صبر از جمله واژه هایی است که معنای حقیقی آن برای بسیاری از افراد روشن نشده است.
برای روشن شدن مفهوم صبر به معنای لغوی آن اشاره کرده و سپس روایاتی چند از معصومین (علیهم السلام) بیان می داریم.
راغب در مفردات می گوید: « صبر آن است که نفس را بر آنچه عقل و شرع می طلبد وادار کند و از آنچه عقل و شرع منع می کند باز دارد.»
بنابراین صبر لفظ عامی است که معنای آن به حسب اختلاف مواضعش متفاوت می شود.
اگر صبر و شکیبایی نفس برای مصیبتی باشد تنها واژه صبر به کار می رود نه چیز دیگر، و ضد آن جزع و بی تابی است.
اگر در جنگ باشد شجاعت نامیده می شود و ضد آن ترس است.
و اگر در بلا و گرفتاری ناخوشایند باشد، ظرفیت داشتن و دل دار بودن نامیده می شود و ضد آن کم ظرفیتی و دلتنگی است.
و اگر صبر در خودداری از کلام باشد، کتمان گفته شده و ضد آن خاموش کردن است.
خداوند از تمام این معانی تعبیر به صبر نموده و در آیات زیر به آن توجه داده است.
«و الصابرین فی البأساء و الضراء»2
«و الصابرین علی ما اصابهم» 3
کسی که دارای صفت صبر است و به هنگام مواجهه با مشکلات زبان به شکوه و شکایت نمی گشاید و جزع و بی تابی نمی کند و این حاکی از ثبات قدم وی و داشتن اراده قوی و روحی بلند و برخورداری او از ملکات پسندیده انسانی است که به او نیرو می دهد تا در برابر پیشامدها و ناملایمات زندگی بردباری پیشه کند و خود را نبازد و نیز در برابر لذتهای جسمی، مادی و حیوانی، احساسات و تمایلات درونی خود را کنترل نموده و از حد و حدود شرعی خارج نشود.
کسی که دارای صفت صبر است و به هنگام مواجهه با مشکلات زبان به شکوه و شکایت نمی گشاید و جزع و بی تابی نمی کند و این حاکی از ثبات قدم وی و داشتن اراده قوی و روحی بلند و برخورداری او از ملکات پسندیده انسانی است که به او نیرو می دهد تا در برابر پیشامدها و ناملایمات زندگی بردباری پیشه کند و خود را نبازد و نیز در برابر لذتهای جسمی، مادی و حیوانی، احساسات و تمایلات درونی خود را کنترل نموده و از حد و حدود شرعی خارج نشود.
صبر به معنای خویشتن داری و پایداری در برابر هر گونه عامل انحطاط آفرین، از نعمتهای بزرگی است که خداوند به اهل ایمان عنایت فرموده و اساساً ریشه ایمانی صبر و شکیبایی در مقابل مشکلات است.
بر اساس احادیث شریفه نقش صبر نسبت به ایمان انسان، چون نقش سراست به بدن.
چنان که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «الصبر من الایمان بمنزله الرأس من الجسد فاذا ذهب الرأس ذهب الجسد کذالک اذا اذهب الصبر، ذهب الایمان.» صبر نسبت به ایمان به منزله سر است نسبت به بدن، پس وقتی سر رفت جسد برود، همین طور وقتی که صبر رفت ایمان برود.
صبر درجاتی دارد و پاداش آن به حسب درجاتش متفاوت است.
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از قول رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: « صبر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت، پس کسی که بر مصیبت صبر کند تا آنکه شدت مصیبت را با نیکویی عزای آن را رد کند؛ خداوند بر او سیصد درجه بنویسد که مابین هر درجه تا درجه دیگر مثل مابین آسمان و زمین است و کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برایش ششصد درجه بنویسد که هر درجه از قعر تا عرش است، و کسی که بر معصیت صبر کند، خداوند برای او نهصد درجه بنویسید که هر درجه به مقدار منتهای زمین تا منتهای عرش است.» ******************************* «ان المسلمین و المسلمات...و الخاشعین و الخاشعات...» صفت ششم: خشوع خاشعین و خاشعات به معنای فروتنان و تواضع کنندگان در مقابل خداوند هستند.
و آنان را گویند که از خدا ترسانند و نیز خاضع آن است که به هنگام نماز به چپ و راست ننگرد خواه مرد باشد یا زن.
4 حقیقت خشوع عبارت است از خضوع تام، ممزوج با حب یا خوف.
خاشع به کسی گویند که هیبت و جمال حضرت حق او را فراگیرد و حالت خشوع و خضوع در مقابل جمال محبوب به وی دست دهد، و یا عظمت کبریا و تجلیات اسماء و صفات جلالیه پروردگار را درک کرده و از خوف آن خاشع و خاضع گردد.
5 نقطه مقابل خشوع، کبر می باشد که از آفات اخلاقی و خصایص شیطانی است و منشأ بسیاری از صفات رذیله دیگر است.
شیطان از فرمان خداوند سرپیچی نمود و به آدم تکبر ورزید و سجده نکرد و گفت: «خلقتنی من نار و خلقته من طین»6 مرا از آتش آفریدی و او را از گِل.
همین صفت شیطان باعث کفر او شد.
«ابی و استکبر و کان من الکافرین» 7 کبر ناشی از جهل و نادانی است و به عکس تواضع ثمره معرفت است هر چه علم و معرفت انسان بیشتر باشد متواضع تر گردیده و خشوعش بیشتر می شود.
تواضع نشانه ایمان انسان است.
چنان که خداوند سبحان می فرماید: « قد افلح المؤمنین الذینهم فی صلوتهم خاشعون» 8 به تحقیق که مؤمنان رستگار شدند.
آنان که در نماز خود ترسان و در برابر خداوند خاضعند.
صفت هفتم: انفاق «...
و المتصدیقین و المتصدقات ...»9 مردان و زنان بخشنده و انفاق کننده.
این دسته از زنان و مردان مسلمان و مؤمن که دارای صفات ایمان، صداقت، اطاعت خالصانه، صبر، پایداری و تواضع هستند؛ از فکر نیازمندان جامعه و وظایف اجتماعی خود غافل نشده، در کنار وظایف عبادی و اخلاقی، وظیفه اجتماعی خود را نیز به نحو احسن انجام می دهند.
صدقه و انفاق از بزرگ ترین وظایف اسلامی است که تمامی جنبه های حیات انسان را در برمی گیرد.
صدقه از قوانینی است که اسلام برای تزکیه و اصلاح نفس و نیز جهت ایجاد مساوات و برابری و حفظ نظام اقتصادی جامعه وضع نموده است.
حکمت انفاق آن است که انسان به اعتباری بودن مالکیت اموال توجه داشته و به خاطر آورد که مالک حقیقی خداست و اموالی که در اختیار دارد تنها به رسم امانت به وی سپرده شده است.
این معنی را از آیات قرآن می توان دریافت: « یا ایها الذین امنوا انفقوا مما رزقناکم ان یأتی یوم لا بیع فیه لا خله و لا شفاعه ...» 10 «ای گروه مؤمنان انفاق کنید از آنچه روزی دادیم شما را پیش از آنکه روزی بیاید که در آن نه بیعی باشد و نه دوستی و نه شفاعتی ...» قرآن با تعبیرهایی چون «مما رزقناکم» 11 و «مما اخرجناکم من الارض»12 مؤمنین را متوجه این مطلب مهم می نماید که آنچه در راه خدا صدقه می دهید؛ ملک شما نمی باشد بلکه از جمله نعمتهایی است که خداوند به شما روزی فرموده.
با این حال وقتی در راه خدا دادید آن اموال برایتان باقی و جاودانه می ماند و ذخیره و توشه ای برای آخرت شما خواهد بود.
خداوند در این آیه مورد بحث انفاق را به عنوان هفتمین صفت مردان و زنان شایسته اعلام می دارد و تصریح می کند که زنان و مردان در به دست آوردن این ویژگی ارزشمند یکسانند تا به پاداشی بزرگ نایل آیند.
تاریخ پر افتخار زنان مسلمان از الگویی راستین در این زمینه یاد می کند که باید زندگی اش سرمشق دیگران قرار گیرد.
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) اولین زن مسلمان که مظهر کمالات انسانی و ایثار و مقاومت بود؛ در راه تحقق آرمانهای اسلام همه ثروت خود را انفاق کرد.
او همه هستی خویش را در طبق اخلاص نهاده و سخاوتمندانه با شهامتی وصف ناپذیر به دفاع از حق پرداخت، تا آنجا که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: « ما نفعنی مال قط مثل نفعنی مال خدیجه»13 هیچ ثروتی هرگز مرا آنگونه سود نبخشید که ثروت خدیجه به من نفع رساند.
صفت هشتم: روزه داری «...و الصائمین و الصائمات...»14 مردان و زنان روزه دار روزه از برنامه های انسان ساز و حیات بخش اسلام است که باعث رشد و تعالی شخصیت انسان می گردد و سعادت دنیا و آخرت او را در پی دارد.
تمام افراد بشر در آروزی رسیدن به سعادت و نیکبختی دایم هستند.هیچ انسانی نیست که سعادتمندی و عاقبت بخیری خود را نخواهد.
منتها انسانها در تشخیص راه سعادت به خطا می روند.
برنامه اسلام برای رسیدن به سعادت ابدی، اطاعت از خداوند و انبیا و اولیای گرامی، به کار بردن دستورات و قوانین آسمانی و از بین بردن حجابهای حایل بین بنده و پروردگار می باشد.
و حجابهایی که انسان را از رسیدن به فلاح و رستگاری بازمی دارد.
و چه حجابی بزرگ تر از هوای نفس ؟
نفس بزرگ ترین دشمن انسان است که از درون در کمین او نشسته و به سراغش می آید.
برای نابود ساختن هوای نفس سلاحی کارساز لازم است که با تمام نیرو به جنگ با آن برخیزد و هوا و هوس نفس را سرکوب کند.
روزه یکی از بهترین سلاحهای مهار کننده اسب سرکش نفس می باشد که در شریعت تأکید فراوانی به آن شده است.
روزه ریاضت نفس است و از دستورات سازنده و برنامه های متعالی دین مبین اسلام و ضامن سعادت هر دو جهان همچنین سلامت جسم و روان انسان است.
خداوند بر بندگان منت نهاده و روزه را به عنوان یک فریضه الهی بر آنان واجب نموده است.
در این آیه مبارکه از روزه به عنوان یک خصیصه مهم انسانهای مسلمان و مؤمن یاد شده است.
مردان و زنان در دریافت این موهبت الهی یکدیگر تفاوتی ندارند و امکان دستیابی به این مقام والا برای هر یک به طور یکسان وجود دارد.
از نمونه های عینی انسانهای راستین که با اشتیاقی زاید الوصف این عطای ناب الهی را دریافت نمودند؛ سیده نفیسه، دختر حسن بن زید، فرزند امام حسن مجتبی (علیه السلام) و همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام صادق (علیه السلام) می باشد.
زنی وارسته از سلاله خاندان عصمت و طهارت و سرشار از بینش و بصیرت که از شخصیت خود الگویی ماندگار برای مردان و زنان مسلمان به جا نهاد.
بانویی که به قرائت و ختم قرآن اهتمام ویژه داشت تا آنجا که می گویند با دست مبارک خود قبر خویش را حفر نمود و به قبر وارد می شد و نماز می گذارد و در داخل قبر شش هزار بار قرآن را ختم نمود.
15 هنگام فرارسیدن مرگش روزه دار بود از او خواستند روزه اش را افطار کند، گفت: هرگز، من سی سال است از خداوند می خواهم که او را در حال روزه ملاقات نمایم؛ اکنون می گویید افطار کنم؟
چنین کاری شدنی نیست، سپس به قرائت سوره مبارکه انعام مشغول شد وقتی به آیه شریفه « لهم دارالسلام عند ربهم» 16 رسید، جان به جان آفرین تسلیم گفت.
17 صفت نهم: عفاف و پاکدامنی «...و الحافظین فروجهم و الحافظات...»18 مردان و زنان پاکدامن یکی از بهترین صفات برای زنان و مردان عفاف و پاکدامنی است.
مؤمنان راستین کسانی هستند که عرض و ناموس خود را حفظ نموده و خود را از آلودگی و انحراف، پاک نگه می دارند.
قرآن کریم در آیات مختلفی لزوم عفاف را بیان داشته و آن را به عنوان یک ارزش انسانی و اسلامی معرفی می کند.
در سوره مبارکه نور که سراسر دستور عفاف و جلوگیری از انحراف و فساد و بیان شیوه های رسیده به عفت است؛ به مؤمنان فرمان می دهد که چشمهای خود را فرو گیرند تا زمینه گناه و وسوسه های شیطانی فراهم نیاید و دستور می دهد که دامان خود را از لوث فساد پاک نگه دارند.
«قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون»19 «ای پیامبر به مردهای با ایمان بگو نگاههای خود را فرو بندند و دامان خود را محفوظ بدارند، این نزدیکتر است به پاکی ایشان، به درستی که خداوند به آنچه می کنند آگاه است» «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن...»20 «به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را فرو بندند و دامان خود را از آلودگیها بپوشانند و...» در گفتار گهربار معصومین (علیه السلام) نیز توجه و تأکید فراوان به مسأله عفت و تقوا به روشنی دیده می شود.
اهل بیت (علیه السلام) در زمینه رعایت عفاف و پاکدامنی به نکات دقیقی اشاره نموده اند که از بعد اخلاقی و به منظور پیشگیری و مصونیت از لغزشها و فرو افتادن در پرتگاه گناه، عمل به آن لازم است.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) خطاب به زنان فرمودند: « لیس للنساء من سروات الطریق شی ولکنها تمشی فی جانب الحائط و الطریق»21 «زنان از میان مسیر عبور نکنند، بلکه در کنار دیوار و راه رفت و آمد داشته باشند» همچنین درحدیثی دیگررسول گرامی اسلام برای زنانی که پوشیده درانظارظاهرمی شوندطلب مغفرت وآمرزش می کنند.
22 صفت دهم: «...و الذاکرین الله کثیراً و الذاکرات...»23 مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد می کنند.
در پایان به صفت دهم می پردازیم که پایه و منشأ پیدایش تمامی صفات پسندیده و سبب تداوم و استحکام آنها می باشد.
خداوند ده صفت از برترین صفات را به عنوان خصلت ضروری مردان و زنان برمی شمرد که آخرین و مهم ترین آنها ذکر و یاد خداست که سر منشأ دیگر خصلتهاست.
یاد خدا انگیزه در اخلاق بوده و عمل حسنه را تقویت می کند.
انسان را به سوی راستگویی سوق داده و به او ویژگی صبر و خویشتن داری و خضوع و خشوع می بخشد.
او را وادار به روزه داری و انفاق می کند و در نهایت از او انسانی عفیف و پاکدامن می سازد.
آری آنکه پیوسته یاد خدا را در دل دارد از این صفات بهره مند است.
در قرآن کریم یک اصل، معیار کمال است که همواره سایر کمالات را در پرتو آن اصل می سنجند و آن تقرب به خداست که از آن به عنوان تقوا یاد شده است.
تقوا ثمره و نتیجه یاد خداست.
وقتی می گوییم «الله» متوجه حقیقتی هستیم که دارای چنین اوصافی است.
روح ما را به نیکیها و پاکیها سوق می دهد و از بدیها و زشتیها پیراسته می سازد و به تعبیر دیگر بازتاب دهنده صفات الله در جان انسان است، آیا جز این است که ما برای این خلق شدیم که اخلاق خدایی را در خود به وجود آوریم و آراسته به اخلاق خدایی گردیم؟
زمانی می توانیم این صفات الهی را در خود به وجود آوریم که خدا را بسیار یاد کنیم و قلب ما جایگاه او باشد.
من نگنجم در زمین و آسمان در دل مؤمن بگنجم ای عجب ذکر و یاد خدا به اندازه ای اهمیت دارد که در حدیثی معادل تمام خیر دنیا و آخرت شمرده شده است.
از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) است که می فرمایند: «من اعطی لسانا ذاکراً فقد اعطی خیرالدنیا و الاخره»24 کسی که زبان ذاکر به او داده شده پس به تحقیق خیر دنیا و آخرت به او عطا شده است.
یاد خدا و توجه به چنین معبود بزرگی احساس حضور دائم در پیشگاه او را زنده می کند و با این احساس فاصله انسان از گناه و آلودگی بسیار زیاد می شود.
یاد خدا یادآور این است که خداوند مراقب اوست.
«ان ربک لبالمرصاد»25 همانا پروردگار تو در کمینگاه است.
انسان اگر در تمامی حالات به یاد خداوند باشد و خود را در پیشگاه او ببیند از آنچه برخلاف خواست و رضای اوست دست می کشد.
یاد خدا، یاد دادگاه عدل و یاد بهشت و دوزخ خداوند است و چنین یادی است که جان را صفا و دل را نور و حیات می بخشد.
در پایان متذکر می شویم که کمالات انسانی که در سایه ذکر و یاد خدا به وجود می آید؛ میان زن و مرد مشترک است.
زن و مرد هر دو در راه رسیدن به کمال و کسب رضایت یکسانند.
دعا، نیایش و مناجات برای زن و مرد به طور یکسان تجویز و تعلیم شده.
بلکه می توان گفت در مسأله مناجات و ارتباط با خدا و پند و اندرزگیری بهره زنان بیش از مردان است و زنان در نیایش و توجه به خدا بر مردان پیشی می گیرند.
که علت آن رقت قلب و عواطف زیاد آنان است.
رأفت و عطوفت زن بیشتر از مرد است و عواطف عالیه انسانی در وجود او قوی تر است.
زن دارای روح لطیف و احساسات بی آلایش و پاک است و همین حالات و روحیات است که باعث می شود از نظر مذهبی و گرایش به خدا در مرتبه و مقامی بالاتر از مرد قرار بگیرد و از همین طریق مسیر عبودیت و معنویت را طی کرده و به کمال شایسته خویش دست یابد.
پی نوشت: 1.
سوره احزاب، آیه 35.
2.
سوره بقره، آیه 177.
3.
سوره حج، آیه 35.
4.
رک: کاشانی، ملافتح الله؛ منهج الصادقین، کتابفروشی اسلامیه، 1347، ج 7 ، ص 322.
5.
امام خمینی (ره)؛ آداب الصلوه، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ص 13 ـ 14.
6.
سوره اعراف، آیه 12.
7.
سوره بقره، آیه 34.
8.
سوره مؤمنون، آیات 1ـ 2.
9.
10.
سوره بقره، آیه 252.
11.
همان 12.
سوره بقره، آیه 266 .
13.
مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تعلیق سید جواد علوی، ج 19، ص 63.
14.
15.
قمی، عباس؛ سفینه البحار، مجمع البحوث الاسلامی، علی اکبر الهی خراسانی، 16.
سوره انعام، آیه 127.
17.
قمی، عباس، همان، ص 543.
18.
19.
سوره نور، آیه 29.
20.
همان ، آیه 30 .
21.
حر عاملی؛ وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 14، ص 132.
22.
نوری طبرسی، حسین؛ مستدرک الوسائل، موسسه آل البیت، الاحیاء التراث، 1407، ج 3، ص 245.
23.
24.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی، کتابفروشی الاسلامیه، تهران ، ج 3 و 4، ص 259، حدیث 1.
25.
سوره فجر، آیه 13.