دانلود مقاله اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

Word 151 KB 14826 37
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • .

    رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت.

    آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:
    ۱.

    احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.
    ۲.

    با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.
    ۳.

    به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.
    ۴.

    به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.
    بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.
    اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.
    این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.
    با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.
    در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:
    ۱.

    ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:
    رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».
    ۲.

    مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:
    روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم!

    من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید.

    رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید.

    [۱]
    روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم!

    [۱] ۳.

    ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت: رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲] ۴.

    امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است.

    آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳] این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.

    این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار می‌روند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند.

    ۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟

    سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟

    در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کم‌نظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است.

    اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است.

    دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه درباره‌شان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد.

    سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و آیه فوق را قرائت می‌کرد.

    در خصوص مورد اول باید گفت: ۱.

    طبری در تفسیر آیه فوق از ابوسعید خدری نقل می‌کند که رسول خدا فرمود: این آیه درباره ۵ نفر نازل شده؛ من، علی، حسن، حسین و فاطمه در این زمینه روایاتی ذکر شده که علاقمندان می‌توانند به تفسیر طبری والدار المنشور سیوطی مراجعه کنند.

    دوم: سیوطی به نقل از عایشه روایت کرده که گفت: روی رسول خدا «ص» به هنگام صبح در حالی که عبائی از موی سیاه بر دوش داشت از منزل خارج شد، در آن حال حسن و حسین (ع) بر او وارد شدند، حضرت آن دو را در زیر عبای خود گرفت آنگاه علی آمد و او را نیز به زیر عبا گرفت، سپس فرمود: «خدا چنین می‌خواهد که پلیدی را از شما اهل البیت دور کند و شما را پاک کرده‌اند».

    هر چند نام فاطمه «س» در این حدیث نیامده اما در حدیث دیگری ذکر شده است، چنانکه سیوطی به نقل از ابن مردوبه بن سعد می‌گوید: به رسول خدا وحی آمد آنگاه علی و فاطمه و دو فرزند آنان را در زیر عبای خود گرفت فرمود: خدایا اینها خانواده و اهل بیت من هستند.

    سوم: طبری از انس نقل کرده که پیامبر «ص» مدت شش ماه به هنگام نماز به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: نماز نماز ای اهل البیت و سپس آیه انما یرید الله...

    را قرائت می‌کرد.[۵] اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع» بسیاری از علمای اهل سنت ـ در گذشته و حال ـ به برتر بودن امامان اهل البیت از نظر فقهی اعتراف کرده‌اند که به چند نمونه از موارد بیشمار اشاره می‌کنیم: ابن عساکر در تاریخ خود در شرح حال امام سجاد به نقل از ابن حازم می‌گوید: هیچ مرد هاشمی را بهتر از علی‌بن‌الحسین نیافتم و هیچ کس را فقیه‌تر از او ندیدم.[۶] شافعی نیز می‌گوید: علی‌بن‌الحسین فقیه‌ترین فرد اهل بیت است.[۷] عبدالله بن عطا گوید: همه علما و دانشمندان از نظر توان علمی فروتر از امام باقر «ع» بودند.

    من حکم بن عتیبه را با آن همه شکوه و عظمتی که در نزد مردم خود داشت، در محضر امام باقر چون کودکی دیدم که در برابر معلم خود نشسته است.

    ابوحنیفه می‌گوید: من کسی را فقیه‌تر از جعفربن محمد الصادق «ع» ندیدم.[۸] با این اوضاف می‌توان نتیجه گرفت که پیامبر با رحلت خود ثقلین را از خود به جای گذاشت تا امت در حل معظلات و مشکلاتشان به آنها مراجعه کنند و آن حضرت در مواضع و مواطن مختلف، منظور خود از اهل البیت را مشخص کرده و به امت معرفی کرده است، حال این سؤال مطرح می‌شود که: اکنون که اهل بیت پیامبر «ص» از دنیا رفته‌اند معارف و علوم به جا مانده از آنها کجاست تا امت به آنها مراجعه کنند؟

    فرضاً اگر پیامبر، ما را به مراجعه به ایشان و استفاده از احادیث و سخنانشان سفارش کرده، این علوم و احادیث آنان کجا یافت می‌شود تا مردم به آنها رجوع کنند؟

    پاسخ این سؤال روشن است و آن اینکه میراث ائمه اهل بیت و احادیث و معارف آنها در موارد زیر قابل دسترسی است: ۱.

    کتاب علی «ع» ۱-۲ «حر» عاملی هم در موسوعه حدیثی خود، احادیث این کتاب را بر حسب ترتیب کتابهای فقهی از طهارت گرفته تا دیات، آورده است که طالبین می‌توانند به آن مراجعه کنند.

    اما صادق «ع» در پاسخ کسی که در مورد «جامعه» پرسیده بود فرمود: در این کتاب تمام آنچه که مردم بدان نیازمندند وجود دارد و هیچ مسئله‌ای نیست مگر آنکه در آن یافت می‌شود حتی در مورد دیه یک خراش.

    «جامعه» منبع احادیث اهل بیت بوده که آن را یکی پس از دیگری به ارث می‌بردند و از آن نقل می‌کردند و با آن به سؤال کنندگان استدلال می‌کردند.

    ۱-۳ دوم: صحیفه سجادیه صحیفه سجادیه یا زبور آل محمد از مظاهر علوم اهل بیت «ع» است که در سینه تاریخ جاودانه مانده و مدارک متصل آن به امام، متواتر و متسلسل و به هم پیوسته است اما علاوه بر اتصال اسناد آن، فصاحت الفاظ و بلاغت عبارات و مفاهیم و مضامین عالی این ادعیه و نوع خاکساری در برابر خدا و حمد و ثنای آن ذات یگانه و شیوه‌های شگفت‌انگیز طلب عفو و بخشش و کرم الهی و توسل به حضرت باری تعالی، خود بزرگترین دلیل درستی انتساب این ادعیه به امام سجاد «ع» است و ثابت می‌کند که این در از آن دریار و این گوهر از آن معدن و این میوه از آن درخت است.

    ۱-۴ سوم: رساله حقوق امام علی‌بن‌الحسین «ع» رساله معروفی به نام رساله حقوق دارد که شیخ صدوق به سند معتبر، آن را در کتاب خصال خود آورده و حسن‌بن‌شعبه در تحف‌العقول آن را نقل کرده است.

    این رساله از بزرگترین رسائل مربوط به انواع حقوق است که امام در آن، درباره حقوق خداوند بر انسان بر خویشتن و حقوق اعضا و جوارح او چون زبان، گوش و چشم و پاها و دستها و شکم و سپس حقوق اعمالی چون نماز و روزه و حج و صدقه، قربانی کردن سخن می‌گوید که این حقوق بالغ بر ۵۰ حق است.

    چهارم: رساله امام رضا «ع» در خصوص فرائض و سنتها محدثان نقل کرده‌اند که مأمون، فضل بن سهل را به نزد امام رضا «ع» فرستاد و گفت من دوست دارم کلیاتی از حلال و حرام و فرائض و سنت را برایم فراهم کنی زیرا تو حجت خدا بر مردم و معدن علم هستی، امام رضا «ع» دوات و کاغد خواست و به فضل فرمود، بنویس: شیش ی «حسبنا شهاده ان لااله‌الا‌الله احد صمدا لم یتخذ صاحبه ولا ولدا...» و این رساله در کتاب تحف‌العقول ص ۴۳۷ موجود است.

    پنجم: رساله امام هادی «ع» محدثان از امام هادی «ع» رساله‌ای در رد عقیده جبر و تفویض و اثبات عدل و حد وسط میان آن دو را نقل کرده‌اند که متن این رساله را ابوشعبه حرانی در تحف‌العقول آورده است (ص ۴۸۱) آنچه گفته شده رسائلی است که توسط خود ائمه تدوین شده است و رسائل دیگری نیز وجود دارد که به قلم خود آن بزرگواران نگاشته شده و ما به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری کردیم.

    ششم: نهج‌البلاغه کتاب نهج‌البلاغه از معروفترین کتابها نزد شیعه و سنی است و در برگیرنده خطبه‌ها و نامه‌ها و کلمات قصار امام علی «ع» است و شریف رضی (در گذشته سال ۴۰۰) آنها را جمع‌آوری کرده است.

    او اسناد و مدارک این سخنان را حذف کرده و خود متن را به خاطر اشتهار صدور آنها از امام «ع» آورده است.

    همچنین تعدادی از اصحاب و یاران، به آنچه شریف رضی نقل کرده استدراک زده و خطبه‌ها و نامه‌های فراوانی از امام به آن اضافه کرده‌اند، عده‌ای نیز اسناد و مدارک نهج‌البلاغه را از کتابهای تألیف شده پیش از شریف رضی استخراج نموده‌اند.

    درباره نهج‌البلاغه همین بس که گفته شده از کلام خالق فروتر از کلام مخلوق فراتر است.

    هفتم: ۴۰۰ تألیف از ۴۰۰ مؤلف ائمه اهل بیت «ع» نسل بی‌شماری از فقها و محدثین را تربیت کرده‌اند.

    آنان آموخته‌های خود از آن امامان را در کتابهایی که به ۴۰۰ تألیف معروف است تدوین کرده‌اند که بعضی از آنها همچنان تا به امروز به همان شکل و وضع خود باقی مانده است اما محتوای بسیاری از این مصنفات به کتابهای عمده تألیف شده توسط علمای شیعه در دورانهای اخیر منتقل شده است، این کتابهای جدید شامل مجموعه‌های اولیه چون محاسن برقی (د ۲۷۴) و نوادر الحکمه اشعری قمی (د ۲۹۳) و کتاب الجامع بیزنطی (د ۲۲۱) و کتاب اثلاثین برادران اهوازی و مجموعه‌های ثانویه چون کافی کلینی (د ۳۲۹)، من لایحضره الفقیه صدوق (د ۳۸۱) التهذیب و الاستبصار طوی (د ۴۶۰) و مجموعه‌های متاخرین چون الوافی فیض کاشانی (۱۰۹۱)، وسایل الشیعه حرعاملی (۱۱۰۴) و بحارالانوار مجلسی (۱۱۱۱ه) و غیر آنها می‌گردد که برای اختصار، نام آنها را نیاوردیم این مجموعه‌ها علوم آنها می‌گردد که برای اختصار، نام آنها را نیاوردیم این مجموعه‌ها علوم اهل بیت «ع» را در زمینه‌های مختلف دربر گرفته است و کسی که بخواهد به ثقلین تمسک جوید، این قرآن و این سنت رسول خدا، که ائمه اهل بیت آنها را نقل کرده‌اند در دسترس اوست.

    امامان علیهم السلام و نزول وحی حال از «مهبط الوحی» بودن امامان سخن می‌گوییم.

    این مباحث ضمن آنکه در مورد تحکیم مبانی اعتقادی شیعی تأثیری به سزا دارد، پاسخی است به آنان که می‌گویند: «این روحانیت‌اند که برای امامان معصوم مقام‌های لاهوتی درست کردند».

    واژه هبوط واژه «مهبط» اسم مکان و از ماده هبوط به معنای نزول و فرود آمدن است.

    در برخی از کتاب‌های لغت آمده است: «الهبوط نقیض الصعود؛[۹] یعنی هبوط نقیض صعود است».

    صعود به طرف بالا رفتن است و هبوط به طرف پایین آمدن.

    «قال اهبطا منها جمیعاً بعضکم لبعض عدو...؛[۱۰] خداوند فرمود: هر دو از آن بهشت فرود آیند؛ در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود [برخی ضمیر اهبطاً را به آدم و حواء برگردانده‌اند».

    با این تحلیل که در زندگی دنیا در معرض دشمنی‌هاست و بعضی دیگر ضمیر را به آدم و شیطان برگرداه‌اند تا «بعضکم لبعض عدو» را به معنای حقیقی گرفته باشند].

    به این ترتیب می‌توان «مهبط» را به معنای محل نزول و فرود معنا کرد.

    واژه وحی واژه «وحی» در قرآن در معانی گوناگونی به کار رفته است: ۱.

    معنای متعارف وحی یعنی همان که با آن خداوند با پیامبران سخن گفته است «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی»[۱۱] پیغمبر از روی هوس سخن نمی‌گوید، سخن او جز وحی الهی نیست.

    «و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیاً؛[۱۲] و هیچ بشری را یارای سخن گفتن با خداوند نیست، مگر به صورت وحی.

    این معنا یکی از مهمترین موارد استعمال وحی است و مراد پیام‌های الهی مخصوص پیامبران است.

    «انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده»[۱۳] ما به تو وحی فرستادیم.

    همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از تو وحی فرستادیم.

    اما این که حقیقت این معنا از وحی چیست؟

    در علم کلام مباحثی فراوان مطرح شده است.

    خلاصه آنکه وحی عبارت است از تفهیم مطالبی از طرف خداوند به انسان از راه غیر عادی نه از راه «حس»، عقل، حدس، غریزه و امثال آن.

    ۲.

    به معنای الهام از طریق غریزه، مانند: وحی به زنبور عسل «و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتاً و مما یعرشون».[۱۴] پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که از کوه‌ها و درختان و سقف‌های رفیع منزل تهیه کند.

    «وحی» در این آیه شریفه همان فرمان غریزه و انگیزه‌های ناخودآگاهی است که خداوند در جانداران مختلف از جمله زنبور عسل قرار داده است.

    زنبور عسل آن چنان تمدن و زندگی شگفت‌انگیزی دارد که از جهت‌های زیادی بر تمدن انسان و زندگی اجتماعی او پیشی گرفته است.

    تا به حال ۴۵۰۰ نوع زنبور عسل وحشی شناخته شده، ولی شگفتی در این است که همه آنها یک نوع مهاجرت و کندوسازی و مکیدن و خوردن از گل‌ها را دارند.[۱۵] همه اینها به تعبیر قرآن مصداق «اوحی» است.

    شاه پرسیدش که باری وحی چیست؟

    یا چه حاصل دارد آن کس کو نبی است گفت خود آن چیست ‌کش حاصل نشد یا چه دولت ماند کو واصل نشد گیرم این وحی نبی گنجور نیست چون که «اوحی الرب الی النحل» آمده است خانه وحیش پر از حلوا شده است او به نور وحی حق عزوجل کرد عالم را پر از شمع و عسل این که کز مناست و بالا می‌رود وحیش از زنبور کمتر کی بود.

    ۳.

    الهام غیر غریزی، مانند:آنکه در مورد مادر حضرت موسی (ع) بود؟

    و/طو اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم و لاتخافی و لاتخزنی انارادوه الیک و جاعلوه من المرسلین»؛[۱۶] و به مادر موسی وحی کردیم که طفلت را شیر ده و چون بر او ترسیدی، او را به دریا افکن و بر او مترس و محزون مباش که ما او را به تو بازگردانده و او را از پیامبران قرار خواهیم داد؟

    «وحی» در این آیه شریفه به معنای «الهام و القاء به قلب» است؟

    مادر موسی چو موسی را به نیل درفکند از گفته رب جلیل خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه گر فراموشت کند لطف خدای چون رهی زین کشتی بی ناخدای وحی آمد کاین چه فکر باطل است رهرو ما اینک اندر منزل است ما گرفتیم آنچه را انداختی دست حق را دید و نشناختی سطح آب از گاهوارش خوش‌تر است دایه‌اش سیلاب و موجش مادر است رودها از خود نه طغیان می‌کنند آنچه می‌گوییم ما آن می‌کنند ما به دریا حکم طوفان می‌دهیم ما به سیل و موج فرمان می‌دهیم نقش هستی نقشی از ایوان ماست خاک و باد و آب سرگردان ماست به که برگردی به ما بسپاریش کی تو از ما دوست‌تر می‌داریش[۱۷] ۴.

    به معنای اشاره نیز آمده است: «فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوا بکره و عشیاً»[۱۸]؛ پس زکری از محراب عبادتش به سراغ مردم آمد و با اشاره به آنها گفت صبح و شام تسبیح پروردگار را بگویید.

    در این آیه سخن از هدیه خداوند به حضرت زکریا است که بعد از مدتها چشم انتظاری، خداوند وعده داد که «یحیی» را به او عنایت کند پیامبری که سمبل وارستگی و زهد در دنیا بود و از آنجا که از این نعمت همه قوم زکریا بهره‌مند می‌شدند و در سرنوشت آینده همه آنها را دعوت کرد که به شکرانه این نعمت به تسبیح خداوند برخاسته مدح و ثنای او گویند.

    در این آیه شریفه «فاوحی» به معنای اشارت است.

    ۵.

    به معنای امر تشریعی «و اذا اوحیت لی الحواریین»[۱۹]؛ زمانی که به حواریون وحی کردیم.

    از آنجا که حواریون، پیامبر نبودند، قطعاً وحی به معنای متعارف یا نازل شده بر انبیا نیست، لذا اینجا وحی را به معنای امر گرفته‌اند و برخی احتمال داده‌اند مراد از وحی در آیه همان معنای متعارف باشد و منظور وحی‌هایی باشد که به واسطه حضرت مسیح و با پشتوانه معجزه‌ها برای آنها فرستاده می‌شد.

    ۶.

    به معنای امر تکوینی «یومئذ تحدث اخبارها بان ربک اوحی لها»[۲۰]؛ آن هنگام زمین اخبارش را بازگویی کند که خدا به او چنین وحی کرده است.

    اینجا مراد «امر تکوینی» است که به زمین گفته می‌شود: تمام حوادثی که بر آن واقع شده بازگو کند.

    در این آیه شریفه برخی از مفسران «اوحی لها» را به معنای فرمان الهی به زمین گرفته‌اند.

    در قیامت خداوند به زمین فرمان می‌دهد که اعمال هر یک از بندگان خدا را اعم از زن و مرد که روی زمین انجام داده‌اند، بازگو کند.

    بر این اساس که در حدیثی از امام علی (ع) می‌خوانیم: «صلوا المساجد فی بقاع مختلفه فان کل بقعه تشهد للمصلی علیها یوم القیامه؛ در قسمت‌های مختلف مساجد نماز بخوانید؛ زیرا هر قطعه زمینی در قیامت برای کسی که روی آن نماز خوانده گواهی می‌دهد».[۲۱] در اینجا باید ببینیم آن معنایی که ائمه را به آن می‌ستاییم کدام معنا از وحی بوده است.

    مقصود از جمله‌ مهبط الوحی قطعاً مراد آن نیست که «امامان» دارای مقام نبوت بودند، زیرا این معنا خلاف واقع و «غلو» است که به شدت امامان از آن نهی کرده و به ما دستور داده‌اند، این بزرگواران را در حدی سنایش کنیم که خداوند ستوده است.

    از دیدگاه فقها، (غلات) همانند نواصب نجس‌اند.

    آنان که بگویند: امامان علیهم السلام خدایند.

    یا قایل به نبوت آنها باشند.

    به تعبیر امام راحل عظیم‌الشان «فلا اشکال فی کفرهم؛[۲۲] اشکالی در کفرشان نیست».

    (اینجا بحث‌های مبسوط فقهی مطرح است، از جمله آنکه غلوی که سبب کفر می‌شود آن است که کسی فقط امامان را خدا بداند و الوهیت غیر آنها را انکار کند، یا آنکه اگر کسی امامان را خدا بداند و الوهیت غیر آنها را انکار کند آیا بازهم محکوم به کفر است؟

    این بحث فقهی است فی الجمله اینکه قایل شدن به نبوت امامان غلو می‌باشد، مورد تردید نیست) حال باید دید که «مهبط الوحی» بر چه معنای صحیحی قابل حمل است.

    مجموعاً چند احتمال در تفسیر این جمله ذکر شده است: وحی در خانه اهل بیت (ع) ۱.

    آنکه امامان «مهبط وحی‌اند» از آن رو که وحی بر رسول‌الله (ص) نازل شده و آنان اهل همان بیت‌اند؛ یعنی محل نزول وحی خانه آنان بوده است.

    در روایتی آمده است که یحیی بن عبدالله بن الحسن گوید از امام صادق (ع) در حالی که جمعی از مردم کوفه نزد حضرت بودند ـ شنیدم که فرمود: «عجبا للناس انهم اخذوا علمهم کله عن رسول‌الله فعلموا به واهتدوا یرون ان اهل بیته لم یأخذوا بعلمه: شگفت‌انگیز است که مردم می‌پندارند که تمام علمشان را از رسول‌الله (ص) گرفته به آن آگاه شده و هدایت شده‌اند و در عین حال بر این باورند که اهل بیت آن حضرت از علم اهل بیت بهره نگرفته‌اند».

    «و نحن اهل بیته و ذریته فی منازلنا نزل الوحی و من عندنا خرج العلم الیهم افیرون انهم علموا و اهتدوا و جهلنا و ضللنا و ان هذا المحال؛[۲۳] در حالی که ما اهل بیت و ذریه پیامبریم در منازل ما وحی نازل شده و علوم نبوی از طریق ما به مردم رسیده است، آیا آنها بر این باورند که آنها عالم و هدایت یافته‌اند و ما به جهالت و ضلالت افتاده‌ایم؟!

    بی‌تردید این محال است».[۲۴] این تعبیر امام (ع) که از منزل پیامبر گرامی اسلام (ص) به منزل ما یاد می‌کند، تعبیر مجازی نیست، بلکه تعبیری کاملاً حقیقی است.

    در لسان محاوره و عرف منزل هر شخصی منزل اهل بیت و هم محسوب می‌شود، لذا آمده است که فرزند به خانه پدر می‌گوید: خانه ما!

    این واقعیتی بی‌تردید است که کوثر علوم و معارف الهی امامان (ع) هستند، چرا که به چشمه علوم الهی یعنی ذات تقدس ربوبی متصل بوده و از پیامبر اسلام (ص) گنجینه‌ها دارند، ولی افسوس که پرده تاریک عناد و تعصب کور نگذاشت که این خورشیدهای فروزان معارف الهی نورشان را گسترده کنند.

    کسانی که تنها اندک مدتی در محضر پیامبر بودند، هزاران روایت از پیامبر نقل کرده‌اند (راست و دروغ!) اما از امام علی (ع) که تمام عمرش در محضر پیامبر بوده، روایاتی اندک نقل شده است.

    از حضرت صدیقه طاهره (ع) که خود در روایت‌های فراوانی در فضیلت او نقل کرده و نیز از امام حسن و امام حسین (ع) ـ که خود مناقب فراوانی از این دو سید جوانان اهل بهشت نقل کرده‌اند ـ روایت‌هایی اندک نقل کرده‌اند و این داغی سنگین است.

    وحی بر امامان در عرصه غیر تشریع تفسیری دیگر برای این جلمه آن است که بگوییم امامان به طور مستقیم مورد وحی بودند؛ با این توضیح که وحی به آنان در مسائلی غیر شرایع و احکام بوده است که وحی در شرایع و احکام با رحلت نبی گرامی اسلام (ص) خاتمه یافت.

    اما چه اشکال دارد که بگوییم در مسائلی همانند علم به ارزاق و انفس، علم به سعادت و شقاوت برخی از انسان‌ها و...

    به آنها وحی می‌شود؟

    اینکه بعد از پیامبر اکرم (ص) وحی به کلی منقطع نشده، حقیقتی است که در روایات فراوانی بر آن تأکید شده است.

    از جمله: ۱.

    در روایتی آمده است که زراره از امام صادق (ع) می‌پرسد: «الامام ما منزلتهگ منزلت و جایگاه امام کجاست؟» حضرت فرمود: «یسمع الصوت و لا یری و لا یعاین الملک؛[۲۵] صدای فرشته را می‌شنود، ولی او را ندیده و با رو به رو نمی‌شود».

    در روایت دیگر آمده است که امام رضا (ع) فرمود: «...

    و الامام هو الذی یسمع الکلام و لا یری الشخص؛ امام کسی است که سخن فرشته را می‌شنود، لکن شخص او را نمی‌بیند».[۲۶] ۳.

    در روایتی از حضرت امام موسی‌بن‌جعفر (ع) رسیده است: «یبلغ علمنا علی ثلاثه وجوه ماض و غابر و حادث اما الماضی فمفسر و اما الغابر فمزبور و اما الحادث فقذف فی القلوب و نقر فی الاسماع و هو افضل علمنا و لا نبی بعد نبینا؛[۲۷] علم ما به سه جهت رسایی دارد به گذشته و آینده و پدید شونده، اما علم گذشته برای ما تفسیر شده است.

    [یعنی اخبار گذشته را پیامبر برای ما توضیح داده است] و اما آینده [در جامعه و مصحفی که نزد ماست] نوشته شده و اما پدید شونده از راه الهام به دل و تأثیر در گوش باشد [که هر روز و هر ساعت مخصوصاً شبهای جمعه و قدر برای ما حاصل آید] و آن بهترین دانش ماست [زیرا مخصوص بما و از اسرار امامت است ولی با وجود همه این علوم که ما داریم پیغمبر نیستیم] و پیغمبری بعد از پیغمبر ما نیست».

    در این روایت امام کاظم (ع) علمی را که خداوند از راه الهام به قلب آنان ـ که نوعی وحی است ـ افضل علم خود می‌نامند، زیرا این علم بی‌واسطه است و آن دو علم دیگر با واسطه؛ علاوه آن دو علم اختصاصی معصومین نیست، زیرا چه بسا برخی از خواص صحابه مثل سلمان و ابی‌ذر و...

    و...

    از طریق خود پیامبر مطلع شده باشند، یا حتی برخی از خواص اصحاب امامان مثل زراره از طریق خواندن برخی از مواضع کتاب امام علی (ع) مطلع شده باشند.

    بنابراین علم اختصاصی امامان همان است که به آنها الهام می‌شود و از دو نوع دیگر افضل است.[۲۸] وحی بر امامان در عرصه‌های گوناگون سومین تفسیر «مهبط الوحی» آن است که بگوییم به آنان حقیقتاً در همه عرصه‌ها وحی می‌شود، لیکن با این توضیح که در عرصه شریعت آنچه بر آنها وحی می‌شود، تأکید بر همان است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده و عنوان تأسیس را ندارد، چون بعد از پیامبر دیگر چیزی به عنوان تأسیس دین به کسی وحی نمی‌شود.

    از آن رو که پیامبر (ص) ما «خاتم الانبیاء» و دینش خاتم الادیان است لیکن در زمینه‌های دیگر، مثل: علم به ارزاق و انفس و علم به امور غیبی و ...

    آنچنان که در تفسیر دوم گفتیم دیگر قید تأکید و توضیح نیست، بلکه در حقیقت تأسیس و القای علم است.

    آنچنان که ما این اعتقاد را در مورد نزول فرشتگان در شب قدر بر حضرت بقیه‌الله الاعظم ارواحتا لتراب مقدمه الفداء داریم.

    شب قدر و امام زمان (عج) از ویژگی‌های شب قدر آن است که: «تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر»؛ فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای تقدیر هر کار نازل می‌شوند.

    در این که منظور از روح چیست؟

    بعضی گفته‌اند: جبرئیل امین است که روح الامین نیز نامیده می‌شود.

    بعضی روح را به معنای وحی تفسیر کرده‌اند به قرینه آیه: «و کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا»[۲۹] همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم، بر تو نیز به فرمان خود وحی کردیم.

    و برخی دیگر روح را مخلوق عظیمی، فوق فرشتگان تفسیر کرده‌اند که به نظر می‌رسد این تفسر اقرب به واقع است.

    در روایتی آمده است: شخصی از امام صادق (ع) پرسید: آیا روح همان جبرئیل است؟

    حضرت فرمود: «جبرئیل من الملائکه و الروح اعظم من الملائکه الیس ان الله عزوجل یقول تنزل الملائکه؛[۳۰] جبرئیل از ملائکه است و روح اعظم از ملائکه است، مگر خداوند متعال نمی‌فرماید: ملائکه و روح نازل می‌شود سخن این است که میزبان فرشتگان در زمین کیست؟

    مگر نه این است که باید بین مهمان و میزبان سنخیت باشد، اگر چنین است (که هست) باید میزبان فرشتگان اشرف خلایق و برترین بندگان خداوند بر روی زمین یعنی امامان معصوم (ع) باشند.

    و این حقیقتی است که در روایات فراوان آمده، از جمله: حضرت امام جواد (ع)، از پدران خود از امیرالمومنین (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است: «آمنوا بلیله القدر فانه ینزل فیها امر السنه و ان لذلک و لاه من بعدی علی بن‌ابی طالب و احد عشر من ولده؛[۳۱] شب قدر را باور بداری، در این شب تقدیر امور سال فرستاده می‌شود.

    این شب را، پس از من نیز صاحبانی است؛ صاحبان این شب پس از من علی (ع) و یازده فرزند اویند و از آنجا که شب قدر تا قیامت هست، پس امامت هم تا قیامت هست و لحظه‌ای زمین بی امام معصوم نخواهد بود.

    لذا در روایتی از امام جواد (ع) رسیده است: «یا معشر الشیعه خاصموا بسوره «انا انزلناه» فی لیله القدر تفلحوا...،[۳۲] ای پیروان تشیع، با مخالفان امامت به سوره «انا انزلناه» استدلال کنید تا پیروز گردید».

    یعنی لزوم امامت در هر عصر و زمان را با این سوره ثابت کنید.

    بپرسید از آنان که معنای این سوره چیست و نزول فرشتگاه و عرضه مقدرات در شب قدر بر چه کسی است.

    و امروز میزبان فرشتگان جان جانان، بقیه‌الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است.

    آیات قرآن و احادیث، امام را تعیین کرده است مسئله لزوم نصب امام و تعیین امام معصوم و آگاه از طرف خدا و پیامبر مانند لزوم بعثت پیامبر است.

    ادله سمعی و نقلی که در موضوع امامت به ما رسیده است، بر دو دسته‌اند: الف ـ آیات قرآن مجید ب ـ احادیث پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله از میان آیات، دو آیه را مورد بررسی قرار می‌دهیم که دلالت آنها بر تعیین امام علی بن ابی طالب علیه السلام برای رهبری واضح و آشکار است.

    ۱.

    آیه انذار «وَ اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبینَ وَ اخفَض جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُومِنینَ فَان عَصَوکَ فَقُل اِنی بَریٌ مِمّا تَعمَلونَ» وحی الهی بر قلب پیامبر نازل گردید و او را به مقام نبوت و رسالت مفتخر ساخت، رسالتی که باید در سطح جهانی پیاده گردد و تمام ملل روی زمین زیر پرچم آن در آینده، فرشته وحی اگرچه او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، ولی نقطه شروع کار و وقت تبلیغ و رساندن رسالت به طور علنی نرسیده بود، از این نظر پیامبر به مدت سه سال از دعوت عمومی خودداری نمود، تنها از رهگذر تماس‌های خصوصی با افراد قابل و شایسته توانست گروهی کمی را به آئین خویش هدایت کند.

    پس از گذشت سه سال پیک الهی فرا رسید که پیامبر دعوت همگانی خود را از طریق خویشاوندان و بستگان آغاز نماید و با آیه زیر او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «وَ اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبینَ» دعوت خویشاوندان برای نقطه شروع انتخاب شد، زیرا اگر نزدیکان یک رهبر الهی به او ایمان بیاورند و از او پیروی بکنند، دعوت او درباره بیگانگان مؤثرتر واقع می شود.

    زیرا نزدیکان انسان پیوسته بر اسرار و رازها و ملکات خوب و بد وی کاملاً واقف و مطلع هستند.

واژه شناسی اصولاً واژه شیعه به چه معنا است؟به منظور روشن‏تر شدن بحث، بررسی معنای لغوی و اصطلاحاتی این واژه ضرورت دارد: شیعه در لغت کتاب‏هایی چون «القاموس المحیط»1، «تاج العروس»2 «لسان العرب»3 و «النهایه ابن اثیر»4 شیعه را دارای معانی زیر دانسته‏اند:1- پیرو و یاور در این کتب آمده است: «شیعه الرجل ای اتباعه و انصار؛5 شیعه فرد یعنی پیروان و یاورانش» در قرآن کریم نیز این واژه در این ...

چکیده این تحقیق در سال 1381 با عنوان « بررسی محتوای کتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر » انجام شده است در این تحقیق سوالات زیر مد نظر بوده است . 1 آیا اکثریت معلمین هنر قادر به تدریس محتوای کتب درسی هنر می باشند . 2 آیا بی اهمیت بودن درس هنر در مدارس سبب بی تأثیر شدن این درس در روند رشد خلاقیت های هنری و علمی دانش آموزان شده است . جامعه آماری این تحقیق را معلمین هنر مدارس راهنمایی ...

ریشه یابی تاریخی وهابیت و بررسی زندگی ابن تیمیه اگر چه عبدالوهاب قرن ها پس از ابن تیمیه زندگی می نمود و وهابیت نام و عنوان خود را از عبدالوهاب اخذ نموده است، اما ابن تیمیه، شاید نخستین و برجسته ترین عالم و دانشمند اسلامی سنی مذهبی بوده باشد که اندیشه هایش قرن ها بعد مورد توجه عبدالوهاب قرار گرفته و مکتب وهابیت بر اساس بنیان های فکری او بنا شده است. لذا بررسی دیدگاه های ابن تیمیه ...

چکیده پناهگاه در مسائل اصولی، منطق و خرد است. اصولاً پناهگاه بشر در مسائل اصولی و اساسی، عقل و خرد است پیروی از هر مقامی ولو هر اندازه بزرگ باشد اگر توأم با منطق و استدلال نگردد از نظر اسلام بی‌ارزش است. دانشمند بزرگ شیعه مرحوم علامه حلی صریحاً از عموم علمای اسلام نقل می‌نماید که تقلید و پیروی از قول دیگران در مسائل اصولی که راه درک و فهم آن برای همه باز است، حرام است و هر فردی ...

خانواده و تربیت دینی فرزندان نظام تربیتی اسلام اسلام دینی است که برای کلیه شئون زندگی پیرامون خوئ برنامه های منظم و تدوین شده دارد و بر پیرامون آن است که با شناخت این برنامه ها و عمل به آن سعادت و کمال نهایی خود را بدست آورند اسلام دین تعلم و تربیت است، در اولین آیاتی که بر نبی اکرم (ص) نازل شده است امر به خواندن می کند، آنها به اسم کس که رب و پروردگار انسان است. اما انچه که ...

مقدمه با حمد و سپاس از خداوند متعالي که توانايي فکر کردن و نوشتن را به ما عطا کرد و او که رحمانيت و رحيميتش به وسعت کل شي بندگانش را احاطه کرده و توانايي انديشيدن و توفيق نگارش اين مجموعه را به ما عطا فرموده است. يکي از مفاهيمي که در حقوق بسيار

بخش اول زندگينامه‌ مهندس‌ مهدي‌ بازرگان‌ زمينه‌هاي‌ زندگي‌ 1-1- ريشه‌ انديشه‌ اجتماعي‌ مهدي‌ بازرگان‌ را بايد در فضاي‌ خانواده‌ مذهبي‌ و بازاري‌، سر کلاس‌ درس‌ ابوالحسن‌خان‌ فروغي‌، در انجمن‌ کاتوليک‌ پاريس‌، در لابلاي‌ روزنامه‌هاي‌ جمهوري‌خواه‌ ف

مقدمه مستکبران و جهانخواران از دیرباز جهت تحقق اهداف شوم خود سعی بر فرهنگ سازی و تخریب فرهنگ ملت ها را داشته اند آنان می کوشند تا فرهنگ مبتنی بر ادبیات استعماری خود را که توجیه کننده این تهاجم می‌باشد را با پوشش دموکراسی در بین ملت ها شایع نمایند لذا ترفندهای مختلفی را با هدف قلب مفاهیم ارزشی و ملوث کردن فضای فرهنگی جوامع به ابهام و تردید و نیز سؤال برانگیز نمودن ارزشهای دینی و ...

ولادت: چهارمين امام معصوم،حضرت علي بن الحسين عليه‌السلام، شخصيتي که جدّ بزرگوارش، حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام، او را بهترين فرد روي زمين بعد از پدرش معرفي نموده‌ است، در مدينه منوره در سال 38 هجري چشم به دنيا گشودند. مادر امام شهربانو، دختر يز

در اصل عبارت شده است و شايد معناي المحجه که در عبارت آمده است محل اجتماع کاروانهاي حج, در زمان اميرمومنان(ع) و يا نام محلي باشد که در آنجا درفش‌هاي هيئت‌ها و نمايندگان, براي ورود به اردوگاه وي و يا ملاقات با آن حضرت اجتماع مي‌کنند. و عبارت "در

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول