خداپرست بودن در عصر ما مسئولیتهای سنگینی را برای خداپرستان متعهد و مسئول ایجاد می نماید مسئولیتی که از هر زمان، بیشتر و حساستر است و انجام آن از هر وقت مشکل تر.
در عصر ما با وجود تمام مشکلاتی که در راه بینش و تشخیص درست، وجود دارد، نیاز به مذهب و تکیه گاه معنوی از هر زمان بیشتر احساس می شود، و جبر و تاریخ جامعه را بیش ازهر زمان، نیازمند به مذهبی اصیل، و رهائی بخش و سعادت آفرین نشان میدهد.
مذهبی که از درون، انسانها را بسازد، و جامعه بشری را براساس انسانهای ساخته ای که ضامن اجراء قوانین و حقوق در خود آنها موجود است، بنا کند.
در عصر ما اگر اسلام آنطور که هست به جهان معرفی شود بیش از هر زمان طرفدار و خواهان دارد.
با اینکه کتابهای فراوانی درباره شناخت آفریدگار جهان نوشته شده، و شاید دهها تن مرکب! برای این منظور بکار رفته، ولی نمی دانم چگونه اظهار تأسف کنم دلائلی که پرودگار خودش برای اثبات ذات خود آورده، هنوز کاملاً مورد بحث و تألیف قرار نگرفته است!
در صورتی که بعقیده نگارنده بهترین راه برای شناخت خداوندف و استحکام یقین بآنحضرت، همان راهی است ک قرآن انتخاب نموده است.
این راهی که قرآن برای اثبات آفریدگار جهان پیموده نه تنها خدا را به بشر معرفی می کند و به یقین راسخی توأم با اعجاب و تحسین و محبت، بآن خالق حکیم در انسان ایجاد می نماید، بلکه پیمودن این را ه بهترین وسیله برای تشکیل یک ملت مترقی، و تکامل یافته و متکی به خود است.
آیاتی که برای شناخت آفریدگار در قرآن آمده به سه دسته تقسیم می شوند:
1- آیاتی که خداشناسی را جزء سرشت و فطرت انسان معرفی می کند.
2- آیاتی که از راه قانون علیت و محال بودن و جود معلول بودن علت بوجود حق متعال استدلال می نماید.
3- آیاتی که به حکم قانون نظم، و نظام شگفت جهان هستی به مدیر و ناظم جهان استدلال می کند.
سرشت خداشناسی
نکته ای که پیش از شروع به اصل بحث باید به آن توجه داشت این است که: مطالب این بخش مربوط به« اثبات و جدان خداشناسی در نهاد انسان» است، و به همین جهت مسائل این بخش با مسائل بخش دوم و سوم که مستقیماً مربوط به اثبات آفریدگار جهان است تفاوت اساسی دارد باین معنی که شناخت آفریدگار و اعتقاد به خدا، از دو راه امکان پذیر است: