دانلود مقاله گوتاما بودا

Word 77 KB 14897 7
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • گوتاما بودا شاهزاده‌ای بود بنام سیدارتا گوتما از تیره شاکیا که پیرامون ۲۵۰۰ سال پیش (سده پنجم پیش از زایش مسیح) در منطقه کاپیلاواستو در نپال امروزی میزیست.
    بنابر داستان‌های بودایی سیدارتا (واژه سیدارتا بمعنی کمالجو است) در باغ‌های لومبینی در نپال کنونی بدنیا آمد.

    پس از زایش توجه پیشگویان به او جلب شد و پیشگویی ایشان بدینگونه بود که سیدارتا در آینده یا پادشاهی جهانگیر خواهد شد یا روحانی‌ای بیداردل که جهانیان را از خواب نادانی خواهد رهاند.

    پدر سیدارتا یعنی سودودانا شاه برای اینکه پسرش در راه اول قرار گیرد وی را در ناز و نعمت پروراند و در کاخهایی محفوظ قرار داد تا سیدارتا با رنجها و کاستیهای زندگی آشنایی نیابد.

    با اینحال سیدارتای کمالجو از کاخها گریخت و در طی چهار بار گریز خویش با چهار منظره آشنا گشت: پیری، بیماری، مرگ و شخصی پارسا که در پی رهایی از رنجها بود.

    دیدن چهارمین منظره بر سیدارتا تأثیری ژرف نهاد و بر آن شد تا زندگی شاهزادگی را نهاده به جستجوی حقیقت شرایط آدمیان بپردازد.

    پس از گذراندن مدتی با مرتاضان در جنگلها، آن راه را راه راستین حقیقت یابی ندانست و راهی میانه در پیش گرفت.
    سیدارتا پس از شش سال آزمودن و پویش در مکانی بنام بودگایا زیر درختی بنام درخت بیداری (بودی) به درون پویی (مراقبه و مکاشفه) نشست و پس از چیرگی بر ترفندهای مارا، دیو دیوان، به دریافت رموز و بیداری کامل رسید و بودا گشت.

    واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارتی به روشنی رسیده
    بودا


    تندیس بودا در بوروبودور (جاوه اندونزی) حدود ۴۸۳ تا ۵۶۳ پ.م.
    بودا لقبی است که در مذهب بودایی به هر کسی که به روشنی(بودهی) رسیده باشد اطلاق می‌شود گرچه از آن بیشتر برای اشاره به سیذارتا گوتاما (یا گوتاما بودا), بنیانگذار مذهب بودایی, استفاده می‌شود.
    بودا لقبی است که در مذهب بودایی به هر کسی که به "روشنی"(بودهی) رسیده باشد اطلاق می‌شود گرچه از آن بیشتر برای اشاره به سیذارتا گوتاما (یا گوتاما بودا), بنیانگذار مذهب بودایی, استفاده می‌شود.

    در بسیاری از منابع وقتی صحبت از "بودا" می‌شود منظور همان "گوتاما بودا", بنیانگذار مذهب بودایی, است و همین به این باور غلط که منظور از لفظ "بودا" تنها همان "گوتاما بودا" است دامن زده است.

    اما به باور بوداییان بسیاری دیگر نیز به مقام بودایی رسیده اند.

    همیشه وقتی صحبت از آیین بودا به میان می آید، اذهان متوجه هند و سپس خاور دور می شود، و کمتر از نفوذ این آیین در ایران صحبت می شود.

    آیین بودا که در سده ششم پیش از میلاد در هند به وجود آمد، به تدریج به نواحی مختلف از جمله امپراتوری کوشان، در شرق ایران، گسترش یافت و در اثر نفوذ کوشانیان به نواحی شمالی، این آیین به آسیای مرکزی و به ایالت های سغد(۱) و خوارزم (در شمال شرقی ایران) هم رسید.

    با پیدا شدن پیروانی در این ایالات ایرانی، طبعا کتاب های دینی و متون بودایی به زبان مردم این نواحی ترجمه شد که تعدادی از این آثار به زبان سغدی باقی مانده است.

    بررسی این آثار هم از نظر به دست آوردن اطلاعاتی از این آیین و هم از نظر بررسی زبان شناختی زبان سغدی، تحول آن از دوره باستان و تاثیر آن در زبان فارسی بسیار مهم است.

    سغدی از زبان های شاخه شرقی دوره میانه ایران است و در هزاره اول میلادی در قسمتی از شرق ایران بزرگ و در میان مستعمره های بازرگانی سغدی پراکنده در طول شاهراه ابریشم زبان زنده بوده است.

    سغدیان که بازرگانانی زبردست بودند در طول این راه در سرزمینی که بین کوه های جنوبی و استپ های شمالی چین گسترده می شود، از شهر سمرقند زادگاه خود، تا شهر «خومدان» چین، مهاجرنشینانی تاسیس نموده بودند و بر شاهراه تجاری که از قلب ماوراء النهر تا قلب چین می رفت، از نظر اقتصادی فرمانروایی داشتند.

    بی دلیل نیست که دو دانشمند و ایران شناس فرانسوی، گوتیو Gauthiot راه ابریشم را شاهراه سغدی و پلیو Pelliot زبان سغدی را زبان بین المللی یا زبان میانجی (Lingua franc) آسیای میانه در هزاره اول میلادی می دانند.

    سغدیان واسطه انتقال فرهنگ و هنر از شرق به غرب و از غرب به شرق بودند، از چین ابریشم و کاغذ به شهرهای غرب آوردند و دستاوردهای هنر اشکانی و ساسانی را به چین بردند.

    ادیان بودایی، مانوی و مسیحی با پشتکار مبلغان سغدی در میان قبایل آسیای میانه ترویج پیدا کرد و در زمره نخستین مبلغان دین بودایی و اولین مترجمان تعالیم بودا در چین نام های سغدی دیده می شود.

    از آن جا که یکی از مهم ترین متون بودایی که به زبان سغدی باقی مانده است، یکی از داستان های تولدهای پیشین بودا به نام «وسنتره جاتکه» است، در این مقاله، در سه بخش می کوشیم ابتدا چگونگی شکل گیری جاتکه ها را شرح دهیم و سپس اندکی با این داستان سغدی بودایی آشنا شویم.

    در حدود سال 560 پیش از میلاد مسیح، شاهزاده گوتاما Gotama، بنیانگذار آیین بودایی، در ناحیه لومبینی Lumbini واقع در جنوب سرزمین نپال به دنیا آمد.

    پدرش شودودانا Suddhodana (سغدی: شنددان) حکمران قبیله شاکیا Sakya و مادرش مایا Maya یا مهامایا Mahamaya (سغدی: مغامای) بود.

    گفته می شود مایا در خواب می بیند که بودای آینده از بهشت فرود می آید و به شکل فیل سفیدی وارد رحم او می شود.

    به همین دلیل فیل برای همه بوداییان مقدس است.

    مایا، بنا بر روایات، هفت روز پس از تولد پسرش می میرد.

    به پیش بینی برهمنان، گوتاما در 35 سالگی یا فرمانروای جهان می شود یا یک بودا، و به دیدن چهار علامت: یک پیرمرد، یک بیمار، یک جسد و یک راهب، از زندگی دنیوی دست می شوید و خرقه رهبانیت بر تن می کند.

    به همین دلیل، پدرش سعی کرد که نگذارد گوتاما این چهار علامت را ببیند.

    بدین ترتیب، گوتاما در ناز و نعمت بزرگ شد.

    او با دختر عمویش یشوده Yasodha (سغدی: یشودر) ازدواج کرد و دارای پسری شد.

    روزی در شهر گردش می کرد که آن چهار علامت را دید و تحول عمیقی در او پدید آمد.

    از آن پس، مسیر زندگی او تغییر کرد و در راهی قدم گذاشت که به رسیدن او به مقام بودا منتهی گشت.

    گوتاما را به نام های شاکیامونی Sakyamuni (= دانای قبیله شاکیا)،سیدارتا Siddhartha (= او که به هدف نهایی رسیده است) و تتهاگتا Tathagata (= او که به حقیقت رسیده است) نیز خوانده اند.

    زمانی که او پس از آزمودن راه های مختلف و کشیدن مرارت های گوناگون به حقیقت دست یافت و بودا Buddha (به معنی «بوی برده، کسی که به درک و شعور رسیده»، از ریشه baod «دریافتن، پی بردن») خوانده شد و با علمی شهودی به کنه اسرار جهان، به مبدا رنج و اسارت جهانی، سرگردانی روح، گردونه مرگ و زندگی مکرر و راه نجات پی برد، شروع به تبلیغ یافته های خود در میان مردم کرد و بدین ترتیب، در سده ششم پیش از میلاد (مقارن با پادشاهی کوروش کبیر در ایران) آیین بودا را در شمال هند بنیان نهاد.

    او با علم به این که مخاطبانش از گروه های مختلف جامعه اند و توانایی های گوناگون در درک اصول این آیین دارند، از روش های متفاوتی برای موعظه استفاده می کرد.

    یکی از این روش ها، داستان گویی بود.

    او داستان هایی جذاب و سرگرم کننده و در عین حال پندآموز برای مردم تعریف می کرد تا آموزش خود را تشریح کند و به پیروان خود مثال هایی در مورد عروج دشوار به سوی نیروانا نشان دهد، جایی که چرخه موجودات کامل و هر دردی نابود می شود.

    بسیاری از این داستان ها از ادبیات عامیانه نشات گرفته بود.

    یعنی گوتاما بودا از قصه های عامیانه برای موعظه به عامه مردم استفاده می کرد.

    واعظان و روحانیان بودایی نیز همین کار را می کردند.

    از اصول اعتقادی مردم هند، اعتقاد به تناسخ ارواح (زادمرد) یا سمساره samsar و وجود چرخه حیات بود.

    روح پس از مرگ نابود نمی شود بلکه در جسم دیگری حلول می کند و به زندگی خود ادامه می دهد.

    هر موجود به خاطر میل به لذت و تشنگی بقا به تولد دوباره کشیده می شود و به طور نامحدود به شکل های مختلف به دنیا می آید.

    شرایطی را که در آنها تجسم دوباره می یابد، اعمال او مشخص می کنند.

    مجموعه اعمال هر موجود «کرمه»ی Karama او را تشکیل می دهند.

    این اعمال بسته به این که شایست یا ناشایست باشند، موجب تولد دوباره ای خوب یا بد می شوند.

    چرخه تناسخ را نمی توان بر هم زد و هیچ موجود ی نمی تواند مرگ کامل را به دست آورد و از درد و رنج خارج شود مگر آن که به تکامل و دانایی برسد.

    بودا این اعتقاد را پذیرفت و آن را وارد آیین خود کرد.

    او روح خود را هم از این قاعده مستثنی نمی دانست و معتقد بود پیش از این زندگی و رسیدنش به مقام بودا، زندگی های متعدد داشته و به شکل های گوناگون، اعم از انسان، حیوان و گیاه، ظهور کرده است.

    اما در هر یک از زندگی های پیشین خود یک «بودی سَتوَه»2 Bodhisattva (= موجود دانا، جوهر خرد) بوده است.

    مقام بودی ستوه یک مرحله پایین تر از مقام بوداست و او در حقیقت یک بودای بالقوه است.

    بودی ستوه میانجی عروج به مقام بودایی و واسطه وصول به نیرواناست.

    تفاوت بودا که به دانایی رسیده و «چشم بصیرت» یافته بود، با سایر مردم در این بود که می توانست زندگی های پیشین خود را به خاطر بیاورد و بدین ترتیب آنها را با قصه ها و افسانه های عامیانه درآمیزد و به صورت داستان هایی دل انگیز و پندآموز برای مردم بازگو کند.

    این چنین شد که ادبیات بودایی غنی ای موسوم به «جاتکه ها» شکل گرفت.

    نخستین مساله‌أی که ذهن بودا را به خود مشغول داشت، مساله بیماری، پیری و مرگ بود.

    او می‌خواست بداند که چرا تمامی عناصر مادی طبیعی محکوم به زوال و انحطاط و باژگونگی است.

    پدر بودا که پادشاه اقلیمی از هند بود، دستوری صادر کرده بود مبنی بر این‌که همه آدمیان و جانوران بیمار و سال‌خورده و فرسوده را که ممکن بود در گردش‌های روزانه پسرش (بودا) در منظر او قرار گیرد، از درون کاخ و حول و حوش آن دور بدارند.

    لیکن روزی بودا مرزها را می‌شکند و به بیرون کاخ راه می‌یابد و به ناگاه بیماری جذامی و پیری سال‌خورده را می‌بیند، و آن سوتر با جسد بویناک مرده‌أی که در خلاب اوفتاده مواجه می‌شود.

    آن‌چه پدر تا آن لحظه از دیدگاه او پنهان داشته بود و تصویر زیبای کاذبی که در اندرون و تالارهای پرشکوه کاخ برای او تدارک دیده بود، با این مشاهدات یک‌باره در نظر او تیره شد و به دنبال آن «گوتاما» که بعدها بودا (روشن شده ـ بیدار شده) نام گرفت زن و فرزند را وداع گفت و به درون جنگل پناه برد.

    نخست اندیشه کرد که تنها ره رستگاری ریاضت است و مقدمه ریاضت چشم پوشیدن از تمامی عزیزان و کسان و تجملات و غیره است.

    پس آغاز ان کرد که مرتاض شود.

    تا آن‌که روزی گرسنگی سخت بر او چیره شده بود، به زیر درخت انجیری نشست و به ناگاه روشن شد (بودا شد) آن لحظه دانست که ریاضت ره رستگاری نیست.

    این مرتاض بزرگ سرانجام دریافت که زندگی شر است اما شری که از آن می‌توان اجتناب کرد.

    زندگی دردر است و جهان قلمروی رنج.

    اما انسان آزادانه می‌تواند بر این رنج چیره شود، اگر بداند که این رنج چسان ریشه‌کن شدنی است، و ریشه این درد و رنج در امیال و نفس نفهته است؛ نفسی که کورانه می‌خواهد و می‌طلبد، و هر آرزو آرزوی دیگری به دنبال دارد.

    بودا در جنگل، در آن عرصه تنازع بقا، دانست که جسم محکوم به فنا و زوال است، و انگیزه رنج خواستن و خواستن است، خواستنی که بی‌فرجام و سیری‌ناپذیر و بیکران است.

    مادام که می‌خواهیم رنج می‌کشیم و چون نخواهیم از رنج فارغیم.

    طنین همین کلمات یاس‌انگیز را در صفحات کتاب عظیم «جهان به مثابه اراده و تصور» آرتور شوپنهاور پس از 25 قرن میشنویم بودا می‌گفت اشک‌هایی که تاکنون از دیده آدمی جاری شده، با آب تمام اقیانوس‌ها برابر است، و نه در زمین و نه در آسمان و نه در هیچ دخمه و دهلیز و غاری در جهان نمی‌توان جایی یافت که بتوان از مرگ و فرسودگی و زوال رهایی یافت.

    اگر قول افلاتون را بپذیریم که فلسفه نوعی اندیشه‌گری و تفکر درباره نیستی است، باید بگوییم که هم بودا و هم خیام فیلسوفان مرگ‌اندیش بوده‌اند، و گویی هر دو به نوعی «عقده مرگ» دچار بوده‌اند، و در نتیجه به نویع سرگشتگی و یاس و دلهره و تعلیق گرفتار آمده بودند، اما بازتاب آنان در برابر این سرگشتگی یکسان نیست.

    بودا آن زمان که دانست حیات، رنج است به «نیروانا» آویخت که این «نیروانا» شاید همان نیستی و خاموشی و سکون جاودانه است که عرفای ما آن را «فناء فی‌الله» نامیده‌اند.

کلمات کلیدی: بودا - گوتاما

بیوگرافى و شرح حال بودا؟ نام اصلى او سیدرتا است ، مردى از خاندان کاشاتریا از شاهزادگان و اشراف هند که در منطقه بنارس به دنیا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده کرد، برهمنان ایالت بنارس را فراخواند و از آینده کودک از آنان سئوال کرد. برهمنان مى گویند که این بوداى بیدار کننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنین پیشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا که فرزندى مى ...

گوتاما بودا» در سال 560 پیش از میلاد مسیح در «لومبینی» نزدیک شهر کهن «کاپیلاواتسو» در جنوب نپال پا به عرصه هستی نهاد. «گوتاما» پسر «سودودانا» یکی از شاهزادگان قبیله «شاکیا» یا طبق بعضی روایات، پادشاه «شیاکیاها» بود. اسم «گوتاما» عنوانی است که قبیله های «شاکیاها» بنا به سنن کهن خانوادگی از اسامی پاکبازان کهن گرفته بوده اند. «بودا» پیش از آنکه به واقعیت بیدار شود معروف به ...

مقدمه ما هنگامي که واژه روانشناسي را ميشنويم ناخودآگاه دانش روانشناسي آنگونه که در باخترزمين تکامل يافته و امروزه در دانشگاه هاي جهان آموخته ميشود به ذهنمان خطور ميکند. اين نتيجه غرب-محوري غربيان و نفوذ اينگونه نگرش به ماست. يع

در اديان هند مانند دين مصريان قديم آثار بسياري از افکار اديان ابتدائي نمايان است هيچ بخشي از دين افکار متافيزيک و عرفان و روحانيت را به اندازه هندوستان نگهداري و تکميل نکرده‌است. در اديان هند خدايان متعدد وجود دارد که بتدريح به سمت واحدپرستي تحول يا

«معیشت شرافتمندانه» یکی از اصول «طریقت والای هشتگانه» بوداست. بنابراین بدیهی است که چیزی به عنوان اقتصاد بودایی باید وجود داشته باشد. کشورهای بودایی اغلب بیان داشته اند که آرزو دارند نسبت به میراث مذهبی خود وفادار بمانند. فی المثل«برمه جدید هیچ گونه تضادی بین ارزشهای مذهبی و پیشرفت اقتصادی نمی بیند. سلامت معنوی و رفاه مادی دشمنان یکدیگر نیستند؛آنها متحدان طبیعی همیدگرند.» یا « ...

مقدمه ما هنگامی که واژه روانشناسی را میشنویم ناخودآگاه دانش روانشناسی آنگونه که در باخترزمین تکامل یافته و امروزه در دانشگاه های جهان آموخته میشود به ذهنمان خطور میکند. این نتیجه غرب-محوری غربیان و نفوذ اینگونه نگرش به ماست. یعنی ما هم بخاطر اینکه تنها دریچه اطلاع یابی خود را اروپا و امریکا قرار داده ایم با اینکه خود شرقی هستیم ولی در افکارمان غرب-محور شده ایم. غربیها معمولآ ...

گاو پستانداری است سم‌دار، نشخوارکننده و تهی‌شاخ از راسته زوج‌سُمان، از خانواده گاوسانان (Bovidae). ساختار بدنی پستانداری علفخوار است و معده‌اش مانند دیگر نشخوارکنندگان چهار قسمتی و شامل سیرابی، نگاری، هزارلا و شیردان می‌‌باشد.[1] در آرواره فوقانی گاو دندانهای پیشین و نیش وجود ندارند و فقط دندانهای آسیا وجود دارند و برعکس دندانهای پیشین ونیش درفک تحتانی موجودند. دندانهای نیش ...

اما زمان متداول آن از 7 تا 12 ماهگی است . در بره نر یا ماده حتی قبل از فرا رسیدن بلوغ فیزیولوژیکی فعالیت های جفت یابی دیده می شود . اما در این دوران این فعالیت ها منجر به بارداری نمی شود . تحقیقات نشان می دهد که گوسفندهای ماده ای که در طول سال اول عمرشان زاد و ولد می کنند سود آوری بیشتری دارند . تولید مثل فعلی ، الگوی زاد و ولدگوسفند فصلی است می توان گفت گوسفندان بیشتر در پاییز ...

اين مقاله شامل دو بخش است. در بخش اول دنباله ي فيبوناتچي را معرفي مي کنيم و در بخش دوم کاربرد اين دنباله و نسبت طلايي را در طبيعت ارائه مي دهيم. بخش اول عبارت است از: الف) خرگوش هاي فيبوناتچي ب) زنبورهاي عسل ونمودار درختي ج) اعداد فيبوناتچي و نسبت ط

مجموعه حاضر از پوياترين سايت ادبيات فارسي تهيه و تنظيم گرديده است که در انتهاي هر فصل فهرست پانويس و منابع آن و نام نويسنده مقاله اي که از آن استفاده گرديده با رسم امانت داري بيان شده است. در اين تحقيق ابتدا به تعريف اسطوره و اسطوره شناسي پرداخته

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول