آزادی آرمان شکوهمند بشری است و شاید این ویژگی ناگسستنی آرمان آزادی است که به شدت قابلیت بدست دادن تعابیر و تفاسیری بس ناهمگون را در خود نهفته دارد. مستبدان و نیز آنان که به مشابه ایدئولوژی اغواگر سیاسی در مقاطعی به آرمان آزادی تمسک جسته اند هر دو از همین ویژگی سوء استفاده کرده و می کنند. شاید به همین خاطر است که خیلی زود بحث آزادی به بحث از تعابیر و تفاسیر آن، مبانی و قوتها و کاستی های هر قرائت می انجامد.
امام خمینی (ره) صرفنظر از تأثیر ژرفی که در حوزه سیاست بر جای گذاشتند، حیات فکری و معنوی جامعه را نیز سخت متأثر ساختند و آزادی جوامع بشری به عنوان ویژگی بارز امام (ره) و از اهداف عمده وی می بایست مورد مداقه قرار گیرد.
آنچه مقصود امام در این زمینه است طرح برهانی و از روی اعتقاد مباحث اندیشه سیاسی اسلام بوده است.
نهضت خمینی پیش از آنکه یک تحول سیاسی باشد حرکتی فرهنگی و معنوی و بر پایه کلام بود. امام (ره) با طرح ارزشهایی چون شهادت، اقامه قسط و عدل، احقاق حق آزادی و. . . . روح اسلامی را از انزوا و تحریف رهایی بخشید.
در دین مبین اسلام فارغ از نهی های ارشادی، آزادی اندیشه محدودیتی ندارد. اسلام علاوه بر ثواب مترتب بر عمل، اندیشه نیکو و نیت حسنه را مستوجب ثواب و پاداش دانسته ولو منجر به عمل هم نگردد و اندیشه منتهی به امور ناصواب و حرام مورد پسند شارع نیست و مؤمنان را از ورود به این وادی برحذر داشته است که این نهی، ارشادی است.
قرآن اهداف قیام نبوی را از جمله اقامه قسط و آزاد ساختن مردم از زنجیرهای اسارت بیان می کند.«ما ارسلنا رسلنا بالبینا انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و الذین ینبعون الرسول . . . یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم». در تکالیف شرعی مکلفین، تکلیف خود را با اراده آزاد باید انجام دهند. لذا از کسی که اراده ندارد و از مضطر که اراده اش آزاد نیست رفع تکلیف شده است.
در آیات و احادیث نیز از این اراده آزاد و آزادی انسان مخاطب قرار گرفته از جمله می توان اشاره به « فمن اضطر غیر باغ ولاعاد فلا اثم علیه لااکرا فی الدین قد تبین الرشد من الغی انت مذکر لست علیهم بمصیطر افانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین و ما علی الرسول الاالبلاغ قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر و لکل جعلنا منکم شرعه و منها جأ و لو شاءالله لجعلکم مله واحده فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الوعظه الحسنه و جادلهم بالتی ربک بالحکمه و الوعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ایاک تعبد و ایاک نستعین لا تکن عبد غیرک قد جعلک الله حرا ان لم یکن لکم دین فکونوا احراراً فی دنیاکم ان شاء فعل و ان شاء ترک انا هریناه السبیل اما شاکراً و اما کفورا فما ثبت لک برهانه اصطفیته و ما غمض علیک صوابه نفیته و . . . » که هر یک دلالت بر آزادی و اراده انسان دارد.