به شهادت رسید.
امام جواد (ع) را همه مسلمانان عالمی بزرگ می دانستند.
ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود.
حدیثهای بسیاری از آن امام، در کتابهای حدیث، از جمله عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب، بحارالانوار و ........
نقل شده است.
نیاز مؤمن به سه چیز ?أَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ إِلى تَوْفیق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.?: مؤمن نیاز دارد به توفیقى از جانب خدا، و به پندگویى از سوى خودش، و به پذیرش از کسى که او را نصیحت کند.
اصحاب 1.
ابو جعفر، احمد بن محمد بن ابى نصر، معروف به بزنطى کوفى.
ابومحمد، فضل بن شاذان بن خلیل ازدى نیشابورى.
ابو تمّام، حبیب بن اوس طایى.
ابوالحسن، على بن مهزیار اهوازى.
ابو احمد، محمد بن ابى عمیر.
محمد بن سنان زاهرى.
على بن عاصم کوفى.
على بن جعفر الصادق (ع).
9.
اسماعیل بن موسى کاظم (ع).
10.
ابراهیم بن محمد همدانى.
اصحاب و یاران امام جواد(ع) بیش از تعدادى است که در این جا به آنان اشاره شد.
در برخى منابع اسلامى نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.
زمامداران معاصر 1.
مأمون (218-196 ق.).
معتصم (227-218 ق.).
پس از شهادت امام رضا (ع) مأمون با امام محمدتقى (ع) رفتار نیکویى را در پیش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت درآورد و آن حضرت را بر همه اطرافیان خویش اعم از عباسیان و علویان ترجیح وبرترى داد؛ اما معتصم عباسى با این که در ظاهر با آن حضرت، با اکرام و اعزاز رفتار مىکرد، ولى در واقع دشمنى آن حضرت و آل على (ع) را در سینه داشت و در صدد تحقیر و نابودى آنان بر مىآمد.
رویدادهاى مهم 1.
عزیمت امام رضا (ع)، پدر بزرگوار امام جواد (ع)، از مدینه به خراسان به اجبار مأمون عباسى، در سال 200 هجرى.
شهادت امام رضا (ع)، در خراسان، به دست مأمون عباس در سال 203 هجرى.
فراخوانى امام محمد تقى (ع) به بغداد، توسط مأمون عباسى.
تزویج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقى (ع)، توسط مأمون و اظهار نگرانىِ عباسیان از این مسأله.
بازگشت امام جواد (ع) از بغداد (پایتخت عباسیان) به حجاز به بهانه انجام مراسم حجّ بیت اللّه الحرام.
وفات مأمون عباسى، در سال 218هجرى.
به خلافت رسیدن معتصم عباسى پس از وفات مأمون.
فراخوانىِ مجدد امام محمدتقى (ع) به بغداد، از سوى معتصم عباسى، در اوائل سال 220 هجرى.
توطئههاى معتصم عباسى، ام الفضل و جعفر بن مأمون علیه امام جواد (ع).
مسموم شدن امام جواد (ع)، توسط همسرش، ام الفضل و به شهادت رسیدن آن حضرت، در اواخر سال 220 هجرى.
داستانها 1.
تواضع على بن جعفر (ع) در برابر امام جواد (ع) روزى امام محمد تقى (ع) بر عموى پدرش، على بن جعفر الصادق (ع) وارد گردید.
على بن جعفر، که در کهولت سن بود، به احترام آن حضرت از جاى خود برخاست و وى را به حدى تکریم و تعظیم نمود که سرزنش اطرافیان را برانگیخت و به او خُرده گرفتند که تو عموى پدرش و بزرگ خاندان آل امام جعفر صادق (ع) هستى، چگونه با این کهولت سن، براى این نوجوان تواضع مىکنى؟
على بن جعفر در کمال متانت، دست به محاسن خویش کشید و گفت: اگر خداوند منان این محاسن سفید مرا براى امامت لایق ندانست، من آن را سزاوار آتش جهنم مىدانم اگر به امامت ولىّ زمان خود، حضرت امام محمد تقى (ع) اقرار نکنم(2).
على بن جعفر که رحمت حق بر روانش باد، با این گفتار و کردار خود، به اطرافیان خویش و تمام مسلمانان در اعصار بعد، درس امامشناسى آموخت.
رفتار مأمون عباسى با امام جواد (ع) پس از آن که امام رضا (ع) توسط مأمون، در سفر خراسان به شهادت رسید، اعتماد علویان و شیعیان از مأمون سلب گشته و به وى بدگمان شدند.
در نتیجه، در هر فرصت مناسب، توطئهها و جنایتهاى او را افشا مىکردند.
از سوى دیگر، مأمون براى تبرئه خویش از این جنایت بزرگ، همچنان در ظاهر با آل ابىطالب (ع) رفاقت و مدارا مىکرد و به آنان احترام مىگذاشت و در این میان، بیش از همه، امام جواد، فرزند گرانقدر امام رضا (ع) را تکریم مىنمود.
وى پس از بازگشت از خراسان به بغداد، امام جواد (ع) را با اعزاز و اکرام به بغداد فراخواند تا از ایشان دلجویى کرده و سوءظن شیعیان به خویش را برطرف سازد.
امام جواد (ع) پس از مدتى وارد بغداد شد.
مأمون پیش از آن که آن حضرت را ملاقات کند، روزى به همراه تعدادى از نزدیکان و محافظان به قصد شکار از قصر خارج شد و پیش از خروج از شهر، در یکى از کوچهها به گروهى از کودکان رسید که مشغول بازى بودند.
کودکان با دیدن مأمون و همراهان وى همگى گریختند و پراکنده شدند.
در میان آنان نوجوانى بود نه ساله (یا هفت ساله) که از ابهّت مأمون نترسید و همان جا ایستاد.
مأمون از متانت و مهابت او به شگفت آمد و از وى پرسید: چرا مانند سایر کودکان از سر راه ما کنار نرفتى و از جاى خویش حرکت نکردى؟
کودک شجاع پاسخ داد: اى خلیفه!
راه عبور و مرور تنگ نبود تا آن را بر تو گشاده و باز نمایم، مرتکب جرم و خطایى نشدم تا بگریزم، و گمان نمىکنم کسى را بىجرم و خطا عقوبت کنى.
مأمون از بیان شیوا و متانت و وقار آن کودک، متعجب شد و پرسید: نام تو چیست؟
کودک پاسخ داد: محمد.
مأمون پرسید: فرزند کیستى؟
او پاسخ داد: فرزند على بن موسى الرضا (ع).
مأمون همین که نام مبارک امام رضا (ع) را شنید و به یاد جنایت خویش و شهید نمودن آن حضرت افتاد منفعل شد و به تمجید امام رضا (ع) و درود و رحمت فرستادن بر آن حضرت پرداخت، سپس به دنبال شکار رفت.
چون به بیابان رسید، نظرش به درّاجى افتاد و باز شکارى خویش را براى صید آن به پرواز در آورد.
بازِ شکارى مدتى در هوا ناپدید شد و پس از مدتى برگشت؛ اما به جاى درّاج، ماهى کوچکى در منقارش بودکه هنوز رمقى در تن داشت.
مأمون از دیدن این وضع در شگفت ماند و ماهى را از منقار باز شکارى گرفت و کار شکار را رها کرد و به شهر بازگشت.
در راه دوباره به همان محلى رسید که قبلاً با امام جواد (ع) در آن جا ملاقات کرده بود.
کودکان مشغول بازى بودند و با دیدن مأمون و سواران همراه او پراکنده شدند، مگر امام جواد (ع) که به مانند سروِ سرافراز بر جاى خویش ثابت ماند.
مأمون هنگامى که به امام جواد (ع) رسید، از ایشان پرسید: اى محمد!
بگو در کف دستم چه چیز دارم؟
امام جواد (ع) فرمود: خداوند منان دریاهایى را در کره زمین آفرید که ابر از آنها بلند مىشود و به آسمان مىرود و به همراه ابر، ماهىهاى ریز نیز به بالا مىروند و بازهاى شکارىِ پادشاهان، آنها را شکار مىکنندو پادشاهان، آنها را در کف دست خویش پنهان کرده و سلاله نبوّت را با آن، آزمایش و امتحان مىکنند.(3) امام جواد (ع) با این سخنان، بر شگفتى مأمون افزود و او را وادار کرد که در برابر آن حضرت تواضع نموده و ایشان را اکرام و احترام کند.
او تا زنده بود امام جواد (ع) را عزیز و محترم مىشمرد و سعایت بدخواهان در مورد آن حضرت را نادیده مىگرفت و به آن ترتیب اثر نمىداد.
او دختر خویش، ام الفضل را به همسرى آن حضرت درآورد؛ اما پس از مأمون، معتصم عباسى به خلافت رسید و ام الفضل را وادار به کشتن امام جواد (ع) نمود.
سرانجام، امام جواد (ع) به مانند عموى نیاکانش، امام حسن مجتبى (ع)، به دست همسر خود به شهادت رسید.
کلمات شریفه 1.
قالَ الْجَوادُ (ع): عِزُّ الْمُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النَّاسِ.(4) عزّت مؤمن در بىنیازى او از مردم است.
قالَ (ع): لاتَکُنْ وَلِیّاً لِلَّهِ فِى الْعَلانِیَهِ وَعَدُوّاً لَهُ فِى السِّرِ.(5) دوست خدا در آشکار و دشمن او در پنهان مباش.
قالَ (ع): مَنِ اسْتَفادَ اَخاً فِى اللَّهِ فَقَدِ اسْتَفادَ بَیْتاً فِى الْجَنَّهِ.(6) کسى که براى رضاى خداوند، برادر دینىاش را استفاده رساند، خانهاى را در بهشت به استفاده خواهد برد.
قالَ (ع):اِیَّاکَ وَمُصاحَبَهِ الشَّریرِ فَاِنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَیَقْبَحُ آثارُهُ.(7) از رفاقت با آدم بد بپرهیز؛ چه این که او به مانند شمشیر کشیدهاى است که منظرش نیکو و آثارش زشت است.
قالَ (ع):اَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ اِلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللَّه، وَواعِظٍ مِن نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ(8) هر مؤمنى به سه خصلت نیازمند است: توفیق الهى، واعظى از نفس او که پیوسته او را موعظه کند، و قبول کند از آن که او را نصیحت کند.
زینتِ بخشندگان، امام جواد (ع) می آید تا زمین مدینه، یک بار دیگر مولودی دیگر از نسل هابیل را به شادباش بنشیند.
می آید تا چشمان آسمان را به روشنی سیمایش روشن شود و لاهوتیان و ناسوتیان را در شادی میلاد خویش فرو برد.
کبوتر دل در هوای طواف گنبد نورانی کاظمین، پر می گشاید تا همراه با فرشتگان الهی؛ حرم مطهرش را با بال های خود غبار بروبد و دیده را به ضریح او روشن سازد.
در زاد روز مولود مبارک رجب، با یک آسمان نیاز از یگانه بی همتا می خواهیم در دریای بی کران بخشش جوادالائمه غرقمان سازد و در زمره شیفتگان واقعی او قرارمان دهد.ابوجعفر محمد بن علی نهمین امام از امامان دوازده گانه شیعیان و یازدهمین معصوم از چهارده معصوم است.
امام در سال 195 هـ.ق در مدینه به دنیا آمدند.
امام جواد (ع) در سال 203 هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگی، به امامت رسید دوران هفده ساله امامت او با حکومت مامون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود.
پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد (ع) آگاه بود، ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد.
امام جواد (ع) پس از چندی به سفر حج رفت و از آنجا به مدینه بازگشت، و پایان خلافت مامون در آن شهر ساکن بود.
نیاز مؤمن به سه چیز «أَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ إِلى تَوْفیق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.»: مؤمن نیاز دارد به توفیقى از جانب خدا، و به پندگویى از سوى خودش، و به پذیرش از کسى که او را نصیحت کند.
استوار کن، آشکار کن!
«إِظْهارُ الشَّىْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَهٌ لَهُ.»: اظهار چیزى قبل از آن که محکم و پایدار شود سبب تباهى آن است.
قطع نعمت، نتیجه ناسپاسى «لا یَنْقَطِعُ الْمَزیدُ مِنَ اللّهِ حَتّى یَنْقَطِعَ الشُّکْرُ مِنَ الْعِبادِ.»: افزونى نعمت از جانب خدا بریده نشود تا آن هنگام که شکرگزارى از سوى بندگان بریده شود.
تأخیر در توبه «تَأخیرُ التَّوْبَهِ إِغْتِرارٌ وَ طُولُ التَّسْویفِ حَیْرَهٌ، وَ الاِْعْتِذارُ عَلَى اللّهِ هَلَکَهٌ وَ الاِْصْرارُ عَلَى الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَکْرِ اللّهِ «فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ».»: (سوره اعراف، آیه 99) به تأخیر انداختن توبه نوعى خودفریبى است، و وعده دروغ دادن نوعى سرگردانى است، و عذرتراشى در برابر خدا نابودى است، و پا فشارى بر گناه آسودگى از مکر خداست.
«از مکر خدا آسوده نباشند جز مردمان زیانکار.» نامه امام جواد به دوستش «کَتَبَ إِلى بَعْضِ أَوْلِیائِهِ: أَمّا هذِهِ الدُّنْیا فَإِنّا فیها مُغْتَرَفُونَ وَ لکِنْ مَنْ کانَ هَواهُ هَوى صاحِبِهِ وَ دانَ بِدینِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَیْثُ کانَ وَ الاْخِرَهُ هِىَ دارُ الْقَرارِ.»: امام جواد (علیه السلام) به یکى از دوستانش نوشت: امّا در این دنیا ما زیر فرمان دیگرانیم، ولى هر که خواسته او خواسته امامش و متدیّن به دین او باشد، هر جا که باشد با اوست و دنیاى دیگر سراى جاودان است.
مسئولیت گوش دادن «مَنْ أَصْغى إِلى ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ.»: هر که گوش به گوینده اى دهد به راستى که او را پرستیده، پس اگر گوینده از جانب خدا باشد در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، به راستى که ابلیس را پرستیده است.
پسندیدن، در حکمِ پذیرفتن «مَنْ شَهِدَ أَمْرًا فَکَرِهَهُ کانَ کَمَنْ غابَ عَنْهُ، وَ مَنْ غابَ عَنْ أَمْر فَرَضِیَهُ کانَ کَمَنْ شَهِدَهُ.»: کسى که در کارى حاضر باشد و آن را ناخوش دارد، مانند کسى است که غایب بوده، و هر که در کارى حاضر نباشد، ولى بدان رضایت دهد، مانند کسى است که خود در آن بوده است.
نوشته امام جواد (علیه السلام) «إِنَّ أَنْفُسَنا وَ أَمْوالَنا مِنْ مَواهِبِ اللّهِ الْهَنیئَهِ وَ عَواریهِ الْمُسْتَوْدَعَهِ یُمَتِّعُ بِما مَتَّعَ مِنْها فى سُرُور وَ غِبْطَه وَ یَأْخُذُ ما أَخَذَ مِنْها فى أَجْر وَ حِسْبَه فَمَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلى صَبْرِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ وَ نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ ذلِکَ.»: حضرت جوادالأئمّه (علیه السلام) به خطّ خود نوشت: جان و دارایى ما از بخششهاى گواراى خداست و عاریه و سپرده اوست، هر آنچه را که به ما ببخشد، مایه خوشى و شادى است و هر آنچه را بگیرد، اجر و ثوابش باقى است.
پس هر که جزعش بر صبرش غالب شود اجرش ضایع شده و از این [صفت] به خدا پناه می بریم.
دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا «أَوْحَى اللّهُ إِلى بَعْضِ الاَْنْبِیاءِ: أَمّا زُهْدُکَ فِى الدُّنْیا فَتُعَجِّلُکَ الرّاحَهَ، وَ أَمّا إِنْقِطائُکَ إِلَىَّ فَیُعَزِّزُکَ بى، وَ لکِنْ هَلْ عادَیْتَ لى عَدُوًّا وَ والَیْتَ لى وَلِیًّا.»: خداوند به یکى از انبیا وحى کرد: امّا زهد تو در دنیا شتاب در آسودگى است و امّا رو کردن تو به من، مایه عزّت توست، ولى آیا با دشمن من دشمنى، و با دوست من دوستى کردى؟ابوجعفر محمد بن علی نهمین امام از امامان دوازده گانه شیعیان و یازدهمین معصوم از چهارده معصوم است.
دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا «أَوْحَى اللّهُ إِلى بَعْضِ الاَْنْبِیاءِ: أَمّا زُهْدُکَ فِى الدُّنْیا فَتُعَجِّلُکَ الرّاحَهَ، وَ أَمّا إِنْقِطائُکَ إِلَىَّ فَیُعَزِّزُکَ بى، وَ لکِنْ هَلْ عادَیْتَ لى عَدُوًّا وَ والَیْتَ لى وَلِیًّا.»: خداوند به یکى از انبیا وحى کرد: امّا زهد تو در دنیا شتاب در آسودگى است و امّا رو کردن تو به من، مایه عزّت توست، ولى آیا با دشمن من دشمنى، و با دوست من دوستى کردى؟
امام محمد تقی جوادالأئمه (ع ) زندگانی ناملقبکنیهنام پدرنام مادرتاریخ ولادتمحل ولادتمدت امامتمدت عمرتاریخ شهادتعلت شهادتنام قاتلمحل دفنشماره فرزندان01محمدمصطفیابوالقاسمعبداللهآمنه17ربیع الاول عام الفیلمکه معظمه23 سال63 سال28ماه صفر سنه 1هجریذراع زهرآلودذبیحهزن یهودیه خیبریمدینه طیبه3 پسر و4 دختر02علیمرتضیابوالحسنعمران ابوطالبفاطمه13ماه رجب عام الفیلمکه مکرمه خانه کعبه30 سال63 سال21ماه رمضان سنه 40هجریتحریکات قطامعبدالرحمن بن ملجمنجف اشرف12پسرو16دختر03فاطمهزهراءام ابیهامحمدخدیجه کبری20 جمادی الثانیه سنه 5بعثتمکه خانه خدیجه-18 سال3جمادی الثانیه سنه 11هجریصدمات واردهثانی یا قنفذمدینه طیبه3 پسرو2 دختر04حسنمجتبیابومحمدعلیفاطمه15ماه رمضان سنه 3هجریمدینه طیبه10سال47 سال7 یا 28صفر سنه 5 هجریتحریک معاویه وزهرجعدهجعده دختراشعثبقیع8 پسرو7 دختر05حسینسیدالشهداءابوعبداللهعلیفاطمه3ماه شعبان سنه 4هجریمدینه طیبه11سال57 سال10ماه محرم سنه 61 هجریعدم بیعت با یزیدلعینشمربن ذی الجوشنکربلا معلی3 پسرو2 دختر06علیزین العابدینابومحمدحسینشهربانوبنت یزدگرد5شعبان یا15جمادی الاول سنه 38هجریمدینه طیبه35سال57 سال25ماه محرم سنه 95هجریزهر ولیدهشام بن عبدالملکبقیع11پسرو4 دختر07محمدباقر العلومابوجعفرعلیفاطمه بنت الحسنغره رجب یا 3 ماه صفرسنه 57 هجریمدینه طیبه19سال57 سال7 ذی الحجه سنه 114هجریبه تحریک هشامابراهیم بن ولیدزهرآلودبقیع5 پسرو2 دختر08جعفرصادقابوعبداللهمحمدام فروه17ربیع الاول سنه 83 هجریمدینه طیبه34سال65 سال25شوال المکرم سنه 148هجریمسمومیت به زهرمنصور دوانیقیبقیع7 پسرو3 دختر09موسیکاظمابوالحسنجعفرحمیده7 ماه صفر سنه 128 هجریمدینه طیبه35سال55 سال25ماه رجب سنه 183هجریخرمای زهرآلودهارون یحیی برمکی سندیکاظمین18پسرو19دختر10علیرضاابوالحسنموسینجمه تکتم11ذی القعده سنه 148 هجریمدینه طیبه20سال55 سالآخر ماه صفر سنه 203 هجریانگور زهرآلودمأمون ملعونسنابادخراسان1 پسرو1 دختر11محمدجواد تقیابوجعفرعلیسبیکه نوبیه15یا19رمضان یا10رجب سنه 195هجریمدینه طیبه17سال25 سالآخر ذی القعده سنه 220مسمومیت به زهردخترمامونمعتصم عباسیکاظمین2 پسرو2 دختر12علیهادی نقیابوالحسنمحمدسمانه مغربیه15ذی الحجه سنه 212 هجریمدینه طیبه33سال42 سال3 ماه رجب سنه 254 هجریطعام زهرآلودمتوکل عباسیسامراء4 پسر و 1 دختر13حسنزکی عسکریابومحمدعلیحدیث سلیل8 ربیع الثانی سنه 232 هجریمدینه طیبه6 سال28 سال8 ربیع الاول سنه 260 هجریشربت زهرآلودمعتمد عباسیسامراء1 پسر14محمدمهدیابوالقاسمحسننرجس خاتون15ماه شعبان سنه 255 هجریسامراءبسیارطولانی------