« و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین/ و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون »
« و ما اراده می کنیم بر کسانی که در زمین ضعیف گردیده اند منت گذاریم، و آنان را روی زمین حکومت بخشیم و آنچه را که فرعون و هامان و لشگریانشان را بیم داده بودیم از آنان بنمایانیم.
»
در بخش سوم «نهج البلاغه» مولا علی بن ابیطالب علیه السلام چنین آمده: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها: پس از آنکه دنیا مانند شتر تند خوئی که از فرزند خود میگریزد از ما گریخت سرانجام به سوی ما باز خواهد گشت.
۩ آیات۲
پس از این بیان حضرت علی علیه السلام آیه زیر را تلاوت فرمودند:
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین /
« وعد الله الذین امنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض – کما استخلف الذین من قبلهم – و لیمکنن لهم دینهم الذی ار تضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبد و ننی لایشکرون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون»
در تفسیر (مجمع البیان) طبرسی و (تفسیر عیاشی) و تفاسیر دیگر آمده که حضرت امام علی بن الحسین علیه السلام این آیه را خواند، آنگاه فرمودند: « آنان – به خدا قسم – شیعیان ما اهل البیت هستند که خدای تعالی این خلقت بخشیدن به آنان را به دست مردی از خاندان ما – که مهدی این امت باشد – انجام خواهد داد.
مهدی همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اش فرمود: اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای تعالی آن را آنقدر طولانی سازد تا آنکه مردی از عدل و داد پر کند، آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد»
در تفسیر (مجمع البیان) طبرسی و (تفسیر عیاشی) و تفاسیر دیگر آمده که حضرت امام علی بن الحسین علیه السلام این آیه را خواند، آنگاه فرمودند: « آنان – به خدا قسم – شیعیان ما اهل البیت هستند که خدای تعالی این خلقت بخشیدن به آنان را به دست مردی از خاندان ما – که مهدی این امت باشد – انجام خواهد داد.
مهدی همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اش فرمود: اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای تعالی آن را آنقدر طولانی سازد تا آنکه مردی از عدل و داد پر کند، آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد» ۩ آیات٣ « و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون » « و ما در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالح ما به ارث میبرند.
» گو آنکه مفسران در معنای « زبور » اختلاف نموده اند و نیز درباره کلمه « ذکر » نیز فی الجمله اختلافاتی وجود دارد؛ این اختلافات، اساسی و ریشه ای نیست.
خواه مقصود از «زبور» اینجا کتاب آسمانی نازل شده بر پیامبر خدا حضرت داوود علیه السلام باشد و خواه هر نوع کتاب آسمانی که بر انبیا نازل گردیده است – همچنین این که مراد از کلمه « ذکر » در این آیه، تورات باشد یا قران و یا لوح محفوظ – به هر حال معنی آیه در حد قول مفسران این است: ما در کتابهایی که بر انبیا نازل کردیم – یا در زبوری که بر حضرت داوود نازل کردیم – پس از آوردن در ذکر – یا در ام الکتابی که در آسمان بوده که یا لوح محفوظ است یا تورات و یا قرآن – نوشتیم که : محققاً زمین را بندگان صالح ما به ارث میبرند.
طبرسی و دیگران در تفسیر این آیه از حضرت ابو جعفر امام محمد بن علی الباقر علیهما السلام روایت مینمایند که ایشان فرمودند : «آنان یاران مهدی علیه السلام در آخر الزمان اند».
حکمت غیبت باید بدانیم غیبت حضرت ولی عصر(عج) طبق تقدیری است که از جانب خدای سبحان مقدر شده و حکمت هایی دارد، شاید یکی از علتها مساعد نبودن موقعیت زمانی باشد، همان طور که پیامبران برای ارشاد امت خود قیام کرده ولی به علت جهالت آنان با خطرهای جدی مواجه شدند و بالاجبار از امت خویش دوری گزیدند؛ مانند حضرت رسول اکرم(ص) که از ترس جان خود، مدتی را در شعب ابوطالب عموی بزرگوارشان گذراندند.
حضرت ادریس(ع) نیز مدت بیست سال از ترس امت گمراه خود که دعوت او را رد کرده بودند غیبت کردند.
حضرت موسی(ع) هم مدتی را دور از امت خویش سپری کردند به امید آن که فرصتی پیش آید تا ایشان بتوانند حق را احقاق کرده و باطل را ریشه کن نمایند.
اصولا انبیا و اولیا هدفشان به اجرا گذاشتن قانون الهی بوده است، به همین دلیل برای حفظ جان خود سعی می کردند تا در زمان مناسب به اهداف خود دست پیدا کرده و سپس تسلیم سرنوشت شوند.
خداوند متعال نیز حضرت مهدی(عج) را برای ریشه کردن هر نوع ظلم و ستم حاکم ذخیره کرده و آن حضرت را تا فرا رسیدن اجل حتمی از بلا محفوظ خواهند داشت و بر خلاف گذشته، ستمگران کوچک و بزرگ فرصتی نخواهند یافت تا خدشه ای به وجود نازنین آن یگانه حجت عالم وارد سازند.
دلیل دیگری که می توان برای غیبت ایشان قایل شد، کثرت گناه و عدم اتحاد و انسجام در میان مسلمانان جهان است، و دیگر، عدم شناخت و نداشتن اطلاعات لازم در مورد آن سرور که سبب تاخیر در ظهور می شود، و علت دیگری که می توان در مورد غیبت در نظر گرفت، عدم شایستگی و توبه عده ای از افراد و طلب نکردن آن حضرت از جانب خدای منان است، در واقع هر حرکت سویی، سبب تاخیر در ظهور می شود و هر چه غیبت به تاخیر افتد مصیبت و گرفتاریهای مردم جهان هم بیشتر خواهد شد.
علت دیگری برای غیبت حضرت مهدی(عج) آزمایش همگان است که خداوند برای دوست و دشمن قرار داده است و بدون شک غیبت آن حضرت تا پایان آزمایشات الهی و احقاق نتیجه باقی خواهد ماند.
در غیبت، نعمانی از محمد بن خلاد روایت می کند که گفت: از حضرت موسی کاظم(ع) شنیدم که فرمود: « احسب الناس ان یترکوا ان یقولو وهم لا یفتنون » « آیا مردم گمان کردند که (خداوند) آنان را به حال خود می گذارد که بگویند ایمان آوردیم و امتحانی هم ندهند؟
» سپس (حضرت از من در مورد این آیه شریفه پرسید) مقصود چه امتحانی است؟
عرض کردم: قربانت گردم به نظر ما مقصود آزمایش در امر دین است.
حضرت فرمود: « مانند طلا امتحان می شوند؛ همچون طلا خالص می گردند.» روایت است: خداوند مرگ و حیات را قرار داده تا مردم را امتحان کند و معلوم شود کدام یک از بندگان از حیث عمل بهتر هستند.
باید توجه کرد که بر سر دوراهی ها و تردیدها، آن که مخالف هوای نفس و نزدیک به رضای الهی است انتخاب شود؛ زیرا امتحان سنت الهی است و همه در دنیا امتحان می شوند حتی بندگان خوب خدا.
حضرت امیرالمومنین علی(ع) در این باره می فرمایند: « و حتی لا یبقی منکم الا کالکحل فی العین!.
هیهات، هیهات، لا یکون فرجنا حتی یذهب الکدر و یبقی الصفو.» « تا از شما باقی نباشد جز به مقدار سرمه در چشم!
هیهات، هیهات که فرج ما واقع نمی شود مگر بعد از آن که تیره ها از بین بروند و فقط صاف ها بمانند.» امام جواد(ع) می فرمایند: « امام بعد از من، پسرم (امام هادی) است که امر او، امر من و گفته او، گفته من و اطاعت او، اطاعت من است و امام بعد از او پسرش حسن(امام حسن عسگری) است که امر او، امر پدرش، گفته او، گفته پدرش و اطاعت او، اطاعت پدرش می باشد (آنگاه امام جواد سکوت کردند) عرضه شد: ای فرزند رسول خدا!
امام بعد از حسن کیست؟
(امام جواد) به شدت گریست و فرمود: بعد از حسن، پسر او قائم و منتَظر است.
گفته شد: چرا به او «قائم» گفته می شود؟
فرمود: زیرا او بعد از آنکه یادش از بین می رود، قیام می کند و پس از آن که بیشتر قایلان به امامتش از اعتقاد خود بازگردند او ظهور می کند.
گفته شد: چرا به او «منتَظر» می گویند؟
فرمود: زیرا برای او غیبتی طولانی هست که مومنان مخلص، ظهور او را انتظار می کشند و صاحبان شک او را انکار می کنند و منکران نام و یاد او را مسخره می نمایند، (بدانید) هر کس وقت تعیین کند دروغ می گوید، هرکس شتاب کند هلاک می شود، هرکس تسلیم اراده خدا شود نجات می یابد.» در حدیث دیگر نقل شده است: « در قائم ما شش نشانه از شش پیامبر است: نشانه ای از حضرت نوح، نشانه ای از حضرت ابراهیم، نشانه ای از حضرت موسی، نشانه ای از حضرت عیسی، نشانه ای از حضرت ایوب و نشانه ای از حضرت محمد(ص).
نشانه اش از حضرت نوح، طول عمر اوست.
نشانه اش از حضرت ابراهیم، تولد پنهان و گوشه گیری او از مردمان است.
نشانه اش از حضرت موسی، مخفی بودن ولادت و غیبت اوست.
نشانه اش از حضرت عیسی، اختلاف مردم در حق اوست.
نشانه اش از حضرت ایوب، فرج بعد از شدت و گشایش بعد از گرفتاری است.
نشانه اش از حضرت محمد(ص)، خروج او با شمشیر است.» حضرت قائم(عج) در نامه ای به سفیرش محمد بن عثمان این چنین می نویسد: « اما در مورد علت غیبت، خدای تبارک و تعالی می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید!
هرگز نپرسید از مسایلی که اگر فاش شود شما را اندوهگین سازد ...
هر یک از پدران من، بیعتی از طاغوت های زمان به گردن داشتند ولی به هنگامی ظهور خواهم نمود که بیعت احدی از طاغوت ها به گردنم نباشد.
اما کیفیت انتفاع مردم از وجود من ذر زمان غیبت همانند انتفاع آنان از خورشید است هنگامی که ابرهای تیره آن را بپوشاند، من امان برای اهل زمین هستم، همان طور که ستارگان امان برای اهل آسمان است، در مورد مسائلی که به شما سودی نخواهد داشت پرسش نکنید و در مورد آنچه برای شما بیان شده، خود را به زحمت نیندازید و در رابطه با تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که فرج شما نیز به آن بسته است و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند.
اللهم عجل لولیک الفرج سرگذشت ولادت حضرت ولی عصر(عج) حضرت ولیعصر علیه السلام روز نیمه شعبان 255 هجری قمری از پدرش امام حسن عسگری(ع) و از مادرش حضرت نرجس خاتون(ع) متولد شد و کیفیت تولد آن حضرت از زبان مبارک حضرت حکیمه خاتون، دختر امام محمد تقی(ع) و عمه امام حسن عسگری(ع) بدین شرح است: او می گوید شب نیمه شعبان سال 255 هجری قمری حضرت امام حسن عسگری(ع) مرا خواست و فرمود امشب نیمه شعبان است.
لطفا نزد ما باش، ضمناً خدایتعالی امشب مولودی را متولد می کند که حجت او در روی زمین است.
عرض کردم: مادرش کیست؟
فرمود: نرجس علیها سلام.
گفتم: فدایت گردم!
اثری از حاملگی در نرجس خاتون (ع) نیست.
فرمود: همین است که می گویم.
سپس به خدمت حضرت نرجس خاتون رفتم، سلام کردم و نشستم.
او خواست لباس مرا عوض کند و کفشهای مرا بیرون آورد.
فرمود: بانوی من شب بخیر.
گفتم: بانوی من بانوی خاندان ما توئی.
فرمود: نه، من کجا و این مقام بزرگ.
گفتم: دختر جان امشب خدایتعالی پسری به تو عنایت می کند که سرور دو جهان خواهد بود.
وقتی این کلام را از من شنید با کمال حجب و حیا سر را به زیر انداخت و رفت گوشه ای از اطاق نشست.
من نماز مغرب را خواندم و افطار کردم و خوابیدم.
ولی منتظر مقدم ولی خدا بودم.
خبری نشد، سحر برای اداء نماز شب بیدار شدم.
دیدم باز هم حضرت نرجس(ع) خوابیده است.
با خودم فکر می کردم که چگونه امام هادی(ع) فرمود که امشب فرزندش متولد می شود؟
ناگهان صدای امام حسن عسگری(ع) بلند شد و فرمود عمه جان تعجب نکن که وقت تولد فرزندم نزدیک است.
من وقتی صدای آنحضرت را شنیدم مشول سوره الم سجده شدم و سپس سوره یس را خواندم که ناگهان دیدم حضرت نرجس(ع) از خواب پریده، مضطرب است.
نزد او رفتم.
گفتم: آیا چیزی احساس می کنی؟
گفت: بلی.
گفتم: دلت را محکم نگه دار.
این مولود همان مژده ای است که به تو دادم.
پس از آن هر دو نفر خوابیدیم.
من خوابم برده بود.
وقتی بیدار شدم، دیدم طفل متولد شده و صورت روی زمین گذاشته و خدا را سجده می کند.
آن ماه پاره را در آغوش گرفتم.
دیدم پاک از جمیع آلودگیهائیکه سایر کودکان دارند، می باشد.
بعد از آن حضرت امام حسن عسگری(ع) از آن اطاق صدا زد که عمه جان، فرزندم را نزد من بیاور.
من او را نزد امام حسن عسگری(ع) بردم.
امام دست زیر رانها و پشت بچه گرفتند و پاهای او را به سینه چسباندند و زبان به دهان او گذاشتند و دست بر چشم و گوش و بندهای او کشیدند و فرمود: پسرم با من حرف بزن.
آن طفل زبان باز کرد و گفت: اشهد ان لا اله ال الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد رسول الله و سپس بر امیر المومنین و ائمه اطهار(ع) صلوات فرستاد.
وقتی به نام پدرش رسید چشمهایش را باز کرد و سلام را داد.
پس از آن حضرت عسگری(ع) به من فرمودند: عمه جان او را نزد مادرش ببر تا به او هم سلام کند و بعد او را نزد من بیاور.
من او را نزد مادرش بردم، چشم باز کرد و به مادرش هم سلام کرد و مادرش جواب سلام را داد و او را به من باز گرداند و من او را نزد پدرش بردم و تحویل دادم.
حضرت عسگری(ع) فرمود: عمه روز هفتم ولادتش نیز بچه را به نزد من بیاور.
صبح روز 22 شعبان که به خدمت امام رسیدم، روپوش از روی او برداشتم، ولی بچه را ندیدم.
عرض کردم: فدایت گردم، بچه چه شد؟
فرمود: عمه جان او را به کسی سپردم که مادر موسی فرزند خود را به او سپرد و به نقلی دیگر چون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم، فرمود: عمه فرزندم را بیاور.
او را در قنداقه پیچیده نزد حضرت بردم.
امام مانند بار اول فرزند دلبندش را نوازش فرمود و زبان مبارک بر دهان او که گوئی شیر و عسل به او می خوراند سپس فرمود: فرزندم با من سخن بگو.
گفت: اشهد ان لا اله الا الله آنگاه به پیغمبر خاتم(ص) و امیر المومنین(ع) و یک یک ائمه و پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و ...
سوره قصص آیه 4.
جهانیان!
مردم روی زمین!
اینک ما از خدای توانا یاری می طلبیم و تمام ایمان آوردگان به خدا و کسانی را که ندای جهانی ما را پاسخ مثبت دهند، همه را به حق و عدالت دعوت می کنیم.
مردم!
ما خاندان پیام آور شما «محمد» هستیم و شایسته ترین و نزدیکترین و سزاوارترین مردم به خدا و پیام آورش.
هان ای مردم!
هر کس با من در مورد آدم (ع) گفتگو کند، من نزدیکترین مردم به آدم، نیای بزرگ بشریت هستم.
و هر کس در مورد نوح پیامبر، ابراهیم بت شکن و محمد پیامبر عدالت و حریت بحث و گفتگو کند، من نزدیکترین انسانها به این پیامبران بزرگ خدا و پرچمداران قهرمان هدایت و رسالت هستم.
آیا خدا در کتاب آسمانیش نمی فرماید: «ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین* ذریه بعضعها من بعض و الله سمیع علیم» یعنی: خداوند آدم، نوح خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد، فرزندانی بودند که برخی از نسل برخی دیگر، پدیدار گشتند و خدا شنوا و داناست.
و من شایسته ترین باقی مانده از فـرزندان آدم و بهتـرین ذخیره از نـوح پیامبر و بـرتـرین برگـزیده از ابراهیـم و آخرین امامان راستین، از نسل محمد (ص) پیام آورعدالت و حریت هستیم.
بهوش باشید!
هر کس در مورد کتاب خدا گفتگو نماید و شیفته آن باشد من نزدیکترین انسانها به کتاب آسمانی هستم و هر کس در مورد سنت و روش پیام آور خدا سخن دارد، من نزدیکترین و سزاوارترین فرد به سنت و روش پیامبر و عامل بدان و تحقق بخشنده آرمانهای والای قرآن و سنت هستم.از این رو، تمامی کسانی را که در سراسر گیتی، سخنان مرا می شنوند، اینک همه را سوگند می دهم که شما حاضران و شنوندگان، پیآم مرا به آنانی که غایب هستند ونمی شنوند، برسانید.و شما را ای جهانیان!
به شکوه و حرمت خدا و پیام آورش و به حرمت حق خویش- که حق قرابت به پیامبر (ص) باشد- فرا خوانده و سوگند میدهم که ما را در راه تحقق بخشیدن به آرمانهای والای آسمانی یاری کنید و از ما و اهداف بلند ما حمایت نموده و از آن دفاع کنید.در روزگاران گذشته، ستمکاران ما را به جرم دفاع از حق و عدالت مورد تهاجم و تهدید قرار دادند.
ما را از شهر و دیار و خانه و خاندان خویش راندند.
حقوق ما را پایمال ساختند و میان ما و حق سررشته داری امور و تدبیر شئون دنیا و آخرت جامعه - خدا آن را به ما سپرده بود.
جدایی افکندند و بر ما دروغها و بهتان ها بستند.اینک خدای را!
خدای را!
در مورد رعایت حقوق و پذیرش آرمانها و اهداف بلند ما را فراموش نکنید.ما را در میدان عدالت گستری و ستم ستیزی تنها وا مگذارید و دست از یاری ما برندارید، تا خدا شما را یاری کند.» هان ای مردم!
بشریت!
اینک در پیشگاه پروردگارتان خدای را به یاد شما می آور، خدایی را که حجتهای خویش را بر شما تمام و پیام آورانش را ارسال کرد و قرآن را برای هدایت بشر فرو فرستاد.او شما را فرمان می دهد که چیزی را شریک او نسازید و بر اطاعت او و فرمانبرداری از پیامبرش کوشا باشید، آنچه را قرآن در اندیشه زنده ساختن آن است، زنده سازید و بدعتها و ضد ارزشهایی را که قرآن در پی محو و نابودی آنهاست، از میان بردارید، در راه حق و هدایت، مددکار من باشید و در راه تقوا و عدالت وزیر و کمک کار من.مردم!
پایان جهان و فرجام آن نزدیک شده و دنیا جدایی خویش را اعلان کرده است.
من شما را بسوی خدای یکتا و پیام آورش محمد(ص) و عمل به کتاب زندگی ساز او و احیاء و رواج ارزشهای والای الهی و انسانی و نابودی بدعت های جاهلی و باطل و ضد ارزشها فرا می خوانم.هان ای توده های انسانی!
هر کس می خواهد به «آدم» و «شیث» نظاره کند، من آدم و شیث هستم، از آنان نشان دارم.
هر کس می خواهد به «نوح» و فرزندش « سام» بنگرد، من نوح و سام هستم.بهوش باشید!
...
هر کس می خواهد به «ابراهیم» و «اسماعیل» نظاره کند، من از ابراهیم و اسماعیل نسب دارم.
هر کس می خواهد به عیسی و شمعون نگاه کند، من عیسی و شمعون هستم و از آنان نشان دارم.
هرکس می خواهد به «محمد» و امیر المؤمنان (ع) بنگرد، بداند که من محمد و امیر مؤمنان هستم.
هر کس می خواهد به «حسن» و «حسین» بنگرد، من حسن و حسین هستم به من نظاره کند.مردم!
هر کس می خواهد به امامان معصوم پس از حسین و از فرزندان او بنگرد من از آنان هستم و از آنان نشان دارم ...
.
مرحوم علامه مجلسی در تفسیری بر این روایت طولانی می گوید: « در فرازهایی که امام مهدی (عج) می فرماید: «من آدم، شیث، عیسی، محمد و امامان معصوم هستم.» یعنی در دانش و ارزشهای اخلاقی و انسانی آنان که شما آنان را پیروی می کنی، من همانگونه ام و عصاره و چکیده آن ارزشها.» نام: محمّد نام پدر: امام حسن عسکرى(ع) نام مادر: نرجس ( نرگس ) القاب: حجت ، خاتم ، صاحب الزّمان ، قائم ، منتظَر ، و از همه مشهورتر مهدى شکل: چون ستاره درخشان نورانى ، و داراى خالى سیاه بر گونه راست زاد روز: شب نیمه شعبان 255 ، هنگام طلوع فجر زادگاه: شهر سامراء غیبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال غیبت کبرى: با در گذشت چهارمین نماینده و سفیر آن حضرت از سال 329 آغاز گردید; و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قیام آن بزرگوار ، همچنان ادامه خواهد داشت.
محل ظهور: مکّه معظّمه.
محل بیعت: مسجدالحرام ، میان رکن و مقام.
یادگار أنبیاء: انگشتر سلیمان در انگشت او ، عصاى موسى در دستش ، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
یاران: سیصد و سیزده نفر ( به عدد اصحاب بدر ) ، افرادى باشند که هسته مرکزى زمامدارى او را تشکیل دهند; و در حقیقت کارگردانان اصلى قیام مهدى(ع) ، و کارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود که از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آیند.
مرکز حکومت: مسجد کوفه ، ــ مرکز خلافت و حکومت جدّ بزرگوارش على(ع) ــ .
وزیر و معاون: عیسى(ع) از آسمان فرود آید و به عنوان وزیر با حضرتش همکارى نماید.
برکات حکومت و رهبرى او: درهاى خیر و برکت از آسمان به روى مردم گشوده شود; عمرها به درازا کشد; مردم همه در رفاه و بى نیازى بسر برند; شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پیوسته گردند ، آنچنان که مسافران را به برداشتن توشه نیازى نخواهد بود; و اگر زنى یا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند کسى را با آنها کارى نباشد.
مهدی کیست ؟
از جابر بن عبدالله انصاری که گفته است از رسول خدا پرسیدم که من خدا ورسول او را می دانم ومی شناسم ام اولوالامر را نمی دانم .
آن حضرت فرمود : ای جابر ایشان خلفای من وامامان مسلمان بعد از من ، اول ایشان علی بن ابیطالب (ع) وبعد از آن حسن بن علی (ع) وبعد از آن حسین بن علی (ع) وبدنبال او محمد بن علی واو در تو رات معروف است به باقر وتو او را دریابی .
ای جابر ، چون او را بینی سلام من را به او برسان وبعد از آن یک یک ائمه را نام می برد تا آنکه چون به حجت قائم ( عج ) رسید ؛ فرمود که نام او نام من باشد وکنیه من کنیه او وحجت خدا است وبقیه الله ؛ او در میان مردمان ، حق تعالی مشارق ومغارب را توسط او بگشاید واو از شیعه خود عنایت گردد.
ولادت حضرت مهدی (عج ) : در سال 255 (ه .
ق ) ، در سپیده دم روز جمعه ، پانزدهم ماه شعبان در شهر سامراپایتخت عباسیان ، دوازدهمین اختر آسمان امامت وولایت حضرت حجه بن الحسن المهدی (عج ) در خانه امام حسن عسگری دیده به جهان گشود .
نامش ، نام پیامبر - کنیه اش ، کنیه پیامبر - ابوالقاسم - مادرش نرجس ونام پدر بزرگوارش امام حسن عسگری (ع) است .
آن یادگار الهی حجت ، قائم ، خلف صالح ، صاحب الزمان وبقیه الله لقب گرفته است و مشهورترین لقبش حضرت مهدی است .
و لادت با سعادتش از دشمنان پنهان مانده ونام ونشانش از بدخواهان در نهان ، زیرا حکومت خون آشام وقت ودستگاه ستمگر خلافت ، سخت در پی او ومشتاق یافتن ونابود ساختنش بود .
تمام نیروی خود را در اطراف خانه امام حسن عسگری ( ع) متمرکز کرده ودهها جاسوس به کار گرفته بود ، بر هر جاسوسی ، جاسوسی دیگر گمارده بود تا از ولادت ولی خدا حضرت بقیه الله (عج) آگاه شده ، نو رخدا را خاموش کند ، ولی مشیت خداوند برآن تعلق گرفته بود که حجت خو را از گزند دشکنان حفظ کند .
احادیثی از شخصیت امام مهدی (عج ): مهدی مردی است از فرزندان من که چهره اش چون اختر تابناک است .
« پیامبر اکرم (ص) » مهدی طاووس بهشتیان است .
« پیامبر اکرم (ص) » با مهدی ما حجتها گسسته می شود .
او پایان بخش سلسله امامان ، نجات بخش امت واوج نور وراز نهان است .
« امام علی (ع )» اگر او [ امام زمان (عج) ] را دریابم تمام عمر به او خدمت می کنم .
« امام صادق (ع) » من یادگار خدا در زمین وجانشین وحجت او بر شما هستم .« امام مهدی (عج )» من مایه امان اهل زمینم ؛ چنانکه ستارگان مایه امان اهل آسمان اند .« امام مهدی (عج ) » غیبت : این مولود مسعود دو غیبت دارد : نخست غیبت صغرییا کوتاه مدت - که بعد از شهادت امام حسن عسگری (ع) « هشت ربیع الاول سال 260 ه.ق » ( زمان 6 سالگی حضرت ) آغاز شد وتا سال 329 ه.ق ادامه یافت .
در این دوره که 74 سال طول کشید شیعیان می توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند وبا وی ارتباط برقرار کنند .
این چهار تن نایب خاص ، که شیعیان می توانستند در دوران غیبت صغری توسط آنها با حضرت مهدی (عج ) تماس بگیرند ومشکئلات خود را به ناحیه متقدسه برسانند وپاسخ هاس لازم را دریافت نمایند ، عبارتند از : جناب عثمان بن سعید عمروی ، محمد بن عثمان بن سعید ، حسین بن روح نوبختی وعلی بن محمد مسعودی ، که با رحلت او باب « نیابت خاص » بسته شد .
پس از آن ، غیبت کبری آغاز شد که از سال 329 ه.ق تا کنون استمرار یافته است ، وپایانش بر کسی جز خداوند آشکار نیست .
در این دوره سفیر ونایب خاصی برای آن حضرت نیست و راه تماس رسمی وآشکار برای مردم وجود ندارد وبر آنهاست که از نواب عام امام (ع) - یعنی از فقهای پارسا وخویشتن دار- پیروی کنند .
در هر حال ، نهان زیستی آن حضرت بدین معناست که دور از چشم مردمان ولی در زیر همین آسمان کبود بسر می برد .
اگر برخوردی هم برایش پیشامد کند ، اغلب ناشناخته می ماند ودیدار هایش با شیعیان تنها به اذن خداست .
دوران غیبت کبری امام معصوم ، دوران آماده نبودن شرایط سیاسی واجتماعی جامعه اسلامی برای پذیرش وجود علنی وآشکار امام معصوم است .
امام حسن مجتبی (ع ) درباره غیبت طولانی ( کبری ) حضرت مهدی (عج) چنین می فرماید : به درستی که خداوند ، تولد او را پنهان نگه می دارد وشخص او را غایب می کند تا این که هنگام خروج وقیام ، بیعت هیچ کس بر گردن او بنا شد .
او نهمین فرزند بردارم حسین است فرزند سرور کنیزان ، خداوند عمرش را در هنگام غیبتش طو لانی می گرداند ، سپس او را با قد رت خود همانند یک جوان کمتر از چهل ساله آشکار خواهد ساخت .
احادیثی از غیبت امام مهدی (عج): قائم را دو غیبت است : در یکی از آنها ( از بس طولانی است ) درباره اش گفته می شود : [ او مرد ومعلوم نیست به کدام وادی رفته است.] « امام باقر (ع) » قائم را دو غیبت است : یکی طولانی ودیگری کوتاه .
در غیبت نخستین جایگاه آن حضرت را شیعیان خاص او می دانند ، و در غیبت نخستین جایگاه آن حضرت را شیعیان خاص او می دانند ، در غیبت دوم از جایگاه او کسی جز خدمتکارانش ، که بر دین اویند ، آگاه نیست .« امام صادق (ع) » چگونگی بهره مندی از وجود من در دوران غیبتم ، همچون بهره ای است که از خورشید می برند ، آن گاه که ابر آن را از دیدگان نهان می کند .« امام مهدی (عج ) » ظهور چیست ؟
ظهور واژه ای در زبان عربی است که برگرفته از کلمه ظهر می باشد ، زبان شناسان عربی « ظهر » را حاکی از هر نوع بروز وآشکار شدن که همراه با قدرت وقوت باشد ، دانسته اند .
به واژه ظهور در ایات وروایات نیز اشاره شده ، چنانچه در قرآن کریم هم در آیه شریفه « هو الذی ارسل رسل بالمهدی ودین الحق ...
» یعنی « اوست که پیامبر خود را برای هدایت ودین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان چیره سازد اگر چه مشرکان نپسندند » که در یک معنا پدیدار شدن با قدرت وشکوه است .
در این آیه ظهور به دین اسلام وحقایق قرآن ومعارف اسلامی نسیت داده شده است .
احادیثی از ظهور امام مهدی (عج): هرگاه آواز دهنده ای از آسمان آواز داد که .
« همانا حق در میان خاندان محمد است » ، در آن هنگام نام مهدی بر سر زبان های مردم می افتد واز جام محبت او می نوشند وجز نام او بر زبان ندارند .
« امام علی (ع) » خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون می آورد وآنگاه او را از ستمگران انتقام می گیرد .
« امام حسین (ع) » آنگاه کا برپادررنده عدالت (امام مهدی عج ) قیام کند ، عدالتش نیکوکار وبدکار را فر می گیرد .
« امام حسین (ع) » آنگاه که قائم ما قیام کند ، خدا آفت را از شیعیام ما بزداید ودلهایشان را چون پاره های آهن [ استوار ] سازد .« امام سجاد (ع) » منم که زمین را از عدالت لبریز می کنم ، چنانکه از ستم آکنده است .
« امام مهدی (عج ) » انتظار : شما امیدوار فرج وگشایش الهی باشید واز کمکهای خداموند نومید نگردید ؛همانا برترین اعمال نزد خالق یکتا انتظار فرج است .
احادیثی از انتظارفرج : برترین اعمال امت من انتظار فرج است .
« پیامبر اکرم (ص) » در انتظار فرج باشید واز رحمت خدا نومید نشوید .
« امام علی (ع) » آن که منتظر فرج ما است ، همچون کسی است که در راه خدا در خون خود تپیده باشد .
« امام علی (ع) » منتظران ظهور امام مهدی (عج ) برترین اهل هر زمان اند .
« امام سجاد (ع) » در شب و روزت منتظر فرج مولایت باش .
« امام صادق (ع) » آنکه به ما ایمان آورد وسخن ما را تصدیق کند منتظر امر [ فرج ] ما باشد ، همچون کسی است که زیر پرچم قائم به شهادت برسد .
« امام صادق (ع) » منتظر ظهور امام دوازدهم مانند کسی است که در رکاب پیامبر خدا شمشیر کشیده است واز ایشان دفاع می کند .
« امام صادق (ع) » موضوع تحقیق: امام زمان (عج) منابع: www.google.com www.daneshnameh.ir استان: مازندران شهرستان:محمودآباد هنرستان: شهید رجایی محقق:امید محمدی پاییز 85