دانلود مقاله بهره‌گیرى از ابعاد سیاسى حج

Word 71 KB 14905 15
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • حج در اسلام، ذخیره‏اى ارزشمند، بلند پایه و جاوید و چشمه‏اى همیشه جوشان با جویبارهاى گوارا، زلال و یک مکتب سازنده و بالنده است و همواره تشنگان را به سوى خود مى‏طلبد تا به آنها حیات و نشاط ببخشد.


    با کمال تأسف، بیشتر حاجیان، از حج تنها به پوسته‏اى از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکنده‏اند، و یا این که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و تهیه وسائل مادى و شخصى خود قرار داده‏اند، و هرگز به روح آن توجه نمى‏کنند.

    روشن است که چنین حجى، حج ابراهیمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.
    حج، تنها یک عبادت محض و خودسازى بدون توجه به اجتماع نیست؛ بلکه حج:
    در عین آن که خودسازى است، وسیله جامعه‌سازى است.


    و در عین آن که موجب ارتقاء فضائل اخلاقى است، وسیله‏اى براى سامان بخشیدن سیاست اسلامى است.


    و در عین آن که گناه‌زدائى است، وسیله‏اى براى امام شناسى، و حرکت در مسیر جهت‌گیرى امام بر حق است.

    روشن است که چنین حجى، حج ابراهیمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.


    حج، تنها یک عبادت محض و خودسازى بدون توجه به اجتماع نیست؛ بلکه حج: در عین آن که خودسازى است، وسیله جامعه‌سازى است.

    و در عین آن که موجب ارتقاء فضائل اخلاقى است، وسیله‏اى براى سامان بخشیدن سیاست اسلامى است.

    و در عین آن که گناه‌زدائى است، وسیله‏اى براى امام شناسى، و حرکت در مسیر جهت‌گیرى امام بر حق است.

    با کمال تأسف، بیشتر حاجیان، از حج تنها به پوسته‏اى از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکنده‏اند، و یا این که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و تهیه وسائل مادى و شخصى خود قرار داده‏اند، و هرگز به روح آن توجه نمى‏کنند.

    حج در اسلام در عین این که پاکترین و عمیق‌ترین عبادت براى تطهیر و شستشوى روح و روان از هر گونه آلودگى است، مؤثرترین وسیله براى تبیین و پیشبرد اهداف سیاسى است، و اصولاً نمى‏توان حج را از دو خصیصه «عبادت» و «سیاست» جدا کرد، که این دو تار و پود حج را تشکیل مى‏دهند، چرا که روح عبادت، توجه به خدا است، و روح سیاست توجه به خلق خدا، و این دو در مراسم حج آنچنان به هم آمیخته‏اند که جدا کردن هر یک، مساوى با نابودى اصل حج است، به عبارت روشن‌تر امور سیاسى در سطح عالى و کامل، آنچنان در یکایک دستورهاى حج، جریان دارد، که خون در پیکر انسان جارى و سارى است، و آنان که منهاى توجه به جنبه‏هاى سیاسى حج، به انجام مراسم حج مى‏پردازند، و تنها به پوسته‏اى از ظواهر عبادى حج قناعت مى‏کنند، قطعاً بدانند که حج را از محتوایش خارج کرده، و هیچ گونه بهره صحیح از آن نخواهند برد، براى دریافت این مطلب به روایت زیر توجه کنید: امام باقر علیه السلام همراه یکى از روشن‌دلان به نام ابوبصیر، در مراسم حج شرکت نمود، ابوبصیر، ناله و فریاد و صداى گریه بسیار شنیده گفت: «ما اَکْثَرَ الْحَجیجُ وَ اَعْظَمَ الضَّجِیجُ»؛ «چقدر حاجى زیاد است، و گریه مردم، عظیم و گسترده مى‏باشد.» عصر امام باقر علیه السلام بود، طاغوتیان بنى‌امیه بر سراسر نقاط اسلامى حکومت مى‏کردند، اکثر مردم دنباله رو آنها بودند، و از اسلام جز پوستى دیده نمى‏شد، حج آنها نیز همان حج طاغوتى بود، در ظاهر طواف کعبه مى‏کردند و فریاد لبیک لبیک، سر مى‏دادند، ولى امام حق را نمى‏شناختند، و یا اگر شناخته بودند، به جاى پیروى از او، به دنبال طاغوت عصر، حرکت مى‏نمودند.

    امام باقر علیه السلام همراه یکى از روشن‌دلان به نام ابو بصیر، در مراسم حج شرکت نمود، ابوبصیر، ناله و فریاد و صداى گریه بسیار شنیده گفت: «ما اَکْثَرَ الْحَجیجُ وَ اَعْظَمَ الضَّجِیجُ»؛ «چقدر حاجى زیاد است، و گریه مردم، عظیم و گسترده مى‏باشد.» امام باقر علیه السلام (که به روح حج توجه داشت و هرگز فریب ظاهر را نمى‏خورد، و حج ابوجهلى را از حج ابراهیمى، کاملاً تشخیص مى‏داد)، به ابوبصیر فرمود: «بَلْ ما اَکْثَرَ الضَّجِیجُ وَ اَقَلَّ الْحَجیِجُ»؛ «بلکه گریه کننده بسیار است، اما حاجى اندک ...»(1) جمعى از کوته‌بینان، به خاطر عدم درک محتواى عمیق اجتماعى ـ سیاسى حج، با تبلیغات دامنه‌دار خود باور انداخته‏اند که نباید حج را با مسائل سیاسى در آمیخت.

    حضرت امام خمینى - قدس سره - این گونه منطق سست را به شدت محکوم کرده، و در فرازى از گفتارش مى‏گوید: «یکى از فلسفه‏هاى بزرگ حج، قضیه بُعد سیاسى او است، که دست‏هاى جنایتکار، از همه اطراف، براى کوبیدن این بُعد در کار هستند، و تبلیغات دامنه‏دار آنها مع‏الاسف در مسلمین هم تأثیر کرده که مسلمین سفر حج را بسیارشان یک عبادت خشک خالى بدون توجه به مصالح مسلمین مى‏دانند، حج از آن روزى که تولد پیدا کرده است، اهمیت بعد سیاسى‏اش کمتر از بعد عبادى‏اش نیست، بعد سیاسى علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است.»(2) در فراز دیگر مى‏گوید: در لبیّک لبیّک، «نه» بر همه بت‏ها گویید و فریاد «لا» بر همه طاغوت‏ها و طاغوتچه‏ها کشید، و در طواف حرم خدا که نشانه عشق به حق است، دل را از دیگران تهى کنید و جان را از خوف غیر حق پاک سازید، و به موازات عشق به حق از بتهاى بزرگ و کوچک، و طاغوت‏ها و وابستگانشان، برائت جویید که خداى تعالى و دوستان او، از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان برى‏ء هستند...

    و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات روید، و در هر موقف به اطمینان قلب بر وعده‏هاى حق و حکومت مستضعفان بیفزایید، و با سکوت و سکون، تفکر در آیات حق کنید و به فکر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استکبار جهانى باشید.(3) بهره‏گیرى سیاسى ‏اهل‌بیت از مراسم‏حج و عمره در این مقال مناسب است به ذکر چند نمونه از بهره‌گیرى‏هاى سیاسى پیامبر اسلام صلوات الله علیه و ائمه اهل‌بیت علیهم السلام بپردازیم، تا شیوه صحیح برگزارى حج را آموخته و مشخصه‏هاى حج ابراهیمى و محمدى (ص) را بهتر بشناسیم.

    امام باقر علیه السلام (که به روح حج توجه داشت) به ابوبصیر فرمود: «بَلْ ما اَکْثَرَ الضَّجِیجُ وَ اَقَلَّ الْحَجیِجُ»؛ «بلکه گریه کننده بسیار است، اما حاجى اندک ...» الف: مانور توحیدى قهرمانانه پیامبر (ص) و همراهان هنگام طواف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال هفتم هجرت (یک سال قبل از فتح مکه) بر اساس قطعنامه «صلح حدیبیه»، مجاز بود که براى انجام مناسک عمره، به مکه رود و سه روز در مکه بماند.

    آن حضرت، همراه دو هزار نفر از مسلمانان، به سوى مکه حرکت نمودند، در میقات مُحرم شده، با شکوهى به بلنداى آفتاب وارد مکه گردیدند و به طواف کعبه پرداختند، مردم مکه از زن و مرد و کوچک و بزرگ به تماشاى سیماى ملکوتى پیامبر اکرم و یارانش، صف کشیده بودند، جمال و شکوه پیامبر و یارانش، دیدگان آنها را خیره کرده بود، در این موقعیت بسیار مهم، که از نظر سیاسى، حساس و سرنوشت ساز بود، پیامبر اکرم(ص) به یارانش فرمود: «شانه‏هاى خود را عریان کنید و به گونه‏اى (شکوهمندانه) طواف کنید تا مشرکان پوست ستبر و بازوان قوى و پرتوان شما را بنگرند.» یاران، این دستور را اجرا نمودند، مشرکان در گرداگرد کعبه، صف کشیده بودند و طواف شکوهمند پیامبر صلوات الله علیه و اصحابش را تماشا مى‏کردند.

    جالب این که: هرگاه غرّش «لبیّک اَللّهُمَّ لبیّک» مسلمانان قطع مى‏شد، «عبداللّه بن رواحه» (یکى از سرداران اسلام) در حالى که شمشیرش را حمایل کرده بود، اشاره به پیامبر کرده، با حنجره‏اى نیرومند و فریادى رعد آسا، چنین «رجز» مى‏خواند و (شعار مى‏داد): خَلُّوا بَنِى الْکُفّارِ عَنْ سَبِیلِه خَلُّوا فَکُلِّ الْخَیْرِ فِى قَبُولِهِ یا رَبِّ اِنّى مُؤْمِنٌ لِقِیلِهِ اِنِىّ رَأَیْتُ الْحَقَّ فِى قَبُو لِهِ «اى کافر زادگان!

    راه را بر رسول خدا بگشایید، راه بگشایید و بدانید که همه سعادت در پرتو پذیرش رسالت پیامبر خدا فراهم مى‏شود.

    پروردگارا!

    من به گفته آن حضرت ایمان دارم، و حق را در پذیرش فرمانش مى‏نگرم.»(4) به این ترتیب مى‏بینیم، طواف کعبه، براى پیامبر اکرم و یارانش، به صورت مانور و نمایش قدرت، در برابر مشرکان درآمده بود، و در عین آن که عبادت بود، تبلورى از سیاست و شکوه اسلامى، براى سرکوبى مشرکان شده بود.

    ب: اعتراض شدید و علنى امام حسین علیه السلام به معاویه در مراسم حج سال 58 هجرت، دو سال قبل از مرگ معاویه بود، معاویه با طغیان و سرکشى بسیار مغرورانه، به کشتار علویان و شیعیان امام على علیه السلام ادامه مى‏داد، و با قلدرى بى‏رحمانه‏اى، با آنها برخورد مى‏کرد.

    امام حسین علیه السلام در آن سال، در مراسم حج شرکت نمود، در کنار مراسم حج، در سرزمین منا همه بنى‌هاشم و شیعیان و افراد برجسته ‏انصار را به یک گردهمایى دعوت کرد، بیش از هزار نفر، در محضر آن حضرت، اجتماع کردند، جمعى از تابعان و فرزندان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز حضور داشتند، امام حسین علیه السلام در آن اجتماع، برخاست و سخنرانى پرشورى کرد، در این سخنرانى، پس از حمد و ثنا فرمود: «اَمّا بَعْدُ: فَاِنَّ الطّاغِیَهَ قَدْ صَنَعَ بِنا وَ بِشِیعَتِنا، ما قَدْ عَلِمْتُمْ وَ رَأَیْتُمْ ...» ؛ «اما بعد: همانا این طاغوت (معاویه) برخوردهایى با ما و شیعیان ما نمود که همه شما مى‏دانید و دیده‏اید و گواه بوده‏اید، و اخبار آن به شما رسیده است، من مى‏خواهم امورى را از شما بپرسم، اگر راست گفتم، مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم، مرا تکذیب نمایید، گفتارم را بشنوید، و آن را به خاطر بسپارید و سپس وقتى که پس از مراسم حج، به محل سکونت خود بازگشتید، پیام مرا به افرادى که مورد اطمینان شما هستند ابلاغ نمایید، و آنها را به آنچه مى‏دانید (از ستم‌هاى معاویه، و پیکار با او) دعوت کنید، من ترس آن دارم با ادامه این اوضاع، «حق» فرسوده و نابود گردد، ولى خداوند نورش را تکمیل نماید هر چند کافران آن را نپسندند.» آنگاه امام حسین علیه السلام با بیان آیات قرآن و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله پیرامون برترى على‏ علیه السلام و شایستگى او و فرزندانش براى امامت، استشهاد کرد، و در این راستا، هر فرازى را که بیان مى‏کرد، حاضران با فریاد: «اَللّهُمَّ نَعَم، قَد سَمِعْناهُ وَ شُهِدْناهُ»؛ «آرى خدا را گواه مى‏گیریم، که این گفتار را (از رسول خدا) شنیده‏ایم و به صدق آن گواهى مى‏دهیم»، سخنان امام حسین علیه السلام را تصدیق مى‏نمودند.

    در پایان، بار دیگر امام حسین علیه السلام به آنها فرمود: «شما را به خدا سوگند مى‏دهم که هنگام بازگشت به اوطان خود، سخن مرا به افرادى که مورد اطمینان شما هستند ابلاغ کنید، و آنها را از دعوت من آگاه نمایید.»(5) این حادثه نیز یک نمونه از بهره‌بردارى سیاسى در کنار مراسم حج است امام حسین‏ علیه السلام از اجتماع مسلمین در مراسم حج، بر ضد طاغوت عصرش معاویه، به کار برد.

    به این ترتیب، در این تابلو نیز، حج ابراهیمى را مى‏نگریم، که تنها عبادت خشک نیست؛ بلکه در کنارش، مسائل مهم سیاسى مطرح مى‏شود، و در شرایط بسیار سخت، مسأله رهبرى حق، و اظهار نفرت از رهبرى طاغوت، که یک مسأله کاملاً سیاسى است، عنوان مى‏گردد.

    هشام پسر عبدالملک براى انجام مراسم حج، وارد مکه شد، او هنگام طواف، خواست حجرالاسود را استلام کند، ولى بر اثر ازدحام جمعیت نتوانست.

    در نزدیک حجرالاسود، منبرى براى هشام نهادند، او بر بالاى منبر رفت، جمعى از مردم شام به گرد او حلقه زده بودند، و او به تماشاى طواف کنندگان پرداخت، ناگاه دید امام سجاد علیه السلام به طواف کعبه مشغول است وقتى که خواست، حجرالاسود را استلام کند، مردم با کمال احترام، براى او راه باز کردند، و ایشان با کمال راحتى، حجرالاسود را استلام نمود.

    ج: برخورد امام سجاد علیه السلام با طاغوت عصرش در کنار کعبه یکى از فرازهاى جالب تاریخى معروف که نشانگر آمیختگى مسائل سیاسى با مراسم حج است، ماجراى برخورد شدید امام سجاد علیه السلام با هشام بن عبدالملک، طاغوت اموى در کنار کعبه هنگام مراسم حج است، که خلاصه آن را در اینجا مى‏آوریم: عصر خلافت عبدالملک (پنجمین خلیفه مقتدر اموى) بود، پسرش هشام براى انجام مراسم حج، وارد مکه شد، او هنگام طواف، خواست حجرالاسود را استلام کند، ولى بر اثر ازدحام جمعیت نتوانست.

    در نزدیک حجرالاسود، منبرى براى هشام نهادند، او بر بالاى منبر رفت، جمعى از مردم شام به گرد او حلقه زده بودند، و او به تماشاى طواف کنندگان پرداخت، ناگاه دید امام سجاد علیه السلام به طواف کعبه مشغول است وقتى که خواست، حجرالاسود را استلام کند، مردم با کمال احترام، براى او راه باز کردند، و ایشان با کمال راحتى، حجر الاسود را استلام نمود.

    در این هنگام یکى از اهالى شام، به هشام گفت: «این شخص کیست که این گونه مورد احترام مردم است؟» هشام، خود را به نادانى زد و گفت: نمى‏شناسم.

    در این لحظه حساس، فرزدق، شاعر حماسه سراى خاندان رسالت علیهم السلام که از شاگردان امامان اهل‌بیت علیهم السلام بود، به آن مرد شامى گفت: وَلکِنِّى اَعْرِفُهُ؛ «ولى من او را مى‏شناسم.» شامى گفت: این شخص کیست؟

    فرزدق در معرفى امام سجاد علیه السلام قصیده معروف و پرتوان خود را خواند، این قصیده شامل 41 بیت است، که با این مطلع آغاز مى‏گردد: "هذا الَّذى تَعْرِف الْبَطْحاءُ وَ طْأَتَهُ وَ الْبَیْتُ یَعْرِفُهُ وَالْحِلُّ وِالْحَرَمُ؛ این مرد کسى است که سنگریزه‏هاى مکه، جاى پاى او را مى‏شناسند، خانه کعبه و بیابان‌هاى حجاز، از بیرون حرم و داخل حرم، او را مى‏شناسند.» هشام به خشم آمد، و دستور داد فرزدق را زندانى کردند، وقتى که امام سجاد علیه السلام از زندانى شدن او با خبر شد، براى او دعا کرد، و از او دلجوئى نمود، و دوازده هزار درهم براى او فرستاد، فرزدق آن را نپذیرفت، امام سجاد علیه السلام براى او پیام داد: «به خاطر حقى که بر تو دارم، این مبلغ را از ما بپذیر، خداوند به مقام معنوى و نیت پاک تو آگاه است»، آنگاه فرزدق آن مبلغ را پذیرفت، و در زندان، اشعارى در سرزنش هشام سرود.(6) * * * حضرت مهدى(عج) در کنار کعبه، قیام و ظهور مى‏کند، و مردم بین رکن و مقام با آن حضرت بیعت مى‏نمایند.

    در این تابلوى زیبا مى‏بینیم: امام سجاد علیه السلام هنگام طواف کعبه، به شوکت هشام، اعتنا نکرد، و عمل فرزدق را در آنجا که کاملاً جنبه سیاسى داشت، ستود و از او دلجویى کرد، و برایش دعا نمود و دوازده هزار درهم فرستاد، و به نیت پاک او ارج نهاد و او را کاملاً تأیید نمود.

    آیا این تأیید و این صحنه، بیانگر آن نیست که مطرح کردن مسائل سیاسى در کنار عبادت پرشکوه حج، محبوب و مقبول امامان معصوم بوده است؟

    در اینجا مى‏افزاییم که حضرت مهدى (عج) در کنار کعبه، قیام و ظهور مى‏کند، و مردم بین رکن و مقام با آن حضرت بیعت مى‏نمایند.(7) در پایان این مقال، به دو جمله کوتاه ولى پرمعنا از امام‏ صادق علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام پیرامون فلسفه حج، توجه کنید: حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: «جَعَلَ اللّهُ الْحَجَّ تَشْیِیدا لِلدِّینِ»؛ «خداوند، حج را مایه استحکام و تقویت پایه‏هاى دین نمود.» (8) امام صادق علیه السلام فرمود: «لا یَزالُ الدِّینُ قائما ما قامَتِ الْکَعْبَهُ»؛ «مادام که خانه کعبه بر پا است، اسلام هم بر پا است.»(9) به راستى، آن حجى که تنها به بُعد عبادى او توجه گردد، و بعد سیاسى آن که مهم‌ترین فلسفه حج را تشکیل مى‏دهد، فراموش و ترک شود، آیا موجب استحکام دین، و استوارى آن خواهد شد؟

    مسلماً جواب منفى است.

    پاورقى‏ها: 1ـ مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 184/ بحارالانوار، ج 47، ص 79 / نظیر این مطلب، از امام صادق علیه‌السلام نیز نقل شده است.

    (بحارالانوار، ج 27، ص 181) 2ـ صحیفه نور، ج 18، ص 66 و 67.

    3 ـ صحیفه نور، ج 20، ص 18.

    4 ـ اقتباس از کحل البصر، ص 119/ مجمع البیان، ج 9، ص 127.

    5 ـ احتجاج طبرسى، ج 2، ص 18 و 19.

    6 ـ بحارالانوار، ج 46، ص 127.

    7 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1366.

    8 ـ اعیان الشیعه، چاپ جدید، ج 1، ص 316.

    9 ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص 14.

    منبع: مجله میقات حج، شماره 4، محمد محمدى اشتهاردى

کلمات کلیدی: ابعاد - ابعاد سیاسى حج - حج - سیاسى

قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: انى تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتى أهل بيتى فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض. الحمدلله و سبحانک اللهم صل على محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزان أسرار کتابک الذى تجلى فيه الأحديه بجميع أسمائک حتى ا

حج در اسلام، ذخيره‏اى ارزشمند، بلند پايه و جاويد و چشمه‏اى هميشه جوشان با جويبارهاى گوارا، زلال و يک مکتب سازنده و بالنده است و همواره تشنگان را به سوى خود مى‏طلبد تا به آنها حيات و نشاط ببخشد. با کمال تأسف، بيشتر حاجيان، از حج تنها به پوسته‏اى از

بى شک، رشد روزافزون اينترنت فوايد و اهميت غير قابل انکارى دارد، چندان که در دوران حاضر، نقش محورى اينترنت چنان اساسى است که بدون آن امکان برنامه ريزى، توسعه و بهره‏ورى در زمينه‏هايى چون: فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و علمى در جهان آينده امکان‏پذير نخواه

پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسيارى از خط مشى‏ها و سياست‏هاى اصولى در حوزه‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سياسى، دفاعى و... شنا

پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسيارى از خط مشى‏ها و سياست‏هاى اصولى در حوزه‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سياسى، دفاعى و... شنا

در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مرکزى ايران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله عليها, روح الله الموسوى ال

طلوع خوشيد قرن در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مرکزى ايران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله عليها , ر

مديريت : قرآن کريم، که مجموعه وحياني و اصلي ترين منبع هر پژوهش ديني و علمي است، چند مديريت را ارائه مي دهد که همگي اسوه و راه گشا هستند: الف) مديريت خداوندي اين مديريت، مبتني بر ربوبيت خدا است. علامه طباطبايي «رب» را به معناي «مالک مدب

• اصلاحات، اصلى که ريشه در فطرت کمال جويى و کمال خواهى انسان دارد و رسالت بلند انبياى الهى هم اصلاح مادى و معنوى زندگى بشر بوده است. اسلام دين ناظر به فطرت آدمى و مکمل اديان آسمانى گذشته، اصلاحات واقعى را در انجام دستورهاى خالق هستى و تحقق عدالت و ع

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها، روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد . او وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کوشیده اند. پدر ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول